شهادت امام جواد(ع)
السلام ای زاده خیرالنسا
مظهرجودی ،جوادابن الرضا
بیکس وبی یاوروتنها شدی
درمیان حجره افتادی زپا
ازچه می پیچی بخودازسوززهر
گشته ای مسموم با زهر جفا
ایکه هستی حجت دنیاودین
کردام الفضل مسمومت زکین
مظهرجودی واحسان وکرم
عاجزاز وصف توگردیده قلم
من کجاومدح تو ای بهترین
مدح من مانندیک قطره زیم
کاش بودم لال،نمیگفتم چنین
دادام الفضل ازکین برتو سم
درجوانی همچوزهرا مادرت
کشت خصم وکردچون گل پرپرت
زهرآتش زدبه جسم وجان تو
اسمانها و زمین گریان تو
توزسوززهرپیچیدی بخود
همسر بیرحم تو،خندان تو
یکه وتنهاشدی در حجره ات
واپسین دم حجره شدزندان تو
ازعطش دادی زکف تاب وتوان
مادرت شدبرتوگریان در جنان
ازغم توشد بعالم غلغله
شدپریشان توصدهاقافله
ازعطش شدلعل لبهایت کبود
قاتلت میکرد اما هلهله
برغریبی وغمت مولای ما
عالم امکانشده درولوله
ای رضاراهستیت بودونبود
ازعطش لعل لب توشدکبود
زهرچون برپیکرت شدکارگر
مادرت درعرش اعلازدبه سر
ماعزادارغم داغ توایم
چون عزادارتوفرزندوپدر
میوه قلب وعلی وفاطمه
حافظ قرآن وهادی بشر
ای فدای جودواحسانت جواد
داد،ام الفضل هستیت بباد
درجوانی همچو گل پرپرشدی
وارث عمر کم مادر شدی
چون عمویت مجتبی درخانه ات
بیکس وبی یارو بی یاورشدی
آخرعمرت زدست همسرت
سوختی از زهراو مضطرشدی
جگرت شداربااربا یا جواد
گشته ای مهمان بابا یاجواد
لیک جداطهرت درکربلا
راس پاک اوشدازپیکرجدا
خواهرش زینب کنارپیکرش
گفت باجدش رسول دوسرا
کی رسول الله ای نوردوعین
این حسین توست برخاک بلا
ازمدینه سوی اینجاکن نگاه
این حسین توست بین قتلگاه
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
پنج تن، هر پنج تن نور خداوند مبین
احمد و زهرا و سبطین و امیرالمؤمنین
در میان خاکیانند و هدایت می کنند
در زمین هستند اما شان شان بالانشین
شأنشان، فوق بشر اما تنزل یافته
صاحب علم لدنی، اولین و آخرین
باعث خلق دو عالم، کاملین عالمند
هر زمانی که کند ایجاب، اعجاز آفرین
پایه های استوار خلقت کون و مکان
در حقیقت بهر ابناء بشر، حصن حصین
صاحب مکتب محمد سرور پیغمبران
با خود آورده علی را، مرشد روح الامین
چون نظر کردند نجران، بر شکوه پنج تن
عاقبت تسلیم ایشان گشته، اما شرمگین
میرود بالا تمام پرده ها، پیش علی
صاحب علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین
روزها مشغول حفر چاه و کشت و زرع بود
در تمام عمر خود او، بهترین کار آفرین
هرشب عمرش تهجد،سوز و اشک و ناله بود
گه شب و گه روز اما با فقیران همنشین
او نشد مانند پیغمبر اگر از سوی حق
لیک شد بر انبیاء، غیر از محمد، برترین
حضرتش داماد پیغمبر، و کفو فاطمه
عاقبت شد داغدار این گل چون یاسمین
در شب معراج پیغمبر به هر جا سیر کرد
دید او را پیشتر، هم در یسار و در یمین
می شوی اهل نجات و رستگاری گر شوی
با ولایت، از ولایت، توشه گیر و خوشه چین
#جعفرکیانی
#جعفر_کیانی
#مباهله
غزلی هفته
گرمدعی حرف درستی سخنت کو
درحین سخن لهجه شیرین دهنت کو
تااینکه طراوت بدهی مستمعت را
گلهای بهاری، به دشت ودمنت کو
دردشت رهاکرده ای این توسن سرکش
ازبهرمهارش لجم وآن رسنت کو
تاذائقه خلق زدستت نشودتلخ
شیرینی درحرف،ومشک ختنت کو
دایم توازاین شهربه آن شهر روانی
پس مملکت وشهرودیارووطنت کو
دائم سخن از رفتن وازمرگ بگویی
گرلقلقه ات نیست بگوپس کفنت کو
ازخدمت برخلق، سخن رانده ای اما
آثارمبرهن زچنین ممتحنت کو
بس کن سخن ازوحدت ویکر نگی باهم
پس وحدت دشمن شکن وانجمنت کو
#جعفرکیانی
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅ثواب خرج کردن در راه #امام_زمان ارواحنا فداه
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
🎙استاد #دارستانی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊🦋أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🦋🕊
┏━━━━━━━━━🌺🍃━┓
https://eitaa.com/baset313_ir
┗━🌺🍃━━━━━━━━━┛
🌻کانال باسط🌻
مباهله
درروزمباهله چه کس آمده بود
پیغمبر ما با همه کس آمده بود
دیدندکه با فاطمه و با حسنین
دیدندکه باعلی نفس آمده بود
نجران به خیال باطل وموهومش
درجنگ به شیردرقفس آمده بود
____
روزی که مباهله مقررگردید
هنگامه مهرماه واخترگردید
برقوم مسیحیت نجرانیها
اسلام چنان گذشته برترگردید
آورده نبی علی وسبطینش را
شاخصترشان همسرحیدرگردید
____
شدروبروی جبهه حق چون باطل
دربین مسیحیان یکی شدعاقل
گفتاکه اگرمباهله بنماییم
قطعابشودعذاب برمانازل
تسلیم شویم وجزیه بپردازیم
تااینکه شودعذآب ازمازایل
____
این پنج نفرمحورعالم هستند
اشرفترازعالم وآدم هستند
نفرین که کنندمیشود،کن فیکون
ذیحق بخداقدرمسلم هستند
اینطور که درچهره شان میبینم
هرپنج نفرخوداسم اعظم هستند
____
اینها همه کاملین عالم هستند
هم نفس ودوسبط ودخت خاتم هستند
ملک و ملکوت دریدقدرتشان
برعالم امکان همه اقدم هستند
ازبهرمباهله مصمم هستند
برحق وحقیقت،همه محکم هستند
____
مغلوب شماوتابع اسلامیم
این عهدببندیم وبرآن الزامیم
درمحضرتان زجان و دل تسلیمیم
ازمحضرتان طالب استرحامیم
درچهره تان نورخدامیبینم
بی چون وچراطالب استسلامیم
____
اسلام پیمبرش که رحمت باشد
برعالمیان وحدت وبرکت باشد
هرکس که جداکند خودش راازآن
درحشرجزای اوعقوبت باشد
دربین مسیحیت وآیین یهود
اسلام فقط،ملاک وحجت باشد
#جعفرکیانی
شهادت شاهدکربلاامام باقر(ع)
من باقرم همراه جدم کربلارفتم
در کودکی دروادی رنج وبلارفتم
در کودکی همراه مادربودم وبابم
همراه عمه زینب وخون خدارفتم
در کودکی باچشم خود رنج وبلادیدم
ماازمدینه وقت رفتن محترم بودیم
با احترام و باوقار و با خدم بودیم
بودند عمه های من بافرو با اجلال
ماازمدینه وقت رفتن باحشم بودیم
اجلال رادرچهرهای عمه هادیدم
وقت ورود قافله عمه پریشان شد
دیدم که پشت خیمه خودعمه گریانشد
گفتابرادرجان مگراینجاکجا باشد
از چه قرارماحسینم این بیابان شد
آثار غم در چهره خون خدا دیدم
کم کم سپاه کوفه گرداگرد مارا بست
باوعده های بن زیاد گردیده بودندمست
یک عده رفتندازسپاه ولشکر جدم
این عده که رفتند قلب عمه ام بشکست
آثار غربت در گل آل عبا دیدم
چون روزعاشورا که شدغوغای محشرشد
هنگامه جانبازی عباس و اکبر شد
اصحاب و یاران،جانفداآماده گردیدند
حتی زمان رزم شیرخواره اصغر شد
من از سپاه جد خودعشق و وفادیدم
دیدم به چشم خویش قاسم برزمین افتاد
دیدم که جدم مضطرب رخ بررخش بنهاد
دیدم که جدم رامیان خون صدا میزد
دیدم که درآغوش جدم ناگهان جانداد
باچشم خودمرگ عزیز مجتبی دیدم
دیدم که جدم رفت دنبال در نابش
دیدم که اکبر رفت وجان میرفت ازبابش
دیدم که اکبر درمیان خاک وخون افتاد
دیدم به صحرا،پخش،جسم اربااربایش
من پیکرش راغرق خون ازهم جدادیدم
دیدم به جدم گفت عمویم سینه ام تنگ است
باغربت توماندن من یااخاننگ است
برمن اجازه ده برای جنگ بادشمن
دشمن دلش ازکینه وازآهن و سنگ است
جوروجفاوانگه من ازقوم دغادیدم
تا شد بلند از علقمه ادرک اخای او
رنگ از رخ جدم پریدازاین صدای او
دیدم که شدجدم سراسیمه سوی علقم
دربین ره افتادچشمش برلوای او
غلتان بخون الگوی ایثار وفادیدم
دیدم عمو در بین نخلستان کمین خورده
در بین نخلستان به صورت برزمین خورده
دیدم که هر دو دست او از تن جدا گشته
دیدم عمودی بر سر او تا جبین خورده
من انکسار چهره خون خدا دیدم
دیدم که جدم غرق در خون دست و پامیزد
شمر لعین خنجر به جدم از قفا میزد
هرضربتی که شمر با خنجر به او میزد
زهرا ببالای سرش او را صدا میزد
با پهلوی بشکسته من خیرالنساء دیدم
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
شهادت امام باقر(ع)تسلیت باد
به سن کودکی درکربلا رفت
بهمراه پدر سوی بلا رفت
به محمل بوددرآعوش مادر
برای یاری خون خدا رفت
شده آماده، بهر هر بلایی
بهمراه پدر شد کربلایی
بهمره پدر باقر چها دید
بلا روی بلا روی بلا دید
گهی دید عمه اش را دلشکسته
زمانی هم سری برنیزهادید
بروی ناقه عریان نشسته
بهمره پدر با دست بسته
اسیری رفته باخیل اسیران
دویده برروی خارمغیلان
به چشم خویش دیده جدّخودرا
که میخواندبروی نیزه قران
زسوزدل کشیده آه شبگیر
پدر را دیده بین کندوزنجیر
بهمراه پدردرچنگ اغیار
شنیده ناسزادربین بازار
به چشم خویش دیده عمه اش را
که سیلی میخوردازدست اشرار
تمام خاطراتش مانده در دل
نداردجزغم وجزغصه حاصل
زسبحان حجّتی برما سوا بود
خودش شاهد به آن رنج وبلابود
پس از بابای مظلوم و غریبش
شهید زنده ای از کربلا بود
پس از عمری که شد پیوسته مظلوم
عدو مولای ما را کرد مسموم
زغمهای رقیّه بس که افسرد
بدوشش کوله بارغصّه میبرد
زمانیکه رقیّه خورد سیلی
گمانم اینکه آقا آنزمان مرد
ز دست آل یهود سعودی
شود آزاد قبر او بزودی
برویش بسته دیگر راه چاره
جگرش را نموده زهر، پاره
نه تنها شیعه میسوزد زداعش
برایش آب گردد سنگ خاره
ندارد صحن وایوان و رواقی
ندارد قبر او شمع و چراغی
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم
شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
نوشتم نامه از بهرت بیایی
ولی ایکاش به کوفه نیایی
من این نامردمردم راکه دیدم
بجز نیرنگ از آنان ندیدم
مرام کوفیان دنیا پرستی است
وآلوده شدن درعیش ومستی است
عزیز فاطمه برگرد برگرد
که در کوفه نمیباشد یکی مرد
هوای کوفه سرخ وسردباشد
دلم از کوفیان پر درد باشد
ندارند احترام میهمان را
نیاورهمرهت مولازنان را
مسلمانند در ظاهر اماما
ولی دارنددردل کینه ازما
پناه نایبت تنها در این شهر
شده یکزن که باشدبرترازمرد
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
نایب العشق در میان کوفیان بی یاور است
گرچه بی یاور شده اما بفکر دلبر است
میرودکوچه به کوچه درپی یک سرپناه
فکر آواره گی نور دو چشم حیدر است
خانه های اهل کوفه بررویش بسته شدند
کودکان او از این آوارگی خسته شدند
عاقبت برخویشتن بااشک چشم احساس داد
کودکانش را بدست یک نمک نشناس داد
عاقبت با یک تله او را اسیرش کرده اند
کوفیان با خدعه او را دستگیرش کرده اند
دستهایش را که می بستندانجابا رسن
زنده شددر خاطر او دستهای بوالحسن
گر چه دستتش بسته شدخدشه به قاموسش نخورد
پیش چشم او دگر سیلی به ناموسش نخورد
برد عدو او را سر دارالعماره از جفا
کرد با یک ضربه رأس مسلم ازپیکر جدا
گرسر او شد جدا عدو فقط یک ضربه زد
برحسین اما عدوازپشت هجده ضربه زد
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
نوحه حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
سبک حاج ناظم
مسلم شده تنها به شهر کوفه ۲
هروله اش شده میان کوچه
میدهداین پیام
میا کوفه امام
این کوفیان پیمان شکستند
خانه بروی من ببستند
میا به کوفه ای حسینجان۴
مولای من ابن عم ای حبیبم۲
به شهر کوفه بیکس و غریبم
ترک این سفر کن
ز کوفه حذر کن
کشند منرا به سر دار(کاف باکسره)
پسر عمو خدا نگهدار
میا به کوفه ای حسینجان۴
اگر چه بسته شده هر دودستم۲
یاد گل سه ساله تو هستم
نام تو برلبم
بیاد زینبم
ای به سپهر من ستاره
همره میاور شیر خواره
میا به کوفه ای حسینجان۴
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
غدیر-ولایت-علی
دم میزنم ز عشق علی تا که زنده ام
چون عشق اوبودکه مراکرده بنده ام
هرگز دلم به غیر او جایی نمی رود
از بهر او بود همهٔ اشک و خنده ام
من خود بخود نداشته طبعی روان به شعر
از عشق او بود که روان شد قریحه ام
با افتخار میکنم اعلام این سخن
حب و ولایتش بود آیین و ایده ام
روز الست عشق او شدعرضه برهمه
من ازالست عشق علی برگزیده ام
دربین عشقها ی موجود در جهان
بهتر ز عشق حیدر و آلش ندیده ام
گشتم ولی ندیده ام برترزعشق او
من در پناه و ظل علی آرمیده ام
ناقص بود رسالت احمدبدون او
حکمی بود که آمده ازآفریده ام
شددستگیرانبیاء تنها فقط علی
منهم علی وعشق علی راخریده ام
تا زنده ام به صوت جلی گویم ای سخن
دم میرنم ز عشق علی تا که زنده ام
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
زبانحال حضرت مسلم (ع)
من در میان کوفیان تنها و بی یارم
اینجادلم خوش هست بایادتودلدارم
گرچه تمام خانه هارابررویم بستند
اماندارم غصه ای چون من تورادارم
فکرمرا بد عهدی کوفی پریشان کرد
ازا ین پریشانی پسرعم زارو بیمارم
گر چه شدم درکوچه ها ویلان وسرگردان
اما دلم گرم است با یاد تو سالارم
باخدعه ونیرنگ اسیرم کرده انداینجا
دیگرفتاده تا به روز حشر دیدارم
دندان من بشکسته ولبهاترک خورده
هم تشنه ام هم غرق خون گردیده رخسارم
بادست بسته میکشانندم سوی مقتل
دارالاماره میشود قربانگه و دارم
پسرعموجان کن حلالم ایندم آخر
من یادگاری همره تو دختری دارم
باشد قرار ما دم دروازه کوفه
من بهر استقبال ازتو یک سری دارم
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی