▪️حاج قاسم دور؛ حاج قاسم نزدیک
✍️زهرا نجاتی
وصیتنامهاش را میخوانم...
نامه به فرزندش را هم..
اما دنیایم دنیا دیگری است دنیایی متفاوت از مردهایی مانند او.
مردهایی که غولهایی که من درگیرشان هستم، برایش هیچ نبودند.
نه از اول،
که پس از سی سال مجاهدتش.
از همان وقتها که سعی میکرده کمک کار پدر و مادر باشد و سرکار برود..
از همان وقتها که خودش را میساخته...
البته که اوهم جوان بوده، آن هم در زمانهای که اسباب اگر مهیا نمود، شرایط خوب مهیا بود برای آنکه جور دیگری باشد.
کسی مثل من شاید.
از همان اول تکلیفش را مشخص کرده، میگوید: _وقتی به خودم آمدم و دیدم شغلی باید انتخاب کنم فهمیدم اگرچه نمیتوانم مورچهای را هم بکشم،اما باید سرباز و جانفدا ومایهی آسایش مردمم باشم...
من برای زنده ماندن مردم و مرگ آدم کشها نظامی شدهام. نگاهم دوخته میشود به خواستههاو اهدافم.. من به خاطر مردم؟
خدا؟
خرج عمرم در راه خدا؛
مسیری انتخاب کردهام یا در جستجوی نام و نشان و درآمد؟!!
تنم میلرزد...
و نگاه میکنم به ولایتمداری اش، یه وصیتهاش،آنقدر که توصیه به ولایت کرده، به نماز نکرده.
یاد همان حرفهای سید حسن نصرالله میافتم، میگفت:_ حاضر بودم جانم را فدای دو نفر کنم: رهبر و حاج قاسم.
همین نقل را ازحاج قاسم هم میکنند؛ حاضرم جانم را فدای دونفر کنم: رهبر وسیدحسن...
میگوید:_ولایت فقیه حرم است.
میگوید: _رهبر تنهاست.
و من هاج و واج ماندهام که ما ولایت را نفهمیده ایم یا تقوا را! و چه بسا هردو را...
حاج قاسم را میگویم. همو که نه تنها در زندگیش، بلکه پس از شهادتی آن چنانی؛ قاسم گونه و اربااربا، امامش سه بار با گریه،شهادت به این میدهد که جزخوبی از او ندیده و سیر اتفاقات عالم را با خونش، رقم میزند!
خب میدانی...
به قول خودش چهل سال برای خدا ایستاده و نمک در چشمش ریخته تا از حال دخترکان معصوم و مظلوم سرزمینهای اسلامی غافل نباشد...
و اگرچه چون منی با تمام حقارتم، خود را در برابر الفبای مکتب والای حاج قاسم، هیچ میبینیم، اما همان امام، فرمود:_از حاج قاسم، کوهی که نمیشود به بلندایش دست یافت، نسازید، حاج قاسم یکی بود مثل همه...
و من نیک میدانم روزی خواهد آمد که اوحجتی برای همهمان خواهد بود و از تک تکمان خواهد پرسید که برای قدردانی خونش و مکتبش چه کردهایم!
من نیت کردهام مثل مادرش،قاسم پرور باشم، با تمام کوچکی و حقارت وبارگناهم...
شما چطور؟
#حاج_قاسم_سلیمانی
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
❕نمره منفی دیگر
✍️ فاطمه میری، عضو تحریریه مجتهده امین
جناب صدر، اینبار هم نمره نیاوردید!
(یادداشتی در پی اظهارات تفرقهافکنانه مقتدی صدر، در آستانه جام فوتبال کشورهای عرب حوزه خلیج فارس)
جناب #صدر، شما را نمیدانم چگونه هستید ولی مردم کشورتان را میشناسم، آنان نشان دادند عیارشان از شما بالاتر است، رسم مهماننوازی میدانند؛ موسم اربعین که میشود فقط به اعراب «هلابیکم» نمیگویند، برایشان عرب و عجم برابر است، دور سفرههاشان پر میشود از آدمهایی با رنگهای مختلف.
جناب #صدر ما از شما مؤمنتریم به سخن جد بزرگوارتان درباره انسانها، گرامیترین مردم نزد خدا با تقواترین آنان است نه عربترینشان؛
من با شما از رسم پیامبری سخن میگویم که حتی یکبار بر عربیت خود افتخار نکرد، اصلاً ملاک برتری را نژاد نمیدانست.
شما آبروی اعراب را بردید! زیرا اگر مهمانی بر آنان وارد شود، حتی اگر دشمن باشد اکرام میشود؛ شما مهماننوازی خود را هم زیر سؤال بردید.
جناب #صدر! مواظب غربال آخرالزمانی باشید که عرب و عجم نمیشناسد؛ غربال آخرالزمانی آقازاده هم نمیشناسد، کاش بیشتر پای درس پدر بزرگوارتان مینشستید، کاش کمی از مرام برادرانتان ارث میبردید.
اینجا با شما مباحثه تاریخی نمیکنم، زیرا خودتان هم خوب میدانید منطقه #سواد_ایران کجای جغرافیای جهان بوده است؟ کوفه، بغداد، مدائن و...، #بصره، همانجایی که قرار است میزبان مسابقات باشید... بگذریم...
کمی کتب تاریخی را ورق بزنید، نه! هرچه قدر دوست داشتید ورق بزنید تا بینید که نام #خلیج_فارس، همیشه #فارس بوده است؛ آدمهایی از جنس شما میآیند و میروند ولی همیشه این دریا فارس خواهد بود.
ببینید سر کدام سفره مینشینید، نکند لقمهای که برمیدارید از خون مسلمانان منطقه رنگین شده باشد؛ هر حجی رفتنی نیست، ببینید امسال برای کدام خدا مُحرِم شدید!
شیرفهم شوید که با این کارها راه به جایی نمیبرید؛ جناب صدر، اینبار هم نمره نیاوردید!
#خلیج_فارس
#ایران
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مقتدی_صدر
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI