دخترم پرسید: خاورمیانه کجاست ؟
گفتم: خاور یعنی شرق. میانه یعنی وسط.یعنی جایی از زمین که شرق نزدیک تر است.
پرسید:شرق نسبت به کجا.شرقِ کجا؟
گفتم: برای مرکز عالم.یعنی اروپا.
ما غرب قاره آساییم.چین شرق قاره آسیا و اروپا خودش را مرکز دنیا می داند و ما را شرق نزدیک به خود.
استعمار زدایی کردم از ذهن دخترم. تعریف را به هم زدم و از تاریخ استعمار برایش .گفتم درست اش این است که بگوییم غرب آسیا ،نگوییم خاورمیانه.
دیگر هژمونی ای نیست که بخواهد از این اسمها دفاع کند.
آنها غرب دور و نزدیک مایند نه ما شرق دور و نزدیک شان.
🖌#مریم_قربانزاده
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
خدایا
می شود امروز نماز با گریه را باطل ندانی؟
میشود همین امروز این نماز را از من بپذیری ؟
من نمی توانم اشکهایم را نگه دارم و نماز بخوانم. من می خواهم این روضه در قلبم خاموش نشود. می خواهم روضه بخوانم.
نمی توانم نماز ظهرم را بدون روضه ادا کنم.
خدایا
این ها دارند تکه های جگر سوخته مان را به پیشگاه تومی آوردند.فرشتگانت را برای تحویل گرفتن شان بفرست.
یکی برای عروج خانوادگی ، یکی برای کودکان شهید...
خدایا
امروز برای تسکین ما، فرشته کمخواهی آورد.
آسمانت را فرمان بده ببارد و تن داغ این مردم را خنک کند.
این روضه حسین است در عاشورای ۱۴۰۴ وقتی جوانان بنی هاشم را صدا کرد تا گوشه های عبایش را بگیرند و پیکر علی اکبرش را از زیر آتش و خاک بیرون بکشند.
این روضه رباب است وقتی نوزاد خونینش را از زیر سیمان ها بیرون آورد و به سینه فشرد.
این روضه زینب است وقتی دخترانش را در لا به لای آجرهای فروریخته می جست و نمی یافت.
خدایا
این خونها را که به آسمان رفته اندکی به زمین برمیگردانی تا طوفان شود و آسمان را به خروش آورد و زمین برای بلعیدن سفاکان دهان بگشاید.
ایاک نعبد وایاک نستعین.
#دلم_برای_ایران_می_سوزد
🖌#مریم_قربانزاده
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تانک های دشمن تا وسط خیابان های سوسنگرد آمده بودند. عکس و اسنادش هست. تا بعد از خرمشهر هم رسیده بودند. عکس داریم که لوله تانک از دیوار خانه زده بیرون. یعنی دشمن تا کجاها رسیده بوده!
فقط عکس هایش مانده. همه آن تانک ها و ادوات جنگی صدام را از شهرها و خیابان ها و دشت ها جمع کردند و دادند به کارخانه نورد اهواز که آهن ها را آب کند. همه جا را زیبا سازی کردند و امروز مردم یادشان نمی آید دشمن تا کجاها آمده بوده و خط تاریخی اش را گم کرده و تاریخش را می خواهد لای کتاب های درسی بی رنگ و مزه مدرسه از بر کند. اگر ما این تانک ها را وسط کوچه و بازار مان می دیدیم برایمان سوال می شد و پاسخ به سوالات یعنی بیداری و آگاهی.
این ساختمان ها سند است. اسناد تاریخی هویت یک ملت و سرزمینش. در شهر و روستاها هم داریم. منازل مسکونی که هدف حمله رژیم صهیونسیتی قرار گرفته اند.
آن غلط تاریخی را اینجا نباید مرتکب شویم.
این اسناد باید تحت الحفظ باقی بماند. سازمان میراث فرهنگی باید اینها را همین طور نگه دارد و به عنوان بخش هایی از تاریخ ملت محافظت کند.
مبادا سر زیبا سازی و توسعه، اینها را محو کنند و از بین ببرند!
نسل های آینده باید اینها را با چشم خودش ببیند تا دوباره جای قاتل و شهید عوض نشود و گروه« نه به اعدام »راه نیفتد.
باید با چشم خودش ببیند، که فردا روزی کسی نیاید و شعار« نه به جنگ »بدهد و بخواهد میز مذاکره را دستمال بکشد.
این ساختمان ها ورق های مستند تاریخ مزدوری و جاسوسی و خیانت داخلی ها و ظلم و سفاکی خارجی هاست.
فراموش مان نشود.
فرموش نکنیم.
🖌#مریم_قربانزاده
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
لیلا خانم می گفت پسر چهارده ساله اش گفته:« می خوام برم بجنگم.» همان روزهای میانی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه.
گفت جا خوردم:میخوای بری بجنگی؟! مگه چند سالته؟ تو بلدی بجنگی؟
پسر من هم گوشش بدهکار نبود و این جمله اش که: من میرم . واقعاً میرم. پایان بخش مکالمه مان بود و رفت.
این گفتگوها را کجا شنیدیم ؟ یادتان هست؟ درست است که می گویند حافظه تاریخی مان هم ضعیف است اما این گفتگو را در چند کتاب و عکس و مستند خوانده ایم و دیده ایم؟
باید آماده باشیم که دوباره دستکاری در شناسنامه ها را ببینیم و قهر و آشتی های پسرهای زیر ۱۸ سال را با خانواده و تقلای شان را برای رفتن و جنگیدن.
اینها همان نسلی هستند که وقتی می بینم شان در پارک و خیابان، پشت موتور در حال تکچرخ زدن و سر در دنیای بی در و پیکر مجازی داشتن و فرار از مدرسه و سیگار به دست و تیشرت های لش و شلوار های آویزان و زنجیر به گردن و تتوهای ساعد و بازو و صدها تیپ و ترکیب دیگر، سر تکان میدهیم که:« معلوم نیست اینا چی می خوان بشن!»
چای روضه امام حسین کار خودش را کرده و همین نسل، غیرتش به جوش آمده و می خواهد برای ایران اسلامی بجنگد.
پسر لیلا خانم، پسر من، پسرهای ریحانه و امینه و مریم و راحله و زهره ...بزرگ شده اند هرچند هنوز زیر ۱۸ سالند.
🖌#مریم_قربانزاده
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
با دیدن جوانکی سر تراشیده و آفتاب سوخته ،اولین حدسی که به ذهن می رسد این است: سرباز.
همان سربازهایی که هم خودشان هم ما بهشان می گوییم ؛آشخور.اصلا این کلمه از کجا آمده ؟ اولین کسی که گفته آنها در سربازخانه ها فقط آش می خورند کی بود؟
آش پشت پا برای خانواده ی سرباز ،یک سنت عاطفی و احساسی است و وقتی با ذکر و دعا و توسل همسایه ها و بستگان همراه شود، انگار خیال مادر راحت می شود و آن آش پشت پا تبدیل می شود به یک سپر بلا.
در این جنگ، سربازان ما سرشان را در راه میهن باختند و پدافند را بی تیرانداز نگذاشتند.
این نقل قول یکی از جانبازان پدافند است که : همه می دانستیم که هر کس پشت پدافند برود شهید خواهد شد اما بدون هیچ ترسی ، اجازه ندادیم یک ثانیه خالی باشد و بلافاصله پشت پدافند می نشستیم و شلیک می کردیم.
سرباز برای پایان چندین ماه سربازی اش روز شماری می کند. برای بعدش برنامه ها دارد.نامزد کند، خانه ای بسازد، کارش را شروع کندو...
در این جنگ، سربازان مان شهید شدند.
در مرزها و تعقیب و گریز وکمین های مزدوران مرزهای شرق و غرب، این جوانک های چشم انتظارِ روزهای پایانی خدمت، شهید میشدند و می شوند. پیشانی دفاعی کشورمان به دست این جوانان است. مظلومانه و بی صدا و بی خبر شهید میشدند و ما فکر می کردیم جنگ نیست...همه چیز آرام است...
دسته گلهای وطن ،پرپر شدند و داغ شان هیچ وقت سرد نخواهد شد.
برای آرامش دل مادران وپدران شان ،والعصر بخوانیم و نثار روح شان صلواتی هدیه کنیم.
🖌#مریم_قربانزاده
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
قسمت۲
درد وطن فروشی مزدوران هموطن بیشتر از درد جاسوسی تبعه های غیر هم وطن است.
خاتون!
درد وطن فروشی چنان در رگ و ریشه ها می پیچد که با هیچ نیشتری نمی توان درمانش کرد.
اما شما که وفاداری تان را به ایران با تقدیم مردان تان به اثبات رسانده اید همچنان بر تارک جبهه مقاومت می درخشید.
جوان های رشید فاطمیون که در خون تپیدند، اسناد درخشان غیر قابل تحریفند.
فاطمیون بخشی از تاریخ مقاومت ایرانِ بالنده است و روایت مقاومت این خاک بدون نام فاطمیون ،ناقص است.
برای ما ،درد هجران و صبوری و استقامت مادر شهید فاتح و حسینی و توسلی و خاوری همان قدر سوزناک است که درد هجران و صبوری و استقامت مادر شهید رفیعی و حیدری و قائمی .
برای ما از دست دادن سردار باقری و حاجی زاده و سلامی همانقدر خسران دارد که از دست دادن ابو حامد.
این را در این جنگ تحمیلی فهمیدیم و یادمان آمد از دو هزار جوانی که از افغانستان به جنگ با بعثی ها آمدند و شهید شدند.
خدا به برکت در هم آمیختن خون ایرانی و افغانستانی و لبنانی و یمنی و عراقی ، بساط ظلم را بر خواهد چید و پرچم اسلام بر فراز جهان به رقص در خواهد آمد.
خاتون!
مثل هر پنجشنبه و جمعه که برای دیدار ابوحامد میروید، سلام مرا برسانید و بفرمایید همچنان محتاج دعای خیر ایشان هستم. این روزها بیشتر از همیشه و هر روز.
برقرار باشید.
زنده باد ایران
زنده باد افغانستان.
پاینده باد یاد شهیدان مان.
🌱پایان
🖌#مریم_قربانزاده
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
اینجایم. بی آنکه کسی به خوابم آمده باشد یا کسی برایم خواب دیده باشد یا پیغامی در خواب کسی برایم فرستاده شده باشد.
بی بهانه آمدم بهانهای نیست جز دوری شما. بیش از آنکه سوز داشته باشیم خشم داریم. بیش از آنکه دلتنگ باشیم خروش داریم و بیش از آنکه خواستار سکوت باشیم می جوشیم.
آرامگاه خانوادگی از این جنس در تاریخ جنگهای ما چیز تازهای نیست اما به چشم نسل جدید عجیب و غریب است. تازه است.
آرامگاه خانوادگی به سبک شهدا ، در یک روز کامل میشود نه با گذشت چهل سال و صد سال.
خانواده دکتر ارامکی، خانواده شهید نیازمند، خانواده شهید بهمن آبادی ،خانواده شهید باقری ، خانواده شهید ربانی، خانواده شهید صدیقی صابر، خانواده شهید قاسمیان...
شرح این ماجرا نتوان گفت جز به درد.
شرح ماجرای پیکرهای تکه تکه تان و شرحه شرحه تان را از زبان غسالان و تلقین دهندگان و کفن کنندگان شنیدیم و سوختیم .
حتی فرصتی نشد برایتان عزاداری کنیم اما آن تشییع باشکوه به عنوان سومین تشییع تاریخی ملت ایران در حافظه ملت و بین الملل به جا ماند.
🖌#مریم_قربانزاده
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نام این در را چه بگذارم. دروازه بهشت؟ پایان دنیا؟ برزخ؟ انتظار؟
این دریست که از سالن تغسیل و تکفین و تابوت کردن پیکرهای شهدا به سالن معراج باز میشود. سالن معراج جاییست که خانوادهها منتظرند پیکر صد پاره عزیزانشان را زودتر تحویل بگیرند، به او سلام کنند ،با او وداع کنند، او را در آغوش بکشند، لمسش کنند، صدایش بزنند.
این در، واسطهای است بین آخرین دیدار خانواده با عزیزان شان. نمیدانم دعا کنم زودتر این در به روی خانواده باز شود تا این آخرین دیدار رقم بخورد یا این در همچنان بسته بماند و این آخرین دیدار کِش بیاید و کِش بیاید و کِش بیاید تا همچنان امید آخرین دیدار زنده باشد. نمی دانم.
این برزخ است .برزخ بین دیدن و ندیدن، لمس کردن و لمس نکردن، صدا کردن و صدا نکردن ،برزخ بین رفتن و ماندن.
آن طرف ،سالن سرامیک پوش است با تختهایی در وسط و حوضچه آب و شلنگ و قفسههایی پر از پرچم ایران برای پوشاندن تابوت شهدا.
از آن طرف صدای منگنه میآید که تق و تق به تابوتها کوبیده میشود و پرچم و پلاستیک را دور تابوت محکم میکند و این طرف صدای گریه و فریاد.
این اسم را صدا بزنید: «امیرحسیییین». جوری صدا بزنید که یک مادر دارد پسرش را صدا میزند. پدر نشسته گوشهای اشک میریزد و مادر دستهایش را به سمت سالن تغسیل بلند می کند:امییییر! چرا جواب مادرت را نمی دهی؟ و با لهجه شمالی: مادر وَمیره.
نام این در را چه بگذارم؟تمام روزهای انتظار برای پیدا شدن تکههای پیکر یک طرف، همین چند ساعت انتظار پشت این در یک طرف.
در باز می شود و تابوتی سربسته می آید.
یا صاحب صبر.
🖌#مریم_قربانزاده
@AFKAREHOWZAVI
این تصویر از روزهای اول مقاومت مردم غزه است. مردمی که همه عزت را بر همه ذلت ترجیح دادند. مردمی که حتی از گفتن و نوشتن های احساسی و عاطفی ما می رنجند و نمی خواهند کسی به آنها ترحم کند و دل بسوزاند.
آنها انتخابشان را کرده اند حتی اگر آب را بر آنها ببندند یا غذا بهشان نرسد.
اما این روزها رنج گرسنگی شان دارد بیشتر از علم مقاومت شان پررنگ می شود. عکسهایی شبیه آفریقا از غزه می آید و همه برای این تصاویر رقت بار ، دل آزرده می شوند و می خواهند کاری بکنند.
کاری بکنیم، اما نه آنقدر که مقاومت مردم غزه را زیر دیگ خالی غذا نبینیم و یادمان برود این مردم خودشان را تا پای مرگ برای پیروزی، وعده داده اند.
نمیگویم «پروژه آفریقا سازی غزه» اما هوشیار باشیم که مبادا با آب و غذا، شعور مقاومت این مردم را لکه دار کنیم.
این هفته ها دیگر کسی از رجزهای زنان و دخترکان غزه نمی گوید و تصاویر مستأصل چون تصاویر کودکان گرسنه و استعمار زده ی آفریقایی دست به دست می شود.حتی استاد حسن روحالامین هم نقاشی از التماس غذا ترسیم می کند.
مردم غزه به شهادت فرزندان شان راضی شده اند وگرنه مثل مردم فلسطینی قدس و رام الله و... می توانستند در چتر ذلت امنیت و رفاه محمود عباس با رژیم،دزنده بمانند و مقلوبه بپزند .
برگردیم به مخابره تصاویر مقاومت و صبوری مردم غزه نه فقط گرسنگی و بی غذایی شان.
آنقدر که تفنگ های بی گلوله زجرشان می دهد ،دیگ های خالی عذاب شان نمی دهد.
🖌#مریم_قربانزاده
https://eitaa.com/khane_8
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تقدیم به همه پرندگانی که این روزها پرواز می کنند:
پرنده فکر نمی کرد بی ثمر بشود
شبیه کاسه و بشقاب و میز و در بشود
که رفته رفته گرفتار زندگی باشد
دچار منطق پوچ قضا قدر بشود
پرنده می اندیشید شب چه طولانی است
و او چکار کند زودتر سحر بشود؟
نمی شود که قفس آرزو کند یک بار
پرنده باشد و با باد هم سفر بشود؟
پرنده خنده تلخی به لب نشانده و گفت:
چه سود عمر کسی در قفس به سر بشود؟
پرندگی که نباشد چه فرق خواهد کرد
بهار سر برسد یا بهار سر بشود؟!
پرنده می خواست آرزو کند:«ای کاش
فقط پرنده بماند» ولی اگر بشود
صدای همهمه ی خانه باز اجازه نداد
کسی از این همه اندوه، با خبر بشود...
پ۱:زهره جان زنگ زد که ما دو ساعت در قم توقف داریم، یک کیف شخصی بردار و بیا. سبک و تیز می رویم و بر می گردیم.گفتم اسیرم.
پ۲: این عکس را رضوانه چینش کرده و گرفته.❤️. وسط برزخ اسباب کشی...
🖌#مریم_قربانزاده
https://eitaa.com/khane_8
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
برای جستجوی تصاویر از صمود، گوگل را زیر و رو کردم.جز چند عکس تکراری و چند تصویر که هوش مصنوعی ساخته چیزی نیست. نمی دانم به رشوه هنگفت رژیم سفاک به گوگل که خواسته محتواهای ضد اسرائیلی را حذف کند ربطی دارد یا نه.
صمود به معنای استقامت است.استقامت زیاد .مترادف کلمه صمد.
تاثیر این حرکت برای رهایی غزه، بیدار کردن خمودگان عربی است که ظاهراً به مرگ شرف و انسانیت مبتلا شده اند.
زمانی که فیلم بازمانده برای اولینبار پخش شد، گمانم راهنمایی بودم یا اول دبیرستان. چنان موج هیجان و انتقام و قیام در مدرسه ایجاد شده بود که خدا می داند.یادم هست کنار ستون برق کوچه که قرارمان بود برای سوار شدن به مینی بوس زرشکی آقای شجاع، به اعظم دوستی گفتم همین روزهاست که حرکت مردم به سمت فلسطین شروع شود و مردم قیام کنند.
زهی خیال محال...
امروزها عکس ها و فیلم های واقعی و جانسوز از غزه می آید و حرکتی در اعراب رخ نمی دهد.
به قول رئیس اجلاسیه عرب که خطاب به قاری، استاد عامری الکاظمی در تلاوت آیات سوره یوسف ( یوسف را در بیابان تنها رها کردید و تماشا کردید که گرگها او را بخورند)گفت: راست گفتی اما اینجا کسی زنده نیست و نمی شنوند.
ما مرده ایم،حیف که باور نکرده ایم...
صمود دارد راه خودش را می رود با دریایی از دعاهای خانواده ها. معلوم نیست زنده بمانند یا شهید شوند. کاری که از دست شان بر می آید.
این قایقها و کشتی های کوچک کاش به سمت مصر بروند یا عربستان یا اردن و امارات یا ترکیه.
صمود کشتی بیداری است. سوت آنرا آزادگان خواهند شنید.
✍#مریم_قربانزاده
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
این قلب اگر برای این دردها پاره پاره نشود،اسمش را تکه ای گوشت بنامید که به زودی نصیب مورها خواهد شد.
این چشم اگر برای غمهای شما نبارد ، نامش را حبابی بی مصرف بنامید که به زودی خواهد ترکید.
این دست ها اگر به سوی آسمان بلند نشود تا استغاثه کند، نامش را دسته های عاطل بنامید که به زودی در هم خواهد شکست...
شما
برادران سختی کش و مقاوم و مظلوم
از ما چیزی خواسته اید که کمترین زحمتی برایمان ندارد.
شرممان باد اگر امشب سیر بخوابیم و این دو رکعت نماز را نخوانیم.
لبیک ای مردان مظلوم و نستوه.
لبیک...
چقدر ملتمسانه خواسته اید از مردم شریف ایران.
دلتان به ما گرم است و ما سر به زیر و شرمسار که نمی توانیم رنج تان را کم کنیم...
🖌#مریم_قربانزاده
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI