eitaa logo
از هر دری سخنی
540 دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
8.5هزار ویدیو
454 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تنها علاج
در کربلا گفته بودم که ما در مکالمه عربی شانس نیاوردیم. (و البته گفتیم که در جهان‌بینی توحیدی، چیزی به نام شانس نداریم و الخ!) این‌جا باید اضافه کنم: ما در مکالمه عربی در نجف هم شانس نیاوردیم! فقط همین را بگویم که محضر «رباعیات نجف» یا همان چهار مرجع بزرگ نجف هم که مشرف شوی، به راحتی با تو فارسی سخن می‌گویند؛ همین! مثلاً خودت را کلی آماده می‌کنی برای حضور در بیت حضرت آیت‌الله العظمی شیخ بشیر نجفی زیدعزه و وقتی می‌رسی برای احوال‌پرسی با ایشان، ناگهان به شیرینی و لب‌خند به تو می‌فرمایند: «به! پسر فاطمه! چه‌طوری؟!» 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
تحولات اخیر ایوان نجف از باب «مَا لَا یُدْرَک کُلّه لَا یُتْرَک کُلّه» یا «آب دریا را اگر نتوان کشید...» به همت دوستان بزرگ‌وار ستاد بازسازی اشعار فارسی که در گذشته بر روی ایوان نجف بوده و در زمان صدام محو شده بود، به زیبایی هر چه تمام‌تر روی ایوان کار شد. سمت مزار علامه حلی: «زائران درگهت را بر در خلدبرین می‌دهند آواز طبتم فادخلوها خالدین» سمت مزار مقدس اردبیلی: «تا نجف شد آفتاب دین و دولت را مقام خاک آن دارد شرف بر زمزم و بیت‌الحرام» ** این بار که مشرف شدید، به چشم خریدار نگاه کنید! 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
در حوالی شهر علم: گذری بر کتاب‌خانه علامه قَرَشی اثر مطالعه در حوزه اهل بیت در زندگی روزمره بعضی به‌عینه قابل مشاهده است. آقازاده علامه قرشی (آشیخ مهدی) که در تدوین و تألیف کتاب‌های پدر با او هم‌کار بوده است، از این نمونه‌های نادر روزگار است. دیدار از این کتاب‌خانه محملی است برای رسیدن به یک نوع سبک زندگی علمی به پشتوانه معنوی اهل بیت. اهل بیتی که به تعبیر علامه قرشی «تک‌نسخه»‌اند. کتاب‌های علامه هم برای نمایش هم برای فروش در ابتدای ورودی کتاب‌خانه، انسان را به سمت خود می‌کشاند، اما طبقه‌های دوم و سوم را هم نباید از دست داد: هم برای دیدن مخزن کتب، کتبی که بعضاً خطی و تک‌نسخه‌اند و هم دیدن دست‌نویس کتاب‌های علامه که در معرض دید عموم است. کتاب‌هایی که اکثراً بدون کوچک‌ترین خط‌خوردگی، حاصل مطالعات و اندیشه‌های علامه قرشی است. جالب‌تر از همه بخش‌هایی از بعضی کتاب‌هاست که در زمان صدام برای چاپ خط زده‌اند و نیز دیدنی‌هایی از این جنس. به تعبیر علامه قرشی -بعد 70 سال مطالعه-، خدا در عوض همه مصائبی که اهل بیت کشیدند، ایرانی‌ها را به جای آن به اهل بیت عنایت کرد. حرف و حدیث در این کتاب‌خانه زیاد است اما از باب «ما لا یدرک کله لا یترک کله» نشانی پایگاه مجازی کتاب‌خانه علامه قرشی پلی است برای ارتباط با این مجموعه و هدیه‌ای از دیار دانش و دانایی، نجف: http://hassanlib.com/ARABIC 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
باب زیارت کربلا خصوصاً در موسم اربعین دارد بیش از پیش باز می‌شود و برخی در این وادی اهل سبقت‌اند. حاج آقای واحدی از آن پیش‌قراولانی هستند که برای تمهید مکانی برای طلاب مدرسه‌شان یک تنه به میدان آمدند. در معیت‌شان دو جا را سری زدیم؛ اول صافی صفای یمانی و دوم کتاب‌خانه علامه قَرَشی. یکی از یادگارهای نفیس این تفرّج، چند خطّی بود که ابومُهَنَّد برای مولایش امام حسین علیه‌السلام می‌خواند و چه زیبا می‌خواند برای‌مان: «عَشِیرَتُنَا الحُسَین بِهَا نُفَاخِر فَلَا غَیرَ الحُسینِ لَنَا عَشِیره تَزُولُ عَشَائِرِ الدُّنیَا وَ یَبقَی حَسینٌ خَالِدٌ وَ هُوَ الذَّخِیره أمِیرِی سَیِّدُالشُّهَداء حَقّاً ألَا طُوبَی لِمَن هُوَ ذَا أمِیرَه» خاندان ما حسین است و این افتخار ماست و نه خویشی جز حسین ما را سزاست هر آن قبیله که به دنیاست رفتنی است جاوید توشه ما حسین است و او را بقاست سید شهیدان عالم است حقّا امیر من خوشا کسی که امیرش هموست و از غیر او رهاست. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
گدای پولدار! از برکت مولا این‌جا گداهاش هم پول‌دارند! طرف داشت پول‌درشت‌هاش را با پول‌های خرد یک گدا عوض می‌کرد، یک دفعه جا خوردم، چه‌قدر درآمد داشت! جانم به آقایی که گداهاش هم مشکل‌گشا هستند... خوش به حال گداهات یا امیرالمؤمنین! «به غلامان تو اعجاز مسیحا دادند تا بدانند همه شأن غلام تو کجاست» مابعدالتحریر: یادم آمد همیشه حوالی ساعت سه بامداد که حرم مشرف می‌شدم، گدایی سر شیفتش بود! الآن هم که در حال بازنویسی این خاطرات هستم، وقتی یاد آن سحرها و آن صحنه می‌افتم، به حال توفیق سحرخیزی آن‌ها غبطه می‌خورم! «صبح علی‌الطلوع گدا بر تو می‌گذشت نزدیک ظهر بود که عالی‌جناب شد» 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
علیکم ب«الغدیر»! دعوتی برای خوانش الغدیر خواندن «الغدیر» علامه شیخ عبدالحسین امینی در این ایام توفیقی بزرگ بود. در شهر طلایه‌دار غدیر و در کنار مضجع حضرت امیر و نیز حوالی خانه و مزار و کتاب‌خانه مؤلف الغدیر، مطالعه این کتاب گران‌سنگ چیزی بود از جنس اکسیر، کبریت احمر یا غنیمتی وصف‌ناشدنی... کتاب کسی که از روی گریه‌هایش می‌شد فهمید او به حرم مشرف شده، کسی که در وسط گریه‌هایش همه‌روضه‌اش همین یک جمله ‌بود: «علی مظلوم است...علی غریب است...» و کتابی که به تعبیر خود علامه امینی: «من برای نوشتن الغدیر 10 هزار کتاب را (که ممکن است هر کتاب در چندین مجلد باشد) از بای بسم‌الله تا تای تمت) خوانده‌ام و به 100 هزار کتاب مراجعات مکرر داشته‌ام.» {تذکری برای جهاد علمی طلبه-دانش‌جوها} باز هم سپاس امیر مؤمنان را که اجازه داد در حریمش باشیم و لیاقتی بیابیم در شهر رؤیایی نجف این کتاب را بخوانیم و نیز پای صحبت‌های فرزندش (شیخ احمد امینی) و در کنار مزار پدرش بنشینیم. یک ایده، یک پیشنهاد: خواندن این کتاب یا لااقل گزیده‌جامع از الغدیر علامه شیخ عبدالحسین امینی را که به کوشش مؤسسه میراث نبوت در 1320 صفحه کار شده است، از دست ندهید! مدیران، روحانیان و مادحان محترم نیز می‌توانند از این کتاب به عنوان ره‌توشه‌ای برای زائران استفاده کنند. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
یک هفته در لذت فهم «الزناد القادح» ایده‌ای برای زیارت: بررسی فقه‌الحدیثی کلمات زیارت‌نامه‌ها می‌گفت: در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین به این فراز رسیدم: «وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ‏» السَّلَامُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّةِ وَ خَلِيلِ النُّبُوَّةِ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ السَّلَامُ عَلَى يَعْسُوبِ الدِّينِ وَ الْإِيمَانِ وَ كَلِمَةِ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ‏ وَ سَيْفِ ذِي الْجَلَالِ وَ سَاقِي السَّلْسَبِيلِ الزُّلَالِ السَّلَامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ الْحَاكِمِ يَوْمَ الدِّينِ السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نِقْمَتِهِ الدَّامِغَةِ السَّلَامُ عَلَى الصِّرَاطِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللَّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. از هر کسی پرسیدم، نمی‌دانست... یکی گفت: الله العالم! تا این‌که در این میان یک عرب به داد من رسید و گفت: «زناد» یعنی آتش‌دان، امروزه فندک را زناد می‌گویند! خب! حالا «قادح» یعنی چه؟! باز هم پی‌گیر شدم. یکی گفت: یعنی جرقه، آتشی که می‌پرد، همان آتش اولیه‌ای که فندک را روشن می‌کند. نهایتاً فهمیدم «و الزناد القادح» یعنی کانون روشنایی و نور. یک هفته در لذت فهم این معنا بودم، علی یعنی آغازکننده روشنایی. ** نکته 1: هم باید همتی برای کشف ناشناخته‌هایی از این دست داشت. نکته 2: و هم باید مفاتیحی به همین سبک داشت: مفاتیحی با حاشیه‌ای از تعابیر و مصطلحات (تقریباً شبیه قرآن با ترجمه جناب آقای بهرام‌پور) نکته3: برای همین علی علیه‌السلام باب علم است، علمی که آن هم نور است (العلم نور) و علی که آغازگر روشنایی است: روشنایی که طفیلی‌اش علم هم هست. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
وادی‌السلام همیشه برایم رمزآلود بوده و هست. سرزمینی که میعاد همه ارواح مؤمنان است. همه مؤمنان باید زیر سایه امیرشان، امیر مؤمنان باشند. وادی‌السلام سایه به سایه حرم مولاست و هر روز شاهد کسانی که برای آخرین بار سری به حرم مولا می‌زنند، البته این بار نه با پای خودشان... گاهی خودم را سوار بر آخرین مَرکب دنیا می‌بینم و این آیات را مرور می‌کنم: «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ» امروز توفیق شرکت در مراسم تشییع مادر شهیدی نصیب‌مان شد؛ بدرقه تا وادی‌السلام و ما چه می‌دانیم که آن طرف چه جشنی برقرار است؟ جشن دیدار یک مادر با فرزند شهیدش که سال‌ها چشم به راهش بود... «تمام دل‌خوشی زندگی من این است که وقت مرگ می‌آیی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی‌جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است کفن کنید مرا رو به قبله حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است!» حاشیه 1: خدا رحمت کند مادربزرگم را که بعد از سفر عتباتش از این نوع تشییع خصوصاً طواف دور ضریح و از عظمت و شکوه ذکر «لا اله الا الله»ِ پشت تابوت به جلال و بزرگی یاد می‌کرد. حاشیه 2: می‌شود برای شادی روح مرحوم مؤلف، صلواتی هدیه بفرمایید؟! 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰کارخانه‌ایست نجف... برای امام کلاس نگذار! خود را بشکن، به امام بگو شرح ماوقع را، در دل چه داری؟ همين‌جا اين کوزه خودساز را بشکن، خاکش را به دست امام بسپار تا او دوباره بسازد، اين کوزه را تو نساختی. جون خود را شکست، عرضه داشت: من کجا بروم؟! بدن من کجا، بدن مبارک عباس کجا؟ خون من کجا، خون طاهر علی‌اکبر کجا؟ من بوی خوشی ندارم، چه‌طور خون من با علی‌اکبر قاتی شود؟ اصلاً برای خودش در مقابل امام ارزش قائل نبود، برای خود کلاس نگذاشت. خود را شکست. وقتی خود را شکست، آن وقت امام او را درست کرد. آن وقت خوش صورت شد. خادم ارباب! وقتی خودت را شکستی بيا، ما درستت می‌کنیم. آقا روح‌الله که شکست، بردندش کارخانه نجف پيش اميرالمؤمنين ساختندش. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰یک هفته در لذت فهم «الزناد القادح» ایده‌ای برای زیارت: بررسی فقه‌الحدیثی کلمات زیارت‌نامه‌ها می‌گفت: در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین به این فراز رسیدم: «وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ‏» السَّلَامُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّةِ وَ خَلِيلِ النُّبُوَّةِ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ السَّلَامُ عَلَى يَعْسُوبِ الدِّينِ وَ الْإِيمَانِ وَ كَلِمَةِ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ‏ وَ سَيْفِ ذِي الْجَلَالِ وَ سَاقِي السَّلْسَبِيلِ الزُّلَالِ السَّلَامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ الْحَاكِمِ يَوْمَ الدِّينِ السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نِقْمَتِهِ الدَّامِغَةِ السَّلَامُ عَلَى الصِّرَاطِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللَّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. از هر کسی پرسیدم، نمی‌دانست... یکی گفت: الله العالم! تا این‌که در این میان یک عرب به داد من رسید و گفت: «زناد» یعنی آتش‌دان، امروزه فندک را زناد می‌گویند! خب! حالا «قادح» یعنی چه؟! باز هم پی‌گیر شدم. یکی گفت: یعنی جرقه، آتشی که می‌پرد، همان آتش اولیه‌ای که فندک را روشن می‌کند. نهایتاً فهمیدم «و الزناد القادح» یعنی کانون روشنایی و نور. یک هفته در لذت فهم این معنا بودم، علی یعنی آغازکننده روشنایی. ** نکته 1: هم باید همتی برای کشف ناشناخته‌هایی از این دست داشت. نکته 2: و هم باید مفاتیحی به همین سبک داشت: مفاتیحی با حاشیه‌ای از تعابیر و مصطلحات (تقریباً شبیه قرآن با ترجمه جناب آقای بهرام‌پور) نکته3: برای همین علی علیه‌السلام باب علم است، علمی که آن هم نور است (العلم نور) و علی که آغازگر روشنایی است: روشنایی که طفیلی‌اش علم هم هست. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰غربت عجیب نهج‌البلاغه این دیگر واقعاً نوبرش بود... واقعاً که...! بعد مدت‌ها خشک‌سال دمشقی که سخن‌ران عزیزی در حرم امام علی از سخنان حضرت در نهج‌البلاغه صحبتی کرد {برای ما هم این اتفاقی جدید و تازه بود در این یک ماه!} که ناگهان بعد منبر: -آقا ببخشید شما مسئول مراسم صبحید؟ -بفرمایید! -بنده یک پیشنهاد داشتم. -در خدمتیم. -آقا! چه معنی دارد در حرم امام علی در بین زوّار، نهج‌البلاغه بحث می‌شود؟ -{ما با حالت شوکه شده} اِ! یعنی چی؟ -ما کاروانمان از روستا آمده، اصلاً شما نگاه کنید اکثر کاروان‌ها از روستا می‌آیند. -خب من یک سؤال دارم: مردم در همین جایی که هستند بمانند، به‌تر است یا این‌که بالاتر بیایند؟ -نه این بحث‌ها برای حوزه علمیه و طلبه‌ها خوب است نه زوّار... ما قرآنش را هم بلد نیستیم بخوانیم، شما از نهج‌البلاغه خواندن می‌گویید؟! -شما سؤال من را جواب ندادید: مردم باید در همین جا که هستند متوقف باشند یا این‌که باید رشد کنند و بیایند بالا؟ -این‌جا از 30 کاروانش 16-17 تاش برای دهات است. این مطالب به دردشان نمی‌خورد. - هرچیز مردم دوست دارند گفته بشه؟ یعنی به مردم بگوییم «پفک» بخورند یا «رطب مضافتی»؟ -پفک! {بقیه بحث طلبتان! این بحث در صحن امیرالمؤمنین دقیقاً جلوی ایوان نجف (که عجب صفایی دارد!) در حال اکران است!} حاشیه: من مانده‌ام اگر در حرم امام علی، کلام امام علی را نشود گفت، پس از غصه غربت نهج‌البلاغه به کدام بیابان باید سر گذاشت؟! این دیگر واقعاً نوبرش بود... 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
🌙 به سند معتبر از امام صادق(ع) روایت شده: { هرکه در یک شب از سه شب ذیل امام حسین را زیارت کند، گناهان و وی آمرزیده شود: ، شب عید قربان و شب نیمه شعبان. } • منبع: مفاتیح‌الجنان، زیارت امام‌حسین در @ehsanSaadi @alfavayedolkoronaieh