«ایمان، توسل، هدایت»
«پاداشهای الهی تفضلات ورحمت اویند، نه استحقاق ما»
✍م *صالحی
▫️فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً
«175نساء»
▫️پس كسانى كه به خدا ايمان آورده وبه او توسّل جستند، بزودى آنان را در رحمت و فضل خويش وارد مىكند و آنان را به سوى خوددر راه راست هدایت می کند.
🔺ایمان امری باطنی وقلبی است وازنظر رتبه برتر از اسلام است.
شرط ورود به رحمت وفضل خدا، ایمان وتوسل به ذات اقدس الهی واولیاء ورهبران دینی است.
🔻توسل به اولیای الهی را در زیارت جامعه کبیره داریم:
"مَن اعتَصَمَ بکم فَقَداعتَصَمَ بالله"
هرکس به شما متوسل شود، به خدا متوسل شده است.
▫️فضل ورحمت الهی بسیار وسیع است، به همین دلیل بهشتیان با مشاهده وفورنعمتها، متعجب میشوند که مگر ما چه کرده ایم؟ آیا مزد چند کار ناقص اینهمه نعمت است؟!!
🔻در سوره مومنون بعد از بیان صفات مومنان، فرموده :
أُولَٰئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ
اینانند که وارثانند، (۱۰)
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿١١﴾
وارثانی که بهشت فردوس را به میراث می برند [و] در آن جاودانه اند. (۱۱)
▫️معمولا ارث در جایی بکار میرود که مال بدون زحمت به شخصی برسد، در مورد فردوس برین فرموده: ارث
شاید به همین دلیله که بهشت وقصر وکاخهایش قابل قیاس بااعمال چنددقیقه ای ما نیست.
▫️در دعای عدیله می خوانیم'
اللهم فَضلُکَ رَجایی وَ کَرَمُکَ وَرَحمَتُکَ اَمَلی لاعَمَلَ لی اَستَحقُّ به الجنّة...
بار الها فصل و کرم تو مایه امید من است و لطف و رحمتت آرزوی من، عملی که به وسیله آن مستحق بهشت شوم، ندارم و طاعتی که موجب رضای تو شود، به جا نیاوردم...
🔻نکته:
زمینهٔ هدایت را خودمان باید فراهم کنیم، هدایت افراد طبق لیاقتها و زمینه های وجودی خودشان است ↔️یهدیهم الیه صراطا مستقیما
صراط مستقیم، راهی است که به خدا منتهی شود، راههای انحرافی نباشد..
روزی 10نوبت در نمازهای واجبمان از خدا درخواست صراط مستقیم داریم، که طبق آیه 69 سوره نساء، طریق چهار گروه است:
انبیاء، شهدا، صديقين وصالحین.
«وحَسُنَ اولئک رفیقا»
#تفسیر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اعلام ساعات پاسخگویی به سؤالات شرعی و اعتقادی بانوان در ماه مبارک رمضان
https://jz.ac.ir/post/12525-
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیکَالْفَرَج
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«خاک مادری»
✍طیبه فرید
از اولین باری که برای فرار از فشار بحثهای فلسفی، کتاب لیلی و مجنون نظامی را خواندم سالها میگذرد. همیشه تصور میکردم این داستان چیزی کم دارد. یک حلقه مفقوده که عشق را دست نیافتنی و غیر منطبق با واقعیت میکند. عشقی که میتوان ساعتها از آن نوشت و از آن گفت و با آن گریست اما هرگز نمیشود لحظه ای با آن زیست! عشقی که نسبت آن با ابدیت نامشخص است و این پایان نامعلوم و این بینسبتی با ابدیت حلقهی مفقوده داستانهای عاشقانهای بود که خوانده بودم.
امروز میخواهم از داستانی بنویسم که شرح زیستن دلدادگانی را بهوضوح شرح میدهد و ای کاش نظامی گنجوی بود تا میتوانست شرح این دلدادگی ابدی را به نظم در آورد. شرح داستانی که آغاز آن در صور لبنان شکل گرفت.
قدیمیها میگفتند عقد دختر عمو و پسر عمو را در آسمانها بستهاند و شاید راست میگفتند. آسمان، چشمهای آبی امام موسی صدر بود که در آرامش نگاهش خطبهی عقد سید عباس و سُهام جاری شد. عباس جوان، مبارز اهل شهرک نبی شیث و طلبهی مدرسه امام موسی صدر تصمیم داشت برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف برود و بهخاطر علاقه به سُهام الموسوی مشتاق بود او رفیق راهش باشد.
دل کندن از جنوب لبنان در مجاورت سید عباس برای سُهامِ با ایمان، اتفاق کوچکی بود چرا که سید عباس وطن او بود و هر جا عباس حضور داشت، آنجا خاک مادری سُهام بود. زندگی در نجف با همه سختی هایش برای مهاجران جوانِ روایت، بخاطر هم جواری با عتبه علویه و عالمان بزرگ دلپذیر بود، تحصیل در نجف، غواصی در دریای عمیق معارفی بود که مرواریدهای شب چراغش می توانست روشنی بخش مسیر ناهموار و سنگلاخی شیعیان محروم جنوب لبنان باشد.لیلی و مجنون داستان هنرشان این بود که در عین وصال، عاشقانه میزیستند، سید عباس در نجف، برای سُهام شرایط فقاهت را فراهم کرد تا مباد لیلی داستان از مجنون عقب بماند.
و سُهام دیگر عباس را نه همسر، بلکه مقتدای خود می دید که لحظه ای حاضر نبود از او فاصله بگیرد. با فشار حکومت عراق بر روحانیون لبنانی، سید ناگزیر به وطن بازگشت و با تأسيس حوزه علمیه امام قائم و تبلیغ در روستاهای دورافتاده می کوشید رنگ محرومیت را از چهرهی مناطق شیعه نشین جنوب بزداید. با آغاز تهاجم اسرائیل به لبنان، لیلی و مجنون روایت به یاری حزب الله شتافتند، یکی با جنگیدن در زیر آتش و دیگری با سرکشی به خانوادههای شهدا و جمع آوری کمکهای مردمی برای حزب الله وشستن لباسهای رزمندگان مقاومت. سُهام که حالا ام یاسر شده بود در تامین نیازهای خانوادههای شهدا چنان محکم و مصمم بود که حتی ابائی از بخشیدن فرش های خانه اش نداشت! و عباس وقتی با خانه بدون فرش مواجه شد و داستان را شنید از شدت شوق سُهام را که زنجیر تعلق و وابستگی از پیکره حیات خود گشوده بود را در آغوش گرفت!
با انتصاب سید عباس به سِمَت دبیر کلی جنبش حزب الله، زندگی موسویها به حساسترین برهه حیاتی خود رسید. سُهام میدانست که انتهای این مسیر قطعا به شهادت منتهی میشود، او آرزو کرده بود که با مقتدایش عباس که عطر امیرالمؤمنین علیه السلام را از وجودش استشمام میکرد، به شهادت برسد. روز شانزدهم فوریه سال 1992مردم روستای جبشیت که برای سالگرد شهادت رهبر فقید حزب الله شیخ راغب حرب گِرد شمع سید عباس جمع شده بودند شاهد حرکت بالگردهای آپاچی اسراییل در آسمان روستا بودند، بالگردهایی که لحظاتی بعد در پیچ جاده سبز روستای تفاحتا کاروان خودروهای حزب الله را هدف قرار دادند. ماشین مرسدس مشکی که حامل سیدعباس و سُهام و سید حسین کوچک بود در همان لحظات اول منفجر شد، دود و آتش از خودرو حامل موسویها زبانه میکشید. سربازان اسراییل مانع ورود نیروهای امدادی به جاده تفاحتا شدند.
چند روز بعد فرماندهان وقت اسراییل از تصمیم عجولانه خود پشیمان شدند چرا که شهادت عباس خیزشهای جدیدی در جبهه مقاومت علیه اسراییل ایجاد کرد.
از ساکنان سرزمینهای اشغالی کسی نام فرماندهان آن عملیات را به ذهن نسپرد اما یاد و خاطره قهرمانان این روایت در حافظه شیعیان جنوب و جبهه مقاومت به روشنی باقی ماند و کودکان و نسل جدید فرزندان حزب الله پس از چهل سال در سرود سلام فرمانده با سید عباس بیعت کردند.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
💠کمال الانقطاع؛ طریقت ظهور
✍️زهرا سعادت
آدمها برای اتصال و ارتباط با منبع فیوضات الهی ریسمانی محکمتر و مورد اعتمادتر از دعا و مناجات ندارند تا چاره ای بر دردها و زخمهای جان و تن مانده زیر آوار مصائب دنیاییشان باشد!
دستی که به دعا بلند شده و قلبی که میشکند،فریاد بلند اعتراف به درگاه ربوبیت است که اگر مورد توجه و نگاه مهربانش نباشیم و حواسمان پرتِ زرق و برق دنیای فانی باشد،آخرتمان را خراب و ویرانه میسازیم!
مگر نه اینکه همه جا مُلک الهی است و راه فراری جز حکومت او نداریم که تنها کسی است که تا ابدیت، هوای ما را در هر شرایطی خواهد داشت!
چه نعمتی بالاتر از روی آوردن کامل به وجود لایزال و چه سعادتی لذت بخش تر از آنکه قلّاب دلهایمان به صخره اعتماد و آرامش بخش او گیر کند!
کرامت فهم "انقطاع"رزقی است که در پرتو نورانیت مناجات به بنده متضرّع عنایت میگردد تا به روشنی، وابستگی خود را از جایی غیر از قدرت مطلقه خداوندی درک نموده و از پوشش حجابهای غافل کننده از خدا خارج گردد!
امید انسانها برای زدودن حجابهای باطنی، بصیرتی شگرف پدید میآورد تا به خوبی دریابد که در جایی دیگر، چیزی نخواهد دید!
چشم بینایی که در عصر ظهور، به واسطه عبور از فتنههای زمانه تقویت نموده و عطشان از زلال معرفت مهدوی(عج) کویر دل و جانمان را با دعای تعجیل در فرج صاحب و مولای موعودمان سیراب نموده و در پادگان عشق حسینی(ع) ، حکومت عدل گستر جهان را مشق میکنیم تا در رکاب حضرتش قیام نموده و حکومت مستضعفان بر این کره خاکی را درک کنیم!
#کمال_انقطاع
#جهاد_روایت
#مناجات_شعبانیه
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
⁉️آیا عید نوروز مقبولیت شرعی دارد؟
✍مرضیه رمضانقاسم
1⃣ معنای نوروز
نوروز، يعنی روز نو، روز اولين فصل بهار که از آيات خداست و زمين دوباره بعد از موتش زنده میشود، و چنانكه در قرآن مجيد میفرمايد «اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»
2⃣ واژهی عید در قرآن
واژه عيد در قرآن فقط يك بار آمده است.
(أَللّهُمَّ أَنزِل علينا مائدۀً مِنَ السَّماء تكون لنا عيداً لأَوّلنا و آخرنا و آية منك)سوره مائده، آيه ۱۱۴
خدايا! نازل كن براى ما مائدهاى از آسمان كه براى اوّلين و آخرين از ما عيد باشد و نشانهاى از تو.
در تفسير اين آيه آمده است: عيد در لغت از مادّه عود به معنى بازگشت است.
در اعياد اسلامى به مناسبت اين كه در پرتو اطاعت يك ماه مبارك رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان باز مى گردد و آلودگیها كه برخلاف فطرت است از ميان میرود، «عيد» گفته شده است.
از آنجا كه روز نزول مائده، روز بازگشت به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است؛ حضرت مسيح (ع) آن را «عيد» ناميده است.
📚تفسير نمونه، ج ۵، ص ۱۳۱
3⃣ شیوهی مواجههی اسلام با سنتهای قبل از اسلام
برخی از آیینهای نوروز با دین مطابقت دارد مثلا در شریعت اسلام بر انجام صله رحم، محبت و احترام و مهربانی و صله دادن تاکید فراوان شده است، همچنین روایات زیادی برای اصلاح بین افراد داریم. اینها همه از سنتهایی است که در نوروز به آن عمل میشود.
اسلام با سنّتهایی که از قبل از اسلام باقی مانده است،
🔻دو نوع رفتار میکند.
〽️یک نوع رفتار این است که بعضی از سنّتهای غلط را به کلّی از بین میبرد و نابود میکند؛ چون سنّتهای درستی نیست.
〽️ رفتار دوم اینکه: اسلام بعضی از سنّتها را از بین نبرده است. کالبد سنّت را نگه داشته و محتوا و روح آن را عوض کرده است.
این محتوای امروز نوروزی که ما داریم غیر از محتوای باستانی است. ملت ایران نوروز را نگه داشتند؛ اما محتوای آن را عوض کردند.
«نوروز» خوب است، ولی «باستانیاش» خوب نیست زیرا نوروز باستانی جشنی در ایرانِ قبل از اسلام که نه تنها محتوایی مردمی و خدایی نداشته بلکه در خدمت حکومتهای استبدادی و سلطنتهای پوسیدهی دوران جاهلیت بوده است چون در آن توجّه و ارادت به حضرت حق نبوده و جهات عاطفی، انسانی و مردمی در آن وجود نداشتهاست.
4⃣ نوروز در روایات
برخی روایات نوروز را عید مذهبی دانستهاند که حوادث تاریخی مطلوب و یا پیروزیهایی در آن واقع شده است اما با توجّه به این که اعتبار این روایات ثابت نیست میشود رجاءً به روایات نوروز عمل کرد و همین مقدار که در اسلام نهیای نسبت به عید نوروز نداریم نشانهی امضاست هر چند مرحوم محدث قمی در مفاتیح شکل شرعی به این عید ملی میدهند و آن را علاوه بر عید ملی عید شرعی نیز میدانند و روایتی از معلی بن خنیس و او از امام صادق «سلاماللهعلیه» را نقل میکنند که فرمودهاند: روز عید نوروز غسل عید نوروز کن و لباس نو بپوش، مثل مردم که لباس نو میپوشند و روزه باش برای اینکه نزدیک به خدا شوی. بعد از ظهر چهار رکعت نماز بخوان و بعد از نماز به سجده برو و دعایی را نقل کردند و در وسط دعا این جمله آمده: «وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا الَّذِی فَضَّلْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ» خدایا این روز، روز با شرافتی است و روزی است که تو این روز را گرامی داشتی و روزی است که برای این روز عظمت قائل شدی. این روایت گرچه مرسل است و بعضی در معلی بن خنیس ایراد کردند حال اگر کسی روایت را معتبر نداند، قانون تسامح در ادله سنن اجرا میگردد به همین جهت میتوانیم بگوییم عید نوروز از اعیاد ملی است که شارع مقدس امضا کرده است.
♻️نتیجه اینکه:
اساس عیدنوروز در آغاز بهار است که تحوّل مهمّی در عالم طبیعت و موجودات به وجود میآید و به موازات این عید سنّتهای حسنه و کارهای پسندیدهای از جمله دعا و توجّه به خداوند در آغاز سال، صله رحم، کنار گذاشتن کدورتها، نظافت، مسافرت و تجدید قوا برای انجام کار بهتر، کمک به نیازمندان در هفته احسان و مانند آن انجام میشود که آثار مثبتی دارد و از نظر اسلام مطلوب است.
در عيد نوروز اگر مؤمنين برنامههای دينی، مانند ديدار با برادران مؤمن يا عيادت بيماران و رسيدگی به حال مستمندان داشته و برنامههای بدآموز نداشته باشند مناسب است. در حديث است
«كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللهُ فِيهِ فَهُوَ يَوْمُ عِيدٍ»؛ هر روزی كه در آن معصيت خدا نگردد، آن روز عيد است.
#نوروز
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نذر سلامتی
✍چمن خواه
چند روز بود کنار تخت فرزندش نشسته بود. خواب و خوراک نداشت. به چهرهی بیحال و تب آلوده فرزندش نگاه میکرد و از خودش میپرسید چرا تب بچهاش قطع نمیشود؟چه اتفاقی افتاده؟ چه بیماری داره؟ اشک از گونههایش فرو میریخت. با خودش گفت: خدایا چیکار کنم؟ به کی پناه ببرم؟ إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ
هر روز دکترها یک دستوری میدادند. مرتب از بچه خون میگرفتند. سونوگرافی حتی اکو. دیگه اون شادابی بچهگانه در چهرهی فرزندش دیده نمیشد. متخصصین تشخیص دادند که خونش عفونی شده. باید دکتر متخصص سرطان خون، بچه را ببیند. وای خدای من! سرطان! سرطان خون!
یاد قربانی اول ماه افتاد. مبلغی را نذر سلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کرد. جواب آزمایش منفی بود و دکتر تشخیص داد که پشه آلوده به میکروب، خون بچه را آلوده کرده است. داروهای قبلی را قطع کردند و یک دارو جدید تجویز کردند. تب قطع و حال بچه رو به بهبودی گذاشت. از خوشحالی در پوست نمی گنجید. خدایا شکرت. سجده شکر به جا آورد.
مادرهایی که بچه مریض داشتند از خوشحالی او، خوشحال شدند. به آنها گفت: "مبلغی نذر سلامتی آقامون امام زمان (عج) کردم و در قربانی اول ماه شریک شدم. شما هم مبلغی را نذر سلامتی آقا کنید. حضرت مهدی(عج) بچه شیعیانش را تنها نمیگذاره و برای اونا دعا میکنه. مطمئن باشید بچه هاتون شفا میگیرند" و با خوشحالی بیمارستان را ترک کردند.
#خاطره
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🍃آرزوی سادات خانم🍃
✍️نجمه صالحی
🍃 آخر سال یک هفته به عید که میشد، مادر کاسههایش پر از آجیل بود و اسکناسهای نو در کیف کوچک چرمی مشکیاش، گوشه کمد چشم انتظار سال نو. همیشه منزلش به لطف و همت دختران، تمیز و مرتب میشد و اسباب اضافه و کهنه به بیرون خانه هدایت. با وجود اینکه از تمیزی خانه لذت میبرد ولی غر میزد که وسیلههایش را لازم داشته و آنها نمیگذارند راحت باشد.
یک هفته به عید، آب حوض تعویض و خاک گلدانهای کنار باغچه زیر و رو شده بود و باغچهها و گل محمدی وسط حیاط جان تازه گرفته بود. خمرههای سرکه و ترشی کنار حوض هم با ترفندهای عجیب و غریب دختران، تخلیه و بین همسایهها تقسیم شده بود. برای نظافت حیاط و مرتب کردن اطراف حوض و تخلیه خمرهها مجبور به ترفند بودند چون اگر مادر میفهمید با ناراحتی میگفت که اینها را برای مهمان کنار گذاشته است. کوزه آغشته از خاکشیر تازه سبز شده را روی طاقچه میگذاشت و گلدانهای شمعدانی را روی تراس خانه.
همیشه ظرف آجیل و تخمهای در گنجه داشت که برای روز مبادا گذاشته بود و گاهی پروانههای کوچک داخل خانه، دختران را به گنجه هدایت میکرد و تنقلاتی که خراب شده بود و مجبور میشدند خوراکیهای تازه را جایگزین آن کنند. میگفتند: مادر جان خودت بخور و لذت ببر! قبول نمیکرد. دوباره با اعتراض میگفتند: اگر مهمان هم آمد که روزی خودش را دارد، باز هم بی فایده بود. پاسخ همیشگی او این بود :"مهمان حبیب خداست و باید بهترین چیزها را جلویش گذاشت" و با این جملات، دختران مجبور به سکوت میشدند.
دختران، جوانان بیست، سی ساله نبودند! آنها خودشان مادر و مادربزرگ شده بودند ولی طبق یک قانون نانوشته هرساله، یک هفته به عید به قول خودشان بسیج میشدند تا نظافت و پاکسازیهای لازم را انجام دهند و خانه مادر که بزرگ فامیل هم بود، مرتب شود و آماده پذیرایی از مهمان.
این داستان هر سال تکرار میشد و او به همین روزها دلخوش بود. شب چهارشنبه آخر سال بهخاطر شاد کردن دل نوهها اجازه میداد سر و صدای ترقهشان در بیاید و هر آتشی که دلشان میخواهد بسوزانند.
پنجشنبه آخر سال نیز همه باهم به گلزار شهدا میرفتند و به نوه و داماد ارشدش که جزو شهدا بودند، ادای احترام میکردند. اغلب آجیل و برگه و لواشکهای دستپخت مادربزرگ بین مردم پخش میشد و فاتحه و صلواتی برای شادی روح شهدا قرائت میکردند.
روزهای نزدیک تحویل سال، دل توی دلش نبود و همه چیز را وارسی میکرد که کاری از قلم نیفتاده باشد. چند بار به دخترش، تذکر میداد که میوههای خوبی تهیه کند. شغل همسر مرحومش باعث شده بود روی میوه دقیقتر باشد و توقعش از خرید میوه، بهترینها بود.
همه چیز مرتب بود و او به لطف ایام نوروز از تنهایی در میآمد. روز اول عید همه نوهها کنارش میآمدند و اتاق از اقوام پر و خالی میشد. لبخند رضایتش در صورت گل انداختهی میان چارقد سفید، دیدنی بود.
اسکناسهای نویی که از کیف در میآورد و به مهمانها هدیه میداد و دیدن برق شادی در چشمان بچهها هنگام شمارش پولهایشان، قند در دلش آب میکرد. با صدای بلند میگفت:" کاش همیشه عید باشد و ما دور هم." آرزوی سادات خانم بود ولی فقط در ایام عید عملی میشد و او به این روزها دلخوش بود.
سالهاست سادات خانم، مهمان اجدادش شده است ولی هر سال دل نوهها به سمت آن روزها پر میکشد و دفتر خاطرات زندگی را ورق میزنند و یادی از رفتگان میکنند. همیشه حسرت آن دورهمیهای هر ساله و دیدار اقوام دور و نزدیک و افسوس از دست رفتن موهبتهای گذشته، گوشه دل آنهاست اما امید دارند که روز قیامت، روز حسرت سادات خانم با این همه سخاوت و مهربانی نخواهد بود. بعون الله
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#به_یاد_مادربزرگم
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بریزید تو خیابون ها
✍معصومه فاطمی
دادستان نیویورک قصد دارد ترامپ را بهدلیل پرداخت پول به یک بازیگر فیلمهای مستهجن برای سکوت در مقابل رابطهای که ظاهراً با او داشته، متهم کنند بههمین دلیل رئیسجمهور سابق آمریکا گفته که روز سهشنبه بازداشت میشود. و از هوادارانش خواسته تظاهرات کنند.
پ.ن: چند سالی هست گزارش های فساد جنسی و در واقع ظلم به زنان در غرب، دستمایه سیاست بازی شده تا افراد شناخته شده به وسیله این گزارش ها، از جایگاه سیاسی یا اجتماعی تنزل پیدا کنند.
اما آنچه حل نشدنی است و ظلم افزوده بر داستان هست ابزار شدن زنان در این سیستم هست . که گاهی در واقعیت و گاهی در یک سناریوی دروغین، زنان به بالا یا پایین رفتن عیار مردان سیاسی کمک می کنند.
اما بی توجهی جامعه آمریکا به این عیار سنجی نشان از بی حسی جامعه آمریکا نسبت به فساد جنسی رهبرانش دارد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت سین ما امسال به ۶۳ شین مزین است...
✍️ فاطمه شکیب رخ
به لحظه های آخر عمر سال ۱۴۰۱ نزدیک میشویم، چه سال عجیبی بود... پر از روزهای نفس گیر و اشک های داغی که سوز آن، هنوز بر سینه هایمان آه می نشاند، آهی که در پرواز ۶۳ تن از بهترین فرزندان این کشور بلند شد.
یادمان نمی رود ستارگانی را که به سیل خروشان شهدای دفاع مقدس پیوستند، همان عشاقی که علی اکبر وار رفتند و حتی اربا اربا هم بر نگشتند و تنها با چند تکه استخوان بازگشتند، بگذریم از شهدای امنیت گفتیم از شهید روح الله عجمیان، شهید آرمان علی وردی، شهید مهدی زاهدلویی، شهید حسن مختارزاده و ۵۹ تن دیگری که بهار عمرشان به شهادت در راه خدا ختم گردید.
حالتان شهدایی باد که عمریست با خون همین شهدا سرمان بلند است، قدممان استوار است، دل هایمان امیدوار است، دشمنانمان در هراس اند...
روزگارتان با شهدا سپری باد که تا نور چشمی های اباعبدالله (ع) در این کشور چشم بر جهان می گشایند، امنیت خاک پاک مان پا برجاست...
#جهاد_تبیین
#عید_باستانی
#شهدای_امنیت
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تعبیرخواب درهفت سین+دو
✍سمیه رستمی
در کتاب تعبیر خواب قیلوله بن چُرتیه، ابن ابیالکابوس آمده است.
سکه
خواب دیدن سکه بر چند وجهه است:
اول مال؛ مرد خواب ببیند سکه میشوید، بداند پول چرک کف دست است و خرید عید صابون آنتیباکتریال. ابن دیرین میگوید: دیر نباشد، عیالش بگوید در پاساژها چه جنسهای نویی آوردند، بازار مرا میخواند، کارتهایت کو، باید امشب بروم و بهاندازه موجودی کارتت بخرم هرچه که هست. تا که از کاسه برون آورم چشم همه فک و فامیلت را.
دویُّم وقت؛ مرد خواب ببیند سکه قدیمی در جیب لباس جدید مییابد باید میان اهل خانهاش، چالش لباسهای ۱۰ سال قبل راه بی اندازد تا بفهمند؛ چقدر لباس قابلاستفاده دارند، بیهوده وقت و پول خود را برای خرید لباس جدید تلف نکنند. ابن سریش میگوید: اگر خواب دید سکههایش را گمکرده در وقت نامناسب به خرید میرود باید اواسط هفته برود که خلوتتر باشد.
سِیُّم احضاریه؛ اگر خواب دید از جیبهایش صدای جرینگ سکه میآید، بداند بهزودی برای خرید به بازارها و مراکز خرید احضار میشود. اگر تمکین نکند احضاریه دادگاه به دستش میرسد. ابن دیرین میگوید صدای جرینگ سکه در جیبهای خالی، نشان پرداخت مهریه است.
سبزه
خواب دیدن سبزه خوشیمن است؛
مرد باشد، علف زیر پایش سبز میشود تا خریدهای عیالش تمام شود و شاید بهعنوان فعال محیطزیست جایزه بگیرد.
زن باشد؛ ببیند هرچه سبزه را کوتاه میکند بازرشد میکنند، نشان اسکناس است که خرج میکند ولی تمام نمیشود. پس بداند شوهرش اختلاس کرده، وقعی ننهد.
دختر دم بخت باشد؛ فیالفور سبزهها را آب بدهد. نشان دانشگاه است تا دکترا درس بخواند، بلکه شوهر پولدار در زندگیاش سبز بشود.
سماق
مردی در خواب ببیند سماق روی کباب میریزد؛ نوش جانش! خوابش را بازگو نکند وگرنه از وی کباب بخواهند. باید برود در صف گوشت بایستد و سماق بمکد؛ اما ابن دیرین در کتاب خوابهای پریشان میگوید: دیر نباشد در پی چشموهمچشمی عیالش، کباب میشود.
اگر زنی در خواب دید سماقها را پیدا نمیکند؛ بداند خواب زن چپ است و تعبیر ندارد. ابن سریش میگوید: لباس شوهرش را ببوید اگر بوی کباب میدهد، دل شوهرش از دست ریختوپاشهای او کباب شده.
سیب
مردی خواب ببیند تا سیب سرخ گاز میزند، دستش درد میگیرد. حمل کردن پاکتهای خرید دستش را چلاق میکند. حکما گفتهاند سیب سرخ برای دست چلاق مفید است.
زنی سیب سبز ببیند که کِرم دارد؛ بداند آن بلوز سبزرنگ با هیچکدام از لباسهایش ست نمیشود. اقوام میگویند: شبیه عمه شِرِک شده است! اما ابن سریش صاحب کتاب چرتهای بیوقت میگوید: شبیه کلم بروکلی میشود.
ماهی
مرد خواب ببیند؛ ماهی قرمز را نمیتواند بگیرد پس موجودی کارتش مثل ماهی از دستش میرود. بهتر آنکه هنگام خرید پول نقد همراه داشته باشد تا خود به چشم خویشتن ببیند موجودیاش میرود.
زن اگر در تنگ ماهی قورباغه سبز ببیند؛ یکی از اقوامش همان بلوز سبزه را خریده که در تعبیر سیب ذکرش شد و دیگر خز شده.
سنجد
سنجد تعبیر خاصی ندارد. اگر خواب دید سنجد را در مشتش بهاندازه ریختهاند؛ برای خرید اعضای خانواده اندازه معین کند. حالا سنجد تعبیر ندارد اما خرید که باید حسابکتاب داشته باشد. ابن دیرین میگوید: در خرید عجله نکند. دیر نباشد از حراجیها حسابشده، خرید کند. ابن سریش میگوید: اگر خواب ببیند پوست سنجد را کنده و گوشتش را میخورند؛ نشان خرید بیبرنامه است. پوست از مرد بکند و گوشت تنش آب شود به حول و قوه الهی.
سیر
اگر مردی در خواب سیر میبیند بهتر است در و پنجره را باز بگذارد، یکوقت روح اموات به خوابش میآیند، خوبیت ندارد خوابش بوی سیر بدهد. خرناس خورپوفیان در کتاب خوابمرگی میگوید: سیر نشان باجناق بد است. از خریدهای عید عیب تراشی میکند اما خودش را باید بهعنوان سلطان جنس بنجل اعدام کرد.
زن در خواب سیر ببیند، تعبیری ندارد. ولی میرزا کپیده لحافدوز گفته: سیر نشان شامپو سیر است و کچل شدن قریبالوقوع ناشی از رؤیت قیمتهاست. پس مداومت کند بر آن.
تخممرغ رنگی
تخممرغ رنگی تعبیری ندارد مگر املت و نیمرو. چون تخممرغ سین ندارد، خواب دیدنش ربطی به خرید عید ندارد. ولی ابن دیرین گفته اگر خواب ببیند تخممرغ قناری را بهجای تخم شترمرغ رنگ کردهاند دستش دادهاند، دیر نباشد که جنس بنجل بهجای اصل بخرد. ابن سریش میگوید: اگر زنی در سبدی تخممرغهای رنگارنگ داشته باشد؛ کیف و کفشش با لوازم سرویس بهداشتیشان ست نیست. پس سال جدید زندگیاش آشفته خواهد شد.
سمنو
...
🔗متن کامل در صفحه نویسنده
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
شبکه ورزش نظرسنجی مردمی برای معرفی قهرمان ایرانی قرار داده است.
یکی از کاندیداهای معرفی شده سلماهمتیان است.پدیده ایرانی 8 ساله شطرنج آسیا که با این جمله معروف شد:
خوشحالم روی سکو با چادر پرچم ایران را بالا گرفتم.
شما هم میتوانید در نظرسنجی که در تلویزیون، روبیکا، و... قرار داده شده شرکت کنید و به این قهرمان رأی بدهید.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
✔️مرور کارها
✍م *صالحی
🤍بیایید امروز مروری کنیم بر همهٔ کارهایی که سال گذشته انجام دادیم، به عبارتی محاسبهٔ اعمال، اگر اعمال خوب ومفیدی داشتیم، خدا را شکر کنیم زیرا توفیقش را او داده، و اگر گناه و اعمال زشتی داشتیم، دلی شکستیم، غضب کردیم، غیبت، تهمت، بدزبانی.... داشتیم، استغفار کنیم. بنا داشته باشیم به ترک گناه در سال جدید.
🤍خاطرات یکسال را که مرور می کنیم، ممکنه از بعضیها دل آزرده شویم و بعضیهایش لبخند به لبمان آورد.
بیایید غمها را رها کنیم و از آنها درس عبرت بگیریم، کینهها و نفرتها راه دور بریزیم و با قلبی آکنده از آرامش به استقبال سال جدید برویم. تصمیم بگیریم با عزم و اراده جدی و محکم که اگر صفات رذیلهٔ اخلاقی داریم آنها را کنار بگذاریم. مهر و محبت را سرلوحه کارهای خود قرار دهیم.
🤍اصولاً یکی از درسهای بهار که گیاهان و درختان در آن سرزنده و شاداب میشوند بعد از این که در زمستان خشک و پژمرده شده بودند، این است که به ما یادآوری می کند:شما صحنه های معاد را همه ساله در این دنیا با چشم خود می بینید، دوران کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری با سرعت در گذرند، ای کاش به بهترین نحو بتوانیم از ثانیهها و دقایق زندگیمان بهره بگیریم. بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین/کاین اشارت ز جهان ما را بس
🤍به همین دلیل در جای جای قرآن کریم خداوند می فرماید: در زمین گردش کنید، بهعنوان نمونه «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» (الأنعام، 11)
ترجمه: بگو: در (روى) زمين بگرديد، سپس بنگريد كه عاقبت تكذيب كنندگان چگونه بوده است!
🤍سِیر درلغت به معنی گردش کردن است ولی منظور ازآن، سفر به هر دلیل و شکل و برای هر نتیجه ای نیست، بلکه هدف بصیرت و رشد و کمال است. سفر باید سبب تعقل و تفکر و درس باشد.
در اکثر آیاتی که کلمه «سیروا فی الارض» آمده، بلافاصله فرموده «ثم انظروا» یعنی در سفر نظاره کردن لازم است.
نظاره با دیدن چشم تفاوت دارد، چنین سیری هم هستی شناسی و توحید را ارتقا می دهد وهم درس عبرت از تجارب و سرگذشت پیشینیان است.
🍃آخرین روز زمستان و آخرین روز سالتان بهخیر و آرامش، ان شاءالله سال خوبی پیش رو داشته باشیم. سفرهای نوروزیتون بسلامت ومملو از درس، خدا به همراه لحظههاتون 🤲🍃
#دلنوشته
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌دهه نودیِ سیدعلی
✍آمنه عسکری منفرد
🇮🇷وقتی نجیب هستی و ارزش گوهر وجودت را به عنوان «کیمیایِ خلقت» دریافتی، حتما از اینکه «پرچمدارِ میراثِ مادرٍ ۱۸ساله شیعیان» باشی، افتخار میکنی!
🇮🇷وقتی «شجاع، فهیم و مقتدر» باشی؛ قطعا هنگام وزیدن تندبادهای بیحیایی و بیعفتی، با افتخار «حجاب برتر» –چادر– را برمیگزینی!
–هرچند هنوز مکلف نیستی–
🇮🇷وقتی در این سن در اندیشهٔ افتخار آفرینی برای اسلام و انقلاب هستی؛ قطعاً در دامان مادری پاکیزه و پدری متعهد، اینچنین بالنده شدی، که معنای «جهاد» را درک کردهای!
🇮🇷وقتی متعهدانه و با صلابت روی سکوی قهرمانی، گوهر وجود پاکت را در صدف چادر پوشاندی و با افتخار پرچم سربلند ایران مقتدر را بالای سر گرفتی، قطعا مایه مباهات و آرامش قلب و جان امامت هستی!
🇮🇷گوارایت باد! حلاوت این اقتدار بهیادماندنی.
🇮🇷–سلما همتیان: «همیشه دوست داشتم افتخار اسلام باشم. به همین دلیل با چادر بالای سکوی قهرمانی آسیا ایستادم.»–
#سلما_همتیان
#پویش_نوشتن
#زن_عفت_افتخار
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«شرح یک فاصله»
✍طیبه فرید
در صدر اسلام مساجد نقش محوری و حیاتی در گسترش فرهنگ و تربیت اسلامی داشتند. دانش و معارف در حلقه های مردمی مساجد گسترش پیدا می کرد، درگیری ها و تنش ها در مساجد برطرف می شد، زندگی ها در مساجد سروسامان می گرفت و مسجد پایگاه انسان سازی بود.
در دوران معاصر مسجد از کاربری گذشته خود فاصله گرفت و اداره آن از شکل سنتی و محلی به شکل فعلی آن درآمد. این تغییر کاربری تا جایی پیش رفت که فرهنگ تمدن ساز با محوریت مسجد، استحاله شد و به شکل امروزی آن درآمد. یکی از مسائل پر حاشیه در شیوه جدید اداره مساجد به عنوان محیطی برای عبادت، شکل حضور کودک و نوجوان در آن است.
بر اساس نظر کارشناسان دینی و مشاوران یکی از مهم ترین روش های نمازخوان کردن کودک و نوجوان، حضور در مساجد است. ما در میان مستندات نماز در مسجد با حضور کودکان با
دو دسته روایت مواجهیم.
دسته اول روایات بیانگر کراهت حضور کودک در مسجد، و دسته دوم روایاتی که حضور کودک را بلامانع می داند. این روایات همگی معتبرند و تناقضی ندارند ومی توان بین آن ها را جمع کرد و با تخصیص روایات، مسئله را حل کرد.
در تحلیل روایات دسته اول باید به این مسئله توجه داشت که در گذشته اسباب و شرایط حفظ طهارت کودکان مثل امروز وجود نداشته بنابرین طبیعی بوده که حضور کودک موجب به هم خوردن طهارت مسجد باشد این مطلب را شهید ثانی هم مطرح میکند که منظور از کراهت حضور کودکان، مواردیست که توانایی حفظ طهارت خود را ندارند. مضاف بر اینکه در فتاوای مراجع عظام مطلبی آمده که قابل شرح و تبیین است که اگر حضور کودک موجب آزار نمازگزاران باشد آن هم مکروه است(عبارت ایذایی بودن رفتار کودک را باید بر اساس معیار تحلیل کرد نه بر اساس شرایط شخصی افراد کم تحمل یا...) .با توجه به روایات حضور حسنین (علیهم السلام) در مسجد و بالا رفتن از پشت پیامبر (ص) در اثنای نماز و همچنین روایات متعدد دیگر که از توثیق برخوردارند جمع میان روایات این می شود که منظور از آزار و اذیت کودکان که موجب کراهت حضور در مسجد است چیزی از جنس رفتارهای دیوانگان است (جنبوا مساجدکم مجانینکم وصبیانکم)،بنابرین بسیاری از رفتارهای کودکان در مسجد قابل تعمیم به آزار و اذیت نیست. چیزی که ما در مساجد در نحوه تعامل با کودکان مشاهده می کنیم از جنس رفتارهای تراز اسلامی نیست و غالبا ناشی از کم حوصلگی و ناآگاهی اصحاب مومن و بزرگوار مسجد است. مطابق آموزه های اسلامی حضور کودکان در مسجد بر نوع شناخت ایشان از دینداری در آینده تاثیر بسزایی دارد، در حدیثی از امام باقر(ع) آمده که هنگام اقامه نماز کودکان را در انتهای صف رها نکنید بلکه کودکان میان جماعت بزرگسالان به نماز بایستند، امام با طرح این مطلب به شکل مصداقی به حل مسئله سرو صدای کودکان پرداخته.
حرف آخر:باید این سوال را از خودمان بپرسیم که اگر کودک در مسجد و حسینیه و تکیه با مفاهیم دینی آشنا نشود کدام نهاد و کدام مدرسه و کدام مرکز فرهنگی این بار را به دوش خواهد کشید.
ما ناگزیریم برای نجات دین دست از عملکرد سلیقه ای و بی تراز برداشته وکاربری تمدن سازی را به آن مکان مقدس برگردانیم.
ولله عاقبة الامور
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد سال به از این سالها
✍نجمه صالحی
فرا رسیدن بهار، همیشه نویدبخش افکار نو، کردار نو و تصمیمهای نو برای آینده است. آیندهای که همه امیدواریم بهتر از گذشته باشد. آیندهای که به روزهای خوب ظهور منتهی شود.
در سال جدید شادی، تندرستی، مهر و دوستی و عشق و روزی حلال و وسعت رزق را برای شما همراهان عزیز آرزومندم. پیروز و سربلند باشید و از خداوند مهربان بهترینها را برای همه شما مسألت دارم.
پ.ن: انیمیشن کاری از فاطمه خانی حسینی(دخترم) و فاطمه دهقان
#عید_نوروز
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
رسم جالب بابا بزرگ
✍زینب شرافتی با ارسال خاطرهای به جمع نویسندگان افکار بانوان حوزوی پیوست
هيچ وقت یادم نمیآید بین نوهها فرقی گذاشته باشد، حتی دختر و پسر برایش فرق نداشت. فقط یک جا تبعیض قائل بود و کسی هم اعتراض نداشت؛ بابا بزرگ رسم جالبی داشت او قانون گذاشته بود هرکس اولین نفر به عید دیدنیاش بیاید، عیدی بیشتری دریافت میکند. حالا نه خیلی زیادها شاید فقط هزار تومان بیشتر! ولی این قانون اینقدر برای نوهها جذاب بود که همه در تلاش بودند نفر اول باشند نه برای عیدی بیشتر گرفتن بلکه برای شادی بیشتر دل بابابزرگ!
حالا از اون سالها خیلی گذشته، نوهها بزرگ شدند. پدربزرگ دیگر عیدی نمیدهد؛ ولی نوهها به عشق شادی بابابزرگ همچنان رقابت دارند که نفر اول باشند.
.... یادمان باشد لحظات تحویل سال بیشتر از همه به فکر شادی دل بابابزرگها و مامانبزرگها باشیم.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نعمتم در بهار کامل شد
✍زهره قاسمی، عضو تحریریه مجتهده امین
یا مقلب القلوب و الابصار
با دو دستت جوانه ها بیدار
ای که نامت سرود زیبایی
ای که یادت ثنای گندم زار
قلب من پشت پرده ی زنگار
جان من غرق ناله و بیمار
آسمانت به وسعت رحمت
ابر بغضم به لطف خود بردار
ای تمنای لاله های زار
ای شکوه تو در دل اسرار
هرچه خواهم برای تو پیداست
وصف مهرت برای من دشوار
پادشاهی ، رحیمی و ستّار
من گدای ضعیف و بی مقدار
خانه ی دل به دست تو امن است
غرق لطفت همیشه ام سالار
فصل گرمت سرای برخوردار
فصل پاییز تو همه تب دار
نعمتم در بهار کامل شد
در زمستان ببینمت بسیار
عمر من رفته در پی دلدار
روز و شب کار من شده تکرار
تشنه ام چون کویر پر حسرت
احسنِ حالِ من تویی ، دادار
تن ، اسیر است و حکم او اخطار
روح ، زخمی ، ولی پر از انوار
یک بهار از جوانی ام کم شد
دست بر دامنِ تو ای غم خوار
ای که گفتی بخوانمت غفّار
غصه از دست خود دو صد خروار
عادتت بخشش است و آقایی
پشتِ من گرم نصرتت ، ای یار ...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
دغــــــــــــــــــــــدغه💟
✍زهرا نجاتی
دوستانم به اردوی راهیان نور رفتهاند.خیلیهاشان ..خیلیها هم کربلایی شدهاند...
💟من اما دلم را خوش کرده بودم به دیدار با نورچشمم نه؛ امید قلبم نه؛امیدزندگیم و نمیدانم شاید دلیل زندگیام. رهبرم...
و نه که این همه بد باشد. نه اما... بسیارمیشناسم کسانی که به دنبال امام زمان و رهبر میدوند و عملا کیلومترها از دغدغههایشان فاصله دارند!
♻️این حرفها اما وقتی بیشتر درجانم رخنه کرد که فهمیدم رهبر انقلاب به حاج حسین یکتا پیام داده:«مشتاق دیدارش هستمـ. بگویید بیاید اینجاـ و وقتی او را دیده؛ نهایت رضایت خود را اعلام کرده.»
ومیدانی حاج حسین؛ نمونهی بارز یک انقلابی؛ یک بسیجی حقیقی و همیشه درمیدان است. نه خسته شده؛ نه ناامیدـ نه دنبال نام و نان و نشانـ..
همسر میگفت:_ خود رهبر را دیدهای؟ نه حج میرود نه کربلا نه راهیان!
دلش هم به این چیزها خوش نیست.
✅ دلش به وظیفه خوش است. به آنچه باید بکند. تمام عمرش درحال انجام تکلیف است. به جز گاهگداری که به جمکرانی برود و سالی یکبار که به مشهد. همان سفرها هم تبلیغی است...
✅راست میگفت. خود رهبر هم در خاطراتش میفرمود: که در اوان جوانی امید داشته درحوزهی قم درس بخواندـ
اما نتوانسته چون پدرنابینایش از او خواسته کنارش بماند و او بازهم وظیفهاش را ترجیح داده. به آرزوهایش. به آمالش. به احساسات جریحهدار و اشکهایی که میتوانست در حرم بریزد و خیلی هم احساس مقدس مابانهای داشته باشد. اما نکرد و زندگی طلبگی و براساس وظیفه را به همهی اینها ترجیح داد. البته که خدا هم خوب برایش تلافی کرد. به جای همهی چیزهایی که معلوم نبود به کجا برساندش؛ او را دقیقا به دعا و آرزوی نمازشبهای ۱۳ سالگیش رساند. همان دعای زیبا که: "اللهم اجعلنی محیی دینک"
💟حالا سی و دو سال از سکانداریش میگذرد. سکانداری برای انقلابی که خار چشم دشمنان خداست و خورشید امید مستضعفین جهان. حالا اسلام را او زنده نگهداشته..
و دراین پند بزرگی است برای همهی کسانی که امید دارند قدم درراه حق گذاشته باشند اما شیاطین انسی و جنی پیوسته حال خوش ظاهری را چنان برایشان قالب میکنند که حس وظیفه و انجام تکلیف لا به لای عطر روزمرههای به ظاهرمعنویشان گم میشود.
رونوشت بههمهی کسانی که در میانهی راه خسته میشوند!
رونوشت به کسانی که گرفتاریهای روزمره؛ دغدغههای بسیحیشان را ازیاد برده! رونوشت به خودم اگر لحظهای از کار و وظیفه، دستبردارم...
در این لحظات آغازین سال نو؛ برایتان دلی پردرد از آمال مسلمین جهان، سری پر دغدغه ازدغدغههای رهبری؛ قلبی دریایی و مالامال ازعشق به اعتقادات و نور دارم
سال نوتان مبارکـــــــــــــ
دلهاتــــــــــــــــــــان پرنور
سرهاتــــــــــــــــــــــان پر دغدغــــــــــه
قلـــــــــــــــــــــبهاتان پر از عشــــــــــــــق الهی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📝 پیام نوروزی رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲
🔻تأکید رهبر انقلاب در پیام نوروزی ۱۴۰۲ بر گشایش در زندگی مردم
#عید_نوروز
#سال_مهارتورم_رشدتولید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
جشن نو شدن
✍🏻زهرا کبیریپور
اینکه در حلقهی وصل شیعیان به خداوند نام حسین بن علی(ع) همیشه درخشان بوده است، باور پرشکوهی است در تاریخ.
اینکه شیعیان نخواستهاند اول سال قمری که محرم است و مقارن با شهادت اباعبدالله(ع) را جشن بگیرند و آمدهاند مبدأ سال شمسی را به عنوان جشن آغاز سال قرار دادهاند، مهر تأییدی است بر ولایتمداری آنها.
شیعه باشی و آغاز ماهی را که اربابت به شهادت رسیده است، جشن بگیری؟!!! هیهات...
این اندیشهی درخشان شیعیان از پس قرنها پیش که نویدآور بهار را برای جشن آغاز سال مناسب دیدهاند، نه ماه عزای سیدالشهداء(ع) را احساس غرور عمیقی در دلها میگُستراند.
سال نو مبارک
منبع: مقالهی نوروز در فرهنگ شیعه، رسول جعفریان.
#سال_نو_مبارک
#سال_مهار_تورم_رشد_تولید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
آخر سال یک هفته به عید که میشد!
✍فاطمه وجگانی
درختان بادام پر از شکوفه های صورتی و درختان گوجه سبز و قیصی با گلهای سفید و جوانههای برگهای سبز از درون باغ بزرگ مژدهی بهاران خجسته باد سر میدادند.
بوی عید بیش از همه جا از خانهی استاد عباس میآمد. استخرهای بزرگ سیمانی، لبریز از آبهای چاهِ قنات، گاهی سرریز از لبههای حوض میشدند، داخلش پر از ماهیهای سفید و سیاه و قرمز گُلدفیش، کوچک و بزرگ، نه تنها برای سفرهی هفتسین خودشان چرخی در تنگ ماهی میزدند، بلکه به تمام اقوام و دوست و آشنایان هم داده میشد.
خانهی بسیار بزرگ پنج دری با سقف های ضربی قدیمی و ستونهای محکم سیمانی بهطرف باغ باز میشد. باغچهای جلو اتاقها بود که بوی یاسش همه را مدهوش میکرد و درختان گل هفترنگ هرشبی به رنگی خود نشان میدادند. گلهای پیچک رونده به دور سیمکشیهای فلزی نمای دلربایی به فضای حیاط داده بود. داخل باغچه تخم ریحان و شاهی و تربچه میکاشتند ولی هنوز سبز نشده یا به اندازهی یک بند انگشت شده بود.
کنار حیاط مرغ و خروسهای استاد عباس به رنگهای حنایی و سیاه و گل باغالایی (سیاه و سفید) داخل یک گنجهای با دستان خود استاد برایشان ساخته شده بود و جای تعجب بود که چرا باغ به این بزرگی، خانهی مرغها کوچک بود بهطوری که باید خم میشد و داخلش میرفت تا تخمهایی که مرغک ها داخل جعبهای پر از کاه و علف داده بودند را میآورد.
صدای گاو استاد عباس از ته باغ داخل طویله میآمد و میگفت استاد کجایی؟ استاد ظرف شیردوشی داشت و بعد از ناز کردن گاوش با مهربانی او را میدوشید و از او تشکر میکرد. شیرهای گاوِ استاد عباس خیلی چرب و خوشمزه بود، چون غذاهای خوبی به او میداد.
از یک هفته به عید اقوامِ خانم استاد عباس از تهران تماس میگرفتند و برای مهمان شدنِ منزلِ استاد، جا رزرو میکردند. صفا و مهربانی ِ این خانواده یکطرف، دلشان تنگِ تخم مرغ های رسمی و سرشیر محلی و سالم و رب انارهای خانمِ استاد بود.
استاد عباس بسیار حلالخور و مهمان نواز بود. بهخانمش میگفت: «مهمان حبیب خداست، قربان قدمشان ما چیزی از سفره مان هنوز کم نشده است، روزی شان پیش پیش می آید».
خانم استاد عباس از یک هفته به عید و اغلب جلوتر از آن، قوطیِ رنگی میخرید و از پسرها درخواست میکرد تا چارچوب درها را رنگ کنند. نوروز را حیات و جان گرفتن زندگی میدانست. چه زیبا با پنج الی ده هزار تومان کلی رنگ کاری و همه چیز را نو میکردند. موکتهای سبز راه راه را داخل حیاط خانه میانداخت و صدا میزد مهدی، محمد.. بیایید کمک.
قالیها و مخصوصا قالیچهی آشپزخانه را هم بیرون میانداخت و با آب و تاید و وایتکس و شامپو فرش، با کاسه و برس و... به جانش میافتاد. نوبت پتوها که میشد داخل لگن بزرگی میانداخت و با آب ولرم، خودش و گاهی بچه ها چنان ورز میدادند، سفیدش میکردند و همه را روی تختهای چوبی و آهنی که داخل باغ بود پهن میکردند.
چقدر مقتصد و مدیر بودند، از تولید بهمصرف شیر و ماست و پنیر و تخم مرغ و سبزی و میوهی باغشان همه محصول دست خودشان بود. ماهیهایی که داخل استخرها حدود یکسال پرورش داده بودند را یک هفته به عید میفروختند و با پولش سبزی پلو ماهی شب عید را فراهم میکردند. تخمههای هندوانه را خانم استاد عباس از یک شب جلوتر در آبِ چلو، داخل هوای سرد میگذاشت تا نازک شود. تخمه بو دادههایش، باب دهان مهمانهای او بود.
عید و غیر عید فرقی نداشت، نظم در زندگیشان حرف اول را میزد. سبک زندگیشان درست بود. کار و تلاش و امید جریان داشت. همهی این برکت ها بهخاطر شاکر بودن استاد عباس بود. خانهی زیبایِ استاد، با طرح شهرسازی خراب شد، اما راه بر خلایق آباد شد. خانهی امروزشان کوچک شده است. اثری از محصولاتشان نیست ولی زندگی جریان دارد....
#سال_نو_مبارک
#سال_مهار_تورم_رشد_تولید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌تحقق عملی شعار سال
✍آمنه عسکری منفرد
🔹برای تحقق شعار «مهارتورم، رشد تولید»، ابتدا باید تورم خودباختگی، خودفریبی و دمیدن موج ناامیدی را که در جنگ شناختی توسط عناصر داخلی و خارجی بیگانه به کشور تزریق میشود را مهار کنیم، تا با تولید روح امید به آیندهی روشن کشور، توانایی اندیشه به خودباوری انسانی و اسلامی دست یابیم که در سایهی آن، برای عظمت هرچه بیشتر ایران قدرتمند بکوشیم.
🔹کوششی هدفدار که با محاسبهی صحیح، نقاط ضعف را با تکیه بر توانمندیهای بیشمار رفع خواهد کرد. این تحول نیازمند ایجاد و تقویت اعتماد به نفس ملی و حس استقلال طلبی بیش از پیش است.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
✨ روش مبارزاتی رهبر معظم انقلاب در جنگ محاسباتی
✍زينب نجیب
🔻 رهبر انقلاب در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲ فرمودند: [در سال ۱۴۰۱] در قضیهی اقتصاد هم، تلخیها وجود داشت، شیرینیهایی هم وجود داشت. هم در بعضی از بخشها که حالا اشاره میکنم تلخی بود، هم در بعضی از مواردی که منتهی میشود به قضیّهی اقتصاد شیرینیهایی وجود داشت؛ اینها را باید با همدیگر، در کنار هم دید و مجموع اینها را محاسبه کرد. ۱۴۰۲/۱/۱
رهبر انقلاب در تحلیلهایشان همیشه دقت کامل را مبذول میدارند تا عدالت نفی نشود. یعنی دیدن شیرینیها و نقاط قوت در کنار تلخیها و ضعفها.
البته وجود این ویژگی در شخص ولیفقیه واجب است اما باید دانست راه برونرفت از بازی دشمن در جنگ محاسباتی همین روش است.
یعنی؛ از آنجاکه نبرد محاسبات، سناريوي مهم و راهبردي نظام سلطه در مقابله با جمهوري اسلامي ايران است ودشمن سعی دارد شرایط را بهگونهای به تصویر بکشد که دچار خطای محاسباتی شویم، اما ما باید دقتی مضاعف داشته، در تحلیلهایمان، نقاط مثبت و منفی، نقاط تلخ و شیرین، نقاط قوت و ضعف را با هم و در کنار هم ببینیم به عبارتی، نه در وصف طرفی مبالغه کنیم و نه در وصف طرفی کوتاهی.
✅ این است محاسبهی صحیح.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سوت قطار سال
✍️نجمه صالحی
همیشه بعد از گذشت:
۳۶۵روز
۱۲ماه
۸/۷۶۰ساعت
۵۲۵/۶۰۰دقیقه
۳۱/۵۳۶/۰۰۰ثانیه
فصل بهار میآید و فرصت تغییر و نو شدن را نوید میدهد. قطار سال، قطارِ در حال حرکتی است که از مسیرهای متفاوتی عبور کرده است؛ گاه عبور از طوفانها و رسیدن به نسیم و آرامش، گاه عبور از تونلهای تاریک و پر ابهام شب و رسیدن به نور و طلوع خورشید؛ عبور از تلاطم دریا و رسیدن به آرامش ساحل؛ عبور از درههای عمیق و راههای پرپیچ و تاب و رسیدن به جادهای هموار و بالاخره عبور از جاده سرد زمستان و رسیدن به مسیر سر سبز بهار.
حرکت دائم این قطار توقف ناپذیر، نویدبخش پویایی است. او در جستجوی نتیجهی مطلوب است، نتیجهای که محصول تلاش ۳۶۵ روز و چند ثانیهای اوست. او در راه لزوما زیباترین چهره، پولدارترین فرد و شادترین انسان را همراه خود نمیکند بلکه پاکترین و زیباترین قلوبی که تیرگیها هنوز در وجود آنها نفوذ نکرده را بیشتر همراه است. او برای آنها، بهترین و برترین فرصتها و نقشهی هموارترین مسیرها را به ارمغان آورده است.
رسیدن فصل بهار یعنی سوت قطار سال، دوباره برای تلاشِ بیشتر زده شده و در حال گذر است و کسانی سوت این گذار را میشنوند که مانند او پویا و در پی تکاملند.
به قول نادر ابراهیمی نویسنده کتاب" یک عاشقانه آرام":
"حق است که بهار را یک آغاز پر شکوه بدانیم؛ نه تنها به دلیل رویشی خیره کننده: امروز، بوتهی سبز روشن؛ فردا غرقِ صورتیِ گلِ محمدی؛ امروز، یاسِ بستهی خاموش؛ فردا سیلابِ نوازندهی عطر ... نه فقط به دلیل این رویش خیرهکننده، بل به علت حسی از خواستن، طلبیدن، عاشقشدن، بالا پریدن، فریاد کشیدن، خندیدن، شکوفهکردن، باز شدنِ روح ..."
حال که بهار آغاز رویش است، ایستایی و رکود مساوی است با جاماندن از قطار؛ پس باید تلاش را بیشتر کنیم تا هنگام برداشت ثمرهی آن، محصولی مقبول برداشت کنیم.
قال اميرالمؤمنين علیهالسلام:
⏱ما أسرَعَ السّاعاتِ فِي اليَومِ، و أسرَعَ الأيّامَ فِي الشَّهرِ، و أسرَعَ الشُّهورَ فِي السَّنَةِ، و أسرَعَ السّنينَ (السَّنَةَ) فِي العُمرِ !
چه زود مىگذرد ساعات روز و روزهاى ماه و ماههاى سال و سالهاى عمر!
*نهجالبلاغه، خطبه۱۸۸
#عید_نوروز
#جهاد_روایت
#ما_می_توانیم
#اللهمعجللولیکالفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI