eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
735 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
206 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «کنشگر باید بود» ✍زهرا نجاتی تفاوتی نمی‌کند مادر باشی، زن باشی، دختر باشی، مرد باشی، پسرباشی، جوان یا نوجوان! بایدکنشگر بود تفاوت نمی‌کند کوچه و خیابان، مدرسه، جمع دوستانه... باید بلند نگریست، نه فقط امروز و فردا، نه فقط چندسال را، نه فقط سی سال را، حتی... 🔹باید کنشگری کرد گاهی موضوع حجاب است، گاهی تکلیف، تذکر به سگ گردانی است گاهی وظیفه، جهاد تبیین است، گاهی وظیفه، دستگیری است از نیازمندان، گاهی وظیفه، جهاداقتصادی است، گاه وظیفه جهادفرهنگی و گاه جهادفرزندآوری است. 🔹مهم این است که روزمرگی ما را با خود نبرد، مهم این است که طوفان حوادث، ما را از حرکت باز ندارد، مهم این است که شیاطین انسی و جنی، با مانع تراشی‌هایشان، ناامیدمان نکنند. 🔹مهم این است که محدوده تلاشمان، شخصی نباشد،خانواده مان بزرگ باشد، به بزرگی ملت، به بزرگی همکیشان، به بزرگی هم نوعان. آن وقت می‌شود از صمیم قلب خواند: موجیم که آسودگی ما عدم ماست.. 🔹باید موج بود.. باید خیز برداشت به سمت روشنگری به سمت تاثیرگذاری، به سمت عاشق بودن... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تلنگرِ غدیر! ✍س.م.ب غدیر یک تلنگر است.تلنگری که هر غافلی را از خواب غفلت بیدار می کند. اما... امان از آنان که خود را به خواب زده و مُهر خاموشی برقلبها، گوش ها وچشمانشان زده اند؛همان معاندین جاهل ، از نسل کور دلان غدیرند که ،ندای" من کنت مولاه فهذا علی مولاه"را نفهمیدند و همچنان بربغض دیرینه ی خود پافشاری می کنند. سردمدارانشان بذر کینه ای در دلهای آنها کاشتندکه ،ریشه در جهلشان داشت وبا سخنان بی اساس و کذبشان آن را آبیاری می کردند.مثالِ آن بزغاله هایی که به نام خود به کودکان هدیه می‌دادند تا امیر دلها شوند ،اما شبانه و بازور وشمشیر به نام علی ع، از آنها می دزدیدند ودر مقابلِ چشمانشان ذبح می کردند تا به نیت شومشان برسندوخود را امیر مومنان بنامند. آنها حقیقت علی ع را می دانستند، حتی بزرگان وعالمانشان به این امر اعتراف کرده اند؛از جمله، احمد بن حنبل ، در کتاب «مسند» خود و در کتاب «فضائل امیرالمومنین» معتقد است که فضائل حضرت علی «ع» بر تمامی صحابه حتی بر شیخین برتری دارد وهمچنین برخی از علمای اهل تسنن، منکر فضائل حضرت علی «ع» نیستندومی گویند ایشان یک سری فضائل خاص داردو منکرمرجعیت علمی ایشان نیستند. او حقیقتی روشن است که‌ برتریش ،نیاز به دلیل وبرهان ندارد وبا گوشه نگاهی به تاریخ واحادیث و روایات هر عاقلی به آن پی مبرد؛مانند روایتی از امام صادق ع که می فرمایند: خداوند تنها علی(ع) را به لقب امیر المومنین نامیده است. نه قبل از او كسی به این لقب نامیده شده و نه پس از او. در حقیقت، اختصاص لقب امیرالمؤمنین به امام علی(ع) تنها با معنای خلافت بلافصل است؛ یعنی بعد از پیامبر(ص) باید او امیر و حاكم مسلمانان باشد و مردم باید به این مهم آشنا شوند. بر همین اساس است كه پیامبر(ص) فرمودند : "اگر مردم می‏ دانستند در چه زمانی علی(ع) به این لقب ملقب گردید، هرگز منكر فضایل او نمی‏ شدند، زیرا علی در زمانی كه آدم بین روح و جسد بود، ملقب به این لقب شد؛ زمانی كه خداوند فرمود: آیا من پروردگار شما نبودم؟ گفتند: بلی. فرمود: من پروردگار شمایم و محمد پیامبر شما است و علی امیر شما است". اکنون وقت آن رسیده که از خواب غفلت بیدار شویم و بفهمیم که تنها عشق به مولی کافی نیست ،ما به عنوان یک مسلمان شیعه وظیفه داریم که با استنادبه آیات وروایات ؛ فضائل آقا وسرورمان، امیرالمونین علی علیه السلام را نشر دهیم وبذرمحبت مولایمان را در دلها بکاریم وبه جهانیان ثابت کنیم که" فقط حیدر امیرالمؤمنین" است. @AFKAREHOWZAVI
. لبخند شادی بر لبان حضرت زهرا سلام الله علیها و حسنین علیهما االسلام در روز هجدهم ذی‌الحجه سال دهم هجرت، در غدیرخم، چه تماشایی بود. روزی‌ که برای چندمین بار رسول خدا صلی الله علیه و آله ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام را اعلام کرد، این بار همه جلو آمدند؛ هنوز صدای "بخّ بخّ یاعلی..." در غدیر خم به گوش می‌رسد ... 🍃الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🍃 پ.ن: نگاره " غدیرخم " . نسخه حمله حیدری . قرن ۱۳ ق. @AFKAREHOWZAVI
. 🗳 عید غدیر؛ عید انتخاب شایسته ✍️خالقی روز غدیرخُم، روز نصب ولایت الهی، مردم با بیعت خود با ولی خدا، به مشارکت سیاسی و مسئولیت اجتماعی خود عمل کردند و کفار را مایوس نمودند. و این زمان، مردم مانند گذشته با حضور در پای صندوق رای در روز سرنوشت‌ساز ۸ تیر با انتخابی شایسته، دوباره با ولایت بیعت و به مسئولیت اجتماعی و مشارکت سیاسی خویش عمل، شیطان اکبر و اذناب داخلی و خارجیش را، ناامید خواهند کرد. @AFKAREHOWZAVI
. طعامی که فضیلت علی(ع) را فریاد زد.... ✍زينب نجیب به سفره‌ی رنگین معاویه نگریستم. در میان انبوهی از غذاهای سرد و گرم و ترش و شیرین، مرا به خوردن طعامی دعوت کرد که از روده‌هـاى مـرغـابى تهيّه شده و با مغز گوسفند آميخته و با روغن پسته سرخ كرده و شكر نِيشكر در آن حل کرده بودند. اشک امانم نمی‌داد، وقتی روزی را به یاد آوردم که على بن ابيطالب مرا به سفره‌ی خود دعوت کرد سفره‌ای که لای آن کمی آرد جو گذاشته و آن را مهر و موم کرده بود. برایم سوال شد که آیا برای اینکه کسی نخورد چنین بسته‌بندی شده است؟ آن وجود نازنین رو کرد به من و گفت: "احنف بن قيس! مى ترسم حسن وحسين عليهماالسلام بر آن روغنی بريزند. گفتم : يا اميرالمؤمنين مگر اين كار حرام است؟ او فرمود: نه، بلكه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعيف باشند تا فقر باعث طغيان فقرا نگردد. هـر وقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگويند: بر ما چه باك ، سفره اميرالمؤمنين نيز مانند ماست. مـعـاويـه گـفـت : اى احـنـف مـردى را يـاد كـردى كـه فضـيـلت او قابل انكار نيست. اصل الشّيعه و اصُولُها ص ۶۵ @AFKAREHOWZAVI
🔖غدیر، عید بیعت با مقام ولایت ✍آمنه عسکری منفرد اگرچه ما در روز بیعت با حضرت علی‌ابن‌ابیطالب (علیه‌السلام) در غدیر حاضر نبودیم، اما ایمان داریم که عید غدیر، عید بیعت با ولایت است و چون انقلاب اسلامی ایران را در امتداد حکومت پیامبران و ائمه معصومین (علیه‌السلام) می‌دانیم، معتقدیم که انتخابات، غدیر نظام اسلامی‌ است. اینک همه‌ی کسانی که ایران عزیز را قوی، مستقل، مقاوم و شکست‌ناپذیر می‌خواهند با حضور گسترده‌ در انتخابات، با مقام ولایت بیعت می‌کنند، چراکه به شهادت شهید سلیمانی عزیز، ایجاد ارتباط قلبی و دلی و عملی با حکیم انقلاب، مقام عظمای ولایت‌فقیه را از مهمترین شئون عاقبت‌به خیری می‌دانند و باردیگر با انتخاب فردی و ، اجازه تکرار تاریخ و عقب‌گرد را نخواهند‌داد. @AFKAREHOWZAVI
. غدیر صحنه انتخاب اصلح ✍سیده زهرا رضایی سبد میوه را کج می‌کنم. سیب‌های سرخ درونش، شالاپی قل می‌خورند و می‌افتند توی سینک. مثل شناگرهایی که قبلِ پریدن از روی سکوها ژست می‌گیرند. بی پروا می‌پرند توی آبِ از نیمه بالا آمده‌ی ظرفشویی و شناور می‌مانند. توی فکر روبان زدن به عیدی‌های فردا هستم. چندتا ایده پاپیون دار هم توی ذهنم مرور می‌شود. سیب‌ها را می‌شویم. صدای قج قج دستکش وقت برخورد با پوست قرمز سیب‌ها را می‌گذارم به پای خنده‌هایشان. قلقلکی‌ هستند انگار‌. خنده‌ام می‌گیرد. صدای بچه‌ها می‌آید هنوز:《اسدی و پسر بنت اسد! مولا مولا مولا علی مدد...》 لیست کارهایم را روی یخچال چسبانده‌ام. با خودکار شستن میوه‌ها را هم تیک می‌زنم. کار زیادی نمانده. سرانگشتی که حساب کنم به شروع مناظرات می‌رسم. این روزها که غدیر گره خورده به انتخابات، خیلی به مردم مسلمان زمان رسول الله فکر می‌کنم. به هجدهم ذی الحجه. به روزی که حجاج به غدیر رسیدند‌. بعضی وقت‌ها انگار خودم را میان آن جمعیت می‌بینم. انگار می‌بینم کسی را که دو دستش را آورده کنار لب‌هایش و بلند بلند داد می‌زند:《 به مقصد رسیدیم. به دستور رسول الله اتراق کنید تا کسانی که عقب مانده‌اند برسند.》 انگار می‌بینم چادرهایی را که برپا شده. ابوذر و عمار و مقداد را که سنگ‌ها و شاخه‌های شکسته را جمع می‌کنند. آب جارو می‌کنند و با سنگ‌ها منبری می‌سازند به بلندی قامت پیامبر. جهاز شترها را می‌گذارند روی سنگ‌ها. روی شاخه‌های دو درخت پارچه می‌کشند و سایبان می‌سازند. صدای جلز ولز از آشپزخانه می‌آید. زیر گاز را خاموش می‌کنم. نوار دور رب را باز می‌کنم. درپوش حلبی‌اش را فشار می‌دهم و می‌چرخانم. باز نمی‌شود‌. شوهرم اگر بود می‌توانست با یک حرکت بازش کند ولی من حتما باید قاشق بگذارم بیخ گلویش‌. هوا که واردش شود‌ دنگی صدا می‌کند و باز می‌شود. یک قاشق پر از رب را می‌ریزم توی لوبیاهای سرخ شده‌. به ماهی‌تابه نگاه می‌کنم اما دوباره می‌روم کنار برکه‌ی خُم. انگار می‌بینم ماه و خورشید را روی آن منبر. صدای زیبایی می‌شنوم که می‌گوید:《 هرکس من مولایش هستم، علی مولای اوست.》 هجوم بیعت کنندگان را می‌بینم. پشت خیمه‌ی امیرالمؤمنین صف طولانی تشکیل شده. عمر را می‌بینم، لبخند کش آمده‌ایی روی صورت دارد. می‌خندد و می‌گوید: 《سلام امیرالمؤمنین. پسر ابی طالب. مقام امامت مبارکت باشد.》 برای خودم چای می‌ریزم. استکان به دست می‌نشینم روی کاناپه. ذهنم می‌رود و می‌آید. فکرم چرخ می‌خورد روی شاهدان غدیر. به بیعتشان فکر می‌کنم. به بد عهدی‌شان. به نادیده گرفتن عهدی که روز غدیر بستند. حتی به سکوتشان در برابر ناصالحان. کاش همه از روزگار مردم بعد از پیامبر ‌عبرت بگیریم. کاش سکان انقلابمان را ندهیم دست نااهلان. @AFKAREHOWZAVI
. جشن عید غدیر در تاریخ بر اساس روایات اهل بیت علیهم‌السلام روز غدیر بزرگ‌ترین عید مسلمانان بوده و این عید در آسمان معروف‌تر از زمین است. امام رضا علیه السلام در روز عید غدیر به دوستان خود غذا و هدایای فراوان ارسال نموده و خود و تمامی اطرافیان‌شان لباس‌های نو می‌پوشیدند. علاوه بر پوشیدن لباس نو، اطعام، هدیه دادن به خانواده و ایجاد فرح و شادی در این روز از دستورهای اکید ائمه اطهار علیهم السلام بوده است. آدابی که برای عید غدیر بیان شده همگی نشان دهنده دستورات اهل بیت علیهم‌السلام برای عید دانستن این روز و اظهار این خوشحالی بوده است. در سال ۳۵۲ برای اولین بار معز الدوله دستور داد در روز عید غدیر شهر بغداد زینت شود، بازارها مانند اعیاد در شب‌ها باز باشند،در خیابان‌ها طبل و بوق بزنند بر در خانه وزرا و شرطه‌ها آتش روشن نمایند. همان طور که ابن کثیر مورخ قرن هشتم اشاره کرده است، سال‌های بعد نیز در بغداد انجام می‌گرفته و گزارش‌های زیادی در این زمینه در منابع موجود است و همگی این اقدامات نشان‌دهنده‌ی شادی و فرح بوده‌ است. علاوه بر بغداد جشن و پای کوبی روز غدیر در منطقه مغرب جهان اسلامی، شام، مصر و غرب آفریقا به طور علنی انجام می‌گرفت. در ۱۸ ذی الحجه سال ۳۶۲ ه.ق، برای نخستین بار، تعداد زیادی از اهل مصر و مغربیان برای دعا جمع شده و آن روز را عید بزرگ اعلام کردند. در این جشن‌ها که سال‌های پیاپی برپا می‌شد تمامی اقداماتی که نشان از شادی دارد مانند پوشیدن لباس نو، ازدواج، آزادی بندگان، پخش کردن هدایا و قربانی توسط شیعیان انجام می‌گرفته است. مردم، قاریان، فقها و شعرخوانان ابتدا در مسجد شهر قاهره جمع شده و سپس این جشن در قصر خلیفه و در حضور وی انجام می‌گرفت و خلیفه فاطمی نیز به مردم خلعت می‌بخشید و به ایراد خطبه می‌پرداخت. اعتقاد به قداست روز غدیر آن قدر والا بوده که در سال ۴۸۸ المستعلى بالله خلیفه فاطمی در این روز بر مسند حکومت نشست. 〰〰〰 کلینی، ج۴، صص۱۴۸_۱۴۹. شیخ صدوق ، من لا یحضره الفقیه،ج۲، ص۵۵. ابن جوزی، المنتظم، ج۱۴، ص۱۵۱. ابن کثیر، البدایه و االنهایه، ج۱۱، ص۲۴۳. امینی، عیدالغدیر فی عهدالفاطمیین مقریزی، الخطط، ج۲،ص۲۵۵. @AFKAREHOWZAVI
. لحظه ی عاشقی! ✍س.م.ب گمان می کنم، امشب ماه در آسمان درخشان تر از شب های دیگر است، گویی باستاره هایش جشن وسروری بر پا کرده اند. زمینیان چشم به آسمان دوخته اند؛ زمین و آسمان یکپارچه هیاهویی در دل دارند. صدای خنده ملائکه از آسمان به گوش می رسد.در دلم حس غرور انگیزی دارم، که قابل وصف نیست .چگونه ، تمام احساسم را به تصویر بکشم. وقتی تمام دلخوشیم ،عشقی است که ،از او در دل دارم همان عشقی که ،باشیر مادرآمیخته و در خون و رگم جاری شد،با آن بزرگ شدم وقد کشیدم ؛تمام لحظه های عمرم به این که مولا وسرورم اوست به خود بالیدم. ای اهل نسيان! چشمانتان را باز کنید، باز و بازتر واین لحظه را خوب به یاد بسپارید وبه بگوش هم کیشانتان برسانید وبا صدای بلند فریاد بزنید؛ تا در جهان ندای "من کنت مولاه فهذا علی مولاه "بپیچد وعالم و آدم ، آسمان و زمین به زانو درآیند . آخر چرا این همه کینه ! ای کاش! دست ها و پاهای پینه بسته ا ش را باور می کردید؛ وقتی که شبها به تنهایی در کوچه هابا کوله باری از اشک ولبخند یتیمان راه می رفت ،در آن زمان خورشید، جای ماه میرفت .ای کاش!سادگی پیراهنش را باور می کردید که از جنس تقوا بود . ای کاش!سخنانش را باور می کردید، که همچون آینه پاک وزلال بود؛ وقتی که می گفت که خدایتان هر لحظه در انتظارتان است، به سوی او باز گردید . ای کاش! وجودش را باور می کردید . ای کاش! بزرگی و عظمتش را باور می کردید.وای کاش!آن روز را که دستش در دستان پیامبر خدا بر فراز آسمان می درخشید را فراموش نمی کردید .ای کاش! حدیث عشق را باور می کردید و تمام آن را از بر ؛ آن‌چنان که، ملائک آسمان از برند ویاعلی گویان به استقبال صبح دم غدیر می‌روند؛ پرندگان آسمان، ماهیان دردل اقیانوس‌ها ،همه زیر لب ذکر یا علی را ضمضه می‌کنند ؛آری صدایشان بگوش می رسد، فقط کافیست که با گوش جان به عشق بازی‌شان دل بسپارید. @AFKAREHOWZAVI
. سیدی که محبتش برکت دین‌مان شد! ✍زهراملکی بچه که بودیم روزهای عید غدیر چشم‌مان به دنبال سکه‌های زردرنگ نویی بود که سادات آشنا و فامیل برای‌مان کنار می‌گذاشتند. آن‌ها را که می‌گرفتیم، با ذوق در گوشه‌ای از جیب کوچک کیف‌مان می‌گذاشتیم تا برکت به پول توجیبی‌هایمان بدهد، طوری که دیگر باورمان شده‌بود «سیدها» وظیفه دارند عیدی نقدی و مادی به ما بدهند، هر چند که برکت به معنای حقیقی‌اش را درک هم نمی‌کردیم؛اما همان اعتقاد عمیق کار خود را می‌کرد و در این میان محبت سیدی را عمیقاً در دل داشتیم که دست‌مان نمی‌رسید از او سکه‌ عیدی بگیریم. بزرگتر که شدیم با اینکه سکه‌ها از رونق افتادند و اسکناس‌ها جای آن را گرفتند، اما همین اعتقاد به برکت‌مندی «دست سید» سر جایش بود، عده‌ای خواستند که در لابه‌لای دغدغه‌های اجباری روزگار این اعتقاد را کم‌رنگ کنند، اما نشد! شاید به ظاهر درد بزرگی نبود؛ اما دردهای بسیار بزرگی به همراه داشت که دردناک‌تر از اهمیت ندادن به آن سکه‌ها و اسکناس‌های متبرک بود؛دردی مثل بی‌حرمتی عده‌ای که در اقلیت‌اند، به «آقا»یی که عشق و محبتش برکت دین و ایمان‌مان شد! کسی که اقتدارش مملکت‌مان را از آسیب گرگ‌ها حفظ ‌کرد! سیدی که خون دل می‌خورد از دست عمروعاص‌هایی که به قیمت آوازه‌ی بلند، شعور مردم را نشانه می‌روند. آن‌هایی که خواه و ناخواه برای مصلحت دنیای خود هم که شده قداست نامش را دستاویز خود می‌کنند. اما ...! به لطف خدا هنوز هم زیادند میثم‌ تمارهایی که فدایی بی‌چون و چرای این «سید» بزرگوار هستند. @AFKAREHOWZAVI