eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
704 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
195 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
«خبر و خبرنگاری» تقویم را باز کردم؛ هفده مردادماه سالروز شهادت محمود صارمی و روز خبرنگار ثبت شده است. در این لحظه محال است ذهنم یادی از خبرنگاران شجاع و وطن دوست غزه نکند. شاید کارشان خیلی ساده بنظر برسد، جلیقه به تن کردن و میکروفن به‌دست روبروی لنز دوربین ایستادن. اما باید در غزه باشید تا بار مسؤلیت و سختی را درک کنید. بیاید برای لحظاتی چشمان خود را بسته و تصور کنید، زیر بمباران و موشک‌های دشمن با صداهای نهیب و آسمانی سراسر غبار گرفته که راه تنفس را بر خلایق بسته است و مرگی که هرلحظه به تو نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، باید دوام بیاورید نه برای ادامه حیات خویش و رسیدن به آرزوها بلکه برای مخابره عمق فاجعه و صحنه‌ها و لحظات دردناک پس از بمباران، باید با دیدگان خود ببینید و دقیق با جزئیات و موشکافی تعداد شهدا و مجروحین را به مردم دنیا منتقل کنید. به راستی دقیقا کدام مردم دنیا؟ همان‌هایی که در همسایگی غزه هستند و صدای کودک کُشی‌ها را که بلندتر از صدای موشک‌هاست بایکوت می‌کنند! یا آنانی که انسان نمایانی هستند‌ با فطرتی پست و خبیث! یا رجال دینی هم‌چون سران و پادشاهان عرب که گزینه سکوت را برگزیده‌اند، و رجال سیاسی که از سیاست فقط کُت و شلوار اتو کشیده به تن کردن را آموخته‌اند و سراپا برای سرکرده «باند قاتل و جنایتکار» خود دست می‌زنند! آن‌ها نمی‌دانند که پس از هرقطره خونی که از یک فلسطینی می‌چکد، بذر امیدی جوانه می‌زند. و نمی‌توانند این استواری و مقاومت را درک کنند که هر مسلمانی که در غزه نفس می‌کشد تا آخرین نفس خویش می‌گوید جانم فدای فلسطین، جانم فدای مقاومت! فلسطین درمیان امت‌های مسلمان از سوی خداوند برگزیده شد تا «کانون وحدت مسلمین» باشد. گرچه بهای طوفان الاقصی سنگین است و کودکان و زنان زیادی قربانی این جنگ شدند. اما اکنون که دو رهبر بزرگ شیعی مذهب، خونخواه رهبر سنی مذهب شدند به این معناست که اخوت و یکپارچگی مقابل دشمنان اسلام و مسلمین ما را به قله می‌رساند و دشمن را از کرده خود پشیمان می‌سازد. الحمدلله که خداوند دشمنان ما را از جاهلان و احمقان زمانه قرار داد، آنان حتی نمی‌دانستند کجا و چگونه یک رهبر قدرتمند و نامدار را ترور کنند و بشدت دچار خطای محاسباتی شدند. درواقع نمی‌دانستند تاوان «درخانه» مهمان را شهید کردن چیست؟! خبر شهادت بازتابی قوی داشت اما خبرنگاران و مجاهدان مقاومت در غزه با صلابت به کار خود ادامه می‌دهند، و همان‌طور که مهمان عزیز ما فرمودند: «إذا غَاب سیدٌ قامَ سید». نصرٌ من الله و فتح ٌ قریب ✍🏻سیده ناهید موسوی @AFKAREHOWZAVI
بسم‌الله و لله الحمد آن‌گاه که شش‌باره عمه شدم.. ✍زهرا نجاتی خانواده، حس خوبی است که بیش از تمام کشورها به لطف انقلاب و اسلام عزیز، در کشور ما لمس می‌شود، نعمتی که در خیلی کشورها به اسم آزادی، در کشورهایی به نام فمنیسم، روی آن خط کشیدند اما به لطف اسلام و انقلاب، در کشور ما، مقدس است. دشمن تمام تلاشش را میکند که با تخریب جایگاه زن و مرد در خانواده و نشر اکاذیب فمنیستی و تخریب جایگاه مادر و زدودن مفاهیم اسلامی مثل احترام به همسر و حق او،این داشته عظیم را ازما بدزدد. امشب خداوند به خانواده ۲۴ نفره ما، فرزند جدیدی عنایت کرد، ششمین فرزند تک برادرم که خداوند تک بودن او را به‌ واسطه پسرانش، جبران کرده. مادری و پدری که فرزندان بزرگشان را در حدود و استانه ۲۰ سالگی عروس و داماد کرده‌اند و با خط کشیدن روی باورها و رسوم غلط جامعه، فرزندششم را در آستانه پدربزرگی و مادربزرگی بیاورند. حقیقت این است که جامعه با خانواده‌های خوب آباد می‌شود و هرقدر آیندگان ما بیشتر با نیت خالص و به نیت کادرسازی برای ظهور به دنیا بیایند، شش هیچ جلو خواهند افتاد. راستی اگر زنان فلسطینی، به اندازه زنان ایرانی، برای فرزندآوری تعلل می ورزیدند، در کشاکش ۷۵ سال، نسل کشی، چیزی از نسل مسلمان در آن منطقه باقی می ماند؟ و باز راستی، اگر بنا به فداکاری باشد، چه فداکاری و سربازی‌ای برای مام میهن و برای مولایمان، شیرین‌تر و دلکش‌تر و جذاب‌تر و زیباتر از فرزندآوری؟! وان یکاد و چهارقل را بی زحمت فراموش نکنید! @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از کیمیا تا مبینا امروز بار دیگر دختر جوان ایرانی، برای دومین بار در تاریخ ایران، مدال برنز المپیک فرانسه را در رشته تکواندو کسب کرد. و بعد با گفتن:« عهدی با امام زمان عجل الله بستم که با دریافت مدال، این مدال را به مردم شریف ایران و به آقا امام زمان عجل الله تعالی تقدیم کنم.» دل مان را شادتر و رنگ مدال را در ذهنمان رنگی تر کرد. در میان شادی و سروری که داشتم. یادم به کسب اولین مدال برنز توسط کیمیا علیزاده در المپیک ریو 2016 افتادم. بانویی 18ساله که بعد از کسب این مدال به شدت مورد توجه قرار گرفت و هدیه های بسیاری دریافت کرد. اما، بعد از مدتی خبر مهاجرت کیمیا، با بهانه ای واهی تیتر اول خبرگزاری ها شد. از بعد از آن توفیقی بزرگ چون المپیک برای او حاصل نشد. مثل سایر ورزشکارانی که مهاجرت کردند و امتیازی کسب نکردند. امشب ضمن تبریک به مبینا نعمت زاده می گویم: تا زیر پرچم ایران هستید، غیرت ایرانی در رگتان است و دعای مردم ایران پشت راهتان، پیروز میدانید. امیدوارم پای عهدتان با امام زمان عجل الله همچنان بمایند. به امید کسب مدال های خوش رنگ تر در المپیک های بعدی🍃 ✍🏻مریم زارعی @AFKAREHOWZAVI
. دختران ایران (قسمت اول) سخنی به مناسبت افتخار آفرینی بانوان این سرزمین: ✍🏻مریم زارعی ۱.در فرایند مهاجرت نخبگان و ورزشکاران، تفکیک دو نکته مهم است: اول توانایی ایران در پرورش نخبگان و ورزشکاران. چیزی که در سال های قبل از جمهوری اسلامی، کمتر دیده می‌شد یا اصلا وجود نداشت. دوم توانایی یا عدم توانایی در نگهداری نخبگان و ورزشکاران. اینکه جمهوری اسلامی ایران توانایی پرورش استعدادهای علمی، ورزشی را دارد، بی شک غیر قابل انکار است. جوانانی که در این مرز و بوم رشد می‌کنند و توانایی کسب امتیاز بالا در آوردگاه‌های مهم جهانی را دارند. به دلیل اینکه آسیب شناسی یک مشکل باید از درون خودمان شکل بگیرد، بایسته است به دنبال این مهم بود که چرا جوانان ما، بعد از کسب مهارت و علم از ایران خارج می‌شوند؟ حتی در مواردی با لگد پراکنی نسبت به جمهوری اسلامی، خاک وطن را ترک می‌کنند؟ در کدام مورد نقطه ضعف داریم که موجب این مسئله می‌شود؟ در رسیدگی مالی به نخبگان و ورزشکاران؟ در پرورش روح معنوی و اعتقادی آنان؟ در عدم جذب حداکثری و خط کشی های واهی؟ و یا در اثر آموزش‌های ناکارآمد در آموزش و پرورش که عرق ملی را در جان فرزندان‌مان نمی‌نشاند؟ و یا پیروزی دشمن در ایجاد جنگ روانی و خودتحقیری نسبت به ایران و ایرانی در رسانه ها؟ ۲.کیمیا علیزاده بعد از کسب اولین مدال المپیک، مورد توجه و استقبال بسیارِ مسئولان قرار گرفت؛ اما او به دلیلی که هنوز مشخص نشده است، از ایران خارج شد. تقریبا همه ،حتی خود کیمیا می‌دانند که دلیلی که در بیانیه آورد، دروغی بیش نبود چرا که اگر راست بود و ایران، زنان خود را سرکوب می‌کرد، امثال کیمیا و مبینا و ناهیدها نباید به آوردگاه مهم المپیک، دست پیدا می‌کردند. ۳.با مختصر مطالعه‌ی تاریخ معاصر ایران، متوجه خواهیم شد که جمهوری اسلامی ایران، تنها حکومت ایرانی است که بیشترین اهتمام و توجه را به زن داشته و دارد. هم شرایط تحصیلی و ورزشی و هنری زنان را فراهم کرده است و هم به زن به عنوان فردی موثر در مسائل سیاسی، اجازه ی حق رأی داده است. چیزی که حتی در انقلاب مشروطه درباره‌ی زنان اتفاق نیفتاد.* با وجود آن‌که بانوان در شکل‌گیری این انقلاب نقش پررنگی داشتند! ۴.فرق مبینا و ناهید، با کیمیا در این است که مبینا و ناهید برای پرچم کشورشان تلاش کردند وگرنه چه کسی تمایل دارد دختر و ناموسش در دست دیگران بیفتد و از این بابت خوشحال باشد؟! حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دگری داشته باشد. ... ➖➖➖➖ *در انقلاب مشروطه زنان حق رأی نداشتند فقط طبق فرمان مظفرالدین شاه قاجار، مجلس شورای ملی می بایست از منتخبین شاهزادگان، علما، قاجاریه، اعیان، اشراف، ملاکین، تجار و اصناف تشکیل گردد.(صفایی، ابراهیم(1381) تاریخ مشروطیت به روایت اسناد، تهران، ایران یاران، صص 247-248) @AFKAREHOWZAVI
💢 جزیــــــــــره وحشت این مدل حرف زدن را برای چندمین بار بود که ناخواسته واقعاً ناخواسته می‌شنیدم. خیابان عریض روبه‌رویم و آفتاب داغی که مغزم را به جوش آورده و حسابی فیتیله حوصله‌ام را بالا کشیده و سرریز کرده بود، بی آنکه بخواهم پایم را در سرزمینی باز کرد که زنی تنها وسط خیلی از چه کنم ها گیر کرده بود. خلوتی و نبودن رفت و آمد بعدازظهر یکی از گرم‌ترین روزهای تابستان، جایی برای گوش تیز کردن نگذاشته و خیلی راحت حرف‌های حتی آن طرف خط تلفن زن کنار دستم را روانه گوش و سپس قلبم می‌کرد. عنوان شیرین برای کاری زشت. زشت به معنای واقعی کلمه نه از زشت‌هایی که برای ترساندن به بچه‌ها می‌گوییم، نه‌. بغض در گلویش ریشه کهنه‌ای داشت با لرزش ریزی که وسط کلماتش می‌پرید به آن طرف خط جواب داد: ـــــ نمی‌دونم گفتم که اصلاً قرار نبود این جوری باشه، من فقط دنبال امضا گرفتن برا اون پرونده کوفتی وام بودم. ادامه مطلب⬇️⬇️⬇️ 🌐https://btid.org/fa/news/317152 @AFKAREHOWZAVI
. «موشک ها درست به هدف خورده اند» ✍🏻 فاطمه‌ شکیب‌رخ تلویزیون در حال پخش صحنه هایی از پاسخ به حمله اسرائیل بود، یکی از حاضران دورهمی پوزخندی زد، دیگری زیر لب گفت؛ بیابان زدن که افتخار ندارد! همان اولی لبخندش را قطع کرد و گفت تمام ‌توانشان، زدن عین الاسد بود، سردارشان را زدند؛ این ها هم به چراغ سبز آمریکا، چند تا موشک پرتا‌پ کردند و انتقام سخت گرفته شد! بار اول نبود که چنین سخنانی را می‌شنیدم، در فضای مجازی پر است از همین جنس، سخنان بی‌اساس که حتی بحث بر نمی‌تابد! اما این‌بار در یک جمع خودمانی که اتفاقا همه خود را دلبسته‌ی انقلاب هم می‌دانند، این سخنان تکرار شد! تمام وجودم فرو ریخت، بیشتر از آنکه انگیزه پاسخ داشته باشم؛ به این می‌اندیشیدم که چه شد این‌گونه رسانه را به میدان دشمن باختیم که اکنون در یک جمع باورمند انقلابی هم، چنین دیدگاه نادرستی، نسبت به مهم‌ترین اتفاقات تاریخ انقلاب، رسوخ کرده است! خودم را جمع کردم، با صدایی رسا گفتم؛ اگر چنین است که می‌گویید و تمام موشک‌های ایران، چنان یک پرتاب آزمایشی بوده است؛ پس چرا اسرائیل و آمریکا در سرزمین ما رژه نمی روند؟! این وضعی که شما برای کشور قائلید؛ بیشتر شبیه یک جزیزه ی متروکه مستعمره هست! این‌بار پاسخ جالب‌ و عجیب‌تری شنیدم؛ گفتند مصلحت می‌بینند که ایران ‌باشد و اگر اراده می‌کردند، ایران از زمین، محو شده بود!! رگ غیرتم به جوش آمد؛ خواستم داد بزنم، دیدم بی‌فایده است؛ مسیر بحثم را عوض کردم، گفتم حرف بی‌سند باد هواست؛ بفرمایید مدرک و دلیل‌هایتان برای ادعای این مصلحت چیست؟! پاسخی نشنیدم. سوالم را دوباره تکرار کردم و باز پاسخی شنیده نشد! اصلا پاسخی نداشتند که بگویند؛ زیرا منابع خبری این روزهای بسیاری از جوانان ما، خبرسازان فعال در تلگرام و اینستگرام هستند! برایشان توضیح دادم که ضربات نظامی ایران بر پیکره ی اسرائیل و آمریکا چه بوده، گفتم کمترین نتیجه‌اش، درهم‌ شکستن قدرت شکست ناپذیری اسرائیل و آمریکا در جهان بود و همین که تاکنون مقاومت در منطقه باقی است و در برابر ظلم توان ایستادگی دارد؛ یعنی موشک ها درست به هدف خورده اند! اشاره کردم به حمله اتمی آمریکا به ژاپن که با وجود آن کشتار تاریخی، جهان‌ اقدام خاصی علیه آمریکا انجام نداد؛ ولی در حال حاضر توان چنین اقدامی نه از باب مصلحت، هرگز علیه ایران وجود ندارد؛ زیرا که از قدرت نظامی و ‌مقابله به مثلِ ایران هراس دارند! گاهی به این می اندیشم که گفتگوی کمرنگ ما با نسل جدید، عواقب خوبی ندارد؛ با آنکه می‌دانیم، چرا این موضوع برای ما مهم‌ نمی‌شود! نکند ما هم در بخشی از زمین بازی دشمن ناخواسته وارد شده‌ایم و از آن غفلت می ورزیم! @AFKAREHOWZAVI
♨️ امروز سالگرد وفات شاعر فلسطینی است. او شاعر شناخته‌شده فلسطینی است که این روزها باعث می‌شود بیشتر یاد او و شعرهایش بیفتیم. درویش در گفت‌وگویی که با روزنامه فرانسوی لیبراسیون داشته گفته بود: «شعر با سلاح جنگی به مصاف جنگ نمی‌رود، بلکه با موشک‌های بلاغی هواپیماهای جنگی را ساقط می‌کند.» 👈🏻 موضوع اصلی در شعر‌های درویش مفهوم است. برای همین در میان حامیان فلسطین در سراسر جهان چیزی شبیه به یک قهرمان شناخته شده و هر جا اشعارش خوانده شده هم با احترام زیاد و ستایش از آن استقبال می‌شود. ویژگی‌های شعر محمود درویش: ▪️ تلفیق عشق به وطن و مبارزه: شعرهای درویش، عشق عمیق او به فلسطین و مبارزه بی‌امان برای آزادی آن را به تصویر می‌کشد. ▪️زبان ساده و تاثیرگذار: او از زبانی ساده و روان استفاده می‌کرد که به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کرد. ▪️ تصویرسازی قوی: تصاویر شاعرانه و قوی، خواننده را به عمق شعر می‌کشاند و او را درگیر احساسات شاعر می‌کند. ▪️ موضوعات سیاسی و اجتماعی: شعرهای درویش علاوه بر جنبه‌های عاشقانه و عاطفی، به مسائل سیاسی و اجتماعی نیز می‌پرداخت و به نوعی آینه تمام‌نمای مبارزات فلسطینیان بود. 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲 وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
✳️به پای قدم های "زائر" ✍زینب سید میرزایی 🔹کوله پشتی، چمدان ، ساک، به همراه یک دنیا اشتیاق و عطش و کشش، همراهان زائران اربعینند. 🔹 و زائر همان عاشقی است که پا ،در جاده طلب می گذارد وبه سمت مطلوب و محبوب، می دود بال می گشاید. 🔸چشمان زائر ازاشتیاق دیدار برق می زند. او آن گنبدهای طلایی را سالهاست که در چشمانش قاب کرده است . 🔹زائر عاشق که باشی درک می کنی چه می گویم. 🔸 جاده اربعین طریق القدس است راه استجابت دعا برای ظهور. 🔹حواست باشد شاید عزیزی در کنارت قدم بردارد که به نیت ظهورش، گام بر می داری. 🔹 شاید با محبوبی چشم درچشم شوی که چشمانت برای غیبتش اشکبار است. 🔸 شاید با دلربایی هم کلام شوی که: " دلت را کوچه گردواژه ها در صبح های جمعه کرده ای و خوانده ای که" این الخیره بعد الخیره" 🔹 پس ادب حضور را به جا آور وبه سلامت گام بردار . 🔸 زاِئر عاشق ! 🔺 چه زیبا همراه حضرت جبل الصبر زینب کبری گام برداشته ای برای رسیدن به حسین علیه السلام. 🔹چه نیکو، راه را برگزیده ای . خستگی پاهایت، رنج عاشقانه سفرت چقدر خریدنی است. 🔸 یادت باشدقدمهایت را که نذر ظهور کرده ای به نیابت ازمسلم امام زمان(عج) برداری که زیارتت ستاره باران برکات خواهد شد. 🔹 زندگیت به عشق اباعبدالله آباد. ای زائر عاشق! اللهم ارزقنا فی الدنیا زیاره الحسین و شفاعته فی الآخره @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
. دختران ایران (قسمت اول) سخنی به مناسبت افتخار آفرینی بانوان این سرزمین: ✍🏻مریم زارعی ۱.در فرایند
. دختران ایران (قسمت دوم) ✍🏻مریم زارعی ۵. رسانه‌ها نقش بسیار مهمی در شکل‌دهی به افکار عمومی و ایجاد تصویر ذهنی از کشورها دارند. در بسیاری از موارد، رسانه‌های خارجی تلاش می‌کنند تا تصویری منفی از ایران و ایرانیان ارائه دهند. این جنگ روانی می‌تواند تأثیر زیادی بر روی جوانان داشته باشد و باعث شود که آن‌ها احساس خودتحقیری کنند و به دنبال ترک کشور باشند. ۶. آموزش و پرورش نقش کلیدی در شکل‌دهی به هویت ملی و عرق ملی دارد. اگر سیستم آموزشی نتواند این احساس را در دانش‌آموزان تقویت کند، احتمالاً آن‌ها در آینده به دنبال ترک کشور خواهند بود. ۷. یکی از دلایل اصلی مهاجرت نخبگان و ورزشکاران، عدم حمایت مالی و معنوی کافی است. باید به دنبال راهکارهایی باشیم که این حمایت‌ها را افزایش دهیم و شرایط بهتری برای نخبگان و ورزشکاران فراهم کنیم تا آن‌ها احساس کنند که در کشور خودشان ارزشمند هستند و می‌توانند به اهداف خود برسند. ۸.متزلزل بودن بنیان های اعتقادی یکی دیگر از عوامل مهاجرت نخبگان و ورزشکاران است. ۳۲نهاد فرهنگی در کشور وجود دارد که غالبا منفعل عمل میکنند. این نهاد ها می توانند در شکل‌دهی به هویت ملی و عرق ملی جوانان اثر گذار باشند.تا آن‌ها احساس کنند که در کشور خودشان ارزشمند هستند و می‌توانند به اهداف خود برسند. در آخر از همه ی دغدغه‌مندان عرصه های مختلف، خصوصا دغدغه مندان عرصه‌ی فرهنگی، تقاضا می کنم که بیشتر به این مسائل اهمیت دهند. تک تک جوانان با هم هستند که ایران را می سازند.🇮🇷 @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
صدای رقیه ها طنین انداز می‌شود:«ان‌الباطل‌کان‌زهوقا» #رقیه #امام_حسین #حضرت_رقیه #شهادت_حضرت_رقیه
. کان زهوقا ✍زینب رضوی اگر این است تاثیر شنیدن، شنیدن کی بود مانند دیدن؟ دوباره و دوباره اشک، صدای روضه خوان در ذهنمان می‌پیچد، گوشواره،کتک،ضجر،گریه های بی‌امان، جاماندن و کنیزی، سر حسین. سال هاست با این روضه ها زندگی کردیم و قد کشیدیم. اما گاهی اوقات در ذهنمان، زنگ بزرگی به صدا در می آمد و سوال بزرگی خودنمایی می‌کرد، سوالی که از اعماق قلب سوخته‌مان برمیخواست. مگر میشود؟ هرچه نباشد، آدم هست، قلب دارد، دختر سه‌ساله و اینهمه ضجر؟ زجر و اینهمه شقاوت؟ خوب... شاید تاریخ یکجا خطا رفته و گیر اغراق افتاده. دوباره صدای روضه خوان در کوچه های ذهنمان می‌پیچد و دوباره و دوباره حیرت از اینهمه حیوان‌صفتی. سال ها می‌شنیدیم اما نمیفهمیدیم. میشنیدیم اما سختی های رقیه فرای درک ما بود و ما مجبور می شدیم به شنیده ها بسنده کنیم و اشک بریزیم. اما بالاخره دیدیم. دیدیم چشمه ای از سختی های کربلا و شام را. اینبار از گوشه کناره های فلسطین. دیدیم. دیدیم و فهمیدیم بغض صدای روضه‌خوان را. دیدیم و فهمیدیم اشک‌ها و یارب های طفل فلسطینی را. دیدیم و اشک ریختیم با اشک های دخترکی که آرزو می‌کرد، کاش من هم با پدر و مادرم، با برادران و خواهرانم رفته بودم و این روزهارا نمی‌دیدم. دوباره پلک می‌زنم و باز صدای روضه‌خوان، دوباره گریه‌ها و اصرار‌های رقیه به بابا و بازهم روضه تنهایی و جاماندن. روضه‌خوان می‌گفت: هرکس صدای گریه‌هایش را می‌شنید، می‌پرسید چه شده که دختر کوچکی این‌چنین گریه می‌کند؛ روضه خوان می‌گفت از زن غساله و حیرتش: مگر این دختر چه بیماری داشته که اینچنین کبود و سیاه است؟ می‌گفتند چه شده که دختر کوچکی دور از دیارش مدفون است؟ آری رقیه تنهایی و فراق پدر کشید و چشم فروبست اما از همان زمان شد سفیری دیگر برای کربلا. رقیه با گریه‌های جان‌سوزش جان عالمیان را سوزاند و پیام حسین را در جهان فریاد زد. فریاد زد که حسین مظلوم بود و دشمنانش ظالم‌ترین مردمان روزگار. رقیه در دیار غربت چشم از جهان فروبست تا چشمان مارا باز کند و اینک رقیه های غزه شده‌اند ادامه دهنده راه رقیه‌بنت‌الحسین. اگرچه یا بر اثر حملات صهیونیست‌ها شهید می‌شوند یا با دیدن تکه‌تکه شدن والدین خود جان می‌سپارند. آنها می‌میرند و آرام می‌گیرند اما صدایشان در سراسر عالم طنین‌انداز می‌شود. می‌میرند و عالمی را زنده می‌کنند. آنها می‌روند اما مردمانی در قلب آمریکا و گوشه‌گوشه‌های اروپا به حمایت از آنها به پا می‌خیزند. همان مردمانی که سیاست‌نامردانشان، با اسرائیل سر در یک آخور دارند. آری آنها می‌میرند و پیام حسین را به تمام دنیا مخابره میکنند. و به عالم می‌رسانند:«ان الباطل کان زهوقا» @AFKAREHOWZAVI
. ✳️ در آغوش سر : ✍زینب سادات سید میرزایی 🔺دختر شهیدمدافع حرم شهید صدر زاده:" بهش میگم زود بیا بعد دیر میاد شبا نمی تونم بخوابم" 🔹سکوت شب و اندوه بی پدری و غم دلتنگی حس مشترک همه رقیه هاست. 🔹شب‌های بیقراری شکوه های تنهایی. ...... خوب گوش کنید از اعماق زمان صدای رقیه به گوش می رسد و درست مثل فعل ماضی نقلی اثر آن تا امروز باقیست. 🔸 خوب بشنوید صدای رقیه را!! " بابایی مهربونم از وقتی رفتی . آدم بدا تند تند مارو کتک زدن . عمه که بغلم می کرد عمه رو هم کتک می زدن . 🌹 بابایی مهربونم! دلم برات تنگ شده بود تا می اومدم سرتو نگاه کنم بازم آدم بدا منو می زدن. 💐 چه خوبه که اومدی پیشم . چون دخترای اینجا فکر می کردن بابا ندارم. 🔹دستتو بده! دستتو بده بابایی !بیا بریم پیش دخترا تا ببینن. بابای قشنگ منو .ببینن بابای مهربون منو. " 🔸این‌حال خوش لحظاتی،بیش،نبودو رقیه ازخواب پرید و سرزمین دلش،طوفانی شد و آسمان چشمانش بارانی . صدا که به گوش اهریمن رسید صدای بیدار گر رقیه را تاب نیاورد و اینک سر پدر بردامان سه ساله بود .... 🔸برعکس روزهایی که رقیه سربردامان ابا عبدالله الحسین علیه السلام می گذاشت و اندکی بعد رقیه در آغوش سر، آرام گرفت. ✳️ امروز رقیه ها به تعداد پدران شهیدشان تکثیر شده اند و در همین شهر های پر ازازدحام زرق وبرقها، دلتنگ پدرند. ✳️رقیه های شهدا را درخرابه های فراموشی و روزمرگی هایمان رها نکنیم. ✳️ امروزرقیه های فلسطینی گاهی در آغوش پدر وهمزمان با او پر می کشند . فلسطین را تنها نگذاریم. ‌ 🔸رقیه دستان کوچک و کودکانه دارد. اما می تواند دست دختران‌مان را بگیرد و اوج سعادت بالا ببرد. 🌼 دین و دنیای دختران‌مان را به ضریح نگاه رقیه س پیوند بزنیم. @AFKAREHOWZAVI
«أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» غزه ی امروز، یک معیار سنجش برای فهم انسانیت است؛ همان فهم ترسناکی که ما را از هم زیستی در کنار موجوداتی انسان نما، آگاه می کند! از انسانیت می گویم، یکی از ویژگی‌های آدم چهارپا که با حساب‌های مادی، جور در نمی‌آید! برای تفکیک انسانیت از عنوان انسان، توصیف ها گفته اند؛ مانند آنکه، انسان چیزی است و انسانیت چیز دیگری! همانطور که حیوان یک عنوان حیوان دارد و صفات و ویژگی هایی مانند درندگی یا اسب بودن را! قصه به بیراهه نرود، راستی دنیا آنقدر که گفته بودند؛ دوست داشتنی نبود! یاد فرشتگان افتادم، به خداوند اعتراض کردند که خدایا، چرا انسان هایی را می آفرینی که خون هم را می ریزنند! و خداوند حکیم به آنها پاسخ داد، بر چیزی که به آن علم ندارید سخن نگویید! عرض می دارم، ای دادرس مظلومان، ما نیز مانند فرشتگانت، علم به چرایی ابقای ظلم مطلق، در ملک پادشاهی تو نداریم! اینکه چرا آه مظلوم، هنوز نفس ظالم‌ را نبریده است را نمی دانم! و باز نمی دانم که چرا در بین چهارپایانی که خلق کردی، انسان‌نما بسیار است و انسانیت کم! و بازهم نخواهم فهمید که چگونه در این دنیای پر از ظلم و جنایت، هنوز زنده مانده ام! تنها چیزی که می دانم، علم بر راستگویی وعده نجات توست؛ پس خویشتن را با همین منطق الهی، آرام می کنم؛ تا روزی که عدالت تو را در حق مظلومان این عالم به تماشا بنشینم! ✍🏻 فاطمه‌ شکیب‌رخ @AFKAREHOWZAVI
براعت استهلال حسنی ✍️نجمه صالحی براعت استهلال در فارسی خوش آغازی و حسن ابتدا نام دارد یعنی سخنران، مقدمه‌‌ی سخن را چنان شیوا و جذاب بگوید که شنونده را برای شنیدن باقی آن تشویق کند و در جریان اطلاعات مرتبط با موضوع قرار دهد. استفاده از این شیوه از عصر جاهلی تا عصر اموی معمول بوده و امام حسن مجتبی علیه‌السلام نیز به عنوان یک راهبر و خطیب ماهر، از این شیوه بهره می‌بردند. آن حضرت بعد از اميرالمؤمنين علیه‌السلام دومین شخصیتی است که در کتب تاریخی بیشترین خطابه از ایشان ثبت شده و با اندک تأملی در محتوا و صورت ادبی خطابه‌ها، شرایط سخت و حساس دوران سبط اکبر علیه‌السلام قابل تشخیص است؛ البته طول خطبه‌های ایشان، متناسب با حال مخاطب و شرایط زمانی مختلف، متغیر است. به عنوان نمونه، معاویه در مجلسی پس از تحمیل صلح بر حضرت، برای اینکه بخواهد شأن امام حسن علیه‌السلام را در بین مردم بکاهد، ایشان را دعوت به خطابه کرد و چون "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" امام علیه‌السلام چنان خطبه‌ای ایراد نمودند که در صفحات تاریخ به یادگار مانده است. هر چند آشکار است که خطبه با هدف سیاسی و تبیین وضعیت نابسامان اجتماعی مسلمانان ایراد شده ولی سرشار از مباحث توحیدی صفات خداوند و رضا به قضای الهی بوده و از طرفی جایگاه امامت و جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام محور توحید معرفی شده است. در این خطابه، امام علیه‌السلام اشاره می‌کنند نه تنها توحید و امامت دو روی یک سکه‌اند بلکه خلافت و حکومت نیز حق انحصاری اهل بیت علیهم‌السلام است. خطابه‌ی حضرت، علاوه بر آراسته بودن به زیور براعت استهلال، مزین به حسن ختام نیز بوده و این همان انسجام بافت عبارات منطبق با عالی‌ترین مهارت‌های سخنوری در زبان عرب است که کریم آل طه علیه‌السلام از آن برخوردار بود. پ.ن۱: هفتم صفر به روایتی شهادت امام حسن علیه‌السلام، است که البته برخی اساتید محقق از نظر تاریخی آن را نادرست می‌دانند! به نظرم فرقی ندارد سال‌روز شهادت کدام روز باشد، هر دو را محترم بداریم! به احترام اولین عصاره و گل زندگی خانواده آسمانی، امیرالمومنین علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، به یاد سبط اکبر، امام حسن مجتبی علیه‌السلام! پ.ن۲: نمونه سخنان امام حسن (ع) از هنگام صلح تا کناره گیری از خلافت ویراستی نویسنده @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💢 از عروس کردن بحرین تا گذاشتن داغ بر دل صدام ✍نرگس ایران‌پور مرداد سال ۱۳۵۰ است. تقویم روزهای غم باری را نشان می‌دهد که گوشه‌ای از خاک کشور را عروس کرده و به حجله گاه غارت فرستاده‌اند. بحرین چهاردهمین استان از ایران بود که به دلیل ضعف و ناتوانی پهلوی و به دلیل ترس از جنگ و هجمه غربی‌ها با عقب‌نشینی آشکار تهران و بدون ذره‌ای مقاومت، از کشور جدا شده و جالب است، شخص اول مملکت اولین کسی بود که این استقلال را تبریک گفته و آن را به رسمیت شناخت. هویدا نخست وزیر وقت، در سخنی گفت: «بحرین دختر ایران است و وقت آن رسیده شوهر کند و اگر چنین نشود باید با بیگانگان در منطقه بجنگیم!» ادامه مطلب⬇️⬇️⬇️ 🌐https://btid.org/fa/news/279114 @AFKAREHOWZAVI
. عزادار حقیقی ✍ چمن‌خواه امام حسین(علیه‌السلام) فرمودند:«من کشته‌ی اشکم و هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند؛ مگر آنکه از برای مصیبت‌هایم، گریه می‌کند.» عزاداری برای ائمه اطهار(علیهم السلام)، به خصوص امام حسین (علیه‌السلام)، نه تنها شیعیان، بلکه برای آیین‌های دیگر هم از اهمیت خاصی برخودار است. قدرت سازندگی و آثار یک عزاداری صحیح و منطبق با هدف اصلی قیام سیدالشهدا(علیه‌السلام) به قدری زیاد است که اگر عزاداران از این وسیله استفاده کافی و صحیح را ببرند، مانع نفوذ آفات در آن می‌شوند. عزاداران مانند مؤمنان، دارای درجاتی هستند که میزان قرب آنان را به معصومین(علیهم‌السلام) نشان می‌دهد؛ گرچه تمامی درجات دارای اجر و ثواب می‌باشند. درجه‌ی اول: شخصی از مصیبت وارده به امام حسین غمگین و ناراحت می‌شود، بدون اینکه این ناراحتی را نشان دهد. این پایین‌ترین درجه است. در زیارت وارث چنین آمده است:«خداوند لعنت کند امتی را که تو را کشتند و به تو ظلم کردند و خدا لعنت کند امتی را که خبر چنین جنایتی را شنیدند و به آن راضی شدند. درجه دوم: در این مرحله عزادار غم و نارضایتی خود را به شکل‌های گوناگون از قبیل: گرفتگی چهره، گرفتن حالت بغض، گریه کردن، پوشیدن لباس عزا و به سینه زدن و...بروز می‌دهد. در این درجه هم پیروان دیگر آیین‌ها وجود دارند. درجه‌ی سوم: شیعیان در این درجه، بیشترین نفرات هستند. عزادار نفرت خود را نسبت به عاملین مصیبت و جنایت در حق سیدالشهدا(علیه ‌السلام) و یارانش و به طور کلی همه معصومین اظهار می‌کنند و بر آنها لعن و نفرین نثار می‌کنند. آنچه موجب پیشرفت عزادار از درجه دوم به درجه سوم شده است. شناخت وی نسبت به ائمه(علیهم السلام) می‌باشد. از آفت‌های عزاداری می‌توان به حذف شدن عنصر معرفت از عزاداری‌ها و محوریت، مسائل عاطفی و تکیه بر ظواهر است. اصلی‌ترین آفت این است که عزادار بدون شناخت کامل دقیق از مسئله عاشورا بخواد به آن عمل کند و عزاداری برای او همچون دیگر عبادات دینی، یک عادت شود. امام صادق (علیه‌السلام) در این مورد فرمودند:«خداوند هیچ عملی را جز با شناخت نمی‌پذیرد». درجه‌ی چهارم: در این درجه که از آن شیعیان است. فرد بیشتر دوست دارد در مورد معصومین بداند و به همین خاطر به سراغ منابع و کتاب‌هایی در این باب می‌رود تا آگاهی‌های خود را بالا ببرد و یا پای سخنرانی‌های پرمحتوا و ارزشمند می‌نشیند. مهم‌ترین منابع شناخت اهل بیت (علیهم السلام): قرآن کریم، زیارت عاشورا، جامعه کبیره، زیارت ناحیه مقدسه می‌باشد. درجه‌ی پنجم: این درجه از درجه قبلی کامل‌تر و پربارتر و از معرفت عمیق‌تری برخوردار است. در این درجه عزادار که دیگر یک عزادار حقیقی شده به مودت نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) و نیز به حس انتقام نسبت به دشمنان آنان دست یافته است و عزادار بیشتر به عمل کردن رو می‌آورد. عزادار واقعی کسی است که با شناخت کامل به ائمه و راه آنها تمام رفتار و سکنات خود را در مسیر مولا و امامش قرار می‌دهد. یک عزادار واقعی اگر به درجه پنجم برسد و معرفت کامل نسبت به امام و هدف امامش داشته باشد، به یک منتظر حقیقی تبدیل می‌شود و پیوند بین امام حسین(علیه‌السلام) و حضرت مهدی(علیه‌السلام) را پیدا می‌کند. حق را می‌شناسد و از باطل دوری می‌کند. و همیشه برای او «کلُ یومٍ عاشورا و کلُ ارضٍ کربلا» است. @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
. #ویژه_خواهران 🔶🔹 سلسله نشست‌های «در آستانه‌ی قله» 1️⃣ جلسه‌ی یکم: ریشه‌های ما 🔰 ارائه‌دهنده: اس
🔶🔹 سلسله نشست‌های «در آستانه‌ی قله» 2⃣ جلسه‌ی دوم: ریشه‌های ما(۲) 🔰 استاد ارائه‌دهنده: مهندس‌محمدعلی‌شکوهیان‌راد 🗓 زمان: شنبه‌ ۲۷مردادماه ۱۴۰۳ ⏰ ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹ 📍مکان: قم، بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه‌ی ۶، سازمان تبلیغات اسلامی 🆔 ثبت‌نام: @Ketabsal003 @AFKAREHOWZAVI
به‌نام‌او مرواریدی داشتیم زیبا و پر تلألو در رشته‌ای از مرواریدها. مرواریدی داشتیم از قبلِ تاریخ تا ۵۲ سال پیش، در تلاقی دو بحر، به نام بحرین. مرواریدی درون فیروزه نیلگون همیشه پارس. ناگهان چشم بیگانه به آن افتاد و او را از گردن آویز زیبای‌مان ربود. مانند دست کودکی که از مادر کنده شود آن‌هم به ظلم. ما ماندیم و حسرت ربودنش. ۵۲ سال است که جای نبودنش درد می‌کند؛ دردی از جنس خیانت و بی‌لیاقتی، دردی شبیه دستکش مخملی و دست چدنی، دردی از جنس ردپای روباه‌پیر. 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد @AFKAREHOWZAVI
. 🍃بسم رب شهدا و صدیقین🍃 ✍بغدادی دلتنگم... ترسم از این است که امسال لیاقت حضور در آن میعادگاه عظیم را نداشته باشم. میعادگاهی که خوب می دانم از ابتدای خلقت بشر چه دل هایی برای آن خون شده است و چه جان هایی بی جان. وحالا پس از قرن ها ،شکنجه،اسارت،شهادت،رشادت به آسانی در دستان ما قرار داده شده .نمی دانم چقدر قدر دان این نعمت عظیم بوده ام🙏. می گویند رنسانس نقطه ی عطفی در تاریخ تمدن بشری است ولی آیا روی آوردن به ماده گرایی و پشت پا زدن به معنویت تمدن ساز خواهد بود؟ شاید کمی باید از بالا تر ها نظر بیفکنیم ... جایی در نزدیکی های آسمان ... آنوقت است که خواهیم دید نقاط عطف تاریخ ،بعثت پیامبران است همان هایی که دارای عزم قوی هستند... گریه بر سید و سالار شهیدان باران رحمتی ست برای اتصال به آن بی نیاز بی همتا...که حتی انبیا و اولیاء الهی نیز از آن بهره ها برده اند و به شوق رسیدن به کاروان نینوا راهی سرزمین کربلا شدند حتی در زمانی بسیار دورتر از کربلای سال ۶۱ هجری... 《ما من نبی الا و قد زار کربلا و وقع علیها》 و اربعین تحقق تمام آن آرمان هاست ...نشسته ایم به انتظار دیدن جلوه های بی نظیر عاشورا ...که در اربعین به بار خواهند نشست و دیدگان جهانیان را مبهوت خود خواهد ساخت... هم سفر می شوم در مسیری چند هزار ساله با انبیاء برای هجرت از تعلقات دنیا به سوی کوی دوست... و خوب می دانم این هجرت یک کوچ دسته جمعی ست به سوی دیار یار... از انجا که یار یدالله را با جماعت قرار داده هم عهد می شوم با عهد اَلَست و یک دست می شویم برای آن حرکت کاروانی که قرن ها ست بشریت را با خود همراه کرده است. همان کاروانی که نوح (ع) و مومنین را بر کشتی نجات سوار کرد و موسی(ع)را با بنی اسرائیل از نیل عبور داد و ... و حالا در انتهای تاریخ، پیاده روی اربعین لبیک به ندای《هل من ناصر ینصرنی》امام است. من نیز خود را به سیل عشاق الحسین(علیه السلام) خواهم رساند و پا به پای زینب کبری(سلام الله علیها)و امام سجاد(علیه السلام)و اسرای دشت نینوا و جابر ابن عبدالله انصاری و عطیه حرکت خواهم کرد و با این کاروان که فرا زمانی شده است خود را خواهم رساند به یکی از علامت های مومنین که زیارت اربعین اوست. دشمنان خدا این را خوب فهمیده اند کمر بسته اند برای تحریف آن و می خواهند جز عبادتی سطحی چیزی از عظمت متعالی آن باقی نماند...وگرنه این سیل به خروش آمده آنها را هم با خود خواهد برد... پس تا پای جان می مانیم بر سر احیای امر اهل بیت که اگر از هر کاری در راه پیشرفت این کاروان دریغ کنیم معلوم نیست چه مقدار ظهور را به تاخییر انداخته ایم و بشریت را از ظهور افتاب عالم تابش محروم کرده ایم. در این غافله جاماندگان نیز جا نخواهند ماند حسرت نوری می شود برای ملحق کردن جان ها به جانان... 《من کان فینا باذلا مهجته موطنا علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا》 🌱🌱🌱🌱🌱 برگرفته شده از قسمت اول کتاب قدم عاشقی اثر استاد عابدینی @AFKAREHOWZAVI
. خاص‌ترین هجرت نجمه‌صالحی هجرت در زندگی بشر و پیشرفت و تحول و ایجاد تمدن‌های جدید نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است. مهاجرت معمولاً هدفی دارد و در پی آن هدف، حرکتی رخ می‌دهد. هجرت انواعی دارد اما شاید بتوان گفت بهترین نوع هجرت، هجرت از دنیای گفتار به دنیای نوشتار است. یعنی روزی که تصمیم می‌گیریم قلم به دست بگیریم و در قالب کلمات مکتوب، فکر کنیم. یعنی روزی که تصمیم می‌گیریم هر روز بنویسیم و هر روز روی کاغذ با خودمان و دیگران حرف بزنیم و با نوشتن، شخصیتی متفاوت از خود را بشناسیم. هنگامی‌که درباره چنین مهاجرتی با دیگران صحبت می‌کنم، پرتکرارترین سوالی که با آن مواجه می‌شوم این است: "از چه بنویسم؟" در پاسخ می‌گویم "ببینید چه چیزی شما را به نوشتن وا می‌دارد؟ غم؟ یا شادی؟ بلاتکلیفی؟ یا نیاز به هم‌صحبتی؟ نیاز به تخلیه‌ی هیجانی؟ یا شروع یک کار جدید؟ یا... همان را بنویسید!" در واقع این پیشنهاد، برای انگیزه دادن است، برای اینکه دست به قلم شوند اما گاهی بعد از این پاسخ، پشیمان می‌شوم! علت پشیمانی‌ هم مشخص است، چون یاد کسانی می‌افتم که هر بار به سراغ خواندن نوشته‌شان می‌روم و از قبل می‌دانم با چه چیزی مواجه هستم. مثلاً می‌دانم فلانی هر بار پست تازه‌ای می‌گذارد، موقع ناله کردن است یا دارد با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند و‌‌‌‌‌‌‌... دلم برای قلم سوخت اما گاهی چاره‌ای نیست! نوشتن قدر و قیمتی بالاتر از این‌ها دارد که در وقتِ تجربه‌ی احساساتی ثابت به سراغش برویم. به نظرم در وقتِ خوشی باید نوشت. در وقتِ ناخوشی باید نوشت. در وقتِ سفر باید نوشت، در وقتِ تجربه‌ی احساسات متفاوت باید نوشت. نوشتن باید با روح و جان همنشین باشد. نوشتن باید به چیزی از جنس خود نویسنده بدل شود. قلم باید به رنگ‌وبوی نویسنده درآید. کلمات باید نماینده و رسانه‌ی افکار او در دنیای فیزیکی باشد و نباید به هیچ‌کدام از حالات روحی محدود شود. آدمی پر از خُلق و خوی بالا و پایین است، پر از حالات گوناگون، پر از تناقض. چه بسا درباره‌ی هر بخشی از وجود که بیشتر بنویسیم، به آن محدودتر شویم در حالی‌که ترجیح این است با آزادیِ تمام، قلم بزنیم! قلم را در دریای ژرف خیال رها سازیم و کلمات را همچو مرواریدی صید کنیم. نوشتن، همچون سفری است که هر روز با آن به کشف و شناخت جدیدی از خود و جهان پیرامون‌مان می‌پردازیم. این سفر، نه تنها به ما کمک می‌کند تا احساسات و افکارمان را بهتر درک کنیم، بلکه به ما این امکان را می‌دهد تا با دیگران نیز ارتباطی عمیق‌تر و معنادارتر برقرار کنیم. در این مسیر، ممکن است با چالش‌ها و موانعی روبرو شویم. گاهی اوقات، ممکن است احساس کنیم که هیچ چیزی برای نوشتن نداریم یا اینکه نوشته‌هایمان به اندازه کافی خوب نیستند. اما به یاد داشته باشیم که نوشتن، یک فرآیند است و هر نوشته‌ای، حتی اگر به نظرمان کامل نباشد، گامی به سوی بهبود و پیشرفت است. نوشتن، آیینه‌ای است که تمامیت وجود ما را به تصویر می‌کشد. با هر کلمه‌ای که می‌نویسیم، بخشی از خودمان را به جهان نشان می‌دهیم و این نشان دادن، به ما کمک می‌کند تا بهتر خودمان را بشناسیم و درک کنیم. نوشتن، نه تنها یک فعالیت روزمره، بلکه ابزاری است که به ما این امکان را می‌دهد تا با خودمان و دیگران در ارتباط باشیم، ارتباطی که از آن به تغییر، تحول و پیشرفت راه می‌یابیم. برای همین چیزهاست که می‌شود گفت: نوشتن بهترین هجرت‌ها برای خودآگاهی در مسیر رشد و تکامل است. پ‌‌.ن: به مناسبت ششمین دوره تدریس کارگاه یادداشت‌نویسی @AFKAREHOWZAVI
📣 بلای تبلیغ نامتوازن ، کار و زندگی است و شعار و نشان؛ هر دو حیاتی و انکارناپذیر است. ◻️ ضرب المثل «به عمل کار برآید به سخندانی نیست» را همه شنیده‌ایم؛ یکی از مصادیق عمل، «نوشتن» است، هر چه بیشتر بنویسیم از میدان مغناطیس ادعا و کلی‌گویی دور می‌شویم. 🔻به سخنرانی که نمی‌نویسد یا عبا و ردایش را از جامعه نویسندگان و سازندگان فرهنگ دور می‎دارد، عنوانی جز «حرّاف» نباید داد. 🔸نوشتن موج آفرین است، به جزئیات اجتماعی توجه می‌کند، دست خواننده را به آرامی می‌گیرد، احساسات را منطقی، مدیریت می‌کند، بر ادراک او تأثیر نرم می‌گذارد. ثمره‌ نوشتن در بزنگاه‌ عمل و اقدام بروز می‌یابد. 🖍 در حاشیه گذاشتن نوشتن و روایت مکتوب از سوی مدیران مجموعه‌های فرهنگی و دینی به ویژه حوزه علمیه، خیانتی راهبردی در برابر جامعه مؤمنان و تولید فرهنگ است. 📢 آیا نظام تبلیغ دینی با فربگی منبر روبه‌رو است؟! 🆔 @howzavian
«دختر نگون بخت ایران» در ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ رژیم آل خلیفه که چندی پیش با حمایت انگلیس در بحرین حاکمیت یافته بود، رسماً اعلام استقلال کرد و ساعتی بعد دولت پهلوی، به عنوان نخستین کشور‌، این استقلال را پذیرفت و پس از آن، با حماقت تمام، در روزنامه های حاکمیتی، از شوهر دادن پاره تن خویش به اجوی غاصب، اعلام رضایت کردند! آنهم دختری که از دوران هخامنشیان و ساسانیان یک بخش از سه بخش یک ساتراپ (استان) ایران و محل پایگاه اسپهبد بزرگ نیروی دریایی این سلسله‌های پادشاهی بود! این دختر نگون بخت، از ثروت هم که چیزی کم نداشت و امروزه به رده نهم ذخیره «میدان نفتی» دنیا صعود کرده است؛ آه که انگلیس ها درست می دانستند چه لقمه ی چربی برای خود پیچیده اند! البته که شوهر دادن دختر ثروتمند ایران، بدون پرداخت شیربهاء از جیب والدین انجام نشد و در ازای بخشش او، سه جزیرهٔ ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی که به اشغال نظامی انگلیس درآمده بود، تخلیه و با ورود نمادین نیروهای ایران، به ایران بازگردانده شد‌! بلی، وقایع این چنینی را باید برای نسل امروز بسیار گفت؛ آن روزها ناموس می دادیم تا ناموسمان را پس بگیریم؛ اعطای خاک می کردیم؛ تا خاکمان را پس بگیریم و خبری از «جان می دهیم اما خاک را نه» هرگز و هرگز در کار نبود! در حالی که در روزگار فعلی، آن رژیم جعلی، در هزاران کیلومتر آن‌ورتر، از ترس تهدید ایرانی ها، خواب از چشمان ناپاکش، ربوده گشته و از اضطراب افتاده بر جانش، هر روز یک کشور را واسطه می کند تا بلکه مانع انتقام ایرانی ها شود! ✍🏻 فاطمه‌ شکیب‌رخ @AFKAREHOWZAVI