.
روباه مکار
✍نرگس سلیمانی
درمیان حرفهای پدرش بعد از دیدن اخبار شبانگاهی، اسم روباه را شنیده بود. خواهرش داستان روباه مکار را برایش خوانده بود و اوساعتها درذهنش دنبال پیداکردن مثالی برای روباه مکاربود. فاطمه دوستش که همیشه به او راست نمیگفت و گاهی سرش را شیره میمالید، میتوانست نمونهی خوبی باشد اما راست نگفتنهایش در این حدبود که...؟!خیلی سریع فاطمه را از لیست انتخابی تک نفره روباه های مکار زندگیاش خط زد ، اما برای همیشه درگوشه ذهنش جلوی روباه مکارعلامت سوال گذاشت .
خواهرهایش همیشه ازسینما رفتنهایشان باپدر حرف میزدند، وقتی بابا جان برایشان تخمه نمیخرید که مبادا سینماکثیف شودو آنهامجبوربودند کلوچه بخورند واو چه قربان صدقه هاکه دردلش برای باباجان بافرهنگش نمیرفت.به خاطر فاصله سنی از قافله خاطرات اکثراعضای خانواده خارج بود ولی سینما باتعاریف خواهرانش برایش مکانی جذاب بهنظر میرسید. مکانی که در آن کمی آرامش پیدا میکرد البته قبل از پخش فیلم وشروع فکرهایی که چه شد که سینمایمان این شد و بحث براین که "شد " یا"بود"؟!
درگیرودار درسها از لیست تازه های سینماجامانده بود و خواندن یک خبر در فضای مجازی عجیب به مذاقش تلخ آمده بود "یتیمخانه ایران"جدیدترین اثر ابوالقاسم طالبی نتوانست به خوبی دیده شود "!!
طالبی را با فیلم قلادههای طلایش می شناخت. فیلم " یتیم خانه ایران " را باعذاب وجدان حمایت نکردن یک فیلم خوب درسینما، در منزل دید فیلمی که بعداز سالهابه سوال اودرباره روباه مکار واقعی پاسخ داد .
باید فیلم را دوباره ببیند، دوازدهم شهریور میتواند روز مناسبی باشد برای مرور خاطرات آن سالهای ایران، طعم تلخ مستعمرگی و فهم لزوم مبارزه بااستعمار !۱۲شهریور روزمبارزه با استعمار روباه مکار انگلیس
#انگلیس
#روباه_مکار
#یتیم_خانه_ایران
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI