eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
doaye_arafe_rahbari.mp3
2.48M
فردا روز است ؛ قدر این روزهای باارزش را بدانید‌.! ➥ @hedye110
💠 اعمال شب و روز عرفه ➥ @hedye110
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ با توکل به اسم الله آغـــاز روزی زیبـــا با صلوات بـــر محمـد و آل محمــــد (ص) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم سلام صبح زیباتون بخیر ➥ @hedye110 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
💖 هر دم بگو‌ میان قنوتت بہ صد نیاز عَجل علے ظُهورکَ یا فارسَ‌الحـِجاز هر دم بگو بہ اشک روان روبہ آسمان عَجل علے ظهورکَ یا صاحبَ‌ الزَمـان @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 بعد از بدرقه ی مهمونا به سمت من اومد که سریع سرمو پایین انداختم که گفت :تو چرا نرفتی دکتر ؟ با چشمهای گرد شده گفتم :دکتر ؟دکتر برای چی ؟اگه منظورتون دست و پا چلفتی بودنمه باور کنید آقای پاکزاد دست خودم نیست آقای پاکزاد دستشو گرفت جلوم و گفت :هیس هیس هیس دختر چه خبرته !?من منظورم این نبود گفتم سرت خون اومد چرا نرفتی دکتر برات ببنده شاید عفونت کنه ها دستی به قسمت دردناک سرم کشیدم و گفتم :آها چشم چشم میرم نشستم سرجام اونم به سمت اتاقش رفت بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی بالای سرمه سرمو آروم بالا آوردم که دیدم اقای پاکزاد دست به سینه رو به روم وایستاده با تعجب پرسیدم :اتفاقی افتاده آقای پاکزاد ؟ -پاشو برو دیگه- پس چیکار کنم- پس چرا نشستی ؟ -کجا برم آخه ؟ -آیه حالت خوبه ؟میگم پاشو برو دکتر چرا گیج میزنی حالت خوب نیست؟ -خداحافظ- باشه پس فعال خداحافظ- دستتون درد نکنه خودم میرم- پس پاشو برو اگه حالت خوب نیست برسونمت- نه ...نه خوبم بدون اینکه برم دکتر به سمت خونه رفتم و به کمک خاله خراش کوچیکی که گوشه ی پیشونیم ایجاد شده بود رو ضدعفونی کردیم و یه چسب زخم کوچولو هم زدیم روش حالا انگار چی شده بود که اینقدر اصرار داشت برم دکتر .بعد از خوردن لازانیای لذیذ خاله جون رفتم بیرون و املاکی های مختلف رو گشتم با اون پولی که من داشتم ابدا اینجا ها نه میتونستم خونه ای بخرم و نه اجاره بکنم بعد از یه عالمه گشتن بالاخره یه امالکی رو پیدا کردم که یه مورد خوب مطابق با پول من داشت اما به خاطر اینکه دختر تنها بودم قبول نمیکرد.. آخه حاج آقا منم جای دختر شما وقتی دیگه نه پدری برام مونده و نه مادری چون یه دختر تنهام- باید آواره ی کوچه خیابونا بشم ؟؟خدا رو خوش میاد آخه؟اینا همش برای من مسئولیته- دخترم خدا شاهده که این موضوعات به من ربطی نداره -نمیدونم دخترم برو پیش یکی از فامیلاتون- خوب آخه الان من چیکار کنم -تا کی خونه ی فامیلمون بمونم چقدر باید سربار اینو اون باشم؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 دخترم دست من نیست مشتری وقتی به من میسپاره که خونشو براش اجاره بدم یا بفروشم از من- انتظار یه فردی رو داره که موردی نداشته باشه با ناراحتی زمزمه کردم :یعنی من مورد دارم ؟ -دخترم.... بی توجه به ادامه ی حرفاش از در امالکی زدم بیرون و به سمت خونه را افتادم خدایا من بابامو میخوام ....همون بابای مهربونم که موقع ناراحتیام بغلم میکرد و من تو آغوشش اونقدر گریه میکردم تا آروم شم همون بابایی که از همون بچگی هم پدرم بود هم مادرم همون پدری که با تک فرزند بودن خودش و زنش هیچ قوم و خویشی برای من باقی نذاشت همون پدری که همه چیزم بود خدایا مگه من به جز تو واون کی رو داشتم که ازم گرفتیش؟؟؟اشک میریختم و راه میرفتم بی توجه به نگاه های متعجب ،پر تحقیر و گاه دلسوزانه ی عابرای توی خیابون با حال بدی به خونه ی فرنوش اینا رسیدم فرنوش با دیدن من بلند گفت :خاک تو سرم چی شدی تو ؟؟؟ به ثانیه نکشید که کل اعضای خانواده دور من جمع شدن خاله :آیه جان خاله چی شدی آخه ؟؟تو که خوب بودی ؟؟ در حالی که بغضی که مثل یه سیب توی گلوم سنگ شده بود و جلوی حرف زدنمو گرفته بود به زور پایین میدادم نالیدم :خوبم فقط باید یه ذره استراحت کنم عمو :برو دخترم اگه فکر میکنی اینطوری حالت بهتر میشه برو یه ذره استراحت کن اون شب هم مثل شبای اول مرگ بابا پر از بغض و اشک بود و هیچ کس به جز بالش زیر سرم شاهد هق هق های از سر دلتنگی من نبود یه هفته ای میگذشت و من همچنان دنبال خونه بودم وقت ناهار بود و کم کم داشتم وسایلمو جمع میکردم تا برم تو اشپزخونه ی شرکت که موبایلم زنگ خورد :بله ؟ -بله بله بفرمایید- سلام خانوم خداداد از امالکی کریمی تماس میگیرم راستش یه مورد خوب براتون پیدا شده اگه مایلید بیاید اینجا تا بریم ببینیمش- -منتظرتونم فعال خدانگهدار- باشه من تا یک ساعت دیگه اونجا- راجب پول با صاحب خونه صحبت کردید ؟بله صحبت شده ایشون هم موافقت کردن- 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
12.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌مادر شهید عجمیان: در دادگاه بدوی حکم اعدام آن آقای دکتر (حمید قره‌حسنلو‌) آمد، اما آقای پزشکیان و شخص دیگری از او حمایت کردند و در دادگاه حکم اعدامش لغو شد. آقای پزشکیان این فیلم را دیده بودی ؟!!!!😭😭😭
دوستان عزیز در بارگاه ملکوتی حضرت عبدالعظیم حسنی و در دعای پرفیض عرفه دعاگوی شما عزیزان هستیم.....شما هم مارو دعا کنید🙏🙏🙏
┄┅─✵💝✵─┅┄ آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚 ➥ @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
AUD-20220620-WA0015.mp3
2.29M
حزب سی و نهم (۳۴ الی ۵۹ توبه) 👤 با صدای استاد پرهیزگار @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊