فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱| #جنـگ_نـرم
📽 یکی از مهمترین برنامه های دشمن در جنگ نرم چیست؟
👈 مهم و تا انتها ببینید
☆〰〰📱〰〰☆
@afsaranjangnarm_313
☆〰〰⚔〰〰☆
{•🖤🔗•}
پهلووناےِمحلہرفتنو
مادراموندنوکـوهخاطراتــ
اوناکہتویبهشتناما
سلامتےمادراشونصلوات ..💔
🌹@afsaranjangnarm_313🌹
#تلنگرانهـ ✨
〖مےگفت:
شهادت "هدف" نیست✋🏻
هدف اینه که عَلَمِ اسلام🇮🇷 و اسمِ امامزمان(عج)💚را ببرید بالا
حالا اگه وسطِ این راه شهید بشید
"فداے سرِ اسلام" :)! ♥️🕊〗
🌪@afsaranjangnarm_313🌪
♥️🦋•.°
-چادرےبر سرم دارم
که عاقلانھ انتخابش ڪردم🙂
-و عاشقانھ عاشقش شدم!!
| من این عاشقانه های
عاقلانه را عاشقم!!🌺♥
کوچهبهکوچهعشقتوراجارمیزنمحسین!!
🌱 @afsaranjangnarm_313 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره 📜
🌹هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در #مُحرم خلاصه می شود. #قرار_بی_قرار را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود.
🌹حسرت هایش برای نبودن در #کربلا ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر #علمدار و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف #حرم عمه سادات آرام گرفت.
🌹عشق به شهید #ابراهیم_هادی در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی #سید_ابراهیم را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش.
🌹دلش در #سوریه گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد.
در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده #شهدا و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود.
🌹مردانه پای قولش می ماند. با #ابوعلی عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش #ارباب کند.
🌹با شهادتش #شفاعت رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست .
🌹مصطفی در صدر قلب ها بود چه
در سوریه که #سردار_دلها از محبتش به او گفت و چه در #شهریار که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند.
🌹او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، #شهادت می خواست .در روز #تاسوعا شهید شد ، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش .
•|خاطرهاے از شهید💔
مصطفےصدرزاده🕊|•
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
💕 #بسم_رب_العشق 💕
❤️ #عشق_مجازی 📱
📌 #فصل_دوم 🖇
✨ #قسمت_دوازدهم 📚
بعد از تاسیس پیج عقاید من دوباره دایرکتم پر شد از سوال های اعتقادی ولی اینبار فرق داشت من جواب بیشتر این سوالا رو بلد بودم بقیه رو هم تو گروه می پرسیدم..
گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود نمیدونستم باید جواب بدم یا نه قطع شد که پیام اومد
-برای چی بلاک کردی؟
+از اولشم باید همین کارو میکردم
-یعنی متحول شدی یهو؟
بیخیالش شدم و این خطم بلاک کردم....
یعنی چرا عرفان نمیره دنبال این چیزا؟؟
حتی به خاطر منمحاظر نیست؟؟
بیخیالش شدم ،سخت بود یهو چت کردن و باهاش قطع کنم ولی خب دیگه اشتباه گذشته نمی خواستم تکرار بشه
**
داشتم خونه رو مرتب می کردم که زنگ در خورد نگاه کردم دیدم جلوی ایفن نیست
+بلههه؟
-بیا جلو در کارت دارم
از شنیدن صدای عرفان تنم یخ کرد
+اینجا رو از کجا پیدا کردی؟؟
-میگم کارت دارم بیا
واییی خدا ابرو ریزی نکنه فقط سریع چادرمو برداشتم و سر کردم و رفتم بالا در و باز کردم
+برای چی اومدی اینجا؟
-اومدم تکلیفمون معلوم بشه
+چه تکلیفی؟
-این که یهو چی شد؟
+یهو چیزی نشد ...من راهی رو که گمکرده بودم رفتم دنبالش پیدا کردم
به شمام گفتم برو دنبالش
-هه ..شما...بیین ما قرار بود طبق حرفی که بابام زد که تا عقد و ازدواج رسمی نشدیم محرم بشیم ...الان با این شرایط من میتونم کنار بیام
با اینکهخیلی سخت بود به هرجون کندنی بود
گفتم
+شرایط قرار نیست مثل قبل بشه مگه اینکه شما عوض بشین
رفتم تو و در و بستم که صدای نجمه خانوم و شنیدم
-چیزی شده دخترم؟مزاحم بود؟
+نه حل شد
از پله ها رفتمپایین و چادرمو در اوردم نشستم روی زمین خدایا من که میدونم عرفان نمی خواد عوض بشه ..دیگه بر نمیگرده مطمئنم..
تکیه زدم به دیوار و زانو هامو تو بغلم جمع کردم
سرمو گذاشتم روی زانو هامو فکر کردم ...
این چند وقت مشعول بودم و کمتر بهش فکر می کردم کاش پیام نمی داد کاش نمیومد جلوی شاید فراموش می شد کم کم ..
صدای پیام گوشیم اومد به خیال اینکه گفتمیکی از بچه هاس بلند شدم و برداشتم که یکم باهاش حرف بزنم که دیدم پیامک از طرف...
#ادامه_دارد....
#نویسنده:✍
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیکرد الهی دارد🚫
❤️ @afsaranjangnarm_313 📱
خندهات میبرد از سینه،
دو عالم غم را...😍💛✨
#فدایے_سـید_علے❤️
#حضرٺِ_دلـبر🧡
❣ @afsaranjangnarm_313 ❣
::🌿
.
به ٺو اَز دور سلامـ🌊
به ♥ـحُسین از طرفــ(☝️🏻)
وصله ے ناجور سَلام ...🕊
🌖* #حسین_منـ
🍃 @afsaranjangnarm_313 🍃