eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
729 دنبال‌کننده
1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. عید فطر؛ عید بازگشت به فطرت انسانی؛ مبارک فخری مرجانی ماه مبارک رمضان دیگری بر ما گذشت. ماه رمضانی که پر از برکات و خیرات از مبدأ خیر به کل جهان هستی و به بندگان مخصوص است. یک ماه، مجاری تعلقات ظاهری (خوردن و آشامیدن) را بستیم. مجاری‌ای که بعضاً ورودی شیطان است. و چه خوشبخت و سعادتمند است بنده‌ای که علاوه بر تعلقات ظاهری، تعلقات باطنی را نیز روزه‌دار بود. اگر در این ماه مبارک به معنویت راه یافتی، یک‌ماه ظاهر و باطن خود را پاک نگه‌ داشتی، عیوب و رذایل اخلاقی را از وجودت پاک کردی؛ تو در عید فطر به فطرت اولیه خود بازگشته‌ای. مبارک است بر تو ای انسان که با معرفت قلبی به چنین عیدی دست یافتی. و همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند که: «ماه رمضان، ماه خودسازی است و خودسازی برای حرکت به سمت جلو است»؛ آن را توشه‌ای قرار بده برای یک سال بندگی متواضعانه و دمادم در محضر ربوبی‌اش. @AFKAREHOWZAVI
. ، یك (۲) ✍فخری مرجانی بعد از خستگیِ كارِ روزانه وارد منزل می‌شوم، غذایی روی اجاق می‌گذارم تا آماده شود. روی صندلی آشپزخانه می‌نشینم و از شدت خستگی چشمانم را چند لحظه‌ای روی هم می‌گذارم. ناگهان بی‌اختیار خوابم می‌برد. آن‌قدر عمیق که حتی بوی سوختن غذا را متوجه نمی‌شوم. شاید دقایق خیلی کوتاهی چشمانم بسته بود؛ اما وقتی بیدار می‌شوم احساس نشاط دوباره به سراغم می‌آید. احساس می‌کنم یک شبانه‌روز خوابیده‌ام. در عالم رؤیا چه اتفاقی برایم افتاد؟ آن مأمور الهی من را کجا برد که تا قبل از این خوابِ کوتاه، نیرویم به صفر رسیده بود؛ اما الآن کاملاً سر حال و با نشاط شده‌ام؟ چه غذایی به روح من تزریق شد که این‌گونه متفاوت شدم و قوایم به حرکت افتاد؟ چرا این تحول بزرگ را خودم هم نفهمیدم؟ اگر یك راننده در شروع حركت ماشین و انتقال قدرت موتور به ماشین و چرخ‌ها، دقت كافی در تنظیم صفحه‌کلاج نكند، تمام ماشین می‌لرزد. اما اگر رانندۀ ماهری باشد، طوری ماشین را به حرکت می‌آورد كه سرنشینان نمی‌فهمند ماشین كِی به حركت افتاد. این مأمور چه مهارت فوق‌العاده‌ای دارد! آن‌قدر قوی و ماهرانه روح من را به بدنم متصل می‌کند كه حتی لحظۀ آمدن را هم متوجه نمی‌شوم. بردن و آوردن من دست چنین قدرتی است. خودم هم هیچ اختیار آن را ندارم. «از آیه‌های خدا خواب شما در شب و روز است.» من آن‌قدر ضعیفم كه حتی از درك آن نیرو كه من را می‌برد و می‌آورد عاجزم. پس به چه چیز مغرور می‌شوم؟! @AFKAREHOWZAVI
سیر ورود انسان به دنیا فخری مرجانی گفتیم عالم‌ها با هم ارتباط دارند. پیوستگی شگفت‌انگیزی بین عالم قبل از دنیا، عالم دنیا و عالم پس از دنیا وجود دارد. در این قسمت بحث بپردازیم به نحوۀ ورود انسان به دنیا؛ یعنی عالم رحم مادر. «وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ»؛ خدا خارج می‌كند شما را از بطون مادران‌تان(سوره نحل، آیه78). فهم این مطلب سخت نیست. با مختصر دقت، یك زیربنای فكری بسیار محكم برای انسان ایجاد می‌كند؛ بین آن عالم و این عالم چه ارتباط و پیوستگی‌ای وجود دارد؟ درعین‌حال كه این دو عالم، مستقل‌اند و نظام مخصوص به خود دارند، هر آنچه در زندگی این عالم نیاز داریم، همگی در آن عالم قبلی ساخته ‌شده است. اگر در عالم رحم مادر به ما می‌گفتند چشمت را مراقب باش تا ناقص و کور نشود که در عالم بعد (دنیا) به آن نیاز داری و اگر كور ‌شوی، تمام وجود تو در عذاب است؛ این حرف‌ها برای‌مان قابل ‌درک نبود. اگر هم به فرض محال قابل درک باشد، او نمی‌فهمد که چشم و دیدن چیست؛ چون دیدن، در ظرفیت آن عالم نیست؛ دیدن مربوط به ‌نظام بالاتری است. اصلاً درك آن معنی در آن عالم، محال است؛ چون آن عالم با این عالم (دنیا) كاملاً متفاوت است. اما درعین‌حال، پیوستگی خیلی عجیبی دارد. آن‌قدر پیوستگی دارد كه چشم باید در آن عالم ساخته شود و در این عالم استفاده شود. و همۀ این‌ها در خود شخص است و در خود شخص ساخته می‌شود. چشم فقط یك مثال است. همه ‌چیز به همین شکل است. در آن عالم، غذای كودك از طریق خون مادر تغذیه می‌شود،اما درک خون برای کودک هیچ معنایی ندارد. هر چه هست باید در آن عالم ساخته شود و هر چه شد، دیگر همان خواهد شد. اگر در آنجا چیزی ناقص ساخته شود، اینجا هم در زندگی به همان اندازه كه ناقص است، از آن محروم است. اعضای دیگر هم اینچنین است. در این ساخته‌شدن، دو چیز بسیار مهم دخالت دارد: 1-خون مادر (خون آن عالم) همواره حركت می‌كند. 2- مأمورینی از عالم ملكوت، آن مواد را می‌گیرند و از آن مواد كه در داخل خون است، اعضای مختلف بدن را می‌سازند. این امام سجاد (علیه‌السلام) است كه با توصیف خود، ملائكه را به ما می‌فهماند و نقش و كاركرد هر یك از آن‌ها را در عالم برای ما شرح می‌دهد. اگر علوم ذهنی بخواهد به این وادی پا بگذارد، می‌سوزد. محال است منابع علوم دیگر بتوانند آن را درك كنند. با قبول همه قوانین این عالم كه مثلاً استخوان از كلسیم ساخته می‌شود، یا مغز از فسفر موجود در خون ساخته می‌شود و...، این مأمورین ملكوتی هستند كه مهندسی آن را انجام می‌دهند و تمام دستگاه‌های ریزریز این بدن را از گردش این مواد به شكل خون می‌گیرند و می‌سازند؛ وگرنه خون در حرکت خودش است. آنكه این‌ها را می‌گیرد و می‌سازد برای عالم بعد، آن مهندسین ملكوتی هستند. با فهم این مطالب، تازه می‌فهمیم كه این عالم، چقدر دقیق و حساب‌شده است؛ آن‌هم مرتبه به مرتبه. حتی بعد از اینکه در دوره نوزادی به این عالم آمدیم، نه چشم‌مان می‌بیند و نه گوش‌مان می‌شنود؛ به عبارتی هنوز در زندگی این عالم نیستیم. در برزخی هستیم كه آمادۀ این عالم می‌شویم. آن جنینی كه در آن عالم نمی‌فهمید، الآن در این عالم می‌فهمد كه من كور مادرزادم یعنی چه. کوری چیزی بیرون از من نیست، خودم هستم. مغزم قوی است یا ضعیف و... همه این‌ها در خود من است. كیست كه این معنا را متوجه نشود؟ اصلاً فطرت با صراحت بیان می‌كند كه وجودی كه الآن داری، همه در عالم دیگر ساخته‌ شده است و زندگی بدون این بدن امکان ندارد. «وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیئاً». آنجا كه این نظام خلقت را آفرید، به تو خودآگاهی نداد. حتی لحظه تولد هم به تو آگاهی نداد. «وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ». برای تو یك‌سری ابزار شناخت مثل شنوایی و بینایی و افئده دادیم. «فؤاد» آن قسمت از انسان است كه روح به‌وسیله آن می‌تواند حقایق این عالم را بفهمد. با همۀ این‌ها تازه به عالمی وارد شدیم که کارگاه است. دوباره باید حرکت کنیم تا به عالم بعد برویم. در آن عالم (رحم مادر)؛ خون مادر و مأمورین الهی من را ساختند؛ در این عالم چه چیزی من را می‌سازد؟ خونی که باعث ساخته‌شدن ما به عالم بعد است، چیست؟ @AFKAREHOWZAVI
مراقبه-۱ فخری مرجانی تا به اینجا رسیدیم به اینکه؛ قرآن ما را توجه می‌دهد که از جهات مختلف، تحت مراقبۀ دقیق و شدید هستیم و لحظه‌به‌لحظه حركات و همۀ کارهای ما به وسیلۀ ملائكه تبدیل به شخصیت دیگری می‌شود و بعد از پایان عالم دنیا و جداشدن از بدن مادی، بر اساس همان كارها زندگی پیچیدۀ جدیدی شروع می‌شود. حتی قرآن می‌فرمایـد: هیچ لفظی از شما صادر نمی‌شود؛ مگر اینکه مأموری هست كه آن را ثبت می‌کند. توضیح دادیم كه منظور از نامۀ اعمال، وجود كاغذ و طومار و قلم و... نیست. اگر افق فكری ما، در پهنه هستی، این‌چنین باز شود و پیوستگی دقیق و بسیار حساس این عالم‌ها را توجه كنیم، خودبه‌خود، حالتی در ما پیش می‌آید كه ما هم مراقب اعمال خودمان می‌شویم. این مطلب در قرآن به ‌صراحت امر شده و یكی از ضروریات زندگی است. این مراقبه، زیربنا و ركن اصلی زندگی ما در سیروسلوك و حرکت به سوی معنویات است. منهای این مراقبه، هر دستورالعملی با هر قدرت مجاهده‌ای انجام دهیم، آثار آن ظهور پیدا نخواهد كرد. در سوره حشر، آیه 18 می‌فرماید:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوااللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّاللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ». اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، تقوای الهی پیشه کنید و هر كس باید بنگرد كه براى فرداى خود، از پیش چه فرستاده است و تقوای الهی پیشه کنید؛ در حقیقت، خدا به آنچه مى‌‏كنید آگاه است. از اول تا آخر همه درباره مراقبه است. اولاً خطاب به مؤمنین است؛ زیرا تا کسی وارد وادی‌ ایمان نشود و افق فكری او در پیوستگی این عالم (دنیا) با عالم غیب باز نشود، این‌گونه مطالب برای او قابل ‌درک نیست و چه‌بسا مسخره هم بكند. مانند بچه‌ای كه به كلاس اول رفته و چون نمی‌تواند پیوستگی مطالب مطرح‌شده در كلاس را به زندگی بیست سال آیندۀ خود ربط دهد؛ بالاترین پیروزی برای او این است كه مثلاً روی صندلی تازه بنشیند یا زور بگوید و صندلی جدیدی بگیرد یا در بهترین كلاس بنشیند و در ورزش، كاپیتان شود. یعنی به لذت‌های محدود این دوره دل‌خوش كند. ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI
مراقبه_۲ فخری مرجانی بنابراین؛ قرآن، كسانی را خطاب قرار می‌دهد كه ایمان آورده‌اند:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوااللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّاللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ». در این آیه، تقوای الهی را دو بار تكرار می‌كند: اولی انجام ‌وظیفه است؛ یعنی انجام واجبات و ترك محرمات: «وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» باید نفس به آنچه فرستاده است، توجه كند. اگر انسان تقوای اوّلی را پیشه كند، قابلیت پیدا می‌كند به نفس و فطرت خود برسد و این نفس توجه كند كه من این هیکل و جسم نیستم. یعنی آن‌قدر مجاهده كند كه به حقیقت خود برسد. مجاهده‌ای سخت، اما ضروری است. الآن نمی‌توانم حس كنم كه منم كه می‌بینم؛ بلكه به چشم توجه می‌كنم. حداكثر اگر كمی از علوم دبیرستانی بلد باشم، می‌گویم مركز بینایی در مغز است! اما نمی‌توانم بفهمم كه من می‌گویم، من می‌شنوم. چشم و گوش و سایر حواس بدنى هیچ‌یك درك و شعور ندارند، چشم نمى‌‏بیند و گوش نمى‌‏شنود؛ بلكه وسیلۀ دیدن و شنیدن را براى نفس آماده مى‌‏سازد. اگر انسان، ایمان و توجه اولی پیدا كند؛ آنگاه آن ایمان اولی را در ترك محرمات و انجام واجبات جدی بگیرد، کم‌کم می‌تواند به حقیقت برسد. راه دور و درازی نیست. راهی بسیار نزدیك و مستقیم و شدنی است؛ من را احساس خواهد کرد. «وانّ الراحِلَ الیك قریبُ المسافه وانّكَ لا تَحتَجِبُ عن خلققك الّا ان تَحجُبَهم الاعمالُ دوننك» و هركه به سوی تو سفر كند، راهش بسیار نزدیك است و تو از نظر بصیرتِ خلق پنهان نیستی؛ جز آنكه اعمال آن‌ها حجاب از شهود جمالت گردیده است. (دعای ابوحمزه ثمالی) وقتی به حقیقت نفس رسید، این نفس باید توجه پیدا كند؛ یعنی حقیقت خود انسان باید توجه پیدا کند كه: «ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» به آنچه فرستاده است برای فردا. اگر انسان به چنین رشدی برسد و مشاهده كند كه اعمال او به حقایق حساس‌تر و بالاتری تبدیل می‌شود؛ آن‌وقت جدی و حساس خواهد شد، چون اهمیت آن را می‌فهمد. و در نهایت مثل كسی است که کالای با اهمیتی درست می‌كند و اهمیت آن را می داند، بعد از پایان کارش، دوباره آن را بررسی می‌كند كه نكند اشكالی داشته باشد. این همان تقوای دوم است «وَاتَّقُوا اللَّهَ» که با دید مشتری ریزبین به آن نگاه می¬كند؛ نگاه‌كردنی برای اصلاح نواقصی كه احیاناً وجود دارد. در رحم مادر، خودم اختیار دخالت در ساختار این جسم را نداشتم، اما الآن اختیار دست خودم است. آنجا من كاره‌ای نبودم، بالأخره هرچیزی ساخته شد، چند روز بعد، خاك می‌شود! اما الآن من برای زندگی آن عالم، دوست زیبایی درست می‌كنم. باید توجه كنم كه این دوست خیلی باوفا باشد، ثابت‌قدم باشد و وسط راه، من را رها نكند. باغی كه برای آن عالم درست كرده‌ام را درست بررسی كنم. الآن دست خودم است. اگر از باطن رسیدم، دیگر نمی‌گویم کار خیر انجام دادم و تمام شد! یک‌بار كار خیر كردم، چند بار بررسی می‌كنم، نكند آفت داشته باشد، نكند از بین برود و.... چنین انسانی از عُجب، غرور، خودبرتربینی، توقّعات طلبكارانه از خدا و هر چیزی كه عمل صالح را بعد از انجام تهدید می‌كند، به دور است. «إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» و خدا هم مراقب ماست. @AFKAREHOWZAVI