eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
677 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
♥ ❣ 📱 ✨ 《عرفان》 درگیر چیدن وسایلم تو اتاق قبلیم بودم الته چیندن که نه بیشتر وسایلمو دلشام به زور تو کند جا میدادم که گوشیم زنگ خورد +سلام مسعود -سلام عرفان، چطوری ؟ +خوبم میگم به نظرت نباید به من میگفتی خونتو فروختی؟ -چی؟؟؟خونمو فروختم؟؟جون تو اگه فروخته باشم +پس.. نکنه عروسی کردی خب عروسی دعوت نکردی حداقل میگفتی واسه پاتختی بیام همون جور که داشتم به چرت و پرتای مسعود می خندیدم گفتم: +معلوم هست چی میگی خب درست بگو ببینم _آهان یعنی آرمیتا تو خونه تو از‌زمین سبز شده و تو خبر نداری +نخیر اجاره دادم بهش تو از کجا فهمیدی؟نگو که رفتی تو ؟ -خب من کی در زدم که بخوام امروز در بزنم +واایییی دید تورو؟ -آره رنگ میت شده بود +کوف برا چی میخندی -هیچی من برم دیگه کار دارم کلیدم یادم بیار بهت بدم +برو خدافظ -بای تلفن و قطع کردم و به وسایلی که از کمد ریخته پایین نگاه کردم ** باز من اومدم تو این خونه و نقل محافل شد زن گرفتن من از یه طرف مامان از یه طرف بابا حتی عارفه هم دیگه داشت واسه من دنبال زن میگشت و این منو کلافه کرده بود +بابا خب من زن نمی خوام الان -چرا؟ +مگه خودتون نگفتین با آرمیتا محرم بشیم؟ -به به پس‌بگو آقا چرا انقدر مخالف ما برای زن پیدا کردنه +نه منظور.. -نه دیگه فهمیدم +باباا -ولی الان نمیشه -باید تکلیف پدر و مادرش روشن بشه تو یه پرونده اصلا مطمئن بشم راست گفته که ندیده اونا رو بعد +ماجرا چیه بابا؟ -ماجرا یه پرونده مربوط به منه شما دخالت نکن +ایییی بابا....خب اگه قراره محرمم بشه باید منم بدونم -نه خیر هر وقت خواستین محرم بشین اگه صلاح دونستم بهت میگم +آخه بابا -اخه بی آخه تموم +بابا بگین دیگه -عرفان پاشو برو تا به مامانت نگفتم قراره یه خواستگاری بزاره برات +باشه باشه رفتم ...... :✍ و کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیکرد الهی دارد🚫 ❤️ @afsaranjangnarm_313 📱