eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.1هزار دنبال‌کننده
347 عکس
360 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹حجت‌الاسلام شریفی پاسخ داد؛ 🔸فقه؛ دانشی زنده یا در حال مرگ استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ضمن تحلیل و پاسخ به سخنان برخی فقه‌ستیزان علیه و ، اظهار کرد: من نیز از جمله کسانی هستم که هم به شیوه‌های آموزشی و هم به روش‌های پژوهشی و هم به روش‌شناسی رايج و متعارف فقاهت و نقد دارم، اما این کجا و نقدهای بی‌پایه‌ای که معلول انگیزه‌های شخصی و اغراض سیاسی و غیرعلمی‌اند کجا؟ براي مطالعه گفتگوي مکتوب استاد شريفي با خبرگزاري قرآني ايکنا در اين موضوع 👈👈 https://iqna.ir/fa/news/3912727 🆔 کانال استاد احمدحسین شریفی 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🔷 ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat
ویژگی‌های مشترک نظریه پردازان ۱ (Trimmed).mp3
14.47M
🎤احمدحسین شریفی 🔴درس‌های و تقلید 🔶پیش‌نیازهای علمی اجتهاد و نظریه‌پردازی دینی 🔷درس نوزدهم: ویژگی‌های مشترک نظریه‌پردازان بخش اول @Ahmadhoseinsharifi 🌹
ویژگی‌های مشترک نظریه‌پردازان ج۲ (Trimmed).mp3
10.25M
🎤احمدحسین شریفی 🔴درس‌های اجتهاد و تقلید 🔶پیش‌نیازهای علمی اجتهاد و نظریه‌پردازی دینی 🔷درس بیستم: ویژگی‌های مشترک نظریه‌پردازان بخش دوم @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴زن؛ «ریحانه» یا «قهرمانه»؟ نقدی بر ترجمه‌ای از کتاب علامه تهرانی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــ به دلیل تشابهات فراوان زبان فارسی و عربی، به ویژه در سده‌های اخیر، بعضاً مشاهده می‌شود برخی از افراد حتی در ترجمه آیات و روایات معنای فارسی و عربی برخی از واژگان را خلط می‌کنند و بعضاً‌ به خلط و خطاهای بزرگی دچار می‌شوند. في‌المثل، در حديث بسيار مشهوري از امام علي(ع) دربارة زنان مي‌خوانيم: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ». اما بسياري از افراد، حتي برخي از مشاهير علمي، حديث را به زبان فارسي چنين ترجمه مي‌کنند که زن گلي خوشبو است نه قهرمان و پهلوان و روئين‌تن. مرحوم در کتابی با عنوان رساله بدیعه که در تفسیر آیه الرجال قوامون علی النساء نوشته است، ضمن نقل این حدیث، در توضيح آن چنين آورده است: «مطلبى لطيف: در استعاره‌اى كه امام عليه السّلام بكار برده، و زن را ريحانه خوانده، سرّ عجيبى نهفته است كه تمام سخنان گذشته ما را از لطافت، رقّت و احساس و ساير صفات زن، در بر مي‌گيرد. زيرا ريحان يعنى گياه خوشبو مانند گل است. و ريحانه در لغت به دسته گياه خوشبو و گياه معطّر معروف مي‌گويند. و شادابى و طراوت وى تا وقتى است كه در بوستان و باغ و بر شاخسار يعنى محيط طبيعى خود بماند، و در كنار درخت و اصل خويش زندگى كند. و به سبب همين لطافت بسيار است كه بادى شديد، گلبرگ‌هايش را مى‌پراكند و لطافت و بويش را از بين مي‌برد. و آن را به وادى تباهى مي‌رساند. همينطور زن، چون قهرمان روئين‌تن خلق نشده، كه تحمّل شدائد را داشته باشد و مشكلات رتق و فتق امور را تحمّل كند، بايد در گلزار خانوادگى خود به حفظ شخصيّت و كرامت خود بپردازد و از اين حدّ تجاوز نكند. ولى اگر در اجتماع مردان داخل شود، و در كار آنان دخالت كند، و متصدّى امور مهمّ گردد، باد كشندة مهالك و آفات و انحرافات، بر وى وزيدن گيرد، و وجودش را درهم شكند، و سجاياى فطرى و خدادادى و غرائز لطيف و مناسب در او را از وى بگيرد، و بوى خوش نفسانيش از بين برود. در نتيجه وجود عزيز و صفات ويژه و خلق نيكوى او به پستى گرايد و ضايع گردد؛ و اين مطلب ظلمى نابخشودنى در حقّ او است.» این در حالي است که «قهرمانة» هر چند در اصل، لغتي فارسي بوده و به عربي وارد شده است (به اصطلاح، معرَّب است) اما هرگز به معناي پهلوان نبوده و نيست. بلکه به معناي «وكيل مخارج» و يا «متصدى امور دريافت و پرداخت‏» و يا «خادم و پيش‌خدمت» است. به تعبير خليل «القهرمان: هو المسيطرُ الحفيظُ على ما تحت يديه». و به تعبير ابن اثير: «هو كالخازن و الوكيل و الحافظ لما تحت يده، و القائم بامور الرجل». کليني در کافي نقل مي‌کند که «اسْتَقْرَضَ قَهْرَمَانٌ‏ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ رَجُلٍ طَعَاماً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ...؛ قهرمان امام صادق(ع) از مردي مقداري غذا براي امام صادق قرض گرفته بود ...» روشن است که در اينجا منظور يکي از خادمان يا پيشخدمتان امام صادق و يا يکي از متصديان امور دريافت و پرداخت آن حضرت بوده است؛ و نه پهلوان او! امام صادق پهلواني نداشته است و اگر هم مي‌داشت، تناسبي ميان پهلواني و استقراض طعام نيست! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴از «مادرت به عزایت بنشیند» تا «بارک‌ الله»! نقدی بر ترجمه‌های مشهور نهج البلاغه 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــ زبان عربی مثل هر زبان دیگری اصطلاحات و استعارات و مجازها و ضرب‌المثل‌های خاص خودش را دارد. آشنایی با صناعات ادبی در ادبيات عرب از پیش‌نیازهای علمی فهم متون دینی است. کسی که از صناعات ادبی آگاهي نداشته باشد، ممکن است وقتی تعبیری مثل «لا اباً لک» را می‌شنود، گمان کند که «در همه جا» معنای تحت‌اللفظی آن یعنی «بی‌‌پدر» یا «حرام‌زاده»، که نوعی توهین است، منظور است. اما اگر بررسی کنیم می‌بینیم که این ترکیب «در بسیاری از موارد» برای مدح یا اظهار تعجب نيز به کار برده می‌شود. یا کلمه «ویل امه» اصطلاحی است که بعضاً در مقام مدح به کار برده می‌شود. یا تعبیر «ثَکِلَتْک امُّک» که معمولاً در ترجمه‌های فارسی به شکل «مادرت به عزایت بنشیند» آورده می‌شود! در حقیقت یک ضرب‌المثل عربی است. استعمال آن نیز در ادبیات محاوره‌ای اعراب گذشته امری رایج بوده و در بسياري موارد قبحی هم نداشته است. در مواقع تعجب و توجه دادن به يک مسأله مهم مورد استفاده قرار مي‌گرفته است و حتي بعضاً براي تأکيد و احياناً تحسين و تعظيم نيز استعمال مي‌شده است. بنابراين، در همه جا، معناي تحت اللفظي آن، که نوعي نفرين است، منظور نبوده است. فی‌المثل، در آن گفتگوی امام علی(ع) با شخص استغفار کننده، قطعاً این اصطلاح به معنای نفرین نبوده است. توضیح آنکه آن حضرت شنید که کسی می‌گوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ». امام علی(ع) به او فرمود: «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ» مترجمین نهج‌البلاغه این جمله را چنین ترجمه کرده‌اند: «مادرت به عزايت بنشيند، مى‏دانى استغفار چيست؟»، (ترجمه انصاریان) «مادر بر تو ببايد گريست مى‏دانى استغفار چيست؟»، (ترجمه شهیدی) «مادرت بر تو بگريد، مى‏دانى معناى استغفار چيست؟». (ترجمه دشتی) این در حالی است که چنین معنایی با چنان سخنی و با چنان پاسخی که امیرمؤمنان بیان می‌کند، هیچ تناسبی ندارد! آن بنده خدا مگر چه کار زشتی کرده بود که مستحق چنین نفرین و ناسزایی باشد؟! مگر چه گفته بود که امام علی(ع) دعا می‌کند زودتر بمیرد و مادرش به عزایش بنشیند؟! در اینجا این جمله در لسان مدح است. گویا آن حضرت به او می‌فرماید بارک‌الله! خیلی خوبه! اما باید بدانی که استغفار فقط نباید در سطح استغفار زبانی بماند. بلکه باید بکوشی شرایط و لوازم آن را بدانی و به آنها پایبند باشی و به مراتب و درجات بالاتری از مقام استغفار بار یابی. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴درمان صفرا؛ «پیاده‌روی» یا «گیاهی مسهل»؟ 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فقه اللغه و شناخت معانی و ریشه‌های لغات عربی، از جمله پیش‌نیازهای علمی اجتهاد و نظریه‌پردازی دینی است. گاهی بدون مراجعه به شواهد و قرائن نمی‌توان مراد از یک لفظ در متن را به درستی فهمید. متأسفانه بعضاً مشاهده می‌شود افرادی بدون آشنایی با لغت عربی و بدون تلاش در جهت فهم معانی و ریشه‌های لغات، برداشت‌هایی کاملاً خلاف واقع از احادیث و متون دینی ارائه می‌دهند. به عنوان مثال، در روايتي از وجود مقدس پيامبر اکرم(ص) چنين نقل شده است که فرمودند: «وَ دَوَاءُ الْمِرَّةِ الْمَشِيُ»‏. نویسنده‌ای را دیدم که به تفصیل در اطراف اهمیت و ارزش «پیاده‌روی» از نگاه اسلام نوشته بود و مستند او هم همین روایت بود! در حالی که کلمة «مشي» را اگر به صورت مصدري يعني «مَشْي» بخوانيم به معناي «پياده‌روي»‌ و «راه ‌رفتن» است. و در آن صورت حديث ناظر به ورزش بوده و معناي آن چنين است که «درمان صفرا، پياده‌روي است». اما اگر آن را به عنوان يک اسم و به صورت «مَشِيّ» بخوانيم به معناي «گياهي مسهل» است. و در آن صورت حديث ناظر به درمان‌ و بهداشت جسم خواهد بود و معناي آن اين است که «درمان صفرا (يا سوداء)، خوردن گياهي به نام مشيّ است». و مشاهده صدر و ذیل حدیث و قبل و بعد آن نشان می‌دهد که این حدیث هیچ ربطی به ورزش و پیاده‌روی و امثال آن ندارد! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴فلسفه و اجتهاد دینی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آيت‌الله مکارم شيرازي حفظه الله تعالی درباره جایگاه و نقش علم کلام و فلسفه در اجتهاد و نظریه‌پردازی می‌فرماید براي اجتهاد و نظريه‌پردازي فقهي به علم کلام نیازمندیم. زيرا اثبات حجيت سخن و رفتار و سکوت معصوم، متوقف بر اثبات امامت و عصمت اوست؛ همانطور که اثبات حجيت ظواهر کتاب نيز مبتني بر اثبات حقانيت اصل قرآن است؛ و چنين مباحثي در علم کلام مورد بحث قرار مي‌گيرند. اما دربارة‌ فلسفه مي‌گويند فلسفه ارتباطي به دانش فقه ندارد؛ زيرا در فلسفه از امور حقيقي بحث مي‌شود در حالي که در فقه از امور اعتباري. بلکه دخالت فلسفه در اصول فقه را نيز، که از سوي برخي از اصولياني مثل آخوند خراساني، صورت گرفته است، مخل به رسالت اصلي اصول فقه مي‌دانند. صرف نظر از بحث‌هایی که درباره اعتباری دانستن موضوع فقه قابل طرح است (که این زمان بگذار تا وقت دگر) به نظر مي‌رسد براي نظريه‌پردازي ديني و حتي اجتهاد فقهي بسيار بيش از اين، بايد از مباني نظري اسلام آگاهي داشته باشيم. مباني نظري نقشي جدي در نظريه‌پردازي دارند. و اين مباني نيز اختصاصي به مباني کلامي و الهياتي ندارند. آگاهي دقيق و استدلالي از «هستي‌شناسي»، «معرفت‌شناسي»، «انسان‌شناسي»، «دين‌شناسي» و «ارزش‌شناسي» اسلامي از مهم‌ترين شرايط علمي براي نظريه‌پردازي اسلامي است. فهم نوع نگاه اسلام به هستي، معرفت، انسان و ارزش است که به يک نظريه‌پرداز و مجتهد در حوزه‌هاي علوم انساني و اسلامی کمک مي‌کند، نظريه‌اي مبتني بر اين بنيان‌ها ارائه دهد. اساساً يکي از مهارت‌هاي لازم براي نظريه‌پردازي، مهارت ارجاع مسائل به مباني است. نگاه سيستمي داشتن به مجموعة معارف اسلامي براي نظريه‌پردازي لازم است. و نگاه سيستمي در سايه ايجاد پيوند ميان مباني و مسائل محقق مي‌شود. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴دانش منطق؛ از «شرط لازم اجتهاد» تا «دانشی بی‌فایده»! ملاحظه‌ای نسبت به دیدگاه آیت‌الله خوئی(ره) 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دربارة نقش و جايگاه دانش منطق، در اجتهاد و نظريه‌پردازي ديني، در ميان فقيهان و اصوليان اختلاف نظر است. اغلب آنان معتقدند، آشنايي با دانش منطق براي اجتهاد ديني لازم است؛ البته افراط در آن و تخصص در همة ابواب و مسائل منطق را نه تنها براي اجتهاد، لازم نمي‌دانند که مضرّ و ضايع‌ کردن عمر هم مي‌دانند. به همين دليل، غالباً معتقدند آشنايي با علم منطق به اندازه‌اي که توانايي تشخيص قالب‌هاي استدلال قياسي (اقتراني و استثنائي)، فهم قالب‌هاي صحيح از عقيم و همچنين انواع قياس را داشته باشد، کافي است. اما فهم مباحث دقيق منطقي که در استنباط حکم هيچ نيازي به آنها نيست، لزومي ندارد. در اين ميان، فقیه و اصولی بزرگی همچون آيت‌الله (ره)، معتقد بودند منطق امري فطري است و همة انسان‌هاي طبيعي و حتي کودکان به خوبي مي‌توانند از آن استفاده کنند. به عنوان مثال، هيچ کسي به مجرد آنکه يک حيواني را ببيند، به اين دليل که بعضي از حيوانات موذي‌اند، حکم به موذي بودن اين حيوان هم نمي‌کند. زيرا فطرتاً مي‌دانند که موجبة جزئيه منتج نيست. بنابراين، نيازي به يادگيري قواعد منطقي و دانش منطق نيست. در نقد این دیدگاه عرض می‌کنم که منطق فقط اين نيست که موجبة ‌جزئيه منتج است يا نه، و يا منطق فقط آشنايي با شکل‌هاي استدلال و امثال آن نيست. بلکه دانش منطق «دانشي روشي» است: «روش راهبري فکر و انديشه.» روش «درستْ تعريف کردن» و «درستْ انديشيدن و استدلال کردن» را به ما آموزش مي‌دهد. دانشي است که قالب‌ها و ساختارهاي انديشة درست از نادرست را نمايان مي‌کند. و درست تعريف کردن و درست انديشيدن، اموري فطري و بي‌نياز از آموزش نيستند؛ آدميان در اين جهت نيازمند آموزش‌هايي ضابطه‌مند و علمي‌اند. دانش منطق متصدي و متکفل چنين رسالتي شده است. به همين دليل، آشنايي عميق و دقيق با آن براي نظريه‌پردازي اسلامي در علوم انساني امري بسيار لازم و ضروري است. افزون براین، دانش منطق، ما را با انواع مغالطات آشنا می‌کند تا هم خود از آن بپرهیزیم و هم مغالطات دیگران را بشناسیم. فی المثل، در دانش منطق یاد می‌گیریم که حکم جزء را به کل سرایت دادن یک مغالطه است. از اینکه فی‌المثل حتی کودکان و بی‌سوادان هم می‌دانند که موجبه جزئیه منتج نیست نمی‌توان نتیجه گرفت پس علم منطق بالکل بی‌فایده و بی‌ارزش است! براي توضيح بيشتر به اين نکته توجه مي‌دهم که يکي از نخستين گام‌هاي نظريه‌پردازي، «تعريف» و توضيح «چيستي» مفاهيم و مسألة مورد بحث است. بخش مهمي از منطق، ناظر به «روش تعريف» است. در بخش معرِّف، اصول و قواعد عقلائيِ تعريف ذکر مي‌شود. گونه‌هاي مختلف تعريف و اعتبار و ارزش هر کدام توضيح داده مي‌شود. و بخش ديگري از منطق، روش استدلال است که گونه‌هاي مختلف استدلال، اعتبارسنجي شده و ارزش هر کدام از آنها مورد بحث واقع مي‌شود. اين بخش به يک معنا «روش‌شناسي تبيين» را، به عنوان يکي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي علوم انساني، بيان مي‌کند. با تسلط بر اين بخش است که دانسته مي‌شود آيا تبيينِ استقرائي معتبر است يا نه. اگر معتبر است چرا و تا کجا و اگر معتبر نيست، به چه دليل. با تسلط بر اين بخش است که مي‌توان روش‌هاي کشف علل و عوامل پديدة مورد بحث را اعتبارسنجي کرد. البته اين سخن به معناي کامل و بي‌نقص بودن منطق کلاسيک براي «تعريف» و «تبيين» و يا حتي به معناي مفيد دانستن وضعيت فعلي آن براي تعريف مفاهيم علوم انساني و تبيين گزاره‌هاي آن نيست؛ چرا که خود من نقدهايي جدي به روش‌شناسي تعريف و روش‌شناسي استدلال در منطق سنتي دارم. بلکه منظور آن است که آشنايي با اين دانش و توانايي کاربرد قواعد درست تعريف و استدلال از شرايط علمي لازم براي نظريه‌پردازي در علوم انساني است. (نظریه‌پردازی اسلامی در علوم انسانی؛ احمدحسین شریفی، ۱۳۹۷، ص۲۷۳-۲۷۵) @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴معضل ترجمه‌های تحت‌اللفظی قرآن 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ براي فهم درست متون دینی افزون بر فهم مفردات، فهم هيئت ترکيبي کلمات و صناعات ادبی هم بسیار لازم است. بی‌توجهی به این مهم، موجب می‌شود که معنای درست آیات و روایات فهمیده نشوند. به عنوان مثال، با ترجمة تحت اللفظي کلمات اين آيه قرآن که مي‌فرمايد «فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْه‏» (انفال، 48) نمي‌توان منظور و مراد واقعي خداي متعال را فهميد. برخي از مترجمين بدون توجه به اين حقيقت به ترجمه تحت اللفظي اين آيه پرداخته‌اند که نه تنها براي خواننده فارسي زبان قابل فهم نيست بلکه اساساً‌ معناي صحيحي هم ندارد. به عنوان نمونه برخي از ترجمه‌ها را ذکر مي‌کنيم: «پس چون نمودار شدند آن دو فوج برگشت بر دو پاشنه‏اش‏» (ترجمه عباس مصباح‌زاده)؛ «پس چون روبه‏رو شدند هر دو گروه بازگشت شيطان بر پاشنه خود» (ترجمه دهلوي)؛ «پس چون فراهم رسيدند دو گروه برگشت ديو پس پشتهايش‏» (ترجمه روض الجنان)؛ «پس چون نمودار شدند آن دو فوج برگشت بر دو پاشنه‏اش‏» (ترجمه شعراني). اين در حالي است که مترجمين دقيق‌النظر به اين حقيقت توجه داشته و معناي کنايي آن را ذکر کرده‌اند. به عنوان نمونه، جناب انصاريان آيه را چنين ترجمه کرده است: «ولى زمانى كه دو گروه [مؤمن و مشرك‏] با يكديگر برخورد كردند، به عقب برگشت و پا به فرار گذاشت»، مرحوم الهي قمشه‌اي نيز چنين ترجمه کرده است: «تا آن گاه كه دو سپاه (اسلام و كفر) روبرو شدند شيطان پاى به فرار گذاشت‏» و آيت‌الله مکارم شيرازي نيز آيه را به اين صورت ترجمه کرده است: «امّا هنگامى كه دو گروه (كافران، و مؤمنان مورد حمايت فرشتگان) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت‏». @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴از «خم‌شراب» تا «سجاده»! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نخستین شرط لازم برای تفقه و فهم درست متون دینی، فهم مفردات آیات و روایات است. آشنايي با دانش‌هايي همچون علم صرف، لغت‌شناسي، غريب القرآن و غريب الحديث براي اين بخش لازم است. به عنوان مثال، در یکی از متون رجالی دربارة يکي از راويان به نام محمدبن فرات آمده است که «كَانَ يَغْلُو فِي الْقَوْلِ وَ كَانَ يَشْرَبُ الْخَمْرَ»؛ هم اهل غلو بود و هم شرب خمر مي‌کرد. در ادامه روايت دارد که «فَبَعَثَ إِلَيْهِ الرِّضَا  خُمْرَةً وَ تَمْراً»، ممکن است کسي اين حديث را تا همینجا دیده باشد و به همین شکل هم ترجمه کند (همانطور که متأسفانه برخی چنین ترجمه کرده‌اند) که امام رضا(ع) براي او خرما و «خم شراب» فرستاد! و سپس درباب چرایی این رفتار امام رضا علیه السلام به تحلیل‌های تربیتی و اخلاقی و تبلیغی و امثال آن بپردازد! و اسرار تربیتی این اقدام امام رضا را (ارسال هم شراب برای آن راوی حدیث) استنباط کند! اين در حالي است که اگر اندکي تلاش براي فهم مفردات حديث ‌کنيم و جملات پس و پیش آن را ببینیم، متوجه مي‌شويم که «خُمرة» ‌در اینجا به معناي شراب يا خم شراب نيست! بلکه به معناي «سجاده» يا قطعه‌اي حصير براي نماز خواندن است! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴ضرورت به‌روزرسانی دانش اصول 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ يکي ديگر از دانش‌هاي مرتبط با «روش»، دانش «اصول فقه» است. علم اصول فقه در حقيقت عبارت است از دانش «روش استنباط و روش کشف آموزه‌هاي فقهي». علم اصول به دنبال ارائة روش صحيح استنباط احکام شرعي از منابع ديني است. به تعبير شهيد مطهري: «علم اصول در حقيقت «علم دستور استنباط» است. اين علم روش صحيح استنباط از منابع فقه را در فقه به ما مى‏آموزد. ازاين‌رو، علم اصول مانند علم منطق يك علم «دستورى» است و به «فن» نزديك‌تر است تا «علم» يعنى در اين علم دربارة يك سلسله «بايد»ها سخن مى‏رود نه دربارة يك سلسله «است»ها.» البته به اعتقاد این بنده، در صورت تکميل و به‌روزرساني اين دانش و آگاهي عالمان اصول از مباحث «روش‌شناسي» و «ديدگاه‌هاي تأويلي و تفسيري معاصر»، مي‌توان به جاي تعبير «اصول فقه»، آن را با همان عنوان اوليه‌اش يعني «اصول استنباط» معرفي کرد و از آن به عنوان روشي براي کشف همة آموزه‌هاي ديني، اعم از فقهي، اخلاقي، سياسي، اجتماعي و امثال آن استفاده نمود. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴ناکافی بودن روش اجتهادی مرسوم از نگاه امام خمینی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻روش اجتهادي رايج و مرسوم در مسائل فقهي، ارزش‌هاي بي‌بديلي داشته و دارد. و به نظر مي‌رسد در طول تاريخ چند صد سالة فقاهت نيز در کشف و استنباط احکام فردي کارآمدي خود را نشان داده است. مع‌الاسف اين روش، در بسياري از حوزه‌ها و قلمروهاي علمي مورد نياز جامعه از کارآيي و کارآمدي لازم برخوردار نيست. توضيح آنکه اين روش، به شکل موجود نمي‌تواند در حوزة فقه اجتماعي، فقه نظام و فقه حکومت کارآيي داشته باشد. بلکه بر اساس روش اجتهادي مرسوم اساساً چيزي به نام فقه نظام و فقه سياسي و فقه اجتماعي و فقه تربیتی و فقه مديريتي بي‌معناست. به همین دلیل، بعضاً‌ از فقیهان سنتی شنیده می‌شود که ما چیزی به نام «فقه نظام» نداریم. یا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» و «جامعه‌شناسی اسلامی» و به طور کلی نداریم! آنان درست می‌گویند زیرا بر اساس روش اجتهادی مرسوم و متعارفی که آموخته‌اند، «فقه نظام» و «اقتصاد» و «جامعه‌شناسی» و امثال آن معنایی ندارد. نهایتاً با تکیه بر روش‌شناسی متعارف‌شان، احکامی درباره حلیت یا حرمت برخی از رفتارها را می‌توانند استنباط کنند. 🔻به عقیده ما روش اجتهادي مرسوم، براي اکتشاف نظرية اسلامي در حوزه‌هاي علوم انساني سترون است. اين حقيقتي است که (ره)، به عنوان يک مجتهد و نظريه‌پرداز بزرگ و تاريخ‌ساز در عالم اسلام، در پايان دهة اول انقلاب آن را به صراحت بيان کرد و دگرگوني و بازنگري در روش اجتهادي را از عالمان ديني مطالبه نمود. ايشان در تاريخ 10 آبان 1367 در نامه‌اي به يکي از اعضاي دفتر خود، که بعداً با عنوان «منشور برادري» مشهور شد، مي‌فرمايد: «اجتهاد مصطلح در حوزه‏ها كافى نمى‏باشد. بلكه يك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه‏ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد و به طور كلى در زمينه اجتماعى و سياسى فاقد بينش صحيح و قدرت تصميم‏گيرى باشد، اين فرد در مسائل اجتماعى و حكومتى مجتهد نيست و نمى‏تواند زمام جامعه را به دست گيرد.» 🔻در نامة مشهور به «منشور روحانيت» که خطاب به حوزه‌هاي علميه نوشتند، مي‌فرمايد: «روحانيت تا در همه مسائل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد، نمى‏تواند درك كند كه اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه كافى نيست.» 🔻در جايي ديگر از همين نامه نيز به نقش‌آفريني دو عنصر مهم زمان و مکان در اجتهاد توجه داده و نوشتند: «در مورد دروس تحصيل و تحقيق حوزه‏ها، اينجانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جايز نمى‏دانم. اجتهاد به همان سبك صحيح است ولى اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست، زمان و مكان دو عنصر تعيين‏كننده در اجتهادند. مسئله‏اى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مى‏طلبد. مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.» 🔻در تاريخ 17 ارديبهشت سال 1368، کمتر از یک ماه پایانی عمر مبارکشان، در پيامي خطاب به شوراي مديريت حوزة علمية قم، ضمن تأکيد بر حفظ ارکان محکم فقه و اصول رايج در حوزه‌ها، نوشتند: «در عين اينكه از «جواهرى» به صورتى محكم و استوار ترويج مى‏شود، از محاسن روش‌هاى جديد و علوم مورد احتياج حوزه‏هاى اسلامى استفاده گردد.» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢علوم انسانی و موضوع‌شناسی استنباط حکم اسلامی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لزوم گنجاندن در برنامه درسی حوزه‌های علمیه؛ مطالبه‌ای که بعد از ۳۱ سال هنوز هم به درستی اجابت نشده است! و البته هر چه می‌گذرد خسارت‌های بی‌توجهی به آن را در حوزه‌های علمیه بیشتر حس می‌کنیم. رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنه‌ای، در پیامی که به مناسبت تشکیل شورای سیاست‌گذاری حوزه‌های علمیه در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۷۱ صادر کردند از جامعه محترم مدرسین می‌خواهند که در برنامه‌های درسی حوزه‌های علمیه، در کنار توجه ویژ‌ه‌ای که به فقه، تفسیر، حدیث، فلسفه، کلام، رجال و امثال آن می‌کند، لازم است توجهی ویژه نیز به «علوم انسانی» داشته باشند: «مجموعه‏‌اى از علوم انسانى و غيره، كه داراى تأثير در استنباط و تنقيح موضوعات فقهى‏اند، بايد مورد عنايت قرار گيرند و فقيه اين دوران، با همه‏‌ى ابزارهاى استنباط صحيح، كه از آن جمله، تشخيص درست موضوعات است، مجهز گردد. بديهى است كه شناخت درست موضوع، در تصحيح شناخت حكم الهى، داراى تأثيرى تمام است.» 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢«نظریه‌شناسی» از ویژگی‌های «فقه جواهری» 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از ویژ‌گی‌های فقه جواهری، این است که شرط لازم و ضروری هر نوع فتوادهی و نظریه‌پردازی را «نظریه‌شناسی» و آگاهی از فتاوای پیشینیان در مسأله مورد نظر می‌داند. این ویژگی را می‌توان از رویه بنیانگذار فقه جواهری یعنی مرحوم صاحب جواهر، (شيخ محمدحسن نجفي، متوفاي 1266قمري) به دست آورد. بدون تردید، مرحوم یکی از بزرگ‌ترین و کم‌نظیرترین نظریه‌شناسان فقهی در عالم تشیع بوده است. وي تقريباً از همة اقوال و ديدگاه‌هاي فقیهان پيشين در هر مسأله‌اي آگاهي داشته است. به گونه‌اي که در اختيار داشتن اين کتاب، فقیهان بعدي را از مراجعة مستقيم به کتاب‌هاي فقهاي پيشين براي اطلاع از ديدگاه آنان، بي‌نياز کرده است. مرحوم سیدمحسن امین در کتاب اعیان الشیعه از شيخ مرتضي انصاري (که خود نیز در نظریه‌شناسی از برجستگان فقه شیعی است، و از معاصران مرحوم صاحب‌جواهر هم به شمار می‌رود) چنین نقل مي‌کنند که «براي مجتهدي که بخواهد احکام الهي را استنباط کند، کافي است کتاب‌هاي جواهر الکلام و وسائل الشيعه را در اختيار داشته باشد و کمتر اتفاق مي‌افتد که به کتابي از پيشينيان نيازمند شود.» 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢دشواری «نظریه‌پردازی» و نیازمندیهای «اجتهاد» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «نظريه‌پردازی» امری دشوار، پيچيده و دير‌ياب است. قله‌ی رفيع دانش و انديشه‌ورزی است. هر کسی را توان فتح اين قله نيست. هر چند هدف نهايی بسياری از نظام‌های آموزشی تربيت «نظريه‌پرداز» است، اما کسانی که بتوانند به اين هدف نايل شوند، بسيار نادرند. دشواری نظريه‌پردازی، در حوزه‌ی مسائل دينی و اسلامی، دو چندان است. نخبگی يا مجاهدتِ علمی مضاعف می‌خواهد. بی‌جهت نیست که در ادبیات عالمان مسلمان، نام آن را «اجتهاد» گذاشته‌اند. افزون بر آگاهی از مرزهای دانش در حوزه‌ای تخصصی، بايد اطلاعات گسترده‌ای درباره‌ی دانش‌های مربوط به علوم اسلامی نيز داشت. به تعبير ديگر، هم بايد از آگاهی‌های درون‌رشته‌ای در سطح قابل قبولی برخوردار بود و هم از آگاهی‌های اسلامی در سطحی محققانه و اجتهادی. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢ضرورت آشنايي با مباني نظري اسلام برای اجتهاد 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علمای گذشته به هنگام معرفی دانش‌های مورد نياز اجتهاد فقهی، به صورت خيلی مجمل از دو دانش فلسفه و کلام سخن می‌گفتند. فلسفه ناظر به هستی‌شناسی و کلام نيز ناظر به مبانی الهياتی و دين‌شناختی بود. به عنوان مثال، درباره‌ی ميزان آشنايی با علم کلام می‌گويد، شرط اجتهاد فقهی عبارت است از شناخت خدا، صفات جلال و جمال او، عدل و حکمت او. اعتقاد به پيامبری حضرت محمد(ص) و عصمت او؛ و اعتقاد به امامت ائمة اطهار(ع) و عصمت آنان. شهيد ثانی می‌فرمايد آگاهی افزون‌تری از مسائل کلامی و اعتقادی لازم نيست. (م1071ق) دربارة نياز به علم کلام مي‌گويد: آگاهی از احکام شرعی، متوقف بر علم به اين است که اولاً، سخنان خداوند قابل فهم‌اند؛ ثانياً، معنای آنها همان معانی‌ای است که از ظواهر کلمات و جملات وحی فهميده می‌شود و خداوند معنای خلاف ظاهر را اراده نمی‌کند. اما علم به اين دو مسأله متوقف بر علم به اين است که خداوند حکيم است و مرتکب کار قبيح نمی‌شود. افزون بر اين، علم به احکام شرعی، متوقف بر علم به صدق پيامبر و ائمه اطهار است. و اينها مسائلی است که در علم کلام مورد بحث و اثبات قرار می‌گيرند. در عين حال، «حق اين است که احتياج به کلام، به منظور تصحيح باورهاست و ويژه‌ی احکام شرعی نيست» آيت‌الله هم به صورت اجمالی و بسيار مختصر مي‌فرمايد، برای اجتهاد و نظريه‌پردازی فقهی، نيازمند به علم کلام هستيم. زيرا اثبات حجيت سخن و رفتار و سکوت معصوم، متوقف بر اثبات امامت و عصمت اوست؛ همانطور که اثبات حجيت ظواهر کتاب نيز مبتني بر اثبات حقانيت اصل قرآن است؛ و چنين مباحثي در علم کلام مورد بحث قرار مي‌گيرند. اما دربارة‌ فلسفه مي‌فرمايد، فلسفه هيچ ارتباطي به دانش فقه ندارد؛ زيرا در فلسفه از امور حقيقي بحث مي‌شود در حالي که در فقه از امور اعتباري. بلکه دخالت فلسفه در اصول فقه را نيز، که از سوي برخي از اصولياني مثل آخوند خراساني، صورت گرفته است، مخل به رسالت اصلي اصول فقه مي‌دانند. 🔻اما به نظر مي‌رسد براي نظريه‌پردازي ديني و حتي اجتهاد فقهي بسيار بيش از اين، بايد از مباني نظري اسلام آگاهي داشته باشيم. مباني نظري نقشي جدي در نظريه‌پردازي دارند. و اين مباني نيز اختصاصي به مباني کلامي و الهياتي ندارند. آگاهي دقيق و استدلالي از مباني هستي‌شناختي، معرفت‌شناختي، انسان‌شناختي، دين‌شناختي و ارزش‌شناختي اسلامي از مهم‌ترين شرايط علمي براي نظريه‌پردازي اسلامي است. فهم نوع نگاه اسلام به هستي، معرفت، انسان و ارزش است که به يک نظريه‌پرداز در حوزه‌هاي علوم انساني کمک مي‌کند، نظريه‌اي مبتني بر اين بنيان‌ها ارائه دهد. انديشمندان اسلامي، هر چند به صورت پراکنده، تلاش‌هاي گسترده‌اي را براي کشف و عرضة مباني پنج‌گانة يادشده به کار بسته‌‌اند. اما به اعتقاد من، آيت‌الله مصباح يزدي، تنها کسي است که در طول تاريخ اسلام و تشيع توانسته است مجموعه‌اي منسجم و عملياتي از اين مباني را آموزش داده، تدوين کنند و به صورت کتاب‌هاي درسي در سطوح مختلف دانشجويي، و نخبگاني عرضه کنند. مباني پنج‌گانه يادشده، در دوره‌هاي موسوم به «طرح ولايت» به صورتي دقيق، تنظيم شده و آموزش داده مي‌شوند. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹