eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
713 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
190 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
📌مگر اینجا ایران نیست! ✍️زهرا سرمیلی، عضو تحریریه مجتهده امین چرا وقتی دم از می شود؟ همه جوری نگاهت می‌کنند که انگار تو کافر شده‌ای! همه با نیش خند برایت چشم نازک می‌کنند! شما بگویید مگر حرف نادرستی زده‌ایم؟ نمی‌فهمم چرا ایران ما به این روز افتاده است؟ همه‌اش در حال تقلید از غرب می‌باشد برای غرب حاضر است سر هم میهن خود فریاد بکشد و او را تخریب کند. همیشه فکر می‌کردم اسلام با ایران زنده است اما چرا چند روز به این فکر می‌کنم که اسلام دارد فراموش می‌شود! چرا عده‌ای از مردم ما دیگر میهن دوست نیستند؟ چرا هر وقت در گروهی دم از اسلام میزنی تو را حذف می‌کنند! مگر چیز عجیبی گفتیم یا نعوذبالله کفر گفته‌ایم؟! وقتی به عمق مسأله فکر می‌کنم می‌بینم تقصیر خود ماست که از مردم فاصله گرفتیم، داشتیم می‌دیدیم مردم دارند راه را اشتباه می‌روند اما لام تا کام امر به معروف و نهی از منکر نکردیم! نگویید به ما ربطی ندارد که این جمله برای نویسنده عذاب آور تر از آن است که بتواند ادامه بدهد. نمی‌دانم چرا مردم اینقدر سست شده‌اند؟ پدر و برادر دیگر رگ خود را از ریشه خشکانده‌اند که مبادا کسی به آن ها بگویید: «بی کلاس!» این است غرب وحشی که هیچ کداممان فکر نمی‌کردیم اینقدر در خانواده‌ها جایگاه پیدا کند! این بود آرمان‌های انقلاب؟ قلمم از اینکه مارکش ایرانی نیست شرم می‌کند بنویسد، اما ای کاش همه مان قلم به‌دست می شدیم برای اسلامی.🇮🇷 @AFKAREHOWZAVI
نمره منفی دیگر ✍️ فاطمه میری، عضو تحریریه مجتهده امین جناب صدر، این‌بار هم نمره نیاوردید! (یادداشتی در پی اظهارات تفرقه‌افکنانه مقتدی صدر، در آستانه جام فوتبال کشورهای عرب حوزه خلیج فارس) جناب ، شما را نمی‌دانم چگونه هستید ولی مردم کشورتان را می‌شناسم، آنان نشان دادند عیارشان از شما بالاتر است، رسم مهمان‌نوازی می‌دانند؛ موسم اربعین که می‌شود فقط به اعراب «هلابیکم» نمی‌گویند، برایشان عرب و عجم برابر است، دور سفره‌‌هاشان پر می‌شود از آدم‌هایی با رنگ‌های مختلف. جناب ما از شما مؤمن‌تریم به سخن جد بزرگوارتان درباره انسان‌ها، گرامی‌ترین مردم نزد خدا با تقواترین آنان است نه عرب‌ترین‌شان؛ من با شما از رسم پیامبری سخن می‌گویم که حتی یک‌بار بر عربیت خود افتخار نکرد، اصلاً ملاک برتری را نژاد نمی‌دانست. شما آبروی اعراب را بردید! زیرا اگر مهمانی بر آنان وارد شود، حتی اگر دشمن باشد اکرام می‌شود؛ شما مهمان‌نوازی خود را هم زیر سؤال بردید. جناب ! مواظب غربال آخرالزمانی باشید که عرب و عجم نمی‌شناسد؛ غربال آخرالزمانی آقازاده هم نمی‌شناسد، کاش بیش‌تر پای درس پدر بزرگوارتان می‌نشستید، کاش کمی از مرام برادران‌تان ارث می‌بردید. این‌جا با شما مباحثه تاریخی نمی‌کنم، زیرا خودتان هم خوب می‌دانید منطقه کجای جغرافیای جهان بوده است؟ کوفه، بغداد، مدائن و...، ، همان‌جایی که قرار است میزبان مسابقات باشید... بگذریم... کمی کتب تاریخی را ورق بزنید، نه! هرچه قدر دوست داشتید ورق بزنید تا بینید که نام ، همیشه بوده است؛ آدم‌هایی از جنس شما می‌آیند و می‌روند ولی همیشه این دریا فارس خواهد بود. ببینید سر کدام سفره می‌نشینید، نکند لقمه‌ای که برمی‌دارید از خون مسلمانان منطقه رنگین شده باشد؛ هر حجی رفتنی نیست، ببینید امسال برای کدام خدا مُحرِم شدید! شیرفهم شوید که با این کارها راه به جایی نمی‌برید؛ جناب صدر، این‌بار هم نمره نیاوردید! @AFKAREHOWZAVI
👆 سلفی مرزبانان کشور در سرمای ۲۵ درجه زیر صفر ⛔بعضی کارها تعطیلی نداره حتی اگه خیلی سرد باشه خدا حافظ و نگهدارتون باشه سربازان وطن🌷 انجمن_تاریخ_جامعه_الزهرا @AFKAREHOWZAVI
جشنِ الله اکبر ✍️مریم زارعی، عضو تحریریه مجتهده امین لذت جشن الله اکبر را در کودکی چشیده‌ام. همان زمانی که منتظر ساعت نه بودم تا با پدرم تک تک پله ها را بالا برویم و وقتی به پشت بام رسیدیم ندای الله اکبر را سر دهیم. من نمیدانم چرا حس غرور ، پیروزی و وطن دوستیم از همان بچگی به گلوله های اشک تبدیل می‌شود! شاید برای این است که برای ماندنِ وطن خون های زیاد و اشک های فراوانی ریخته شده است. من امسال هم همانند تمام سال های عمرم که شب 22بهمن را درک کرده ام، الله اکبر گفتم. باز هم با بغض با گریه. با شوق با غرور و با افتخار. امشب هم خوابم نمیبرد. دقیقا مثل شب های قبل از اردو و مانند هر سال منتظرم تا صبح شود و برویم تا به دریای خروشان انقلاب بپیوندیم و با اماممان تجدید میثاق کنیم. به نیابت از حاج قاسم به نیابت از آرمان علی وردی به نیابت از روح الله اعجمیان و تمام شهدای مدافع وطن در این چند ماه گذشته... ایرانم، خودم که هیچ، فرزندانم فدایت! 🇮🇷 @AFKAREHOWZAVI
امنیت ✍️فاطمه میری هفده ساله بود که عروس شد. کنارش می‌نشستم تا از خاطرات عروسی‌اش بگوید و شروع می‌کرد به گفتن تا می‌رسید به... بغض می‌کرد و می‌گفت قدر امنیت را بدانید. داستان‌ دلدادگی‌اش از آب آوردن آب انبار محل شروع شد و با تصادف پدربزرگ تمام. ...تازه عروس بودم که روس‌ها به شهر ریختند، کل شهر را مصادره کرده‌بودند. دین و ایمان نداشتند، خدا لعنتشان کند. وقتی مست می‌کردند دیگر هیچ چیز در امان نبود. یک روز بافت قرمز تنم کرده‌بودم که خیلی به من می‌آمد. بعد دستش را به تنش می‌کشید و مدلش را ترسیم می‌کرد. چادر سرم کردم تا به خانه‌ی مادرم چند کوچه آن‌طرف‌تر بروم. موقع برگشت حواسم شد کسی پشت سرم حرکت می‌کند. از ترسم به پشت نگاه نکردم، سرعتم را زیاد کردم تا شاید منصرف شود ولی او پشت سر من در حرکت بود. در پیچ کوچه شروع کردم به دویدن سمت خانه. من می‌دویدم و او هم می‌دوید. فهمیدم از همین روس‌های نمک به حرام است. قبل‌ از رسیدن به خانه‌ی خودمان، دیدم در یکی از همسایه ها باز است. خودم را به خانه همسایه پرت کردم و در رابستم. داشتم نفس راحتی می‌کشیدم که از صدای جیغ و فریاد زن همسایه فهمیدم بیچاره لای در را باز گذاشته تا سری به همسایه‌ها بزند. این‌جای داستان که می‌رسید بغض می‌کرد که نتوانسته کاری برای آن زن بیچاره بکند. بقیه داستان را همیشه سرهم می‌کرد و به‌ فکر فرو می‌رفت. سوالات من و عاقبت آن زن همیشه از این جای داستان به بعد ناگفته می‌ماند. انگار دیگر نباید می‌پرسیدم. مادربزرگ چایش را توی نعلبکی می‌ریخت و می‌گفت خدا روشکر دست اجنبی از این مملکت کوتاه شد. این چیزها که ما دیدم شما نمی‌توانید تصور کنید. قدر این امنیت را بدانید. @AFKAREHOWZAVI
پیروز ✍️فاطمه میری‌طایفه‌فرد با شنیدن از بین رفتن پیروز این سوال در ذهنم ایجاد شد که آیا در همه جای دنیا این‌قدر تمام کار‌ها سیاسی می‌شود؟ آیا تمام کارهای به ثمر ننشسته رسانه‌ای می‌شود؟ چرا با وجود مسائل مهم و گرفتاری‌های اقتصادی مردم، یک مسئله محیط زیستی تا این حد با جزئیات در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد؟ چرا تمام مسائل در ایران آخر الامر سیاسی می‌شود؟ جواب تمام این سوالات برایم یک علامت تعجب دارد که مگر همه چیز باید به این وضوح گفته شود! این‌که همه ایران را دوست داریم درست، این‌که هر چیز که منتسب به این دوست‌داشتنی باشد را هم دوست داریم درست، اما باید بدانیم در جایی از مکان و زمان ایستاده‌ایم که شاید حساس‌ترین لحظات تاریخ را درک می‌کنیم. مکانی به نام خاورمیانه، قلب انرژی دنیا و دست‌ها و فکر‌های آلوده و در زمان هجوم رسانه‌ها بر قلب و ذهن و اندیشه آدمی. در بسیاری از دنیا حیوانات در حال انقراض فراوانی وجود دارند، به هر دلیلی یا دلایلی اتفاقات فراوانی رخ می‌دهد. اما هیچ جای دنیا برای آن مانور رسانه‌ای راه‌ نمی‌افتد. در هیچ جا بیش از یک سال خبر لحظه به لحظه وقایع گفته نمی‌شود. در حالی که بسیاری از اتفاقات در همین هیاهوی رسانه‌ای خفه می‌شوند. آن‌وقت وقتی رسانه، یک‌سال ذائقه مخاطب را با خودش هم‌سو کرد، می‌تواند از هرچیز به عنوان یک بحران نام ببرد. می‌تواند از آن ابراز نارضایتی درست کند و چماق کند و بکوبد توی سر مردم، شعر می‌گویند و می‌خوانند و بهره‌سیاسی خودشان را از آن می‌برند. می‌توانند اخبار مهم را به حاشیه ببرند. فراتر از این وقایع می‌توانند از فقدان آن یک فاجعه ایجاد کنند و یک سیل ناامیدی و ناکارآمدی راه بیندازند و باز هم بهره سیاسی خودشان را ببرند. بسیاری از وقایع ناگوار در هرجای دنیا بسامدی به میزان ایران ندارد، زیرا کسانی هستند که هر از هر مسئله‌ای یک فاجعه درست می‌کنند و احساسات مردم را به هیجان وا می‌دارند. واقعا اگر چنین زلزله‌ای به‌سان ترکیه در ایران رخ می‌داد، دایه‌های مهربان‌تر از مادر، چه می‌کردند؟ این رخداد زیست محیطی، در هر زمان و مکانی امکان وقوع داشته و امری دور از ذهن نبوده‌است‌ حتی خود این مسئولین این امر را محتمل می‌دانستند. - مسئولین امر باید هوشیار باشند که تا حصولِ نتیجه اصلی امکان سو استفاده از رسانه‌ها را بگیرند. - سلبریتی سازی از هر نوع آن خطرناک است. - مثبت اندیشی واقع‌گرایانه در همه جای دنیا امری پسندیده است. - باید روحیه امیدواری را در جامعه گسترش داد. این روحیه بسیار می‌تواند پیش‌برنده باشد و وقایع خوبی را در جامعه رقم بزند. @AFKAREHOWZAVI
یکی از دستاوردهای بزرگ قیام (ره) ایجاد تحول در گفتمان سیاسی درباره فلسفه حکومت و نقش مردم در حکومت و جامعه است. قوام انقلاب و نظام به دوام اندیشه‌های سیاسی امام خمینی(ره) وابسته است. https://virasty.com/najmehsalehi/1685812071302976580
مؤتمر دولي في اجتمعت فيه مجموعة من النساء الناشطات في الإعلام لرواية الحقائق الغائبة عن الإنسان المعاصر https://virasty.com/gharibreza1/1696135280711929396 @AFKAREHOWZAVI
. ✍ نظیفه سادات مؤذّن یه اتفاق خیلی مهم افتاده. توی یکی از کشورها، فرزندان یه مقام خیلی بالا، تخلف کردن، رئیس کل اون مجموعه، فوری دستور داده بدون هیچ ملاحظه‌ای این تخلف پیگیری بشه. پدر اون فرزندان متخلف هم بدون هیچ دخالتی، اجازه داده همه چیز طبق قانون پیش بره و فرزندانش بازداشت و بازجویی بشن. چه کشوری!؟ چه مسئولینی!؟ خوش به حال مردمی که توی همچین کشور فشادستیزی زندگی می‌کنن! بله اون کشور، هست. جناب آقای محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه، دستور رسیدگی به تخلف فرزندان معاون اول خودشون رو دادن و این اتفاق افتاده. چه خوبه بین این همه انتقاد و اعتراض و غرغر، این خوبی‌ها و قشنگی‌ها رو هم ببینیم. @AFKAREHOWZAVI
. بانوی نمونه🧕🏻 ✍️🏻ف.مرادی من یک مسلمانم✋️ گاهی اوقات از روزمرگی خسته می‌شویم و به دنبال راه حلی برای آن هستیم. در کلاس‌های مختلف ثبت‌نام می‌نماییم یا دورهمی می‌گذاریم تا تنوع ایجاد کنیم. بگذارید یک راه حل هم من پیشنهاد کنم. نمادین زندگی کنید تا این امر باعث ارتقا زندگی روزمره شما شود. داشتن زندگی نمادین یعنی معنا بخشیدن به امور عادی. برای همه ما طعم و کیفیت غذای هیئت متفاوت است. چرا؟! جوابش ساده است؛ چون غذای هیئت رنگ‌وبوی امام حسین علیه‌السلام را به خود گرفته و معنادار شده است. از باب تبرک آن را میل می‌کنیم و نیت‌های بسیاری داریم. دیدار حضرت امام خامنه‌ای بامدال‌آوران را نگاه کنید، بیانات و دقت نظر آقا برای ما پیام‌های بسیاری دارد. از آن خانمی که با فرزندش بالای سکو می‌رود، تشکر می‌کند و از ورزشکاری که بر پرچم سجده کرد، تشکر از خانمی که با مرد نامحرم دست نداد و... شاید فکر کنید ولی جامعه باید تشکر کند، چون بالا بردن نام عزیز در سطح دنیا، کار بزرگ و قابل تقدیری است؛ اما ‌مطلب بالاتر از این حرف‌هاست. او دیده‌بان انقلاب است و می‌داند در دنیای امروز جنگ، جنگ نمادهاست. امروز بیش از گذشته همه چیز به رسانه مربوط است. نماد قدرت رسانه‌ای بسیار بالا در انتقال پیام قرار دارد و نماد یعنی معنابخشی به امور عادی. رفتار نمادین ورزشکاران، پیامی مهم به دنیا مخابره می‌کند؛ پیام شخصیت و هویت بانوی اسلامی. مریم بربط، همان بانوی جودوکار، یکی از این مدال‌آوران است. هنگامی‌که مرد نامحرم به او می‌خواهد دست بدهد امتناع می‌کند و می‌گوید: من یک مسلمانم و از دست دادن معذورم. من در آن لحظه فقط به فکر خدا بودم. اصلاً فکر نمی‌کردم، کسی به من توجه کند. کار که برای خدا باشد دیدنی می‌شود و پرور‌دگار عالم آن را دیدنی می‌کند؛ چرا که در جاده توحید قدم برداشتن، اسباب الهی را به کمکت تو می‌آورد. در یک لحظه کاری می‌کنی کارستان؛ ازیک دختر لر فقط این کار برمی‌آید. مردمی که در دلیری و شجاعت زبانزد هستند و در میادین مختلف خود را نشان دادند. روزی در دفاع مقدس، روزی در دفاع از امنیت و امروز هم در میدان اخلاق ورزشکاری و اسلامی. بانوی ایرانی و اسلامی همین است پر اقتدار و پر حیا. امید است تمام خواهران این سرزمین هم چون بانو بربط وظیفه درست و به‌هنگام خویش را تشخیص دهند و در بزنگاه به آن عمل کنند تا موجب خشنودی ولی جامعه شوند و کاری تمدن‌ساز را انجام دهند. @AFKAREHOWZAVI
. همه روزهای تحصیلی‌ام ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد همه روزهای تحصیلی‌ام را دوست داشتم اما سطح سه را بیشتر. همه مکان‌های تحصیلم را دوست داشتم اما را بیشتر. همه دوستان تحصیلم را دوست داشتم، اما را بیشتر. حل کردن حسابان را دوست داشتم، حتی وقتی که مغزم را تریت می‌کرد، یا وقتی که با رياضيات گسسته، احتمال افتادن دو سیب از هفت سیب را در سبد با شرایط خاص محاسبه می‌کردم. اما هیچ‌کدام به پای نشستن در کلاس نمی‌رسید. اگر تاریخی حساب کنم، به اندازه طول ساختن اولین‌ خانه‌های تمدن یکجانشینی جهان در تپه‌زاغه، تا گذاشتن میل مخابراتی برج میلاد فاصله زمانی داشت. کلاس‌هایی که عمری آرزوی نشستن بر روی صندلی‌اش را داشتم و سوال‌هایی که یک عمر آرزوی شنیدن پاسخش را داشتم، همه همین‌جا جمع بود. تمام را به‌علاوه تمام شامات و آندلس و جغرافیای هند را طی می‌کردیم. از بین النهرین و ماوراءالنهر در شرق و غرب عالم رد می‌شدیم و جایی خوش‌تر از ایران نمی‌یافتیم. کلاس اما درس تاریخ معاصر ایران بود، بحث بر سر مشروطه مشروعه و شاهان بی‌حال قاجار و مردان جنگی مثل ستارخان و باقرخان و آن خانمی که می‌گفت: خاک می‌خوریم ولی خاک نمی‌دهیم. با یاد گرفتم که چگونه از حقانیت مذهبم دفاع کنم و چگونه حدود و ثغور اعتقادم را بچینم که امامم، علماءالابرار نشود. ما را به خانه مادران امامان می‌برد و ما را با نرجس خاتون و حمیده خاتون هم‌سفره می‌کرد و می‌شدیم دختران شهربانوی ایرانی. رفاقت من با شیخ مفید از سر کلاس شروع شد و تا کاظمین قد کشید. آن‌وقت دلم می‌خواست هم‌پای سیدرضی پای درسش بنشینم و از حقانیت شیعه دفاع کنم. در همین حوالی، زیر سایه نام مادرم زهرا(سلام‌الله‌علیها) درس خواندم و خوش‌تر از این روزها نیافتم، حتی وقتی که راننده تاکسی دم در جامعه دو پهلو کرایه می‌گرفت، حتی وقتی که به‌جای جواب به سوالات دینی و تاریخی مردم، باید دنبال جواب سوالات اقتصادی می‌بودم. روزهای درسم با تدریس کسانی گذشت که علم خود را آمیخته به اعتقاد و باور به کام شاگردان‌شان می‌ریختند. کاش من هم بتوانم تنفس در این اتمسفر را به کام دختران ایران بچکانم. راستی مبارک. @AFKAREHOWZAVI
هوالمحبوب⚘️ من زمینم روی دست آسمان برخاسته قدرِ ماه آسمان را رنگِ خاکم کاسته نامم ایران است بردارم سر از زانوی خاک مادرِ دنیا منم آری من این بانوی پاک با درختان نخستین زمین هم‌ریشه‌ام زیر سقف آسمان خوابیده شیر بیشه‌ام من زمینم زیر نور آفتاب دیگری با گیاهانی که می‌نوشند آب دیگری با جگرپروردگان آذری تا مازنی دورم از اندیشه‌ی ناپاک یا اهریمنی دایه‌ی ملّاح و جاشوی لبِ دریانشین مادر چابکسوارِ ترکمن‌صحرا نشین آه فرزندان من بی‌تاب نام مادرند کرد و لر یا پارس باشند و عرب، نام‌آورند آه فرزندان من از تات و گیلک تا بلوچ آه فرزندان من در شهر یا صحرای کوچ هر زبانم را به شعر آورده و هم‌مهین‌اند دامن مادر به دست و شیرخواران منند من زمینم، سرزمین لاله‌های غرق خون سینه‌ی من لاله‌زار و رنگ شیرم لاله‌گون پ‌ن: که پایِ درد تو نشستن، افتخاری‌ست ایرانِ من! @shaeranehowzavi
. 🍃ن والقلم و مایسطرون🍃 به بهانه‌ی روز قلم ✍️نجمه صالحی ▫️نوشتن، نوعی از برقراری ارتباط با انسان‌ها و جهان پیرامون است با بهره‌گیری از واژه‌هایی که حاکی از تجربیات، حقایق و ایده‌هاست. ▫️هنگامی که حس را در بند کلمات و کاغذ نمی‌آوریم، گویی به شیوه انسان‌های نخستین آتشی از دور روشن می‌کنیم و با دودش به خودمان پیام می‌دهیم که چه شده است و گاهی اصلا سر در نمی‌آوریم دلیل حس‌مان چیست!؟ گاهی باید نور را نزدیک‌تر آورد. حس‌ها هم شکل دارند تا زیر نورِ عقل نباشند رنگ و رخ‌شان هويدا نمی‌شود! ▫️هنگامی که با این نور از حس می‌نویسیم، تازه می‌فهمیم "ناراحتی" با "دل‌خوری" تفاوت دارد! تازه می‌فهمیم "دلم گرفته "با "حوصله‌ام سر رفته "فرق می‌کند! آن‌گاه می‌فهمیم "دچار سردرگمی شده‌ام" ترجمه‌اش می‌شود" دلم یک هم صحبت می‌خواهد تا حرفم را بشنود و کمکم کند!" ▫️با تابیدن نور، شور و شوقی در جان قلم می‌افتد و حسی را که حجم آن به‌اندازۀ تمام مغزمان شده، به‌اندازۀ یک‌کف‌دست می‌کند و راحت‌تر می‌توان سبزی و طراوت بهار و رقص پرندگان میان آسمان آبی را لمس کرد و دید. ▫️نوشتن، نوعی تفکر و استخدام واژه‌ها برای آرایش کلام است و کلام، تنها رسانه‌ی فکر. ▫️این روز بر آنان‌که جزیی از زندگی‌شان شده و در مسیر اعتلا دین و فرهنگ سرزمین ‌مادری آن را به جنبش وا می‌دارند، بر صاحبان قلم تهنیت! @zemzemh60
. ادبیات جدید جبهه مقاومت در بررسی تاریخ اجتماعی شیعیان، به برخی نکات باید پرداخته شود، از جمله نمادهای ملموس شیعی، مانند نحوه اقامه نماز شیعیان، گفتن ذکر حی علی خیرالعمل، مسح پا در وضو بدون جوراب و سجده نماز بر روی موارد صحیح... از مهم‌ترین موارد وجه تمایز شیعه و سنی نماز میت است که نماز اهل سنت ۴ تکبیر دارد و نماز شیعه ۵ تکبیر دارد. پس برای شناختن مذهب حکومت‌‌های محلی، این موارد یاد شده در تاریخ بسیار حائز اهمیت بوده‌است. امروز اتفاقی ویژه افتاد که منهای تمام معادلات شیعی و سنی، ادبیات جدیدی از ایران به جهان اسلام مخابره شد. امروز اسماعیل هنیه بر روی دستان شیعیان تشییع شد و رهبر مقاومت امام خامنه‌ای بر پیکر ایشان نماز خواندند. امروز اسلام به ادبیات جدیدی می‌رسد که از برکات جبهه مقاومت است. ادبیاتی که اسلام بیش از هر وقت دیگری به آن نیاز داشته و دارد، تا دشمن مشترک نامشروع خود را از میان بردارد. امروز روز پیدا کردن هرچه بیشتر اشتراکات است. امروز روز برادری‌ست، برادری برای حرکت به سوی ارض مقدس، برای زدودن تارهای عنکبوت از این خانه مقدس. روزی خواهد آمد که رشته‌ای جدید در تاریخ ایجاد می‌شود: تاریخ اجتماعی جبهه مقاومت، تاریخ اجتماعی آزادی خواهان مسلمان. این روز دیر نیست، شاید کمی فردا، کمی پس‌فردا. این خون‌ها ما را نقطه پیروزی نهایی و کشتن غول مرحله آخر می‌رساند. آن‌گاه چه چون منی باشم یا نباشم نماز در قدس چه دلچسب خواهدبود. 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد @AFKAREHOWZAVI
. عادی‌تر از دیروز ✍س.غلامرضاپور دخترها سماور را روشن و بساط صبحانه را آماده کردند. دوتایشان که صبحی نبودند هنوز خوابیده‌‌اند. هوا بوی پاییز می‌دهد. سرد است و سرد نیست.گنجشکها هم برو بیایی ندارند، آرام روی شاخه‌ها نشسته‌اند. صبحانه که خوردیم بچه ها با پدرشان رفتند. صدای پیرمرد نان خشکی در کوچه می پیچد. مشغول کارهای خانه می‌شوم . مقدمات ناهار، چند تماس تلفنی، خواندن پیامهای رسیده، سفارش اینترنتی برای خرید، دانه کردن انار ترشهایی که دیشب از شمال رسیده و زدن دکمه لباسشویی. همزمان هم دارم به نقد و تحلیل یک شعر فکر میکنم و در گوشه‌ی دیگر ذهنم با خودم کلنجار می‌روم که تا یکساعت دیگر بروم بازار سبزی بخرم و برگردم یا ناهار را که گذاشتم، خودم را به همایش روانشناسی اسلامی که امروز صبح فراخوانش را دیدم، برسانم. تلویزیون هم دارد توان دفاعی پدافندهای ارتش و سپاه را در چند نقطه از ایران گزارش می‌کند. امروز اینجا زندگی عادی‌تر از دیروز است، با این تفاوت که قند دارد توی دلم آب می‌شود وقتی به وعده‌‌ی صادق بعدی فکر می‌کنم. . . . امنیت نعمتی است که زیر سایه‌ی ولایت پایدار است. 🍁🍂🍁 آرامشی دارد ولایت گفتنی نیست حتی اگر از آسمان موشک ببارد @AFKAREHOWZAVI