eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
950 ویدیو
118 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5893237150689791782.mp3
4.13M
﷽ حسینیه شهید حاج قاسم سلیمانی سیدالشهدای مدافعان حرم پیش زینبی به جان حرم ◾️ محرم امسال ، به روضه می‌رویم... 🏴 جان‌فدا @aleyasein
حسین جان آورده ام تمام توانی که با من است ناقابل است ، نذر تو جانی که با من است در کودکی به نام تو وا شد زبان من مشغول ذکر بوده زبانی که با من است عمری زبان به داغ تو چرخید در دهان فرصت بده به مرثیه خوانی که با من است بر سینه می زنم ، به قیامت دلم خوش است تو می شناسیم به نشانی که با من است نان می برم به خانه ام از سفره ی خودت از من نگیر برکت نانی که با من است من نذر کرده ام پسرم نوکرت شود مال تو این غلام جوانی که با من است @aleyasein
حسرتی از این عظیم تر ، که دیده است؟ مرگ را از این عقیم تر ، که دیده است؟! بی سعادتم چُنان ضحاک مشرقی حال بد از این وخیم تر ، که دیده است؟ همچنان امام فکر ماست ، از حسین مهربان تر و رحیم تر ، که دیده است؟ مثل کودکان از پدر بریده ایم بی کسیم از این یتیم تر که دیده است؟ این پرنده ی اسیر نفس ، قطعاً از میله ی قفس زخیم تر که دیده است راه راست کربلاست ، راستی از این راه راست مستقیم تر ، که دیده است؟ چون زهیر ، حُرّ و مثل حُر ، زهیر باش از زهیر و حر ، فهیم تر که دیده است؟! یا علیم و یا حکیم و یا کریم ، از کربلای ما قدیم تر ، که دیده است؟ عشق عشق عشق عشق ، عشق می وزد ای صبا ! از این نسیم تر که دیده است؟ @aleyasein
این که زنده می کند مرا مسیح مریم است؟! نه ، اجازه داده که مسیح صاحب دم است مقصد مسیح را نوشته اند آسمان آسمان کجاست؟! هرکجا که دل فراهم است دل کجا فراهم است؟! زیر خیمه ی حسین خیمه ای که بعثت و شروعش از محرم است من مسیح را چگونه یافتم ؟ نه بر صلیب روی نیزه دیدمش ، چقدر هم مصمم است روی نیزه با حواریون گذشت و قرن هاست پا به پای او روانه کاروانی از غم است خواستم شهید او شوم اجازه نیز داد نه نمی شود ، وهب هنوز هم مقدّم است من کجا شهید او شدن کجا ؟! که گریه هم در غمش نصیب چشم اشکبار آدم است بی دلیل روی نیزه موی او رها نشد راه می دهد نشان ، نگاه من به پرچم است من مسیح را نیافتم به عقل یا به عشق من مریدم او‌ مراد ، عقل و عشق با هم است کشتی نجات من چراغ راه من حسین ! کربلای تو همیشه دستگیر عالم است کاروان به کاروان مسیر اربعین تو جاده ی رسیدن پیمبران اعظم است ای مسیح ما حسین ! ما حواری توایم با تو ایم ، با تو ایم ، زندگی همین دم است @aleyasein
1_5847409725.mp3
13.82M
﷽ 🔊 | کی ببینیم همو؟! کجا ببینیم همو؟! حاج‌محمود ؛ ۱۴۰۲ @aleyasein
1_5847517307.mp3
5.11M
﷽ محرم ١٤٤٥ میکس اجرای شب اول حاج میثم مطیعی حسینیه معلی @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسین علیه‌السلام دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده یتیمِ خانه‌ی ما خانه‌ام خراب شده غریب هستی و آهِ غریب می‌گیرد دعای قلبِ شکسته عجیب می‌گیرد سَبُک شدی و چو پَر رویِ دستهای منی چقدر شکل جوانیِ مجتبای منی بگو چکار کنم داغِ بی حسابت را نگفتمت که نگیر از رُخَت نقابت را فرشته‌ها به کنارت از  آه می‌سوزند به ما نگاه کن ای بی گناه می‌سوزند به رویِ خاک چرا چاک چاک می‌مانی بغل که می‌کنمت رویِ خاک می‌مانی حلال کن نوه‌ی فاطمه عمویت را شبیه قاب دو دستم گرفته رویت را اگر که باز کنم  باز می‌شود رویت  حسن کنارِ من و شانه می‌زند مویت همینکه سنگ زدندت خلاصه اُفتادی میانِ تیغ و شن و سنگ و ماسه اُفتادی رسید دادِ تو با شیهه‌های اینهمه اسب تو را شناختم از لابه‌لای اینهمه اسب بهم نریز نبینم غمِ خزانِ تو را یتیمِ من چه کنم داغ بی امانِ تو را بگو عمو ، نه از این سینه بر نمی‌آید چگونه جا بزنم چند استخوان تو را سپاه رد شد و دیدم که گیر اُفتادی میانِ معرکه دیدم کشان کشانِ تو را چقدر نعل بهم ریخت نوجوانِ مرا بگو چگونه مرتب کنم دهان تو را... (حسن لطفی) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است هزار شکر که زهرا خرید ما را باز که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است قسم به گریه کنانش که زود می‌بینیم قرارِ ما همه صحنِ معظمِ حسن است چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است چقدر فاطمه می‌خواهدش کسی را که کنارِ داغِ حسینش  غمش غمِ حسن است فقط نه مرحم انبوهِ زخمهای حسین که اشکِ چشمِ عزادار  مرحم حسن است همینکه روضه‌ی "لایومک" را حسن فرمود دمیده‌اند شروعِ عزا دَمِ حسن است نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سم بود تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است (حسن لطفی) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه‌کند یک حرم  چاک گریبان شدنت را چه‌کند گفت دنبال تو عمه چقدر ماه شدی حسرتِ مثلِ حسن جان شدنت راچه‌کند سعی کردم که نفهمند چه شد با تو ، عمو قدِ عباس نمایان شدنت را چه کند بی زره رفتی و عباس به قربانت رفت حال ای حنجره قربان شدنت را چه‌کند اینقدر چنگ مزن روی زمین پیشِ حسن پدرت دست به دامان شدنت را چه کند دیدم انگشت به دندان شدن لشکر را مانده بود اینهمه طوفان شدنت را چه‌کند کاش می‌شد که نفهمند یتیمی  که نشد نیزه هم  ماند خرامان شدنت را چه‌کند با همین پیرهنِ ساده تو را چشم زدند سنگ فهمید به میدان شدنت را چه‌کند آنقدر خورد که دندان تو را با خود برد سنگ دانست که خندان شدنت را چه‌کند هِی سپاه از روی تو رد شده و برمی‌گشت حال این دشت فراوان شدنت را چه‌کند سینه‌ات نرم که شد مادرم آمد اما مادرم پاره‌ی قرآن شدنت را چه‌کند خوش دلم بود عزیزم ضربانم باشی نوجوانم نشد آخر که جوانم باشی (حسن لطفی) @aleyasein
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم اگر سَریم بِجُز در حرم نیافتادیم که جز به خانه‌ی صاحب کَرَم نیافتادیم زمانه خواست که ما سمتِ دیگری برویم به لطفِ مادرتان از قَلَم نیافتادیم تمامِ عمر فقط دستِ ما به دستت بود نگاه توست اگر هر قدم نیافتادیم تو گریه میدهی و عرش می‌بری ما را وگرنه در قفسِ نَفس کم نیافتادیم زیاد ما به زمین خورده‌ایم اما شُکر که جز به پایِ بلند عَلَم نیافتادیم بجز برای حسین و بجز برای حسن بجز برای تو در دست غم نیافتادیم چرا برای یتیمش گلاب آوردیم اگر به خیمه‌ی صاحب کَرَم نیافتادیم (حسن لطفی) @aleyasein
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم یابن الحسن المجتبی علیه السلام جانِ من جانِ من ای جانِ حسن باز کن چشم به دامانِ حسن یک عمو    نه   پدری   بابایی یا کمی ناله حسن جانِ حسن لب اگر لطف کنی باز کنی میروم باز به قربانِ حسن هرکه در کوفه نشست و می‌خورد قدری از نانِ علی نانِ حسن همگی بر سرِ تو ریخته‌اند پاره کردند گریبانِ حسن چقدر دورِ خودت پیچیدی آه ای زلفِ پریشانِ حسن مثل این بود حنابندان است خُرد شد آینه بندان حسن لبِ خود باز نکن فهمیدم خورده یک نعل به دندان حسن هر کسی کینه‌یِ من داشت که زد هر کسی بغضِ حسن داشت که زد چه کنم مویِ بهم ریخته را از تو هر سویِ بهم ریخته را آمدم تا نگذارم بِکشد چنگ ، گیسویِ بهم ریخته را نامه بر دستِ تو بود و تا کرد تیغ بازوی بهم ریخته را نعلها پشت به پشت هم خورد بُرد اَبرویِ بهم ریخته را دو سه اَبرو دو سه تا لب داری چه کنم رویِ بهم ریخته را پلکِ تو کاش که پنهان میکرد چشم بی سویِ بهم ریخته را مادرم بر سرت اُفتاده ببین حال بانویِ بهم ریخته را پیشِ زهرا همه جا با خود بُرد نیزه پهلوی بهم ریخته را هرکسی کینه‌ی من داشت که زد هرکسی بغضِ حسن داشت که زد به کنارِ تو امام اُفتاده راهِ این روضه به شام اُفتاده بعدِ او اشکِ حرم ریخته شد مثل او شعر  بهم  ریخته شد سرِ او را که به شام آوردند گوئیا ماه تمام آوردند نیزه‌اش دستِ غلامی می‌رفت گذرِ ازرق شامی می‌رفت مثلِ عباش عجب زیبا بود نورِ پیشانیِ او پیدا بود اینهمه شب دو قمر می‌خواهند به خدا چشم نظر می‌خواهند این زِ ماهانِ بنی‌هاشم کیست به حسن ماه تر از قاسم کیست هر کجا رفت گذر بند آمد حق بده کوچه اگر بند آمد به لبش بود به قرآن الله همه گفتند که سبحان الله میرود پیشِ یتیمان حسین بر سرِ نیزه حسن جان حسین بیوه‌ی ازرقِ شامی اما بود در جمعِ حرامی اما پیرزن بین عروسانش بود چقدر سنگ به دامانش بود شعله بر دخترِ بی جان میزد چنگ بر مویِ یتیمان میزد سنگشان بر پَرِ زینب می‌خورد جای طفلان سر زینب می‌خورد کارِشان زخمِ زبان بود مدام ناسزا بر لبشان بود مدام گرمِ سوزاندنِ معجر بودند پنج زن در پِیِ یک سر بودند شاخه‌ی نخل در آتش می‌بُرد وای بر صورتِ زینب می‌خورد روزها منتظرِ قاسم بود سخت دنبالِ سرِ قاسم بود ماهِ سر نیزه نشین را تا دید وایِ من تا سرِ قاسم را دید آنقدر چنگ زدندش بر نِی آنقدر سنگ زدندش بر نِی ماه در بین قدمها اُفتاد سر رویِ دامنِ زهرا اُفتاد (حسن لطفی) @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا