علمدار می دانم که رفتی اما نمی توانم ونمی خواهم رفتنت راباور کنم .وقتی خبر آوردند که شاید شهید شده باشی تسبیح به دست رو به قبله برسر سجاده نشسته و از خدا خواستم دروغ باشد،خواستم تو بیایی و محکم و با صلابت رجز بخوانی و قوت قلب دوست و مایه رعب دشمن باشی سید . تو پر کشیدی و اشک گرم لغزیده بر گونه هایم گواه سوزش قلب مغمومم بود .کاش خواب بود و تعبیرش عمر طولانی ات می شد، اما افسوس و صد افسوس که اینچنین نشد . البته مرگی بالاتر از شهادت برایت سراغ ندارم .برای خودم گریه می کنم برای دل بیچاره ام که رجز هایت و شجاعتت مرا می برد به پشت در خیبر وبا رجز هایت یقین می کردم فرزند علی بن ابی طالب و پیرو او، باید هم چون شیر بغُرد و چشمان نافذ و عزم راسخ او لرزه بر اندام قوم یهود و هم پیاله هایشان بیندازد ؛تا همه حساب کار دستشان بیاید. چه شب و روزها که با شنیدن سخنانت و دیدن اقتدارت بر شیعه بودن خود بالیدم و خدا را شکر کردم که شیعه علی بن ابیطالبم ،خدا را شکر کردم که شیعیان هر چقدر هم که عِده و عُده شان کم باشد اما شجاعت، غیرت ،عزم و اراده شان بر سایرین برتری دارد و زیر بار هیچ زور گویی نمی روند . اشک هایت با آوردن نام ابا عبدالله الحسین علیه السلام نشان از رقّت قلبت به عنوان یک رهبر شجاع ،وظیفه شناس ،مهربان و در عین حال مظلوم را داشت .نشان می داد که پای این مکتب درس خوانده و پرورش یافته ای. سیدِ عزیز تو تا همیشه در یاد ما و تمام آزادگان جهان می مانی .برایمان دعا کن تا مانند شما عاقبت بخیر شویم. نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam #شهید_مقاومت #شهید_نصرالله #شهید_صفی_الدین #انّا_علی_العهد #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI

وهوالشهید من مرگ تو را باور نکردم و نخواهم کرد اما شهادت هنر مردان خداست و سید حسن نه برای دیروز نه برای امروز و فردا او برای ابد نصرت خداست برای جبهه مقاومت. جبهه حق جبهه آزادگی و آزادمردی در هر کیش و مرامی که باشد. بی گمان فرعونیان در اقیانوس تشییع تو غرق خواهند شد و «حزب الله» نیل مشکلات را پشت سر خواهد گذاشت و قطعا «غالبون» میدان خواهد شد. و این خون توست که چون خون جدت حسین بن علی علیه السلام همیشه زمان خواهد جوشید و به جبهه مقاومت جان خواهد داد. تو را به رسم امانت تا روز ظهور به خاک می سپاریم. اما تا قبل از آن دلتنگی ما که یادت نمی رود مطمینم برای آرامش دلمان لاله ها از خاک تو خواهد رویید و دوباره عطر تو نه ضاحیه نه لبنان بلکه همه عالم را خواهد گرفت. تو ریشه ما و ما شاخ و برگ های توایم و پرچم «قطعا سننتصر» تو تا قیام قیامت بر روی دوش ماست. سفر به سلامت سید مقاومت.. روزی که رجعت می کنی قدس آزاد است ان شا الله #انا_علی_العهد #سید_مقاومت #لبیک_یا_نصرالله #با_ولایت_می_مانیم #اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج #طاهره_ابراهیم_نژاد_آکردی #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI

🔖انا علی العهد... چشم سر را بسته، با چشم دل به ملکوت بنگرید! افلاکیان را خواهید دید که دست ادب برسینه گذارده، با طنین نوای ملکوتی«إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» که گوش هفت آسمان را پرکرده است، صف به صف در انتظار ایستاده‌اند! به انتظار تشییع پیکر ارواح طیبه‌‌ی رهبران مقاومت در سرزمینی که هر وجب آن، مقدس گشته به قطره‌ی خون شهیدی از شهدای جبهه‌ی مقاومت. «مقاومتِ همیشه زنده و پاینده»! اینک این ماییم و آستانِ آسمانی‌های خاکی‌پوش! این ماییم و حسرتِ حضورِ جسمانی در تشییع پیکر مطهر رهبران بزرگ مقاومت «شهید سید حسن نصرالله» و «شهید هاشم صفی‌الدین» . و اینک این طنین «لبیک یا نصرالله» و «اِنّا عَلیَ العَهد»، تجدید پیمان تمام عاشقان مقاومت است که امروز از گوشه گوشه‌ی عالم تا ملکوتِ آسمانها بلند است، تا روایتِ «پیروزیِ قطعی و نهاییِ مقاومت» را به گوش عالمیان برساند. 🖋آمنه عسکری منفرد #انا_علی_العهد #حزب_الله #تشییع_رهبران_مقاومت @ghalamnegaremonfared #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI

#زینب_گودرزی📝 🍃عشقی که مکتب شد🍃 مِنَ المُومنینَ رِجالُُ صَدَقُوا مَا عَاهَدوا اللهَ عَلیهِ فَمِنهُم مَن قَضَی نَحبَه وَمِنهُم مَن یَنتَظِر وَمَا بَدّلوُا تَبدیلاً.ّ(احزاب_۲۳) عاشقی را وقت خلقت یادت داد،آنگاه که عاشقانه آیه‌ی، (نَفَختُ فیهِ مِن رُوحی ...)را در گِلت خواند .(۲۹_حجر) تاج خلیفه اللّهی برسرت نهاد وشدی بنده. و امّا #سیدحسن_نصرالله ... صِبغه الله در تارو پود حیاتت موج می‌زد. آئینه‌ی تمام نمای حلول وظهور معشوق شدی! محور چرخش وسکونت معشوق؛ بیداریُ خواب چشمانت ،معشوق،کلام،عمل،همه وهمه‌ی وجودت معشوق ! پیمان بستی تا طواف عشق گرداگرد اوامرش کنی،همان نمودی . غُل وزنجیر اسارت طاغوت را ،در رکاب ولایت (الله.الرسول.اولی امر )از پای جان وتن گشودی وشکوه آزادی را با جهاد(اکبر واصغر) رنگ مردانگی بخشیدی . صدقِ گفتارُ عمل ،عظمتِ اخلاصت، تفسیر( صَدَقُوا ....‌قَضَی نَحبَه ....)را حیات بخشید . ماندی برعهدی که بسته بودی (#علی_العهد). مجاهد کبیر ،سید نستوه مقاومت! عالم را یکسره محضر عشق دیدی وحکومت برگستره‌ی گیتی را جز در خور حاکم عادل الهی ندیدی،ایستادی تا ظلم ظالم عالم گیر نشود . سرو مقاوم ،سید المقاومه! راست قامتان، قدقامت ایستادگی را، بر تو اقتدا کردند، وراز جاودانگی را از مکتب عشق تو آموختند . عالم به نظاره نشست،( مَن طَلَبَنِی وَجَدَنی ) را در عاشقانه‌هایت ودید که چگونه معشوق( عَشَقَنِی عَشَقتَه) خواند برایت! تو برایش شهید شدی واو شد خونبهایت( عَلی دِیَتَهُ وَاَنَا دیَتَهُ) بحار الانوار_ج۶۷_ ص۲۵ https://eitaa.com/barannevesht58 #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI

سننتصر قطعاً ✍ فاطمه زهرا صانعی سَری گداخته امّا نسیم‌ِ اشکِ خنک، بر آسمانِ نگاهم وزیده خواهد شد، در آن دمی که نهان زیر خاک شد مهتاب، شبِ سیه به سرآید سپیده خواهد شد، حرامیانِ جهان "اضحکو قلیل"، زیاد، که ماجرا به ته خط کشیده خواهد شد قسم به لحظه‌ی احلامن‌العسل گویم، که تارخانه‌ی صهیون دریده خواهد شد خبر رسید ز سید "سننتصر قطعا" که باز قبله ی اول، رهیده خواهد شد، دلم نوید خوشی میدهد که روح ظهور، به جسم خالی دنیا دمیده خواهد شد اللهم عجل لولیک الفرج _____________ #انا_علی_العهد #سید_مقاومت #لبیک_یا_نصرالله #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI

اشکهایم را پاک می کنم می خواهم تصویر تو را خوب تماشا کنم. در حالی که داغ بزرگی دلم را از پای درآورده و کمرم را شکسته است، گوشه‌ی چشمم به آن خنده‌ی زیبایی خیره شده که تصور می رود، بزودی در حقیقت رجعت، دیده خواهد شود. گفته بودی که من از آن نسلی‌ هستم که در قدس شریف نماز می خواند! سیدی باور داریم که تو همان وعده‌ی پیر فرزانه‌ی ما هستی که فرمود؛ «زنده شدن مرده جزو محالات است؛ ‏اما یقین داشته باشید، به اذن و اراده خدا این امر هم شدنی است» ما ایمان داریم که او، هرگاه بر مسند شرح عشق می نشیند؛ خبری بزرگ در مسیر منتظران است! چشم براه هستیم که تو و یارانت، همان وعده‌ی قرآن کریم باشید که پس از چشیدن مقام شهادت، بازتاب تمام عیار قدرت معبود خویش خواهد بود. سفر به سلامت که دیدار نزدیک است، ان شاءالله تعالی. ✍🏻فاطمه شکیب رخ #انا_علی_العهد #شهید_نصرالله #شهید_صفی_الدین #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI

حیرت و امیّد! منتظر بودم، منتظر بودم که آن روز برسد، درست مثل ۶سال قبل، که منتظر بودم خبری بیاید که همه ی غم ها و غصه هایم را با خود ببرد. من از ششم مهر ۱۴۰۳منتظر بودم تا پنجم اسفند، درست همان انتظاری که از ۱۳دی ۱۳۹۸ داشتم تا ۱۹دیِ همان سال... من همان حیرتی را داشتم که سال ۹۸برای حاج قاسم داشتم. انتظار می کشیدم خبر نقضی بیاید که همه ی خبر های قبل از خود را انکار کند. پنجم اسفند هم منتظر بودم به جای پیکر سید حسن، خودش بیاید و بگوید این یک مصلحت امنیتی و یک استراتژیک جنگی بود. اما او نیامد... همچنان که دی ماه تلخ ۹۸ حاج قاسم نیامد. بغض سید حسن اضافه شد به همه ی بغض های گذشته، از دی ماه سال ۹۸ تا همین امروز... کم داغ ندیده ایم... کم خون دل نخورده ایم... کم نبوده روزهایی که با بغض و اشک سر بر بالین گذاشته ایم... کم نبوده است راهی که با غم و اندوه حرکت کرده ایم... به قول پیر و مرشد راهمان، ما عزاداریم. اما عزایی چون عزای سید الشهداء، عزایی که اگر چه تا عمق جانمان نفوذ کرده است، اما ما را حرکت می دهد. ما را به سمت جلو می کشاند و دلمان را در کنار همه ی حیرت ها امیدوار میکند. خدایا به حقِ دلِ داغدار شیعیانت، چشم ما را به جمال پر نور ولی نعمت مان روشن کن. ما را از یارانش قرار ده و نگذار بیش از این دل کوچکمان غم ببیند! واسمع دعائی...یا رب... ✍🏻مریم زارعی #إنا_علی_العهد https://eitaa.com/az_jan_nevesht #جهاد_تبیین #جهاد_روایت #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI

«مردی که پدر همه بود.» ✍ #سیده_الهام_موسوی قلم به دست می‌گیرم، بارها قصد نوشتن می‌کنم، اما تار و پود کلمات از همان ساعت، از همان تماس، و از همان خبری که هنوز بعد از این چند روز نتوانسته‌ام باورش کنم، پاره شده است. آه می‌کشم و چشمانم پر از اشک می‌شود، گاهی بی‌اختیار قطره‌هایی از آن می‌چکد. نه هضم این خبر آسان است، نه باورش... بگذار بگویم از مردی که پدر همه بود. از کودکی به یاد دارم که در مسیر شهر تا روستا، هر جا توقف می‌کرد، یا مشکلی را حل می‌کرد، یا دست به جیب می‌شد و کمک می‌کرد، یا واسطه‌ی صلح میان گروهی می‌شد. همیشه در ماشینش صوت قرآن و دعا پخش می‌شد. او نه تنها مبلغ دین بود، بلکه مبلغ قرائت قرآن و حفظ آن هم بود. همیشه تشویق می‌کرد که قرآن را به دقت بخوانیم و در آن تأمل کنیم. جلسات شبانه‌ای که در کنار هم می‌نشستیم، همیشه پر از سفارش‌های ایشان بود؛ سخن از قرآن، حدیث و آموزه‌های اهل‌بیت. گویی هر شب فرصتی برای یادگیری و رشد بود. همین یک ماه پیش، دخترعمویم نهج‌البلاغه‌ای را از او به امانت گرفت. نه‌تنها تشویقش کرد، بلکه گفت: «نهج‌البلاغه را نباید فقط خواند، باید در آن تأمل کرد. هر سؤالی برایت پیش آمد، بیا از من بپرس!» به مطالعه اهمیت زیادی می‌داد. یک‌بار کتابی قدیمی به نام چرا شیعه شدم را از کتابخانه‌ی پدربزرگ امانت گرفتم. وقتی فهمید، چنان خوشحال شد که هنگام بازگرداندن کتاب، گفت: «هدیه‌ی من به تو.» اولین کتابی بود که از او هدیه گرفتم. خادمی اهل‌بیت یکی از بارزترین ویژگی‌های او بود. صاحب حسینیه بود و همیشه در ایام شهادت اهل‌بیت، مراسم برگزار می‌کرد. همیشه توصیه می‌کرد نماز را اول وقت بخوانیم. یادم نمی‌آید که در حضورش، سخنی بیهوده گفته باشد. یا از گذشته می‌گفت، یا از قصص انبیا، یا از احکام دین سخن می‌گفت. و همیشه می‌گفت: «از من بپرسید، قبل از آن‌که دیر شود.» (چه زود دیر شد...) یادم هست که کارگری داشتیم که اهل نماز و روزه نبود. با نرمی و مهربانی او را اهل نماز کرد، و در ماه رمضان، به ازای هر روزی که روزه می‌گرفت، مبلغی به او می‌داد. او از روحانیت، تنها لباسش را نداشت، بلکه در عمل، آیینه‌ی اخلاق و دیانت بود. همیشه می‌گفت: «روحانی واقعی کسی است که نه با سخن، بلکه با رفتار و کردار خود مردم را به دین دعوت کند.» و او دقیقاً چنین بود؛ ساده‌زیست، مردمی، و دلسوز. اگر بخواهم بنویسم، کتابی می‌شود... به همین اندازه بسنده می‌کنم. یادش با ماست، در هر لحظه‌ای که به کمک نیاز داشتیم، در هر کجا که سخن از قرآن و اهل‌بیت بود، در عمل به آموزه‌هایی که خود همیشه پایبند بود، و در مهربانی‌هایی که هیچ‌گاه از او دریغ نشد. "صلواتی هدیه به روح بزرگ روحانیت و پدربزرگم که نه تنها در مسیر دیانت، بلکه در راه آزادی و انقلاب نیز با ایمان راسخ خود ایستاد و درخت امید را در دل مردم کاشت، بفرستید." #روحانیت #جهاد_بندگی #پدر_بزرگ #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI