eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
726 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
213 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
برای همسایه‌ات چراغی آرزو کن به یقین حوالی خانه‌ات روشن‌تر خواهد شد ✍️آمنه خالقی فرد سکانس اول در
برای همسایه ات چراغی آرزو کن به یقین حوالی خانه‌ات روشن‌تر خواهد شد. ✍️آمنه خالقی فرد سکانس دوم بالاخره انتظار من بعد از سه سال به سر رسید. کلیدی در آن خانه چرخید.مقدمات ورود به آن خانه که نقاشی و نظافت ...بود داشت مرا به آمدن همسایه ایی دوست داشتنی می رساند. عادت به سرک کشیدن و کنجکاوی کردن نداشتم اما جا به جایی اسباب و اثاثیه و سر و صداهای بیرون مرا به هیجان می آورد . همسرم که به خانه آمد یک تنگ شربت درست کردم دادم به او گفتم ببر برایشان ببین چیزی لازم ندارند . وقتی برگشت گفت :فکر کنم همسایه جدید تازه عروس و داماد باشند همه وسایل نو است. چند روزی خانه نبودیم. وقتی برگشتیم آن ها هم مستقر شده بودند.یک جفت دمپایی مردانه بزرگ جلوی در خانه بود. اما چرا کفش زنانه ایی نبود!!! به چه چیزهایی فکر می کنی خب حتما جاکفشی اشان در خانه است. حد اقل جای شکرش باقیست که نظم راهرو همیشه مرتب مان به هم نمی خورد حتی بدون جاکفشی. چشم انتظار دیدن همسایه جدید بودم. 🔗ادامه در صفحه نویسنده ... @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
#تخت_سلیمان #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI
تخت سلیمان ✍️فاطمه میری یک دلیل می‌تواند تو را مجاب کند تا سختی بیش از هزار کیلومتر را به جان بخری در گرمای تابستان، تا بروی شهری زیر پونز نقشه جغرافیای ایران. دلیلی به قدمت تاریخ باستان و امتدادش تا دوره اسلامی و بعد ایلخانی. دلیلی زلال هم رنگ آب دریاچه پر رمز و راز تخت سلیمان. این دلیل می‌تواند برای بسیاری از اماکن تاریخی ایران وجود داشته باشد به شرط شناخت و به شرط شناساندن و هموار کردن شرایط. تخت سلیمان شده‌بود برایم یک آرزو و رسیدن به آن مسیری پر پیچ و خم داشت. مسیری به سمت غرب کشور برای کارهای اداری. حالا باید این‌قدر نقشه را چپ و راست کنم تا مسیری بیابم تا بتوانم اطرافیان را مجاب کنم برای دیدن صحنه‌ای پر از شکوه و تمدن آميخته با طبیعت بی‌نظیر این منطقه. جاده‌ای که همه دوستان از سختی آن می‌گفتند و من در دل می‌گفتم این‌ها عاشق نیستند. از سمت بناب به سمت تکاب حرکت می‌کنیم. با وجود نقشه، جاده خروجی به سمت تکاب را به سختی پیدا می‌کنیم. ورودی جاده، خاکی‌ست. القصه داستان شروع می‌شود.(جاده بسیار باریک است) این عبارت تابلویی بود که در ذهنم رژه می‌رفت. جاده دو طرفه که اگر یک ماشین از رو‌برو می‌آمد، یک چرخ ماشین روی شانه خاکی جاده بود. شاهین بزرگی ورودی شهر شاهین‌دژ لانه کرده بود. یعنی حالا حالا تا تکاب راه‌داری. راه بود و ما و شهر تکاب. تابلوی ورودی نشان ‌می‌داد که دارم به آرزویم نزدیک می‌شوم، به سمت تابلوی تخت سلیمان می‌چرخیم. دیگر این‌جا مطمئن می‌شوم که نت نداریم، تابلوی ورودی بر اثر باد چرخیده و آدمی که در کنار گذر جاده راه را می‌پرسیم دشمن است. این احتمالات خیلی آسان‌تر از فکر کردن به حرکت در جاده‌ی مقابل بود. ولی جاده همان است که چشم می‌بیند و من همان که دور سر گربه‌ی نقشه ایران چرخیدم تا به این‌جا برسم. جاده به غایت بد و ماشین هم دنده هوایی نداشت. رسیدیم قبل از ما چند ماشین توریست اتراق کرده بود. با بهترین تجهیزات و امکانات، داشتند حمام آفتاب می‌گرفتند. چون روز تعطیل بود خارجی‌ها اجازه بازدید نداشتند ولی مسئول سایت تخت سلیمان دلش برای ما سوخت و راه‌مان داد. لذتی به قدمت تاریخ، در کنار دریاچه پر رمز و راز و پر از قاعده‌ی زیستی، که حوصله‌ی گفتن آن نیست، جایی منتسب به زادگاه زرتشت، پراز دفینه در آب، پر از شکوه، تمدن، پر از طاقی، پر از مسجد دوره‌های مختلف و در یک کلمه پر از ایران. جایی که ثبت جهانی شده و جهانی در حیرت این معرکه انگشت به دهان مانده. سوال‌های فراوانی بود ولی جوابش در دست مسئول سایت تخت سلیمان نبود، اما در دست مرد آفتاب سوخته محلی بود که آمده‌بود و به سوالات مردم جواب می‌داد. کم‌کم سوالات را سخت کردم و تخصصی، انصافا مسلط بود. حتی بعضی مطالب را از اقوال مختلف می‌گفت به‌علاوه خاطراتی که دیده بود و حرف‌های اسطوره‌ایی که داستان شب‌های بچه‌های آن منطقه بود را هم بازگو می‌کرد. همه‌ این‌ها و گله‌ از جاده‌ای که مال‌رو هم نبود و سرمایه‌ای که فراموش شده‌بود. حق داشت راست می‌گفت. دستی برآب زدیم و خداحافظی کردیم، تا شاید کی دوباره بشود به این منطقه بیایم‌. داشتن بعضی چیزها نعمت‌است. نعمتی که خدا به همه نداده است، یعنی طبق قاعده خداوندی‌اش، چیزهایی از گذشته ‌ها برای ما ایرانی‌ها گذاشته که بدانیم چه نقش موثری می‌توانیم در جهان ایفا کنیم. نقشی که گاهی فراموش می‌کنیم. یکی از این نعمت‌ها همین آثار تاریخی است که مقاومت کرده و خودش را از پس قرن‌ها به ما رسانده است. کاش بعضی از مسئولین با هواپیما خودشان را تا تکاب برسانند و همین چند کیلومتر باقی مانده را با ماشین بروند. تا حال و روز مردمان بومی منطقه و گردشگران را بهتر بفهمند. خیلی کارها هست که باید انجام داد. بارهای گرانی بر زمین‌مانده که دست مسئولین را می‌بوسد. یکی از این بارها رسیدگی به همین گنجینه‌هاست. این‌جا نیاز به رسیدگی پدرانه، مشفقانه و در یک کلمه مسئولانه دارد. کاش برای هرچه بهتر شناساندن هویت ارزشمند‌مان کاری کنیم. کاش مسئولین میراث فرهنگی، مسئولیت خود را خوب بشناسند. اگر بدانند چه وظیفه‌ای دارند خواب به چشمانشان نمی‌آید. آن‌وقت، دیگر وقت توییت زدن پیدا نمی‌کنند. @AFKAREHOWZAVI
وداعی با طعم شیرین وصال ✍🏻 زهرا کبیری پور یک أين الرجبیونِ دیگر آمد و رفت... فرصت سی روز مهمان بودن در ماهی که مولود کعبه را در دل داشت افتخاری بود که خداوند یک بار دیگر نصیب‌ ما بندگان عاصیِ خود کرد... و در پس وداع این ماه عظیم و عزیز، صدای قدم‌های ماه شعبان ماه رسول خدا(ص) می‌آید و تلخیِ وداع با ماه رجب با شیرینیِ وصال با ماه شعبان ممزوج می‌شود.  آسمان، باران مغفرت خداوند را، به سوی اهل زمین می‌فرستد و این یعنی رجب تمام نشده و درهای مغفرت خداوند به روی دروازه‌ی شعبان باز می‌شود. و دوباره این خداوند است که مثل همیشه فرصت استغفار و توبه را تمدید می‌کند. این بار در ماهی که مولودش حسین(علیه‌السلام) است... و دوباره این بندگان هستند که العفو می‌گویند و خداوند اجابت می‌کند... ..... بار الها ندای العفوهای ما را از اعماق جان‌مان بشنو... یاریمان کن تا العفوهای‌مان شانه‌های شیطان را به زمین بکوبد... معبودا یاریمان کن تا این‌بار بر سر عهدی که با تو بستیم در ماهی که توأمان است با شادیِ اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بایستیم. @AFKAREHOWZAVI
✍️بانو آلاله بگذار هر چه می‌خواهند صدایت کنند. بگذار هر چه می‌خواهند تو را تحقیر یا سرزنش کنند. بگذار تو را دلشکسته یا ناراحت کنند. بگذار تو را بد جلوه دهند، اما تو همانی باش که هستی! تو مسافری، در این جاده دراز زندگی هستی که راهی سفر بی‌نهایتی و روزی خواهی رفت و تنها یک نام بر جا خواهد ماند. به دل نگیر! شاید او مأموریتش را درست به جا نیاورده یا همسفر مناسبی نبوده است! تو مأموریتت را به خوبی به جای آور و همسفر خوبی باش! @AFKAREHOWZAVI
زیان‌کار یا بهره‌مند ✍️فخری مرجانی از صبح که دارم کتاب‌ها را تورق می‌کنم، گاهی در جملات‌شان غرق می‌شوم و به یک جمع‌بندی از محتواهایی که خوانده‌ام می‌رسم. اینکه ما سال‌ها درس می‌خوانیم تا به یک شغل مناسب و در خور و شأن خودمان و خانواده برسیم، بعد از آن سالی یا ماهی یک مبلغ پس‌انداز می‌کنیم تا بتوانیم بعد از ده یا بیست یا حتی سی سال آینده خانه و ماشینی داشته باشیم. یعنی حاصل عمرمان این می‌شود!؟ حالا اگه یک فرد فرهیخته و دغدغه‌مندی هم باشیم، کارهایی هم انجام می‌دهیم که خودمان را راضی کنیم که بله ما هم برای مردم کاری کردیم! یاد این آیه از قرآن افتادم که می‌گوید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحسِنُونَ صُنعاً»؛ بگو: آیا به شما خبر دهیم كه زیانكارترین [مردم] در كارها چه كسانى هستند؟ آن‌ها كه تلاش‌های‌شان در زندگى دنیا گم و نابود شده است و با این حال مى‌پندارند كه كار نیك انجام مى‌دهند. هول و ولایی به جان آدم می‌اندازد که نهایت ندارد! گاهی اوقات هست که می‌دانیم که کاری که می‌کنیم بیهوده و وقت‌تلف‌کردن است، اما چون حوصله کارهایی که ما را به چالش می‌کشاند و فکر و ذهن ما را درگیر می‌کند نداریم، خودمان را سرگرم کارهای بیهوده می‌کنیم حتی گاهی تا آنجا پیش می‌رویم که خواب را به بیداری ترجیح می‌دهیم و سعی می‌کنیم تا جایی که می‌شود بخوابیم. اما گاهی اصلاً نمی‌دانیم داریم عمرمان را به باد می‌دهیم و هیچ عایدی هم نداریم. فکر می‌کنیم الآن توی اوج قرار گرفتیم و کلی هم به آنچه به دست آوردیم افتخار می‌کنیم. به بغل‌دستی‌مان هم می‌زنیم که ببین من به فلان مدرک تحصیلی، به فلان شغل، به فلان درآمد و... رسیدم. این‌«من» بودم که به اینجا رسیدم، فلانی نتوانست. با اینکه.... زمانی متوجه می‌شویم که ای داد بیداد تمام عمرمان در چیزهایی گذشت که هیچ خریداری ندارد و شاید هم باعث سقوط‌مان از پرتگاه شود. اگر منِ انسان با اختیار خودم مى‌توانم راه درست را انتخاب کنم، چرا كارى نكنم كه لحظه‌لحظۀ عمرم باعث سعادت و خوشبختی و لذت از زندگی‌ام نشود؟ مگر راه من بسته است؟! @AFKAREHOWZAVI
🕊 "زائر عتبات" ✍️مرضیه رمضان‌قاسم ماه رجب که می‌شود پرنده‌ی خیال پر می‌کشد نجف، در گوشه‌ای از حرم آشیان می‌گیرد. روز ولادت امام باقر علیه‌السلام از امامش اذن مدینه می‌گیرد و دقایقی با کبوتران بقیع، بق‌بقویی می‌کند و باز می‌گردد نجف تا در آستان امامش توشه‌ برگیرد. روز شهادت امام هادی علیه‌السلام حال و هوای دلش سامرایی می‌شود، چرخی در آسمان سامرا می‌زند و باز برمی‌گردد مقابل ایوان نجف تا از محضر امامش دانه برچیند. روز ولادت امام جوادالائمه و شهادت امام کاظم علیهما‌السلام بیقرار، بی‌تاب و عطشان می‌شود پر می‌کشد تا از چشمه‌ی جود میوه‌ی دل امام رئوف، سیراب گردد و بال تواضع می‌گستراند در طور موسویِ موسی‌ بن جعفر. عید مبعث که فرا می‌رسد مدنی می‌شود. اکنون که ماه رجب به سر رسیده و شعبان دمیده دلش شعبه‌ای از حرم ارباب می‌شود شور می‌گیرد، بدنش دچار زمین لرزه می‌شود، چشمانش شروع به بارش می‌کند. آری دیگر وقت آن رسیده تا با امیرالمومنین، باب علم، اَبَ الایتام وداع کند و تشنه‌تر از قبل، فراقی سخت و جانکاه را بر جان بخرد، آخر دل کندن از کوه کندن دشوارتر است، بغض گلویش را می‌گیرد، بار سفر می‌بندد از نجف به سمت کربلا تا یک ماه نیز بیتوته کند در وطن، همانجا که می‌توان نماز را تمام خواند، می‌رود در حرم مَحرم شود تا در ماه ضیافت مُحرم گردد و پر بکشد به سمت بیت‌الله‌الحرام. @AFKAREHOWZAVI
زمین را می‌شکافد پرتویی از نور ایمانش که بیرون‌ می‌زند هر صبح خورشید از گریبانش کرامت، عشق، بیداری، محبت، مهربانی، ناز چه آیاتی نهفته صفحه صفحه در دل وجانش تمام‌ آهوان مَستند از جام نگاه دوست تمام دردها وصل‌اند بی‌منت به درمانش دخیل عشق می‌بندند زائرها به درگاهش نمی‌ماند کسی بی‌بهره از لطف فراوانش نه تنها من که افتادم به زیر پای این سلطان همه جَلدند چون خیل کبوترها به دامانش نگاهم‌ خیره می‌ماند‌ به نور گنبدش هر روز نشان سرفرازی دارد از او مهد ایرانش در این‌ شب‌ها که می‌گیرم نشانی تازه از خورشید نشانم‌ می‌دهد هر ذره ای سمت خراسانش..‌. 💠 @shaeranehowzavi
صدا ۰۰۴.m4a
4.34M
فقط چند روز فرصت دارید؛ این صوت 👆👆را پیشنهاد می‌‌دهیم. 💢کانون نویسندگان قم 🔸ویژه خواهران و برادران ♦️ یادداشت نویسی مدرس: حسن طاهری 🔹شروع دوره: از اسفند ۱۴۰۱ 💥ظرفیت حضور افراد در دوره محدود است. ❇️ ثبت‌نام: غیرحضوری از طریق لینک: https://evand.com/events/kanoonnevisanegan35 @HOWZAVIAN
✍️زهره قاسمی رجب فرصت خالق کردگار رجب پاک و عاشق شبیه بهار در این روز آخر بیا و بشوی تن و قلب و روحت در این چشمه سار برای ورودت به《 ماه خدا 》 بگیر از دلت هر فشار و غبار خداحافظ ای ماه خوب رجب به لطفت شدم بنده‌ی توبه کار شب آخر است و به گوشم بگو به اذن خدا، رمز دیدار یار... @AFKAREHOWZAVI
فقط حسین آی دنیا ... ✍️فاطمه شکیب رخ نماآهنگی با عنوان«فقط حسین آی دنیا» که قرار است به‌زودی از گروه سرود نجم الثاقب منتشر شود! سبک موسیقی به‌کار رفته در این کلیپ قابل توجه است و این سوال را در ذهن بر می‌انگیزاند که آیا این‌بار قرار است باورهای مذهبی با رشد و پرورش اشتهای موسیقایی در بین جوانان و نوجوانان پیوند یابند؟ به‌یاد دارم که مقام معظم رهبری در جمعی از مسئولین صداوسیمای ملی، نسبت به پرورش اشتهای موسیقایی در رسانه ملی هشدار دادند و مطالبه ایشان کنترل فضای ایجاد شده در بحث رواج موسیقی بود! بر این اساس این سوال جدی مطرح می‌گردد که آیا ورود سبک های موسیقی رپ و یا هیپ هاپ به اشعار و شعائر مذهبی سبب رفع حرمت آن می شود؟ بهتر است به این قضیه با چشم انداز دیگری نیز بنگریم؛ آیا بهره مندی از چنین سبک‌هایی در نماهنگ‌های مذهبی، به عادی‌سازی آن در بین اقشار مذهبی منتهی نمی‌گردد؟! @AFKAREHOWZAVI
41.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رسالت مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری چیست؟ حجة‌الاسلام و المسلمین فخریان @t_manzome_f_r مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری @AFKAREHOWZAVI