eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
709 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
193 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌹❤️ انوار عشق در دل من جا گرفته است شعر از شکوه نام تو معنا گرفته است ای از تبار جان رسول ای خود رسول هر واژه با تو سیرت زیبا گرفته است آری شباهت تو چنان است که خدا آئینه ای مقابل دریا گرفته است دانش به گرد پای تو هرگز نمی رسد علم زمانه از تو چنین پا گرفته است هادی، امین و شاکر و باقر تویی که عشق در قلب بیکران تو ماوا گرفته است چشم تو شاهد است که در روز واقعه نوری تمام کرببلا را گرفته است نوری که عرش روشن از او بوده از ازل از او بهشت شوق تماشا گرفته است از او که جد پاک تو بوده ست کربلا در بطن خویش نام معلی گرفته است بر تو عزیز فاطمه بنت الحسن سلام عاشق شده ست قلب من اما گرفته است https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
در مسیرِ حرکت⚘️ ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین ما در مسیرِ هم به تکامل رسیده‌ایم بازیگریم اگر به تغافل رسیده‌ایم شب زنده‌دار در پی رمیِ جمر ولی در وقت سعی ما به تجاهل رسیده ایم خلوت گزین مصدر عرفان شدیم گاه صوفی صفت کنون به تعلّل رسیده‌ایم گاهی دچار فقر شدیم از نبود نور گاهی کنار هم به تجمّل رسیده‌ایم یادی نکرده‌ایم از آن روزهای خوب امروز اگر چنین به تقابل رسیده‌ایم از ما نبود و نیست دل فتنه خواهِ خصم آن‌کس که گفت ما به تزلزل رسیده‌ایم عاشق شدیم و دل به دلِ هم سپرده‌ایم این‌گونه سال‌ها به تسلسل رسیده‌ایم آرامش‌است هدیه‌ی این سال‌های خوب ما با وجودِ هم به تعادل رسیده‌ایم جوشید در دل من و تو چشمه‌های نور واژه به واژه ما به تغزّل رسیده‌ایم 🇮🇷 💠 @shaeranehowzavi
هم عاشقی گذشته از حد داریم هم خاتم و سرمد و سرآمد داریم در عشق اگر‌ نام‌ و نشانی با ماست از بعثت حضرت محمد (ص) داریم 💠 @shaeranehowzavi
زمین را می‌شکافد پرتویی از نور ایمانش که بیرون‌ می‌زند هر صبح خورشید از گریبانش کرامت، عشق، بیداری، محبت، مهربانی، ناز چه آیاتی نهفته صفحه صفحه در دل وجانش تمام‌ آهوان مَستند از جام نگاه دوست تمام دردها وصل‌اند بی‌منت به درمانش دخیل عشق می‌بندند زائرها به درگاهش نمی‌ماند کسی بی‌بهره از لطف فراوانش نه تنها من که افتادم به زیر پای این سلطان همه جَلدند چون خیل کبوترها به دامانش نگاهم‌ خیره می‌ماند‌ به نور گنبدش هر روز نشان سرفرازی دارد از او مهد ایرانش در این‌ شب‌ها که می‌گیرم نشانی تازه از خورشید نشانم‌ می‌دهد هر ذره ای سمت خراسانش..‌. 💠 @shaeranehowzavi
گذاشت توی پاکتی هزار و یک نشانه را همین قلم، همین دل و ورق ورق فِسانه را سرش دوباره شور بود دلش دوباره شعر بود که آب داد دیده اش نَفس نَفس جوانه را برای دَم گرفتنش، برای چشم‌های خیس برای گریه گرچه او نداشت کوه شانه را قلم گرفت و رخصتی زِ شعر محتشم‌ گرفت کشید پای دفترش شروع عاشقانه را چه شورش است این که در میان قلب عالم است دوباره از حسین گفت و دم زد این ترانه را: "سلام بر تویی که از تو هیچ دل نمی‌کنم" مُعطّر از حسین‌ کرد جای جایِ خانه را... نوشت عشق‌‌ و خواند عشق، نوشت کربلا، حسین گذاشت توی پاکتش هزار و یک نشانه را... سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
دیدیم در پیاله‌ی خود عکس یار را ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین از ما‌ نگیر مستیِ چشم‌ خمار را دیدیم در پیاله‌ی خود عکس یار را پوشانده روی آینه را تلّی از غبار کِی می‌تکانی از دل ما این غبار را من دورم از نگاه تو که سبز و روشن است ترسیم‌ کن دوباره برایم بهار را تنها به شوق دیدن روی تو بود اگر جانم خریده سختی این‌ روز گار را مردن برای تو همه‌ی حسرت من است کِی می‌کنی نصیب من این افتخار را یاقوت می‌شود دل هر سنگریزه‌ای این‌جاده‌ها ببیند اگر آن سوار را کوتاهی از دل من و از  دیده‌ی من است خوانده‌ست غایبش اگر آن آشکار را! عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان پایان ببخش سختی این‌انتظار را... 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 نفس کشیدم و از عطر تو دهان پر شد نفس تویی... ریه‌هام از عبورِ جان پر شد به آسمان رو کردی... نگاه دزدیدی... ... و از نگاه تو گیسوی آسمان پر شد چگونه آمده‌ای؟ از کجا رسید به من دو بال عشق که پروازها از آن پر شد؟ به رنگ‌بندیِ چشمت نگاه کن... دیدی- که رنگ‌های جهان از چه آن‌چنان پر شد؟ شبِ خیال من آزرده بود تا این‌که خیالِ روشن تو در کران کران پر شد مرا به غرق شدن در تو اشتیاقی بود که هرچه بود از آغوش و گریه‌مان پر شد ... و مست کردیم و خوش به حالمان شد و بعد به خویش آمده، دیدیم لازَمان پر شد به مست بودن چشمان روشن تو قسم که از شرابِ نگاهِ تو استکان پر شد بخند تا همه‌ی غنچه‌ها شکفته شوند بخند گرچه جهان از غمِ خزان پر شد... 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹 آن قدر از رویِ ماهِ یار خود دوریم ما که برای دیدنش مشتاق بر گوریم ما میل بر این روزگار زندگانی نیست لیک چند روزی از برای مرگ مجبوریم ما قوتِ ما دیوانگان اشک است می‌خواهی بچش عالم و آدم خبر دارند که شوریم ما دامنت را از میان دست ما لطفا مکش وصله‌ایم اما یقین داریم ناجوریم ما گرچه از آلات لهوِ عالم دنیا شدیم لیک از مولا فقط خواندیم، تنبوریم ما هیچ کس ما را نخواهد دید در روز جزا چون که زیرِ سایه‌ای از لمعه‌ی نوریم ما جز نجف جایی ندارد ارزش دیدن اگر خواستی بر ما نمایان کن ولی کوریم ما جای ما روی ضریح توست نه روی زمین روزگاری خلق می‌فهمند انگوریم ما 💠 @shaeranehowzavi
✍مهتا صانعی نامش چو نگین به حلقه‌ای زرین است پایان سفر چقدر عطرآگین است من‌راهی کربلا شدم، این اقبال مدیون دل شهید زین‌الدین است @AFKAREHOWZAVI
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 از ما مخواه راحت دنیا که مدتی‌ست از غیر روی ماه تو دل کنده‌ایم ما اصرار بر وصال نه از روی عادت‌ است در این طریق سائل یک‌دنده‌ایم ما 💠 @shaeranehowzavi
این شهر اگر پر شود از یاغی ها از گله ی گرگ ها و الباقی ها هر گز تو گمان مبر که خاموش شود حتی به دمی غیرت الداغی ها مائیم و شکوه غیرت الداغی شوق شرف و صلابت الداغی فصلی دگر آغاز شد از قصه عشق با واقعه ی شهادت الداغی @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀🥀 من از تبار خمینی، تبار خردادم شکوه پرچم عشقم، غرور فریادم طنین نیمه‌ی خرداد در سرم دارم پر از شکوه حضورم به نور دل دادم زنم که دامن من مرد را برَد معراج به آبِ دیده قسم‌ آبدیده فولادم به انتظار نشستم بیاید آن موعود منم که بنده‌ی عشقم زِ بند آزادم به آفتاب جماران به پیر راه قسم نرفته غیرت خورشید عشق از یادم مباد دل بکنم از قرار با دل تو مباد اینکه دهد خصم، زلف بر بادم دلم‌ اگر چه شکسته‌ست از زمانه ولی به غیر شوکت تو نیست قلب خردادم @shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺 باید‌برای‌سینه‌دلی‌دست‌و‌پاکنم وانگه‌فدای‌حضرت‌خیرالنساء‌کنم باید‌تمام‌قد‌بنشینم‌به‌راهِ‌تو عقده‌زِعقده‌از‌دل‌تنگم‌جدا‌کنم رنگ‌پریده‌ازلبم‌این‌سینه‌سرخ‌ها راهی‌شدند‌حق‌دعارااداکنم رَم‌کرده‌‌است‌دشت‌جنون‌در‌نگاه‌تو موجِ‌چمن‌اگربرسدمن‌چه‌هاکنم! دل‌رابه‌گوشه‌ی‌وطنی‌جاگذاشتم بایددلی‌برای‌خودم‌دست‌وپاکنم @shaeranehowzavi
هوالمحبوب⚘️ من زمینم روی دست آسمان برخاسته قدرِ ماه آسمان را رنگِ خاکم کاسته نامم ایران است بردارم سر از زانوی خاک مادرِ دنیا منم آری من این بانوی پاک با درختان نخستین زمین هم‌ریشه‌ام زیر سقف آسمان خوابیده شیر بیشه‌ام من زمینم زیر نور آفتاب دیگری با گیاهانی که می‌نوشند آب دیگری با جگرپروردگان آذری تا مازنی دورم از اندیشه‌ی ناپاک یا اهریمنی دایه‌ی ملّاح و جاشوی لبِ دریانشین مادر چابکسوارِ ترکمن‌صحرا نشین آه فرزندان من بی‌تاب نام مادرند کرد و لر یا پارس باشند و عرب، نام‌آورند آه فرزندان من از تات و گیلک تا بلوچ آه فرزندان من در شهر یا صحرای کوچ هر زبانم را به شعر آورده و هم‌مهین‌اند دامن مادر به دست و شیرخواران منند من زمینم، سرزمین لاله‌های غرق خون سینه‌ی من لاله‌زار و رنگ شیرم لاله‌گون پ‌ن: که پایِ درد تو نشستن، افتخاری‌ست ایرانِ من! @shaeranehowzavi
عرض ارادت و تشکر؛ در این راستا و مسئولیتی که به بنده محول شده است، چند پیشنهاد کاری با دوستان شاعر و فرهیخته دارم: قطعا علاقمندان و شاعران‌، در عرصه‌ی چاپ و انتشار کارهای فخيم و ستوده با مشکلاتی مواجه می‌شوند و شاید به دلیل هزینه‌کرد و سختی راه ورود به این مسیر را دور از ذهن بدانند. ♦️انتشارات بین‌المللی حوزه مشق این مسیر را برای شما آسان کرده و خواستار جمع‌آوری چندین مجلّد از اشعار شاعران‌ است. به همین دلیل به شاعرانی که تمایل به چاپ اشعارشان دارند دستِ همکاری می‌دهیم و منتظر استقبال عزیزان هستیم. ♦️ اولین قدمی که با مشورت دکتر فردین بر‌می‌داریم، چاپ و انتشار شعر با موضوع شهدای خدمت خواهد بود، پس منتظر شعر شما با همین موضوع هستیم. ♦️ همچنین قلم به دستان و نویسندگان داستان کوتاه، دل‌نوشته و یادداشت هم می‌توانند با همین موضوع و انتشار آثار خود همکار ما باشند. ♦️برای این منظور گروهی در ایتا متشکل از شاعران‌ و نویسندگان تدارک خواهیم دید و منتظر استقبال دوستان هستیم. 🔹برای همکاری به دایرکت من مراجعه بفرمایید. پ‌ن: تشکر ویژه دارم از جناب دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات بین‌المللی حوزه مشق به خاطر این همکاری ستودنی @fardinahmadi.ir 🖊مهتا صانعی، دبیر شعر آیینی و ملی انتشارات بین‌المللی حوزه مشق. @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدیم در پیاله‌ی خود عکس یار را از ما نگیر مستی چشم خمار را پوشانده است آینه را سال‌ها غبار کِی می‌تکانی از دل ما این غبار را من دورم از نگاه تو که گرم و روشن است ای پهن کرده سفره‌ی سبز بهار را تنها به شوق دیدن روی تو بود اگر جانم خرید سختی این روزگار را مردن به خاطر تو اگر حسرت من است کِی می‌کنی نصیب من این افتخار را یاقوت می‌شود همه‌ی اشک‌های من بگذار روی دامنم این کوله بار را طوفان به یال اسب سفید تو بسته است صحرا کشیده حسرت آن تک‌سوار را کوتاهی ندیدنت از دیده‌ی من است پوشانده پرده روی مَه آشکار را عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان پایان ببخش وحشت این انتظار را @darvazhe
29.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️۶ آذر شد و دوستم که اتفاقا دبیر اجرایی همایش ملی کتاب سال بانوان بود پیام داد و گفت: مهتا میای دیگه... گفتم: بله با تیمم میام😊 با فیلمبردار و عکاس رسانه‌ی جهان‌بانو از قبل هماهنگی کرده بودم. رسیدم با میکروفون دوست داشتنی خودم و نگاهم سوژه‌ها بودن. به عکاسمون گفتم چند تا عکس بگیر تا خبر رو زود تو سایت جهان‌بانو بارگذاری کنم. فیلمبردارمون پرسید الان دقیقا بگو چی میخوای که من بدونم فیلمبرداری‌م چطور باشه... گفتم میخوام یه حاشیه‌نگاری خوب از ماجرای همایش داشته باشم. در جمع فرهیختگان و نویسندگان خوب کشورمون که هر کدومشون می‌تونن قوایی محکم تو نویسندگی و بروز و ظهور زن به معنای واقعی خودش باشن، خیلی لذت بردم. زنی که حجاب دارد، متانت دارد و همچنان پرقوت در جامعه پیش می‌رود و تلاش می‌کند تا از دوش فهم و درک جامعه باری بردارد و سهمی داشته و خدمتی کند، واقعا لذت‌بخش بود. تمام سعیم این بود که تو سوالاتم از مسئولین برگزارکننده، برگزیده‌ی اثر حرفی برای بانوان سرزمینم داشته باشم..... اینکه تو می‌توانی... تو قوای محرکه‌ی علم و دانش و تربیت هستی.... @darvazhe