.
💠 ایران؛ از نقل مکاتب تا نقد مکاتب
➖بخش اول
✍️ علی اسفندیار
۱۸۰۰ میلادی؛ فرانسه
پاریسِ قرن هجده، خیلی هیجانانگیز بود، ارزان بود، نقاشها، شاعرها، سربازها؛ همه جور آدم حضور داشتند، همه جا آدمهایی را میدیدی که داشتند روی کتابی کار میکردند.
پاریس سرمشق نویسندگان مهاجر بود، چهار راه فرهنگ و ادبیات جهانی و عناصر تشکیل دهندهاش نویسندههای اروپای شرقی، آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا هستند. «جرج پلیمپتُن» از سردبیران مجله پاریس ریویو میگوید: پاریس محل تلاقی همه ماست.
فرانسه یکی از مبادی روشنگری است و تولید ادبیات برایش مسأله بود؛ البته کشورهایی همچون انگلستان و هلند هم پای کار روشنگری بودند، آنها هم به دايره المعارفنويسی، برگزاری محافل ادبی و داغ کردن فضای گفتوشنود در کافهها روی آورده بودند. محافل این چنینی مردم را با نشریات آشنا میکردند و نویسندگان حرفهای خود را به کاغذ و مخاطب میسپردند، این شد که جريانهاي اجتماعی و سياسی جان گرفتند و کلیسای بیخبر از همه جا، محدود و منزویتر شد.
۱۳۴۲ شمسی؛ ایران
امام خمینی در سالهای ۴۱ و ۴۲ شمسی آشکارا بر طاغوت میتازید، مردم اعتراض را یاد گرفتند و به ادبیات درآوردند. عکس و نوار و نامه رسانههای عمومی آن زمان، برای رساندن پیام امام به خط شدند، حالا دیگر بازداشت امام، بازتاب مییافت، اخبار، کار خود را میکرد و امام کار خود را!
در حوالی سال ۴۵ شمسی، ادبیات متعهد به عنوان عامل بیداری و آگاهیدادن به مردم، شکل میگیرد و جا میافتد. مجموعههای شعر، قصههای کوتاه و بلند، مقالات ادبی، اجتماعی روزنامهها و جنگها، برپایی نمایشگاههای نقاشی، شبهای شعر و… آدم را به یاد فرانسه میاندازد.
امام راحل زمانی به ترکیه و نجف تبعید شدند که ادبیات متعهد و انقلابی جای خودش را در کشور باز کرده، سکوت امام را به صدا درمیآوردند.
اروپا با کمکاری کلیسا جنگید و ایران با ستم طاغوت؛ اما هر دو با عمومیشدن ادبیات، بر شرایط خود حاکم شدند؛ در کشوری همچون فرانسه نقل مکاتب شکل گرفت و در ایران دههی چهل و پنجاه، عصر «نقد مکاتب»!
ادامه دارد...
🔗 متن کامل در سایت اندیشهای فکرت
#ادبیات_انقلاب
#انقلاب_اسلامی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
شاعری زیر آوار🌹
به یاد سوریه
به یاد ترکیه🌹🍃
هزار سال گذشته است و زیر آوارم
چه شکوه ای؟ چه غمی کنج سینه ام دارم؟
گلایه از چه کنم؟ از رفاقت یک عمر؟
چقدر شعر نوشتم به روی دیوارم
اگر چه آجر و سنگش به رویم آوار است
ولی چقدر صبوری به او بدهکارم
هزار نیمه ی شب تکیه کرده ام به تنش
خنک شده است از او اشک های تبدارم
چه شانه های رشیدی، چه قد بالایی
و ایستادکه سر روی شانه بگذارم
میان گریه ی من طاقتش تمام شده
چقدر تازه شبیهم شده است دیوارم...
کدامیک به سر آن یکی خراب شدیم؟
بعید نیست! منی که همیشه سر بارم!
توان نمانده برایم اگر چه میخواهم
که تکه آجری از روی سینه بردارم...
ولی، مگر چه کسی غیر آجر آجر تو
شنیده حرف ازین سینه ی شرر بارم
بیا بیا که در آغوش هم خراب شویم
که من به این تن زخمی تو سزاوارم...
نماند غیر تو مردی به پای مرده ی من...
ببین چگونه به این دوستی وفادارم...
دلم گرفته... بیا تا میان آغوشت
تن نحیف خودم را به گور بسپارم
#ریحانه_ابوترابی
#زلزله
#ترکیه
#سوریه
💠 @shaeranehowzavi
هفتمین نور
✍🏻 زهرا کبیری پور
روز بیست و پنج ماه رجب، مصادف شده است با داغ امامی که حیاتش، تیری بود بر قلب آنهایی که نخل تناور امامت را ایستاده نمیخواستند.
امامی که خشم در برابر مهربانی و گذشت او به زانو درآمده بود و دریای گذشت و مهربانیِ او در دلهای شیعیان جاری بود.
سرو تنومندی که خواب را از چشمان هارون ربوده بود و ستونهای حکومت سراسر ظلم او را به لرزه درآورده بود و هارون از ترس اینکه مبادا وجود او پایههای حکومت جورَش را سست کند، امام را مسموم کرده و به شهادت رساند.
اما دربارهی نحوهی شهادت امام کاظم(علیهالسلام) سه روایت مختلف در منابع نقل شده است:
روایت اول
این روایت میگوید: شهادت آن حضرت در پى مسموم کردن امام صورت گرفته است که در روایتى از امام رضا(علیهالسلام) نیز ذکر شده است.
همچنین در روایت دیگرى که یحیى بن خالد را به قتل امام متهم مىکند نیز این نکته آمده است.
روایت دوم
در این روایت آمده است، که آن حضرت را در فرشى پیچانده و آنچنان فشار دادهاند که حضرت به شهادت رسیده است.
روایت سوم
در این روایت که از مستوفى نقل شده است، آمده، شیعه معتقد است به دستور هارونالرشید سُرب گداخته در حلق ایشان ریختهاند.
اما آن روایتى که بیش از تمام این روایتها شهرت دارد، مسموم کردن امام است.
پس از شهادت امام، پیکر مطهر ایشان را به دو دلیل در معرض دید خواص اهل بغداد و عموم مردم قرار دادند:
۱) بنا بر نقل اربلى، سِندى بن شاهک، فقها و وجوه اهل بغداد را که هیثم بن عدى نیز در میان آنها دیده مىشد، بر بالای پیکر مطهر امام آوردند تا ببینند زخم و جراحت و یا آثار خفگى در بدن آن حضرت وجود ندارد و به مرگ طبیعى از دنیا رفته است.
۲)از آنجایی که عدهای از شیعیان معتقد به مهدویت آن حضرت بودند و یا احتمال داشت اعتقاد به مهدویت او پیدا کنند، پیکر امام را روى پل بغداد بر زمین گذاشتند و یحیى بن خالد دستور داد تا فریاد بزنند، این موسى بن جعفر است که رافضه معتقد هستند او نمرده است.
جسم مطهر امام را در «بابالتین» بغداد در مقبرهی قریشىها دفن کردند.
تاریخ شهادت امام موسی کاظم(علیهالسلام) بنا بر نقل شیخ صدوق، بیست و پنجمین رو از ماه رجبِ سال ۱۸۳ قمری و بنا بر نقل شیخ مفید بیست و چهارمین روز از ماه رجبِ سال ۱۸۳ قمری بوده است.
_الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ترجمه محمدباقر ساعدى خراسانى، انتشارات اسلامیة، ج۲، ص۲۱۵؛
_اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۳۴؛
سلام بر تو یا اباالمعصومه(سلامالله علیها) و سلام بر کاظمین، که چنین گوهری را در آغوش دارد!
#امام_موسی_کاظم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فرزندآوری؛ تدبیر هوشمندانه امامکاظم (ع) در تبلیغ معارف
✍️نجمه صالحی
عباسیان با تحریک افکار عمومی و برگزاری جلسههای مناظره، مکارانه قصد جمع کردن آرای مردم و خراب کردن چهره ائمه(ع) را داشتند و امام کاظم (ع) در این شرایط با تدبیر شایسته، هم جامعه شیعه را هدایت کردند و هم در مقابل انحرافات واکنش مناسب داشتند که البته حاکمان وقت هم به تلافی تلاش ایشان دائما در فواصل گوناگون امام را به زندان میانداختند و سرانجام هم در زندان به شهادت رسیدند.
در عصر امام کاظم(ع) مذاهب فقهی و کلامی متعددی بود، لذا استشهاد به نص و مضامین آیات قرآن، بخش عظیمی از گفتارهای قرآنی امام را در بر داشت.
یکی از اقدامات در خور نگاه امام کاظم (ع) در برابر فشار زیاد بر شیعیان و نسلکشی عباسیان، توجه به فرزندآوری است، ایشان فرزندان زیادی داشتند که در گسترش تشیع نقش مهمی ایفا کردند.
با بررسی متون تاریخی، میتوان دریافت که فرزندان امام کاظم (ع) نقش کلیدی در گسترش و تبلیغ دین اسلام و حقانیت اهلبیت(ع) و شیعه داشتند. آنها با هجرت به مناطق مختلف، قیام مسلحانه علیه حکومت وقت، بیان و نقل روایات معصومین(ع)، تربیت شاگردانی معتقد و پایبند به اهداف اسلامی همچنین با سیره، روش و اخلاقی نیکو و بر طبق سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع) سعی در جذب مردم و انتشار تشیع در مناطق مختلف داشتند.
«ای نازنین سلالۀ کوثر
بر تو که یار سلسلههایی
تابوت تو که جان جهانی
دردا که گشت تختهای از در
تنها به خاک چهره نهادی
با آنکه بود آن همه دختر
جا دارد ار به یاد تو «میثم»
گردد بـه اشک دیـده شناور»
*سازگار
#شهادت_امام_کاظم
@AFKAREHOWZAVI
شهادتامامموسیبنجعفرعلیهالسلام🖤🌹
در غـمِ خورشیــدِ پشتِ ابر ، باران می گریست
ماهتاب ، از این هــلالِ رو به پایان می گریست
در سیَه چالی که دیگر ، روز و شب فرقی نداشت
از فــراقِ رویِ او ،خورشیــد تابان می گریست
کُـنــجِ زنــدان بود ، امّا غــرقِ طوفـــانِ بلا
بود موسی در دلِ امواج و طوفان می گریست
در مناجاتش نوایِ درد می آمــــد به گـــوش
در نمـازش تک تکِ آیات قـــرآن می گریست
هر رکوع و سجده اش از بس که سنگین می گذشت
از خجالت ، حلقهٔ زنجیــرِ بی جان می گریست
جایِ زندانبــان ِ بی شــرم ، از سرِ شـرمنــدگی
بر چنین احوال ، حتی چشم زندان می گریست
روزه داری که میـــانِ سفــرهٔ افـــطارِ او
ناله می زد تازیانه ، سفره ، بی نان می گریست
روزهای واپسـیـن ، رنگ دعــایش فــرق داشت
یاد مادر بود و در سوگش فراوان می گریست
ذکر "یارَب نَجِّنــی مِنْ سِجْنِ هارونُ الرَّشید"
زیرِ لب می خواند و با حالی پریشان می گریست
روز وشـب در انتـظار دیدن معصــومه بود
از غمِ دلتنــگیِ شــاه خراسـان می گریست
با زبــان روزه ، یاد کــربلا بــود ، از عطـــش
روضه می خواند و به یادِ شاه عطشان می گریست
شکر ، دیگر ، دختــرش جـان دادن او را ندید
گرچه با حسرت ، چنان ابر بهاران می گریست
کــربلا ، امّا ســرِ خورشیـــد را بـر نِـیْ زدنــد
پای نیــزه دختـری با آه سوزان می گریست
در ردیف از بس نوشتم گریه را بغضم شکست
"کیمیا" هم در غزل با اشک پنهان ، می گریست
#رقیه_سعیدی(کیمیا)
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#شاعران_آئینی
💠 @shaeranehowzavi
«دوست ابن دوست»
✍️طیبه فرید
اول وقت، صدای در بلند شد. فرستادهی امام آمده بود.در چوبی که با صدای قیژ قیژ باز شد، فرستاده نگاهی به دو طرف کوچه انداخت و اجازه گرفت و وارد حیاط شد و بعد از درنگی کوتاه بیمقدمه گفت:
جناب وزیر امام امر فرمودند که این امانت را پیش خودتان نگه دارید به زودی به آن نیاز پیدا می کنید. وزیر بقچه را دو دستی و با احترام از فرستاده گرفت و به صورتش نزدیک کرد. عطر دستان امام را روی پارچه بویید و گرهاش را باز کرد و با تعجب دید امام لباس قیمتی هدیه را پس فرستاده است. سابقه نداشت هدایای او را پس بفرستد اما حالا این اتفاق افتاده بود و تاکید کرده بود این بقچه را نگه دار تا زمانش برسد! یقین داشت مسئله ای پیش روی اوست، که او بی خبر است و امام آن را پیش بینی کرده.
پیراهن را با احترام معطر کرد وگذاشت توی صندوق و درش را قفل کرد. به خودش و مأموریتی که داشت فکر میکرد. در ذهنش گذشت که آخرش این روزهای پر حسرت تقیه تمام می شود و می تواند یک دل سیر امام را ببیند.همهاش شده پیغام ونامه!
شیعه باشی و محب حضرت موسی بن جعفر اما نتوانی محبتت را ابراز کنی! واز آن تلخ تر مجبور باشی در دربار عباسی ها وزارت کنی!
به کسی چیزی نگفته بود اما خاطره ی آن روز آرامش می کرد. نشسته بود پیش امام و سر درد و دلش را باز کرده بود، و امام به او گفته بود:
علی نگران نباش خدا در كنار سلاطین جور، دوستانی دارد که با وجود آنها از سایر دوستان خودش محافظت می كند و تو هم یکی از آن ها هستی.
از آن روز نگاهش به ماجرای وزارت هارون عوض شده بود. او وزیر هارون نبود، در دربار عباسی دوست خدا بود و ماموریتش حفظ جان دوستان خدا، پدرش هم همینطور بود، دوست ابن دوست. یار ذخیرهی امام در دل دستگاه هارون. چیزی که سلطان عباسی حتی ذره ای هم احتمالش را نمی داد، مثل فرعون که موسی را توی خوابش دیده بود و نشناخته بود، خدا موسی را فرستاده بود در دل کاخ فرعون و او ذرهای احتمالش را نمی داد.
از قصه ی فرستاده ی امام چند روزی گذشته بود. آن روز صبح مثل همیشه وارد کاخ شد، حس و حال کاخ مثل همیشه نبود. دربانهای تالار چپ چپ نگاهش می کردند، پایش که به تالار رسید خلیفه که تا آن لحظه انتظارش را می کشید با توپ پُر گفت:
جناب وزیر! به ما خبر رسیده هدایای قیمتی دربار را به اغیار می بخشی! من ندیدم جامه ی قیمتی دیوانی که به تو هبه دادم را بپوشی! تو چه صنمی با موسی بن جعفر داری؟ پیراهن را چه کردی؟
این کلمات که از دهان هارون بیرون می آمد، عشق و دلتنگی نسبت به امام وجود علی بن یقطین را پر می کرد!
می خواست به خلیفه بگوید موسی بن جعفر محبوب من است و من جان فدایش هستم، می خواست بگوید لباس دیوانی که آسان است من با خدا عهد کردم در مسیر مولایم خون قلبم را بدهم! می خواست بگوید موسی بن جعفر قیمتیترین دارایی من در دنیاست،اغیار تویی و دودمانت! اما همین ها را با کلماتی دیگر گفت! با زبانی که هارون نمی فهمید!
دست کرد در لباسش و کلید آن معجزه را از جیب پیراهنش بیرون آورد و گرفت رو به هارون و گفت: خلیفه امر کند فرستاده ای از دربار جهت راستی آزمایی آنچه بدخواهان در سعایت از من نقل کرده اند به خانه ام برود و در صندوقی که در اناق من است را با این کلید باز کند و لباس دیوانی را نزد شما بیاورد!
با کلام آخرِ علی بن یقطین خشم خلیفه فروکش کرده بود، و وقتی فرستاده ی دربار، پیراهن دیوانی را برای هارون آورد، امام در همه جا جریان داشت، حتی در کاخ عباسی ها. وعلی دلتنگ تر و عاشق تر از همیشه!
🥀تقدیم به پیشگاه نورانی و خاطر معطر حضرت موسی ابن جعفر روحی فداه🥀
*علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۴.
*جلوه های اعجاز معصومین، قطب راوندی، ج ۱،ص۴۷٠
#شهادت_امام_کاظم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اوج مظلومیت
مطامیر زندانی است پلکانی با سقف بسیار کوتاه، عموما تا عمق ۲۰الی ۵۰متری زمین که زندانیان باید مدت حبس خود را بر روی پلههای کم عرض آن میگذارندند و عملا نه قادر به نشستن بودند و نه قادر به ایستادن و باید ماهها در حالت خمیده میایستادند. به واسطه تنگی جا نه میتوانستند نماز بخوانند و نه حتی در جای خود بچرخند. مولایمان امام موسی کاظم علیه السلام مدتها در مطامیر زندانی بودند!
السّلام عَلَیَ الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیود*
* بخشی از زیارتنامه امام کاظم(ع) مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 99، ص 17، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
جهادگری در شرایط خاص
✍️نجمه صالحی
میخواست فروشگاهش را افتتاح کند از پدرش خواست تا همه اقوام را دعوت کند و افتتاحیه خوبی برپا شد. معمولا هر وقت کار جدیدی را میخواهیم شروع کنیم، حمایت دیگران برایمان مهم است خصوصا اگر آن یک نفر تنها فرد تاثیرگذار زندگیمان باشد و چون کوه پشت سرمان! دلمان گرم است به حضورش و قوی کار را ادامه میدهیم!
او نیز برای تبلیغ دین نوظهورش چنین تکیهگاهی لازم داشت، کسی که حتی در مقابل مخالفتها، حامی او باشد! و عمو و سرپرست کودکیاش این کار را انجام داد! او با فهم عمیق و درک دقیق راه روشن برادرزادهاش تصمیم گرفت تا آخر عمر همراهیاش کند. او در برابر خدای محمد(ص) تسلیم بود.
در روزگار غربت اسلام حامی دین شد! او با از خودگذشتگی بیمثال خود از یک کفیل و حامی پا فراتر نهاد و با بذل جان، مال، فرزندان و فداکردن سروری و ریاستش بر قریش، در حمایت از رسالت محمد(ص) جهاد کرد. او به دلیل حفظ جان نبی(ص) و عمق بخشیدن به ریشههای درخت اسلام، هیچ گاه به شکل علنی از دین اسلام دفاع نکرد، بلکه بیشتر حمایت مادی، روحی و اخلاقی از پیامبر(ص) و پیروان او میکرد. او یک مجاهد فیسبیلالله بود. عالمگیر شدن اسلام نتیجه جهاد او و جهادگرانی همچو اوست.
در روایتی در کتاب الغدیر، جلد ۷، پیشوای پنجم(ع) ایمان وی را سنگینتر از ایمان همه میداند و در این مورد میفرماید: «اگر ایمان همه خلق را در یک کفه میزان قرار دهند و ایمان ابوطالب را در کفه دیگر، ایمان #ابوطالب رجحان دارد».
🥀بیست و ششم رجب سالروز رحلت سیدالبطحاء #حضرت_ابوطالب علیه السلام تسلیت🥀
#جمعه
@AFKAREHOWZAVI
مُجاهد مُخلص
✍🏻 زهرا کبیری پور
وقتی حرف از جهاد میشود، اولین واژهای که به ذهن میرسد اخلاص است. امروزه از واژهی جهاد بسیار استفاده میشود، اما در همان کارهای جهادی اسم شخص و سازمان حتما باید در پایان کار امضا شود؟!
اما در روزگار صدر اسلام، در هنگامی که نهال اسلام نوپا بود و ریشه ندوانده بود و در روزگاری که هجوم دشمنان همچون بادهای سهمگین این نهال نوپا را به این سو و آنسو میکشاند.
افرادی همچو ابوطالب(علیهالسلام) عموی پیامبر با تمام هستی خود از جان، مال، فرزندان و حتی موقعیت اجتماعیسیاسیِ خود استفاده کرده و تکیهگاهی قدرتمند برای این نهال جوان شدند.
افراد مخلص و مجاهدی که جزئیات دقیقِ ایثار و جهاد آنها به طور کامل در هیچ کتابی روایت نشده است!
افراد گمنامی که در راه جهاد برای اسلام دنبال کسب نام و نشان نبودند و هرجا که به آنها نیاز بود سراسیمه حاضر میشدند و از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند.
عموی پیامبر یکی از معروفترین مجاهدان خاموش صدر اسلام بود که در اخلاص و گمنامیِ او همین بس که در طول تاریخ حتی نسبت به ایمان او نیز از طرف دشمنان خدشهوار شده است.
زندگیِ نورانی حضرت ابوطالب(علیهالسلام) در تسلیم بر اوامر خداوند خلاصه شده بود و تاریخ گواهی میدهد که او با از خودگذشتگیِ خود در کسوت یک حامی در حمایت از مأموریت پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از هیچ کوششی کوتاهی نکرد.
اگر نهال نوپای اسلام امروز به یک درخت تنومند، مبدل شده و در تمام دنیا سایه افکنده است، نتیجهی حمایت مجاهدان مخلصی مانند حضرت ابوطالب(علیهالسلام) است که با تمام هستیِ خود از آن محافظت کردند.
و تلاش این مجاهدان خاموش و مظلوم صدر اسلام به زودی با ظهور آخرین سلالهی پیامبر و گسترش عدالت او در تمام جهان به ثمر خواهد نشست.
▪️۲۶ رجب سالروز رحلت حضرت ابوطالب(علیهالسلام) تسلیت باد▪️
#حضرت_ابوطالب
#رجب
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
ابراز ارادت #استاد_محدثی در تجلیل از مقام حضرت ابوطالب(ع)
💠 ابوطالب، ابومطلوب هم هست
حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی، استاد و نویسنده حوزه علمیه قم، در یادداشتی به بهانه همایش بین المللی حضرت ابوطالب، حامی پیامبر(ص) از این شخصیت عظیم تاریخ اسلام تجلیل کرد.
ابوطالب، ابومطلوب هم هست. فرزند رشیدش علی، هم طالب حق بود هم مطلوب خلق. چون حقِ مجسّم بود، معیار حقجویان و میزان حق پرستان بود؛ ای خدا را محبّ و هم محبوب/ حق طلب را تو طالب و مطلوب.
اگر حسودان و عنودان، در ایمان ابوطالب تشکیک میکنند؛ چون با علی خرده حساب دارند و چون به علی هیچ وصلهای نمیچسبد، برچسبهای ناچسب را به ابوطالب میزنند و عقدۂ پسر را بر سر پدر خالی میکنند، تا از علی انتقام بگیرند.
وگرنه ابوطالب، مؤمن قریش بود و مدافع قرآن، و گوهر ایمانش را در صدف تقیّه حفظ کرد، تا بتواند از حقیقت محمدی دفاع کند و چتر حمایتش را بر سر نبوت محمدی بگستراند.
علی، فرزند چنین پدری است که در اوج غربت پیامبر، سینه سپر کرد و سدی در برابر سیل کفر و شرک شد، تا ایمان از دستبرد کفر مصون بماند و توحید، در تاریکی شب شرک بدرخشد.
ابوطالبِ مؤمن و موحّد، حتی از شعر، شمشیری ساخته بود، برای دفاع از ایمان و توحید. بیجهت نبود که پسر ابیطالب، اسدالله الغالب، دوست داشت اشعار ابوطالب، گردآوری، تدوین، روایت و نشر شود و میگفت: «ابوطالب بر دین خدا بود و در شعرش علم و حکمت فراوان است.»
اکنون، طالبان حق را سزاست که نام و یاد ابوطالب(ع) را که مطلوب خلق و خالق و محبوب عام و خاص بود، زنده و گرامی بدارند و نشان دهند که: ابوطالب، ابومطلوب هم هست...
#جواد_محدثی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
◾️به بهانهی رحلت #حضرت_ابوطالب
💠 پردهدار پردهنشین
✍ علی اسفندیار
همیشه میگویند: کار را آن کس کرد که تمام کرد. درست. اما چه کسی شروع میکند؟ چه کسی مبتدای حرکتهاست؟ چه کسی در نقطه آغازینِ رویدادها قرار دارد؟ و پرسشهای جدیِ دیگر.
گفتن از «ابوطالب» گفتن از آغاز است، سرودن از سرچشمه است و «خاموشی»، خصلت سرچشمهها! این سکوت را اهالی رود و مردمان پایین دست، سخت میشنوند؛ هیاهوی رود مگر میگذارد؟!
چشمهها حال چشمه را بیشتر میدانند؛ ابوطالب اگر پسر عبدالله را به آغوش و پناه امن خود نمیکشید، جوششی رخ نمیداد، جریانی به صدا در نمیآمد، اسیری به آزادی نمیرسید، دختری زنده نمیماند، زهرایی ظهور نمیکرد، اسداللهی بر طاغوت غالب نمیشد، ما نیز در کعبه و کربلایی وقوف نمییافتیم و عِطر عِترت را عالمگیر نمیدیدیم؛ همه و همه حاصل آن چشمهی خموش و پرجوش است.
سید بطحای ما، بذل نفس را از دوران سقایت حاجیان تمرین میکرد، تا این که چشمه هشتساله را در هنگامهی خشکسالی به آسمان نشان داد، آن گاه ابر را به باران فرا خواند و مردمِ سوت و کور آن زمان را حیات نوشاند! ابرهه کجاست که تسخیر ابرها را ببیند و از دریاشدن زمزم مکه، قالب تهی کند؟!
هنوز وقت پیام بریِ ابوطالب فرا نرسیده است، ابوطالب نخستین حافظ طلوع پیامبر است، ماه بطحا باید پردهنشین باشد تا شبزدهها، پذیرای صبح شوند. همان خشکهای باران خورده، حالا شدهاند دشنهکش مسیر خاتمِ اوصیا! و کفیل باکفایت رسول همچنان خاموش بود، از پشت چشمهای سران بتها باخبر بود و از اسرار مصطفا آگاه؛ بیدلیل نیست که حال چشمه را چشمه میداند!
یقه سفیدهای بیخیال آن زمان، با ریش سفیدی طالبُ المؤمنین مدیریت میشدند تا فتنههای سیاه، راه را بر علنیشدن انقلابِ پیامبر نبندد.
به راستی چه قرابتی بین ما و آن پردهدار پردهنشین برقرار است؟ و چه نسبتی با دودمان محمد(ص) داریم؟ با صلب شامخ «طالبِ حقیقت» است که زمین، از صاحبان زمان، رنگ و رو گرفت و انوارشان چشمگیر شد. با ابوالائمه است که دوازده اقیانوسِ تمامنشدنی، دارایی ما شدند، و اکنون شُکر این شرب مدام را بر کدام آستان سر بساییم؟!
آری! ابوطالب کارهای آغاز اسلام را به خوبی به اتمام رساند؛ ابوطالب با آغازش، پایان اسلام را ضمانت کرد تا وقت دیدارِ «آن یار غایب»، و اگر محبتِ محمد را فرو نمیخورد ما رشحهای از عشق سرشارش نمینوشیدیم.
ای «نَبَعُ الاِمامَه»، ای چشمه آرام نور! چه هنرمندانه و پنهانی عشق را سر میکشیدی و چه هنرمندانه، هنرِ کتمان را به ما آموختی تا عشق عالمگیر شود. اگر پدرت عبدالمطلب میگفت: أنا ربّ الابل و للبیتِ ربُّ، تو نیز خدای کتمان عشق و لامیّههای آشکاری و خدا نیز خدای آخرین پیامبرش!
و آخر سخن این که: در کار گلاب و گل حکم ازلی این بـود/ کین شاهد بازاری وان پردهنشین باشد.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
◾️به بهانهی رحلت #حضرت_ابوطالب
🔷 پدر حقیقت
✍️فاطمه ابن علی
🔹مولود ربیع اگرچه پدر نداشت اما عمویی نصیبش شده بود که او را بر فرزندان خود مقدم می داشت. ابوطالب پسرعبدالمطلب و مومن آل ابراهیم و آل اسماعیل (علیهما السلام). صاحب مقام اصطفائیه و آخرین وصی ابراهیم خلیل و اسماعیل (علیهما السلام) که ودیعه نبوت اسماعیلی را به پیامبر اسلام سپرد. موحدی که لحظه ای آلوده به شرک نشد و همواره در آشکار و نهان خدای ابراهیم را می پرستید؛ به سمت کعبه نماز می خواند و بر آیین حنیف پایبند بود؛ اما هیچگاه اظهار به اسلام نکرد.
🔹درفضای غبارآلود جاهلیت و بت پرستی، راهبرد سیاسی حضرت ابوطالب برای حمایت از پیامبر همین تقیه و کتمان ایمان به اسلام بود. ایشان با نفوذ راهبردی در میان کفار قریش و بزرگان مکه توانستند ۱۰ سال از پیامبر و دینی که خداوند بر او فرستاده بود در میان کفار لجوج و قدرتمند حجاز محافظت کنند. این تصمیم راهبردی عامل بقای ایشان در شورای دارالندوه نیز بود که علاوه بر تاثیر گذاری بر آرا و تصمیم گیری های بزرگان قریش و دیگر بزرگان مکه، از اخبار و تصمیمات آنان هم مطلع میشدند و در پیشبرد سیاستهای تبلیغ اسلام کمک شایانی به مسلمانان میکردند.
حمایت های حضرت ابوطالب از پیامبر آنقدر گویاست که هیچ نویسنده ای در تاریخ نتوانسته آن را نادیده بگیرد.
یادداشت کامل را اینجا بخوانید.
✅@awaken_ir
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#شعر
✍️زهره قاسمی، عضو تحریریه مجتهده امین
بر قلب مبارک پیمبر صلوات
بر حیدر و بر سوره ی کوثر صلوات
صد شاخه گل محمدی بر حَسَنین
تا شاد شوند آن دو برادر، صلوات
بر باقر و بر صادق و سجاد، درود
بر باغ گل غریب مادر صلوات
بفرست در خانه ی موسی هدیه
بر نجمه و بر رضا و خواهر صلوات
از عمق دلت بگو تو بی حد و حساب
بر هادی و بر جواد اطهر صلوات
شاد است حسن که دائما میگویی
بر مهدی اوصیا مکرر صلوات
بر آل علی و فاطمه نور فرست
تا کل جهان شود معطر صلوات💚 ...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
💐 چهل سالگی
✍🏻 زهرا کبیری پور
صدا آمد بخوان...
بخوان به نام پروردگارت
و تو خواندی...
تا کمال انسان تجلی پیدا کند.
تو خواندی تا بستر رویش بشر را رقم بزنی.
خواندی تا روشنایی بر ظلمات زمین بتابد.
بعثت تو نقطهی عطفی شد بر خلقت ما انسانها
ما نمیدانیم در آن خلوت چهل روزهات با خدا چه نجوا کردی...
چه گفتی که خداوند فرشته را نازل کرد و إقرأ بسم ربک الذی خلق را بر تو خواند...
ای رسول آب و آینه
ای چراغ هدایت بشر در ظلمات جهلِ دنیا
به داد ما مسافران گمگشته در جادههای زندگیِ دنیا بشتاب
به حرمت چهلسالگی مقدسَت که چهل سالگی انسان را نقطهی کمال و رشد قرار داد.
سلام بر تو و خاندان مطهرت
سلام بر آن نور هدایتی که از دل غار حراء برای ما به ارمغان آوردی
سلام از دلِ سورهی علق، همانی که خواندی تا ما رستگار شویم.
#مبعث
#عید_مبعث
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
.
#مبعث_احیای_حقوق_زنان_مبارک
💐 او که آمد، دخترها زنده ماندند و زن به زندگی رسید.
#مبعث
#پیامبر_اکرم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📜«مُحَمَّد» رسول الله
✍️آمنه عسکری منفرد
🕊وقتی حضرتِحقّ مُقَدَر کرد، که قَدر دهد بشر را به مقام «خلیفه الهی» در زمین، پس پلی به آسمان زد و «مُحمّد» را خلقکرد؛ تا کهکشانِ هستِ عالَمِ ملکوت را به نیستیِ زمین، راه باشد و به رسالتش مبعوث کرد تا نورِالهی عالمگیر شود.
🕊 پس «محمّد»؛ برانگیخته شد تا واسطهی فیض باشد زمین را و اینک بیندیش که چه قدری است مقامِ امامت و ولایت «علیِّاعلا» را، وقتی زیارت او در چنین شبی افضل اعمال است. آری! مُهر تأیید اِکمال رسالت «احمد» و اتمامِ نعمتِ حق، با انتصاب امامت و ولایت «علی» است.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🍃مبعوث شو...
✍زينب نجیب
فلسفهی بعثت را به خود آوردن انسان، دشمنی با شیطانها و طاغوتها، اصلاح بشر، نفی ولایت بندگان و اثبات ولایت الله، هدایت انسان به سوی حیات طیبه و تشکیل حکومت برای تحقق آرمانهای اصلی و... دانستهاند. اما باید دانست بعثت نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در درجه اول دعوت به توحید است و در گِرو توحید باقی اهداف محقق خواهد شد.
توحید یعنی چه؟ آیا توحید صرفاً یک نظریه فکری و فلسفی است که پس از اثبات وجود خداوند با بحثها و استدلالهای عقلانی به وحدت پروردگار اذعان میکنیم؟ آیا موضوع توحید تنها منوط به یکتایی خداوند است؟ یعنی همین که ما ایمان بیاوریم، خداوند یکی است، موحد شدهایم؟
به طور قطع چنین نیست چرا که بزرگترین حوادث تاریخی با عنوان بعثت پیامبران برای عظیمترین خلقت پروردگار یعنی انسانها رخ داده است.
پس حقیقت بعثت به عظمت و بزرگی حقیقت انسان است. انسانی که نه محدود به ماده و جسم است نه محدود به معنویات. نه محدود به یک قطعهی مشخصی از تاریخ و نه محدود به مکانی خاص.
بلکه انسان همیشه انسان است و دارای ابعاد لایتناهی. پس بعثت نیز چنین است و نمیتوان چنین مفهوم والایی را تنها به یک هدف محدود کرد. نمیتوان باور داشت که پیغمبر در شرایطی خاص مبعوث میشود ودر سختترین شرایط به انجام مأموریتها تن میدهد تنها بهازای ایمان بشر به یکی بودن پروردگار. باید مفهومی عمیقتر پشت واژهی توحید یافت.
دانستیم که توحید تنها اذعان به وحدت خداوند نیست. پس چیست؟
توحید یک سبک از زندگی است. روشی از زندگی که به دنبال کوتاه کردن دست قدرتهای گوناگون از زندگی بشر است. چرا چنین برداشتی از توحید میتوان داشت؟ زیرا، سبکی که از ابتدا فریاد بر میآورد: " نه" و در قدم اول "لای نفی" را در عبارت " لاالهالاالله" با تمام قوا فریاد میزند، مسلماً برای رفتار انسان چارچوب و شاخص دارد.
این چارچوب، "نه"، به تمام قدرتهای طاغوتی و شیطانی است، "نه"، به تمام قدرتهایی است که زندگی انسان را دستخوش هوسها و تمایلات خود قرار میدهد. "نه"، به تمام بندگیها جز بندگی خدا است، "نه"، به تمام ولایتها جز ولایت خدا است.
آری، تنها با همین سبک زندگی است که "بشر به سعادت حقیقی و رستگاری دنیا و آخرت خواهد رسید و دنیای بشر هم آباد خواهد شد دنیایی در خدمت تکامل و بقای حقیقی انسان است". (۲ مهر ۱۳۸۲ بیانات در دیدار کار گزاران نظام)
حال سؤال اینجاست؛
1⃣ جامعهی امروزِ ما تا چه میزان موحد است؟
2⃣ تا چه میزان نفی طاغوت، سبک و فرهنگِ زندگی حقیقی و مجازی ماست؟
3⃣ از آنجا که بعثت هر پیامبر، زمانی رخ میدهد که پرستش خداوند دگرگونه شده و زندگی بشر دستخوش طاغوتُ زمانه است، آیا وقت آن نرسیده که تنفس در فضای مجازی را به عنوان زیستبومِ جدید بشر اصلاح کرده و موحدانه زندگی کنیم؟
4⃣ آیا نباید در مسیر تحقق اهداف بعثت بر بردگیِ نوین، در بستر فضای مجازی خط بطلان بکشیم؟
5⃣ آیا نباید معتقد بود که نفی طاغوت حتی در چنین فضایی، قدم اول و از ملزومات زیستِ موحدانه است و رمز تحقق این سبک از زندگی، برونرفت از سلطهی طاغوت است؟
آری، امپراطوری رسانهای غرب، امروز حکومتی طاغوتی است که هدفش به بردگی کشیدن تکتک انسانها است و برماست که در چنین جامعهای به تاسی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهواله) در این فضا مبعوث شویم و با شکستن بتِ حاکمیت دشمن به آن رنگ توحیدی ببخشیم.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔴بزرگیم یا بزرگوار؟
✍ نساء خلیلی
۱. بزرگ کیست؟ او که ارادهای پولادین دارد و در راهٔ خواسته خود او از هیچ کوششی دریغ نمیکند. بزرگوار کیست؟ کسی است که در روح خود احساس عزت دارد، احساس کرامت نفس میکند و به موجب شرافت خود از هر دنائتی احتراز میجوید. نکته اینجا است که هر بزرگواری، بزرگ است اما هر بزرگی، بزرگوار نیست. آن عالمی که تنها به فکر کشف علم جدید و هیچ فضیلت دیگری ندارد یا پادشاهی که فقط به فکر کشورگشایی است، به خاطرِ ارادهٔ پودلاین خود بزرگ است ولی بزرگوار نیست.
۲. هدف بعث پیامبر اسلام(ص) به نقل از ایشان به خاطر به کمال رساندن مکارم اخلاق است:«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ.».
که گاهی به اشتباه به این ترجمه میشود که «من مبعوث شدم که اخلاق نیک را تکمیل کنم». به این دلیل اشتباه است؛ زیرا «هر صاحب مکتبی هر نوع اخلاقی آورده باشد، عقیدهاش این است که اخلاق نیک آن است که من میگویم.» (آزادی معنوی، ص ۲۰۲)
۳. مکارم اخلاق چیست؟ مکارم اخلاق، همان داشتن روح بزرگوار است؛ یعنی روحی که آقا شود و خود را برتر از آلودهشدن در دامنِ دروغ، تهمت، غیبت، خودپرستی و... بداند. در روح خود چنان احساس عظمت کند که نخواهد لکه گرد و غباری روی این جنس نفیس بنشیند. وقتی کسی دارای روح بزرگوار شد، به حکم ارزش ذاتی که برای خود قائل است؛ از دام بسیاری از گناهان به حکم عقل و نفس خویش میرهد.
۴. باید در خود دقیق شویم که در کارهای فوقالعادهٔ خود، بزرگیم یا بزرگوار؟ اگر برای جهاد تبیین قلم میزنیم، سخنرانی میکنیم و مشارکت عملی و علمی داریم، اینها به خاطر بزرگی است یا بزرگواری؟ و در این عید سعید مبعث از خدای متعال بخواهیم از آن روح مُکرمت و بزرگواری به همهٔ ما بچشاند و ما را در این انوار الهی غرق کند.
برداشتی از کتاب آزادی معنوی، استادِ شهید مرتضی مطهری
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
روز بعثت دیگرباره انسان
✍️فاطمه میریطایفهفرد
خداوند حبیبش را به بالای کوه میبرد. اصلا دلش میخواهد حبیبش، دور از هیاهوی شهر، با خدایش نجوا کند. نمیدانم چه کلامی و سخنی از دل رحمةللعالمین گذشت!؟ با خداوند چه گفت!؟ آن لحظات عظیم برای تحول بشریت چگونه بر ایشان گذشت؟! بشری که در خواب و خور بود و کعبه را با اصنام، ناخالص کردهبود. چه زمان سختی و چه وظیفهی دشواری! اما خدا از حال بندگانش آگاهتر است. خداوند یتیم عبدالله و آمنه را پذیرفت و او را سرور تمام عالمیان کرد. پس سروری از آن خداوند است.
امشب مکه عجیب نورانیست. عجیب صدای پر پرواز ملائک میآید.
امشب خدیجه(سلاماللهعلیها) عجیب بیقرار مراد خویش است. امشب عجیب شیرین است؛ آن خرمایی که علی(علیهالسلام) تا بالای کوه برای پیامبر(صلی الله علیهوآله)آورد.
امشب خدا دیگربار انسان را مبعوث است برای سروری بر کائنات. امشب انسان دوباره بزرگ میشود برای کاری بزرگ. کاری از جنس آخر دنیا، از جنس اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا. امشب دوباره وقت پذیرفتن مسئولیت است در عصر جاهلیت مدرن با اصنام رنگارنگ.
امشب دوباره شانهها را میآزمایند به تحمل سختی و بردباری دربرابر ناملایمات.
یعنی امشب شانههایم تحمل میکند؟! یعنی مرا هم میخرند در بازار مکارهی دنیا!؟
یعنی امشب من هم به خداوند پیامبر(صلی اللهعلیهوآله) مومن میشوم!؟
امشب دلم عجیب توسل میخواهد. برای زدودن تمام دوئیت ها و دوگانگیها.
امشب عجیب دلم خرما میخواهد. خرمایی به شیرینی خرمای مکه.
🍃عیدتان مبارک🍃
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
✨شکرگزار منت عظیم
✍️نجمه صالحی
منت گذاشتن همیشه به رخ کشیدن طرف و کار ناصوابی نیست، حتی گاهی لازم و واجب است مثلاً هنگامی که کسی کالای گرانبهایی به ما هدیه داده اگر در مورد ارزش آن صحبت کند، نباید ناراحت شد، این یک نوع تذکر برای بهتر حفظ کردن آن متاع است!
واژه «منت» از «من»* در معنی سنگی است که آن را وزن میکنند همچنین نعمت سنگین و باعظمت است، پس در مقابل نعمت ارزشمند بر ولی نعمت نباید خرده گرفت! منت هم دو نوع است پسندیده و ناپسند!
منتگذاری برای نعمت بزرگ، منتی پسندیده است، چون نوعی تذکر برای حفظش است! پس وقتی خداوندمتعال روز مبعث بر مسلمانان نعمت بزرگ رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را عطا فرمود، بر سر ما منت گذاشت اصلا تاج سر گذاشت! «منّ الله» و ما ممنونیم از خدای مهربان بهخاطر نعمت نبوت، رسالت و نجات انسانها از جهالت!
لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ/آل عمران آیه ۱۶۴
خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمتبزرگى بخشید)، هنگامى که درمیان آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را برآنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمتبیاموزد و البته پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.
🍃عیدتان مبارک🍃
*مفردات راغب،ذیل واژه «من»
#عید_مبعث
#عید_مبعث_مبارک
#یاامیرالمومنین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🦋امروز شاد باش شادتر از همیشه
✍️بانو آلاله
عید مبعث از راه رسید و بیشتر از همیشه گوش جان را باید تیز کرد و خوب توجه نمود به ندایی که درون و بیرون را آزاد و شاد میکند!
ندایی که در آسمان آگاهی و ایمان طنین انداز می شود که همانا محمد(ص) به پیامبری مبعوث شده است تا زنجیر جهالت و غفلت را از پای قلب انسان فرو رفته در گمراهی و اسارت و اوهام باز نماید و به او اجازه پرواز تا ملکوت و هم نوا شدن با ملائک را بدهد.
امروز مسرورتر از همیشه باید بود؛ چرا که این شادی پایداری ابدی خواهد داشت و پس از آن غمی به سراغ انسان نخواهد آمد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«اینِ آن»
✍️طیبه فرید
مستندِ جملهی معروف فلانیها «یک روح هستند در دو بدن» را شیخ عباس قمی در «مفاتیح الجنان» در اعمال شب بیست و هفت رجب آورده است!
قصه، قصهی مبعث محبوب خداست اما مستحب است زیارت آقاجانمان امیرالمومنین علیه السلام خوانده شود.
ابن بطوطه دانشمند اهل سنت هم ششصد سال قبلتر از تألیف مفاتیح در سفرنامهاش آورده که رافضیها (منظورش ماییم) در شب بیست و هفت رجب مریضهای لاعلاجشان را میآورند در روضهی نجف! دوسوم شب که میگذرد کورهایشان بینا میشوند، زمینگیرهایشان از جابلند میشوند و....
اما یادش رفته بنویسد که او مردهها را زنده میکند! مردههایی که شب مبعث دلهایشان را از راه دور و نزدیک بر میدارند و میآورند در روضهی نجف و گره میزنند به مشبکهای ضریح و میگویند:« یا محی» و بعد زنده میشوند و در اکسیژن بکر ایوان نجف نفس میکشند! تا شنونده یادش نرود نام علی و محمد چنان قرین هم است که: «این نفسِ آن» است!
خدا همینقدر با علی علیه السلام ندار است در آغاز مأموریتِمحبوبش محمد صلی الله علیه و آله!
🍃 اسعد الله ایامکم🍃
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI