در سردترین شب سال خرمآباد #مادر شهید مدافع حرم اسماعیل غلامی یاراحمدی
روی مزار پسرش پتو انداخت
حدود ۳ماه از شهادتش میگذرد و اگر هزار سال هم بگذرد باز هم # مادر #مادر است و مادری می کند ..
🆔 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
طرح جدید به مناسبت شهادت شهید محمد محمدی 💛💫 @ammar_abdii2 🍃
💠در روضه ی مادر حرف از کوچه و #سیلی که می شود ، از #در_سوخته و غلاف شمشیر ، نوکرها بی تاب می شوند و دست هایشان مُشت....
.
در روضه ی ارباب ، وقتی روضه خوان از حمله به خیمه ها، #معجر_سوخته و #گوش بی گوشواره می گوید ناله ها بیشتر می شود ...
.
🍃خادم الحسین هایی که در روضه #حضرت_زهرا بی تاب می شوند، نبض غیرتشان می زند اگر به خانمی #بی_حرمتی شود....!!!
.
🍃🌸شهید محمد محمدی، نوکری بود که درس #روضه را از بَر بود. رگ غیرتش جوشید وقتی دید به ناموس مردم بی حرمتی می شود . نتوانست مثل رهگذرها کلاه بی تفاوتی بر سر بکشد و راه خودش را برود.
ایستاد و به #وظیفه اش عمل کرد.
وظیفه ای که خیلی از ما فراموشش کرده ایم.
.
🍃برای #دفاع از ناموس کشورش ، جانش را داد.دلم شکست وقتی فهمیدم از #پهلو به او چاقو زدند.گویی سرنوشت #مادر قسمت فرزندان است...
.
🍃آمر به معروف قصه ما شهید شد اما #ایثارش در تاریخ می درخشد وقتی اعضا بدنش به چند نفر جانِ دوباره بخشید .خوش به حال آن کس که #قلب شهید در سینه اش می تپد.قلبی که محبِّ #اهل_بیت است و با ذکر #حسین بی تاب می شود.❤️
.
🍃 قلم در دست میگیرم اما ذهنم سوی #شهید_خلیلی می رود. اویی که در راه #امر_به_معروف جان داد اما حرف ها و #زخم_زبان ها دلش را بیشتر از جسمش زخم کرد.💔
.
🍃خلیلی ها و محمدی ها جان دادند تا قصه #چادر_خاکی و بازار تکرار نشود .به بانویی #اهانت نشود، پیش چشم مردی ناموسش.....
.
🍃چشم می بندم بر دنیای اطرافم.بر آن هایی که شاید با #حجاب غریبه شده اند .بی خیال تمام #طعنه ها و #کنایه ها، به یاد چادر خاکی مادرم و به حرمت خون #محمدها ، چادرم را محکم تر می گیرم . زینبی می مانم پای حسین های زمان......🌴
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
🕊به مناسب شهادت #شهید_محمد_محمدی
.
📅تاریخ شهادت: ۲۷ مهر ۱۳۹۹
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #آمر
🆔 @Agamahmoodreza
17.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله
وقتی به گوشیش زنگ میزدی
تا جواب بده،
روضه مادر رو باید گوش میدادی.
اینقدر حاج حسین "یا یوما" میگفت تا عمار گوشی رو برداره.
یه وقتا پشت فرمون که بود، یا پشت موتور،
شروع میکرد این ذکر رو میگفت
یا یوما یا یوما یا یوما یا یوما یا یوما یا یوما...
گوشه چشمش هم خیس میشد.
کسی چه میدونه
شاید هم اون صبح آخر
که خورشید تازه داشت نرم نرمک بالا میومد
عمار سرستون
داشته زیر لب همین ذکر رو میگفته،
شاید اون لحظه که ترکش گلوله خودتِرِکان توپ بیست و سه نشست پس سرش و چشمش بسته شد،
یومّا اومد بالاسرش.
کسی چه میدونه.
ولی همه میدونن
امشب
تو خونهی علی
ذکر بچه های فاطمه
همین بود
یا یومّا....
#عمار
#یا_یوما
#تمام_هستی_حیدر_همین_بود
#مادر
#مدینه
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#وای_مادرم
#حاج_حسین_مردانی
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
@bi_to_be_sar_nemishavadd
آقامحمودرضا
مادران شهدا، از لحاظ قوّت و قدرت، حقیقتاً بینظیرند ◾رهبر معظم انقلاب: مادران شهدا، از لحاظ قوّت
🔴 مادر است ديگر...
▪️احمدرضابيضائی
🍃🌸 اواخر آذر ١٣٦٠ بود. يادم هست كه زن صاحبخانه ميگفت: «بچه را آورده اند خانه.» اما درست يادم نيست چه كسى مرا برد طبقه بالا تا بچه را ببينم. وارد اتاق كه شدم #مادر بود و «بچه» توى بغلش و زنهاى همسايه و فاميل كه يك حلقه دور آن اتاق كوچك زده بودند. اين تنها تصويرى است كه از تولد #محمودرضا به ياد دارم و هيچوقت يادم نرفته.
٣٠ ديماه ٩٢، وقتى پرواز ١١ شب تهران - تبريز توى فرودگاه تبريز به زمين نشست و با پدر از پله هاى هواپيما پايين آمديم و وارد سالن فرودگاه شديم، از همسرم كه پدر و مادرش و پسرمان را در مشهد رها كرده بود و خودش را رسانده بود فرودگاه تبريز، خواستم كه قبل از رسيدن ما به خانه، خبر شهادت محمودرضا را به #مادرم برساند.
نمى دانم كى رسيديم توى كوچه و جلوى خانه پدر. صداى گريه زنها توى كوچه شنيده مى شد. پله ها را رفتم بالا و وارد اتاق شدم. #مادر بود و زنهاى همسايه كه يك حلقه دور آن اتاق كوچك زده بودند. شبيه روز تولد محمودرضا در ٣٢ سال پيش اما اينبار #مادر «بى محمودرضا» بود.
مادر از خبر طورى استقبال كرده بود كه انگار خبر داشته و خبر غافلگير كننده اى نگرفته. بى قرار بود و نبود. نشسته بود اما غرق در اشك. مدام مى گفت: «رفتى به آرزويت رسيدى؟»، «راه امام حسين را رفته پسرم...» مى گفت و اشك مى ريخت. گاهى هم ميگفت: «يوسفم رفت...» نشستم پيش #مادر و بهترين جاى دنيا در آن لحظات همانجا بود.
🍃 چهار سال است كه غالبا عصرهاى جمعه مادر را مى برم سر مزار محمودرضا. شير زن است مادر. مثل همه مادران شهدا كه از هر چه مرد كه روزگار به خود ديده، مردتر اند. پيرش كرده ايم. شهادت محمودرضا اما پيرترش كرد. مادرى كه روزى با يك دست ما را بلند مى كرد و تر و خشكمان مى كرد، حالا براى بالا آمدن از ده پله بلوك ١١ گلزار شهدا، عصايش مى شوم. با اينهمه شير است مادر. چهار سال است كه با من مى آيد سر مزار مى نشيند، قرآن كوچكى را از كيف در مى آورد و مى خواند و سنگ مزار را مى بوسد و بعد روى نيمكتى كه آنجاست مى نشيند و تماشا مى كند. آنقدر تماشا مى كند تا سير شود و بعد بلند مى شويم و بر مى گرديم.
در اين چهار سال حتى يكبار شكستنش را سر مزار نديده ام. اما #روز_مادر كه مى شود مى شكند. چهار سال است كه محمودرضا به او زنگ نزده تا روز مادر را تبريك بگويد. و او هر سال از من مى پرسد: «چرا؟» هر سال به او گفته ام كه من حالا براى تو هم «احمدرضا» هستم، هم «محمودرضا». اما فايده اى ندارد. مادر است ديگر...
🆔 @Agamahmoodreza
💠روز_مادر درپیش است
درود و رحمت خدا بر مادران شهدا که موجبات رستگاری فرزندانشان را فراهم کردند 🌷
🍃🌸 مادر شهیدان جوادی نیا
گفت چهارتا پسرم شهید شدند، رسید نگرفتم؛ برا این چارتا النگو رسید بگیرم؟!
🍃🌸 چه زیبا گفت امام خامنهای :
همه تحت تأثیر مادران هستند.
آن (کس) که بهشتی میشود، پایهی بهشتی شدنش از #مادر است؛ که «الجنة تحت اقدام الأمهات»٨٤/٥/٥
🍃🌸 نثار روح رفتگان مخصوصا مادران درگذشته شهدا صلوات
🆔 @Agamahmoodreza
🍃🌸استاد فاطمی نیا(ره):
🔹ممکن است یک پرخاش به #مادر
انسان را صد سال عقب بیندازد
و برکات را ببرد!
تا دیر نشده؛ جبران کنید
اگر در قید حیات هستند،
دلشان را به دست آورید
و اگر هم به رحمت خدا رفته اند،
برای آنها استغفار کنید...
🆔 @agamahmoodreza