الفلاممیم
مشکل از ما نیست، برق ایوان را ببین ما که هیچ، عیسی ببیند تا کمر خم میشود #دنیاطلاشودبهنجفغبطهم
چهسجدههاکهنکردمبهسمتایوانت
همیشهذرهکندعجزخویشرااظهار...
الفلاممیم
هر که آمد در نجف از هیبتت در سجده رفت ساجد خار تو ام ، بنما نگاهی یا علی ع
خادموچوبوپرشخستهشدندازارشاد
بازیکیگمانکردهضریحتقبلهاست...
هدایت شده از عُـرف
با پرده اش ضریح تو را پاک میکند
یک بار اگر که کعبه شود خادم نجف
الفلاممیم
با پرده اش ضریح تو را پاک میکند یک بار اگر که کعبه شود خادم نجف
آری روایت از شب معراج بهتر است
در عرش حق دو جمله کلام پیمبر است:
این خانهی خداست و یا خانهی علی
در هرطرف که مینگرم عکس حیدر است
هدایت شده از عُـرف
کافری آمد حرم تنها تماشایت کند
وقت برگشتن ز مدح تو فقط هو میکشید
الفلاممیم
کافری آمد حرم تنها تماشایت کند وقت برگشتن ز مدح تو فقط هو میکشید
با خود شدی میان نمازت چو روبه رو
بر خویش سجدهکردی وبا خویش گفتوگو
تاج تو انّماست، نگین تو تنفقوا
چل حلقه نیز اگر به رکوعش دهد عدو
نازل نمیشود ملکی این نثار را
نپرسید عباس کجاست، خبر از جعفر و عبدالله و عثمان نگرفت، ذکر لبش حسین بود.
خبر شهادت رو که فهمید، فرمود:
«کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده بود.»
الفلاممیم
نپرسید عباس کجاست، خبر از جعفر و عبدالله و عثمان نگرفت، ذکر لبش حسین بود. خبر شهادت رو که فهمید، فر
مینشست داخل بقیع به روضه خوندن، به قدری سوزناک بود که مروان_علیهالعنه_ گوش میداد و گریه میکرد.
الفلاممیم
نپرسید عباس کجاست، خبر از جعفر و عبدالله و عثمان نگرفت، ذکر لبش حسین بود. خبر شهادت رو که فهمید، فر
*میگفت: گفتم فدایٍ یه تار موی علیاکبر، یک راست بردنم داخل سردخونه، گفتم بهش خوش به حالت، دیدی چجور خریدت!
الفلاممیم
مینشست داخل بقیع به روضه خوندن، به قدری سوزناک بود که مروان_علیهالعنه_ گوش میداد و گریه میکرد.
میگفت نگید وفات بگید شهادت، بنی امیه چشم دیدن روضه خوندنای بیبی رو نداشت