.
#یزله
✍فاطمه میریطایفهفرد
از مسیر طریق العلما در حرکت بودیم که نوع متفاوت عزاداری دستهای توجه من را جلب کرد. گروهی جوان حرکات خاصی انجام میدادند که شبیه به هیچ کدام از دانستههایم نبود. حرکاتی که از نظم خاصی پیروی نمیکرد اما بینظم هم نبود. یک حرکت کاتورهای. شاید هم شبیه به رجز خواندن.
مردی جاافتاده از روی کاغذ کف دستیاش میخواند و جوانان هم حرکات خاصی داشتند و عبارات مشخصی را تکرار میکردند و برخی عبارات را با صدای بلندتر بیان میکردند، که یک نوع تایید در آن مستتر بود. از اطرافیان جویای نام این کار شدم، یزله میگفتند نوعی مراسم عربی که در شادی و غم از آن استفاده میکنند، این کار بیشتر جنبه حماسی دارد. از بین عبارات عربی، هلبیکم را میفهمیدم. انگار دارند به ما خوشآمد میگویند. همسرم گوشی را برداشت تا از این صحنه تحفهای برای روزهای حضر داشتهباشد. مرد جاافتاده، کاغذ را در جیبش گذاشت و شروع به خواندن ذهنی کرد و جوانان پاسخ میگفتند. اینبار عبارات عربی آشناتر شد. از بین الفاظ قائد و امام خامنهای واضح شنیده میشد.
کمکم مفهوم کلمات در ذهنم چیده شد. آن مرد میانسال از رهبری امام خامنهای و سیاست ایشان سخن میگفت و به تحسین درایت ایشان در اداره ایران و منطقه میپرداخت و همچنان جوانان همراهی و تایید میکردند.
بعد تمام شدن مراسمشان، همسرم به سراغ مرد میانسال رفت بعد از مصافحه، تشکر کرد که از رهبر ایران به نیکی یاد کردهاست.
جواب آن مرد برایم جالب بود، امامخامنهای فقط برای ایران نیست، بلکه رهبر شیعیان است، رهبر عرب است، رهبر عجم است. و تاکید کرد که سخنانش برای خوشآمد ما نبوده و از قلبش گذشته است.
این سخنان غیر از شعف دورنی، حس خجالتی را هم به همراه داشت.
این سوال در ذهنم میچرخید که
چرا شاکر وجود ایشان و شاکر رهبری ایشان نیستیم؟
#اربعین
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI