#جنـگ_نـرم
🔰 لوح | حقه بازی
🔻رهبر انقلاب اسلامی: «بهانهی آزادی بیان برای محکوم نکردن جرم بزرگ اهانت به چهرهی قدسی حضرت رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوامفریبانه است.» ۹۹/۶/۱۸
📱@afsaranjangnarm_313⚔
#تلنگرانهـ ✨
چه خیالِخامی است رسیدن به #شهادت
وقتی هنوز لذتگناه را ترجیح می دهیم :)🚶🏻♀
✿๑✿๑✿๑✿๑✿๑
💫@afsaranjangnarm_313💫
{•🖤🔗•}
#دلنوشته 🌱
برسهاونروز...✨
ڪهخستہازگناهامون
جلـو #امامزمان💚
زانـوبزنیـم
سرمونوپایینبندازیم
وفقطیہچیزبشنویم
#سرتـوبالاڪن
منخیلیوقتـهبخشیدمت...💔
عـزیزترینم،❣️
امـامتنھـایمـن
ببخشاگـهبرات #زینب نشدم...😔
*ڪِےشَود*
*حُــربشـوَم*
*تـوبـہمردانـِہڪُنم...*
اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج💚
🌤@afsaranjangnarm_313🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره 📜
🌹مردم از شجاعت وی صحبت میکنند ولی میخواهم از اخلاص این شخصیت کمنظیر بگویم که چند سال پیش که دیداری داشتیم بعد از اتمام صحبتها از آقایان خواستند بیرون بروند و کفن خود را آورده و خواستند امضا کنیم.
🌹این حرکت شهید سلیمانی نشان میدهد که وی از همان زمان به فکر رفتن بود و ثانیاً نمیخواست مردم بدانند که او این کفن را آورده است که این اخلاص قابلتوجه و ستودنی است.
|خاطره ای از شهید❤️
سپهبد حاج قاسم سلیمانی🕊|
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
💕 #بسم_رب_العشق 💕
❤️ #عشق_مجازی 📱
📌 #فصل_دوم 🖇
✨ #قسمت_دهم 📚
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم گوشیمو برداشتم چشم بسته جواب دادم
+بله؟
-سلام دخترم
صدای بابای عرفان و که شندیم از روی تخت پریدم پایین و گفتم:
+ سلام
-ببخشید خواب بودی؟
+نه..یعنی دیگه باید بیدار می شدم
-من پشت درم یه چیزی آوردم
+بفرمایین تو الان در و باز میکنم
-نه باید برم..فقط سریع بیا بگیر ببخشید
+چشم
گوشیو قطع کردم و سریع چادر رنگیمو سر کردم و رفتم جلوی در
در و باز کردم آقا محمد آقا از ماشین پیاده شد
-بیا دخترم این همون نامشونه فقط برای خوندش عجله نکن نمی دونم توش برات چی نوشتن فقط هروقت حالت خوب بود بازش کن..
+نا..نامه اوناس؟
-آره
+اع....اعدام.. شدن؟
-خداحافظ ببخشید بیدارت کردم
محمد اقا بدون اینکه جواب سوالمو بده سوار ماشین و شد رفت..
پس اعدامشون کرده بودن... با دستای و پای لرزون رفتم تو و در و بستم
******
{*از خواب که بیدار شدم دیدم خونه تاریکه بلند شدم لامپارو روشن که از بالا صدای زهرا و خانوم و شندیم
+بلههه؟
-خواستم بگم بیای بالا پیش ما
+چشم میام
دست و صورتمو شستم و رفتم سراغ ساکم تا بسته نبات و دستمالی که تبرک کرده بودم و برای زهرا خانوم ببرم..
نگاهم افتاد به دفترچه ای که بعد از اون روز با حنانه نشستیم کامل تمومه بحثایی که توی اون مدت داشتیم و نوشتیم،می گفت به درد می خوره یه روزی..
یه دفترچه گلگلی خیلی قشنگ که صفحه های آخرش هرکدوم از بچه ها برام چیزی نوشتن...
بازش کردم صفحه اولش مربوط به حجاب بود ..
نصفه شب که خوابم نمی برد از روی دفتر حنانه نوشتم می گفت بحث ماله روزاییه که من هنوز عضو گروه نبودم...
#ادامه_دارد....
#نویسنده:✍
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیکرد الهی دارد 🚫
❤️ @afsaranjangnarm_313 📱
♥ #بسم_رب_العشق ♥
❣ #عشق_مجازی 📱
📌#فصل_دوم🖇️
✨ #قسمت_یازدهم
دفترچه رو گذاشتم روی میز و یه شال انداختم روی سرم چادر رنگیمم برای احتیاط برداشتمو با سوغاتی ها رفتمبالا توی حیاط
که با نجمه خانوم روبرو شدم
+واییی سلام ...حدس میزدم شما دختر زهرا خانوم باشین
نجمه خانومم تعجب کرده بود
-سلام عزیزم چه تصادف جالبی
نشستم کنارشون و سوغاتی هارو به زهرا
خانوم دادم که کلی تشکر کرد ....
****
ظرف غذایی که نجمه خانوم درست کرده بود و گذاشتم لب اپن و چادر و شالمو در آوردم
به خاطر پسر نجمه خانوم پایین راحت تر بودم...
یه قاشق برداشتم و شروع کردم به غذا خوردن
بعد از غذا رفتم سراغ گوشی و یکم با بچه های گروه مشهد چت کردیم و حرف زدیم
قرار شد هممون این مطلبایی که تو دفترچه هامون نوشتیم و نشر بدیم..
بعد از مدت ها دوباره رفتم سراغ اینستاگرام
دوباره یه صفحه زدم با اسم
《عقاید من》
اما این دفعه یه فرق بزرگ داشت اونم این بود که واقعا عقیده داشتم به چیزایی که قرار بود نشر بدم...
وقتی فکر میکنم همین یه ماه پیش چه کارایی کردم از خورم حرصم میگیره..
بسم الله گفتم و دفترچمو باز کردم یه عکس از یه بچه ی با چادر که خیلی ناز بود گذاشتم و کپشن و از روی دفترچم تایپ کردم :
حجاب یک پوششه و حفظ کردن اون مخصوص به خانمها نیست و مرد هم باید رعایت کنه نه اینکه تمام بدنشون و بپوشونن و یعنی مقداری از بدن که عرف هست رو بپوشونن و خانم ها علاوه بر مقداری که آقایان میپوشن باید موها و سرو گردن خود را بپوشن به خاطر اختلافی که بین زن و مرد هست. دختر موجودی لطیف آفریده شده به خاطر جایگاهی که خدا براش در خانواده تعریف کرده.خدا میخوادنقش دلبری بهش بده در خانواده که نتیجه اش استحکام خانواده است. لازمه مادر بودن و عاطفی بودن و صبور بودن و جذابیت داشتن اگه مرد رغبت به تولید مثل داشته باشد اینکه زن زیبایی خاص داشته باشد که مرد از آن محروم هست یک زن با این بدن نمیتواند بدون پوشش باشد چرا چون اگر بدون پوشش باشد بخواد در جامعه حاظر باشه تمام اون اهداف لگد مال میشه دیگه هیچی باقی نمیمونه چون اگر بدون پوشش باشه بعضی افراد هستن که دلاشون مریضه بیمارن هوس بازن زن رو به چشم کالا میبینن و دنبال کام جویی ازشون هستن و خداوند نمیخواد زن اینقدر زلیل و کم ارزش باشه و میفرمایند ای زن تو ارزش داری و من تورو به خاطر اون هدف و ارزش والا آفریدم پوشش خودتو حفظ کن برای خودت اهمیت اهمیت قائل شو به خودت ظلم نکن پی به همین دلایله که خدا به حجاب تشویق میکنه.....
#ادامه_دارد......
#نویسنده:✍
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیکرد الهی دارد🚫
❤️ @afsaranjangnarm_313 📱
خب دیگه رمان گذشته و آینده نمیشه و فقط گذشتس یعنی ادامه همون فصل یک ❣
ممنون از اینکه همراهمونین🌹
https://harfeto.timefriend.net/747924221
خب حالا یه سوال🙃👆🏻
به نظرتون عرفان به خاطر آرمیتا عوض میشه و برمیگرده؟🤔
#نظرات🍬
عرفان جای خاصی نرفته😂تو گذشته که هنوز از وقتی آرمیتا از مشهد اومده ندیدن همو...بلاکشم کرده پیام ندادن...
بعدم حال که ازش بی خبرن یکم صبر کنین تو پارتای بعد میگیم متوجه میشین ممنون❣
@afsaranjangnarm_313 ❣
#حسـین_جان
مثـل هـــرســـال پـر از حســرت اینــم ڪه چــه زود
دلــمـان تنــگ بـراے دهـــــــه ے اول شــــد
✿๑✿๑✿๑✿๑✿๑
@afsaranjangnarm_313