🌖 #شعرنگار ٢٣
#نجف بودنم با علی بودنم
همان معنی با خدا بودن است
همه اول ماجرا حاضرند
ملاک آخر ماجرا بودن است
فدای غلامی که ماند و نرفت
سعادت ؛ غلام شما بودن است...
❤️ وفادار باش 🙂
#استوری
#امیرالمؤمنین علیهالسلام
🌿 @motigraphic
@alfavayedolkoronaieh🌱
هدایت شده از تنها علاج
63559705.mp3
4.83M
#بازنشر
۵) خطبه هشتم ذی الحجه چه بود؟
سندی برای طرح کلی اندیشه اسلامی در کربلا
#حجة_الاسلام_و_المسلمین_علوی 🎤
روز سوم
#زیارت_مجازی
#نجف
#سفر_عرفه_99
#امام_حسین_علیه_السلام_درخیابانهای_کوفه
@atabe_ir
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
سلام و نور و سرور
اسعدالله ایامکم🌸
به مناسبت دهه ولایت و امامت از عید قربان تا عید غدیر، به امید خدا هر روز میهمان برگی از فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف" از کتاب "دلبری برگزیدهام که مپرس" (در دست انتشار) خواهیم بود...
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
https://eitaa.com/joinchat/4249878544C60d904c969
هدایت شده از تنها علاج
آسمان ششم: طلبه دانشجو در مدار نجف
یادگار روزگار اقامت در نجف... (بعد از رخصت از حضرت پسر در خیمهگاه حسینی)
«نام ما را بنویسید به ایوان نجف...»
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
مدیر در مدار نجف
به حرمت و در مدار کربلا به نجف راهی گشوده شد...
ثاراللهِ پسر را صدا زدیم، اما این بار پاسخ را «پدرِ ثارالله» که «ثاراللهِ پدر» بود، دادند: «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَاللهِ وَ ابنثَارِهِ»، هم حسین ثارلله است و هم علی علیهماالسلام.
بنا بود این بار هم توفیق حضور در خیمهگاه (طرح روایت مصور) مجدد دست دهد اما امر فرمودند از کربلا به نجف رو کنیم و آنجا خیمه زنیم: صد حیف که آن رفت و صد شکر که این آمد...
این بار به بهانه مدیریت فرهنگی بعثه در نجف و با عنوان مسئول فرهنگی و روحانیان نجف...
ولی از همه اینها که بگذریم، سخن از علم و اندیشه و ایده در نجف چه میچسبد! (تعبیری بهتر از این پیدا نشد!)
در عرصه مدیریت فرهنگی (خاصه در این مجال جدیدی که پیش رو است) مشتاق بحثها و اندیشههای راهنمای اهالی فکر و اندیشه هستیم، آخر یک جا اگر مباحثه علمی مزه کند (تعبیری بهتر از این پیدا نشد!) نجف در جوار امیرالمؤمنین است.
حرف از دانشگاه علوی شد، ورود ما در دانشگاه امیرالمؤمنین برایمان زود بود.
باید فعلاً سر کلاس اول دبستان مولا برویم.
فلذا آغاز ورودمان 31 شهریور مطابق جشن شکوفههای کلاس اولیها شد!
بی صبرانه منتظر پشتیبانیهایتان هستیم.
چه دعایی!
چه دوایی!
راستی
چهقدر علوی شدن سخت است!
مدیر در مدار نجف شدن بدون همت کربلایی محال است.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
در حرم مولا هر روز قبل از اذان صبح حاج آقای فیضآبادی و من، مثل انسانهای حیران و مستیم!
نه که فکر کنی مست نجف و حیران مقامات مولا! نه هنوز!
باید دوتایی وقت نافله صبح، چند دور 180 درجه دور خود بچرخیم و به تکتک افراد تا دوردست نگاه کنیم...
نه برای یافتن خضر و مراد راه یا مثلاً سماع و جذبه حاصل از جذبات حرم، نه! خواهش میکنم اینقدر تحلیل عرفانی نکنید!
برای پیدا کردن سخنران محترم آن روز که باید بعد از نماز صبح منبر برود!
یک حال حیرانی و مستیِ آمیخته با تشویش، که نکند سخنران خواب مانده باشد یا به هر علت نرسد و...
چه طعمی دارد این تشویش!
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
کارخانهایست نجف...
برای امام کلاس نگذار!
خود را بشکن، به امام بگو شرح ماوقع را، در دل چه داری؟
همينجا اين کوزه خودساز را بشکن، خاکش را به دست امام بسپار تا او دوباره بسازد، اين کوزه را تو نساختی.
جون خود را شکست، عرضه داشت: من کجا بروم؟! بدن من کجا، بدن مبارک عباس کجا؟ خون من کجا، خون طاهر علیاکبر کجا؟ من بوی خوشی ندارم، چهطور خون من با علیاکبر قاتی شود؟ اصلاً برای خودش در مقابل امام ارزش قائل نبود، برای خود کلاس نگذاشت.
خود را شکست. وقتی خود را شکست، آن وقت امام او را درست کرد. آن وقت خوش صورت شد.
خادم ارباب! وقتی خودت را شکستی بيا، ما درستت می¬کنيم.
آقا روحالله که شکست، بردندش کارخانه نجف پيش اميرالمؤمنين ساختندش.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
درسهای مدارس نجف (ویژه علمای تحت ویندوز!)
در شلوغی برنامههای کاری، فرصت حضور در دروس نجف را ندارم. جز یکی دو جلسه آن هم به صورت گذری، درس حضرت آیتالله ایروانی زیدعزه؛ ولی فضای مجازی فرصت خوبی است. پایگاه مدرسه فقاهت هم انصافاً زحمت مأجوری است.
امروز میتوان نجف بود و دروس قم را دنبال کرد و هم در قم بود و دروس نجف را فیض برد!
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
اینجا این سؤال در انسان میجوشد که «چه کنیم تا زیارت برایمان رنگ تکرار نگیرد و در این حریم سراسر زنده، عادی و روزمره نشویم؟» این پرسش را محضر حجتالاسلام آسیدجعفر طباطبائی رحمهالله بردم که «سفرهای چندمِ عتبات چه کنیم که تکراری نشویم؟»؛ فرمودند: «از کجا معلوم قبلیها قبول شده باشد؟ پس هر بار سفر اولمان است همیشه!» عجب نگاهی!
یادم هست علامه جوادی آملی حفظهالله در جواب این سؤال فرموده بودند: «مگر شما از نوشیدن آب احساس تکراری بودن میکنید؟» و چه تشبیه قشنگی! زیارت را اگر آب زلالِ زندگیبخش بدانی همیشه تشنه آن خواهی بود...
پینوشت:
بعدها که باب شیدایی زیارت عتبات بیشتر گشوده شد و کاروانکاروان و دستهدسته آمدند و برگشتند، این پرسش بیشتر جان گرفت تا آنجا که یکی دو سفر برای دوستان، موضوع «سفر چندمیها» را گفتیم؛ جماعتی غریب و مغفول که برایشان باید فکری کرد! اینها یکجورهایی از «سفر اولیها» هم غریبترند؛ چرا که کمتر کسی به فکرشان هست و گاهی حتی خودشان هم به فکر خودشان نیستند!
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
در کربلا گفته بودم که ما در مکالمه عربی شانس نیاوردیم. (و البته گفتیم که در جهانبینی توحیدی، چیزی به نام شانس نداریم و الخ!)
اینجا باید اضافه کنم: ما در مکالمه عربی در نجف هم شانس نیاوردیم!
فقط همین را بگویم که محضر «رباعیات نجف» یا همان چهار مرجع بزرگ نجف هم که مشرف شوی، به راحتی با تو فارسی سخن میگویند؛ همین!
مثلاً خودت را کلی آماده میکنی برای حضور در بیت حضرت آیتالله العظمی شیخ بشیر نجفی زیدعزه و وقتی میرسی برای احوالپرسی با ایشان، ناگهان به شیرینی و لبخند به تو میفرمایند: «به! پسر فاطمه! چهطوری؟!»
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
تحولات اخیر ایوان نجف
از باب «مَا لَا یُدْرَک کُلّه لَا یُتْرَک کُلّه» یا «آب دریا را اگر نتوان کشید...»
به همت دوستان بزرگوار ستاد بازسازی اشعار فارسی که در گذشته بر روی ایوان نجف بوده و در زمان صدام محو شده بود، به زیبایی هر چه تمامتر روی ایوان کار شد.
سمت مزار علامه حلی:
«زائران درگهت را بر در خلدبرین
میدهند آواز طبتم فادخلوها خالدین»
سمت مزار مقدس اردبیلی:
«تا نجف شد آفتاب دین و دولت را مقام
خاک آن دارد شرف بر زمزم و بیتالحرام»
**
این بار که مشرف شدید، به چشم خریدار نگاه کنید!
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
در حوالی شهر علم: گذری بر کتابخانه علامه قَرَشی
اثر مطالعه در حوزه اهل بیت در زندگی روزمره بعضی بهعینه قابل مشاهده است. آقازاده علامه قرشی (آشیخ مهدی) که در تدوین و تألیف کتابهای پدر با او همکار بوده است، از این نمونههای نادر روزگار است.
دیدار از این کتابخانه محملی است برای رسیدن به یک نوع سبک زندگی علمی به پشتوانه معنوی اهل بیت.
اهل بیتی که به تعبیر علامه قرشی «تکنسخه»اند.
کتابهای علامه هم برای نمایش هم برای فروش در ابتدای ورودی کتابخانه، انسان را به سمت خود میکشاند، اما طبقههای دوم و سوم را هم نباید از دست داد: هم برای دیدن مخزن کتب، کتبی که بعضاً خطی و تکنسخهاند و هم دیدن دستنویس کتابهای علامه که در معرض دید عموم است. کتابهایی که اکثراً بدون کوچکترین خطخوردگی، حاصل مطالعات و اندیشههای علامه قرشی است. جالبتر از همه بخشهایی از بعضی کتابهاست که در زمان صدام برای چاپ خط زدهاند و نیز دیدنیهایی از این جنس.
به تعبیر علامه قرشی -بعد 70 سال مطالعه-، خدا در عوض همه مصائبی که اهل بیت کشیدند، ایرانیها را به جای آن به اهل بیت عنایت کرد.
حرف و حدیث در این کتابخانه زیاد است اما از باب «ما لا یدرک کله لا یترک کله» نشانی پایگاه مجازی کتابخانه علامه قرشی پلی است برای ارتباط با این مجموعه و هدیهای از دیار دانش و دانایی، نجف:
http://hassanlib.com/ARABIC
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
باب زیارت کربلا خصوصاً در موسم اربعین دارد بیش از پیش باز میشود و برخی در این وادی اهل سبقتاند. حاج آقای واحدی از آن پیشقراولانی هستند که برای تمهید مکانی برای طلاب مدرسهشان یک تنه به میدان آمدند. در معیتشان دو جا را سری زدیم؛ اول صافی صفای یمانی و دوم کتابخانه علامه قَرَشی.
یکی از یادگارهای نفیس این تفرّج، چند خطّی بود که ابومُهَنَّد برای مولایش امام حسین علیهالسلام میخواند و چه زیبا میخواند برایمان:
«عَشِیرَتُنَا الحُسَین بِهَا نُفَاخِر
فَلَا غَیرَ الحُسینِ لَنَا عَشِیره
تَزُولُ عَشَائِرِ الدُّنیَا وَ یَبقَی
حَسینٌ خَالِدٌ وَ هُوَ الذَّخِیره
أمِیرِی سَیِّدُالشُّهَداء حَقّاً
ألَا طُوبَی لِمَن هُوَ ذَا أمِیرَه»
خاندان ما حسین است و این افتخار ماست
و نه خویشی جز حسین ما را سزاست
هر آن قبیله که به دنیاست رفتنی است
جاوید توشه ما حسین است و او را بقاست
سید شهیدان عالم است حقّا امیر من
خوشا کسی که امیرش هموست و از غیر او رهاست.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
گدای پولدار!
از برکت مولا اینجا گداهاش هم پولدارند!
طرف داشت پولدرشتهاش را با پولهای خرد یک گدا عوض میکرد،
یک دفعه جا خوردم، چهقدر درآمد داشت!
جانم به آقایی که گداهاش هم مشکلگشا هستند...
خوش به حال گداهات یا امیرالمؤمنین!
«به غلامان تو اعجاز مسیحا دادند
تا بدانند همه شأن غلام تو کجاست»
مابعدالتحریر:
یادم آمد همیشه حوالی ساعت سه بامداد که حرم مشرف میشدم، گدایی سر شیفتش بود!
الآن هم که در حال بازنویسی این خاطرات هستم، وقتی یاد آن سحرها و آن صحنه میافتم، به حال توفیق سحرخیزی آنها غبطه میخورم!
«صبح علیالطلوع گدا بر تو میگذشت
نزدیک ظهر بود که عالیجناب شد»
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
علیکم ب«الغدیر»!
دعوتی برای خوانش الغدیر
خواندن «الغدیر» علامه شیخ عبدالحسین امینی در این ایام توفیقی بزرگ بود.
در شهر طلایهدار غدیر و در کنار مضجع حضرت امیر و نیز حوالی خانه و مزار و کتابخانه مؤلف الغدیر، مطالعه این کتاب گرانسنگ چیزی بود از جنس اکسیر، کبریت احمر یا غنیمتی وصفناشدنی...
کتاب کسی که از روی گریههایش میشد فهمید او به حرم مشرف شده،
کسی که در وسط گریههایش همهروضهاش همین یک جمله بود: «علی مظلوم است...علی غریب است...»
و کتابی که به تعبیر خود علامه امینی:
«من برای نوشتن الغدیر 10 هزار کتاب را (که ممکن است هر کتاب در چندین مجلد باشد) از بای بسمالله تا تای تمت) خواندهام و به 100 هزار کتاب مراجعات مکرر داشتهام.» {تذکری برای جهاد علمی طلبه-دانشجوها}
باز هم سپاس امیر مؤمنان را که اجازه داد در حریمش باشیم و لیاقتی بیابیم در شهر رؤیایی نجف این کتاب را بخوانیم و نیز پای صحبتهای فرزندش (شیخ احمد امینی) و در کنار مزار پدرش بنشینیم.
یک ایده، یک پیشنهاد:
خواندن این کتاب یا لااقل گزیدهجامع از الغدیر علامه شیخ عبدالحسین امینی را که به کوشش مؤسسه میراث نبوت در 1320 صفحه کار شده است، از دست ندهید!
مدیران، روحانیان و مادحان محترم نیز میتوانند از این کتاب به عنوان رهتوشهای برای زائران استفاده کنند.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
یک هفته در لذت فهم «الزناد القادح»
ایدهای برای زیارت: بررسی فقهالحدیثی کلمات زیارتنامهها
میگفت: در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین به این فراز رسیدم: «وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ»
السَّلَامُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّةِ وَ خَلِيلِ النُّبُوَّةِ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ السَّلَامُ عَلَى يَعْسُوبِ الدِّينِ وَ الْإِيمَانِ وَ كَلِمَةِ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ وَ سَيْفِ ذِي الْجَلَالِ وَ سَاقِي السَّلْسَبِيلِ الزُّلَالِ السَّلَامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ الْحَاكِمِ يَوْمَ الدِّينِ السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نِقْمَتِهِ الدَّامِغَةِ السَّلَامُ عَلَى الصِّرَاطِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللَّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
از هر کسی پرسیدم، نمیدانست... یکی گفت: الله العالم!
تا اینکه در این میان یک عرب به داد من رسید و گفت: «زناد» یعنی آتشدان، امروزه فندک را زناد میگویند!
خب! حالا «قادح» یعنی چه؟!
باز هم پیگیر شدم. یکی گفت: یعنی جرقه، آتشی که میپرد، همان آتش اولیهای که فندک را روشن میکند.
نهایتاً فهمیدم «و الزناد القادح» یعنی کانون روشنایی و نور.
یک هفته در لذت فهم این معنا بودم، علی یعنی آغازکننده روشنایی.
**
نکته 1:
هم باید همتی برای کشف ناشناختههایی از این دست داشت.
نکته 2:
و هم باید مفاتیحی به همین سبک داشت: مفاتیحی با حاشیهای از تعابیر و مصطلحات (تقریباً شبیه قرآن با ترجمه جناب آقای بهرامپور)
نکته3:
برای همین علی علیهالسلام باب علم است، علمی که آن هم نور است (العلم نور) و علی که آغازگر روشنایی است: روشنایی که طفیلیاش علم هم هست.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
وادیالسلام همیشه برایم رمزآلود بوده و هست. سرزمینی که میعاد همه ارواح مؤمنان است. همه مؤمنان باید زیر سایه امیرشان، امیر مؤمنان باشند. وادیالسلام سایه به سایه حرم مولاست و هر روز شاهد کسانی که برای آخرین بار سری به حرم مولا میزنند، البته این بار نه با پای خودشان...
گاهی خودم را سوار بر آخرین مَرکب دنیا میبینم و این آیات را مرور میکنم:
«حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ»
امروز توفیق شرکت در مراسم تشییع مادر شهیدی نصیبمان شد؛ بدرقه تا وادیالسلام و ما چه میدانیم که آن طرف چه جشنی برقرار است؟ جشن دیدار یک مادر با فرزند شهیدش که سالها چشم به راهش بود...
«تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ میآیی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علیجان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
کفن کنید مرا رو به قبله حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است!»
حاشیه 1:
خدا رحمت کند مادربزرگم را که بعد از سفر عتباتش از این نوع تشییع خصوصاً طواف دور ضریح و از عظمت و شکوه ذکر «لا اله الا الله»ِ پشت تابوت به جلال و بزرگی یاد میکرد.
حاشیه 2:
میشود برای شادی روح مرحوم مؤلف، صلواتی هدیه بفرمایید؟!
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰 رقیه سادات نبود...
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#در_دست_انتشار
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
@tanhaelaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خرجیِ #کربلا را ، پایِ #نجف نوشتند...
#حاج_منصور_ارضی
┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
@Story_Mazhabi
@alfavayedolkoronaieh🌱
هدایت شده از تنها علاج
باب زیارت کربلا خصوصاً در موسم اربعین دارد بیش از پیش باز میشود و برخی در این وادی اهل سبقتاند. حاج آقای واحدی از آن پیشقراولانی هستند که برای تمهید مکانی برای طلاب مدرسهشان یک تنه به میدان آمدند. در معیتشان دو جا را سری زدیم؛ اول صافی صفای یمانی و دوم کتابخانه علامه قَرَشی.
یکی از یادگارهای نفیس این تفرّج، چند خطّی بود که ابومُهَنَّد برای مولایش امام حسین علیهالسلام میخواند و چه زیبا میخواند برایمان:
«عَشِیرَتُنَا الحُسَین بِهَا نُفَاخِر
فَلَا غَیرَ الحُسینِ لَنَا عَشِیره
تَزُولُ عَشَائِرِ الدُّنیَا وَ یَبقَی
حَسینٌ خَالِدٌ وَ هُوَ الذَّخِیره
أمِیرِی سَیِّدُالشُّهَداء حَقّاً
ألَا طُوبَی لِمَن هُوَ ذَا أمِیرَه»
خاندان ما حسین است و این افتخار ماست
و نه خویشی جز حسین ما را سزاست
هر آن قبیله که به دنیاست رفتنی است
جاوید توشه ما حسین است و او را بقاست
سید شهیدان عالم است حقّا امیر من
خوشا کسی که امیرش هموست و از غیر او رهاست.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#اربعین۱۳۹۲
#خاطره
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰کارخانهایست نجف...
برای امام کلاس نگذار!
خود را بشکن، به امام بگو شرح ماوقع را، در دل چه داری؟
همينجا اين کوزه خودساز را بشکن، خاکش را به دست امام بسپار تا او دوباره بسازد، اين کوزه را تو نساختی.
جون خود را شکست، عرضه داشت: من کجا بروم؟! بدن من کجا، بدن مبارک عباس کجا؟ خون من کجا، خون طاهر علیاکبر کجا؟ من بوی خوشی ندارم، چهطور خون من با علیاکبر قاتی شود؟ اصلاً برای خودش در مقابل امام ارزش قائل نبود، برای خود کلاس نگذاشت.
خود را شکست. وقتی خود را شکست، آن وقت امام او را درست کرد. آن وقت خوش صورت شد.
خادم ارباب! وقتی خودت را شکستی بيا، ما درستت میکنیم.
آقا روحالله که شکست، بردندش کارخانه نجف پيش اميرالمؤمنين ساختندش.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#نشر_سدید
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰یک هفته در لذت فهم «الزناد القادح»
ایدهای برای زیارت: بررسی فقهالحدیثی کلمات زیارتنامهها
میگفت: در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین به این فراز رسیدم: «وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ»
السَّلَامُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّةِ وَ خَلِيلِ النُّبُوَّةِ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ السَّلَامُ عَلَى يَعْسُوبِ الدِّينِ وَ الْإِيمَانِ وَ كَلِمَةِ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ وَ سَيْفِ ذِي الْجَلَالِ وَ سَاقِي السَّلْسَبِيلِ الزُّلَالِ السَّلَامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ الْحَاكِمِ يَوْمَ الدِّينِ السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نِقْمَتِهِ الدَّامِغَةِ السَّلَامُ عَلَى الصِّرَاطِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللَّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
از هر کسی پرسیدم، نمیدانست... یکی گفت: الله العالم!
تا اینکه در این میان یک عرب به داد من رسید و گفت: «زناد» یعنی آتشدان، امروزه فندک را زناد میگویند!
خب! حالا «قادح» یعنی چه؟!
باز هم پیگیر شدم. یکی گفت: یعنی جرقه، آتشی که میپرد، همان آتش اولیهای که فندک را روشن میکند.
نهایتاً فهمیدم «و الزناد القادح» یعنی کانون روشنایی و نور.
یک هفته در لذت فهم این معنا بودم، علی یعنی آغازکننده روشنایی.
**
نکته 1:
هم باید همتی برای کشف ناشناختههایی از این دست داشت.
نکته 2:
و هم باید مفاتیحی به همین سبک داشت: مفاتیحی با حاشیهای از تعابیر و مصطلحات (تقریباً شبیه قرآن با ترجمه جناب آقای بهرامپور)
نکته3:
برای همین علی علیهالسلام باب علم است، علمی که آن هم نور است (العلم نور) و علی که آغازگر روشنایی است: روشنایی که طفیلیاش علم هم هست.
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#نشر_سدید
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰غربت عجیب نهجالبلاغه
این دیگر واقعاً نوبرش بود... واقعاً که...!
بعد مدتها خشکسال دمشقی که سخنران عزیزی در حرم امام علی از سخنان حضرت در نهجالبلاغه صحبتی کرد {برای ما هم این اتفاقی جدید و تازه بود در این یک ماه!}
که ناگهان بعد منبر:
-آقا ببخشید شما مسئول مراسم صبحید؟
-بفرمایید!
-بنده یک پیشنهاد داشتم.
-در خدمتیم.
-آقا! چه معنی دارد در حرم امام علی در بین زوّار، نهجالبلاغه بحث میشود؟
-{ما با حالت شوکه شده} اِ! یعنی چی؟
-ما کاروانمان از روستا آمده، اصلاً شما نگاه کنید اکثر کاروانها از روستا میآیند.
-خب من یک سؤال دارم: مردم در همین جایی که هستند بمانند، بهتر است یا اینکه بالاتر بیایند؟
-نه این بحثها برای حوزه علمیه و طلبهها خوب است نه زوّار... ما قرآنش را هم بلد نیستیم بخوانیم، شما از نهجالبلاغه خواندن میگویید؟!
-شما سؤال من را جواب ندادید: مردم باید در همین جا که هستند متوقف باشند یا اینکه باید رشد کنند و بیایند بالا؟
-اینجا از 30 کاروانش 16-17 تاش برای دهات است. این مطالب به دردشان نمیخورد.
- هرچیز مردم دوست دارند گفته بشه؟ یعنی به مردم بگوییم «پفک» بخورند یا «رطب مضافتی»؟
-پفک!
{بقیه بحث طلبتان! این بحث در صحن امیرالمؤمنین دقیقاً جلوی ایوان نجف (که عجب صفایی دارد!) در حال اکران است!}
حاشیه:
من ماندهام اگر در حرم امام علی، کلام امام علی را نشود گفت، پس از غصه غربت نهجالبلاغه به کدام بیابان باید سر گذاشت؟!
این دیگر واقعاً نوبرش بود...
🔻فصل "طلبه دانشجو در مدار نجف"
📚 از کتاب: "دلبری برگزیدهام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم)
#نشر_سدید
#حجت_الاسلام_علوی
#نجف
#عیدانه
@tanhaelaj
🌖 #شعرنگار ٢٣
#نجف بودنم با علی بودنم
همان معنی با خدا بودن است
همه اول ماجرا حاضرند
ملاک آخر ماجرا بودن است
فدای غلامی که ماند و نرفت
سعادت؛ غلام شما بودن است...
❤️ وفادار باش 🙂
#پروفایل
#امیرالمؤمنین علیهالسلام
🌿 @motigraphic
@alfavayedolkoronaieh🌱
سفر امام چهارم به عراق
💡 حضور امام #صادق(ع) در #نجف و #کربلا و زیارت آنجا همراه برخی یارانش مشهور است؛
📍 اما درباره سفر امام #سجاد(ع) از مدینه به #عراق کمتر سخن گفته میشود.
@Mostabin
🖇 بنا به گزارشهای متعددی، امام چهارم شیعیان از مدینه به عراق سفر کرده و قبر پدرش #سیدالشهدا و جدش #امیرالمؤمنین را #زیارت کرده است.
🐪 از آنجا که این سفر به صورت پنهانی و غیر رسمی انجام شده، جزئیات آن از جمله زمانش برای ما روشن نیست.
1️⃣ ابوحمزه #ثمالی برای اولین بار آن حضرت را در کوفه دیده و از خوشحالی خواسته است خود را روی پاهای امام بیندازد که با ممانعت ایشان روبرو شده است.
@Mostabin
@alfavayedolkoronaieh