eitaa logo
نوشته‌ها
964 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
843 ویدیو
35 فایل
اینجا به یاری خدا از خانواده، زنان، سیاست، مبانی تمدن غرب و نقد اندیشه‌ها می‌نویسم. «اللهم اجْعَلنی مُجَدِّد دینک و مُحیِ شَریعَتِک» مریم اردویی طلبه سطح ۳، رشته مطالعات اسلامی زنان @ma_3461 ایتا اینستاگرام @maryam_ordouei
مشاهده در ایتا
دانلود
. بعضی وقت‌ها که چشمم به تابلوی برخی مغازه‌ها می‌افتد و می‌بینم با پز شهری بودن بزرگ نوشته « کابینت‌سازی مدرن»، «دکوراسیون داخلی مدرن» و مشاغل خرد و کلانی از این دست که مخرج مشترک همه‌شان را که بگیری، به واژه‌ی «مدرن» می‌رسی، بر خلاف ظاهرش که برای جماعت شهرنشین فکل کراواتی شیرین و دال بر امروزی بودن است، به فلسفه‌ی پشت آن می‌اندیشم. به فلسفه‌ای که انسان را علی‌الاصاله بوزینه‌ای می‌بیند که تنها مغزی پیچیده‌تر دارد. به منطقی می‌اندیشم که انسان را نه «حی متأله» که حیوان ناطق می‌داند. لاشه علمی که انسانش به قول شهید آوینی در تقابل میان عقل جزوی و دل، جسم و روح، ماده و معنا، کم و کیف، زمین و آسمان و خود و خدا، جانب عقل جزوی، ماده، کمیت، جسم، زمین و خود را گرفته است. بشری که نه فقط آدمش هبوط کرده که در حیثیت جمعی هبوط کرده است. همین فلسفه، دنیایی ساخته که بدون نفی صریح دین آن را تبدیل به خرده‌فرهنگی کرده که نسبتی با چگونه زیستن بشر ندارد. فقه‌ش را از عرف مدرن می‌طلبد، اقتصادش را لیبرال‌ها رتق و فتق می‌کنند. روابط بین‌المللش را به بند تنبان دموکرات‌ها گره می‌زند. سیاستش را سکولار می‌خواهد. حقوق زنانش را فمنیست‌های اسلامی استیفا می‌کنند که پارادوکسیال اسم‌شان، خبر از باطن متناقض‌شان می‌دهد و اینچنین جهانی را که مبنایش تکالب است برساخت می‌کنند. فلسفه‌ای که آغاز تاریخ تمدن‌ها را نه از بهشت که از غار و تاریخ علم را نه از «علم الاسماء آدم» که از «من می‌اندیشم دکارت» می‌خواند. آری چنین فلسفه‌ای است که لذت و آرامش روستا را با ذلت و بوق و کرنای شهر تاخت می‌زند و عزت تولید و خودباوری را با خفت مصرف‌زدگی و خودتحقیری. ساختن و ساخته شدن را با خوردن و خوابیدن. فلسفه‌ای که فرد را به جای خانواده اصل می‌انگارد و از زن و مرد دیو و ددی می‌سازد مقابل هم و فرزند را نه نان‌آور که نان‌خور فرض می‌گیرد و رزقش را نه میان آسمان، که فقط در زمین می‌جوید. انسانی که برای ضمانت قول خداوند که می‌گوید: «یغنهم‌الله من فضله»، سفته می‌خواهد ولی برای قول بشر «با کارمزد 18 درصد» سفته می‌دهد. با اسم خدا، خود را ترویج می‌کند و به اسم علم، جهل را گسترش می‌دهد. به اسم صلح اقدام به جنگ می‌کند و به اسم عقل توصیه به جنون. به اسم عرفان، از قانون جذب می‌گوید و خرافات را به جای الهیات توجیه می‌کند. به اسم شکرگزاری، سوداگری به راه می‌اندازد و آخرت را به ثمن بخس دنیا می‌فروشد. خلاصه اینکه انسان مدرن، مدرن می‌اندیشد. ساده بگم دهاتی‌ام. ✍مریم اردویی @zananegiii
. . جماعت مذهبی در حال مستحیل شدن در جریان شبه مدرنی است که ارمغان توسعه‌یافتگی است. جریانی که طبقه متوسط شهری را درگیر سبکی متفاوت از سبک زندگی سنتی کرده و او را با خوانش جدیدی از دینداری مواجه کرده است. در این درک جدید از دینداری، فرد مذهبی تلاش می‌کند، اسلام را امروزی کند و شرع را بر عرف مدرن تطبیق دهد، حتی به غلط! یک زن مذهبی در رویارویی با این جریان شبه مدرن در حالی‌که تمایل به پوشش دارد اما دیگر تعریفش از پوشش، تعریفی نیست که یک زن سنتی دارد. علت این چرخش در نگاه و تفکر، به مبانی‌ای برمی‌گردد که مدرنیته بر آن استوار است. روح حاکم بر مدرنیته، امانیسم یا همان نفس اماره است؛ نفسی که خود را در دایره‌ی ولایت الهی نمی‌بیند. خودش امر می‌کند، تشخیص می‌دهد و عمل می‌کند. نفسی که بالاصاله و بالذات معیار تشخیص، مبدأ و غایت قرار می‌گیرد و انسان را دایر مدار نظام هستی می‌داند. مدرنیته که با لحظه لحظه‌ی زندگی ما درآمیخته، تمام مناسبات انسانی، تعاملات محرم و نامحرم، نوع پوشش، بافت معماری شهری و مسکونی، روش و رویکرد آموزشی‌مان را متأثر از امانیسم کرده است. سربند همین تأثیرپذیری و انفعال در برابر ساختارهای تمدنی غرب، زن مذهبی هنگام انتخاب پوشش ناخودآگاه به سمتی گرایش پیدا می‌کند که جامعه برای او تعریف می‌کند. او دریافته به سبکی از پوشش تمایل دارد که دیگر شبیه به پوشش یک زن سنتی نیست. ذهنیتی که از زن بودن خود پیدا کرده، ذهنیتی برساخته از رسانه و جریانات سیاسی و فرهنگی امانیسمی است. زنی که زیاد در کف جامعه حضور فیزیکی دارد. شاغل است. به راحتی با مردان تعامل دارد. لباس های رنگی می‌پوشد. کافی‌شاپ می‌رود. از به تصویر کشیدن عاشقانه‌هایش با همسرش ابایی ندارد. حجابش متأثر از خوانش جدیدی که از پوشش پیدا کرده، دیگر ساده و غیر جذاب نیست. بل‌که دوست دارد هم پوشیده باشد، هم جذاب. این تنها سرنوشت زن نیمه مدرن مذهبی نیست، بل‌که مرد مذهبی در چنین جامعه‌ای خوانشی متفاوت از مردان سنتی دارد. غیرت دارد اما در عین حال از کانون توجه بودن همسرش راضی است. دین‌دار است اما دین‌مدار نه. معیار انتخاب همسرش دیگر تنها نجابت و حیا نیست، زیبا، بی نقص و شاغل بودن همسر هم برایش اصالت ذاتی دارد. مذهبی است اما پای ثابت پیج های بلاگری و حجاب استایل‌هاست و مشغول احسنت گفتن به حجاب جذاب خانم بلاگر. زیستن در جامعه‌ای که دیده شدن را فریاد می‌زند،غض بصر را برایش تهی از معنا کرده است. جامعه‌ای چنین غوغاسالار که آرمانش دیده‌شدن است، دین را اینچنین عرفی می‌کند. ✍مریم اردویی @zananegiii
10.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی شهر مدرن تناسبی با روح و جانت ندارد، باید خودت را و دلت را برداری واز شهر مصنوعی گمشده در هیاهوی مدرنیته فرار کنی و پناه ببری به جایی که به راحتی ریه‌هایت را از هوای بدون سرب پر و خالی کنی.جایی که بوی نم کاه‌گل زیر پره‌های بینی‌ات بپیچد و تو مست شوی از عطر گِلی که وجودت را از آن سرشته‌اند. جایی که موسیقی شب‌هایش جیرجیر جیرجیرک‌هایی است که لای شب‌بوها و شاخ و برگ در هم تنیده درختان جاخوش کرده‌اند و حس غریب ترس‌آلودی را به جانت می‌ریزند. جایی که بوی پشکل و پهن برخاسته از آغل‌های خشتی‌اش تمام عطرهای موسیوهای فرانسوی را بی اعتبار می‌کند. جایی که درختان پربارش حصار دیوار را تاب نیاورده و کریمانه دست انفاق تا میانه کوچه گشوده‌اند و تداعی‌‌گر«قطوفها دانیه» بودن بهشتند . جایی که درکوچه باغ‌های ساده و بی تکلفش، نگاهت قد می‌کشد و زمین از یادت می‌رود. ستاره‌های آسمان به تو چشمک می‌زنند و تو زمزمه می‌کنی «ربنا ما خلقت هذا باطلا». جایی که مرد آبیار در دل شب ، صدای پای آب را به گوش کرت‌های تشنه می‌رساند و « جعلنا من الماء کل شیء حی» را مشق می‌کند. و تو به خیانت مدرنیته در حق انسان لعنت می‌فرستی که فطرت خاکی او را، لگدمال آهن‎‌ و سنگ کرد و بوی نم و نای کاه‌گل آب‌پاشی شده را از خاطرش برد و از او موجودی ساخت خلوت‌گریز جلوت پسند، بی‌ذکر و فکر. . https://eitaa.com/maryamordouei