.
حقیقت، مرتضی نفْس نبی بود¹
✍نرگس ایرانپور
نگاه نگران و پر اضطراب مسیحیان نجران به گوشه و کنار صحرا بود. آفتاب مدینه بی وقفه بر دشت پهن شده و تمام فاصله بین زمین و آسمان را از بین برده بود. حالا سقف آبی و نیلگون آسمان، بی واسطه بر سر گروهی بود که آماده مسلمانان میشدند. رسول الله با قدمهای شمرده و آرام در برابر چشمان اهالی نجران، بر سینه دشت گام نهاده و به فاصله چند قدمی عقبتر علی ابن ابی طالب و فاطمه بنت رسول در قاب تاریخ وارد شدند. حسن و حسین نوادگان پیغمبر آخرین افرادی بودند و اهل بیت پیامبر را کامل کرده و اینک زمان مباهله بود. پیامبر بر خاکهای نرم مدینه زانو و زده و دستان مبارک را بالا آوردند. رعشهای بر جان بزرگ گروه عیسویان نجران وارد شد. او در مقابل خود اجتماعی از بهترین مخلوقات را دید که هر آینه اگر لب به نفرین آنها باز میکردند، او و همراهانش از مغلوبان میشدند. پیامبر بود و پسرانش، حسن و حسین، پیامبر بود و تنها زنی که شانه به شانه همراه او بود، فاطمه در جوار پدر و چشم بر دهان اوست. پیامبر است و جانش، علیابن ابیطالب، همو که سپر رزم رسول الله در خیبر و آرامبخش اوست در لیلةالمبیت.
مسیحیان، مسیر آمده را برگشته و از میان خود چند مسیحی مشرف شده به اسلام را در لوای محبت رسولالله به یادگار گذاشتند².
۱. عطار نیشابوری.
۲. تفسیر مجمع البیان طبرسی، ج ۲، ص۳۱۰.
#مباهله
#انفسنا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI