.
"آیا به بهترین ورژنِ از خود رسیدهایم؟"
✍مرضیه رمضانقاسم
ما نه شبیه پدر، نه شبیه مادر و نه به دائیمان شبیهایم بلکه ما شبیه خودمانایم.
ای کاش همانگونه که خدا از ما انتظار دارد یعنی به اندازهای استعدادهایمان از خود توقع داشتیم تا مدام خود را با دیگران مقایسه نمیکردیم. گاهی با مشاهدهی نقیصههای مادیمان دچار افسردگی میشدیم در حالیکه باید بدانیم دنیا محل آزمایش است، و هر کس به نوعی آزمایش میشود؛ یکی با سرمایه؛ دیگری با فقر؛ یکی دیگر هم با اولاد و آن دیگری با نداشتن فرزند و... یادمان باشد دیر یا زود دنیا تمام میشود و مهم تلاشیست که اینجا انجام میدهیم.
برخی از ما بسیار خود را با آب و آتش میزنیم تا عملکردی همانند دیگران داشتهباشیم اما کمتر سعی داشتهایم بهترین خودمان باشیم زیرا از استعداد و تواناییهای خود ناآگاهایم چرا که یک صدم تمرکزی که صرف توجه به دیگران داریم را بر خود نداریم و تا انسان به توانمندی و استعدادهای خود واقف نشود نه تنها تلاش برای شکوفایی آن نمیکند بلکه گاهی ممکن است خود را در جریان معکوسی قرار دهد که هیچ استعدادی در آن زمینه ندارد از این رو مسیر رسیدن به هدف برایش صعب العبور میگردد. اما اگر انسان بداند مسیر رشد و تعالی معنوی او با دیگران یکسان نیست نه خود را با دیگران مقایسه میکند و نه نسبت به دیگران حسد میورزد بلکه نسبت به همنوعان خود دلرحم نیز میگردد و از آنها بدون توقع دستگیری میکند
زیرا به این باور رسیده است که او شبیه هیچکس نیست.
آری علت مقایسهی خودمان با دیگران بخاطر عدم ناآگاهی از فلسفهی زندگیست زیرا برخی از ما تصور میکنیم زندگی شبیه به یک جاده است و کسانی که از اتومبیل بهتری برخوردارند در جادهی زندگی از همه پیشی میگیرند در حالیکه در این دنیا هیچ کس نه از ما جلوتر و نه از ما عقبتر است؛ چون ما فقط در نحوهی انسان بودنمان مشترکایم اما تقدیر یکسانی برایمان رقم نخورده است چون هر یک از ما در یک بافت خانوادگی با ژنتیک مختص به خود و در موقعیت مادی و... متفاوتی خلق شدهایم اما با این وجود هر یک از ما در هر شرایطی که قرار گرفتهایم مختاریم به بهترین نسخه از خود تبدیل بشویم یا نشویم؛ البته درست است که تقدیر دست ما نبوده است اما اگر نتوانیم رسالت خود را در زندگی کشف کنیم قادر نخواهیم بود به هدفی که برای آن خلق شدهایم برسیم آنگاه تقصیر از خود ماست و نباید فرد دیگری را مقصر بدانیم.
آری نتیجهی مقایسهی خود با دیگران این است که انسان یا دچار خودکمبینی شده و قابیل مسلک و یا دچار خودبرتربینی و قارون مسلک میگردد در حالیکه ما باید ردپای انبیاء را دنبال کنیم تا در بندگی اوج بگیریم نه عُجب.
آدمی بر اساس راهی که انتخاب میکند از امدادهاى الهى برخوردار میگردد پس هارونی و هابیلی مسلک باشیم.
سوره مبارکه ابراهيم آیه ۲۷
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا بِالقَولِ الثّابِتِ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَفِي الآخِرَةِ ۖ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظّالِمينَ ۚ وَيَفعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ﴿۲۷﴾
خداوند کسانی را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار میدارد؛ هم در این جهان، و هم در سرای دیگر! و ستمگران را گمراه میسازد، (و لطف خود را از آنها برمیگیرد)؛ خداوند هر کار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام میدهد!
#سواد_بندگی
#هدف_زندگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI