eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
735 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
207 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. روایت مهر و امید ✍س.غلامرضاپور نیت استخاره را هر جور می چرخاندم بازهم چهارتا چهارتا نهی می‌آمد. دلم گرفت. لابد قسمت نیست. آخرِ شب، دلشکسته رفتیم حرم بی‌بی. روبروی ضریح ایستادم و با زبان درمانده‌ها شروع کردم به حرف زدن. وسط همان حرفها بود که یاد مادرم افتادم. از پارسال هنوز نتوانستم مادرم را به زیارت ببرم. حتما گره کار به دست مادرم باز می‌شود. اینبار به نیت رضایت گرفتن از مادرم استخاره کردم. خوب آمد. بچه‌ها از ذوق به گریه افتادند. من که تا صبحِ یکشنبه داشتم از حکمت این دردِ ناغافل به خودم می پیچیدم، حالا که دردم کمتر شده و استخاره خوب آمده دارم فکر می‌کنم که با مادرم چطور صحبت کنم که دلش نشکند. اگر پشتِ گوشی گریه می‌کرد یقینا بی‌خیال استخاره می‌شدم و یکراست با همان درد کذایی می‌رفتم شمال . همیشه مادرها زود فکر بچه‌هایشان را می‌خوانند. تا من افکارم را جمع کنم، مادرم زنگ زد. مادرانه قربان صدقه‌ام رفت و حالم را پرسید. گفت: "به نیت خوب شدن دستت حدیث کسا و زیارت عاشورا خوندم." با تسبیح بلندی که از تسبیح‌های قدیمی خانه درست کرده هرشب قبل از خواب برای همه بچه‌ها صلوات می فرستد شبی دو ، سه هزارتا. اشک از گوشه چشمم سُر خورد و افتاد روی صفحه‌ی گوشی. وقتی برایش گفتم که چه خبر است، با مهربانی همیشگی‌‌اش خندید و گفت: "برید خدا به همراتون." نمیدانم مادرها چرا همیشه اینقدر مهربانند؟! @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
. #ویژه_خواهران 🔶🔹 سلسله نشست‌های «در آستانه‌ی قله» 1️⃣ جلسه‌ی یکم: ریشه‌های ما 🔰 ارائه‌دهنده: اس
E01-ریشه‌های ما.mp3
25.04M
📢 بشنوید 🔶🔹 سلسله نشست‌های «در آستانه‌ی قله» 📼 جلسه‌ی یکم: ریشه‌های ما (۱) 💢 محورهای موضوعی 1️⃣ نظریات حکمرانی در قرن معاصر؛ 2️⃣ ظهور نظریه‌ی سوم حکمرانی؛ 3️⃣ نظریه‌ی ولایت‌فقیه، به‌عنوان الگوی تمدن‌سازی؛ 4️⃣ نهضت‌سازی ۴۰ ساله‌ی امام خمینی (ره) تا حصول پیروزی انقلاب اسلامی؛ 5️⃣ آغاز مطالعه‌ی کتاب ولایت‌فقیه امام خمینی (ره)؛ 🔰 ارائه‌دهنده: استاد محمدعلی‌شکوهیان‌راد 📍مکان برگزاری: قم، بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه‌ی ۶، سازمان تبلیغات اسلامی 🆔 ثبت‌نام: @Ketabsal003 @AFKAREHOWZAVI ✍️ تمدن‌نگار | شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
. بغض حسرت زینب رضوی (دهه هشتادی) خسته از درس، گوشیمو برمی‌دارم. ایتا رو میارم رو صفحه و گروه دوستامو باز میکنم. مثل چند روز گذشته نگاهمو میچرخونم بین پیامای خداحافظیِ بچه‌ها. [ویسِ خداحافظی] اشک راه دیدمو تار میکنه با هر سختی بود تایپ میکنم: «خداحافظ رفیقم، با امام حسین خوش بگذره.» یسریا حتی نمی‌خواستن خداحافظی کنن که دل کسی نشکنه، خیلی‌خوب کشیده‌بود بغض حسرتو. یکی یکی اسماشونو با شوق به لیست اضافه میکردن؛ با هراسمی که میخوندم اندازه رفتن خودم خوشحال می‌شدم. باز دوباره چشمام شروع به باریدن میکنه. هندزفری رو میذارم رو گوشمو شروع میکنم گشتن تو پلی‌لیستم. ۱.کم کم داره یادم میره... ۲.... ۳. ۴. ۵.تو رو خدا منو راه بده بغضم با صدای بلندتری میترکه، حرف‌های حاج‌آقا توذهنم پخش میشه. باشه، نمیخوای بیام؟ عیبی نداره، من کیم که شکایت کنم؟ من کیم که گله کنم؟ تو راضی باش، عیبی نداره یه گوشه می‌میرم به در خودم. تو راضی باش، قلبم شکست مشکلی نیست. به صورت خیسم دست میکشم و اشکامو پاک میکنم. دوباره میرم تو گروه و پیامای بچه هارو میخونم. یه عده دارن درمورد وسایل سفر صحبت میکنن و یه عده با بغض دارن از دیگران التماس میکنن. ما با هم سینه زدیم با هم گریه کردیم. نرید اونجا با امام حسین بهتون خوش بگذره مارو یادتون بره. برنگردید بگید انقدر حواسمون به کربلا بود که شمارو یادمون رفت. آخه ما همیشه و همه جا پیش اومدیم. با هم مشهد رفتیم، جنوب رفتیم. تو هیئتا کنار هم خادمی کردیم، اشک ریختیم. لااقل به حرمت اون اشکا مارو گوشه قلبتون داشته باشید، اونجا یادمون کنید. اصلا نوکره و خیالاتش، خداروچه دیدی شاید ارباب به دعای شما راهمون دادن. دلم دیگه طاقت نداره. از همه کسایی که عازمند خداحافظی می‌کنم و التماس دعا میگم. گوشی رو بستم و گذاشتم رو میز و خودم رو با مداحی‌ام و یک دنیا اشک تنها گذاشتم. @AFKAREHOWZAVI
. پدری رفت گواهی تولد... برگشت ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد دنیا بعد از تو روی خوش ندید علی‌اکبر: «یا علی! علی الدنیا بعدک العفی». شک دارید؟ داستان دوقلوهای غزه را بخوانید، تا شناسنامه بگیرند، شهید شدند. باز هم جای شکرش باقی‌ست، مادرش نماند. چه خوب شد مادرش هم شهید شد. خدا را شکر به مرگ مادری که دیگر در این دنیا کاری نداشت. فقط می‌ماند جواب این سوال: «بِأَیِّ ذنبٍ قُتِلَت؟!» بماند به یادگار، یادگار تلخی از دنیای بی‌وفا، از بی‌خیالی ورم‌کرده‌های عرب و از جنایت کراوات‌‌زده‌های سفاک. چقدر طلب داریم از این دنیا، مسلمانی را؟! مسلمانی درست از مدل سلمان، ابوذر، علی.... و ما ادراک علی... چقدر دنیا تو را کم دارد پسرعلی(علیه‌السلام)... @AFKAREHOWZAVI
. صبحِ کافر، شبِ‌مسلمان ✍طیبه فرید پشت سرمان امیدیه است و پیش رویمان بندر ماهشهر و ماشینی که توی دست اندازی سیاه جاده قیقاج می رود به سمت نور.ساعت از دو نیمه شب گذشته.توی حرکت و لرزش ماشین این کلمات را تایپ می کنم. امروز بدجوری خُلقم تنگ بود.یادم‌نیست هیچ‌سفر اربعینی را بی حاشیه و‌عین‌آدم کوله ام‌را بسته باشم.کلا انگار قراراست هر کسی بار و بندیل سفر اربعینش را می بندد کمی از ترس آن شب خروج سید الشهدا از مدینه بیفتد توی جانش. فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً..... ترس از اینکه رد پای خودم را روی خاک مشایه می بینم یا نه. امروز، صبحش کافر بود و شب مسلمان.البته این ها حرف است،مخلوقات از ابتدای خلقت تسلیم محض بودند الا آدم...درباره دجله بی نوا هم روایت آمده که او کافر است و فرات مومن.بماند که زمان و مکان شرافتش را از آدم‌ ها می گیرد و حتما مردم حاشیه دجله آداب مسلمانی را رعایت نمی کردند وگرنه اگر رود و کوه و پدیده های غیر آدمیزادی اراده داشتند فرات به کفر نزدیک تر بود تادجله. داشتم می گفتم که صبحمان کافر بود.کافر حربی.... کلی کارهای نیمه کاره را داشتم می گذاشتم که بروم سفر‌ آن هم با چه فیلمی.از چهارنفر سه تایمان منتظر بودیم گذرهایمان برسد.ولی پستچی آمده بود با دو تا پاکت.استعلام گرفتیم مراحل صدور گذر سوم وسط کار متوقف شده بود.عملا همه برنامه هایمان به هم می ریخت.گذرنامه قبلی مان هنوز دو ماه زمان داشت اما قانونا زیر شش ماه می شد و این یعنی هیچی!داشتم فاتحه سفرمان را می خواندم اما خبرگزاری های رسمی که تا همین چند روز پیش گفته بودند طرف عراقی قبول نکرده اعلام کردند که گذرنامه های زیر شش ماه هم استثنائا برای اربعین امسال حق خروج دارند.دوباره تب و تابش افتاد توی جانم. تا با حول و‌ ولا کوله هایمان‌را ببندیم ساعت از سه و نیم بعد از ظهر هم گذشته بود.توی مسیر تلفنی بافامیل های رده الف خداحافظی کردم .فامیل رده الف یعنی آن‌هایی که خیلی به گردنمان حق آب و گل دارند.با خیلی ها هم خداحافظی نکردم اما خیلی بیادشان بودم وخودشان خبر نداشتند. تنش اتفاق های صبح گیر کرده بود توی حلقم. صدای ملاباسم که از باندهای ماشین سرریز کرد چشم‌هایم شروع کرد به سوختن و خیس شدن اسامیکم اسجله اسامیکم هله بیکم یا زوار هله بیکم تِزورونی ... کم کم اندازه چیزی که توی حلقم مچاله شده بود داشت کوچک و کوچکتر می شد.انگار یکی همیشه چند لحظه قبل از مهر و موم کردن لیست زائرهای اربعین اسم ما را می چپاند زیر همه اسم‌ها. جاده تاریک بود.سفر اربعین مومن بود اما از آن‌مومن های سختگیر..... انگار می خواست کمی از ترس آن‌ شب امام را بیندازد توی جانمان. کلمات آخر این متن را که می نویسم پیش رویمان آبادان است و پشت سرمان بندر امام .خواب آمده توی چشم هایم.چهل و هفت دقیقه دیگر تا شلمچه مانده. صبح‌مان کافر بود ،کافر حربی .شبمان اما مومن است.هر چند کمی سختگیر... انگار می خواهد سختی های زینب کبری را یادمان بیاورد وقتی بعد از چهل روز داشت بر می گشت سمت کربلا... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔰انتشار یادداشت نویسندگان مجله‌افکار بانوان حوزوی در روزنامه سراسری سراج ✍یادداشت "عزادار حقیقی"، سرکار خانم مخدره‌چمن‌خواه ✍یادداشت "مناسبتی" سرکار خانم بغدادی ✍یادداشت "خاص‌ترین هجرت"، سرکار خانم دکتر نجمه صالحی @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. روایت جنون ✍س.غلامرضاپور به چشم برهم زدنی باروبندیل بستیم و راهی شدیم. وقتی دوستم گفت در سفر اربعین امسالش دو سه بار و در جاهای مختلف مرا دیده، اصلا فکرش را هم نمی‌کردم این دیدن‌هایش سر از اینجا دربیاورد که دستِ دردم را بگیرم و باخودم تا کربلا ببرم. خورشید داشت بند و بساطش را از صفحه آسمان جمع می‌کرد و ما داشتیم به سرعت خودمان را به اربعینی‌ها می رساندیم، همین قدر طبیعی. اگرچه خواهرم می‌گفت : "دیگه باورت نمیکنم. اگه رفتنت قطعیه پس حتما دردت الکیه ." خودهم می‌دانم که درین مسیر خیلی چیزها طبیعی نیست. مثلا همه اوقات سال به هرسمت ایران که می‌روی مسیر پر است از رستورانهای اکبر جوجه و سفره خانه و کته کبابی و کباب برگ و قزل ماهی و .. که هرچقدر هم بابتشان پول می‌دهی باز ته دلت می‌گویی" هیچی غذای خونه نمیشه؛ ساالم، تمیییز، میدونی کی پخته؟ چی پخته؟" اما به سمت مرزهای عراق که می‌روی عنوان جدید موکب‌های سیدالشهدا روی دست عناوین دیگرِ جاده‌ها بلند شده و هرچه در موکب‌ها می‌دهند حتی آب و نانِ خالی مزه غذای خانگی می‌دهد. اصلا انگار فرق می‌کند آشپز، غذا را با چه نیتی پخته باشد. غذا که طعم محبت اهل بیت علیهم السلام می‌گیرد یعنی معجزه ، یعنی خرق عادت. طبق برنامه باید تا قبل از ساعت هشت صبح از مرز می‌گذشتیم. اما گاهی وقتی می‌خواهند نشانت بدهند که تدبیر سفر دست تو نیست، همه چیز تغییر می‌کند. چهل دقیقه به اذان ظهر عراق بود که رسیدیم به آخرین موکب، قبل از پارکینگ درهم و برهم ماشین‌های عراقی. ناهار و نماز را همان‌جا ماندیم. باد کولر همراه با خاک و گرما وارد موکب می‌شد. نمی‌شد بمانیم تا گرمای هوا بشکند . درست وسط روز، وقتی خورشید به شدت اصرار داشت نوازش‌مان کند و نسیم هم آن روی دیگر پر از گرد و غبارش را نشان‌مان می‌داد، به مقصد کاظمین و سیدمحمد و سامرا سوار ماشین شدیم. یکساعتی در ون نشستیم تا راننده مسافرانش را تکمیل کند. بازهم خدا خیرش بدهد کولرش را روشن می‌گذاشت و می‌رفت دنبال مسافر. ما هم هی برایش صلوات می‌فرستادیم تا زودتر مسافر پیدا کند. هر زمان هم که از ذکر غافل می‌شدیم مسافر پیدا کردنش طول می‌کشید. از پشت شیشه‌ی ماشین دارم به آدمهای درحال رفت و آمد نگاه می‌کنم. زن و بچه پیر و جوان کوچک و بزرگ صورت‌ها سرخ و ملتهب از گرما سر و روی خاکی یکی نیست بگوید این وقت روز در اوج حرارت و گرما وسط این بیابان داغ چه می خواهند؟ اصلا آن طرف مرز چه خبر است؟ نمی‌شود دوماه دیگر بیایند که هوا قدری خنک تر باشد؟! اینها همه دیوانه‌اند. دیوانه‌ی حسین . دارند می‌روند پناهندگی‌شان را بگیرند. @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
#ویژه_خواهران 🔶🔹 سلسله نشست‌های «در آستانه‌ی قله» 2⃣ جلسه‌ی دوم: ریشه‌های ما(۲) 🔰 استاد ارائه‌دهن
. توجه توجه ❌به دلیل تداخل برنامه‌، جلسه‌ی دوم "ریشه‌های ما" در روز شنبه ۲۷ مرداد ماه لغو گردید، تاریخ تشکیل جلسه‌ی جدید اطلاع‌رسانی خواهد شد. @AFKAREHOWZAVI
‌ رویــداد بین‌المللی نحن ابنـاء الحسیـن علیه‌السلام 🔹 فراخوان شرکت در پویش تولید محتوای تصویری با محوریت ثبت و ضبط جلوه‌هایی از حضور زائران غیرایرانی اربعین در قالب‌های: عکس، سلفی، عکس‌نگاشت، کلیپ، مستند، مستند گزارشی، مصاحبه، پادکست، تولید محتوا با هوش مصنوعی 🏅 ۴۰ پلاک طلا برای ۴۰ اثر برتر 🗓 مهلت ارسال آثار ۲۰ شهریورماه 🔹 آثار خود را در پیامرسان‌های ایتا و تلگرام به آیدی زیر ارسال فرمایید👇: @ahlalbayt24 https://eitaa.com/joinchat/468190042Cefd32c839f