.
انتشار یادداشت «بانوان اربعینی، تمدنسازند» سرکارخانم آمنه عسکری منفرد در خبرگزاری رحا مدیا به آدرس
https://rahamedia.net/?p=4744
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔹کارهرکس نبود🔹
✍زهرا نجاتی
کار هرکس نبود. به شرافت انسانی داشته و نداشته بشر، کارهرکس نبود. نه فقط آن سالها و در مواجهه با معاویه ملعون.
سالها بعدتر و قبلتر و تا همین حالا هم. انسان های به ظاهر متمدن، برایشان سخت است. گاهی سخت است،
گاه تشخیص نمیدهند و گاه از ترس دوراهیها، پا به جاده نمیگذارند.
آری کارهرکس نبود که محکم پای وظیفهاش بایستد و از گوشه و کنار کنایه و طعنه و نفرین و بی احترامی و آزار ببیند.
پسر علی مرتضی خیبرشکن باشد و ناچار شود به خاطر وظیفهاش صلح کند.
چون اگر نکند، معاویه نیرنگ باز با همان نیرنگی که نقطه بای بسم الله را بی نماز، جلوه داده بود، این بار اساس اسلام را نشانه میگرفت.
کارهرکس نبود برخلاف میل قلبی و آتش شعله ور در سینه و خون جاری کرار در رگها، بتواند آزار معاویه را چندسال از سر مسلمانان و اسلام بردارد و تبدیل خلافت به پادشاهی را چند سالی، عقب بیندازد
کار هرکس نبود یا مذل المومنین بشنود و نفرین نکند.
با جاسوس زندگی کند و دم بر نیاورد،
اسلام را نجات دهد و عاقبت دوستان با نیش و کنایه و دشمنان با زهر، جان به لبش کنند و او کربلایش را در اتاق و تشت خون، به نمایش بگذارد.
اگرچه بودند کسانی که با ادعای دروغ از تو و نرمش قهرمانانهات، بهانه برای مذاکره با کفار و دستبوسی ذلیلانه، دربیاورند اما چشم روشن تاریخ و دل روشن انسان مومن این روزگار، فریب این دروغ را نخواهد خورد و تا قیامت شهادت خواهد داد که وظیفهای که بردوشت بود را به احسن وجه تشخیص دادی و عمل کردی.
امام ما!
چراغ روشنی بخش دنیای ما!
درگذار تلخ تاریخ، امروز مسلمانان اسلام، در تشخیص وظایف شخصی که هیچ،
در تشخیص وظایف انسانی خود و عمل به آن ناتوانند.
عدهای حتی از نام بردن از رژیم غاصب سفاک، دریغ میکنند،
عده ای از رساندن فریاد مظلوم کوتاهی میورزند.
عدهای چشم میبندند به تمام ظلم یهود بر مسلمانان..
مولای ما
دست ما را بگیر تا وظایف اجتماعی و ایمانی خود را
و وظایف شخصی خود را
در تحصیل یا اشتغال
ودر فرزندآوری
و جوانی جمعیت
و ایجاد و تربیت نسل مومن و متخصص
که درددل جانشین شماست، تشخیص دهیم و به آن پایمردانه عمل کنیم...
و تا همیشه بر خان کریمانهات، مهمان باشیم و بهره مند ـ
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
آنوقت که مد نبود
✍فاطمه میریطایفهفرد
سنگ قبرش را عوض کردهبودند، سنگ قبلی شکسته بود. این بار تابلویی هم، راه بلد شده بود برای پیدا کردن قبر.
خیلی فاصله ندارد با مزار سید علی قاضی، شاید چند قدم. دو هموطن در بهترین قبرستان جهان، در قلب وادیالسلام، کنار قبر آدم و نوح نبیالله، کنار مضجع مولای عالمیان، یکی مشهور به جهاد با دشمن داخلی نفس، دیگری جهاد با دشمن خارجی، انگلیس منحوس.
▫️▫️▫️▫️▫️
خودت را به مزار سید برسانی چند قدمی بیشتر نمانده تا مزار رئیسعلی، اهل دلوار، اهل ایران. او که مدال مبارزه با انگلیس را به روی سینه دارد. کسی که حرمت پرچم را میدانست، کسی که نگذاشت پرچم انگلیس روی بارویهای شهر بالا برود.
کسی که خلیجفارس را حرمت نگهمیداشت، کسی که از بزرگی دشمن نترسید، از بزرگی ابزارشان، از بلندی صدایشان، از مکر و حیلههایشان، از هیچکدام نترسید. امروز روزی، شهیدش کردند.
به رسم وفا و ارادت به مرامی که «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً» داشت و به رسم ادب به هرکسی که برای وطن جان میدهد. هربار که گذر کنم به وادی بهشتی، فاتحهای نثار میکنم.
این مرد دلواری آنوقت که مد نبود، بریتانیای کبیر را ذلیل کرد. درسی برای همیشه تاریخ به ما داد که باید قلم پای متجاوز را شکست. چه از دریا بیاید، چه از زمین خیز بردارد و چه از آسمان تعدی کند.
مقاومت امروز ما یادگار این چنین مردان است.
...و امروز ما به شدت منتظر انتقام وعدهداده شدهایم.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«از دُکّان اوس هاشم تا معراج»
✍طیبه فرید
سر ظهر صدای زنگ که بلند می شد دخترهای سانتی مانتالِ مدرسه ی عَلَم ،با یقه های باز و مینی ژوپ و موهای فرم داده ، باشصت مَن قِر و اَطوار راه می افتادند توی پیاده روی خیابان شمس تبریزی.کریم شاگرد دُکّان لوله کشی ،پسر شانزده هفده ساله ی مو فرفری تا سر و کله دخترهای فیسوی عَلَم پیدا می شد بساطش را جمع وجور می کرد و می خزید توی تنگی زیر پله تاریک و نمور.یکی دوبار مُفَتِّش های محل فکر کرده بودند کسی توی دکان نیست.خبر به اوس هاشم رسیده بود.اوسّا دست بزن نداشت اما آدم بد دهنی بود. یک بار سرزده سر ظهر رسید در دکان.درست همانموقع که زنگ مدرسه علم خورده بود و دخترها سرازیر شده بودند توی خیابان.
چشمش که به زیر پله افتاد پسِ یقه کریم را گرفت وکشیدش تا وسط مغازه که:
«نکبت بی شعور مرگت چیه عینموش میری تو سولاخ قایم میشی؟»
کریم چیزی نگفته بود.یعنی نمی دانست چجوری بگوید که چه دردی دارد که اوس هاشم لنترانی نثارش نکند که
مرتیکه هَوَل تو خیابون پُره از این عروسکهای بزک دوزک کرده. چشم کورَت را داشته باش !
اوس هاشم آدم چشمو دل سیری بود.زن و بچه داشت.شب تا شب سرش را می گذاشت روی بالشی که عطر سیب و گلابی می داد.آدم سواره چی از حال پیاده می فهمید؟
فاصله بین خیابان بهار تا مدرسه عَلَم گودال بزرگی بود که کارگرهای کوره از بس برای آجر پزی از آن جا خاک برده بودند هی عمیق و عمیق تر شده بود و داشت می رسید به هسته زمین.دیگر رُسی برای کشیدن نداشت.شده بود طلکدانی.هر کی هر آشغالی که دستش می رسید می ریخت آنجا.کریم غروب ها از مغازه می زد بیرون و بین خرت و پِرت های توی گودال می چرخید.گاهی بینشان چیزهای به درد بخوری پیدا می شد که به عقل جن هم نمی رسید.
آنروز وقتی با نوک اُرسی اش کشیده بود زیر زباله ها،سفیدی چیزی چشمهایش را گرفت.خم شد و دست کشید روی سفیدی.کتاب بود.یک کتاب بی جلد.حتی چند صفحه اول هم نداشت.
با انگشت های چرک و سیاهش صفحه ای را باز کرد
«شیطان شباهت به مرض دارد و صفات رذیله چون اخلاط فاسده و ذکر مانند غذاهای مقویه است و غذاهای مقوی بدن را نافع و مرض را دافع است که از اخلاط پاک باشد »
نصفش را فهمیده بود و نصفش را باید زور می زد که بفهمد.از آن روز غروب آن کتاب بی صاحب شده بود مونس روز و شب کریم.هربار صفحه ای از کتاب را می خواند از خودش می پرسید یعنی این حرف ها را کدام پیغمبر نوشته؟چقدر بابِ حال و روز کریمیست که از شر فرشته های مدرسه علم پناه برده به زیر پله مغازه اوس هاشم.
چند سالی گذشت.کریم از آب و گل در آمده بود.برای خودش دُکّان جمع وجوری داشت که الله اکبر صلاة ظهر درش را تخته می کرد و می رفت مسجد.
یک بار امام جماعت بین دو نماز از روی کتابی خوانده بود که کلماتش برای کریم آشنا بود.
خیلی آشنا.
بعد نماز به بهانه چاق سلامتی کتاب را از آقا گرفت.قبل از اینکه روی جلد کتاب را بخواند صفحاتش را ورق زد.خودِ خودش بود.کتاب را بست و روی جلدش را نگاه کرد.نوشته بود:
«معراج السعاده
مؤلف:عالمربّانی ملا احمد نراقی.....»
#جهاد_تبیین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#ویژه_خواهران
🔶🔹 سلسله نشستهای «در آستانهی قله»
3⃣ جلسهی سوم: ریشههای ما(۳)
🔰 ارائهدهنده: محمدعلیشکوهیانراد
🗓 زمان: شنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۱۶ تا۱۸:۳۰
📍مکان: قم، بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچهی ۶، سازمان تبلیغات اسلامی، طبقه سوم
🆔 ثبتنام:
@Ketabsal003
#جهاد_روایت
#جهاد_تبیین
@AFKAREHOWZAVI
.
وساطت
✍چمنخواه
سومین سفرش با فامیل و بچه چهارماههاش به مشهد مقدس بود. توی سفر اذیت شدهبود. شب آخر رو کرد طرف حرم و گفت:«اینجوری دیگه من را نطلب.»
از اون سفر، چهارده سال گذشته بود و او تشنهی زیارت و پشیمان از حرفی که زدهبود. دست به دامان کریمهی اهل بیت شد. بارها و بارها به زیارت بانو حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) رفت تا بی بی وساطت کنند. حالا بعد چهارده سال در ایام مبعث به پابوس شمس الشموس میرفت. همراهان بعد از انجام اعمال شب مبعث، قصد برگشت به محل اسکان داشتند. ولی او که بعد سالها آمده بود، دلش نمیآمد شب پر فیض مبعث را از دست بدهد. حاجت بزرگی داشت. تنهایی در حرم ماند. نیمههای شب به صحن سقاخانه آمد. صحن مملو از جمعیت بود. طنابهایی که به دست بیماران به پنجره فولاد بسته شده بود تا وسطهای صحن کشیده شده بود. تمام صحنها را به مناسبت مبعث پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهو آله» چراغانی کرده بودند. گنبد طلایی مثل خورشید میدرخشید. به یکبار برق قطع شد. همهجا در ظلمت کامل فرو رفت. سکوت همهجا را فرا گرفت. و بعد صدای فریاد بیمارانی که به دعای علیابنموسیالرضا شفا گرفته بودند از گوشه و کنار صحن و حرم بلند شد. همهمهای به پا شد. با هر تکبیری، یک عده در اون تاریکی، بطرف آن صدا میدویدند. فردا اعلام کردند شب مبعث چهارده نفر شفا گرفتند. یکی از اون شفاگرفتهها خودش بود.
«السلامعلیک یا علیابنموسیالرضا»
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
منمخادم.mp3
3.37M
«صل الله علیک یا علی بن موسی الرضا.»
تمامم درد دنیا و تو خود عقبی برای من
تویی آغوش باز و من کبوتر در میان تن
ز چشمم اشک و خون جاری شود هر لحظه در هرجا
چراغ چشم من پر نور باشی ای قمرسیما
لبم یک بوسه بر خاکت زند با اشک پر تشویش
مگو، مشنو، مپرس از این دل بی صاحب پر ریش
غلط گفتم بپرس ای نور مطلق حال این دل را
چرا باور کنی حرف منِ بیمار صددل را
ز دوری سر گذارم بر بیابان های اطرافت
به قوچان و نشابور و خراسان های اطرافت
همین خاک قدم هایت رسد نم نم خداراشکر
میان بستر مرگم تو را بینم، خداراشکر
زمان رفتنم آید در آن فردا و پسفردا
اگر آمد و من رفتم بگو دانند این هارا
به روی قبر من ناید که نام او چنین باشد
و یا جدش، پدرجدش و نسلش راستین باشد.
نویسید آی مردم ها، زمینی ها زمانی ها!
منم خادم برای این امام مهربانی ها.
شاعر: زینب رضوی، یه دهه هشتادی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
زیارت اول
✍زمانی
اولین بار که سعادت حرکت در مسیر و حضور داشتم، بواسطه محبتی بود که به خانوادهام کرده بودید. یادم میآید خواهرم صدیقه در عالم کودکیاش هرروز برادر کوچکم را میخواباند و زمزمه نام پسر شما را بر لب داشت. همانوقتی که بعد از سختی بسیار محمد جواد به دنیا آمد، مادرم نذر کرده بود، نذر زیارت! و این شد که پدر پیکان قرمزش را مهیای سفر نُه نفری کرد.
این سفر برای همه ما لذت بخش بود چون همگی زیارت اولی بودیم. در این سفر به همراه همسفر خوبمان بودیم، آقای سلمانزاده و خانوادهاش که قبلا چندبار توفیق زیارت پیدا کرده بودند.
حس انتظار همراه با شوق و لذت و سختی! حسی که واقعا برای ما زیارت اولیها دَرکش آسان بود چون با تار و پود وجود وجودمان لمسش میکردیم. انتظار دیدن حرم مولا با گنبد طلایی. انتظار برای رسیدن به معشوق و اشک شوق ریختن ودست بالا بردن و خواستن آرزوها. خواستن اینکه که خدایا مرا از امام رئوف جدا نکن!
تا یکسالگی پسرم علیرضا دیگر توفیق زیارت نداشتم! سوار هواپیما با علیرضای شیرین و دوست داشتنی راهی حرم امام مهربان شدیم و موهای طلایاش را همانجا کوتاه کردیم تا بگوییم آقا غلام حلقه به گوشت هست قبولش کن! واقعا عشق مولا چنان در روح و جان علیرضا رخنه کرده بود. هر وقت دلش هوای دیدن میکرد توانش را از کف میداد تا به وصال یار برسد! خداراشکر که عشق شما وخاندان با کرامتتان در وجود خودمان وفرزندانمان نهادینه شده است!
🍃بانام رضا به سینه ها گل بزنید ازشوق به بارگاه او پل بزنید
فرمود که هر گاه گرفتار شدید بردامن ما دست توسل بزنید🍃
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
من از کودکی عاشقت بوده ام
✍🏻مریم زارعی
از همون وقتی که عکس گنبدت رو بعد پخش فیلم ولایت عشق نشون میداد و من از هر جای خونه که بودم، بدو بدو میومدم و کف دستمو میذاشتم رو گنبدت و حس میکردم کنارتم.
از همون موقع که با زبون بچگونه میگفتم بابا النگو برام بخر امام رضا علیه السلام بهت پولت میده تا بریم پیشش و همینطور هم شد.
از همون وقتی که عکس برادر و خواهرام رو میدیدم که کنار گنبدت هستن و فکر میکردم مستقیم اومدن اونجا کنار گنبد و عکس گرفتن. و متوجه نبودم که با فتوشاپ این عکس درست شده.
از وقتی که تنها دلخوشیِ نزدیک شدن به عیدهای نوروز این بود که میایم مشهد و سال تحویل پیش شماییم.
از وقتی که تو عالم نوجوونی خودم وقتی میومدم مشهد، باید چندین دور توی صحنات راه میرفتم.و به تک تک کاشی هات نگاه میکردم تا دل تنگیم رفع بشه.
از وقتی که اون سالی که بابام زنگ زد بهم و کاری داشت و بهش گفتم:« بابا این کارا رو ول کن، امام رضا رو بچسب». و بابام با وجود اینکه قصد مشهد نداشت اما پول جور کرد و ما رو آورد مشهد پیشت.
از همون وقتی که خداحافظی کردم و رفتم اما نزدیک به شهر تربت جام تو راه برگشت به شیراز، اتوبوس خراب شد و مجدد برگشتیم مشهد و مستقیم اومدم تو صحن انقلاب کنارت.
از همون وقتی که دوستم رفت مشهد و دلم لرزید و یک دفعه طلبیدی و سه روزه اومدم و برگشتم.
از همون وقتی که رفتم پیش خواهرت و گفتم دلم برا برادرت تنگ شده و چند روز بعد پیشت بودم.
و تا همین الان که با تمام وجودم دلم برات تنگه،
قسم میخورم به همون گوشه ی سمت چپ صحن انقلاب اسلامی که پاتوق همیشگی ام هست، خیلی دوستت دارم.
جوری دلمو به خودت وصل کردی که هر وقت حالم خرابه، بهم میگن دلت برا امام رضا علیه السلام تنگ شده؟ میخوای بریم مشهد؟
شما گره خوردی به تک تک تار و پود ما ایرانی ها،
میخوام بگم، خیلی دوستت دارم امام رضا علیه السلام.
ممنونم که اجازه میدی دوستت داشته باشیم.
ممنونم که حواست بهمون هست.
ممنونم که همه جوره هوامون رو داری.
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
#خودمانی
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
خورشید هشتم
✍نجمه صالحی
به عالم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین معروف است زیرا با تدریس و تبیین روایات فقهی و اعتقادی، مذهب شیعه امامی را تحکیم کرد و بهجهت استفاده از فضای باز اعتقادی و سیاسی، توانست نسبت به پدرش موسی کاظم علیه السلام شاگردان بیشتری را تربیت نماید. به دلیل ولایتعهدی اجباری موفق شد با ملیتها و ادیان مختلف مناظره و ارتباط داشته باشد و به تبلیغ دین اسلام بپردازد.
آن حضرت به دلیل فضای نظارتی حاکم و چه بسا آمادهسازی پذیرش عصر غیبت و عدم دسترسی به امام، مراجعات دینی خود را به شاگردانش ارجاع میداد.
جایگاه علمی علی بن موسی الرضا علیه السلام منحصر در تشیع نیست و اهل تسنن نیز ثامن الحجج علیه السلام را بهعنوان دانشمندی اسلامی ستودهاند. دانشمندانی مانند ابن حجر عسقلانی و ابن نجار، دربارهٔ جایگاه علمی وی در آثار خود مطالبی را ذکر کردهاند.
🍃بوی توحيد مشروط بر بودن توست
ای که آيات قرآن تو را میشناسند🍃 قیصر امین پور
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖الگوی مبارزات خستگیناپذیر شیعه
✍آمنه عسکری منفرد
به گواهی تاریخ، دوران امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) دورانی سراسر اختناق و خفقان برای شیعه بود و به قول محمد بن سنان از یاران امام رضا (علیه السلام) «از شمشیرها خون میچکید» (الکافی، ج ۸، ص ۲۵۷)، با این وجود امام هفتم شیعیان در داخل زندان، همچون مشعلی فروزان، روشنگر راه هدایت بود و اجازه نمیداد حرکت فکر و جهاد اسلامی متوقف بماند. خطر وجود امام کاظم(علیه السلام) خطر یک رهبر بزرگ بود که دانشی وسیع و تقوا و عبودیتی بینظیر داشت و با وجود عظمت ظاهری سلطنت هارونی، با قدرت و شجاعتی مثالزدنی، شیعیان را هدایت میکرد.
امام رضا (علیه السلام) نیز همچون پدر بزرگوارشان، در دوران قدرت مقتدرترین خلفای عباسی به امامت رسید و در شرایط خفقان موجود بعد از شهادت امام هفتم، با مأمون خلیفهی وقت عباسی، در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگیناپذیر و دائمی شروع کرد. مبارزاتی که به واسطهی دو عامل نفوذ امامت در اندیشهی شیعه، یعنی مظلومیت و قداست، بر تمام تدابیر شیطانی و خصمانهی مأمون پیروز گشت.
مأمون که بعد از کشتن برادرش امین، خلافت عباسی را غصب کرده و به دنبال کسب قدرت و خلافت بود، قدرت و نفوذ امام هشتم را نیز تاب نیاورد. بنابراین قصد کرد با دعوت امام به خراسان، ایشان را از میدان مبارزهی انقلابی در خفا و استتار، به میدان سیاست بکشاند تا هم شیعیان را غاصب خلافت نشان دهد و هم زهد و پارسایی و بیاعتنایی ائمه به دنیا را در چشم همگان نقض کند و در نهایت سلحشوران علوی را تحت سیطرهی خود درآورد. او که میخواست از این راه، قدرت نفوذ علویان را در چشم همگان تضعیف کند، تلاش کرد بعد از دعوت مزورانهی امام به مرو، با تفویض ظاهری ولایتعهدی به ایشان، سرمایهگذاری عظیم تشیع بر ولایتمداری علویان و شیعیان را دچار ضعف و خدشه کند.
اما علیابن موسیالرضا (علیه السلام) با تدبیری الهی بر کیاست مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسیای که خود مآمون به وجود آورده بود، شکست داد. پس در ابتدای امر، از قبول پیشنهاد ولیعهدی بهشدت استنکاف کرد و وقتی مأمون صریحاً ایشان را تهدید به قتل کرد، امام آن را در هر فرصتی به گوش شیعیان میرساند، تا همگان بدانند قبول این امر از جانب امام، با کراهت و تنها در جواب! تهدید به قتل صورتگرفته است. همچنین شرطی که امام با قبول ولایتعهدی، مبنیبر عدم دخالت خود در جنگ و صلح، عزل و نصب و تدبیر امور گذاشت، ضربهی مهلکی بر ظاهر اعمال ریاکارانهی مأمون زد تا چهرهی نفاق او را برملا کند.علاوه بر این حضور قوی و مستحکم امام رضا (علیه السلام) در جلسات مناظرات با علمای به نام دوران، همراه با استدلالات قوی و محکم ایشان در پاسخ به سوالات و شبهات در امور علمی و فقهی و مسائل مربوط به اثبات حق خلافت و امامت شیعیان، که در حضور مأمون و مردم انجام میشد، مهر تاییدی بر حقانیت عصمت، علم و عدالت الهی امام و حق غصب شدهی امامت او توسط مأمون بود.
بدینسان تمامی نقشههای مأمون درجهت تضعیف قدرت شیعیان و نفوذ امامت بر جانها، نقش بر آب گشت و زندگی این امام همام را الگویی برای مبارزهی همیشگی شیعیان بصیر با دشمنان همیشه بیدار ساخت، چرا که به فرمودهی رهبر انقلاب دشمن همیشه بیدار است و در شکلهای مختلف و در لباسها و نقابهای گوناگون و با آرایشهای رنگارنگ ظاهر میشود و مسلمانان باید چشم تیزی داشته باشند و دشمن را بشناسند و راه مبارزهی با دشمن را یاد بگیرند. پیام زندگی پرماجرای علیابنموسیالرضا (علیه السلام) مبارزهی دائمی خستگیناپذیر است.» ( برگرفته از بیانات رهبر انقلاب، ۳ آذر۶۳).
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
میدانم که میدانی
✍منصوره بهمن
میخواهم برای تو بنویسم. میدانم که میدانی. تو که مهربانترینی و ضامن آهویی، آیا در این جهان ضمانتم را خواهی کرد؟ ضمانتی که التیام دردهایم باشد؛ دردهایی که گفتنی نیست و ترمیم و بهبودشان نیازمند زمان است. اما تو مرهمی داری از جنس نور.
اولین حضورم در آغوش تو، طفلی کوچک بودم که چیزی یادم نمیآید، اما در اینکه بیمهی نگاهت بودم شکی نیست! برای من فقط همان دیدار کودکی بود و دیگر نه. گاهی دیدار میسر نمیشود؛ میخواهیم و نمیشود. اما بالاخره ضمانتم را کردی و آمدم به دیدنت، دیدنی که سراسر ذوق بود.
مرا زمانی پذیرفتی که نیازمند مسکنی بودم برای زخمهایم؛ زخمهایی که با چشم دنیایی غیرقابل ترمیم بود، حتی با گذشتن زمان! تصور میکردم وارد حرمت شوم و یاد تمام حسرتهایم بیفتم، اما اینچنین نشد. گویا در مکانی قرار گرفتم که من؛ منی که پی ضامن و ضمانت بودم؛ منی که مرهمی برای زخمهایم میخواستم؛ منی که نیازمند مسکنی بودم برای فراموشی و من و هزار واژهی ناگفته. اما حالا همهی آنها بهبود یافتند. اثری از درد نیست. زخمهایم چه شد؟!
فقط این را در ذهن دارم که مرا در آغوش میکشیدی و میگفتی: «به یاد داری به دوستانت که به دیدنم میآمدند میگفتم فقط بگویید میدانم که میدانی.» آری، میدانم و تو خوب دانستی که من میدانم. این باور قلبی من بود که میدانم که میدانی.
#جهاد_تبیین
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«دلتنگی»
✍ راضیه کاظمی زاده
از آخرین باری که به زیارتت آمده ام دو سالی می گذرد، شاید گفتن این دو سال به زبان راحت باشد اما تمام این دو سال را با غم ندیدن صحن و سرایت سپری کرده ام، هر بار که از گوشه و کنار شنیده ام کسی به کویت می آید هزاران هزار بار در خودم شکسته ام و به فکر فرو رفته ام که چه شده که دیگر لایق دیدار نیستم، اصلا کجای کارم اشتباه است که از نعمت نشستن در صحن و سرایت محروم شده ام، باید چه کنم که به چشمت بیایم؟!
عزیزی می گفت: «امام رضا علیه السلام را به جان «جوادش» قسم بده حتما جوابت را میدهد»!
منکه تمام این دوسال تو را به جان «جوادت» قسم داده ام پس چرا هنوز هم لایق نفس کشیدن در هوایت نشده ام؟!
آقا جان اگر می دانستم قرار است این همه دوری ات را تحمل کنم حتما در آخرین دیدارم به اندازه ی این روزها هوایت را، صحن و سرایت را، صدای نقاره ها را، دعای عهدی که بعد از طلوع آفتاب از صحنت بلند میشود، کبوترانت را، دیدن غروب آفتاب در گنبد طلایی ات را، نوشیدن آب از سقاخانه ات را در وجودم و در تک تک لحظاتم ذخیره می کردم!
چه میگویم من؟! ندیدنت دیوانه ام کرده؟! چگونه می شود این همه لحظات ناب را ذخیره کرد؟!
بیچاره مادرم به من دلخوش کرده است، هربار که دلش هوایت را می کند، شماره ام را می گیرد و با دلی شکسته و صدایی محزون می گوید: «مادر، نمیخوای بری مشهد منم با خودت ببری؟!»
گویا نمی داند که من مدتهاست که سلب توفیق شده ام!
آقا جان اینبار تو را به جان مادرت قسم می دهم زیارتت را نصیبم کن،مرا لایق دیدارت کن !
این روزها عکس حرمت را در قاب گوشی ام گذاشته ام و هر لحظه به آن می نگرم و اشک از چشمانم روانه می شود!
اینبار که دخترم بخاطر گریه های گاه و بیگاهم اعتراض کرد، محکم او را در آغوشم فشردم و با هق هق و صدایی لرزان گفتم: «دلتنگم می فهمی، دلتنگ؟!»
چه زیبا گفته اند: «گاهی زندگی چاره اش فقط علی بن موسی الرضاست»
و حال چاره ی زندگی من هم فقط علی بن موسی الرضاست...
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔰نحوهی ترور حضرت رضا(علیهالسلام)
🔴 غلام مامون میگوید: روزی مامون به من دستور داد ناخنهای خودت را کوتاه نکن. مدتی گذشت و ناخنهای من بلند شده بود. روزی آمد و مادهای شبیه تمر هندی به من داد و گفت با دست خوب آن را ورز بده. من چنین کردم. سپس بدون آنکه اجازه دهد دستهایم را بشویم مرا با خود به محضر علیبنموسیالرضا برد.
⚫️ گویا حضرت کسالتی داشت و برای رفع آن درحال حجامت بود. [بعید این نیست این کسالت در اثر سمی باشد که پیشتر به واسطه انگور زهرآگین به امام خورانده بودند اما جسم مبارک و توانمند حضرت تاب آورده و درحال بهبود بود.]
🔴 مامون از حضرت رضا پرسید: آیا امروز حال شما بهتر است؟ حضرت پاسخ داد: امید به بهبودی دارم. سپس مامون پرسید: پرستاران و خادمان شما امروز نیستند؟ حضرت پاسخ داد: هنوز کسی نیامده. مامون با تظاهر به اینکه از کمکاری خادمان خشمگین است به من دستور داد با دستهای خودم برای حضرت رضا آب انار بگیرم.
⚫️ من با همان دستهای آغشته به آن ماده سمی که بخشی از آن زیر ناخنها جمع شده بود، مشغول دانه کردن انار و سپس آب گرفتن شدم. مامون آب انار را به حضرت رضا تعارف کرد. ابتدا امام از خوردن امتناع ورزید و فرمود: در حضور شما نه، امير كه بيرون رفت میخورم. مأمون گفت: نه به خدا سوگند نمیشود بايد در حضور من بخورى. اگر ناراحتی معدهی من نبود من هم با شما میخوردم. حضرت آب انار را خورد.
🔴 سپس در آن روز بارها بیهوش شد. خبر به مامون رسید و او در پیغامی به حضرت گفت: این بیهوشی در اثر حجامت است. به زودی کسالت برطرف خواهد شد. ولى شب حال امام وخیمتر شد تا اينكه بامدادان به شهادت رسید.
📚عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۴۰
@Qasas_school
#جهاد_تبیین
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
آقا جان دوستت دارم
✍ایمانی
دوست داشتن خاندان مطهر شما و به طور خاص شما، برای ما ایرانیان تاریخچه دیرینه دارد! انگار هر نوزادی که در ایران به دنیا میآید اولین نفسش به نفس شما گره میخورد.
هرچه در این دنیا بیشتر نفس میکشم بیشتر عاشقت میشوم و دلتنگی نیز فراتر
عشق واقعی را با دیدن ضریح شما حس میکنم و عاشقی را در دوری از زیارت شما تجربه کردم
آقا جان دوستت دارم، غریب الغربا شدی تا ما از غربت در بیاییم واقعاً اگر شما نبودی به چه دل خوش بودیم در تمام سختیها و ناکامیهای این دنیا به ناگاه ذهنمان به سوی مشهدرضای شماروانه میشود و با این دلخوشی که شما نزدیک ما هستی غمهایمان کمرنگ میشود
آقا جون دوستت دارم و این دوستی شما مرا به قم کشانده جوار خواهر عزیزتان خانم جان حضرت معصومه سلام الله علیها و خوش به حال من که وقتی دلتنگ شما میشوم به زیارت او میروم!
و ممنون به خاطر این همجواری که مطمئن هستم با رضایت شما بوده زیرا شنیدم هر رضایتی پشتش به رضایت شما گرم است و راضیم به رضای شما!
ای تمام لذت زمینی و آسمانی من دوستت دارم و آرزوی من در این دنیا زیارت و دیدار دائمی شماست.
#شهادت_امام_رضا
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
دعوت یهویی
✍صدر
دل شکسته و ناامید از اینکه امسال اربعین کربلایی نشدم، دست توسل به امام خوبیها، یعنی آقاجانم میشه بطلبی! و چه خوب شنید! "یسمعون کلامی!"
امام رئوف دعوتمان کرد چه دعوتی! بهترین و نازنینتر دوستم تماس گرفت که اگه راهی مشهد هستی، جایی هست برای اسکان! سرازپا نمیشناختم! بار سفر بستیم، صبح جمعه کنارچایخانه حضرت بین خیل جمعیت آقاجانم! فیش صبحانهای مفصل برایمان فرستاد که وصفناشدنی است!
آقاجان! امام رئوفم! ممنونم از کرامت و بزرگواریات، هربار که به پابوسیت می آیم انقدر از محبت سیرابم که تادعوت بعدی طعم شیرین زیارتت همراهم هست! مشعوفم از این دعوت زیبا و به یادماندنی! ممنونم آقاجانم!محتاج نگاه خاصتان و دعای خیرتان هستم همیشه!
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نامه امام رضا.docx
30K
.
نامه امام رضا: داستانی کوتاه با اشاره به محتوای نامه امام رضا علیه السلام به جناب عبدالعظیم حسنی و سفارش های ارزشمند ایشون به شیعیان
✍ فهیمه فرشتیان
#شهادت_امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«امام رضا (ع) و شیعیان»
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
در بازنمایی سیره رفتاری اهل بیت علیهمالسلام در روایات، پرهیز از خرق عادت مگر در مواقع لزوم، جزو اصول رفتاری ایشان بوده است، از جمله مواقعی که خرق عادت انجام شده، نیاز تربیتی شیعیان به نظر می آید، مانند حضور یکی از اصحاب امام رضا عليه السّلام نزد ایشان برای تحویل مال بسيارى به حضرت که با عدم تغيير خاصی در چهره آن جناب مواجهه می شود و آن فرد در دل از این موضوع گلهمند می گردد! در این هنگام، امام (ع) به غلامش فرمود كه طشت و آب بياورد و آب بر دستان حضرت بريزد. در حالىكه غلام بر دستان مبارك آن جناب آب مىريخت، شخص صحابى با كمال تعجّب مشاهده مىكند كه از ميان انگشتان آن جناب طلا فرو مىريزد! سپس حضرت فرمودند: كسى كه چنين وضعى دارد، اهميتى به آنچه برايش آوردى، نمىدهد(۱).
نکته دریافتی این دیدار می تواند نگاه تربیتی امام(ع) به شیعیان خویش باشد، چراکه آن صحابی درحالی که با زحمت بسیار، اموالی را به دست امام شیعه رسانده است و احتمالا تصور داشته که کار مهمی در حق امام (ع)، انجام داده است؛ حضرت، با خرق عادت و اظهار بی نیازی، نسبت به چنين اموالی، در واقع آن فرد را به سوی باور صحیح، درباره مقام و شان امام هدایت می کند.
ضمن آنکه این رفتار امام رضا (ع) موید آن است که اگرچه تکلیف پرداخت سهم امام و مانند آن، بر دوش مکلف امری واجب است؛ اما این عمل در واقع، عملی تربیتی است که هدف از آن بیان مسئولیت مومنان به یکدیگر است زیراکه امام این مبالغ را صرف نیازمندان جامعه می کند.
(۱) كتاب الغيبة، شيخ طوسى، ص 227 و تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم عليه السّلام، ص 196.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔅 داغی که سرد نمیشود و رو به خاموشی نمیرود.
✍ ایرانپور
ایام عزای اباعبدالله علیه السلام جایش را به شادی ایام ربیع میدهد. اما مگر میشود که نام حسین علیهالسلام فراموش شود. لباس سیاه محرم و صفر با پیراهن سپید ماه میلاد رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم عوض میشود اما آنچه باقی میماند حزن و اندوهی است که از شنیدن نام محزون حسین علیهالسلام میهمان قلبهایمان است. اندوهی که نه ملالآور که پیشبرنده است. نام حسین علیهالسلام است که قدمها را به سمت و سوی هستی میکشاند. این خون حسین است که از پس چهارده قرن کار شکنی طواغیت و فراعنه زمان هنوز بر تارک بلندترین قله های عزت میدرخشد. محب حسین علیهالسلام همیشه در مسیر است نه با قدم که با سر. روضه حسین علیهالسلام نه اشک و آه و ناله که درس است و سر مشق، که همیشه زمان، عاشوراست و همیشه زمین کربلا. حسینی ماندن هنر مردمان آخرالزمان است. افتخار مکتب نوکری اباعبدالله شهدایی است که با ایستادن در رکاب حسین علیهالسلام، نامشان در امتداد خط سرخ محمد و آل محمد ثبت شده است.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔅 اولـــــــین شکوفهٔ ربیـــــــ🌷ـــع
✍ایرانپور
🔹 دارالندوه یکپارچه حرص بود و طمع. سرانی که به زحمت و به کمک عصا روی پا ایستاده بودند همه چنگ بر دامن دنیا زده و منافع خود را در خطر میدیدند. هر کس پیشنهادی داد یکی نظرش بر حبس بود و دیگری چاره را در تبعید میدید شور و مشورت بالا گرفته و دست آخر به ریاست شیطان همه متفقالقول به یک نتیجه رسیدند ترور و تمام.
کسوت پیغمبری پیامبر خیلی بیشتر از محمد امین عرصه را بر دنیا طلبی و یکه تازی سران و قبایل زیاده خواه عرب تنگ کرده بود. باید از میان برداشته میشد.
هاتف از غیب در گوش پیامبر پیغام فرستاد که توطئه در راه است.
کوچه از هیاهوی روز فارغ شده و مهتاب بر دیوارهای خشت و گلی پنجه انداخته بود. سکوت لابهلای نسیم وزیدن گرفته بود و چهل مرد از چهل قبیله گوش به دیوار خانه پیغمبر چسبانده بودند. مردانی از بنى عبد شمس، نوفل، عبد الدار، جمح، سهم، اسد، مخزوم و دیگر خانوادههاى مکه بودند که کینه را فرو داده و غضب را بیرون میدادند.
ساعت از نیمه شب گذشته و شهر یکدست خاموشی بود. بی صدا و در خفا شمشیرها را از نیام درآورده و از دیوار بالا کشیدند.
محمد برد مخصوصش را روی سر کشیده و در خواب بود. دلهای آلوده به زهر قریشیان به تپش افتاده و هر کدام با اشتیاق بیشتری به سمت خوابگاه پیامبر هجوم آوردند. برق شمشیرهای آکنده از بغض درخشیدن گرفته و همه فریاد پیروزی سر دادند و بر سر بالین پیامبر حمله کردند. برد را کناری زده و از شدت تعجب گامی به عقب برداشتند. از آنچه مقابل چشمانشان بود گره به ابرو انداخته و با غیض پرسیدند: محمد را چه کردهای؟
علی بن ابیطالب از بستر پیامبر برخاست و فرمود: مگر او را به من سپرده بودید؟
علی به یاد دیدارش با پیامبر افتاد، پیامبر نگاهش در نگاه علی علیهالسلام یکی کرد و فرمود: سران قبایل، قصد جان مرا کرده و شب هنگام به خانه من هجوم خواهند آورد آیا تو حاضری که در بستر من بخوابی؟
علی علیهالسلام بی درنگ مرگ را برای خود و حیات را برای پیامبر برگزید و قبول کرد در بستر پیامبر بخوابد، تبسمی از جنس اخلاص بر لبان مبارکش نشست و پرسید: آیا با این کار جان شما در امان است؟
پیامبر تأیید فرموده و راه غار ثور در پیش گرفت. پایان واقعه همان است که میدانیم پیامبر در اولین شب از ربیعالاول راهی مدینه شد و هجرت فرمود و هر سال با شکفتن شکوفه ربیع، خاطره مباهات خداوند با علی بن ابیطالب بر هفت ملائکه آسمان گل میکند و به تمام تاریخ یادآور میشود که «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»[۱]
و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است».[۲]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[۱]. سوره بقره، آیه ۲۰۷.
[۲]. الدرالمنثور، ج۳، ص۱۸۰.
#لیلهالمبیت
#امیرالمومنین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
رایزن فرهنگی* - امنیتی جهانی
✍ نسا خلیلی
فضای مجازی رها، به دفترِ رایزن فرهنگی - امنیتی غرب در ایران تبدیل شده است. کارکرد برخی از این رایزنان، تربیت دانشآموزان با باورهای غربی است. از آنجا که ساختار ذهنی کودک شکل نگرفته و نوجوان نیز در دوره تزلزل فکری است، زمینه مستعدی برای ترویج ارزشهای همسو با آنهاست. اثری که دقیقا فضای مجازی با محاصرهٔ تربیتی بر باورها و ارزشهای نسل جدید میگذارد. پس بیراهه نیست که فضای مجازی را بزرگترین رایزن فرهنگی - امنیتی غرب بنامیم.
نهادهای مرتبط ایران و هر کشور دیگری نسبت به نمونههای سنتی این رایزنان حساس هستند و جلوی کار بر روی نسل جدید و آیندهسازان را میگیرند. نمونهٔ آن برخورد قاطع با گوته* است. گوته بزرگترین سازمان حاکمیتی فرهنگی آلمان برای صدور فرهنگ و ارزشهای آلمانی در کشورهای مختلف و بهویژه کشورهای هدف برلین در راستای تقویت سیاست خارجی فرهنگی برلین است. این موسسه در ایران تحت پوشش مدارس زبانآموزی فعالیت نرم خود را انجام میداد.
تمرکز اصلی این موسسهها تربیت معلمان است. مطابق با نظام آموزشوپرورش دولت آلمان، از آنها پشتیبانی آموزشی و فنی میشود تا ارزشهای فرهنگی آلمان تدریس شود. در نتیجه با تربیت نسلی از معلمان مطابق با فرهنگ غربی، شبکهای از تربیت هزاران دانشآموز شکل میگیرد که از دریچه فرهنگ و ارزشهای آلمانی به دنیا مینگرند. پیش از این «بنیاد آمریکایی اورسیا» به دنبال پیادهکردن چنین طرحی با هدف «تغییر قوانین کشور» و جایگزینی «پایبندی به ایدئولوژی دینی» با «شهروندی دموکراتیک» بود. جالب آنکه از موفقیت ورود این مفاهیم توسط «بیش از ۷۰ معلم» در کلاسهای درس ایران گزارش داده است.
به رغم هوشیاری نهادها نسبت به چنین رایزنها و موسسههایی، برخی از نهادهای مرتبط با مجازی و غیرواقعی خواندنِ فضای سایبری، در خلسه عدم واکنش فرورفتهاند. غرق این تفسیر اشتباه شدند که حکمرانی بر فضای مجازی بهمعنای قطع ارتباط با تمام دنیا است. میدانیم که تمام کشورها در جنگ تمدنها، که لبهٔ فرهنگی آن بر نظامی غلبه دارد؛ به شدت مراقب استحالهٔ تمدن خود در مواجهه با تمدن رقیب هستند. اکثر کشورها بر ارزشهای خود با تمام قوا پافشاری دارند؛ نمونهٔ اخیر و مشهود آن برخورد با تیکتاک در آمریکا یا بازداشت مدیر تلگرام در فرانسه است.
اما متاسفانه، بهرغم هشدارهای مکرر رهبر انقلاب شاهد رویکرد موثری در این حوزه نیستیم. در هشدار اخیر رهبر انقلاب فرمودند: «آنچه که مهم است این است که در فضای مجازی حکمرانی قانونمند وجود داشته باشد اینکه بنده گاهی گفتم فضای مجازی رهاست، ول است، این بخاطر این است. حکمرانی، براساس قانون، یک قانونی اگر ندارید قانون را بوجود بیاورید براساس آن قانون زمام کار را بدست بگیرید همهی دنیا این کار را میکنند... طرف را میگیرند زندان میکنند، تهدید میکنند که بیست سال محکومیت به تو خواهیم داد این بخاطر آن است که حکمرانی آنها را نقض کرده، نقض حکمرانی قابل قبول نیست یک کشور در اختیار شماست که وظیفه در قبالش دارید، مأموریت در قبالش دارید.» (بیانات در نخستین دیدار اعضای هیئت دولت چهاردهم،۱۴۰۳/۶/۶)
حکمرانی بر فضای مجازی، راه موثر برای جلوگیری از نقشآفرینی رایزن فرهنگی- امنیتی جهانی است. طبق فرمودهٔ معظم له، وظیفهٔ حکمرانان، جلوگیری از نقض حکمرانیشان در فضای مجازی و تهیه قانون جامع برای حفظ این حکمرانی و گرفتن زمام امور این فضای زیست جمعی است.مطالبهٔ به حقی که همچنان اقدامی شایسته دریافت نکرده است.
------
*رایزن فرهنگی: یک دیپلمات با مسئولیت ویژه است که باید برای ترویج فرهنگ میهن خود در دیگر کشورها تلاش کند.
*موسسه گوته: این موسسه درباره دستاوردهای خود به وزارت خارجه آلمان گزارش میدهد و مرتبا با مقامات وزارت خارجه دیدار میکند. گوته در حال حاضر دارای ۱۵۷ موسسه در ۹۸ کشور جهان و ۱۲ موسسه منطقهای است. این موسسه با بیش از ۳۵۰۰ نفر کارمند (۲۸۰۰ نفر در خارج از کشور و حدود ۷۰۰نفر در دفتر مرکزی) توانست در سال ۲۰۱۹ برلین را در قدرت نرم به جایگاه سوم جهان برساند.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
هوشیار باشیم!
✍🏻مریم زارعی
وقتی صحبت از قدرت رسانه ای می شود.
شاید کمتر کسی قبول کند که رسانه توان این را داشته باشد که حقیقت را وارونه جلوه دهد.نشان دادن چهره ای جدید از محمد جواد ظریف با لباس خادمی چه مفهومی دارد؟
آن هم در زمانی که به علت قهر و آشتی های هدف دار، تصویری نا خوشایند در ذهن مردم ایجاد شده است؟
با دیدن این عکس چه چیزی در ذهن مردم نقش میبندد؟
ما مردم باید یاد بگیریم افراد را نسبت به جایگاهی که دارند بسنجیم. نقد کنیم. انتظارات داشته باشیم و...
کسی که جایگاه و مسئولیت سیاسی و اجتماعی دارد. باید در همین جایگاه مورد بحث قرار بگیرد.
اینکه اصلاحات با وجود رسانه ی قوی، فردی را که سابقه ی نسبتا خوبی در مسئولیت اجتماعی نداشته، در لباس خادمی نشان می دهد.
یعنی هنوز ما مردم ، مسئولین را در جایگاه خودشان مورد نقد و بررسی قرار نمیدهیم. و اصلاحات به دنبال پاک سازی شخصیت محمد جواد #ظریف هستند.
در حقیقت مشکلات کشور با فریب و اکتفا به ظاهر حل نمیشود.
به عمل کار برآید... نه به نماز خواندن و خادمی کردن و نهج البلاغه خواندن...
#آگاهی
#رسانه
#اصلاحات
#جهاد_تبیین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«چهار هزار شهید در یک روز»
۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ بود که همان زن و مرد مجاهد همیشه در صحنه، بی خبر از اعلام حکومت نظامی رژیم پهلوی، چادر بر سر و چکمه به پا، برای آنچه که خیلی ها هنوز رویای محالش می پنداشتند؛ در میدان ژاله تهران، حاضر شدند!
با حضور مخالفان، از هر گوشه میدان، صدای الله اکبر و مرگ بر شاه شنیده می شد، این روش، شیوه اعتراض مبارزانی بود که از روزهای پیش آغاز شده بود.
اما یکباره ورق برگشت و آتش گلوله بر مردمی بی دفاع زبانه کشید، بسیاری از آنهایی که در زیر این حمله بی رحمانه محاصره شدند، شهادت را در آغوش کشیدند و آنهایی که به دور از معرکه مانده بودند، برای نجات مجروحان شتافتند…
در نهایت، درگیری ها تا بعدالظهر آن روز به طول انجامید و چهار هزار نفر به دست رژیمی ناخلف، کشته شدند!
از همان ابتدای ثبت این جنایت عظیم در تاریخ منحوس پهلوی، وارثان آن در تلاش تطهیر این اقدام برآمدند چنانچه، دو روز پس از ۱۷ شهریور، اردشیر زاهدی، سفیر ایران، در واشنگتن با وارن کریستوفر، معاون وزارت خارجه آمریکا، دیدار و ادعا کرد که کمونیستهای سازمان یافته، تظاهرات های ایران را ترتیب دادهاند!
این تطهیر جنایت، همچنان در برنامه استکبار حتی در زمان فعلی پابرجا است؛ به طوری که در این سال ها از تحریف رقم کشتار مردم بی دفاع نیز، کوتاه نیامدند و منابع وابسته به آن رژیم، آن را ۷۸ تن اعلام می کنند!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#هفده_شهریور
@Ghalamzaniii