«مردی که پدر همه بود.»
✍ #سیده_الهام_موسوی
قلم به دست میگیرم، بارها قصد نوشتن میکنم، اما تار و پود کلمات از همان ساعت، از همان تماس، و از همان خبری که هنوز بعد از این چند روز نتوانستهام باورش کنم، پاره شده است. آه میکشم و چشمانم پر از اشک میشود، گاهی بیاختیار قطرههایی از آن میچکد. نه هضم این خبر آسان است، نه باورش...
بگذار بگویم از مردی که پدر همه بود. از کودکی به یاد دارم که در مسیر شهر تا روستا، هر جا توقف میکرد، یا مشکلی را حل میکرد، یا دست به جیب میشد و کمک میکرد، یا واسطهی صلح میان گروهی میشد. همیشه در ماشینش صوت قرآن و دعا پخش میشد.
او نه تنها مبلغ دین بود، بلکه مبلغ قرائت قرآن و حفظ آن هم بود. همیشه تشویق میکرد که قرآن را به دقت بخوانیم و در آن تأمل کنیم. جلسات شبانهای که در کنار هم مینشستیم، همیشه پر از سفارشهای ایشان بود؛ سخن از قرآن، حدیث و آموزههای اهلبیت. گویی هر شب فرصتی برای یادگیری و رشد بود.
همین یک ماه پیش، دخترعمویم نهجالبلاغهای را از او به امانت گرفت. نهتنها تشویقش کرد، بلکه گفت: «نهجالبلاغه را نباید فقط خواند، باید در آن تأمل کرد. هر سؤالی برایت پیش آمد، بیا از من بپرس!»
به مطالعه اهمیت زیادی میداد. یکبار کتابی قدیمی به نام چرا شیعه شدم را از کتابخانهی پدربزرگ امانت گرفتم. وقتی فهمید، چنان خوشحال شد که هنگام بازگرداندن کتاب، گفت: «هدیهی من به تو.» اولین کتابی بود که از او هدیه گرفتم.
خادمی اهلبیت یکی از بارزترین ویژگیهای او بود. صاحب حسینیه بود و همیشه در ایام شهادت اهلبیت، مراسم برگزار میکرد. همیشه توصیه میکرد نماز را اول وقت بخوانیم. یادم نمیآید که در حضورش، سخنی بیهوده گفته باشد. یا از گذشته میگفت، یا از قصص انبیا، یا از احکام دین سخن میگفت. و همیشه میگفت: «از من بپرسید، قبل از آنکه دیر شود.» (چه زود دیر شد...)
یادم هست که کارگری داشتیم که اهل نماز و روزه نبود. با نرمی و مهربانی او را اهل نماز کرد، و در ماه رمضان، به ازای هر روزی که روزه میگرفت، مبلغی به او میداد.
او از روحانیت، تنها لباسش را نداشت، بلکه در عمل، آیینهی اخلاق و دیانت بود. همیشه میگفت: «روحانی واقعی کسی است که نه با سخن، بلکه با رفتار و کردار خود مردم را به دین دعوت کند.» و او دقیقاً چنین بود؛ سادهزیست، مردمی، و دلسوز.
اگر بخواهم بنویسم، کتابی میشود... به همین اندازه بسنده میکنم.
یادش با ماست، در هر لحظهای که به کمک نیاز داشتیم، در هر کجا که سخن از قرآن و اهلبیت بود، در عمل به آموزههایی که خود همیشه پایبند بود، و در مهربانیهایی که هیچگاه از او دریغ نشد.
"صلواتی هدیه به روح بزرگ روحانیت و پدربزرگم که نه تنها در مسیر دیانت، بلکه در راه آزادی و انقلاب نیز با ایمان راسخ خود ایستاد و درخت امید را در دل مردم کاشت، بفرستید."
#روحانیت
#جهاد_بندگی
#پدر_بزرگ
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI