ماجرای یک گل و بهار
☘یکی دو سال پیش با یکی از رفقا بحثی میکردیم با این پرسش که مشکل امروز انقلاب و کشور چیست؟ و به تبع راهکار چیست؟
آن رفیق ما بعدها شد جزو امضا کنندگان نامه ای به رهبری که محتوایش همان نظری بود که آن روز از آن دفاع میکرد.
☘او میگفت مشکل امروز کشور حلقه بسته ای از مدیران هستند که با ساختن یک ساز و کار ارتباطاتی در داخل نظام و زیر پوشش قانون اجازه نفوذ نخبگان جامعه را به دایره مدیران کشور نمیدهند. این حلقه بسته مدیران که ساختار هر سه قوه را به نحو هماهنگی تصاحب کرده اند یک پادشاهی ناپدید تحت پوشش مردمسالاری شکل داده اند. اما راه حل او این بود که معتقد بود ما در کشور حکومت و ولایت تشکیل داده ایم که جلوی تشکیل چنین حلقه بسته ای گرفته شود. رهبر باید پاسدار انقلاب و مردمسالاری باشد لذا باید اعمال حاکمیت کند و جلوی چنین مشکلی را بگیرد. و الا جامعه در پوشش دین به پیش از انقلاب بازگشته است. او میگفت رهبری مثل امام عمل نمیکند. امام خیلی قاطع بود در مقابله با مستبدین.
☘ پاسخ من آن روز این بود که سبک رفتار امام پیش از انقلاب با بعد از انقلاب با هم فرق میکرد. امام پیش از انقلاب در مقابل شاه قاطع بود چون معتقد بود که او جلوی اراده مردم را گرفته هر چند همانجا هم نزدیک دو دهه صبر کرد تا مردم قیام کنند و در دهان شاه بزنند. او روزی که وارد بهشت زهرا شد گفت من به پشتیبانی این ملت در دهن این دولت میزنم. اما بعد انقلاب همان امام سبک تصمیم گیریهایش عوض شد او مقابل انتخاب امثال #بازرگان و #بنی_صدر یا حتی بالاتر در مقابل انتخاب #منتظری مدت زیادی تا وقتی جلوی اراده مردم قرار نگرفتند سکوت کرد. او با نظر مدیران در ادامه جنگ و در پایان جنگ همراهی کرد. علت چه بود؟ دلیلش این بود که این بار این کسانی که اداره را برعهده گرفته بودند انتخاب مردم بودند. و اگر ضعیف یا قوی به هر حال برآمده از نظر مردم بودند. حالا دیگر او هدایت و راهبری میکرد و مابقی را یعنی سلوک و تغییر را به رشد جامعه سپرده بود.
☘خوب حالا سوال این است که ضعف امروز کشور ناشی از چیست. آیا یک دایره نخبگانی اجازه اراده کردن را به ملت نمیدهند یا اینکه این ضعفهای خود مردم است که در تطبیقهایشان و انتخابهایشان بروز کرده است. اگر اولی است راهش تو دهنی زدن و جلوگیری است و اگر دومی است راهش گفتمان سازی و تبیین و روشنگری است.
☘ سبک نگاه رهبری دومی است. او در ماجرای #فتنه 88 مقابل همین استبداد برخی نخبگان کشور ایستاد و قاطع هم بود همه دیدیم که هیچ کس از معاریف و بزرگان هم با او نبود و چقدر هم تنها بود اما پاسدار رای مردم بود. اما وقتی حدود هفتاد درصد مردم در انتخاباتی حضور پیدا میکنند به هر نیتی که رای بدهند نتیجه آن انتخابات یعنی اراده مردم. پس اراده مردم بروز و ظهور پیدا میکند. قصه مهندسی انتخابات چه بوده باشد چه دروغ باشد و نبوده باشد وقتی جلوی اراده توده ها گرفته نشده است و همه پای صندوق آمده اند قطعا رد اشکال شما است. برای شما بهتر این بود که مردم نمیامدند وقتی آمدند یعنی این تصمیم خودمان بود. امروز هیچ کس به اندازه خود مردم طعم انتخابهایش را نمیچشد و این انتخاب ها را همه به خودشان استناد میدهند مگر شما. مشکل ضعف و نقص مردم است که ایرادی هم ندارد حرکت به سمت آرمانها یعنی رفع همین ضعفها. خوب حالا راه حل این است که به سمت مردم برگردیم و تلاش کنیم این رشد کلان اتفاق بیفتد. با #تبیین و #گفتمان_سازی از یک سوی و #مطالبه گری یا امر به معروف و نهی از منکر مدیران به صورت فراگیر از سوی دیگر
☘به او گفتم فرض کن اصلا انقلاب کنیم و دوباره از نو کشور را بسازیم فکر میکنی چه اتفاقی خواهد افتاد اگر بنا باشد روی پای خود بایستیم. فکر میکنی آن روز وضع بهتر از این خواهد بود و راه حلها فرق خواهد کرد؟
☘بعد از آن مباحثه دیدم ذیل نامه اش فقط نام یک نفر را به عنوان راه حل آورده همان کسی که آن روز نامش را میبرد. این یعنی انتظار داریم مشکلات یک جامعه با ورود یک نفر حل و فصل شود. این نگاه ناشی از همان تناقض در اندیشه بود.
☘من اگر چه آن یک نفری که او نام میبرد بی صلاحیت میدانم برای مسوولیت در این کشور اما اساسا معتقدم اگر قرار بود امور با یک نفر اصلاح شود امام کافی بود برای همه اصلاحها، ولی نشد. اگر این بود نیازی به تاخیر ظهور هم نبود. اگر با یک نفر سوپرمن قصه تمام بود شکست جنگ احد رخ نمیداد با اینکه بهترین فرمانده عالم هم وجود داشت. مشکل را اشتباه دیده ایم راه حل را هم.
@ali_mahdiyan
من هم در ذهنم یک قبرستان دارم
✍قاتل روحانی مظلوم و شهید این پیام را در فضای مجازی پخش کرده که« در ذهنم قبرستانی دارم که هر از گاهی کسی را آنجا دفن میکنم. »
✍من هم در ذهنم قبرستانی دارم که شبانه روز تلاش میکنم تا درش اجسادی را دفن کنم. جسد #مهناز_افشار را نه، ولی جسد آن هویتی که به خاطر قیافه اش به خاطر هزار ارتباط سیاسی و اقتصادی و فرهنگیش مثل آب خوردن میبافد و دروغ میگوید چون یقین دارد عده ای باورش میکنند. اگر دست این هویت رو شود نزد مخاطبش، آن وقت جسدش را در قبرستان ذهنم دفن میکنم. کافی است چشم عقل مردمم را باز کنم و الا #مهناز_افشار میرود و #گلشیفته_فراهانی میرود و #بهاره_رهنما میرود و #محمدرضا_شجریان خواهند رفت و خواهند مرد اما این هویت احمق پندار و احمق پرور باقی میماند.
✍جسد دولت #غرب_گرا ی ترسوی بی تدبیر فعلی را نه، بلکه جسد #فرهنگ_غرب_زدگی و خودباختگی و مرعوب بودن را دفن میکنم. جسد هر گفتمانی و هر اندیشه ای به جز #اسلام_ناب را. جسد #علوم_انسانی ذاتا مسموم که فضای ذهن مدیران کشورم را تسخیر کرده دفن میکنم. و الا #بازرگان میمیرد #بنی_صدر فرار میکند #میرحسین_موسوی حصر میشود و #هاشمی_رفسنجانی میمیرد ولی این هویت زنده میماند. باید مردم من فرهنگ غربی را و علوم انسانی مسمومش را تف کنند تا این هویت بمیرد.
✍جسد مدیران نالایق #فضای_مجازی نه، ولی جسد #تزویر و دروغ را که فضای عالم را پر کرده. در دنیایی که به اسم #آزادی به گوشی هایمان هجوم میآورند و هر درگاهی را بخواهند حذف میکنند و اسم لشکر رسمی و قانونی را اگر ببری حذفت میکنند. آنوقت ما و مدیران نالایقمان به آنها حق میدهیم که مدیر روابط مجازیمان باشند. آری تا وقتی اعتماد به خود پیدا نکنیم منفعلیم. و الا سریالها و فیلمهای غربی را قبول میکنیم و #ماهواره و رسانه هایشان را قبول میکنیم و ابزارهای ارتباطی را قبول میکنیم تا ذهنمان را آنطور که میخواهند بپرورند. و مدیرانی خواهیم داشت که دست دشمن را بیشتر از دست دوست باز میکنند.
✍جسد آن لات هفت تیر کش را نه، ولی جسد #برادر_کشی را دفن خواهم کرد. تا از حماقت ما استفاده نکنند و به اسم مذهب شیعه و سنی یا به اسم ملیت ایرانی و عراقی یا به اسم عقاید و قومیت و هزار دلیل به جان هممان بیندازند و همه را بچاپند. یادم نمیرود چطور یک #رییس_جمهور در همین ایران روی اختلاف ها و دوقطبی ها که مثل زخم قدیمی در جان ملت نشسته پا کوبید تا رای جمع کند. نگاه کنید موج نفرتی که درست کرده اند تا به خیال خود سال ۹۸ را سال آشوب کنند.
✍قبرستانی دارم در مغزم که به مرور جسدهای زیادی را درش دفن خواهم کرد. طرف حساب ما نه مهناز افشار است نه لات هفت تیر کش اینها را نیروهای امنیتی به حسابشان برسند طرف حساب ما پدر جد همه اینها است. بنشینید و تماشا کنید. دوران ما است دوران #طلبه_عصر_انقلاب است. #بجنگ_تا_بجنگیم.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
‼️ خدمتی که حصر کرد...
#یادداشت
1⃣ یکم. یک اصل کلیدی را فراموش نکنیم؛ جامعهای که در آن #نفاق کم شود، جامعه رشد یافته است.
نفاق از کفر بدتر است. چون منافق، همان کافر در لباس نفاق است. جامعهای که در آن نفاق کم شود، جامعه بلوغ یافته است چراکه دشمن نمی تواند با تزیین و ظاهرسازی آنها را دچار خطا کند.
2⃣ دوم. حوادث ۸۸ چرا لقب #فتنه گرفت؟ ادعای تقلب؟ خیر. اعتراضات غیرقانونی؟ خیر. آدم کشی و و صدمه زدن به بیت المال؟ خیر. عنوان فتنه تنها به یک دلیل بود: امتزاج غبارآلود حق و باطل؛ به نحوی که حق از باطل قابل شناسایی نبود؛ بقیه موارد ذیل همین عنوان بود.
3⃣ سوم. همان سال رهبری فرمودند #أین_عمار؟ چرا چنین گفتند؟ مگر نبودند شخصیتهای سیاسی و رسانه ای که علیه فتنه موضعگیری کنند؟ بودند؛ پس چرا فرمودند این عمار؟ مگر عمار در تاریخ چه کرده است و چرا آنروز نیازمند عمار بودیم؟
4⃣ چهارم. در تاریخ ثبت است که نقش عمار در سپاه امیرالمومنین #روشنگری و نشاندن غبار صفّین بود تا حق از باطل تمییز داده شود. عمار فتنه شکن بود.
آنروزها مطالبه منتقدین و مخالفان #جنبش_سبز محاکمه سران فتنه بود؛ حال آنکه کشور #عمّار می خواست.
چرا؟ مگر حقشان محاکمه نبود؟ حتما بود. امّا قبل از محکمه باید نزد مردم محاکمه میشدند. باید فتنهها می شکست تا حق نمایان شود.
5⃣ پنجم. هدف نهایی #حصر چه بود؟ حصر کمک کرد زمان بگذرد و غبارها بنشیند و باطل خود را نشان دهد. حصر کمک کرد هیجان های کف خیابان تمام شود تا جامعه عاقلانه صحنه را ببیند. نقش حصر فرصت روشنگری و انداختن نقاب نفاق بود.
و این پروژه کلان #انقلاب_اسلامی است. باید مردم بخواهند تا هر تصمیمی ولو قهریه کارساز باشد. #امام با #بنیصدر و #بازرگان و #منتظری نیز با همین راهبرد رفتار کرد. برای تک تک آنها فرمود "از اول می دانستم محق نیستند" اما همراهی میکنند تا با گذر زمان و روشنگری نقاب ها بیافتد. رهبری نیز با #موسوی و #جنبش_سبز و #جریان_فتنه همین کردند. با امثال #احمدی_نژاد نیز.
6⃣ ششم. و حالا توهین ها و هتاکی ها در بیانیه موسوی مهم نیست. مهم اینست که گذشت روزگار فتنه. رقیب موسوی آگاهی مردم است. همه چیز روشن است. یک خط است با دو سو؛ یا جریان انقلاب اسلامی و یا مقابل آن که طرفداران داعش و تروریست ها و آدم کش ها و سلطنت طلب ها و رجوی ها و غیره اند.
بیانیه موسوی تصریح موکدی بود بر مرزبندی که از ۸۸ با مردم و این خاک و انقلاب پیدا کرد. آنروز نقاب و امروز بی نقاب؛ همین. بیشتر هم لازم نیست جدی گرفته شود.
گذشت دوران نفاق؛ این جامعه بلوغ یافته است.
✍ نویسنده: محسن مهدیان
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f