🔴زن؛ «ریحانه» یا «قهرمانه»؟
نقدی بر ترجمهای از کتاب علامه تهرانی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــ
به دلیل تشابهات فراوان زبان فارسی و عربی، به ویژه در سدههای اخیر، بعضاً مشاهده میشود برخی از افراد حتی در ترجمه آیات و روایات معنای فارسی و عربی برخی از واژگان را خلط میکنند و بعضاً به خلط و خطاهای بزرگی دچار میشوند.
فيالمثل، در حديث بسيار مشهوري از امام علي(ع) دربارة زنان ميخوانيم: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ». اما بسياري از افراد، حتي برخي از مشاهير علمي، حديث را به زبان فارسي چنين ترجمه ميکنند که زن گلي خوشبو است نه قهرمان و پهلوان و روئينتن.
مرحوم #علامه_تهرانی در کتابی با عنوان رساله بدیعه که در تفسیر آیه الرجال قوامون علی النساء نوشته است، ضمن نقل این حدیث، در توضيح آن چنين آورده است: «مطلبى لطيف: در استعارهاى كه امام عليه السّلام بكار برده، و زن را ريحانه خوانده، سرّ عجيبى نهفته است كه تمام سخنان گذشته ما را از لطافت، رقّت و احساس و ساير صفات زن، در بر ميگيرد. زيرا ريحان يعنى گياه خوشبو مانند گل است. و ريحانه در لغت به دسته گياه خوشبو و گياه معطّر معروف ميگويند. و شادابى و طراوت وى تا وقتى است كه در بوستان و باغ و بر شاخسار يعنى محيط طبيعى خود بماند، و در كنار درخت و اصل خويش زندگى كند. و به سبب همين لطافت بسيار است كه بادى شديد، گلبرگهايش را مىپراكند و لطافت و بويش را از بين ميبرد. و آن را به وادى تباهى ميرساند. همينطور زن، چون قهرمان روئينتن خلق نشده، كه تحمّل شدائد را داشته باشد و مشكلات رتق و فتق امور را تحمّل كند، بايد در گلزار خانوادگى خود به حفظ شخصيّت و كرامت خود بپردازد و از اين حدّ تجاوز نكند. ولى اگر در اجتماع مردان داخل شود، و در كار آنان دخالت كند، و متصدّى امور مهمّ گردد، باد كشندة مهالك و آفات و انحرافات، بر وى وزيدن گيرد، و وجودش را درهم شكند، و سجاياى فطرى و خدادادى و غرائز لطيف و مناسب در او را از وى بگيرد، و بوى خوش نفسانيش از بين برود. در نتيجه وجود عزيز و صفات ويژه و خلق نيكوى او به پستى گرايد و ضايع گردد؛ و اين مطلب ظلمى نابخشودنى در حقّ او است.»
این در حالي است که «قهرمانة» هر چند در اصل، لغتي فارسي بوده و به عربي وارد شده است (به اصطلاح، معرَّب است) اما هرگز به معناي پهلوان نبوده و نيست. بلکه به معناي «وكيل مخارج» و يا «متصدى امور دريافت و پرداخت» و يا «خادم و پيشخدمت» است. به تعبير خليل «القهرمان: هو المسيطرُ الحفيظُ على ما تحت يديه». و به تعبير ابن اثير: «هو كالخازن و الوكيل و الحافظ لما تحت يده، و القائم بامور الرجل». کليني در کافي نقل ميکند که «اسْتَقْرَضَ قَهْرَمَانٌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ رَجُلٍ طَعَاماً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ...؛ قهرمان امام صادق(ع) از مردي مقداري غذا براي امام صادق قرض گرفته بود ...» روشن است که در اينجا منظور يکي از خادمان يا پيشخدمتان امام صادق و يا يکي از متصديان امور دريافت و پرداخت آن حضرت بوده است؛ و نه پهلوان او! امام صادق پهلواني نداشته است و اگر هم ميداشت، تناسبي ميان پهلواني و استقراض طعام نيست!
#زن
#اجتهاد
#فهم_دین
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴از «مادرت به عزایت بنشیند» تا «بارک الله»!
نقدی بر ترجمههای مشهور نهج البلاغه
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
زبان عربی مثل هر زبان دیگری اصطلاحات و استعارات و مجازها و ضربالمثلهای خاص خودش را دارد. آشنایی با صناعات ادبی در ادبيات عرب از پیشنیازهای علمی فهم متون دینی است. کسی که از صناعات ادبی آگاهي نداشته باشد، ممکن است وقتی تعبیری مثل «لا اباً لک» را میشنود، گمان کند که «در همه جا» معنای تحتاللفظی آن یعنی «بیپدر» یا «حرامزاده»، که نوعی توهین است، منظور است. اما اگر بررسی کنیم میبینیم که این ترکیب «در بسیاری از موارد» برای مدح یا اظهار تعجب نيز به کار برده میشود. یا کلمه «ویل امه» اصطلاحی است که بعضاً در مقام مدح به کار برده میشود. یا تعبیر «ثَکِلَتْک امُّک» که معمولاً در ترجمههای فارسی به شکل «مادرت به عزایت بنشیند» آورده میشود! در حقیقت یک ضربالمثل عربی است. استعمال آن نیز در ادبیات محاورهای اعراب گذشته امری رایج بوده و در بسياري موارد قبحی هم نداشته است. در مواقع تعجب و توجه دادن به يک مسأله مهم مورد استفاده قرار ميگرفته است و حتي بعضاً براي تأکيد و احياناً تحسين و تعظيم نيز استعمال ميشده است. بنابراين، در همه جا، معناي تحت اللفظي آن، که نوعي نفرين است، منظور نبوده است.
فیالمثل، در آن گفتگوی امام علی(ع) با شخص استغفار کننده، قطعاً این اصطلاح به معنای نفرین نبوده است. توضیح آنکه آن حضرت شنید که کسی میگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ». امام علی(ع) به او فرمود: «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ» مترجمین نهجالبلاغه این جمله را چنین ترجمه کردهاند: «مادرت به عزايت بنشيند، مىدانى استغفار چيست؟»، (ترجمه انصاریان) «مادر بر تو ببايد گريست مىدانى استغفار چيست؟»، (ترجمه شهیدی) «مادرت بر تو بگريد، مىدانى معناى استغفار چيست؟». (ترجمه دشتی) این در حالی است که چنین معنایی با چنان سخنی و با چنان پاسخی که امیرمؤمنان بیان میکند، هیچ تناسبی ندارد! آن بنده خدا مگر چه کار زشتی کرده بود که مستحق چنین نفرین و ناسزایی باشد؟! مگر چه گفته بود که امام علی(ع) دعا میکند زودتر بمیرد و مادرش به عزایش بنشیند؟! در اینجا این جمله در لسان مدح است. گویا آن حضرت به او میفرماید بارکالله! خیلی خوبه! اما باید بدانی که استغفار فقط نباید در سطح استغفار زبانی بماند. بلکه باید بکوشی شرایط و لوازم آن را بدانی و به آنها پایبند باشی و به مراتب و درجات بالاتری از مقام استغفار بار یابی.
#اجتهاد
#فهم_دین
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴تفسیر زیبای حضرت ولایت از حدیث «اَلمِرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه»
_________________
«در جامعهی ما متأسّفانه به تَبَع خیلی از جاهای دنیا، شأن زن شناخته نشده است. در نظر اسلام و در نگاه کلّیای که اسلام دارد، زن همان است که در این جملهی «اَلمِرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه» است؛ مثل یک گل. یک گل، وجودش لازم است و نگهداریاش لوازمی دارد: وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ منظور از قهرمان، این قهرمان متعارف ما نیست، قهرمان یعنی کارگزار؛ یعنی در واقع رئیس خدمه. اینجوری نیست که خانم در خانهی شما مسئول خدمتگزاری باشد، حالا ولو بهعنوان رئیس خدمه؛ قضیّه این نیست. وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ قهرمان در تعبیرات عربی و در اصطلاحات رایجِ ادبیّات عرب عبارت است از آن کسی که ملک شما را برایتان اداره میکند؛ یعنی کارهایتان را انجام میدهد؛ وقتی شما صاحب یک ملکی هستید، یک قهرمانی دارید؛ میگوید زن اینجوری نیست. حالا شما ببینید اگر در یک خانوادهای، در یک جامعهای، به زن با این چشم نگاه بشود، اوّلاً تکریم او، حفظ حرمت او، برخورد ملاطفتآمیز با او و مسائل فراوانی که دنبالش هست، چقدر موجب میشود که زن احساس امنیّت کند، احساس آرامش کند. در اسلام نگفتهاند که زن نرود بیرون کار کند؛ اصلاً این نیست. حالا اینکه بعضی از مخالفین این گرایش اسلامیِ زن، فوراً میچسبند به اینکه شما نصف نیروی کار جامعه را معطّل میگذارید، چنین چیزی نیست؛ کسی نگفته کار نکنند، اگر میتوانند کار کنند، کار کنند؛ منتها با این دید کار کنند، با این نگاه کار بکنند؛ کاری که به آنها محوّل میشود کاری باشد که با ریحانهبودن جور در بیاید، متناسب باشد. و البتّه مهمترین مسئولیّت زن هم کدبانویی است؛ معنای کدبانویی خدمتگزاری نیست، معنایش این است که محیط خانواده را برای فرزندان و برای همسر یک محیط امن و آرام و مهربانی میکند، با مهربانی خودش، با عزّتی که در خانه برای او فرض میشود.» (۱۳۹۵/۰۲/۲۰: بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار هیأت امنای گروه هماندیشی تحکیم خانواده)
#زن
#فهم_دین
( https://khl.ink/f/34258 )
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درمان صفرا؛ «پیادهروی» یا «گیاهی مسهل»؟
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فقه اللغه و شناخت معانی و ریشههای لغات عربی، از جمله پیشنیازهای علمی اجتهاد و نظریهپردازی دینی است. گاهی بدون مراجعه به شواهد و قرائن نمیتوان مراد از یک لفظ در متن را به درستی فهمید. متأسفانه بعضاً مشاهده میشود افرادی بدون آشنایی با لغت عربی و بدون تلاش در جهت فهم معانی و ریشههای لغات، برداشتهایی کاملاً خلاف واقع از احادیث و متون دینی ارائه میدهند.
به عنوان مثال، در روايتي از وجود مقدس پيامبر اکرم(ص) چنين نقل شده است که فرمودند: «وَ دَوَاءُ الْمِرَّةِ الْمَشِيُ». نویسندهای را دیدم که به تفصیل در اطراف اهمیت و ارزش «پیادهروی» از نگاه اسلام نوشته بود و مستند او هم همین روایت بود!
در حالی که کلمة «مشي» را اگر به صورت مصدري يعني «مَشْي» بخوانيم به معناي «پيادهروي» و «راه رفتن» است. و در آن صورت حديث ناظر به ورزش بوده و معناي آن چنين است که «درمان صفرا، پيادهروي است». اما اگر آن را به عنوان يک اسم و به صورت «مَشِيّ» بخوانيم به معناي «گياهي مسهل» است. و در آن صورت حديث ناظر به درمان و بهداشت جسم خواهد بود و معناي آن اين است که «درمان صفرا (يا سوداء)، خوردن گياهي به نام مشيّ است». و مشاهده صدر و ذیل حدیث و قبل و بعد آن نشان میدهد که این حدیث هیچ ربطی به ورزش و پیادهروی و امثال آن ندارد!
#اجتهاد
#فهم_دین
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آیا کسی اصول «اخلاق داوری» را به متصدیان این برنامه پر بیننده، آموزش داده است؟
توصیه عجیب «داور» عصر جدید به نوجوان عشایر!
«باید لهجهات را فراموش کنی»
توصیه عجیبتر «مجری برنامه»: «برو در عروسیهای با حال اقلیمتون، بخوان و درآمد کسب کن!»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴فلسفه و اجتهاد دینی
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آيتالله مکارم شيرازي حفظه الله تعالی درباره جایگاه و نقش علم کلام و فلسفه در اجتهاد و نظریهپردازی میفرماید براي اجتهاد و نظريهپردازي فقهي به علم کلام نیازمندیم. زيرا اثبات حجيت سخن و رفتار و سکوت معصوم، متوقف بر اثبات امامت و عصمت اوست؛ همانطور که اثبات حجيت ظواهر کتاب نيز مبتني بر اثبات حقانيت اصل قرآن است؛ و چنين مباحثي در علم کلام مورد بحث قرار ميگيرند. اما دربارة فلسفه ميگويند فلسفه ارتباطي به دانش فقه ندارد؛ زيرا در فلسفه از امور حقيقي بحث ميشود در حالي که در فقه از امور اعتباري. بلکه دخالت فلسفه در اصول فقه را نيز، که از سوي برخي از اصولياني مثل آخوند خراساني، صورت گرفته است، مخل به رسالت اصلي اصول فقه ميدانند.
صرف نظر از بحثهایی که درباره اعتباری دانستن موضوع فقه قابل طرح است (که این زمان بگذار تا وقت دگر) به نظر ميرسد براي نظريهپردازي ديني و حتي اجتهاد فقهي بسيار بيش از اين، بايد از مباني نظري اسلام آگاهي داشته باشيم. مباني نظري نقشي جدي در نظريهپردازي دارند. و اين مباني نيز اختصاصي به مباني کلامي و الهياتي ندارند. آگاهي دقيق و استدلالي از «هستيشناسي»، «معرفتشناسي»، «انسانشناسي»، «دينشناسي» و «ارزششناسي» اسلامي از مهمترين شرايط علمي براي نظريهپردازي اسلامي است. فهم نوع نگاه اسلام به هستي، معرفت، انسان و ارزش است که به يک نظريهپرداز و مجتهد در حوزههاي علوم انساني و اسلامی کمک ميکند، نظريهاي مبتني بر اين بنيانها ارائه دهد. اساساً يکي از مهارتهاي لازم براي نظريهپردازي، مهارت ارجاع مسائل به مباني است. نگاه سيستمي داشتن به مجموعة معارف اسلامي براي نظريهپردازي لازم است. و نگاه سيستمي در سايه ايجاد پيوند ميان مباني و مسائل محقق ميشود.
#فلسفه
#فهم_دین
#اجتهاد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
چه صلابتی دارند این پابرهنگان یمنی!
ایمان و عزت و استقامتشان، بر ثروت و قدرت و غرور جهان زر و زور چیره شد.
این پاهای برهنه حقیقتا بوسیدنیاند.
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴دانش منطق؛ از «شرط لازم اجتهاد» تا «دانشی بیفایده»!
ملاحظهای نسبت به دیدگاه آیتالله خوئی(ره)
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دربارة نقش و جايگاه دانش منطق، در اجتهاد و نظريهپردازي ديني، در ميان فقيهان و اصوليان اختلاف نظر است. اغلب آنان معتقدند، آشنايي با دانش منطق براي اجتهاد ديني لازم است؛ البته افراط در آن و تخصص در همة ابواب و مسائل منطق را نه تنها براي اجتهاد، لازم نميدانند که مضرّ و ضايع کردن عمر هم ميدانند. به همين دليل، غالباً معتقدند آشنايي با علم منطق به اندازهاي که توانايي تشخيص قالبهاي استدلال قياسي (اقتراني و استثنائي)، فهم قالبهاي صحيح از عقيم و همچنين انواع قياس را داشته باشد، کافي است. اما فهم مباحث دقيق منطقي که در استنباط حکم هيچ نيازي به آنها نيست، لزومي ندارد.
در اين ميان، فقیه و اصولی بزرگی همچون آيتالله #خوئي (ره)، معتقد بودند منطق امري فطري است و همة انسانهاي طبيعي و حتي کودکان به خوبي ميتوانند از آن استفاده کنند. به عنوان مثال، هيچ کسي به مجرد آنکه يک حيواني را ببيند، به اين دليل که بعضي از حيوانات موذياند، حکم به موذي بودن اين حيوان هم نميکند. زيرا فطرتاً ميدانند که موجبة جزئيه منتج نيست. بنابراين، نيازي به يادگيري قواعد منطقي و دانش منطق نيست.
در نقد این دیدگاه عرض میکنم که منطق فقط اين نيست که موجبة جزئيه منتج است يا نه، و يا منطق فقط آشنايي با شکلهاي استدلال و امثال آن نيست. بلکه دانش منطق «دانشي روشي» است: «روش راهبري فکر و انديشه.» روش «درستْ تعريف کردن» و «درستْ انديشيدن و استدلال کردن» را به ما آموزش ميدهد. دانشي است که قالبها و ساختارهاي انديشة درست از نادرست را نمايان ميکند. و درست تعريف کردن و درست انديشيدن، اموري فطري و بينياز از آموزش نيستند؛ آدميان در اين جهت نيازمند آموزشهايي ضابطهمند و علمياند. دانش منطق متصدي و متکفل چنين رسالتي شده است. به همين دليل، آشنايي عميق و دقيق با آن براي نظريهپردازي اسلامي در علوم انساني امري بسيار لازم و ضروري است. افزون براین، دانش منطق، ما را با انواع مغالطات آشنا میکند تا هم خود از آن بپرهیزیم و هم مغالطات دیگران را بشناسیم. فی المثل، در دانش منطق یاد میگیریم که حکم جزء را به کل سرایت دادن یک مغالطه است. از اینکه فیالمثل حتی کودکان و بیسوادان هم میدانند که موجبه جزئیه منتج نیست نمیتوان نتیجه گرفت پس علم منطق بالکل بیفایده و بیارزش است!
براي توضيح بيشتر به اين نکته توجه ميدهم که يکي از نخستين گامهاي نظريهپردازي، «تعريف» و توضيح «چيستي» مفاهيم و مسألة مورد بحث است. بخش مهمي از منطق، ناظر به «روش تعريف» است. در بخش معرِّف، اصول و قواعد عقلائيِ تعريف ذکر ميشود. گونههاي مختلف تعريف و اعتبار و ارزش هر کدام توضيح داده ميشود. و بخش ديگري از منطق، روش استدلال است که گونههاي مختلف استدلال، اعتبارسنجي شده و ارزش هر کدام از آنها مورد بحث واقع ميشود. اين بخش به يک معنا «روششناسي تبيين» را، به عنوان يکي از مهمترين مؤلفههاي علوم انساني، بيان ميکند. با تسلط بر اين بخش است که دانسته ميشود آيا تبيينِ استقرائي معتبر است يا نه. اگر معتبر است چرا و تا کجا و اگر معتبر نيست، به چه دليل. با تسلط بر اين بخش است که ميتوان روشهاي کشف علل و عوامل پديدة مورد بحث را اعتبارسنجي کرد. البته اين سخن به معناي کامل و بينقص بودن منطق کلاسيک براي «تعريف» و «تبيين» و يا حتي به معناي مفيد دانستن وضعيت فعلي آن براي تعريف مفاهيم علوم انساني و تبيين گزارههاي آن نيست؛ چرا که خود من نقدهايي جدي به روششناسي تعريف و روششناسي استدلال در منطق سنتي دارم. بلکه منظور آن است که آشنايي با اين دانش و توانايي کاربرد قواعد درست تعريف و استدلال از شرايط علمي لازم براي نظريهپردازي در علوم انساني است. (نظریهپردازی اسلامی در علوم انسانی؛ احمدحسین شریفی، ۱۳۹۷، ص۲۷۳-۲۷۵)
#فهم_دین
#اجتهاد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴روز جمهوری اسلامی
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«جمهوری اسلامی» یا «مردمسالاری دینی»، از بهترین مدلهای حکومت و حکمرانی است. همه مزایای حکومتهای دموکراتیک را در حوزه «مقبولیت» دارد و هیچیک از معایب آنها در حوزه «مشروعیت» را ندارد. هم از منطق معقولی در حوزه «مقبولیت» برخوردار است و هم از بنیانی مشروع و معقول در حوزه «مشروعیت». از نظر «کارآمدی» نیز مدل تحققیافته آن در ایران، بدون تردید از کارآمدترین اَشکال و انواع حکومت بوده است.
مردمسالاری دینی مدلی از حکومت است که هدف نهایی آنها نه تنها تربیت «شهروند خوب»؛ بلکه تربیت «انسان خوب» است. به همین دلیل، افزون بر تأمین امور دنیوی و رفاه و پیشرفت مادی، داعیه تعالی روحی و معنوی و تأمین سعادت اخروی مردمان را نیز دارد.
به اعتقاد بنده میتوان سطوحي از «مردمسالاري ديني» را عرضه کرد که حتی در جوامع غير اسلامي نيز قابليت اجرا را داشته باشد. یکی از معانی صدور جهانی انقلاب اسلامی همین است.
#جمهوری_اسلامی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴معضل ترجمههای تحتاللفظی قرآن
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
براي فهم درست متون دینی افزون بر فهم مفردات، فهم هيئت ترکيبي کلمات و صناعات ادبی هم بسیار لازم است. بیتوجهی به این مهم، موجب میشود که معنای درست آیات و روایات فهمیده نشوند. به عنوان مثال، با ترجمة تحت اللفظي کلمات اين آيه قرآن که ميفرمايد «فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْه» (انفال، 48) نميتوان منظور و مراد واقعي خداي متعال را فهميد.
برخي از مترجمين بدون توجه به اين حقيقت به ترجمه تحت اللفظي اين آيه پرداختهاند که نه تنها براي خواننده فارسي زبان قابل فهم نيست بلکه اساساً معناي صحيحي هم ندارد. به عنوان نمونه برخي از ترجمهها را ذکر ميکنيم: «پس چون نمودار شدند آن دو فوج برگشت بر دو پاشنهاش» (ترجمه عباس مصباحزاده)؛ «پس چون روبهرو شدند هر دو گروه بازگشت شيطان بر پاشنه خود» (ترجمه دهلوي)؛ «پس چون فراهم رسيدند دو گروه برگشت ديو پس پشتهايش» (ترجمه روض الجنان)؛ «پس چون نمودار شدند آن دو فوج برگشت بر دو پاشنهاش» (ترجمه شعراني). اين در حالي است که مترجمين دقيقالنظر به اين حقيقت توجه داشته و معناي کنايي آن را ذکر کردهاند. به عنوان نمونه، جناب انصاريان آيه را چنين ترجمه کرده است: «ولى زمانى كه دو گروه [مؤمن و مشرك] با يكديگر برخورد كردند، به عقب برگشت و پا به فرار گذاشت»، مرحوم الهي قمشهاي نيز چنين ترجمه کرده است: «تا آن گاه كه دو سپاه (اسلام و كفر) روبرو شدند شيطان پاى به فرار گذاشت» و آيتالله مکارم شيرازي نيز آيه را به اين صورت ترجمه کرده است: «امّا هنگامى كه دو گروه (كافران، و مؤمنان مورد حمايت فرشتگان) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت».
#فهم_دین
#اجتهاد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا ما میهمانانی نادان هستیم ارزش دعوت و ضیافتت را نمیدانیم، خودت ما را از خوان رحمت و نورت بهرهمند گردان.
#ماه_رمضان
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴از «خمشراب» تا «سجاده»!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نخستین شرط لازم برای تفقه و فهم درست متون دینی، فهم مفردات آیات و روایات است. آشنايي با دانشهايي همچون علم صرف، لغتشناسي، غريب القرآن و غريب الحديث براي اين بخش لازم است.
به عنوان مثال، در یکی از متون رجالی دربارة يکي از راويان به نام محمدبن فرات آمده است که «كَانَ يَغْلُو فِي الْقَوْلِ وَ كَانَ يَشْرَبُ الْخَمْرَ»؛ هم اهل غلو بود و هم شرب خمر ميکرد. در ادامه روايت دارد که «فَبَعَثَ إِلَيْهِ الرِّضَا خُمْرَةً وَ تَمْراً»، ممکن است کسي اين حديث را تا همینجا دیده باشد و به همین شکل هم ترجمه کند (همانطور که متأسفانه برخی چنین ترجمه کردهاند) که امام رضا(ع) براي او خرما و «خم شراب» فرستاد! و سپس درباب چرایی این رفتار امام رضا علیه السلام به تحلیلهای تربیتی و اخلاقی و تبلیغی و امثال آن بپردازد! و اسرار تربیتی این اقدام امام رضا را (ارسال هم شراب برای آن راوی حدیث) استنباط کند!
اين در حالي است که اگر اندکي تلاش براي فهم مفردات حديث کنيم و جملات پس و پیش آن را ببینیم، متوجه ميشويم که «خُمرة» در اینجا به معناي شراب يا خم شراب نيست! بلکه به معناي «سجاده» يا قطعهاي حصير براي نماز خواندن است!
#فهم_دین
#اجتهاد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یک تجارت موفق
از قرن ۱۷ میلادی تاکنون، ١٠ درصد از جمعيت ٧٠ ميليوني تايلند توسط تاجری قمی، مسلمان شدهاند.
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴ضرورت بهروزرسانی دانش اصول
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
يکي ديگر از دانشهاي مرتبط با «روش»، دانش «اصول فقه» است. علم اصول فقه در حقيقت عبارت است از دانش «روش استنباط و روش کشف آموزههاي فقهي». علم اصول به دنبال ارائة روش صحيح استنباط احکام شرعي از منابع ديني است. به تعبير شهيد مطهري: «علم اصول در حقيقت «علم دستور استنباط» است. اين علم روش صحيح استنباط از منابع فقه را در فقه به ما مىآموزد. ازاينرو، علم اصول مانند علم منطق يك علم «دستورى» است و به «فن» نزديكتر است تا «علم» يعنى در اين علم دربارة يك سلسله «بايد»ها سخن مىرود نه دربارة يك سلسله «است»ها.»
البته به اعتقاد این بنده، در صورت تکميل و بهروزرساني اين دانش و آگاهي عالمان اصول از مباحث «روششناسي» و «ديدگاههاي تأويلي و تفسيري معاصر»، ميتوان به جاي تعبير «اصول فقه»، آن را با همان عنوان اوليهاش يعني «اصول استنباط» معرفي کرد و از آن به عنوان روشي براي کشف همة آموزههاي ديني، اعم از فقهي، اخلاقي، سياسي، اجتماعي و امثال آن استفاده نمود.
#فهم_دین
#اجتهاد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتیجه نزاعهای درون خانوادگی و غفلت از دشمن اصلی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 توصیهای حکیمانه برای فهم بهتر قرآن
«قرآن را آنگونه بخوان که گویی بر تو نازل شده است.»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴حکمتی از حکیم ابوالقاسم فردوسی
چنان دان که نادانترین کس تُوی
اگر پند دانندگان نشنوی
ز خاکیم و هم خاک را زادهایم
به بیچارگی دل بدو دادهایم
اگر نیک باشی بمانَدْتْ نام
به تخت کِیای بَر، بُوی شادکام
وگر بَد کنی جُز بَدی نَدرَوی
شبی در جهان شادمان نغنَوی
(نغنوی=نخوابی)
#فردوسی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کما فیالسابق، چنین افکاری از سوی اینان، در جامعه اهل سنت منتشر شود، یقین داشته باشید، نه تنها طلاب مظلوم، بلکه دیر یا زود همه اجتماعات شیعی قربة الی الله مورد تهدیدات جانی قرار خواهند گرفت.
ببینید چقدر راحت حکم شرک شیعیان توسط امام جمعه یک شهر ایران صادر میشود!
کسی که برای ائمه اطهار نذر کند مشرک است و واجب القتل؛
کسی که در حرم امام رضا اعتکاف کند، مشرک است و واجب القتل؛
کسی که یاعلی بگوید مشرک است و واجب القتل!
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش مسؤولان کشور تا دیر نشده توصیه حکیمانه این عالم افغانستانی مقیم ایران را عمل کنند و در یک زمانبندی مشخص حداکثر ششماهه این غربالگری بزرگ را انجام دهند.
و الا، با وجود برخی زمینههای داخلی، دور نخواهد بود که ناامنیهای تروریستی در ایران نیز مثل پاکستان و افغانستان شود.
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 داستان شنیدنی چگونگی مسلمان شدن جوان استرالیایی
🔹با تشکر از دوست عزیزم جناب سید روحالله موسوی بابت ترجمه و تهیه این کلیپ
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴داستانی جالب از ابراهیم ادهم
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در احوال ابراهيم #ادهم نقل ميکنند که شبي به همراه سه تن ديگر براي عبادت به مسجدي رفتند. بعد از آنکه مدتي عبادت کردند، در همان جا خوابيدند. اما ابراهيم ادهم تا صبح بر در مسجد ايستاد به گونهاي که مانع ورود سرماي بيشتر به داخل مسجد شد.
«او را گفتند چرا چنين کردی؟»
گفت:
«هوا عظيم سرد بود و بادْ سرد؛ خويشتن را به جای در کردم تا شما را رنج کمتر بود.»
#اخلاق
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴سرعت و سهولت سقوط
🖊احمدحسين شريفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای آتش زدن یک خانه مقداری هیزم و یک کبریت کافی است، اما برای ساختن آن سالها باید هزینه کرد و وقت گذاشت.
برای آتش زدن کتابی، یک کبریت و چند ثانیه وقت کافی است، اما برای نوشتن آن سالها باید زحمت کشید.
برای بالا رفتن از «نردبان ایمان» هم باید سالها تلاش کرد و ریاضت کشید اما برای سقوط از آن یک «گام اشتباه» کافی است. به همین دلیل است که خداوند در قرآن چهار نوبت نسبت به پیروی از گامهای شیطان پرهیز داده است:
وَلا تَتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّيطانِ ۚ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ
#اخلاق
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشنوید دعای شب ۲۱ رمضان شهید ردانیپور را که #علامه_مصباح بر دستان او بوسه زد و درباره او میگفت:
«اگر در قیامت من را به عنوان نوکر آقای ردانیپور در محشر حاضر کنند و بگویند به صدقه سر آقای ردانیپور تو را آمرزیدهایم، افتخار میکنم.»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴امام خمينی و نقد کتابهای تفسيری
🖊احمدحسين شريفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در تاريخ اسلام يکي از علوم و دانشهايي که همواره مورد توجه همه فرق و مذاهب اسلامي بوده است، دانش تفسير قرآن بوده است. دهها و بلکه صدها نوع تفسير قرآن نوشته شده است. هر کدام از آنها نيز مشابهتها و البته تمايزات فراواني با هم دارند.
اما #امام_خمينی(ره) در نقدي کلي، از حيث هدايتبخشي و درمانگري و انسانسازي، دربارة تفاسير موجود ميگويد:
«به عقيده من تفسير هم براى قرآن ما نوشته نشده است، گرچه خيلى از كتابها را انسان مىبيند كه به اسم تفسير است؛ مثلًا بهترين و جامعترين تفسير، مجمع البيان است و اگر انسان به آن مراجعه كند شأن نزول آيات و معانى لغويه و صرفيه و نحويه و اعراب و بنايش را مىداند، اما آن جنبه تفسير و مقصود اصلى قرآن كه هدايت مردم است زمين مانده است؛ زيرا مقصود قرآن اين است كه در جاهاى متعدده فرموده: «الم* ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» كه اصلًا اين كتاب هدايت است، و يا فرموده است: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» صاحبان تفسير متوجه آن جهات هدايت و تذكر قرآن نيستند و نكات هدايت و سوق جمعيت به شاهراه هدايت را بيان نمىنمايند؛ يكى آمده به جنبه طبى، تفسير مىكند، يكى به جنبه تاريخى، ديگرى به جنبه ادبى، ولى اصل مقصود زمين مانده است. غافل از اينكه اگر قرآن به جنبه تاريخى كار داشت، لازم نبود يك قصه، مثلًا قصه آدم عليه السلام را در كتاب كمتر از سيصد ورق تقريباً بيست جا نقل كند، با اينكه انسان يك قصه را اگر يك دفعه شنيد، دوباره شنيدنش در سامعه حسنى ندارد، بلكه مستنكر است، پس معلوم مىشود كه نكات هدايتى دارد و غرض از تكرار، جهت مناسب با اصل مقصود قرآنى است، و مثلًا قصه موسى عليه السلام را كه الى ما شاء اللَّه ذكر كرده است، البته يكى از شاهكارهاى قرآن اين حكايات و قصص قرآن است. منتها با آن جنبه اهتدا كه دارد.»
#تفسیر
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴غیبت حسود!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سعدی در باب هفتم بوستان حکایت جالبی از دوران تحصیل خود در نظامیه بغداد بیان میکند، خلاصه آن این است که سعدی نزد استاد خود از حسادت یکی دیگر از شاگردان نسبت به موفقیت او، شکایت میبرد؛ استاد خردمند به او میگوید اگر او با حسادت راه دوزخ را در پی گرفته است، تو نیز با غیبت او همین راه را دنبال میکنی!
مرا در نظامیه ادرار بود
شب و روز تلقین و تکرار بود
مر استاد را گفتم ای پر خرد
فلان یار بر من حسد میبرد
چو من داد معنی دهم در حدیث
بر آید به هم اندرون خبیث
شنید این سخن پیشوای ادب
به تندی برآشفت و گفت ای عجب!
حسودی پسندت نیامد ز دوست
که معلوم کردت که غیبت نکوست؟
گر او راه دوزخ گرفت از خسی
از این راه دیگر، تو در وی رسی
ادرار: یعنی «وظیفه و مقرری»
#اخلاق
@Ahmadhoseinsharifi
🌹