الفقه و الاصول
#نقدمقاله ✅ مقاله «نظام مسائل و فناوریهای کاربرد هوش مصنوعی در اجتهاد» به تبیین قدرت و سرعت عملکردی
#نقدمقاله_2
✅نقد موضوعشناسی هوش مصنوعی
1⃣ پاره ای از این نقد در مطلب پیشین آمده است. گفته شد که، متأسفانه در موضوعشناسی هوش مصنوعی به همان ابعاد تکنولوژیک آن اکتفا شده و قدرت کاربردی آن در عرصه اجتهاد برجسته شده است. یعنی به همان مطالعات غربی پیرامون هوش مصنوعی که بیشتر از دامنه بحث تکنیکی آن است و شامل مطالعات انتقادی فلسفی می شود، هم پرداخته نشده است. البته شاید در این مقاله، مجال چنین موضوع شناسی نباشد و مناسبتی هم نباشد که طرح بشود، اما این نقد وارد است که، اگر چنین مطالعاتی صورت میگرفت، نویسنده محترم با شگفتزدگی با هوش مصنوعی مواجهه پیدا نمیکرد و شاید اصلاً دست به قلم نمیشد که اندر مزایای آن در عرصه اجتهاد بنگارد. خلاصه اینکه؛ شناخت نویسنده از حقیقت هوش مصنوعی #ناقص است و تمام حقیقت هوش مصنوعی هم بعد تکنیکی آن فقط نیست، و همین نقص در موضوعشناسی، کافی است که چنین تجویزی برای به کارگیری هوشمصنوعی در اجتهاد معتبر نباشد.
2⃣ آیا به صرف اینکه، کارشناس موضوع، عادل و صالح باشد کفایت میکند که سخن او مورد پذیرش قرار بگیرد؟ در حالیکه #تعارض میان اقوال کارشناسان درباره یک موضوع واحد وجود دارد و در موضوع هوش مصنوعی هم منتقدینی وجود دارند که کارشناس موضوع هم هستند، چرا شما در شناخت این موضوع فقط جانب موافقین و مدافعین را گرفتهاید؟ آیا این موضوعشناسی حجیت دارد؟
3⃣ نقدی که میخواهم عرض کنم، ناظر بر #متدشناختموضوع است که، البته این نقد نه تنها به نویسنده محترم بلکه به شیوه متداول موضوعشناسی در عرصه فقه و اجتهاد وارد است. با تأسف فراوان باید گفت؛ آنچه در روش شناخت موضوع، غلبه داشت ارجاع آن به فهم عرفی از موضوعات عرفی بود. حال که #عرفخاص یا #عرفمتخصص مورد قبول اساتید هم قرار گرفته است، هیچ مواجهه #نقادانهای با موضوعشناسی متخصصین فن صورت نمیگیرد. ضمن آنکه؛ نباید در مواجهه با کارشناس موضوع، فقط به احراز عدالت او اکتفا نمود بلکه باید با تدوین #نظاممسائل و سؤالاتی، ابعاد موضوع را شکافت تا او در پاسخهایی که میدهد میزان عمق و همه جانبهنگریش به دست آید. و اگر فقیه ذهن خود را در اختیار کارشناس قرار دهد، حتی کارشناس عادل هم میتواند به دلیل آنکه یک جانبهنگر و تکنیکی صرف به موضوع نگاه میکند، فقیه را در فرآیند استنباط دچار انحراف کند. پس لازم است که، فقیه با نظام سؤالاتی که خود به نحو کلی دارد، ابعاد موضوع را همه جانبهنگرانه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. لازم به ذکر است که، این چنین بررسی #پرسشگرانهای از ناحیه فقیه ملازم با این نیست که او ورود تخصصی در موضوع کند، بلکه او باید کلیاتی در اختیار داشته باشد که بتواند با پرسشهای خود اشراف به موضوع پیدا کند، حتی به صورت کلی.
4⃣ در ادامه نقد روش شناخت و تکمیل آن عرض میکنم که؛ نقص عمده در موضوعشناسی به روش شناخت موضوع از ناحیه کارشناسان موضوع بازگشت میکند و تصحیح این روش شناخت نیز در مباحث #علمدینی صورت میگیرد. یعنی ذیل سرفصل علم دینی است که، از روش علم، فلسفه علم، معیار دینی بودن علم صحبت می شود. با طرح مبانی مختلفی که در عرصه علم دینی صورت گرفته است، نمیتوان نظر کارشناس موضوع را کافی برای موضوعشناسی دانست. آیا تکنولوژی #خنثی و بیجهت است؟ یا اینکه #جهتدار است؟ نویسنده محترم مقاله، آیا او جانب خنثیبودن تکنولوژی را گرفته است یا جهتداری آن را؟ فارغ از ادلهای که ارائه می کند، آیا اصلاً به این موضوع توجه کرده است؟ اگر توجه نکرده باشد، پس موضوع شناسی او ناقص صورت گرفته است.
@alfigh_alosul
•| نقد بهکارگیری ناهشیارانه |•
🔸آنچه که پیداست، عدم #هشیاری در مواجهه با هوشمصنوعی در عرصه اجتهاد است؛
۱.زیرا فقط به بعد #تکنولوژیک آن توجه و از سایر ابعاد #غفلت شده است.
۲. زیرا در #موضوعشناسی آن به نظرات #منتقدین توجهی نشده است.
۳. زیرا در مرحله موضوعشناسی به مبانی #علمدینی توجهی نشده و با فقدان اتخاذ مبنا در آن مرحله، حکم به جواز استفاده از هوش مصنوعی در عرصه اجتهاد دادهاند.
@alfigh_alosul
هدایت شده از الفقه و الاصول
پیام به کنگره شیخ مفید.pdf
324.8K
#مقاله
✅ پیام به کنگره جهانی هزاره شیخ مفید
📝حضرت آیتاللهخامنهای(مدظله العالی)
🔹این متن برای کسانی که علاقمند به مطالعات حدیثی، تاریخ علمی شیعه، تاریخ فقه هستند بسیار مفید میباشد.
@alfigh_alosul
الفقه و الاصول
#مقاله ✅نظام مسائل و فناوریهای کاربرد هوش مصنوعی در اجتهاد 📝روح الله شمس کوشکی 🔸پژوهشگر دفتر مطالعا
#نقدمقاله_3
✅ به این عبارت از مقاله مذکور توجه کنید:
«آنچه امروزه مهم به نظر میرسد، این است که باتوجه به سرعت شگفت آور تولید علم و دستیابی بشر به فناوریهای نوین، سیستمها، ماشینها، رباتها و گجتهای هوشمندی با «دقت»، «سرعت» و «قدرتی» بسیار بالاتر از دقت، سرعت و قدرت ذهن بشر طراحی شدهاند که میتوانند به جمعآوری اطلاعات و تحلیل آنها در حوزه استنباط و #صدور احکام شرعی بپردازند؛ ماشینها و رباتهایی که مجهز به فناوری «هوش مصنوعی» هستند و عملکردی شبیه به عملکرد هوش و ذهن انسان دارند.»
🔸این عبارت گویای آن است که، نویسنده با #اعجاب از قدرت هوش مصنوعی، ابایی از این ندارد که، استقراء اطلاعات، تحلیل و اصدار حکم را به هوش مصنوعی واگذار نماید. زیرا به نظر او آنچه که مجتهد در این فرآیند سه گانه لازم دارد، #هوش و ذهن اوست و روشن است که هوش مصنوعی در این ویژگی از هوش انسانی بسیار قویتر است. پس اگر اینگونه تعبیر شود که، این مقاله در مقام تجویز #فقیهمصنوعی است، چندان بیراه نیست.
✅ به عبارت دیگری دقت کنید:
«فناوری هوش مصنوعی در نوع عملکرد انفعالی خود، علمکردی صرفاً «واکنشگرا» دارد و اتفاقات و فعل و انفعالات پیرامون خود و تقاضاهایی را که از او میشود درک میکند و سپس با جستجو در دادههای از قبل پیشبینی شده، به تحلیل آنها میپردازد و بهترین واکنش را در قبال اتفاق خارجی برمیگزیند، اما این فناوری در نوع عملکرد فعال خود، عملکردی «خودآگاه» دارد؛ به گونهای که افزون بر قابلیتهای نوع اول، دارای احساساتی شبیه به احساسات انسان و نیز قابلیت درک احساسات و حالات دیگران است»
🔸 آنچه در این عبارت آمده است، انعکاسی است از تحقیقات موجود در هوش مصنوعی دنیا و خردهای بر نویسنده نیست. هم اکنون سودای دستیابی به #انسانمصنوعی در بشرغربی وجود دارد که از طریق هوش مصنوعی به آن دست یابد. اما سخن بر سر این است که، اولاً؛ آیا به لحاظ فلسفی تطبیق قوه ادراکی انسان باهوش مصنوعی امکانپذیر است؟ و آیا نویسنده این مسئله فلسفی را حل نموده است؟ ثانیاً؛ آیا موضوع حجیت شرعی همانا #هوشانسان است که، با دستیابی به هوش مصنوعی این موضوع محقق شده و حجیت پیدا کرده باشد؟ یا اینکه، آنچه که حجت است علم و یقین مجتهد است که، منتجه تعامل دو بعد وجودی انسان (قلب و ذهن) اوست نه فقط محصول ذهن و قدرت محاسباتی او باشد؟ با بیان این نکته، میخواهیم به مبنایی در حوزه #هستیشناسیمعرفت اشاره نماییم که، معرفت انسانی محصول چه فرآیندی است؟ آیا نویسنده به این مبنا تفطن دارد؟
ادامه دارد...
@alfigh_alosul
•| هوش مصنوعی و اجتهاد |•
۱. در داستان هوش مصنوعی با دو واقعیت روبروییم؛ #تقلیل ادراک انسان در مقیاس هوش، #ارتقاء محاسبات ماشین در مقیاس انسان.
۲. با این تقلیل و ارتقاء، و از آنجا که همه هویت انسان هوش اوست، پس تولید #انسانمصنوعی متوقع خواهد بود.
۳. اگر #علم مجتهد را در مقیاس هوش تعریف کنیم، قدرت هوش ماشین که از هوش مجتهد بیشتر است، پس #فتاوای ماشین حجیت دارد و فتاوای مجتهد حجت نیست و این یعنی تولید #مجتهدمصنوعی.
@alfigh_alosul
#اطلاعیه
🔹 دوستداران حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله مکرراً جویای وضعیت سلامتی ایشان شدند.
🤲 باتوجه به شدت یافتن بیماری این یاور راستین انقلاب و رهبری، از جمیع علما، فضلا، شاگردان، دوستان و عموم ولایتمداران و علاقمندان به ایشان تقاضا داریم با توسل به ذیل عنایت ائمه اطهار علیهم السلام برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا کنند.
🔺متن اطلاعیه دفتر معظمله
@alfigh_alosul
✅ درباره اجماع
📝 محمد متقیان
♻ چکیده
«میزان استفاده از کلمه «اجماع» و ترکیب های دیگر آن، در کتب فقهی و اصولی فراوان است. دسته بندی این حجم که بالاتر از صدهزار استعمال را شامل می شود، کار یک گروه تحقیقاتی است. اما این مسیر صعب، سبب نمی شود که، مسئله اجماع مورد پژوهش و کاوش قرار نگیرد. در یک کار پژوهشی پیرامون «اجماع مدرکی» به بررسی اجماعات مورد ادعا و استناد فقها از شیخ صدوق تا فیض کاشانی پرداختم که شامل 9000 فیش تحقیقاتی می گشت. گزارش اولیه ای از این حجم استعمالات به دست آمد که آن را تقدیم می کنم و در نهایت جمع بندی مختصری پیرامون «حجیت اجماع مدرکی» نیز انجام شده است. این گزارش و جمع بندی، یک #مقاله تلقی نمی شود بلکه صورت برداری از یک پژوهش است که، به نظرم آمد برای فضلای محقق کارآمد باشد و البته نیاز به تکمیل و افزایش اطلاعات و گزارش و تغییر کیفی جمع بندی نهایی نیز دارد.
👇👇
http://monir110.blogfa.com/post/1/
@alfigh_alosul
#گزارشپژوهش
✅ درباره اجماع_2
✳ اجماع مدرکی
📝 محمد متقیان
1. اصطلاح اجماعی مدرکی به این معنا که در کنار اجماع، مدرک معتبر دیگری وجود داشته باشد و همین امر سبب شأنی شدن و عدم فعلیة حجیة اجماع شود، در کلمات فقهای متقدم و متأخر وجود ندارد و از متأخرین متأخرین یعنی بعد از شیخ انصاری(ره) آغازمی شود.
۲. در الاجتهاد و التقلید از سیدعلی قزوینی(1297 ه ق) عبارتی وجود دارد دال بر تردید در اجماع معلوم المدرک، یعنی تردید در اجماع مدرکی را ایشان طرح کرده است:
«و فيه- مع أنّ الكلام في حصول هذه الملاحظة بالقياس إليهم و قد عرفت منعه-: أنّ هذا الإجماع على هذا التقدير إنّما انعقد عن مدرك معلوم و هو القاعدة، فيكون كاشفا عن المدرك لا عن رأي الحجّة. و مآل الاستناد إلى مثل هذا الإجماع إلى التمسّك بالمدرك المعلوم، فلا يكون دليلا على حدة غير القاعدة، هذا.»[1]
🔹 ادامه در 👈 http://monir110.blogfa.com/post/2/
@alfigh_alosul
◾️انا لله و انا الیه راجعون◾️
🏴 تنها راه جبران این #ثلمهعظیمه، تعهد به محضر امام زمان (ارواحنافداه) برای ادامه مسیر نورانی ایشان؛
#مرزبانی از اندیشه ناب اسلامی، #تلاش برای تأمین تئوری اداره نظام اسلامی، است.
🆔https://eitaa.com/monir110