💢چیستی «اجتهاد» در اجتهاد تمدنی و تفاوت آن با اجتهاد مصطلح💢
فصل اول (1)
تقریر #نظریهی_اجتهاد_تمدنی؛
#استاد_عبدالحمید_واسطی
🔹مطالب فصل اول جزوه اجتهاد تمدنی را می توان در چهار سرفصل خلاصه کرد:
➖چیستی «اجتهاد» در اجتهاد تمدنی و تفاوت آ« با اجتهاد مصطلح
➖چیستی «تمدن» و مقصود از آن در «اجتهاد تمدنی»
➖نسبت «اجتهاد تمدنی» با مفاهیم مشابه
➖امکان ساخت تمدن و امکان شکلگیری «اجتهاد تمدنی»
🔹در ابتدای فصل اول ایشان درصد است نشان دهد که اختصاص اجتهاد به «فعل جوارحی مکلفین» نادرست است.
برای این منظور نویسنده ابتدا به به تعریف مصطلح اجتهاد جواهری می پردازد و اصطلاحات این عرصه از جمله «الاجتهاد هو استفراغ الوسع فی تحصیل الحکم الشرعی الفرعی من ادلته لمن عرف الادله و احوالها و کان له قوه القدسیه التی یتمکن بها عن مطلق رد الفرع الی الاصل» را متأثر و برآمده از فهم پنج پیشنیاز معرفی میکند:👇
➖ پیشنیاز اول: هویت «دین»
➖پیشنیاز دوم: هویت «فقه» و «موضوع فقه»
➖پیشنیاز سوم: هویت «حکم شرعی»
➖پیشنیاز چهارم: هویت «علم اصول فقه»
➖پیشنیاز پنجم: هویت «حجیت»
🔹سپس ایشان #سه_گلوگاهِ منحصر شدن اجتهاد به فعل جوارحی مکلفین را شناسایی می کند و با نقد آن، تلاش می کند که دایره اجتهاد را #گسترش دهد. ایشان در صفحه 31 می نویسد:👇
«نقد رویکرد «اعتبارات تکلیفیِ فردیِ منجر به اثبات یا رفع مسئولیت» در هویتشناسی فقه و روش اجتهاد، که جوهرۀ فرضیه رقیب در این تحقیق است، بخشی از اثبات امکان اجتهاد تمدنی است و بیانگر این مهم است که برای دستیابی به مراد شارع در مقیاس اجتماعی تمدنی، اجتهاد موجود، لازم است ولی کافی نیست. نقد فرضیه رقیب در سه محور ارائه میشود: 👇
1️⃣ نادرستی انحصار هویت «حجیت» به «منجزیت و معذریت»
2️⃣ نادرستی غلبه در «موضوع فقه» به «کشف حکم تکلیفیِ افعال جوارحیِ فردی»
3️⃣ نادرستی انحصار «اجتهاد» به استنباط فقط «حکم افعال مکلفین».
🔹ایشان در نقد و بررسی #گلوگاه_اول نتیجه می گیرد:👇
«معنای حجیت، در دیدگاه مقبولی از متخصصین، «صلاحیت مدرک بودن و دلیل بودن برای کشف از نظر شارع» است و از لوازم این صلاحیت، ترتّب «تنجیز و تعذیر» هست، نه اینکه حجیت صرفا یک «اعتبار و جعل» باشد و به معذریت و منجزیت فروکاسته شود.
🔹ایشان در نقد و بررسی #گلوگاه_دوم نتیجه می گیرد:
«این موارد، نشان میدهد دلیلی بر تمرکز موضوع علم فقه عمدتاً در افعال جوارحی فردی نیست، بلکه در تحلیلها و استنباطات فقه که موضوعش «ما یتعلق به الحکم الشرعی» است باید استنباطات به تمام حیطههای ظهورات انسانی گسترش یابد.»
🔹ایشان در نقد بررسی #گلوگاه_سوم نتیجه می گیرد:
«هر موضوعی که توسط شارع، تعیین وضعیت شود، حکم وضعی برای آن صادر شده است؛ این تعیین وضعیت عبارتست از: ارائه شاخصها برای شکلگیری موضوع (ما یستکشف به تحقق الموضوع)، ارائه علت و سبب پیدایش موضوع (ما یتحقق به الموضوع)، ارائه شرایط و زمینه لازم برای فعالشدن موضوع (المقدمات القریبه لتحقق الموضوع)، ارائه موارد بحرانساز و متلاشیکنندۀ موضوع (الخلل و القواطع و الروافع للموضوع)؛ و به طور کلی بیان علل اربع و عوارض تسعۀ مورد نظر شارع در موضوعاتی که متعلق حکم قرار خواهند گرفت، «حکم وضعی» تلقی میشود.»
🔹ایشان بعد از نقد و بررسی سه گلوگاه اجتهاد مصطلح، در نهایت ماحصل نتایج به دست آمده در #گستره_اجتهاد را چنین جمعبندی می کند:👇
«براساس تحلیلهای فوق میتوان گفت: اجتهاد تمدنی، گسترشی در اجتهاد مصطلح است که سه حیطۀ این گسترش در قسمت نقد فرضیه رقیب در فوق، ذکر شد، از سوی دیگر این گسترش نیاز به ابزارهای استنباطی موجّه دارد که حداقل سه مورد است:
1️⃣قرار گرفتن ادله حاوی «توصیفهای شارع از پدیدهها» در حیطه استنباط.
2️⃣استنطاق ادله برای کشف مدلولهای حاوی «روح معنا» که معانی فرآیندی هستند .
3️⃣ استفاده از منطق سیستمها در جمع ادله برای دستیابی به نظامهای تمدنی.
#عبدالحمید_واسطی 1
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/7
https://eitaa.com/alimohammadi1389/228