عقل یشمی خالخال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 ✳️عنوان: «ساعت5عص
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
✳️عنوان: «ساعت5عصر»، سینما یا برنامهای آیتمی؟✳️
. [نسخه #کامل و #نهایی]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_چهارم از چهار)
💠 جامعهشناسی و مردمشناسی مدیری در «ساعت5عصر» نیز -برخلاف آثار قبلی مدیری خصوصاً دورهمی- بسیار سیاه و کدر است! هیچکدام از طبقات اجتماعی موجود در رویدادهای فیلم، نرمال و مورد تأیید نیستند. برای مثال در سکانس بهشت زهرا، با سه نوع مردم مواجه هستیم: هنرمندانی که فهمی از مجلس عزا ندارند؛ مردمی که همچون بربرها به دنبال سلبریتیها هستند و اقوام پیرمرد فوتشده که احمقوار به همنگاه میکنند و وظیفهشان را انجام نمیدهند! همسر خارجرفته، جاسوس است؛ مأمور اطلاعاتی، گیج است؛ مسئول بانک، دروغگو است؛ ساکنین متمول ساختمان غیرمنطقیاند و... و حتی یگانه عاقلهانسان فیلمهای مدیری -یعنی سیامکانصاری- هم در این فیلم عاقل نیست و چنانکه گفته شد، منفعل و گیج است! در چنین ملغمهای که هیچ روزنهای از شعور -جز در مشتی فرسوده و از کارافتاده (=ساکنین خانهی معتاد منگ)- یافت نمیشود، پس چه امیدی به رشد و تغییر است؟ و اساساً با چنین نگاهی به مردم، مخاطب اصلاحگری باقی میماند که فیلم بخواهد نقد اجتماعی را برای او روایت کند؟ آیا بهراستی نویسنده و کارگردان «ساعت5عصر» همان مدیری دغدغهمندی است که در هر هفته دو شب تلاش میکند با مواجهه و گفتوگوی مستقیم با مردم، کاری کند که -به قول خودش- اتفاقات خوب برای مردم بیافتد؟!
💠 غیر از فیلمنامه، کارگردانی نیز با مشکل روبروست. کارگردان نتوانسته سینما بیافریند. بهنظر میرسد تجربهی بلندمدت سالیان دراز مدیری در برنامهسازی در فضای بسته، قدرت کار در فضای باز را از او گرفته است. همکاری با یکی از بهترین تصویربردار سینمای ایران (محمودکلاری) نیز نتوانسته در این زمینه توفیقی برای او به ارمغان بیاورد. کارگردان اصرار دارد از نماهای باز فرار کند؛ حتی در صحنههای پرجمعیت هم نماهای باز مشاهده نمیکنیم؛ لذا سکانسهای پرجمعیت نیز بیفروغ و کممایه برداشت شدهاند.
💠 «ساعت5عصر» در قدوقوارهی اثر سینمایی نیست. مدیری میتوانست با پلاتوهای چند دقیقهایاش در وسط فرازهای داستان این فیلم، یک قسمت کامل از برنامهای آیتمی مثل «شوخی کردم» بسازد. «ساعت5عصر» تمام هنر مدیری در سینماست یا شوخی او با مخاطب است؟ مفاهیم انتقادی فیلم، در نهایت خلاصهای از چند قسمت از استندآپهای دورهمی اوست! هرچند ساعت5عصر بهعنوان کار اول مدیری توانست رکوردهایی بشکند و احتمالاً به فروش نسبی خوبی دست پیدا کند، اما حتماً آیندهی سینمایی مدیری با این دستفرمان با چالشهایی جدی روبروست.
//پایان//
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #مهران_مدیری #ساعت_پنج_عصر #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌷 « #گزارش #یادداشت / #نقد » 🌷
✅موضوع: #نقد_فیلم ساعت 5عصر، اولین اثر سینمایی آقای مهران مدیری
🏷 عنوان: «ساعت5عصر»، سینما یا برنامهای آیتمی؟
🖌 علی ابراهیم پور
🗓تاریخ نگارش: 15مرداد1396
📇تعداد واژگان: 1970
📎توضیح: خلاصهای از این یادداشت، در شماره 303 (شنبه - 4شهریور1396) روزنامه #صبح_نو به چاپ رسید. نسخهی اولیه نیز در سایت #سوره_سینما (در تاریخ 30مرداد1396) درج شد. نسخه نهایی (با ویرایش صوری و ادبی به همراه اندکی حذف و اضافه) در شماره هفتم نشریه #سوره_سینما (شهریور 96) چاپ شد.
💠مطالعهی نسخه #کامل و #نهایی :
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/143 (بخش اول)
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/145 (بخش دوم)
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/146 (بخش سوم)
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/147 (بخش چهارم)
💠 لینکهای مربوط به انتشار:
♻️ http://www.sourehcinema.ir/?p=92694 (سایت سوره سینما)
🗞 http://sobhe-no.ir/newspaper/303/13 (ص13 شماره 303 صبحنو)
📥 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/150 (دانلود نسخه شماره 303 )
🌀 https://t.me/Sobhe_no/6197 (بازنشر در کانال صبحنو)
📚 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/152 [دانلود ماهنامه #سوره_سینما ]
📃 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/154 [تصویر در ماهنامه سوره سینما]
🔹پ.ن: مثل همیشه، از شنیدن نظرات دوستان همراه، خوشحال خواهم شد.☺️🙏💐
[ #گزارش_یادداشت #گزارش_نقد_فیلم ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #بیست_و_یک_روز_بعد »
✳️عنوان:
. (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد»
. [نسخه #کامل و #نهایی]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_اول از دو)
💠 «بیستویکروزبعد» فیلمی است پُرمدعا در اکران؛ که هر کدام از آن ادعاها در سنجهی انصاف میتواند وزنکشی شود:«1.فیلم سینماییِ 2.امیدبخشِ 3.کودکونوجوان».
💠 «بیستویکروزبعد»، روایتیست از زندگی پسربچهای یتیم و علاقهمند به سینما و فیلمسازی به نام مرتضی (مهدی قربانی) که در هنگامهی کوششاش برای تهیه دوربین و ساخت فیلم، متوجه سرطان مادرش (ساره بیات) میشود که از او و برادر کوچکترش مخفی کرده و درمانش نیازمند آمپولی گرانقیمت است؛ ازاینرو تمام تلاشش را میکند و حتی ایدهی فیلمش (داستان پسری که پدرش شاگرد مرتاضی هندی بوده و میخواهد قطار را با قدرت ماورایی نگهدارد) را و تنها وسیلهی قیمتی باقیمانده از پدرش (موتور سیکلت) را میفروشد تا پول دارو را تهیه کند؛ ولی بعد از خرید آمپول متوجه میشود این دارو بایستی هر «بیستویکروز» یکبار مصرف شود.
💠 بیستویکروزبعد خوشساخت است و -غیر از پایانبندیاش- روایتی روان و صحیح و مشخص دارد. شخصیتسازی مرتضای فیلم در روند داستان زیباست و دلنشین؛ مرتضی مغرور، آرمانی، بامرام، کوشا و داداشبزرگ است. امتزاج این خصوصیات، صحنههای شیرینی میآفریند. با این حال فیلمنامه روایتی متصل ندارد؛ چراکه داستانهای زائد و فرعیِ زیادی دارد که غیرمتصل به داستان اصلیاند. بهعبارتدقیقتر فرازهای فرعی فیلم، فاقد ارتباط عمودی با بدنه داستاناند که حذف آنها آسیبی به داستان اصلی نمیزند. برای نمونه شرطیبازیکردن مرتضی با جوانان بزرگسالی که در اتاق پشتی کلوپ هستند و سپس فرارکردن از دست آنها، هرچند تلاشی برای کسب درآمد است، اما نقشی در پیکرهی اصلی داستان بازی نمیکند. همچنین است ورود و خروج پدر بچه پولدار کلاسشان.
💠 تا قبل از دهدقیقهی پایانی فیلم، گرچه شاهد دردی از اجتماع هستیم، از تلاشهای امیدوارانهی مرتضی و دوستانش لذت میبریم. اما دهدقیقهی آخر فیلم، همانطور که دنیا را روی دوش مرتضی هوار میکند، شیرینی قبل را هم به کام مخاطب تلخ کرده و ویرایشی جدید به طعم کل فیلم میدهد. مرتضی بعد از اینکه از مسئول داروخانه میشنود دارو را باید بیستویکروزبعد هم تهیه کند، وا میرود! او تمام زندگیاش را برای خرید این دارو خرج کرده و هیچ راهی برایش باقی نمانده: ایدهی فیلماش را فروخته؛ قولی که به مادرش داده را شکسته و شرطیبازیکردن را هم امتحان کرده؛ رفیق حبابسازش هم درآمدش را به او داده؛ تنها هنرش که همان نگهداشتن قطار است را هم با تعداد زیاد تماشاچی به کار گرفته و حتی موتور پدرش که تنها بازمانده قیمتی از اوست و مادرش در حفظ آن تاکید زیادی دارد را هم فروخته. دیگر راهی برای بیستویکروزبعد جلوی پای مرتضی باقی نمانده؛ بنابراین منطقا آیندهاش تاریک و کور است. ازاینرو اینکه در پایانبندی فیلم، جلوی قطار میایستد و میخواهد آن را نگه دارد، بیش از آنکه بخواهد دلالتی به «ایستادگی در برابر مشکلات» داشته باشد، ناامیدی و خودکشی روحی اوست! ازاینرو ایستادن قطار بسی بیمعناست. این قطار جز در ذهن نویسنده و بریده از داستان، نمیتواند بایستد! قطار واقعی همان خبر مسئول داروخانه بود که از روی او رد شد...
(ادامه دارد...)
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #بیست_و_یک_روز_بعد
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #بیست_و_یک_روز_بعد »
✳️عنوان:
. (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد»
. [نسخه #کامل و #نهایی]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_دوم از دو)
💠 گردش و تناوب «بیستویکروز بعد»های او، ابدویکروز تلخاش را میآفریند. ابدویکروز، نتیجهی روزهای مصیبتبار هر بیستویکروز یکبار اوست؛ ابدویکروزْ تلخ و بیامید. ابدویکروزی که فرصت بچگیکردن و رسیدن به آرزوها را از او میگیرد و در عمل او را زیر چرخهای قطار له میکند. بنابراین مهدیقربانیِ (مرتضی) «بیستویکروزبعد» همان مهدیقربانیِ (نوید) «ابدویکروز» است! آنجا خواهرش (سمیه) به او دروغ میگوید و دنبال نخودسیاه میفرستدش؛ و اینجا مادرش. آنجا باید فندک و آتوآشغال بخرد؛ اینجا داروی گرانقیمت. منتها در ابدویکروز ازآنروکه فرزند کوچک خانواده است، رفتاری منفعل دارد؛ ولی در بیستویکروزبعد چون جوان است و کاراکتر اصلی، نهایت تلاشش را میکند و فعال است. آنجا برادروخواهر و مادرش فحش میدهند، ولی اینجا صلوات میفرستند! اما فرجام هر دو یکی است: «آیندهای سیاه و بیامید». نوید ابدویکروز هم دارد در تیزهوشان قبول میشود؛ چنانکه مرتضای بیستویکروز بعد عاشق سینماست؛ اما هردو استعداد و تواناییشان زیر چکمههای روزگار نابود میشود و هر دو تا ابدویکروز در منجلاب دستوپا میزنند. هرچقدر آنجا با برگشتن خواهرش به خانه -در پایان فیلم-، امید میگیرد؛ اینجا هم با نگهداشتن ماورایی قطار-در پایان فیلم-، امیدوار است!!
💠 بیستویکروزبعد، در باطن فیلم کودکونوجوان نیست؛ نه «برای» کودکونوجوان است و نه «از منظر» آنها. «برای» کودک و نوجوان نیست؛ چراکه این حجم از فشار و سیاهی روی دوش هر کودکی سنگینی میکند و روانشناسی رشد این اجازه را نمیدهد که دنیای سخت و پرمعادلهی بزرگها را بر کوچکترها تحمیل کنیم. فیلم فرصت زندگی کودکانه را از بچه سلب میکند و نمیگذارد کودکی کند و «حالخوبکن» نیست. اگر مرتضای فیلم مجبور است، اما چرا این سختی روحی را -با دیدن فیلم- به مرتضاهای اطرافمان تحمیل کنیم؟
💠 فیلم حتی «از منظر» کودک و نوجوان هم نیست! یعنی مواجههی کودکانه با پدیدهها ندارد و از زاویهی دید یک کودک مسئله را نشان نمیدهد. زاویهی دید کودکانه دقیقا همان نمایش مواجهه پسربچهی بوشهریِ «تنهایتنهایتنها» با اخبار مختلف مذاکرات بینالمللی و نتیجهی آن بر رابطهی دوستانهی کودکانهاش است. مرتضای بیستویکروزبعد اما حتی کودکی هم نمیکند. او کاملا جدی و منطقی برادرش را پای میز مذاکره میبرد و از بیماری مادرش میگوید و فرآیند نگهداشتن قطار را به او آموزش میدهد و او هم کاملا جدی و منطقی کار را انجام میدهد! ما از مرتضی خوشمان میآید و با او ارتباط برقرار میکنیم، نه از آن جهت که نوجوان است و نوجوانی میکند؛ بلکه ازاینرو که عاقلهْمردی است مغرور و مصمم و جدی!
💠 اما در مجموع اگر ادعاهای پُرطمطراق سازندگان فیلم را -مثل سینمای امیدبخشِ کودکونوجوان- کنار بگذاریم و از پایانبندی فیلم اغماض کنیم، «بیستویکروزبعد» فیلم سینمایی خوب و قابل قبولی صرفا در ژانر اجتماعی است و هرچند مفهومی تکراری اما بیانی جدید از دردهای اجتماعی دارد و میتواند انتخاب یک خانواده برای فیلمدیدن در سینما باشد. «بیستویکروزبعد» از این جهت که فیلم سالمی برای خانواده است و تلاش قابل قبولی برای ارائهی معنای زندگی دارد، شایسته تقدیر و قدردانی است.
//پایان//
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌷 « #گزارش #یادداشت / #نقد » 🌷
✅موضوع: #نقد_فیلم «بیست و یک روز بعد»، اثر سینمایی آقای محمدرضا خردمندان.
🏷 عنوان: (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد»
🖌 علی ابراهیم پور
🗓تاریخ نگارش: 10شهریور1396
📇تعداد واژگان: 937
🗒تاریخ انتشار: 12شهریور1396
📎توضیح: انتشار همزمان این یادداشت در سایت #بانی_فیلم و #روزنامه بانی فیلم به تاریخ یکشنبه، 12شهریور96 - شماره3517 - ص4.
💠مطالعهی نسخه #کامل و #نهایی :
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/181 (بخش اول)
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/182 (بخش دوم)
💠 لینکهای مربوط به انتشار:
🗞 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/185 (تصویر مطلب در روزنامه)
📥 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/186 (دانلود ص4 روزنامه بانیفیلم )
🌀 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/184 (تصویر کامل مطلب در سایت)
♻️ http://www.banifilm.ir/%D8%A7%D8%A8%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%B9%D8%AF/ (لینک مستقیم بانی فیلم)
🔹پ.ن: مثل همیشه، از شنیدن نظرات دوستان همراه، خوشحال خواهم شد.☺️🙏💐
🔹پ.ن2: از سه دوست عزیز و البته گمنامم کمال تشکر را دارم که مهربانانه برای قوام گرفتن متن، من را کمک و همراهی کردند.😌
[ #گزارش_یادداشت #گزارش_نقد_فیلم ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌷 « #گزارش #یادداشت / #نقد » 🌷
[ #گزارش_یادداشت #گزارش_نقد_فیلم ]
✅موضوع: #نقد_فیلم « #قهرمانان_کوچک »، فیلم جدید سینمایی آقای حسین قناعت
🏷 عنوان: «قهرمانان کوچک»؛ جرعهای حالِ خوب برای خانواده
🖌 علی ابراهیم پور
🗓تاریخ نگارش: 20 آبان 1396
📇تعداد واژگان متن اصلی: 998
🗒تاریخ انتشار: 7 آذر 1396
📰 محل انتشار: #روزنامه #وطن_امروز ، شماره2315، سهشنبه، 7آذر96 - ص13.
⛔️ممیزی چاپ: در متن چاپ شده در روزنامه، از بند شماره «یک» دو خط ممیزی خورد و با هماهنگی با نویسنده، حذف شد. همان دو خط نیشدار به اوج و حوزههنری 🙃. متنی که در کانال منتشر کردم، اصلی و بدون حذفیات است.😅
📎توضیح:
💠 در این متن، سبک جدیدی را امتحان کردم. متن، چیزی بین گزارش و یادداشت است؛ نه گزارش و روایت محض است و نه یادداشت و مقاله محض! عالما و عامدا روی مرز گزارش و یادداشت راه رفتم. نمیدانم چقدر موفق از آب در آمد.
💠 مخاطب این متن هم، متفاوت با نقدهای قبلی است. قبلیها را برای کسی نوشتهام که علاقهمند به خواندن متن سینمایی است؛ اما این یکی مخاطبش عموم افراد، خصوصا خانوادههاست. در این متن کوشیدهام فارغ از تحلیل فنی-هنری اثر، نقش و اثر مهمش در جامعه و درارتباطبا مخاطب را روشن کنم.
✴️ 20 آبان تا 7 آذر، زمانی طولانی است. این هم داستان جالبی دارد! به زودی جریانش را تعریف میکنم...😐
✳️مطالعهی نسخه #کامل و #نهایی :
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/251 (بخش اول)
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/252 (بخش دوم)
✳️ لینکهای مربوط به انتشار:
♻️ http://www.vatanemrooz.ir/?nid=2315&pid=13 (در سایت #وطن_امروز )
📝 http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2315/13/185003/0 (متن در سایت)
🗞 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/254 (عکس مطلب روزنامه وطنامروز)
📥 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/255 (دانلود ص13 شماره 2315)
📑 http://www.vatanemrooz.ir/content/newspaper/Version2315/0/Page13/Block185003/newspaperb_185003.jpg (عکس در سایت)
🔹پ.ن: مثل همیشه، از شنیدن نظرات دوستانِ همراه، خوشحال خواهم شد.☺️🙏💐
🔹پ.ن2: از سه دوست و همراهِ عزیز و بزرگوار -و البته گمنامم- کمال تشکر را دارم که مهربانانه برای قوامگرفتن متن، هر کدام به نحو خاصی، کمک و همراهیام کردند.😌
🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #خجالت_نکش »
✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالتکشیدن!»
. [نسخه #کامل و #نهایی ]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_اول از سه)
💠 «خجالت نکش»، اولین محصول کارگردانیِ فیلمنامهنویس خوشسابقه، خوشفکر و کاربلد سینمای ایران، #رضا_مقصودی و دهمین اثر بلند سینمایی او، به عنوان فیلمنامهنویس است و یکی از دو فیلم #ژانر #کمدی در سیوششمین #جشنواره_فیلم_فجر بود که توانست از میان سه اثر کارگردان فیلماولی این دوره از جشنواره، #سیمرغ بلورین #نگاه_نو (بهترین فیلم اول) را برای کارگردانش به ارمغان آورد. فیلم درباره زنوشوهر (صنم و قنبر) پابهسنگذاشتهای است که بچهدار میشوند ولی از ترس آبرو، تلاش میکنند تا این موضوع را از اهالی روستای محل زندگی خود پنهان کنند.
💠 #فیلم_نامه ی خجالتنکش برخلاف بسیاری از فیلمنماهای خودکمدیپندار، از داستانی ساختارمند، اصولی و مشخص بهرهمند است و با رعایت قواعد #داستان خطی، از نقطهای مشخص آغاز شده و با فرازونشیبهای دراماتیک نقطه اوج را میسازد و در نهایت به نقطهای مشخص و منطقی میرساند. این حداقل توقعی است که از داستان یک فیلم باید انتظار داشت. این الگوی مشخص هرچند میتواند دارای نقاط ضعفی جزئی باشد، اما زیربنای یک اثر جذاب و سرگرمکننده را برای مخاطب فراهم میآورد. در این میان، آنچه بیش از ساختارهای فُرمی و فنی، توجه نگاههای راهبردی و فرهنگی را به خجالتنکش جلب میکند، سوژهای است که این فیلم حول محور آن میچرخد.
💠خجالتنکش، بیانی توصیفی-توصیهای از یکی از راهبردیترین سیاستهای دو دهه نظام #جمهوری_اسلامی است. سیاست #کنترل_جمعیت. سیاستی که مقاممعظمرهبری در مهرماه91 به صراحت به مسیر غلط آن و لزوم طلب عفو الهی اشاره کردند و فرمودند: «یکی از خطاهائی که در اواسط دهه هفتاد انجام شد، ادامه سیاست کنترل جمعیت بود که این اشتباه باید جبران شود؛ زیرا نسل جوان عامل اصلی پیش روندگی کشور است. البته اجرای سیاست کنترل جمعیت در اوائل دهه هفتاد کار صحیحی بود، اما ادامه آن از اواسط دهه هفتاد اشتباه بود و مسئولین کشور و از جمله رهبری در این اشتباه سهیم هستند و باید از خداوند طلب عفو کنند.»
💠 در دورانی که سینمای #کمدی پر است از فیلمفارسیهای زرد و سرمایهگذاران سود خود را در حمایت از فیلمهای زیرشانهتخممرغی میبینند و قدرت ریسک سرمایهگذاری روی محصولات #فرهنگی اصیل را ندارند، اینکه فیلمی این موضوع حساس را دستمایهی یک اثر کمدی قرار دهد، نشان از جسارت بالا و دغدغهی سازندگان دارد. خصوصا هنگامیکه فیلم -مانند خجالتنکش- در ورطهی هزل نمیافتد و بیانی شیوا، منطقی و سازنده از مسئله ارائه میدهد.
(ادامه...)
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #خجا
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #خجالت_نکش »
✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالتکشیدن!»
. [نسخه #کامل و #نهایی ]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_دوم از سه)
💠 خجالتنکش در مرحلهی اول، بیانی #توصیفی از مسئلهی سیاست کنترل جمعیت دارد. در این مرحله، فیلم به زیبایی اثر سیاستهای کلان مملکتی را در بدنهی مردم نشان میدهد و بیان میکند که سیاستهای مسئولین، چه اثراتی روی تصمیمات و زندگی مردم میتواند داشته باشد. قنبر (با بازی و گریم زیبا و قابلتوجه احمدمهرانفر) و همسرش صنم (با بازی تحسینبرانگیز شنبم مقدمی) در روستایی زندگی میکنند و سه پسر دارند ولی عاشق این هستند دختری هم داشته باشند تا گریهکن تابوتشان باشد. قنبر در اوایل دهههفتاد در قهوهخانه نشسته که اخبار اعلام میکند برای کمک به مملکت باید از فرزندآوری جلوگیری کرد. همانجاست که قنبر به فکر فرو میرود و تصمیم میگیرد به مملکت کمک کند! او بدون مشورت با صنم، به درمانگاه میرود و با جعبهای شیرینی خبر کارش را به صنم میدهد. صنم ناراحت و گریان میشود. قنبر در برابر ناراحتی صنم تاکید میکند که تو چرا به فکر مملکت نیستی و فقط به خودت فکر میکنی؟ صنم اما آرزوی دختر داشتنش را در دل میخشکاند.
💠 فیلم به دهه هشتاد میپرد. اینبار قنبر سخنرانی رئیسجمهور وقت را از تلویزیون میشنود که بیواسطه از مردم یک منطقه میخواهد برای شهرشدنشان باید جمعیتشان را افزایش دهند و از آنها زمان میخواهد که تا کی فلان تعداد نفر را تامین میکنید!؟ و در نهایت با شعار «ما میتوانیم» رویکرد جدید را تثبیت میکند. قنبر باز به فکر فرو میرود. او و صنم الان سنوسالی دارند و از بزرگان روستایشان محسوب میشوند. قنبر مامیتوانیمگویان، باز هم بدون مشورت با صنم زمینش را میفروشد تا خودش را عمل کند. اینبار صنم بعد از بارداری تعجببرانگیزش، خبر را از قنبر میشنود. او که اینبار هم شدیدا ناراحت است و آبروی خود را در خطر میبیند، باز هم از قنبر میشنود که چرا به فکر مملکت نیستی و اینکه «مامیتوانیم»! در آخرین سکانس فیلم نیز که به اوایل دهه نود میرسد، اهالی به قنبر خبر میدهند که رئیسجمهور جدید آمده برای سخنرانی. او با صنم خداحافظی میکند تا در سخنرانی رئیسجمهور حاضر شود و بهقولخودش «کسب تکلیف کند»!
💠 ویژگی خجالتنکش آن است که صرفا در مرحلهی #توصیف و #روایت توقف نمیکند، بلکه #توصیه و #حرف برای گفتن دارد. مزیت مهم خجالتنکش آن است که در عقیده خود #مستحکم است و با اعتقاد حرف میزند. خجالتنکش برخلاف بسیاری از فیلمهایی که موضوعات فرهنگی را دستمایهی خود قرار میدهند، نسبت به سوژهی خود (فرزندآوری) #منفعل نیست و از خارجگود به مسئله نمینگرد. بلکه پیام و حرفی #شفاف دربارهی مسئله دارد و این پیام را در تاروپود گرههای فیلم و افتوخیزها منتقل کرده و درعینحال در مرداب شعاریبودن نمیافتد.
(ادامه...)
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #خجا
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #خجالت_نکش »
✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالتکشیدن!»
. [نسخه #کامل و #نهایی ]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_سوم از سه)
💠 صنم از اینکه مردم بفهمند بچهدار شده خجالت میکشد. با قنبر تصمیم میگیرند داستانی سر هم کنند و بچه را سر راهی جلوه دهند. صنم که ابتدا بچه را دردسر میداند و روی خوشی نشان نمیدهد، بعد از تولد مخفیانهاش، نگاهی به او میاندازد و با این نگاه، محبت مادری در قلبش موج میزد، اما موقعیت بغل کردن او را پیدا نمیکند. دقیقا از همین لحظه است که حوادث دومینووار یکیپسازدیگری رخ میدهند و بچه از صنم دور میافتد. هرچه صنم یکقدم به نوزاد نزدیک میشود، حادثهای جدید، فاصلهای جدید میسازد و او دلواپسی و نگرانی مادرانهاش بیشتر میشود. این حوادث هرچند کنشهایی در اندازهی یک اثرفاخر منتقدپسند سینمایی نیستند، اما #ریتم فیلم را حفظ میکنند و برای مخاطب مردمی جذاباند.
💠 فیلم بهزیبایی، پیام خودش را به عنوان راهحل بازشدن کلاف پیچیدهشده مسئله ارائه میدهد. صنم که لحظهبهلحظه از نوزادش دورتر میشود، به صرافت میافتد و در واگویهای با خدا، به اشتباهش اعتراف میکند که نعمت خدا را #کفران کرده و پس زده و اینکه نه از این نعمت، بلکه از خجالتکشیدنش باید #خجالت_بکشد. دقیقا گره فیلم زمانی باز میشود که صنم در جمع اهالی به این اشتباهش #اعتراف میکند و با افتخار میگوید که فرزند برای اوست. بلافاصله بعد از این اعتراف است که نوزادش را -که یکی از اهالی پیدا کرده و به پلیس سپرده- به دستش میدهند و او مادرانه در آغوشش میگیرد.
💠 در کنار این پیام طلایی، خجالتنکش درد خانوادههای نسل جدید را هم بیان میکند. فیلم با روایت موازی و مقایسهای از زندگی صنم و قنبر (بهعنوان خانوادهای از نسل قبل) و زندگی بهرام و احمد، فرزندان قنبر و صنم که تشکیل خانواده دادهاند و در شهر زندگی خوب و مناسبی دارند، به نسل جدید تشر میزند. نسل جدید مشکلات نسل قبل را ندارد، اما زیر بار مسئولیت فرزند نمیرود و ابراز بیحوصلگی میکند. خجالتنکش، این بیحوصلگی و بیفرزندی را نه فقط بهعنوان #محرومیت_اختیاری از یکنعمت الهی، بلکه نوعی #کفران_نعمت معرفی میکند که در واقع خداوند به خاطر این بیحوصلگی آنها را محروم کرده و #لذت_واقعی را نخواهند چشید.
💠 خجالتنکش کمدی اجتماعی موفق مردمی است و با فروش 4.5 میلیاردی توانست و توانسته مخاطبان را به خود جلب کند. این نشان میدهد میتوان هم #کمدی ساخت و هم #فروش مناسب به دست آورد و هم #محصول خوب فرهنگی تولید کرد و زیبا، شفاف، مستحکم و بااعتقاد #حرف خود را زد؛ ساده و صریح، حتی در عنوان فیلم: «خجالت نکش»!
//پایان//
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌷 « #گزارش #یادداشت / #نقد » 🌷
[ #گزارش_یادداشت #گزارش_نقد_فیلم ]
✅موضوع: #نقد_فیلم « #خجالت_نکش »، اثر سینمایی رضا مقصودی.
🏷 عنوان: «خجالت بکش از خجالتکشیدن!»
🖌 علی ابراهیم پور
🗓تاریخ نگارش: 97/5/24
📇تعداد واژگان: 1202
🗒تاریخ انتشار: 97/5/29
📎توضیح: منتشر شده در سرویس فرهنگیاجتماعی #خبرگزاری #رسا
📸 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/345
💠مطالعهی نسخه #کامل و #نهایی :
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/338 [بخش اول]
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/339 [بخش دوم]
🔰 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/340 [بخش سوم]
💠 لینکهای مربوط به انتشار:
🔗 rasanews.ir/detail/News/574748/2066 [لینک مطلب در #رسا]
🌀 http://mobile.rasanews.ir/data?id=574748 [رسا در موبایل]
📇 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/341 [تصویر صفحه فرهنگی]
🔹پ.ن: مثل همیشه، از شنیدن نظرات دوستان همراه، خوشحال خواهم شد.☺️🙏💐
🔹پ.ن2: در این نقد و نقد بعدی، اندکی به سمت نقدمحتوایی حرکت کردهام.
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌷 « #گزارش #یادداشت / #نقد » 🌷
[ #گزارش_یادداشت #گزارش_نقد_فیلم ]
✅موضوع: #نقد_فیلم « #تنگه_ابوقریب »، اثر سینمایی بهرام توکلی.
🏷 عنوان: «جنگ بیفرمانده یا فرماندهی "بدو ماشااللهی"»
🖌 علی ابراهیم پور
🗓تاریخ نگارش: 97/6/10
📇تعداد واژگان: 1283
🗒تاریخ انتشار: 97/6/13
📎توضیح: منتشر شده در سرویس فرهنگیاجتماعی #خبرگزاری #رسا
📸 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/447
💠مطالعهی نسخه #کامل و #نهایی :
1⃣ https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/440 [بخش اول]
2⃣ https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/441 [بخش دوم]
💠 لینکهای مربوط به انتشار:
🔗 http://www.rasanews.ir/detail/News/576652/2066
🔗 http://www.rasanews.ir/002Q0q [لینک مطلب در #رسا]
🔹پ.ن: دربارهی تنگه ابوقریب، سه نقد نوشتم. نقد کامل و مفصل قرار است در شماره اخیر نشریه #نقد_سینما منتشر شود.
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌷 « #گزارش #یادداشت / #نقد » 🌷
[ #گزارش_یادداشت #گزارش_نقد_فیلم ]
✅موضوع: #نقد_فیلم « #تنگه_ابوقریب »، اثر سینمایی بهرام توکلی. - شماره2
🏷 عنوان: «تنگه ابوقریب» نسخهی ایرانی اما ناقص «ستیغارهای» (بررسی مقایسهای تنگهابوقریب بهرامتوکلی و Hacksaw Ridge ملگیبسون)
🖌 علی ابراهیم پور
🗓تاریخ نگارش: 97/6/10
📇تعداد واژگان: 1250
🗒تاریخ انتشار: 97/11/1
📎توضیح: منتشر شده در #روزنامه #آفتاب_یزد
📸https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/482
💠مطالعهی نسخه #کامل و #نهایی :
1️⃣https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/480 [بخش اول]
2️⃣https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/481 [بخش دوم]
💠 لینکهای مربوط به انتشار:
🔗 http://aftabeyazd.ir/index.php?year=1397&month=11&day=01&category=8&
🔗 http://aftabeyazd.ir/127997-%C2%AB%D8%AA%D9%86%DA%AF%D9%87-%D8%A7%D8%A8%D9%88%E2%80%8C%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%A8%C2%BB-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%B5-%C2%AB%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%BA%E2%80%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C%C2%BB.html
🔗http://aftabeyazd.ir/?newsid=127997
🔗http://aftabeyazd.ir/archive/1397/11/01/8.pdf
🔹پ.ن: دربارهی تنگه ابوقریب، سه نقد نوشتم. نقد کامل و مفصل در شماره اخیر نشریه #نقد_سینما منتشر شده است.
نقد شماره1 که در رسا منتشر شد را در اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/448
🌐 @aliebrahimpour_ir