فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
سلام حسین(ع)
رفیق روز سختی...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#امام_حسین
#سیدالشهدا
#کربلا
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
قال رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَينَ جَنبَيكَ
پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران
این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟!
از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من
مانند گردباد پریشانم از خودم
از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست
توفیق دِه که روی بگردانم از خودم
#عاصی_خراسانی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
حضور پرده بینایی است و پنبه گوش
که قدر بلبل ما در خزان شود پیدا
#صائب_تبریزی
#شهید_رئیسی
تا بودی قدرت را ندانستیم
@aleyasein
1734099859486_-2147483648_-210043.ogg
1.94M
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
زمینه حضرت ام البنین سلام الله علیها
سفره دار روضه ها، ام البنین
روضه خون کربلا، ام البنین
ذکر شنبه هامه یا، ام البنین
مادر همه امام حسینیا، ام البنین
امید خونه مادره پس تو
امیدِ خونه ی ابالفضلی
اسم تو تا همیشه حک میشه
رو هر نشونه ی ابالفضلی
فقط تویی که توو بنی هاشم
شونه به شونه ی ابالفضلی
مادر سه ستاره، مادر یک ماه
همسر اسدالله، یار وجه الله
گفته دختر زهرا، به تو یا اماه
ام البنین
ای عزیز فاطمه، ام البنین
ای علیمه عالمه، ام البنین
باب حاجت همه، ام البنین
قسمت میدم به شاه علقمه، ام البنین
رو سر نوکرات بکش امشب
دست گره گشاتو بی بی جان
خرج حسین و غربتش کردی
تموم گریه هاتو بی بی جان
ایشالا اربعین می بینم باز
سفره ی کربلاتو بی بی جان
مادر علی اکبر، مادر عباس
مهربونِ رقیه، مادر احساس
پرچم ادب تو، تا ابد بالاس
مادر سه ستاره، مادر یک ماه
همسر اسدالله، یار وجه الله
گفته دختر زهرا، به تو یا اماه
ام البنین
وحید محمدی
۲۳ آذر ۱۴۰۳
#ام_البنین سلام الله علیها
#ام_البنین_زمینه
#حضرت_عباس علیه السلام
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#وفات_حضرت_امالبنین_سلامالله
پیرزن آمده هنگام خزانش چهکند
اینهمه داغ ربوده است توانش چهکند
خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند
رفت از دست خدایا ضربانش چهکند
هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین
گفت بی سایهی آن سروِ روانش چهکند
تا که گفتند عصای تو هم اُفتاد زمین
خم شد و ماند که با قدِ کمانش چهکند
پیشِ طفلانِ حرم پیش رُباب و زینب
غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چهکند
روضهها را همه خواندند و فقط داد کشید
اشک آبش شد و غم تکهی نانش ، چهکند
بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست
جگرش سوخته و... سوخته جانش چهکند
خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین
مانده با خاطرهی چند جوانش چهکند
خواهری که به برش پنج برادر را داشت
پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چهکند
همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست
آه با حرمله و زخم زبانش چهکند
این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران
وای اگر نیزه دهد باز تکانش چهکند
میرود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی
مانده با جمعیت چشم چرانش چهکند
* *
نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است
پیرزن مانده که بی فاتحهخوانش چهکند
آنکه نامادریاش آبروی مادرهاست
گر نیایند دگر گریه کنانش چهکند
حسن لطفی
@aleyasein