eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
677 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
😍313 دنبال کننده
ترامپ ۱ سال قبل: ایران را از ریشه نیست و نابود میکنیم و با خاک یکسان میکنیم ترامپ ۶ ماه قبل: به مردم‌و ملت ایران کاری نداریم،کل سران جمهوری اسلامی را نابود میکنیم ترامپ۵ ماه قبل: ما با سران رژیم جمهوری اسلامی سر جنگ نداریم و فقط میخواهیم رژیم ایران را تغییر دهیم ترامپ ۴ ماه قبل: ما به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم،فقط میخواهیم اصلاحات گسترده‌ای در این رژیم به وجود آید ترامپ ۳ ماه قبل: اگر رژیم ایران آرزوی مذاکره با ما را دارد باید اول خود را اصلاح کند و ما ۱۲ پیش شرط داریم ترامپ ۱ ماه قبل: رژیم جمهوری اسلامی رژیم بدی هم نیست،آماده‌ی مذاکره هستیم،شماره‌ی مستقیم خودم را به دولت ایران میدهم تا هر وقت خواستند با من تماس بگیرند ترامپ دو هفته پیش: بدون هیچ پیش شرطی مذاکره میکنیم،ایران و آمریکا منافع مشترک دارند و جنگ به نفع هیچ کشوری نخواهد بود،ما جنگ نمیکنیم و از ایران هم میخواهیم جنگ نکند ترامپ هفته‌ی پیش: عید سعید فطر را به تمام مسلمانان جهان مخصوصا ایرانیان عزیز تبریک میگویم ترامپ بزودی: توبه و انابه کردم که دیگر از این غلط‌ها نکم ترامپ یک ماه آینده: اشهد ان لا اله الا لله   ترامپ چند ماه آینده: جانم فدای رهبر...... ‍ ‍@afsaranjangnarm_313
📜 هر وقت به من می‌گفت رضایت بده تا به سوریه بروم،مےگفتم: اجازه بده سنت کمی بیشتر شود... که مےگفت:شیطان در کمین ماست و از آن نباید غافل بشویم،چه تضمینی میکنی که چند سال دیگر،من همین آدم باشم... در واقع نمےخواست تغییر کند و دوست داشت پاک از این از این دنیا برود... یک روز پدرش را صدا زد که به اتاقش برود،من متوجه شدم که خودش رضایت‌نامه نوشته و از پدرش میخواهد که آن را امضا کند،به شدت ناراحت شدم. بعد از دیدن ناراحتے من،آن را پاره کرد ودر سطل زباله ریخت. پدرش هم گفت:مگر مصطفی از علےاصغر و علےاکبر، مهمتر است،من این همه مدت در جبهه‌های جنگ بودم ولی هیچ اتفاقی برایم نیفتاد،راضے به رضای خدا باش و توکل کن... من هم با این حرف ها آرام شدم... و مصطفی به سوریه رفت و پرکشید🕊 {خاطره‌ای از مدافع حرم سید مصطفی موسوی💔} 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
📚👓 قسمت چهلم تقدیم نگاهتون🙃
🌹 ❤️ 🌹 بعد از اینکه تماس تموم شد تازه مغزم شروع کرد به تجزیه و تحلیل عمو میخوان بیان ینی سمیه و شوهرشم میان؟؟ اوه یادم نبود سمیه امروز میرسه یادم باشه زنگش بزنم بپرسم کی میرسه باذوق و شوق پاشدم و خونه رو مرتب و تمیز. کردم خداروشکر همه چی داشتیم و نیاز نبود بابا چیزی بخره میوه ها رو شستم و چیدم و اماده گذاشتم یخچال ناهارم حال نداشتمـ چیزی درست کنم یه نیمروی ساده درست کردم و خوردم رفتم سراغ گوشیم تا زنگ بزنم سمیه ،شمارشو گرفتم +الو سلام سمیه جون -سلام عزیزم +چه خبر خوش میگذره؟ -جای همتون خالی +کی میرسین؟ -یکی دوساعت دیگه +باشه پس می بینمت.خداحافظ -خداحافظ عزیزم بعد از اینکه صحبتم با سمیه تموم شد یهو یادم افتاد که ازش نپرسیدم چه ساعتی میان خب حالا یه ساعت میان دیگه چه فرقی داره نمی دونم چرا زن عمو زنگ نزده پاشدم ساعتو نگاه کردم حدود ۴ بود خیلی خسته بودم و گفتم یکم بخوابم تا ۵ انقدر خسته بودم همین که سرم رو گذاشتم رو بالش خوابم برد. خواب بودم که حس کردم یکی داره صدام می‌کنه چشمام رو که باز کردم و بابا رو دیدم که داره صدام میزنه -دخترم پاشو شب شده الان میان +وایی ،چقدر خوابیدم بابا رفت بیرون و منم بلند شدم و لباسایی که از قبل آماده کرده بودم و پوشیدم یه شومیز صورتی روسریمم لبنانی بستم و چادر رنگیمو برداشتم و رفتم بیرون رفتم تو اشپزخونه و وسایل و اماده کردم +بابا -جانم +میگم شام که نیستن؟من چیزی درست نکردم -نه فکر نکنم چون گفتن یه ساعت میان میشنن و میرن حالا یه چیزی از بیرون می گیریم +اها منم رفتم رو مبل کنار بابا نشستم و تلویزیون و روشن کردم یادم افتاد نماز نخوندم +بابا عمو اینا کی میان؟ -باید بیان دیگه کم کم +نماز نخوندم برم بخونم تا میان -باشه برو بابا جون سریع رفتم و وضو گرفتم و دوباره روسریمو بستم و نمازمو شروع کردم نماز دوم و داشتمـ می خوندم که صدای زنگ در اومد سلام نماز دادم و جانماز و سریع جمع گردم اصلا اون موقع حواسم نبود که خب چرا آیفن و زدن طبقه پایینن دیگه خب در واحد و باید بزنن رفتم بیرون دیدم بابا در واحد و باز کرده و عمو منصور پشت سرش مژگان و خانومش و آخرین نفر کامران با یه دسته گل و جعبه شیرینی اومد داخل همون جوری وسط هال خشکم زده بود..... ... ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹@afsaranjangnarm_313🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌱 آقــاجـ💚ـان: سرباز تو ام در این با تنها سلاحم یعنی ⬅ چادرم 🌷@afsaranjangnarm_313🌷
🍃 اگه توی این اوضاع و شرایط هنوز داری برای رویاهات🙃تلاش می کنی !: *تو یک قهرمانی...* ❣ @afsaranjangnarm_313