eitaa logo
المدرس الافضل
799 دنبال‌کننده
600 عکس
172 ویدیو
111 فایل
ارتباط با ما؛ @alafzal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بایگانی
؛ ✅ علامه مجلسی(رض) از کتاب عده الداعی نقل می کند:عمربن شعیب می گوید:جدم از پیامبر بزرگوار اسلام شنید: ✅ روزی حضرت جبرییل بر من نازل شد درحالی که شادمان و خندان بود بر من سلام کرد و من نیز جواب سلام او را دادم و گفتم: علیکم السلام یا جبراییل. 🔹جبراییل(ع) عرض کرد همانا خداوند عزوجل هدیه ای برای تو فرستاده و آن کلماتی از گنجهای بهشت است که خدا به تو کرامت فرموده ست. 🔹 گفتم: آن کلمات چیستند ای جبرییل؟ 🔹گفت: آن کلمات اینها هستند بگو: (بسم الله الرحمن الرحیم) 🔹 يَا مَنْ‏ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ‏ وَ سَتَرَ الْقَبِيح،َ‏ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ و لَمْ يَهْتِكِ السِّتْر،َ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ، يَا حَسَنَ التَّجَاوُز،ِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَة،ِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى، يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ، يَا عَظِيمَ الْمَنِّ، يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا، يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا وَ يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا، أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بالنَّار. 💠 این همان دعایی است که آیت الله تالهی بر خواندن آن در قنوت نمازها مداومت داشتند. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۳۲؛ (بخش اول) ۵۰؛ 4⃣ چهارمین وجه اعمی ها استناد به روایاتی است که الفاظ عبادات را در فرد فاسد استعمال کرده اند و این استعمال نشانه حقیقت (وضع) می باشد، پس الفاظ عبادات برای اعم از صحیح و فاسد وضع شده اند. ✅ روایات ولایت:اسلام بر پنج پایه استوار شده است:نماز و زکات و حج و صوم و ولایت؛ و هیچ کس به چیزی مانند ولایت ندا نشده است؛ و مردم به چهار مورد عمل کردند و ولایت را ترک کردند؛ پس اگر شخصی تمام روزها را روزه بگیرد و تمام شب ها را عبادت کند و بدون ولایت بمیرد، هیچ روزه و نمازی از او قبول نمی شود. ✅ بنابر اینکه عبادت منکرین ولایت فاسد و باطل باشد، لفظ نماز و روزه درباره عمل فاسد مخالفین ولایت استعمال شده است، و این استعمال در صورتی صحیح است که الفاظ عبادات برای اعم از صحیح و فاسد وضع شده باشد. ✅ روایت حایض:نماز را در ایام حیض ترک کن. لفظ صلوه در این روایت در صلوه فاسده به کار رفته است، زیرا حایض قدرت بر صلوه صحیحه ندارد تا مورد نهی قرار گیرد. 🔹لفظ (دعی) فعل امر مونث مخاطب و به معنی ترک کن می باشد و ترک کن به معنی نهی است و نهی کردن از امر غیر مقدور قبیح است، و حایض به علت عدم طهارت، قدرت بر صلوه صحیحه ندارد پس لفظ صلوه در این روایت در صلوه فاسده استعمال شده است. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۳۲؛ (بخش دوم) ⚡️اشکالات محقق خراسانی بر وجه چهارم اعمی ها: 1⃣ در این روایات استعمال لفظ صلوه در صلوه فاسده، نشانه وضع و حقیقت نیست، زیرا استعمال اعم از حقیقت است و شاید استعمال مجازی باشد. 2⃣ لفظ صلوه در روایات ولایت، در صلوه صحیحه استعمال شده است نه در صلوه فاسد؛ زیرا می فرماید:اسلام بر پایه نماز استوار شده است و نماز فاسد نمی تواند پایه اسلام قرار بگیرد. 🔹سوال:اینکه در روایت مراد از نماز، نماز صحیح باشد، منافات دارد با اینکه فرمود نماز مخالفین قبول نمی شود و باطل است؛ پس باید مراد از صلوه، فاسده یا اعم باشد تا منافات از بین برود. 🔹جواب:منافاتی در میان نیست، شاید مراد از صحیح، صحیح به اعتقاد خود منکران ولایت است، ولی در واقعیت نماز آنها باطل می باشد؛ شاید هم مراد از صحیح، صحیح مجازی باشد، زیرا نماز فاسد آنها مشابه نماز صحیح واقعی می باشد. 3⃣ در روایت حایض هم مراد صلوه صحیحه است و نهی در این روایت نهی ارشادی است نه مولوی؛ و ارشاد به این است که حایض قدرت بر صلوه صحیحه ندارد. 🔹اعمی:مراد از صلوه در روایت حایض، صلوه فاسد است و نهی آن هم نهی مولوی است. 🔹صحیحی:اگر این نهی مولوی باشد، در صورتی که حایض یک نماز تام الاجزاء و الشرایط بخواند، نماز او حرام ذاتی خواهد شد، و حال آنکه در نظر اعمی نماز حایض لغو و بیهوده می باشد و حرام نیست. 🔹نکته:حایض نمی تواند قصد قربت کند، زیرا قصد قربت آن است که عمل خود را به نیت امتثال امر مولی انجام دهد و حال آنکه در ایام حیض هیچ امری برای نماز صادر نشده است. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۳۳؛ ۵۱؛ 5⃣ وجه پنج اعمی ها:اگر شخصی نذر کند در جای مکروه (مثل حمام) نماز نخواند: 🔹 اولا:این نذر صحیح است. 🔹و ثانیا در صورت نماز خواندن در حمام حنث نذر کرده است. ✅ استدلال اعمی:مراد از صلوه در این نذر، صلوه فاسد است نه صلوه صحیح؛ زیرا اگر مراد از صلوه، صلوه صحیح باشد، دو تالی فاسد دارد: 🔹اولا:اگر در حمام نماز بخواند، حنث نذر نکرده است؛ زیرا بر اساس وجوب وفا به نذر، ترک نماز در حمام دارای امر است و واجب می شود و امر به شیء (ترک نماز) مقتضی نهی از ضد آن (انجام نماز) می شود و نهی در عبادت موجب فساد می شود، پس نماز در حمام فاسد می شود، پس این شخص نماز فاسد خوانده نه نماز صحیح و حنث نذر نکرده است، زیرا نذر کرده بود نماز صحیح نخواند و حال آنکه این نماز فاسد است. 🔹ثانیا:بر فرض تعلق نذر به نماز صحیح، این نماز با وجود نذر غیر صحیح می شود، پس از صحت این نماز (این نذر) عدم صحت این نماز (این نذر) لازم می آید، و هر چه از فرض وجودش عدمش لازم بیاید محال است، پس فرض صحت این نماز محال است و لفظ صلوه در اعم از صحیح و فاسد استعمال شده است. ⚡️محقق خراسانی: 1⃣ بر فرض صحت استدلال اعمی ها، نهایت ثابت می شود که این نذر باطل است و نذر نمی تواند به نماز صحیح تعلق بگیرد؛ اما دیگر ثابت نمی کند که الفاظ عبادات برای صحیح وضع نشده اند و برای اعم وضع شده اند. 2⃣ فساد نماز که ناحیه نذر و بعد از نذر حاصل می شود، منافاتی با صحت نماز قبل از نذر ندارد؛ زیرا زمان آن دو متفاوت است و در منافات هشت وحدت شرط است که یکی از آنها وحدت زمان می باشد؛ پس از فرض وجود نذر، عدم آن لازم نیامد و محالی در کار نیست. 🔹نکته:نماز صحیح متعلق نذر واقع شده و همیشه متعلق نذر (امر) قبل از نذر (امر) وجود دارد. 3⃣ مراد از صلوه در این نذر، صلوه صحیحه می باشد و مراد از صحت، صحت شأنی می باشد (صحت بدون در نظر گرفتن تعلق نذر به آن)؛ پس شخص نذر کرده صلوه صحیح شأنی نخواند و نمازی که در حمام خوانده است صحیح شأنی بوده پس حنث محقق شده است. 4⃣ بله اگر نذر کرده بود نماز صحیح بالفعل نخواند، در این صورت اگر در حمام نماز بخواند حنث نذر نشده است، زیرا چنین نمازی صحیح بالفعل نیست و به خاطر نذر فاسد بالفعل می باشد. 5⃣ البته صحت چنین نذری محل اشکال است، زیرا صلوه همراه چنین نذری صحیح و مطلوب نیست. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۳۴؛ ۵۲؛ 🔹سبب در معاملات عبارت است از آنچه باعث تحقق هدف و اثر معامله می شود، مانند:عقد و ایجاب و قبول و ارث و . . . 🔹مسبب در معاملات عبارت است از اثر معامله که در خارج تحقق پیدا می کند، مانند:ملکیت، زوجیت و . . . ✅ درباره الفاظ معاملات مثل لفظ بیع و لفظ نکاح و . . . دو نظر وجود دارد: 1⃣ برخی می گویند این الفاظ برای اسباب وضع شده است، یعنی ما بإزاء لفظ بیع همان ایجاب و قبول است و به آن ایجاب و قبول بیع می گویند. 2⃣ برخی دیگر معتقدند این الفاظ برای مسببات وضع شده اند؛ یعنی به ملکیت و زوجیت ایجاد شده در خارج، بیع گویند. ✅ محقق خراسانی: 1⃣ اگر الفاظ معاملات برای اسباب وضع شده باشند، می توان بحث کرد که آیا الفاظ معاملات برای معامله صحیح وضع شده اند یا برای معامله اعم از صحیح و فاسد. 2⃣ اگر الفاظ معاملات برای مسببات وضع شده باشند، جایگاهی برای مبحث صحیح و اعم وجود ندارد، زیرا مسببات (مانند ملکیت و زوجیت) امور بسیطی هستند که دایر مدار وجود و عدمند و متصف به صحت و فساد نمی شوند. 🔹توضیح:صحت به معنی تام الاجزاء می باشد و فساد به معنی غیر تام و ناقص می باشد، و تمامیت و عدم تمامیت در امور مرکبی که دارای اجزای مختلف باشد معنی پیدا می کند (مثل اسباب)؛ اما امور بسیطی که دارای اجزاء مختلف نیستند، تمام بودن یا ناقص بودن اجزاء در آنها معنی پیدا نمی کند، زیرا امور بسیط یا هستند و یا نیستند و معنی ندارد که وجود داشته باشند اما ناقص باشند؛ به همین علت صحت و فساد در مسببات معنی ندارد. ✅ محقق خراسانی:اگر الفاظ معاملات برای اسباب وضع شده باشند، ما صحیحی هستیم همانطور که در الفاظ عبادات صحیحی بودیم و معتقدیم موضوع له الفاظ معاملات، عقد صحیحی است که در نزد شرع و عرف دارای اثر باشد. ⚡️اشکال:گاهی شرع و عرف در اجزاء و شرایط معاملات اختلاف دارند، مثلا بلوغ معامله کننده در شرع معتبر است ولی در عرف معتبر نیست، حال با وجود این اختلافات چطور معامله صحیح شرعی و عرفی یکی می شود و صحیح شرعی در معاملات همان صحیح عرفی است؟ 💠 جواب:معاملات امور امضایی هستند و قبل از شرع هم وجود داشته اند و اسلام همان معاملات موجود در عرف را با کمی تغییر امضاء و تأیید کرده است، و این مقدار کم از اختلافات باعث نمی شود که معنی معامله شرعی با معنی معامله عرفی مختلف شود؛ بلکه شرع و عرف فقط در مصادیق معامله اختلاف دارند نه در ماهیت و معنای معامله؛ مثلا معامله غیر بالغ را عرف از مصادیق بیع می داند ولی شرع در اینجا نظر عرف را خطا می داند و معامله غیر بالغ را از مصادیق بیع نمی شمارد. 🔹فافهم:گاهی اختلاف شرع و عرف در مصادیق زیاد است، و بعید نیست اختلاف در مصداق به اختلاف در معنا و ماهیت بینجامد. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۳۵؛ ۵۲؛ ✅ در مقدمه پنجم مبحث صحیحی و اعم، هنگام بیان ثمره بحث گذشت که:اگر در الفاظ عبادات صحیحی شویم، خطاب مولی مجمل می شود و نمی توان برای نفی جزء و شرط مشکوک به اطلاق خطاب تمسک کرد. ✅ اما در الفاظ معاملات اگر بگوییم این الفاظ برای معامله صحیح وضع شده اند، باعث اجمال خطاب نمی شود، لذا مشهور با اینکه در ابواب معاملات صحیحی هستند به اطلاق تمسک می کنند. ✅ دلیل:معاملات امور امضایی هستند و شارع در معاملات مانند عرف می باشد و اصل اولی آن است که عقد و سبب مؤثر در نزد شارع همان عقد و سبب مؤثر در نزد عرف می باشد، و اجزاء و شرایط مؤثر در نزد شارع همان اجزاء و شرایط مؤثر در نزد عرف می باشد. ✅ نتیجه:پس اگر جزء و شرط مشکوک در تأثیر عقد معتبر بود، شارع باید قرینه ای بر این اعتبار نصب می کرد و حال که قرینه ای نصب نکرده آشکار می شود که این جزء و شرط مشکوک در نزد شارع معتبر نیست، همانطور که در نزد عرف معتبر نبود. ✅ بله اگر شک شود که آیا این جزء و شرط مشکوک در نزد عرف معتبر است یا نه؟ در صدق عرفی معامله شک می شود و خطاب مجمل شده و نمی توان برای نفی جزء یا شرط مشکوک به اطلاق خطاب تمسک کرد؛ پس باید آن جزء یا شرط مشکوک را احتیاطا معتبر دانست، زیرا بر اساس نظر مشهور در معاملات اصل فساد جاری است و اصل این است که عقد و سبب بدون این جزء یا شرط مشکوک، اثر ندارد. @alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
۳۵؛ (بخش دوم) ۵۳؛ ✅ تاثیر و دخالت یک شیء در مأمور به یا به صورت وجودی است یا به صورت عدمی است، یعنی مولا یا می خواهد آن شیء باشد (مثل رکوع در نماز) و یا می خواهد آن شیء نباشد (مثل پشت به قبله کردن)؛ و هر کدام از این اشیاء وجودی یا عدمی به چهار مورد تقسیم می شوند: 1⃣ شیء جزیی:مأمور به از ترکیب این جزء و اجزاء دیگر تشکیل شده و مجموع این اجزاء با هم متعلق امر مولا قرار می گیرد و جزء در قوام مأمور به تأثیر دارد. 2⃣ شیء شرطی:شرط خارج از مأمور به است ولی باعث ایجاد یک ویژگی در مأمور به می شود که مأمور به فقط با این شرط دارای آن ویژگی می شود و شرط از مقدمات مأمور به حساب می شود نه از مقومات مأمور به. 🔹شرط سه قسم می باشد: 🔹شرط مقدم:مثل وضوء که قبل نماز است. 🔹شرط مقارن:مثل رو به قبله بودن که مقارن نماز است. 🔹شرط مؤخر:مثل نماز احتیاط که بعد نماز است و مثل غسل استحاضه در آخر روز که شرط صحت روزه آن روز می باشد. 3⃣ شیء تشخصی:امور تشخصی که باعث تشخص و امتیاز افراد مختلف مأمور به از هم می شوند، این امور یا باعث افزایش مزیت و ثواب مأمور به می شوند و یا باعث کاهش و نقص مأمور به می شوند و خود دو قسم می باشند:یا دخالت جزیی در مأمور به دارند و یا دخالت شرطی در مأمور به دارند. 4⃣ شیء مندوبی:امور مندوبی همان امور مستحبی می باشند که نه جزء و شرط مأمور به می باشند و نه باعث تشخص مأمور به می شوند، بلکه فقط تأثیر و دخالت ظرفی در مطلوبیت مأمور به دارند. @alafzal1400