هدایت شده از فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
• تحلیل •
#منظر_تمدنی
#روایت_نیرومند
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
دربارۀ حضرت آقا کم نگاشتن، ضعف اخلاقی نیست، ضعف راهبردی است.
ما گناهمان این است که به تنبلی و عافیت عادت کرده ایم و کوچک مانده ایم.
کوچک ماندن منشأ صدها گناه بزرگ است.
مقصود بنده تکریم رهبری نیست، تکریم جای خود را دارد. می توانیم آن را به کروبیان عالم بسپاریم، ولی انقلاب اسلامی ایران نیاز به تحلیل رهبران و رهبری آنها دارد.
ما نیازمندیم «طرح انقلاب» را آنچنان که نزد امام بود و دنبال می شد و آنچنان که نزد رهبر معظم انقلاب است و دنبال می شود، بشناسیم.
و دشمنان این طرح را نیز بشناسیم و ریشه های دشمنی و ثمرۀ دشمنی و بلاهایی که بر سر ما آوردند.
دارد دیر می شود ...
به مثالی توجه کنید :
▫️ جایگاه آیت الله خامنه ای نزد سیاستگذاران کاخ سفید
✍️ دکتر محمد رضا فخر روحانی،
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبيات انگليسي دانشگاه قم
"از سالیان دور بخاطر زمینه های کاری، با برخی از اساتید و نخبگان آمریکایی در ارتباط می باشم.
چند سال قبل، شبی میزبان یکی از ایشان در منزل بودم. تلویزیون روشن بود و در حین صحبت کردن، نگاهی به صفحه تلویزیون می انداختیم.
اخبار شبکه یک پخش می شد؛ در بین خبرها برای لحظاتی تصویری از مقام معظم رهبری بر روی صفحه تلویزیون به نمایش درآمد.
همینطور مشغول صحبت بودیم که بی مقدمه از من پرسید نظر شما راجع به آیت الله خامنه ای چیست؟
من گفتم ایشان رهبر ما است و ما او را قبول داریم ....
ایشان گفت:
من جزء یکی از تیمهای مطالعاتی و پژوهشی کاخ سفید هستم و از تمام گرایشهای فکری آنجا اطلاع دارم...
(تا آن زمان بنده از همکاری ایشان با کاخ سفید بی اطلاع بودم)
ما در کاخ سفید ایشان را بعنوان «رهبر ایران» نمی شناسیم؛ بلکه ما ایشان را «طراح تمدن آینده جهان اسلام» می دانیم.
شما در ایران به سخنان ایشان اهمیت نمی دهید اما ما در کاخ سفید روی تک تک کلمات ایشان کار و تحلیل و بر طبق آن برنامه ریزی می کنیم.
خوشتر آن باشد که سر دلبران / گفته آید در حدیث دیگران
کاش حداقل به اندازه دیگران، قدر منویات و رهنمودهای ایشان را می دانستیم و برای تحقق آن نهایت تلاش خود را به کار می بستیم."
┄┅••؛••┅┄
خیلی داریم تأخیر می کنیم.
همین که در این کشور به ایشان توهین شد و شهرآشوب نشد، یعنی هنوز خیلی کوچکیم.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿شاخه گل صلوات هدیه به روح عرشی حاج قاسم که با اخلاق و تواضع و درد و سلامت و شجاعت و هوشمندی، سالهای سال کوشید تا به فهم جایگاه رهبری رسید، رحمت الله علیه.
☘️@faslefarhang
حب الوطن من الایمان یعنی همین
تاریخ ثابت کرده مؤمنان وطندوستترند
و کسانیکه گفتند «کوروش بخواب ما بیداریم» بیشترین چوب حراج را به میراث کوروش زدند.
https://eitaa.com/maryamordouei
هدایت شده از 🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
🔰 استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی:
زمانى كه اطلاعات، سرعت جريان پيدا میکند، كفر نمیتواند از عهدۀ هماهنگسازى آن برآيد؛ لذا كنترل هماهنگسازى را از دست میدهد.
شما تصور نكنيد كه با بالا رفتن توسعۀ رسانههاى جمعى، كفر قادر خواهد بود به ارتقاء حضور خود در جهان، همپاى این توسعه اقدام كند. اصولاً كلمه كفر داراى ظرفيت مشخصى است، لذا زمانى كه در چنين شرايطى واقع میشود با همان ابزارى كه ساختۀ نظام اوست شكست خواهد خورد.
به بيان بهتر، ناهماهنگى عملى او نيز همچون ناهماهنگى نظریاش ظهور پيدا میكند و وقتى كه چنين شد #انفجار_از_درون آن نظام صورت میگيرد.
☑️ @AndisheMonir
هدایت شده از رادیو رَزان
وصیت شهیده مریم فرهانیان.mp3
9.92M
📻 قسمت سوم:
|آوای فرشتگان|
شما دعوتید به شنیدن بخشی از وصیتنامهٔ زنان شهیدهای که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد، شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانهترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند.
🎙 گوینده: سما سهرابی
🎚 تنظیم صدا: روحالله دهنوی
💻 گرافیست: زهرا پناهی
@razan_radio 🎧
هدایت شده از 🍃محمدعلی صدر
کاملا یهویی و اتفاقی، هرکدوم از اینفلوئنسرهای مجازی پرستار بیمارستان قم و خرم آباد و شهر ری و فلان جا از آب در اومدن و یهو نگران آمار افغانستانیهای متولد شده از دیروز ظهر تا هر روز شدند! کافیه یکَم به حافظه تون رجوع کنید تا فضاحت اصلاح طلبان در تلاش دو سه سال پیششون برای به جنگ کشاندن کشور در ماجرای طالبان یادتون بیاد. بعدش با کنار هم گذاشتن چند تا قطعه، پازل تحلیلتون کامل تر میشه و ریشه مشکوک این ماجراها رو پیدا میکنید. طبعا سیاستگذاران باید به ماجرای بی سر و سامان مهاجران عزیز افغانستانی سامان بدهند؛ اما لطفا در باور کردن استوریهای کاملا بدون منبع و زرد افغانستانیهراسی و عراقیهراسی و کلا همهچیز هراسی، پخته تر باشید. روزنوشتهای دکتر علی صدر را اینجا بخوانید:
@siyasatbrotoush
هم قریب، هم غریب
"پردهی اول: تنها روایتی که تا سالها از مردم افغانستان میدانستم، بیشناسنامه ماندن فرزندانی بود که حاصل ازدواج یک تبعهی افغان با یک دختر ایرانی بودند. فرزندانی که سربند همین بیشناسنامه بودن، نه ایرانی محسوب میشدند و نه افغان! همین شنیدهها و دیدههایی که گاه خیلی به من نزدیک بودند، تصویری ناموزون از افغانستانیها در ذهنم ساخته بود. کم نبودند دخترانی در همین یزد خودمان که به عقد یک تبعهی افغان درآمدند و با وجود داشتن فرزند، همسرانشان از کشور #اخراج شدند. زنانی که باید برای فرزندانشان- که فقط به اعتبار نداشتن یک سجل، نه حق ازدواج داشتند، نه تحصیل و نه کار- هم مادری میکردند و هم پدری…
پردهی دوم: یکی از روزهای دههی هشتاد بود. برادرم کفری از دست بچههای هنرستان محل تحصیلش به خانه آمد. قضیه از این قرار بود که بچههای مدرسه پشت سر امامجماعت- به علت افغان بودن- نماز نخوانده بودند. برادرم #نژادپرست نبود و نیست؛ مثل همهی ما! آخر شریعت اسلام به ما یاد داده که مرزها بیاعتبارند. مضاف بر آن، مرجع تقلیدمان در رسالهاش نوشته است: «امامجماعت باید فردی عاقل، بالغ، شیعهی دوازدهامامی، عادل و حلالزاده باشد. مهم است ایضا صحیح بخواند نماز را!» برادرم و چند نفر معدود که تاب توهین به مردی را نداشتند که بیشتر روزها #روزه بود و در #سلام عامل به «فاستبقوا الخیرات» پشتسرش قامت بسته بودند. گرچه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» اثر نکرد و امامجماعت از هنرستان برادرم رفت که رفت…
پردهی سوم: جوان افغان تعریف میکرد: دوران اصلاحات بود و خاتمی رئیسجمهور. من و سیدمرتضی هشتساله بودیم و سرمست از بوی ماه مهر. مادرم که برای ثبتنام من به مدرسه رفته بود، ظهر نشده با رنگ پریده و عرقکرده برگشت. با بغضی که عنقریب مانده بود به #اشک بنشیند. هاج و واج مانده بودم. وقتی مادرم گفت: «شاید امسال نتوانی به مدرسه بروی» سقف خانه روی سرم آوار شد. دستور وزیر وقت بود که اتباع خارجی را نباید در مدارس ایران ثبتنام کنند. دو ماه بعد من و سیدمرتضی با رایزنی مادرش در روستایی دورافتاده، حق حضور در کلاس درسی را داشتیم که مستمعآزاد آن محسوب میشدیم و نه شاگردش! مدیر قبول کرده بود برویم #درس بخوانیم اما توقع #مدرک نداشته باشیم! هرچند عاشق درس خواندن بودیم و این شرط و شروط برایمان معنایی نداشت، اما غم غربت بیخ گلویمان چنگ انداخته و سخت فشار میداد. احساس حقارت میکردیم. گاهی نگاهمان با نگاههایی گره میخورد که برق نژادپرستیشان توی ذوق میزد. هرچند عمر این فرصت برای سیدمرتضی کوتاه بود! پدرش در بستر بیماری افتاد و باید کمکخرج خانه میشد. همین شد که مدرسه را رها کرد. سیدمرتضی اما رفیق نیمهراه نبود! هر روز ظهر با اتوبوس تا مدرسه میآمد و با هم به خانه برمیگشتیم. وقتی از او سؤال میکردم که «چرا اینهمه راه را تا اینجا میآیی؟» سنگقلابم کرد که «چیزی نشده؛ عوضش با هم به خانه میرویم!» بعدها فهمیدم اگر اتوبوس #مسافر نداشت، به علت دورافتاده بودن روستای محل تحصیلمان، همان روستای قبلی راهش را کج میکرد و برمیگشت! حالا تمام سهم سیدمرتضی از خاک کشوری که برایش حق شاگردی هم قائل نبود، قبری است گوشهی گلزار شهدای خلدبرین یزد. جوانی دهههفتادی که در بیستمین بهار زندگیاش، جانش را فدای انقلابی کرد که حالا مرزهایش به بلندیهای جولان رسیده است. او مانند تمام شهدای «تیپ فاطمیون» مظلومانه و غریبانه زندگی کرد و مظلومانهتر و غریبانهتر پرکشید و شد اولین شهید مدافع حرم یزد. در عوض حالا سیدمرتضی یک سجل سنگی دارد که رویش تاریخ تولد و شهادتش حک شده. او شاگرداول کلاس درس دنیا شد و اسمش در زمرهی «عند ربهم یرزقون» ثبت شد و شد «مهاجر الی الله». مهاجری که مرزهای اعتباری را بیاعتبار کرد و همراه با جوانمردان دیگر افغان، نام افغانستان را با «شهدای تیپ فاطمیون» گره زد…"
ادامه👇
https://eitaa.com/maryamordouei
"پردهی چهارم: در یکی از روزهای پاییزی به «کتابخانهی شرفالدین علی» یزد کمی آنسوتر از میدان امیرچخماق رفتم. کتاب «سهدیدار» نادر ابراهیمی را مرجوع میکردم که چشمم لابهلای کتابهای روی میز به «جانستانکابلستان» امیرخانی افتاد. با «جانستانکابلستان» از کتابخانه بیرون زدم و از همان ایستگاه اتوبوس با امیرخانی همسفر هرات شدم. تنها جایی که نیاز نبود برای چاقسلامتی با مردمانش زبان دوم بلد باشد. حتی لازم نبود برای پر کردن فرم پذیرش هتل، درگیر اسپلکردن اسمش به حروف لاتین شود.
روایت تاریخ پرحادثهی هرات و منارههای خونآلودش و دستان هنرمند استاد «عمادالدین معمار» که کاشی به کاشی مناره را بالا میبرد، آنقدر مرا بر سرشوق میآورد که دلم میخواهد الساعه یک تیکت به مقصد هرات بگیرم و میان تاریخ بر بخورم با آدمهایی که هنوز هم نمیشناسمشان. مثلا تصور کن! عدل بخورم به تور«تیمور گورکانی» همان که لنگش میخوانند و فاتح هرات، ایستاده بر کوهی از سرهای هرویان. بگذریم! تازه فهمیدهام استاد عمادالدین، هم معمار مسجدجامع گوهرشاد است و هم مسجدجامع هرات؛ مسجدی با دوازده مناره که تنها پنج منارهاش هنوز صابون تجاوز دشمن به تنشان نخورده است.
میان ارگ قدیم هرات، صحبت از مرزهایی است که کمتر از یکصد و هفتاد سال میان ما کشیده شده است. آشی با یک وجب روغن که از میان دیگهای انگلیسی سرریز کرده و مرزهای اعتباری و دروغینی که از معاهدهی پاریس، عروس هرات را- که زمانی از لحاظ پرورش نقاشان، معماران و موسیقیدانان به «فلورانس آسیا» شهرت داشت- از آغوش ایران جدا کرده است. نیرنگی که باعث شد تفکر «انا خیر منه» قوت بگیرد و غریبنوازی جایش را به بیگانهستیزی وارداتی دهد؛ تا جایی که بر روی برخی دیوارهای بافت تاریخی شهرم نوشتههای سیاه «ورود افغانی ممنوع» خاطر #دوست را آزرده کند و خاطر #دشمن را جمع.
دلم خون است از سیاستهای غلط مهاجرپذیریمان که به اهل علمشان اجازهی تحصیل در مدارس تربتجام و زاهدان را نداد تا طلاب اهل سنتشان روانهی مدارس پاکستان شوند و بخت یار #القاعده گردد تا تور افکار تکفیریاش را میان آن طلاب پهن و یارگیری کند و سوخت به آتش برادرکشی بریزد. خانهجنگی- جنگ داخلی- به راه بیاندازد و هرازگاهی با انفجار پلی یا ایرپورتی، چشمان دخترکان بلاکش هندوکش را بیفروغ و سیاهسری را در انتظار بازگشت شوهرش جان به لب کند. سیاستی که اگر با کیاست پیوند میخورد، تصویری اینچنین ناموزون از ملتی نجیب، نیمکرهی مغزمان را تسخیر نمیکرد و جوانمردمردمی قریب را #غریب نمیپنداشتیم. اگر اعتبار مرزهای «مید این بریتانیای کبیر» را بر کرامت انسانی افغان مقدم نمیداشتیم، امروز کارکردن یک مهاجر افغان در مشاغل سطح پایین را جرم محسوب نمیکردیم و قشر فرهیختهشان را اسیر بوروکراسیهای دریافت ویزا از نفس نمیانداختیم.
حالا بعد از سالها اعتراف میکنم که غلط کردم- مثل پشتون که به اشتباه کردم میگوید غلط کردم- و به این فکر میکنم چگونه میشود مرزی را که #خباثت و دیوار بلندی را که #سیاست میان ما کشیده با فرهنگ اخوت از میان برداشت و خط بطلانی کشید بر هرآنچه نامش #نژادپرستی است. کلام آخر عبدالرزاق کنار مرز اسلامقلعه که «قدر بدانید ایران را؛ ایران، پاریس است به خدا» برایم فحوایی دارد که شاید خود عبدالرزاق هم فحوای کلامش را نفهمیده باشد؛ اینکه پاریس بودن ایران ذاتا حسنی ندارد و حکایت از آلوده بودنش به «فرهنگ توسعه» دارد تا «توسعهی فرهنگی»! حسن آن است که ایران، ایران باشد؛ نه هیچ جای دیگر…"
https://eitaa.com/maryamordouei
نقد این یادداشت را که دو روز پیش در سایت شرق دیلی منتشر شده، در ادامه بخوانید👇
https://eitaa.com/maryamordouei
🔰در سودای نسلکشی قانونی!
«حق انتخاب از زنان سلب شده»، «بارداری ناخواسته، یک آسیب دو سویه» این عبارات میانتیترهای یادداشتی است که چند روز پیش در سایت شرق دیلی منتشر شده است. یادداشت در تعریض به قانون جوانی جمعیت و جرم انگاری سقط جنین نوشته شده و نویسنده معترض است که چرا باید کسانی که ناخواسته باردار شدهاند و یا شرایط کاری و مالی مناسبی ندارند امکان سقط ایمن از آنها سلب شود و مادری که خودخواسته به بارداریش خاتمه میدهد مجرم شناخته شود. مهمترین ایرادی که میتوان بر مبنای آن، یادداشت مذکور را زیر تیغ نقد برد، مبانی فکری نویسنده است که برونداد آن چنین اعتراضی شده است.
ویلیام گاردنر در بخشی از کتاب خود مینویسد: «خصمانهترین صداهایی که خواستار سقط جنین خودخواسته هستند، به جنبش فمنیستهای رادیکال مدرن متعلق است.» آری، فمنیستهای رادیکال! همان کسانی که معتقدند زنان در مورد داشتن یا نداشتن فرزند حق انتخاب دارند و باید اختیار و قدرت کنترل زاد و ولد خود را به صورت فردی داشته باشند. رد اندیشهای که امروز با جوهر قلم روزنامهنگار شرق دیلی در قالب کلمات ظهور یافته را میتوان در کتاب «تاریخ دو قرن فمنیسم» در وصف فمنیستهای رادیکال نیز پی گرفت: «فمنیستهای رادیکال بر آنند که زنان حق پایان دادن به بارداری خود یا سقط جنین را دارند و این امری شخصی است و مربوط به خود زن است و نه دولت.»
با عمیقتر کردن نشتر نقد بر پیکرهی این یادداشت به اومانیسم و انسانمحوری در برابر خدامحوری خواهیم رسید. چرا که در مکتب اومانسیم است که انسان مالک همه چیز حتی حق حیات دیگران است. در حالیکه در مکتب اسلام حق حیات انسان در اختیار خداوند است؛ چرا که بر مبنای این کلام وحی «انا لله و انا الیه راجعون» مالک تمام انسانها خداوند است و تنها اوست که حق تعیین تکلیف نسبت به حیات و ممات آنها را داراست. این ادبیات کادو پیچ شده متعلق به افکار تاریخ مصرفگذشتهی فمنیستهای خداناباور غربی است که زمانی با همین ادبیات مدرن سقط جنین را قانونی و یک نسلکشی مدرن را در غرب رقم زدند. ویلیام گاردنر در وصف این شگرد فمنیستها مطلبی دارد با عنوان «زبان سقط جنین» که میگوید: «هر جریان سیاسی میکوشد اهداف خود را تحت لوای شعارها و الفاظ گمراهکننده و واژههای زیبا پنهان کند......برخی از این اهداف در شعارهایی همچون «آزادی یعنی انتخاب»، «کودک ناخواسته، نه» و «زن، حق کنترل بر بدن خود را دارد» نهفته است.» چنین تفکری است که در قالب بازی با کلمات برای جنینکشی عبارت «سقط خودخواسته»، برای خودکشی «مرگ خودخواسته» و به ازای دیگر کشی عبارت «قتل دلسوزانه یا اتانازی» را وضع میکند.
مدعای دیگر نویسنده که در یادداشت خود مطرح کرده، نجات جان مادرانی است که به سقطهای زیرزمینی روی میآورند و این امر سلامت و حتی جان مادر را به مخاطره خواهد انداخت، در حالیکه قانونی بودن سقط میتواند جلوی این فاجعه را بگیرد. ادعایی سست و دقیقا شبیه به ادعایی که زمانی برای قانونی کردن سقط جنین در آمریکا مطرح شد اما نه تنها سبب کاهش مرگ و میر مادران نشد که آن را افزایش داد. اگر بخواهیم با تیغ نقد لایههای پنهانتر این اعتراض را بشکافیم به عقبههای ظلمانیتری از این تفکر و تبعات ظالمانهتری که تاریخ غرب گویای آن است خواهیم رسید، اما این مقال را بیش از این گنجایش نیست.
✍️مریم اردویی
https://eitaa.com/maryamordouei
بله کاملا درسته
انسان وقتی در مسیر سقوط قدم گذاشت و از چارچوب شرع مقدس و برنامهی خداوند برای زندگی خارج شد همه چیز را به تباهی میکشونه. در واقع پذیرش ولایت باطل نتیجهای جز فساد و نابودی حرث (زنان) و نسل نخواهد داشت «وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِي الأَرضِ لِيُفسِدَ فيها وَيُهلِكَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الفَسادَ﴿۲۰۵﴾» . به گفتهى الميزان؛ تاريخ گواه آن است كه چه مسلمان نمايانى به نام اسلام و تظاهر به ايمان، بر مردم حاكم شده و حَرث و نَسل را نابود ساختند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از مستند خونریزی رو ببینید که سال ۱۴۰۰ ساخته شده و به انقلاب جنسی آمریکا در دهههای شصت تا نود میلادی با تمرکز بر موضوع سقط جنین پرداخته
در متن بالا اشاره کردم که اگر بخوایم نشتر نقد رو عمیقتر کنیم به لایههای پنهانتری خواهیم رسید که تهش به روابط آزاد جنسی خواهد رسید. کاش عمیق بشیم.
https://eitaa.com/maryamordouei
هدایت شده از مجله مجازی واو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردسر جدید برای زنان غربی
دخترانی که از پسران کتک میخورند
کتک خوردن یک دختر از همکلاسی ترنس خود! این فیلمی است که در روزهای اخیر از یک مدرسه دخترانه در ایالت اورگن امریکا منتشر شده و جنجال زیادی را به همراه داشته است.
پسری که بنا به قوانین حمایت از گروههای Lgbt هویتش را خودش انتخاب کرده و تصمیم گرفته دختر باشد. بیآنکه در روان و فیزیک جسمانیاش رنگی از زنانگی وجود داشته باشد مجوز ثبتنام در مدرسه دخترانه را کسب کرده و حالا این چنین مشغول #کتک زدن یکی از همکلاسیهایش است.
رسانهها از علت این دعوا چیزی ننوشتهاند اما هرچه هست در این دعوای نابرابر دختر واقعی باید ضربههای کتک دخترتقلبی را این چنین تحمل کند و به گریه بیفتد.
این تنها یک نمونه از این بیهویتی جنسی و جنسیتی است که غرب به راه انداخته است. چندی پیش هم یک مرد ترنس! در مسابقات وزنهبرداری زنان در کانادا به راحتی تمام حریفان را شکست داد و بر سکوی قهرمانی ایستاد!
در این بساط بیهویتی که غرب با حمایت از lgbt ها راه انداخته به نظر میرسد بازندهی اول و آخر #زنان هستند.
📩 @vaavmag | مجله مجازی واو
🔗 https://vaavmag.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی شهر مدرن تناسبی با روح و جانت ندارد، باید خودت را و دلت را برداری واز شهر مصنوعی گمشده در هیاهوی مدرنیته فرار کنی و پناه ببری به جایی که به راحتی ریههایت را از هوای بدون سرب پر و خالی کنی.جایی که بوی نم کاهگل زیر پرههای بینیات بپیچد و تو مست شوی از عطر گِلی که وجودت را از آن سرشتهاند. جایی که موسیقی شبهایش جیرجیر جیرجیرکهایی است که لای شببوها و شاخ و برگ در هم تنیده درختان جاخوش کردهاند و حس غریب ترسآلودی را به جانت میریزند. جایی که بوی پشکل و پهن برخاسته از آغلهای خشتیاش تمام عطرهای موسیوهای فرانسوی را بی اعتبار میکند. جایی که درختان پربارش حصار دیوار را تاب نیاورده و کریمانه دست انفاق تا میانه کوچه گشودهاند و تداعیگر«قطوفها دانیه» بودن بهشتند . جایی که درکوچه باغهای ساده و بی تکلفش، نگاهت قد میکشد و زمین از یادت میرود. ستارههای آسمان به تو چشمک میزنند و تو زمزمه میکنی «ربنا ما خلقت هذا باطلا». جایی که مرد آبیار در دل شب ، صدای پای آب را به گوش کرتهای تشنه میرساند و « جعلنا من الماء کل شیء حی» را مشق میکند.
و تو به خیانت مدرنیته در حق انسان لعنت میفرستی که فطرت خاکی او را، لگدمال آهن و سنگ کرد و بوی نم و نای کاهگل آبپاشی شده را از خاطرش برد و از او موجودی ساخت خلوتگریز جلوت پسند، بیذکر و فکر.
.
#جایی_همین_حوالی
#مدرنیته
#روستای_اسلامیه
#یزد
#بافت_تاریخی
https://eitaa.com/maryamordouei
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
روایتی جالب از همسر شهید «مصطفی صدرزاده»
مهدی عرفاتی:
🔹میگفت چند روز پیش به قاب عکسش نگاه کردم و گفتم: آقامصطفی! حسابش دستته چند شاخه گل بدهکاری!؟ آخه مصطفی رسمِ محبتش این بود که لااقل هفتهای یکبار برام شاخه گلی میخرید و هدیه میداد…
🔹فاطمهاش از اونور اتاق گفت: مامان! خرج بابا زیاد میشه! اگر بخواد همهٔ این مدت رو جبران کنه باید یه دستهگل شیک برات بفرسته!
🔹امروز صبح بدون هیچ برنامهٔ قبلی از جایی زنگ زدن و دعوتمون کردن برا مراسم بزرگداشت مصطفی. به محض ورودمون به مراسم، یک نفر با این دستهگل جلو آمد و گفت این رو آقامصطفی برای همسرش فرستاده!
🔸این حرفها رو دیروز همسر بزرگوار شهیدمصطفی صدرزاده نقل میکرد. توفیق داشتیم ساعاتی در منزل این شهید باکرامت تنفس کنیم و فیض ببریم.
🔸اینکه میگن شهدا زنده هستند، به اعتبار لفظ و کلام و تشبیه و استعاره نیست. شهدا صرفا ناظر نیستند، حاضرِ فعالاند؛ مثل همین مصطفی صدرزاده.
🔸به قول همسرش، آقامصطفی در لحظهلحظه زندگی با آنهاست و حضورش را کاملا ملموس احساس میکنند.
@TasnimNews
🔰«بانوی اول» از اول!
کافی است عبارت «بانوی اول» را سرچ کنید تا متوجه شوید که این عبارت لقبی است که به صورت عرف در جوامع بینالمللی به همسران روسای جمهور کشورها داده میشود. زنانی که به علت انتسابشان به بالاترین مقام اجرایی آن کشور بانوی اول لقب گرفتهاند. اما ماجرای انتساب این لقب به خانم علمالهدی به زمانی برمیگردد که ایشان در ابتکاری نوین به برگزاری اولین کنگرهی بینالمللی بانوان تاثیرگذار اقدام کردند که از نظر تا عمل عاملیتی زنانه داشت. درست در خلال برگزاری این نشست بود که جامعهی جهانی برای اولین بار با حضور فعالانه و مستقل همسر رییس جمهور کشورمان در صحنهی بینالمللی مواجهه شد؛ آن هم درست در زمانی که غائلهی جهانی علیه جمهوری اسلامی در موضوع زن برپا شده بود. از همین رهگذر و بر طبق عرف حاکم بر چنین اجلاسهای بینالمللی و پیشینهی ذهنی این مهمانان نسبت به این عنوان، چنین لقبی به خانم علم الهدی توسط همان مهمانان داده شد.
این اولین بار؛ دومینی هم داشت که در سفر به ونزوئلا رقم خورد. این بار خبرگزاری ونزوئلا بود که دیدار ایشان را با همسر مادورو پوشش میداد و باز هم بر طبق عرف جهانی به خانم علمالهدی لقب «بانوی اول» را داد. اما بار سوم و در جشنوارهی بینالمللی خورشید که ایشان یک بار دیگر تلاش کرد تا خود را از این لقب مبری و این لقب را متوجه همسر رهبر انقلاب کند، برای چندمین بار هدف تیرهای سهمگین نقد رسانهها قرار گرفت. تنها نقدی که میتواند متوجه ایشان باشد و نقد عدهای هم ناظر به همین مسئله است، بیگانه بودن این لقب در ساختار اسلامی انقلاب است. چراکه هدف انقلاب اسلامی خروج از ساختارهای غربساختهای بود که زن را مبتنی بر الهیات مسیحیت و تورات تحریف شده تابعی از وجود مرد و طفیلی او دانسته است. مبنایی که بر اساس آن این لقب در عالم سیاست شکل گرفته است که حتی زنانشان را با نام همسرانشان میشناسند.
اما چرا باید چنین خطایی که معلول انتساب آن توسط رسانهها و مهمانان خارجی است چنین بزرگنمایی شده به گونهای که شخصیت علمی، انقلابی و اثرگذار یک زن مسلمان ایرانی و دستاوردهای اخیر و غیرقابل انکار ایشان در میدان دیپلماسی اینگونه پایمال شود؟ کسی که پیرو سوابق درخشان علمی و فهم درست انقلابیش در کارزار جهانی که علیه جمهوری اسلامی در فضای بینالمللی آن هم درست در موضوع زن شکل گرفته است دوشادوش همسر حضور یافته و تلاش میکند تا از زن مسلمان انقلابی و ایرانی اعادهی حیثیت کند. خطای خانم علمالهدی تنها در منتسب کردن این لقب به همسر رهبر انقلاب بود. خطایی نه از سر غربزدگی که بیشتر در جهت تواضع ایشان در توجه دادن به شخصیتی بود که سالهاست در بطن میدان انقلاب حضور دارد. خوب است بدانیم شخصیتی که امروز اینگونه بیرحمانه مورد انتقاد و حتی تخریب قرار گرفته است زمانیکه از او خواسته شد تا در کنگرهی زنان تأثیرگذار که با ابتکار او برپا شده بود، طبق عرف موجود به عنوان رییس جلسه در هد مجلس قرار گیرد، متواضعانه به این پیشنهاد دست رد زد تا مبادا مورد توجه بیش از حد قرار گیرد.
همین خطا بهانه به دست آنهایی داد که توان دیدن چهرهی غیر مشوه از زن مسلمان ایرانی را آن هم در مجامع بینالمللی ندارند. کسانیکه سالها تلاش کردند تا جمهوری اسلامی را متهم ردیف اول در موضوع زن جلوه دهند. کسانیکه در طول چهل سال همواره کوشیدند تا از نمد آزادی زن برای سبد رأیشان کلاه ببافند و با ابژه کردن زن، او را اسیر گفتمان سرمایهداری کنند. زنی که اگر آزاد شود زندگی میبخشد. در نقدهایتان منصفتر باشید، او یک زن است.
https://eitaa.com/maryamordouei
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
شیطان میتواند مبدأِ لَذّات انسان را تغییر دهد؛ آنوقت نقطهمختصّات لَذّتش، با فرد دیگر متفاوت میشود.
هر دو میخورند، هر دو مینوشند، هر دو میخوابند، ولی اینها در دو عالَم اتفاق میافتد.
یکی، از شجرۀ طوبی میخورد و دیگری، از شجرۀ زقوم. یکی، خوابش هم ذکر است و دیگری، مسجدش هم بازی است.
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ را حتما تا انتها ببینید
مهمترین و دقیقترین راهبردی که برای اثرگذاری در مسیر تبلیغ میتونه کارساز باشه
راهبردی که خداوند در مورد پیامبر رحمت (ص) در قرآن فرمود: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا من حولک پس به برکت رحمتی از جانب خداوند با آنها ( امت خود ) نرمخو شدی ، و اگر بد خلق و سختدل بودی حتما از دورت پراکنده می شدند.
یک معلم، یک مبلغ و هرکسی که در مسیر تربیت قرار داره فقط هنگامی میتونه بر مغزها اثرگذار باشه و اندیشهها را تغییر بده که قبلش دلها را فتح کرده باشه و پیامبر (ص) از راه دلها وارد شد و همینطور امام خمینی(ره)
یکی از آرزوهام این بود که معلم باشم که بهش نرسیدم، اما به هر کسی که این شغل انبیاء را بر عهده داره و توفیقش را پیدا کرده عمیقاً توصیه میکنم نسل حاضر را با محبت دریابید، نسلی که تشنهی معنویته اما....
https://eitaa.com/maryamordouei
نوشتهها
🔰«بانوی اول» از اول! کافی است عبارت «بانوی اول» را سرچ کنید تا متوجه شوید که این عبارت لقبی است که
ممنونم از اینکه مطالب رو مطالعه میکنید و نقد و نظرات ارزشمندتون رو ارسال میکنید، قبل از هر چیز از این همراهی و عنایت شما دوستان کمال تشکر و امتنان رو دارم
در مورد بانوی اول نقدی رو دوستان مطرح کردید مبنی بر اینکه ما چنین جایگاهی در ساختار سیاسیمون نداریم که خب من در متن بالا همین نقد رو مطرح کردم
اما نقد دیگهای که گفته شده چرا همسر رییس جمهور ایشون رو همراهی و با خبرگزاریها مصاحبه میکنند و این خلاف قانونه، باید بگم طبق پرس و جوی بنده چنین چیزی خلاف قانون نیست و چون در عرصهی بینالملل ظرفیتی ایجاد شده که همسران روسای جمهور اونها رو همراهی میکنند، خب این برای کشور ما هم یک فرصته که وقتی شخصیتی مثل خانم علمالهدی از دانش و علم برخوردار هستند و میتوانند از این فرصت برای خدمت به نظام و معرفی جایگاه زن مسلمان به جهان استفاده کنند، چرا ما نباید از این ظرفیت استفاده کنیم، ایشون در این سفرها نمایندهی جایگاه علمی خودشون هستند و نه نمایندهی رییس جمهور
فقط نگرانی که میتونه وجود داشته باشه، سوءاستفاده احتمالی از این ظرفیته وگرنه فی نفسه ایرادی نمیتونه داشته باشه
اما نقدهای سازنده و مشاورههای انسانهای اهل قطعا میتونه بهرهبرداری از این ظرفیت رو به نحو شایستهای ارتقاء بده
نظراتتون رو اینجا میخونم👇
https://harfeto.timefriend.net/16922168455136
خداوند در قرآن میفرماید ما بنی آدم رو تکریم کردیم (و لقد کرمنا بنی آدم) و بر همه موجودات فضیلت و برتری دادیم تا امام خودش را انتخاب کنه. امامی که به او کمک کنه تا جنبه یمینش رو که همون وجه فطری وجودشه رشد بده تا در روزی که هر گروهی با امامش فرا خوانده میشه، نامه عملش به دست راستش داده بشه.
پس هرکس با توجه به امامی که انتخاب میکنه ، ارزشها و ضد ارزشهایی براش تعریف میشن. حالا اگر امامی باشه که یدعون الی النار باشه تمام وجودش میشه شمال و اگرمصداق ائمه یهدون بامرنا باشه تمام وجود فرد یمین و مبارک میشه.
حالا شما چون در مورد نقش دختری سوال کردید، اگر اون دختر به تکلیفش عمل کنه و در تمام نقشهایی که در زندگی به عهده داره که از قضا اولین نقشش دختری هست کارآمد باشه باید اراده و خواستهای خودش رو تابعی از اراده خداوند که حاکم مطلقه قرار بده و از فطرتش مواظبت کنه و رشد کنه.
یکی از بارزترین ویژگیهای حضرت فاطمه(س) عبد بودن ایشون هست یعنی گره زدن اراده خود به اراده خداوند و قرار گرفتن در مدار بندگی.
پس یک دختر در تمام مراحل زندگیش باید در مدار عبودیت حرکت کنه، اصل همینه، منِ اصلیش رو من عبداللهی قرار بده، و بقیه منهای فرعی رو که شاخههای این من اصلی، تابع اونه مثل منِ دختر، من محصل ، من دانشجو، من طلبه،منِ دوست، من خواهر، من همسرو.... اینها منهای فرعی هر زنی هست.منِ حقیقی، منِ عبداللهی و منِ مجازی، بقیهی منها است. یک زن در قیامت با یک لشکر من محشور میشه. زنی موفقه که هریک از این منهاش عبدالله محشور بشن.
وقتی ما به عنوان یک زن در نماز میگیم «ایاک نعبد و ایاک نستعین» باید مواظب باشیم مهر تکذیب نخوریم. زمانی میتونیم «ایاک نعبد» را صادقانه بگیم که همهی منهای ما، منِ عبداللهی باشه.
در عصر مدرنیته و تعدد ایسمهای غربی، مشکل عمده بشر پرستیدن و فربه کردن من خویشتن است.
نکتهی بعدی توجه به جنبهی فردی و اجتماعی زندگی هست. یک دختر علاوه بر جنبهی فردی زندگیش که باید خواستهاش رو خواست خداوند قرار بده، مسوولیتهای اجتماعی هم داره که باید تکلیفش رو نسبت به ولی و امام جامعهش که مجری احکام خداوند در جامعه هست قرار بده.
مثل حضرت معصومه سلام الله علیها که در جهت تحقق رسالت امامش فعالیت کرد.
بهتون توصیه میکنم برای اینکه رسالت خودتون در جامعه رو به عنوان یک دختر که هنوز مجرد هست پیدا کنید، کتاب دخترم ناهید و من میترا نیستم، من زندهام رو بخونید که چطور این دختران خرج ولی جامعه شدند. ما باید علایق و استعدادهای خودمون رو پیدا کنیم و اونها را در جهت تحقق اهداف امام جامعه جهت بدیم. انسان در هر برههای از زندگیش که باشه نسبت به خودش، خانوادهش و جامعهش تکلیف و مسوولیت داره
نوشتهها
خداوند در قرآن میفرماید ما بنی آدم رو تکریم کردیم (و لقد کرمنا بنی آدم) و بر همه موجودات فضیلت و بر
در تکمیلش باید بگم
برای اینکه بتونیم رسالتمون رو درست تشخیص بدیم مهمه که فهم درستی از توحید و ولایت داشته باشیم
برای همین توصیه میکنم کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی رو حتما مطالعه کنید
نکتهی بعدی اینکه بدونید جمهوری اسلامی ایران حرم است و ما باید خادم این حرم باشیم برای همین هر نقشی که داریم سعی کنیم با هدف خدمت به این حرم به ایفای اون نقش بپردازیم مثل یک خادم افتخاری
اگر معلمیم هدفمون تربیت نسل انقلابی باشه
اگر مبلغیم هدفمون نشر تفکر انقلابی باشه
اگر مادریم هدفمون تربیت نسل انقلابی باشه
یک دختر مجرد هم میتونه هدفگذاری آیندهش رو در همین جهت قرار بده، خودش رشد کنه و به رشد اطرافیانش هم کمک کنه حتی گاهی با هدیه دادن یک کتاب خوب
راههای رشد و خدمت زیاده فقط باید بگردیم قطعا پیدا میکنیم
عیدتون هم مبارک
انشاءالله با اخلاق و مرام محمدی و علم صادقی بتونیم در خدمت اسلام باشیم🌹