هدایت شده از الفقه و الاصول
#پرونده_علمی_3
#فقهمقاصد_4
#تقریردیدگاه_3
✔ استاد علیدوست در مقاله #فقه و مقاصد شریعت، به بیان 5 اندیشه که رابطه میان فقه و مقاصد شریعت را بیان می کنند، و در انتها با نقد آنها از اندیشه مختار خود دفاع می کنند؛
1⃣ اندیشه اوّل: نصّ بَسَند
فقیهان بزرگى از شیعه و سنى در صدور بسیارى از فتواها بر این باور مشى کرده و مىکنند. این گروه با اکتفا به اسناد و عدم لحاظ مقاصد کلى و علل شرایع، نصوص دینى را بررسى و بر اساس آن فتوا مىدهند، گرچه جریان این فتوا اهداف کلى شرع را تأمین نکند. البته هر چند گاهى با تعابیرى چون اصول مذهب، ذوق فقهى، شمّ الفقاهة، اشارهاى به مقاصد مىکنند، اما کمى این موارد و عدم انضباط و تحدید دقیقِ این مفاهیم در کلمات این گروه و به خدمت نگرفتن آنها به انگیزه تفسیر نصوص، باعث شده تا مقاصد شریعت نقش مؤثرى در اجتهاد این گروه نداشته باشد، و گاهى نیز به آسانى از کنار آن بگذرند.
2⃣اندیشهى دوم: نص محور با گرایش به مقاصد
در این شیوه، فقیه با محور قراردادن ادله و اسناد، مقاصد عام شریعت از قبیل ایجاد عدالت، آزادى، تأسیس نظام بهتر، تزکیه و تقوا، تقرّب انسانها به خداوند را ـ که روح و جوهر و خلاصه پیام همه رسولان الهى است ـ در نظر مىگیرد، و با توجه به اقتضاى فطرت و خِرَد آدمیان و شرایط زمان و مکان و سهولت شریعت به استنباط احکام مىپردازد.
3⃣اندیشه سوم: نص پذیر و مقاصد محور
صاحبان این اندیشه کسانى هستند که با وجود پذیرش ادلّه و نصوص شرعى به عنوان اَسناد اجتهاد، به مقاصد کلى شرع توجه بیشترى کرده و معتقدند نصوص شرعى در استناد، متأخر از مقاصد است نه مفسِّر آن و تعارض جزیى نصوص و مقاصد حتمى است و هرگز نباید نصوص بر مقاصد مقدم گردد. برعکس، مقاصد است که نصوص را کنار مىزند و خود حاکم مىشود.
4⃣اندیشه چهارم: مقاصد بَسَند
صاحبان این دیدگاه ـ که همه یا اکثریت آنها را نا آشنایان به اصول اجتهاد تشکیل مىدهند ـ اجتهاد و فتواهاى متکى به اَسناد شناخته شده را غیر پاسخگو دانسته و به لزوم تغییر کلى فتواها و اجتهاد در اجتهاد(تغییر بنیادین شیوه اجتهادِ موجود و متعارف، به دلیل نصّ گرایى و عدم توجه تمام به مقاصد کلان) تأکید فراوان دارند. به تعبیر برخى از این گروه به اجتهاد در اصول احتیاج داریم نه در فروع. با رفوکارىهاى فقیهانه نمىتوان به تحولات علمى و دستاوردهاى اجتماعى و فرهنگى مدرنیته پاسخ داد.
ادامه دارد.....