eitaa logo
المدرس الافضل
797 دنبال‌کننده
600 عکس
172 ویدیو
111 فایل
ارتباط با ما؛ @alafzal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بایگانی
۴۶؛ (قسمت اول) ۷۶؛ ✅ از آیه أذن برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده شده است. ✅ و منهم الذین یؤذون النبی و یقولون هو أذن قل أذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین. توبه/۶۱. ✅ این آیه درباره یک شخص نمام و سخن چین است که پیامبر فرمود درباره تو وحی نازل شده که نمامی می کنی! وی گفت من نمامی نمی کنم! پیامبر رحمت طوری رفتار کرد که گویا حرف وی را پذیرفته است؛ شخص نمام به دیگران گفت:پیامبر اذن (گوش) است و هر چه می گویی گوش می کند! وحی گفته من نمام هستم و قبول کرده و من هم می گویم نمام نیستم قبول می کند! وی مثل گوش است که هر صدا و هر خبری را می شنود و با درست یا نادرست بودن خبر کاری ندارد. ✅ استدلال:پیامبر اکرم هر خبری را تصدیق می کرد اعم از اینکه واحد باشد یا متواتر، و ما هم باید از پیامبر اکرم الگو گرفته و هر خبری را تصدیق کنیم اعم از اینکه واحد باشد یا متواتر؛ زیرا خداوند متعال این کار پیامبر را مدح کرده و آنرا کار خیری (اذن خیر) معرفی کرده است و تصدیق مؤمنین را هم طراز با تصدیق خداوند شمرده است. 💠 جواب: 1⃣ اذن به معنی سریع القطع است، پس پیامبر اکرم فقط خبرهای قطعی و علمی را گوش می داد نه اینکه هر خبر غیر علمی و واحد را به طور تعبدی بپذیرد. 2⃣ تصدیق پیامبر اکرم تصدیق مخبری بوده و حال اینکه ما به دنبال تصدیق خبری خبرهای واحد هستیم. 🔹تصدیق مخبری:مخبر را تصدیق کرده و در ظاهر طوری برخورد کنیم که گویا دروغ نمی گوید و راست می گوید و آثار این تصدیق را تا جایی که به نفع اوست و به ضرر دیگران نمی باشد جاری کنیم. 🔹تصدیق خبری:تصدیق کامل مضمون خبر و جاری کردن همه آثار شرعی و عقلی بر آن خبر. 3⃣ اینکه پیامبر اکرم هم خبر خداوند را تصدیق کرد و هم خبر آن نمام را تصدیق کرد نشانه مخبری بودن تصدیق نمام است، زیرا اگر تصدیق نمام خبری باشد اجتماع نقیضین می شود، زیرا خداوند فرموده بود او نمامی کرده و خودش می گفت نمامی نکرده است و بین نمامی کردن و نمامی نکردن رابطه تناقض وجود دارد. 4⃣ روایت (صدقه و کذبهم) هم مؤید این است که مراد از این تصدیقها تصدیق مخبری است نه تصدیق خبری. زیرا تصدیق خبری یکنفر و تکذیب خبری ۵۰ نفر بر خلاف عقل و انصاف است. ❄️ روایت:اگر ۵۰ نفر قسم خوردند که شخصی حرفی را زده است و خودش گفت این حرف را نزده ام، آن شخص را تصدیق کن و این ۵۰ نفر را تکذیب کن. 5⃣ روایت مربوط به قصه اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام هم مؤید آن است که این تصدیق ها مخبری است نه خبری؛ زیرا امام صادق (ع) برای نصیحت فرزند بزرگوار خود به آیه اذن استشهاد کرده و فرمودند: اگر مردم می گویند فلانی شارب الخمر است، باید در معامله با آن شخص دقت می کردی و مردم را تصدیق می کردی همانگونه که پیامبر (ص) مردم را تصدیق می کرد. البته این تصدیق خبری نیست و بدون شهادت بینه نمی توان بر آن شخص حد شرب خمر جاری کرد. 💠 خلاصه آنکه محقق خراسانی دلالت هیچ یک از آیات را بر حجیت خبر واحد نپذیرفت. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۴۶؛ (قسمت دوم) ۷۸؛ ✅ روایات متعددی وجود دارد که بر حجیت خبر واحد دلالت دارد. ⚡️اشکال: 1⃣ خود این روایات اخبار واحد هستند، چگونه می خواهید با خبر واحد ثابت کنید که خبر واحد حجت است و هذا دور. 2⃣ این اخبار تواتر لفظی بر حجیت خبر واحد ندارند. 3⃣ این اخبار تواتر معنوی هم بر حجیت خبر واحد ندارند. ✅ محقق خراسانی:درست است که این اخبار تواتر لفظی یا معنوی بر حجیت خبر واحد ندارند، ولی تواتر معنوی بر حجیت خبر واحد دارند؛ زیرا علم اجمالی داریم که قطعا برخی از این اخبار از امام معصوم صادر شده است، پس اخبار واحد به پشتوانه این اخبار حجت شدند و این اخبار به پشتوانه تواتر اجمالی دلالت بر حجیت خبر واحد دارند، پس دور برطرف شد. ⚡️اشکال:در موارد علم اجمالی باید به قدر متیقن از اخبار (اخص مضمونا) اکتفاء کرد و قدر متیقن از این اخبار فقط حجیت خبر واحد عادل امامی ثقه است نه هر خبر واحد ثقه ای؛ پس دلیل تواتر اجمالی اخص از مدعاست زیرا مدعای ما حجیت همه خبرهای واحد ثقه بود. 💠 جواب:بله قدر متیقن از این اخبار فقط خبر واحد امامی عادل است و از سوی دیگر خبر احمد بن اسحاق یک خبر امامی عادل است و حجت می شود؛ و امام (ع) در خبر احمد بن اسحاق فرموده است که روایت عمری و پسرش را قبول کنید زیرا آن دو ثقه هستند. سپس بر طبق قانون (العله تعمم) ثابت می شود که هر خبر واحدی که خصوصیت وثاقت را دارد حجت است. 🔹خلاصه آنکه با قدر متیقن از آن اخبار، خبر احمد بن اسحاق حجت شد و سپس از طریق خبر احمد بن اسحاق همه خبرهای واحد ثقه حجت شد. 🔹فافهم:درست است که خبر احمد بن اسحاق عام است و همه خبرهای واحد ثقه را حجت می کند ولی این خبر عام به وسیله خبرهای خاصی که عدالت و امامی بودن را شرط می دانند، تخصیص می خورد؛ پس فقط خبر واحد عادل امامی ثقه حجت می شود. ✅ نتیجه آنکه محقق خراسانی دلالت اخبار را بر حجیت خبر واحد پذیرفت. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۴۷؛ ۷۹؛ ✅ از راه اجماع برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده شده است و این اجماع به چند روش مطرح شده است: 1⃣ اجماع قولی محصل:از بررسی فتواهای علماء از زمان معاصر تا زمان شیخ طوسی متوجه می شویم که بر حجیت خبر واحد اجماع وجود دارد و از این اجماع رضایت معصوم به این حجیت کشف می شود و نسبت به این کشف و رضایت قطع حاصل می شود. 2⃣ اجماع قولی منقول:به طور متواتر نقل شده است که علماء اجماع بر حجیت خبر واحد دارند. ⚡️ اشکال محقق خراسانی بر اجماع محصل و منقول: ادعای اجماع در این مسأله حرف گزافی است زیرا فتوای علماء بر حجیت خبر واحد با هم مختلف است و اتحاد در معقد اجماع وجود ندارد و هر عالمی اجماع را با یک خصوصیت حجت دانسته است، برخی خبر واحد ثقه و برخی خبر واحد امامی و برخی خبر واحد عادل را حجت دانسته اند، با این همه اختلاف چگونه ادعای اجماع کرده و از آن رضایت معصوم را کشف می کنید!؟! 💠 ادعا:درست است که فتوای علماء درباره حجیت خبر واحد مختلف است ولی اجمالا همه آنها اجماع بر حجیت خبر واحد دارند؛ ⚡️ اشکال:اثبات این ادعا با وجود این همه اختلاف بسیار مشکل است، زیرا هر کدام از علماء نظر عالم دیگر را درباره خصوصیت خبر واحد انکار می کند و با وجود این همه انکار چگونه ممکن است بر یک نظر واحد اجماع داشته باشند. 3⃣ اجماع عملی:همه علماء و بلکه همه مسلمین عملا در امور شرعی خود به خبر واحد اعتماد می کنند و مسلمین فتوای مجتهد خود را از ناقل فتوا که واحد است می پذیرند. ⚡️اشکال اول:گفته شد که وقتی فتوای علماء درباره حجیت خبر واحد مختلف است، چگونه ادعای اجماع می کنید!؟! ⚡️اشکال دوم:اجماع عملی از مقوله عمل است و همیشه وجه عمل باید مشخص شود و الا آن عمل مجمل می شود و باید به قدر متیقن از آن عمل تمسک کرد؛ حال در این اجماع مشخص نیست که علماء و مسلمین از چه جهت به خبر واحد عمل می کنند؟ آیا از جهت مسلمان بودن و متدین بودن به خبر واحد عمل می کنند؟ یا از جهت عاقل بودن به خبر واحد عمل می کنند؟ قدر متیقن آن است که از جهت عاقل بودن به خبر واحد در امور عادی عمل می کنند و این جهت برگشت به سیره عقلاء دارد که آنرا در مورد بعد بررسی می کنیم. 4⃣ اجماع عملی عقلاء (سیره عقلاء):روش عملی خردمندان جهان اعم از دینداران و غیر دینداران از زمان های گذشته تا زمان حاضر به طور دایمی این بوده که در امور عادی خود به خبر واحد عمل می کردند و این روش در زمان شارع هم وجود داشته و هیچ پیامبری از این روش نهی نکرده است که اگر نهی کرده بودند این نهی مشهور و آشکار شده و به گوش همگان می رسید. حال از این عدم ردع (عدم نهی) کشف می شود که شارع به این سیره در امور شرعی هم رضایت دارد و در امور شرعی هم می توان به خبر واحد عمل کرد. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۴۸؛ ۸۰؛ ✅ محقق خراسانی:سیره عقلاء بر اعتماد به خبر واحد در امور عادی استقرار داشته و شارع از این سیره نهی نکرده است، پس این سیره برای ما در امور شرعی هم قابل پیروی و تبعیت است. 💠 ان قلت:آیات و روایات از پیروی کردن ظنون ردع و نهی کرده است و این آیات و روایات عمومیت و اطلاق داشته و شامل سیره عقلاء در تبعیت از خبر واحد ظنی هم می شود، پس شارع از این سیره عقلاء نهی و ردع کرده است. 💠 قلت: 1⃣ این آیات ارشاد به تبعیت نکردن از ظنون در اعتقادات و اصول دین می باشد و ربطی به تبعیت از ظنون در فروع دین و احکام ندارد. 2⃣ این آیات اطلاق ندارد و به طور مجمل از تبعیت ظنون نهی کرده است و قدر متیقن از این اجمال، نهی از ظنونی است که دلیلی بر اعتبار آنها نداریم و شامل خبر واحد نمی شود، زیرا روایات تبعیت از خبر واحد را معتبر کرده است. 3⃣ بر فرض که این آیات اطلاق داشته و شامل همه ظنون شود، ولی انصراف این اطلاق به سوی ظنونی است که دلیلی بر اعتبار آنها یافت نمی شود و منشأ این انصراف کثرت استعمال کلمه ظن در ظنون غیر معتبره است. 4⃣ اگر این آیات از سیره عقلاء در عمل به خبر واحد نهی کند باعث دور می شود، و التالی باطل فالمقدم مثله فی البطلان. ❄️ تبیین دور:ردع کردن آیات از سیره متوقف است بر تخصیص نخوردن آیات بوسیله سیره، و تخصیص نخوردن آیات بوسیله سیره متوقف است بر ردع نکردن آیات از سیره و هذا دور واضح. 🔹خلاصه آنکه یک خاص به اسم سیره وجود داشته که پیروی از خبر واحد را تایید کرده و بعدا یک عام به نام آیات آمده که با عموم و اطلاق خود از پیروی خبر واحد نهی کرده است و بحث بر سر آن است که آیا سیره باعث تخصیص و تقیید آیات می شود یا آیات باعث ردع و نهی سیره می شود. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۴۹؛ ۸۱؛ ⚡️اشکال:همانطور که معتبر نشدن خبر واحد توسط سیره عقلاء باعث دور می شد، معتبر شدن خبر واحد توسط سیره عقلاء هم باعث دور می شود، و التالی باطل فالمقدم مثله فی البطلان. 🔹تبیین دور:اعتبار خبر واحد بوسیله سیره عقلاء متوقف است بر ردع نکردن آیات از سیره عقلاء، و ردع نکردن آیات از سیره عقلاء متوقف است بر تخصیص خوردن آیات بوسیله سیره عقلاء، و تخصیص خوردن آیات بوسیله سیره عقلاء متوقف است بر ردع نکردن آیات از سیره؛ خلاصه آنکه ردع نکردن آیات متوقف شد بر ردع نکردن آیات و هذا دور. 💠 جواب: 1⃣ برای حجیت خبر واحد بوسیله سیره عقلاء، نیاز نیست که عدم ردع آیات از سیره ثابت شود و علم به عدم ردع داشته باشیم، بلکه همینکه این ردع ثابت نشده و علم به آن نداریم کافی است. پس اینکه علم به ردع نداریم برای تخصیص زدن آیات بوسیله سیره کافی است. 🔹به عبارت دیگر:ابتدا سیره عقلاء بر اعتماد به خبر واحد استقرار یافته و سپس آیات نازل شده و از تبعیت ظنون نهی کرده است، حال شک داریم که آیا این آیات می تواند سیره را ردع کند یا نه؟ اصل بقاء سیره عقلاء جاری می شود و می گوییم سیره آیه را تخصیص زده است نه اینکه آیه سیره را ردع کرده باشد. 2⃣ در باب اطاعت و عصیان و ثواب و عقاب، عقل حاکم است و عقل حکم می کند تا زمانی که این سیره وجود دارد باید با خبر واحد موافقت کرده و آنرا اطاعت کنید و از مخالفت با خبر واحد بپرهیزید. و این حکم عقل در شرع هم تبعیت می شود مگر آنکه یقین کنیم آن سیره مورد نهی قطعی قرار گرفته است. 🔹فافهم:بحث اصلی در این است که اگر در ابتدا یک خاص (سیره) وجود داشته باشد و سپس یک عام (آیات) وارد شود، آیا خاص باعث تخصیص زدن عام می شود یا عام باعث از بین رفتن خاص می شود. @alafzal1400