eitaa logo
عقل‌نوشته‌های انقلابی
1.9هزار دنبال‌کننده
595 عکس
205 ویدیو
54 فایل
#علی_محمدی جُستِجُوگَرِ عَقلانِیَتِ اِنقِلابِ اِسلامِی؛ از بنیان تا عینیت ارتباط با بنده: @alimohammadi89 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فیلم تذکر آیت‌الله شهید بهشتی به مردم درباره مطلق‌نگری نسبت به روحانیون💢 🔹چقدر این گفتگوهای پدرانه، صمیمی و آسیب‌شناسانه مسئولین با مردم می‌تواند اصلاح‌گر باشد... 🔹این چنین گفتگویی فقط از کسی بر می‌آید که باشد و باشد؛ مسئول نظام اسلامی باید باشد... https://eitaa.com/alimohammadi1389/135
💢دکتر مرتضی فرهادی و علوم اجتماعی بومی💢 🔹مدتی است به فراخور پروژه‌ای که در صورت‌بندی نظریه‌های پیشرفت اسلامی ایرانی داریم، مواجهه‌ای داشتم با آثار و دیدگاه‌های ؛ استاد تمام حوزه مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی. 🔹هر چه بیشتر از او می‌خوانم، جای چنین نگاهی را خالی‌تر و ضروری‌تر می‌یابم. نگاهی که می‌تواند وجه تاریخی ـ عینی تعداد قابل‌توجهی از ایده‌های علوم انسانی اسلامی را تأمین کند و کلیدی باشد برای برون رفت از تلاش نظری برای نجات از نظرزدگی! 🔹نظریه و نظریه ، را می‌توان جزو مهمترین دستاوردهای 50 سال پژوهش دکتر فرهادی به شمار آورد. 🔹فرهادی در نظریه یاریگری ایرانیان با «افسانه‌ی تکروی ایرانیان» درگیر می شود و نشان می‌دهد که مستشرقان و روشنفکرانی که ایرانیان را نامیده‌اند، چقدر از دیدن فرهنگ و ساخت‌های اجتماعی غیررسمیِ مشارکت و تعاون یاریگرانه‌ی ایرانی که وی آن را می‌نامد و نقطه مقابل فرهنگ رقابتی غربی است، عاجز بوده اند. 🔹همچنین فرهادی در نظریه صنعت بر فراز سنت تلاش می‌کند که حتی الامکان مفهوم گذشته را به حال و آینده گره بزند و وضعیت سنت و صنعت را نشان دهد. وی در این تحقیق، نشان می‌دهد که سنت را در مقابل صنعت یا وضعیت سنتی جوامع را در برابر وضعیت صنعتی آنها قرار دادن، چقدر ناشی از ذهنیت های غلط و تفاسیر غیرواقعی جامعه‌شناسان و همچنین آمیخته با مقاصد سودگرانه و قوم‌مدارانه سیاستگذاران جهانی است که نخواسته‌اند این نکته بدیهی را ببینند که بذر و جوانه همین کشورهای صنعتی در دل وضعیت سنتی آنها قرار دارد و کشورهای سنتی امروز نیز راهی جز صنعتی شدن بر اساس و فراز وضعیت سنتی خود ندارند. از اینرو فرهادی معتقد است که تجویز این راهکار که کشورهای سنتی باید از وضعیت کنونی کشورهایی صنعتی تبعیت کنند، بزرگترین سکوی پرش آنها به سوی صنعتی و امروزی شدن که همانا سنت آنهاست را به عنوان بزرگترین مانع توسعه‌یافتگی قلمداد می‌کند که نتیجه ای جز این کشورها نخواهد داشت. 🔹به نظرم هر کس که علاقه‌ای به علوم اجتماعی و الگوهای توسعه‌ی بومی دارد، نمی‌تواند پژوهش‌های این استاد 76 ساله ملایری را نادیده بگیرد...🌺 ❇️تاریخ نگارش: 1399/4/30 https://eitaa.com/alimohammadi1389/140 https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
💢تحلیل دیدگاه‌های فقه حکومتی💢 🔹روز پنج شنبه (99.5.2) اولین جلسه مباحثه «تحلیل دیدگاه های فقه حکومتی» در دبیرخانه هم اندیشی فقه حکومتی برگزار گردید. 🔹 ، بعد از مرحله ، مرحله‌ی دومی است که دبیرخانه هم اندیشی فقه حکومتی به منظور شناسایی نقاط مابه الاشتراک و مابه الاختلاف ایده‌های فقه حکومتی به آن ورود کرده است. 🔹قریب به چند ماه است که دبیرخانه در تلاش است که ایده‌هایی که به منظور تکامل تفقه توسط اساتید مختلف بیان شده است، در یک ، و کند. 🔹در جلسه اول مباحثه، بخشی از این الگوی مفهومی مورد گفتگو قرار گرفت که عکس آن در بالا قابل مشاهده است. 🔹دوستان حاضر در مباحثه هر یک نکته‌ای ناظر به این الگو بیان داشتند که ان شاء الله در پیش نویس دوم، إعمال خواهد شد. 🔹 ان شاء الله دور اول این مباحثات در چهار جلسه به اتمام خواهد رسید و جمع‌بندی آن با همه دوستان به اشتراک گذاشته خواهد شد... https://eitaa.com/alimohammadi1389/141
💢مردان و زنان💢 در یکی از گروه‌ها گفتگویی درباره دیدگاه یکی از بزرگان درباره شکل گرفت که بنده نیز دیدگاه‌هایی را که از برخی مشاهیر دیده بودم، به اختصار ذکر کردم:👇 1️⃣ دیدگاه اول، زنان را در ظاهر انسانی برشمرده که خداوند آنها را برای تمتع مردها خلق کرده است! 2️⃣دیدگاه دوم، زنان را فرض کرده که از حظوظات کمالیه‌ی کمتری به نسبت مردان برخوردارند. این دیدگاه، عباراتی مانند ناقصات العقول را حمل بر کم‌بهرگی زنان از کمالات وجودی فهم می کند و زنان را از لحاظ رتبه وجودی، از مردان ناقصتر قلمداد می کند. 3️⃣دیدگاه سوم، زنان و مردان را در بهره مندی از حظوظات کمالیه برابر دانسته و اساساً جنسیت (زن بودن یا مرد بودن) را در رتبه متاخر از انسانیت و امری عارضی در عالم دنیا به حساب می آورد. در این دیدگاه، مسئله جنسیت، هیچ ربطی در کمال و نقص وجودی ندارد، هرچند برخی تکالیف و وظایف عالم دنیا، متناسب با آن وضع و جعل شده است، از جمله جعل منصب امامت و نبوت ... به نظر حقیر هر چند احتمال سوم، به نسبت دیدگاه های اول و دوم صحیح تر است ولی با این حال، تمام نیست. 4️⃣دیدگاه چهارم این است که هر چند جنسیت زنانه و مردانه، تاثیری در امکان بهره مندی از کمالات وجودی و تقرب الهی ندارد، ولی جنسیت تنها یک امر ظاهری و دنیایی نیست که صرفاً متقضی احکام و تکالیف شرعی متفاوتی شده باشد، بلکه علاوه بر این و در رتبه مقدم بر این مسئله، زن و مرد هر دو نقصی دارند که در بستر آن می توانند با یکدیگر پیوند و ارتباط تکوینیِ عاطفی و محبتی داشته باشند (جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة) تا در پرتوی آن، نقایص خود را رفو کنند و عیبهای خویش را بپوشانند (هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن) و بدین سان تسکین و استقرار یابند ( لِتَسْكُنُوا إِلَيْها). 🔹این حرف مبتنی بر این ایده فلسفی است که اگر قرار است هر ترکیبی، ترکیبی حقیقی باشد، می بایست افتقار و وابستگی اجزاء به یکدیگر در حاق وجودی اجزاء قرار داشته باشد. به تعبیر دیگر اگر خانواده، یک نهاد واقعی است، زمانی حقیقتا امکان تحقق دارد که وابستگی زن و مرد به یکدیگر وجودی و حقیقی و در راستای تعلق غایی و کمال‌یابی هر یک از آنها باشد. بر این اساس، هم زنان در راستای کمال استعدادی خود، نیازمند مردان هستند و هم مردان، بدون ارتباط و پیوند با زنان، نمی توانند به کمال خود نائل بیایند. 🔹حتی یک رتبه بالاتر می توان گفت که زن و مرد یکدیگرند و صرفا اینگونه نیست که این دو به یکدیگر در به فعلیت رساندن استعداد کمال کمک می کنند، بلکه حتی پیدا شدن بخشی از زمینه رشد انسان و بستر توسعه اضطرار و نیاز وی، از چالش با جنس مخالف خود (چه به عنوان پدر یا مادر یا خواهر و برادر و چه همسر و چه پسر و دختر) فراهم می آید و این مواجهه، عاملی است برای توسعه ظرفیت پرستش و تقرب الهی و کمال وجودی انسان. 🔹 در این نگاه، خانواده به عنوان کانونی ترین نهاد تربیت دینی، با حضور مرد و زن، مجلّای تلاقی و تعادل اسمای جلال و جمال الهی بوده و تضمین کننده دو بال خوف و رجا در تربیت ربوبی و ولایی خدای متعال است. ❇️تاریخ نگارش:1399/5/6 https://eitaa.com/alimohammadi1389/142 https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
💢ایده اعتباریات به عنوان پایگاهی برای علوم اجتماعی جدید💢 ▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالب‌زاده (1) 🔹 که با ابتکار مرحوم علامه طباطبایی پا به عرصه فلسفه نهاده است یکی از مسیرهایی است که سالهاست اندیشمندانی تلاش می کنند تا از معبر آن، مقدماتی نظری را برای شکل گیری فراهم آورند. 🔹تاکنون چند تحلیل از اعتباریات و نحوه تأثیر آن در علوم انسانی اسلامی طرح شده که از مهمترین آنها که تاکنون خوانده‌ام ت‍حلیل شهید مطهری، تحلیل استاد جوادی (استاد پارسانیا)، تحلیل مرحوم استاد حسینی‌الهاشمی و تحلیل دکتر سیدحمید طالب‌زاده است. در این میان تلاش‌های دکتر سیدحمید طالب زاده از حیث نگاه تطبیقی که میان انگاره اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی و ایدئالیسم استعلایی کانت انجام داده، بسیار قابل توجه است. 🔹ایشان مدعی است کانت با طرح ایدئالیسم استعلایی و صورت‌بندی فلسفی انسان به عنوان موجودی خودبنیاد و خودآیین؛ چه در عرصه شناخت و چه در عرصه اخلاق، متافیزیکی سوژه‌محور و دریافتی درون‌ماندگار از شناخت ارائه میکند که مجموع تلاش کانت در این محور، باعث فراهم شدن «شرایط امکان» علوم طبیعی و علوم اجتماعی جدید گردیده است؛ این شرایط امکان به معنای تأمین پایگاهی نظری برای شناخت تاریخ و موقعیت انسان مدرن یا همان «درک منطق پدیده‌های اجتماعی در استقلال خود» است. در ادامه دکتر طالب‌زاده معتقد است که مرحوم علامه طباطبایی با نقد باور فلسفی سنتیِ «مدنی بالطبع بودن انسان» و ناکافی دانستن آن برای توضیح نظم اجتماعی، با طرح ایده اعتباریات خود به خصوص با تکیه بر دو اصل «اعتبار وجوب» و «اعتبار استخدام»، برخی مفردات «شرایط امکان علوم اجتماعی جدید» را فراهم کرده است. 🔹جمع‌بندی دیدگاه ایشان را می‌توان در عبارت زیر مشاهده کرد:👇 «در این ایده، علامه از یکسو در بخش حکمت نظری، با اقرار به نقش ذهن در عملِ «اعتبار کردن»، عملاً نقش فعال و تقریباً خودانگیخته ذهن انسان در حکمت نظری را تصدیق کرده،و از سوی دیگر، در حکمت عملی با سخن از نقش فعال ذهن در «اعتبار کردنِ» «باید»ها گامی به سوی به‌رسمیت شناختن «خودآیینی» انسان برداشت. در واقع، علامه تا اینجا همان راهی را طی کرد که کانت در ارائه تصویری خودانگیخته و خودآیین از انسان پیموده است. با این حال، راه علامه و کانت در حوزه اخلاق و دین جدا میشود: در حالی که کانت خودانگیختگی و، به تعبیر علامه، «اعتبارسازی» انسان را چنان گسترش میدهد که انسان یکسره به موجودی «خودقانونگذار» در قلمرو اخلاق تبدیل میشود، علامه برای خودانگیختگی و «اعتبارسازی» انسان حدی قائل میشود و قلمرو اخلاق و دین را به عنوان سرزمین نفس‌الامرها، از محدوده اعتباریات خارج میداند و به عبارتی، برای بنا و ساختمان اعتباریات انسان، سقفی به نام قلمرو اخلاق و دین قائل میشود. به بیان دیگر، در حالی که کانت محدوده «فراغ شرع» را تا حد نهایی خود گسترش میدهد، به طوری که تماماً «دین در محدوده صرفاً خرد» قرار بگیرد، علامه بر این گسترش حد قرار میدهد و محدوده عقل و دین را در کنار هم تعیین میکند. حد قرار دادن علامه برای عقل انسان و اعتبارسازی او برگرفته از دریافتی است که وی از انسان و «نقص» و «خطاپذیری» عقل و فطرت او دارد. بدین ترتیب، در حالی که کانت مسأله نسبت اراده خداوند و انسان را با محوریت دادن به انسان و تثبیت «متافیزیک سوژه» دنبال کرد، علامه راه‌حل مشهور در سنت اسلامی یعنی «امر بین الامرین» را در پیش گرفت و به تعبیری، انسان را «سوژه باواسطه» معرفی کرد. در واقع، علامه با اهمیت قائل شدن به جنبه فعال ذهن در قلمرو شناخت، و به‌ویژه با تلقی کردن «اجتماع» به عنوان یک ادراک اعتباری، زمینه را برای به مفهوم درآمدن آن فراهم کرد.» 🔹اصل دیدگاه دکتر سیدحمید طالب‌زاده را می توان در دو مقاله زیر مشاهده کرد:👇 ➖ مقاله اول: نگاهی دیگر به ادراکات اعتباری؛ امکانی برای علوم انسانی ➖ مقاله دوم: شرایط امکان علوم اجتماعی در فلسفه اجتماعی علامه طباطبایی در پرتو مقایسه تطبیقی با فلسفه اجتماعی کانت ❇️تاریخ نگارش:1399/6/21 https://eitaa.com/alimohammadi1389/154
💢نارسایی فلسفه کانت در فراهم کردن شرایط امکان علوم انسانی مدرن💢 ▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالب‌زاده (2) 🔹در متن قبلی دو مقاله معرفی شده بود. در خصوص مقاله دوم (شرایط امکان علوم اجتماعی در فلسفه اجتماعی علامه طباطبایی در پرتو مقایسه تطبیقی با فلسفه اجتماعی کانت) برخی دوستان لطف کردند و تذکر درستی دادند که این مقاله در حقیقت خلاصه پایان‌نامه دکتری جناب آقای ابوالفضل مرشدی است که با جناب دکتر طالب زاده اختلاف نظرهایی دارند. باید توجه کرد که این مقاله دارای دو بخش است که بخش اول آن به فلسفه اجتماعی کانت می پردازد و «جامعه» و «تاریخ» را از نظر فلسفه استعلایی کانت توضیح می‌دهد و در بخش دوم آن، به تقریر دیدگاه علامه طباطبایی ره می‌پردازد که موضوع اصلی نوشته حقیر بود. بخش دوم مقاله مزبور تا جایی که بنده دقت کردم، مفادش همان مقاله اول دکتر طالب زاده است، ولی با این حال بر آن شدم تا تقریری نیز از دیدگاه دکتر طالب زاده در خصوص شرایط امکان علوم اجتماعی مدرن تقدیم کنم. 🔹و اما توضیح دیدگاه دکتر طالب‌زاده در خصوص زمینه های معرفتی علوم اجتماعی مدرن؛ همانطور که در متن قبلی اشاره شد، در مقاله دوم دکتر مرشدی تلاش کرده است که با ارائه تحلیلی کانت از «جامعه» و «تاریخ» بر پایه ایدئالیسم استعلایی کانت، پایگاهی برای درک منطق پدیده‌های اجتماعی به نحو استقلالی و خودبنیاد» ارائه دهد و از این طریق «شرایط امکان علوم اجتماعی مدرن» را تأمین نماید. اما دکتر طالب‌زاده معتقد است که درست است که چرخش کوپرنیکی کانت در فلسفه، ابژه و موضوع را مفهوم و تدریجی الحصول و تاریخی کرده است و منطق آن را از درون سوژه دنبال میکند و از اینرو در نگاه کانت، این سوژه است که منطق ذهنی ماست که موضوع را خلق میکند! اما سوژه برای کانت روشن نبود و آن را ثابت می ­انگاشت و تنها ابژه را متحرک می ­دانست. از اینرو توضیح کانت از جامعه و تاریخ برای تحقق علوم اجتماعی مدرن ناکافی است و هرچند به سوالات انسان چه می‌تواند بداند؟ چه کار می‌تواند بکند؟ به چه چیزی می‌تواند امیدوار باشد؟ پاسخهای مهمی میدهد، ولی به علت استعلایی بودن سوژه، نمی تواند پاسخ درستی به سوال «انسان چیست؟» بدهد. لذا کانت در فلسفه هرچند گام مهمی در تاریخی کردن ابژه برداشته است، ولی هنوز توان تأمین همه‌ی شرایط امکان علوم اجتماعی مدرن را ندارد. 🔹عبارت‌های زیر از دکتر طالب‌زاده به خوبی بن‌بست اندیشه کانت از زایش علوم انسانی مدرن را توضیح می‌دهد:👇 « از نظر کانت، سوژه شبه متعالی به اُبژه مبدل نمی‌شود و نمی‌تواند به اُبژه مبدل شود؛ چرا که خودش شرط اُبژکتیویته است و چیزی که شرط اوبژکتیویته است، نمی‌تواند واقع شود. بنابراین، من استعلایی از اینکه اُبژکتیو بشود می‌گریزد. بنابراین نمی‌توانیم با کانت چیزی به نام علوم انسانی داشته باشیم. زمانی می‌توانیم با کانت علوم انسانی داشته باشیم که سوژه بتواند به اُبژه مبدل شود؛ یعنی بشود درباره انسان به نحو اُبژکتیو سخن گفت. من استعلایی کانت فرازمانی است و بنابراین، در دسترس واقع نمی‌شود. کانت به خوبی به این معنا واقف است. ... با مبانی‌ای که کانت دارد، نمی‌تواند درباره اینکه انسان چیست، یعنی انسان به منزله اُبژه و درباره چیستی ماهیت انسان سخن بگوید. او نمی‌تواند و چون به این نتوانستن واقف است، آنجا که درباره آنتروپولوژی سخن می‌گوید، هرگز درباره آنتروپولوژی اُبژکتیو حرفی به میان نمی‌آورد. کانت به صورت پراگماتیک درباره انسان صحبت می‌کند. پس نیازمند تحول دیگری هستیم که این تحول با هگل رخ می‌دهد. هگل آنجا که راجع به سوبژکتیویته مطلق بحث می کند معتقد است سوبژکتیویته‌ی مطلق، از آن حیث که مطلق است جمیع مراتب و منازل را طی می کند که از این میان یک منزل، منزل اُبژکتیویته است. به عبارت دیگر اُبژکتیویته شأنی از شئون سوبژکتیویته است. پس روح مطلق در «فنومنولوژی روح» مبدل به روح اُبژکتیو می شود. این برای نخستین بار بعد از کانت است که ما با روح اُبژکتیو سر و کار پیدا می‌کنیم؛ یعنی سوژه به نحو اُبژه ظاهر می‌شود و این همان جامعه و تاریخ است. هگل بحث مفصل و عمیق خودش را درباره جامعه و تاریخ در روح اُبژکتیو مطرح می‌کند. بنابراین، از کانت عبور می‌کند و نشان می‌دهد که می‌شود روح را به نحو اُبژکتیو لحاظ کرد؛ اما روحی که هگل می‌گوید روح مطلق است و جامعه انسانی صرفاً به مثابه نمود روح است. بنابراین، بر اساس مابعدالطبیعه دوره مدرن که اوج آن در هگل است، امکان علوم انسانی پدید می‌آید؛ یعنی اکنون می‌شود به امکان اُبژکتیو شدن اجتماع فکر کرد.» ❇️تاریخ نگارش:1399/6/23 https://eitaa.com/alimohammadi1389/157
💢آیت‌الله صانعی؛ و کلیشه‌ی بدعت‌گذار _ نواندیش!💢 🔹آیت الله صانعی در 99/6/21 در گذشت. به دعای مقام معظم رهبری، خدایش غریق رحمتش کند. 🔹ماجرای فتاوای غیرمشهور ایشان از سال 1388 با اعلام عدم صلاحیت مرجعیت ایشان توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه خبرساز شد. اظهارنظرهای مختلفی آن زمان درباره این موضع جامعه مدرسین گرفته شد؛ برخی با تأکید بودن ایشان و ناعادلانه و غیرعقلانی فتاوای ایشان، موضع جامعه مدرسین را شجاعانه و قاطعانه خواندند و برخی نیز این کار را احجاف در حق و سیاسی و حکومتی کردن منصب مرجعیت و اختلال در نظم طبیعی حوزه های عملیه قلمداد نمودند. 🔹 در هر صورت، از منظر مدیریت دانش، اختلاف مبانی و روش فقاهتی ایشان با مبانی و شیوه متداول فقها، زمینه خوبی برای خودآگاه‌تر کردن چارچوبهای فقاهت موجود و مشخص کردن حدود و ثغور آن است. 🔹تفاوت نگاه آیت الله صانعی را باید در روش‌های زیر جستجو کرد:👇 ➖ حاکمیت و توسعه‌ی کاربرد قاعده نفی عسر و حرج و سرایت آن به احکام وضعی مانند محرمیت در نظر مرد نسبت به دخترخوانده خود. ➖ حاکمیت و توسعه‌ی کاربرد قاعده عدالت و ارجاع به عرف امروزین برای فهم معانی و مصادیق آن، ➖استفاده گستره از قاعده سهولت شریعت که در نگاه ایشان متفاوت از قاعده نفی عسر و حرج است و ایشان در فتوای خود در به بلوغ رسیدن دختران در 13 سالگی تطبیق کرده اند. ➖ تلاش برای انطباق احکام شرعی با رویه ها و ارتکازات عقلایی عصر کنونی در حقوق بشر. 🔹این اختلاف روشی، ایشان را به مبانی و قواعد خاصی در موارد زیر رسانیده که تأثیر گسترده ای در فتاوای ایشان داشته است: ➖ عدم دخالت جنسيت در مسائلی مانند مرجعیت، رهبری جامعه، قضاوت، شهادت، دیه، قصاص و امامت جماعت و جمعه، ➖کرامت و حرمت ذاتی انسان ➖ محوریت حقوق مردم و مدخلیت اراده آنها در مشروعیت حکومت ➖ تباین میان کافر و غیر مسلمان ➖ مجال رخصت در اجرای حدود و تعزیرات در دوره غیبت ➖ نظام حقوق زن و مرد در بستر خانواده، مانند محدودیت مرد در متعه و ازدواج مجدد. و ... 🔹متأسفانه بخش قابل توجهی از جامعه علمی ما، به دلیل غلبه نگاه سیاسی چه در رد و چه در تأیید، عاجز از بهره گیری از این اختلاف نظرها و رشید و بارورتر کردن خود است تا جایی که می‌توان گفت به نوعی با یک علمی مواجه هستیم؛ همان اتفاقی که درباره دیدگاه‌های صاحب‌نظرانی مانند طالقانی، مهدی حائری یزدی، منتظری، آذری قمی، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی به وقوع پیوست و اکنون شاهد هستیم که کسانی صرفاً در تمجید و ترویج آنها سخن می رانند و کسانی دیگر یا سراسر نفی می‌کنند و یا ترجیح می دهند با سکوت خود نقشی در انتشار مطالب نادرست نداشته باشند! 🔹یادم هست در همان حول و حوش سال 88 متنی از جامعه مدرسین دیدم که به صورت فنی، دلائل بطلان روش فقاهتی مرحوم آیت الله صانعی را ذکر کرده بود که بنده خیلی پسندیدم. هرچه امروز در اینترنت گشتم آن را پیدا نکردم. البته هم اکنون نیز مقالات خوبی در سایت آیت‌الله برای دفاع از مواضع علمی ایشان وجود دارد. 🔹موضع علمی شخص بنده این است که روش فقاهت جناب آیت‌الله صانعی در نهایت به عرفی شدن فقاهت سنتی و انفعال جامعه شیعه در برابر هژمونی علمی و رسانه‌ای تمدن غرب می‌انجامد، ولی در عین حال معتقدم عدم طرح مباحث اختلافی و چالشی ایشان و امثال ایشان در مجامع علمی، ضررش در دراز مدت برای عقلانیت و جامعه شیعی به مراتب بیشتر است. ❇️تاریخ نگارش:1399/6/25 https://eitaa.com/alimohammadi1389/158
💢ماهیت اعتباری علوم مدرن💢 ▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالب‌زاده (3) 🔹یکی از مهمترین بزنگاه‌های فهم دیدگاه دکتر طالب‌زاده، ادعای ایشان در خصوص «اعتباری» بودن علوم مدرن است. از اینرو این متن را به این مطلب اختصاص می‌دهم. 🔹دکتر طالب زاده برای توضیح علوم انسانی یا علوم اجتماعی مدرن، ابتدا توضیحی درباره ماهیت علم مدرن و نحوه ریاضیاتی شدن آن از کپرنیک و کپلر و گالیله می‌دهد و فیزیک را علمِ اعلای جهان مدرن معرفی می‌کند. در توضیح تفاوت علم مدرن و علم سنتی، توجه اصلی‌شان به نحوه تأمین وصف ضرورت و کلیت برای علم تجربی است. ایشان میگوید که علم سنتی اوصاف کلیت، ضرورت و دوام را حتی در تجربیات، از طریق «علیت» تأمین می‌کرد، ولی علم جدید، این کار را با رفت و برگشت بین رئال و ایده‌آلِ موضوع تحقیق خود تأمین می‌کند. به تعبیر دیگر علم سنتی تلاش می کرد مبتنی بر علیت، از عوارض ذاتیه موضوع خود سخن بگوید، ولی علم مدرن، موضوع علم را به نحو شیء فی نفسه و بی واسطه خارجی تلقی نمی کند، بلکه در علم مدرن، موضوع علم، همواره با واسطه است. گفتار ایشان به خوبی این معنا را توضیح داده است:👇 ➖«در علم مدرن زمانی می‌توانیم به علم به عنوان مجموعه‌ای از قضایای ضروری و کلی دست یابیم که موضوع علم به نحوی هم‌سنخ با شناسنده باشد نه اینکه ارتباط یک امر جسمانی بیرونی و یک شناسنده صرف باشد که با هم تفاوت ماهوی دارند. بنابراین در دیدگاه جدید، موضوع علم باید از سنخ شناسنده باشد. وقتی موضوع هم سنخ با شناسنده تلقی شود، ارتباط نیز درونی تلقی می‌شود و آن نسبت بیرونی به یک نسبت درونی تحویل می‌شود. تبدیل آن نسبت بیرونی به نسبت درونی، شیء را به عنوان امری که ذاتا از جنس فکر است، تبدیل می‌کند. یعنی شیئی خارجی به چیزی از قبیل فکر بدل می‌شود که «ابژه» نامیده می‌شود. آنچه در علم جدید به عنوان «ابژه» (object) در برابر «سوژه» (subject) مطرح می‌شود، شیئی خارجی نیست بلکه شیئی است از آن حیث که مبدل به فکر شده و از سنخ فکر است؛ یعنی امر «رئال» و بی‌واسطه مبدل به امر «ایده‌آل» و با واسطه می‌شود. در این دیدگاه تا وقتی نتوانیم امر رئال و خارجی را به امر ایده‌آل و درونی بدل کنیم، نمی‌توانیم با آن نسبت ضروری برقرار کنیم یعنی از طریق اتحاد عاقل و معقول، چیزی که بیرون از ماست بدل به چیزی می‌شود که در درون ما وضع شده است. شناسنده امر خارجی را به عنوان امری در برابر خود و از جنس خود وضع می‌کند... از تبدیل امر رئال و بی‌واسطه به امر ایده‌آل و با واسطه، مفهوم «لوژی»(logy)‌ زاده می‌شود مثل بیولوژی(زیست‌شناسی). لوژی در اینجا به معنای شناختن نیست. لوژی در عصر مدرن یعنی شیئی را چنان به نحو ایده‌آل وضع می‌کنیم که در خودش روابط تنیده دارای معقولیت تصور می‌شود. یعنی شیء را به عنوان مجموعه‌ای از روابط در هم تنیده لحاظ می‌کنیم که در آن جهت عقلانی هست. این لحاظ فاعل شناسنده است. فاعل شناسنده از آن شیء به عنوان امر خارجی عزل نظر می‌کند و آن را به نحو ایده‌آل در نظر می‌گیرد و در این ‌ایده‌آل امور تنیده معقول را برای او لحاظ می‌کند. لوژی، لوگوسی(عقلانیت) است که در خود موضوع هست.» 🔹از اینرو ایشان ماهیت علم مدرن را همواره همراه باواسطه‌دیدن و اعتبارِ موضوع علم می داند. 🔹سپس ایشان همین مسئله را به علوم انسانی نیز تعمیم می‌دهد و بیان می کند که چگونه در طی فلسفه کانت تا هگل، زمینه پیوند اُبژه و سوژه در علوم انسانی فراهم می‌شود و در رفت و برگشت بین رئال و ایده آل، «انسان» به عنوان موضوع علوم انسانی مدرن، اعتبار می‌شود و سپس با تبدیل فلسفه به علم، همین انسانِ اعتبار شده، مبدل به امری تاریخی و خودبنیاد می‌گردد و بدین سان، علوم انسانی مدرن شکل می گیرد. 🔹علاوه براین، ایشان برخلاف بسیاری از صاحب‌اندیشانی که به راحتی از مسئله اراده و آزادی انسان عبور می‌کنند، توجه خوبی دارند به مسئله اراده انسانی و تعارض و بحران همیشگی آزادی انسان و اعتبار و امر با واسطه علوم انسانی مدرن دارد. از اینرو علوم انسانی را علوم بحران اندیش می نامد. 🔹به طور خلاصه ایشان همه علوم مدرن را چه علوم طبیعی و چه علوم انسانی، می داند و از اینرو طرح مرحوم علامه را که به گمان ایشان توانسته، طرحی از اعتباریات خداآیین، در برابر اعتباریات خودآیین مدرن ارائه دهد، بی اندازه مهم، و پایگاه شکل گیری علوم انسانی نوینی می داند. در متنهای بعدی توضیحی عرض می‌کنم که ایشان چگونه مدعی‌اند که مرحوم علامه ره توانسته پایگاه جدیدی برای علوم انسانی نوین فراهم کند ـ ان شاء الله ـ . پ.ن: اصطلاح اعتباریات خداآیین، از مقاله مشترک دکتر طالب زاده با دکتر ابوالفضل مرشدی، اقباس گردیده است. ❇️تاریخ نگارش:1399/6/31 https://eitaa.com/alimohammadi1389/159
💢طرح اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی و تجدیدنظر در نسبتِ میان حکمت نظری و حکمت عملی💢 ▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالب‌زاده (4) 🔹یکی از مدعیات مهم دکتر طالب زاده، ویرایشی است که معتقد است مرحوم علامه طباطبایی با طرح ادراکات اعتباری، بر فهم مشهور فلاسفه اسلامی از نسبت میان حکمت نظری و حکمت عملی زده است. با توجه به اهمیت این ادعا، این متن به این موضوع اختصاص یافته است. 🔹در قالب 6 محور این ادعا را توضیح می‌دهم:👇 1️⃣انسان، است که بدون اعتبار نمی‌تواند به مثابه واقعیت خارجی داشته باشد. 2️⃣جریان مدرن نیز به این توجه کرده است و در مسیر تفلسف خود از کانت تا هگل با پیوند ابژکتیویته و سوبژکتیویته توانسته علوم انسانی مدرن به مثابه علمی تاریخی و خودبنیاد را فراهم آورد. 3️⃣مرحوم علامه اولین کسی از فیلسوفان اسلامی است که به اهمیت اعتبارگری و آفرینش‌گری انسان توجه کرده است و حتی آن را حیطه به عقل نظری نیز سرایت داده است. (توجه شود که معنای حرف ایشان این نیست که انسان مفاهیم حقیقی را نیز اعتبار می‌کند، بلکه معتقد است که انسان بدون اعتبار نمی‌تواند با مفاهیم حقیقی خود معامله واقعیت کند که البته این صراحت بحث مرحوم علامه در «اصل متابعت علم» است که ایشان به عنوان یکی از اعتبارات عمومی و قبل الاجتماع بیان کرده است.) 4️⃣طرح اعتباریات مرحوم علامه، یك مقاله در كنار مقاله‌های دیگر ایشان نیست، بلكه صورتی است كه می‌توان تحت آن عنوان، علامه طباطبایی را فیلسوف اعتباریات نامید. این طرح، به وضوح تفکیک قوه‌ی نظری و قوه‌ی عملی در انسان و شرافتِ کمال قوه‌ی نظری بر قوه‌عملی را که مشهور فلاسفه مسلمان است، به چالش می‌کشد. همچنین طرح اعتباریات مرحوم علامه، تفکیک حکمت نظری و حکمت عملی که بر پایه حدود ماهوی انسان صورت پذیرفته و کمال انسانی را تابعی از انتقاش صور علمی اشیاء در آن فرض کرده است را نیز رد می‌کند و از به حکمت عملی و نظری می نگرد. 5️⃣ مرحوم علامه به تبع مرحوم ملاصدرا معتقد است ذهن در مواجهه با جریان وجودی، حدود موجودات را در ضمن مفاهیم ماهوی، حسی و اولی و همچنین انحای موجودات را در ضمن مفاهیم عقلی و ثانوی بر خود متجلی می کند. بنابراین ماهیت صرفاً اعتبار ذهن است و عبارت است از چگونگی حضور موجود خارجی در ظرف شناخت و آگاهی؛ یعنی موجود خارجی که عین وجود است در ظرف شناخت حضولی وذهنی ظاهر می شود و این معنایی بسیار فاخر که حکمت متعالیه کاشف آن بوده است. 6️⃣با این ملاحظات، تجدید نظر علامه طباطبایی در بحث حکمت نظری و عملی نمایان‌تر می شود. هویت انسانی جز وجود خارج او نیست. انسان را نمی‌توان ماهیت نوعی دانست که در بعضی افراد نوع خود به حد تام می رسد، بلکه وجود خاص انسانی، «وجودی رو به تمامیت» است و حکمت نظری و عملی در نسبتِ با تمامیت معنا پیدا می‌کند. اگر «وجود رو به تمامیت»، امتداد وجود متصرف و هویت توسیعی خود را در افق دنیا و نشأه أُولی بفهمد، در این صورت، فهم او از جهان هستی و معنای حُسن و قبح و اخلاق و سیاست و ادراکات اعتباری یک‌طور است و اگر آن را افق نشأه ثانی (که باطن جهان است) بفهمند، طور دیگر است. کمال نهایی انسان در علوم نظری یا ارتسام حدود وجودی جهان در ذهن نیست که روز جزا پرده از سرّ آن بیفتد و انسان را به بهجت و فرحتی بی‌کران برساند، بلکه انسان در سیر خاص وجود خود، هر لحظه تازه پیدا می کند و علوم نظری اعم از حقیقی و اعتباری، افق پیش‌روی او را روشن می کند. در این نگاه، فعلیت انسان، تبدیل به امری ، و (تاریخی) می‌گردد. ❇️تاریخ نگارش:1399/6/31 https://eitaa.com/alimohammadi1389/160
💢اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی، بنیاد وجودشناختی شئون فردی و اجتماعی انسان💢 ▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالب‌زاده (5 و پایانی) 🔹نوبت به آن رسیده مشخص شود که دکتر طالب زاده با چه توضیحی مدعی است که اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی می‌تواند شرایط امکانِ علوم انسانی نوینی را فراهم آورد. 🔹 ایشان بعد از بیان لوازم طرح اعتباریات، در به شالوده‌ریزی نسبت جدیدی میان حکمت نظری و حکمت عملی (در تقریر شماره 4 گذشت)، دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی را چنین صورت‌بندی می‌کند:👇 1️⃣ ادراکات اعتباری، تمهیدی از ناحیه تکوین و وجود است که امکان تمامیت وجود خاص انسانی را در تمام شئون و مراتب آن فراهم می‌کند. 2️⃣ بنیاد همه ادراکات اعتباری، «اعتبار وجوب» است که زاییده‌ی بلافصل آن، «اعتبار حسن و قبح» است. 3️⃣ تمهید وجود برای سیر وجود خاص انسانی در جهت تمامیت خود از طریق اعتبار عام «وجوب» است که مبداء مفاهیم حُسن و قبح است. اما چنانچه وجود انسانی تمایت خود را به نحو غیراصیل و در افق نشأه أولی مشاهده کند، حسن و قبح اخلاق یه مفاهیم نسبی بدل می شود که تابع غایات اعتباری فرد و اجتماع است و اگر وجود انسانی، تمامیت خود را به نحو اصیل و در افق نشأه ثانی ـ که باطن جهان محسوس است ـ مشاهده کند، حسن و قبح اخلاقی نیز ذاتی خواهد بود. 4️⃣ اعتبار «وجوب»، زمینه را برای اعتبارات دیگر از جمله اعتبار بسیار مهم «اصل استخدام» آماده می‌کند. مراد از اصل استخدام این است که انسان نمی‌تواند در ساحت زندگانی فردی خود محصور بماند و تداوم بسط وجودی او در گرو ارتباطی متقابل با دیگران است. ندای تکوین، وجود انسانی را به برخوداری از هم‌نوع خود فرا می‌خواند تا از او نیز همانند طبایع دیگر بهره‌مند شود. 5️⃣انسان خودبنیاد عصر جدید با إعراض از وضع طبیعی، پای در وضع اجتماعی می‌گذارد و حتی انسانیت او نیز با همین إعراض رقم می‌خورد. سودپرستی انسان خودبنیاد که حد و مرزی نمی شناسد اقتضا دارد تا با قرارداد اجتماعی مهار شود تا بتواند باقی بماند و در حدود قانون ارضاء شود، اما اصل استخدام علامه طباطبایی ره، با سودپرستی بی‌انتهای انسان خودبنیاد ربطی ندارد و باید آن را بر اساس «وجود رو به تمامیت» تفسیر کرد. اصل استخدام، اعتباری است که قوام اجتماع به آن است و تحت هدایت نظم وجودی جهان اعتبار می‌شود؛ به تعبیر دیگر، همانطور که اعتبار «وجوب»، نصاب اعتبار در تحقق غایات حیات طبیعی از جنبه‌ی شخصی است، «اصل استخدام» هم نصاب اعتبار در تحقق غایات حیات طبیعی از جنبه‌ی نوعی است و به اجتماع انسان می‌انجامد. بدین ترتیب، علامه طباطبایی، بنیاد وجودشناختی (آنتولوژیک) اجتماع انسانی را تعیین کرده‌است، به این معنا که اعتبار اجتماع، تمهید وجود در چشم‌انداز تمامیت یافتن وجود خاص انسانی است از آن حیث که پیوندی دوجانبه با هم‌نوع خود دارد. 6️⃣ در نگاه مرحوم علامه طباطبایی، عدالت اجتماعی یعنی برخورداری متقابل از وجود و افعال هم‌نوع. ستم و بی‌عدالتی هیچ مجالی به هیچ کمال و فضیلتی نمی‌دهد و استعدادها را تباه می‌کند. عدالت در نگاه مرحوم علامه، نقطه مقابل سودپرستی و طرد کننده‌ی آن است. 7️⃣ مرحوم علامه توانسته اعتباریاتی را توضیح دهد که هرچند بر فطرت تکیه دارد، ولی فطرت را به عنوان امری صرفاٌ پیشینی و بی‌واسطه رها نکرده که بخواهد همه چیز را به آن ارجاع دهد، بلکه تلاش کرده اعتباریات یا همان امر با واسطه را بر اساس آن توضیح دهد. ⏹ جمع ‌بندی: تبیین وجودشناختی همه‌ی شئون فردی و اجتماعی انسان برای نخستین بار در بحث ادراکات اعتباری به قلمرو حکمت اسلامی وارد شده، ولی قدر آن، چنان‌که باید دانسته نشده است. وجود خاص انسان در بطن وجود جهان بی‌وقفه دست‌خوش تغییر است و تار و پود وجود در نسبت‌های زمانی و مکانی یافت می‌شود. انعکاس آینه‌ها و امتزاج افق، گوش و زبانی را پدیدار می‌کند تا شاید «علم انسان» از پایگاه وجودی طرح و نهال وجود انسانی که از ریشه‌هایش در زمین وجود گسسته شده، دیگر بار با ریشه‌هایش متصل، باطراوت و بالنده شود. ❇️تاریخ نگارش:1399/6/31 https://eitaa.com/alimohammadi1389/161
💢تقریر نظریه فقه حکومتی آیت‌الله فرحانی💢 🔹ابتدای مهرماه امسال (99) توفیقی شد و در معیت دوستان عزیزم، جلسه‌ای خدمت آیت‌الله فرحانی حفظه الله رسیدیم. 🔹موضوع جلسه درخواست از ایشان برای همکاری در تقریر دیدگاه فقه حکومتی‌شان بود و درضمن، گزارش مختصری از فعالیت‌های دبیرخانه هم اندیشی فقه حکومتی نیز خدمتشان ارائه شد. 🔹با روی بسیار باز استقبال کردند و بنا شد که دوست عزیزم جناب آقای اسدپور که الحمدلله از شاگردان موفق ایشان هستند تهیه پیش‌نویس نظریه ایشان را برعهده بگیرند. 🔹حضرت آیت‌الله معتقد بودند که مشکل اصلی حوزه‌های علمیه، عدم توجه و پیگیری مبانی فقاهتی حضرت امام خمینی ره به عنوان فقیهِ بی‌بدیلِ انقلاب اسلامی و همچنین بهترین مقرر ایشان یعنی مقام معظم رهبری دامت برکاته است. 🔹ان‌شاءالله که بتوانیم تقریر خوبی از دیدگاه ایشان به جامعه علمی تقدیم کنیم. https://eitaa.com/alimohammadi1389/163
💢چیستی «اجتهاد» در اجتهاد تمدنی و تفاوت آن با اجتهاد مصطلح💢 فصل اول (1) تقریر ؛ 🔹مطالب فصل اول جزوه اجتهاد تمدنی را می توان در چهار سرفصل خلاصه کرد: ➖چیستی «اجتهاد» در اجتهاد تمدنی و تفاوت آ« با اجتهاد مصطلح ➖چیستی «تمدن» و مقصود از آن در «اجتهاد تمدنی» ➖نسبت «اجتهاد تمدنی» با مفاهیم مشابه ➖امکان ساخت تمدن و امکان شکل‌گیری «اجتهاد تمدنی» 🔹در ابتدای فصل اول ایشان درصد است نشان دهد که اختصاص اجتهاد به «فعل جوارحی مکلفین» نادرست است. برای این منظور نویسنده ابتدا به به تعریف مصطلح اجتهاد جواهری می پردازد و اصطلاحات این عرصه از جمله «الاجتهاد هو استفراغ الوسع فی تحصیل الحکم الشرعی الفرعی من ادلته لمن عرف الادله و احوالها و کان له قوه القدسیه التی یتمکن بها عن مطلق رد الفرع الی الاصل» را متأثر و برآمده از فهم پنج پیش‌نیاز معرفی میکند:👇 ➖ پیش‌نیاز اول: هویت «دین» ➖پیش‌نیاز دوم: هویت «فقه» و «موضوع فقه» ➖پیش‌نیاز سوم: هویت «حکم شرعی» ➖پیش‌نیاز چهارم: هویت «علم اصول فقه» ➖پیش‌نیاز پنجم: هویت «حجیت» 🔹سپس ایشان منحصر شدن اجتهاد به فعل جوارحی مکلفین را شناسایی می کند و با نقد آن، تلاش می کند که دایره اجتهاد را دهد. ایشان در صفحه 31 می نویسد:👇 «نقد رویکرد «اعتبارات تکلیفیِ فردیِ منجر به اثبات یا رفع مسئولیت» در هویتشناسی فقه و روش اجتهاد، که جوهرۀ فرضیه رقیب در این تحقیق است، بخشی از اثبات امکان اجتهاد تمدنی است و بیانگر این مهم است که برای دستیابی به مراد شارع در مقیاس اجتماعی تمدنی، اجتهاد موجود، لازم است ولی کافی نیست. نقد فرضیه رقیب در سه محور ارائه میشود: 👇 1️⃣ نادرستی انحصار هویت «حجیت» به «منجزیت و معذریت» 2️⃣ نادرستی غلبه در «موضوع فقه» به «کشف حکم تکلیفیِ افعال جوارحیِ فردی» 3️⃣ نادرستی انحصار «اجتهاد» به استنباط فقط «حکم افعال مکلفین». 🔹ایشان در نقد و بررسی نتیجه می گیرد:👇 «معنای حجیت، در دیدگاه مقبولی از متخصصین، «صلاحیت مدرک بودن و دلیل بودن برای کشف از نظر شارع» است و از لوازم این صلاحیت، ترتّب «تنجیز و تعذیر» هست، نه اینکه حجیت صرفا یک «اعتبار و جعل» باشد و به معذریت و منجزیت فروکاسته شود. 🔹ایشان در نقد و بررسی نتیجه می گیرد: «این موارد، نشان میدهد دلیلی بر تمرکز موضوع علم فقه عمدتاً در افعال جوارحی فردی نیست، بلکه در تحلیلها و استنباطات فقه که موضوعش «ما یتعلق به الحکم الشرعی» است باید استنباطات به تمام حیطه‌های ظهورات انسانی گسترش یابد.» 🔹ایشان در نقد بررسی نتیجه می گیرد: «هر موضوعی که توسط شارع، تعیین وضعیت شود، حکم وضعی برای آن صادر شده است؛ این تعیین وضعیت عبارتست از: ارائه شاخصها برای شکلگیری موضوع (ما یستکشف به تحقق الموضوع)، ارائه علت و سبب پیدایش موضوع (ما یتحقق به الموضوع)، ارائه شرایط و زمینه لازم برای فعال‌شدن موضوع (المقدمات القریبه لتحقق الموضوع)، ارائه موارد بحران‌ساز و متلاشی‌کنندۀ موضوع (الخلل و القواطع و الروافع للموضوع)؛ و به طور کلی بیان علل اربع و عوارض تسعۀ مورد نظر شارع در موضوعاتی که متعلق حکم قرار خواهند گرفت، «حکم وضعی» تلقی میشود.» 🔹ایشان بعد از نقد و بررسی سه گلوگاه اجتهاد مصطلح، در نهایت ماحصل نتایج به دست آمده در را چنین جمع‌بندی می کند:👇 «براساس تحلیلهای فوق میتوان گفت: اجتهاد تمدنی، گسترشی در اجتهاد مصطلح است که سه حیطۀ این گسترش در قسمت نقد فرضیه رقیب در فوق، ذکر شد، از سوی دیگر این گسترش نیاز به ابزارهای استنباطی موجّه دارد که حداقل سه مورد است: 1️⃣قرار گرفتن ادله حاوی «توصیفهای شارع از پدیده‌ها» در حیطه استنباط. 2️⃣استنطاق ادله برای کشف مدلولهای حاوی «روح معنا» که معانی فرآیندی هستند . 3️⃣ استفاده از منطق سیستمها در جمع ادله برای دستیابی به نظام‌های تمدنی. 1 ❇️تاریخ نگارش:1399/8/7 https://eitaa.com/alimohammadi1389/228
💢چیستی «تمدن» و معنای آن در «اجتهاد تمدنی»💢 فصل اول (2) تقریر ؛ استاد واسطی در بخش مبسوطی از فصل اول را به تعریف «تمدن» اختصاص داده است، تا معنای «اجتهاد تمدنی» بیشتر مشخص شود. ایشان به این منظور برای تعریف تمدن مشخص می کند و آنها را به عنوان مفهومیِ فقه تمدنی یک به یک توضیح می دهد:👇 1️⃣ پیش‌نیاز یک: (سیستم، سامانه، شبکه) و نظام های اجتماعی «تفکر سیستمی (شبکه‌ای)، در علم مهندسی در علوم تجربی، ظهور و بروز یافته است ولی در حقیقت مبتنی بر معادلات منطق و فلسفه است که به ساختار بهم پیوستۀ مفاهیم در تولید تفکر و ساختار بهم‌پیوسته علت و معلولی در کل هستیم یپردازد لذا تمام پدیده‌ها اعم از مادی و غیرمادی، انسانی و غیرانسانی، اعتباری و حقیقی را در بر می‌گیرد.» 2️⃣ پیش‌نیاز دو: و کاربرد آن در نگرش به دین «براساس تحلیل سیستمی از دین، دین، برنامه زندگی انسانها در جامعه بشری است که به هدف اولیۀ ایجاد تعادل در فعل و انفعالات میان مطلوبیت جسمی، فکری، روحی، محیطی و جمعی با شاخص پایداری رو به ابدیت شکل گرفته است، و برای حصول هدف نهاییِ افزایش احساس حضور خدا با شاخص گسترش رو به بینهایت، برنامه دارد.» «اگر دین صرفا مجموعه کنار هم گذاشته شده از تک گزاره‌ها نباشد (جمع جبریِ گزاره‌ها) بلکه دارای هویّتی مجموعی و شبکه‌ای باشد (جمع برداریِ میان گزاره‌ها و برآیند آنها با معادلات حاکم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دستیابی به کارکرد اصلی و بهینۀ دین، بدون نگرش سیستمی و شبکه‌ای ممکن نخواهد شد.» 3️⃣پیش‌نیاز سه: و «نظامسازی» اگر سیستم و نظام، مجموعۀ اجزاء مرتبط بایکدیگر برای ایجاد یک هدف است و جوهرۀ نظام و سیستم همان روابط بین اجزاء است؛ آنگاه «نظام‌سازی» یعنی «تولید ارتباطات تنظیم شده برای ایجاد یک برآیند» و این به معنای «فرآیندسازی» است؛ و در حقیقت نظام سازی یعنی: تعیین ورودی و خروجی و پردازش سیستم، به هدف پردازش ورودی‌های انبوه.» 4️⃣پیش‌نیاز چهار: و تفاوت آن با مقیاس خُرد «مقیاس خُرد یعنی: توجه به پدیده‌ها در حدّ و اندازۀ «واحدِ» تشکیل دهندۀ آن پدیده؛ و «مقیاس کلان» یعنی توجه به پدیده‌ها در حد و اندازۀ «ارتباطِ» با با پدیده های دیگر... توجه به «روابط و برآیند آنها» که سبب ایجاد پدیده یا اثر جدید میشود و لوازم و الزاماتی که ایجاد میکند کلید اصلی درک «مقیاس کلان» است... سیستمها، پاسخگوی نیازهای کلان هستند.» 5️⃣پیش‌نیاز پنج: (راهبرد) و نقش آن در «اجتهاد تمدنی» «لبّ مطلب این است که: اگر بخواهیم براساس وحی، به سمت تمدن‌سازی حرکت کنیم و اگر تمدن‌سازی نیاز به تعیین تکلیفِ استراتژی‌هایی مانند موارد ذکر شده در بالا دارد آنگاه باید مبتنی بر ادله وحیانی (و مَا یَتّصِلُ بالوحی)، تکلیف استراتژی‌های لازمِ فوق‌الذکر را مشخص کنیم. در فقه و اجتهاد موجود که به استنباط حکم فعل مکلف به‌صورت مصداق فردی یا جمعی می‌پردازد و توجهی به پدیدهای با نام «فرآیندها» ندارد، این معانیِ استراتژیکِ نهفته در ادله دیده نمی‌شوند و در نهایت نیز با استفاده از عنوانِ «فقدان دلیل»، به اصول عملیه تمسک میشود و صحنه میدانی به تجربه های بشری واگذار می‌شود.» 6️⃣پیش‌نیاز ششم: و هرم نیازها «تمدن، شبکه‌ای از نظامهای اجتماعی است که هر کدام دارای سه لایه معرفتی، قانونی و فرهنگی هستند و تمام مراتب و لایه‌های هرم نیازهای انسان را به صورت کارآمد و مستمر پوشش میدهند،بدین جهت برای دستیابی به تصوری شفاف از متعلّق «اجتهاد تمدنی» (یعنی تصور اینکه قرار است اجتهاد تمدنی چه کارهایی انجام دهد و استنباط برای چه موضوعاتی صورت پذیرد)، بررسی «نیاز و مدل نیازها» ضروری است، مضافا به اینکه «مدل نیازها» از حلقه‌های اصلی ربط میان مبانی نظری با برنامه‌های عملیاتی است.» (در صفحه 77 به مدل نیازهای دینی پرداخته شده است.) 7️⃣ پیش‌نیاز هفتم: «اگر دین بخواهد تمدن‌سازی کند نیاز به کارآمد کردن آموزه‌های خود دارد لذا «کارآمدی در آموزه‌ها» از محورهای اصلی در متعلّق اجتهاد تمدنی است که باید دستورات دین برای تحقق آن در زمینه‌های مختلف نیازها استنباط شود. اگر دین نتواند کارآمدی خود را به‌صورت برتری نسبت به دیگر تفکرات و برنامه‌ها نشان بدهد، بقاء نخواهد داشت و نفوس به سمت و سوی مواردی خواهند رفت که اثرات برتر برای رفع نیازهای آنها دارند .» 2 ❇️تاریخ نگارش:1399/8/9 https://eitaa.com/alimohammadi1389/229
💢سازه‌های تمدن اسلامی؛ موضوعات اجتهاد تمدنی💢 فصل اول (3) تقریر ؛ 🔹تصور یک تمدن و شبیه‌سازیِ آن، نیازمند تصور سازه‌های آن است؛ سازه یا ساختار یک تمدن، نیازهایی هستند که آن تمدن باید پاسخی کارآمد برای آنها ارائه کند. اجتهاد تمدنی، موظف به اکتشاف دیدگاه دین در مورد صحت و سقم این سازه و همچنین اکتشاف پاسخهای دین به چگونگی تحقق این سازه است. 🔹جناب آقای واسطی معقتد است بر اساس نقشه نیازها و سطوح آنها و شواهد میدانی ، حداقل 50 کلان سیستم و نظام اجتماعی باید تشکیل شوند و به یکدیگر متصل گردند تا تمدن تحقق پیدا کند، یک مجتهد تمدنی، در برابر هر یک از این موارد، سوالِ «نظر اسلام در مورد آن چیست؟» را قرار می‌دهد به دنبال کشف پاسخ به آن است؛ این کلان سیستمها، گسترشِ عناوین کلیِ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی هستند و عبارتند از: ⬅️ الف - سیستمها و فرآیندهای مربوط به زیرساختهای تشکیل یک جامعه (ما یتعلق بتکوّن المجمتع): .1سرزمین‌گزینی، شهرسازی و آمایش سرزمین .2جمعیت‌سازی، ملت‌سازی، ترکیب‌های جمعیتی و منابع انسانی .3منابع غذایی و پوشش .4انرژی و مواداولیه (فرآیندهای تامینی) .5مسکن، معماری و شهرسازی .6زبان، خط و ارتباطات .7آرمانسازی و آینده‌سازی .8قانون‌سازی، عدالت‌ورزی، تعیین جرم و مجازات‌ها، حقوق‌فردی و جمعی .9نظم‌بخشی، مدیریت و حکومت‌سازی .10دفاعی و امنیتی ⬅️ ب- سیستمها و فرآیندهای مربوط به فعال شدن و رشد یک جامعه (ما یتعلق برشد المجتمع:) .1مالکیت .2کشاورزی .3محیطزیست .4خانواده و ازدواج .5جامعه‌سازی، سرمایۀ اجتماعی .6ثبت اسناد واحوال .7ابزارسازی و صنعت .8کار، مشاغل، استخدام و دستمزد (فرآیندهای درآمدزایی) .9ارتباطات، اطلاعرسانی، مطبوعات (فرآیندهای رسانه‌ای) .10پلیس و نیروی انتظامی و اطلاعاتی .11ادارات و مراتب اداری .12انتخابات .13برنامه‌ریزی، مدیریت منابع و زمان .14شهرداری و خدمات شهری .15آموزش و تحقیقات (فرآیندهای دانشی) .16فرهنگ و اخلاق و شهروندی .17اقشار آسیب‌پذیر (فرآیندهای تامین اجتماعی) .18بیمه و بازنشستگی(فرآیندهای پشتیبانی) .19الگوی رفاه عمومی .20دین‌ورزی، مناسک و مکانها و مراسم عبادی .21تجارت، بازرگانی، بازار، واردات و صادرات .22بهداشت و درمان (جسمی، روحی، خانوادگی، کاری، شهری) .23دادگستری .24پول، بانک، اقتصاد، بازارهای سرمایه و بورس .25تولید توزیع مصرف .26مالیات و عوارض .27سفر، جهانگردی .28حمل و نقل .29احزاب .30سازمانها، تعاونیها (فرآیندهای همکاری و هم‌افزایی) .31نظارت، بازرسی، سنجش (فرآیندهای کنترلی و ارزیابی) .32روابط بین‌الملل .33استانداردسازی، بهره‌وری .34اقلیتها دینی، اقوام وگروه‌های اجتماعی خاص .35ورزش، تفریح، اوقات فراغت و استراحت .36بیت‌المال و بودجه .37تاریخ و میراث فرهنگی .38هنر و زیبایی‌شناسی .39نمادها .40حقوق و فرهنگ کودک، زن، کهنسال 🔹ایشان در صفحه 94 تطبیقی بین این عناوین 50 گانه با ابواب مختلف فقه صورت داده است. 3 ❇️تاریخ نگارش:1399/8/9 https://eitaa.com/alimohammadi1389/231
💢تفاوت اجتهاد تمدنی و مفاهیم مشابه💢 فصل اول (4) تقریر ؛ 🔹در صفحه 56 تا 60 استاد واسطی به تفصیل به تفاوت اجتهاد تمدنی و مفاهیم مشابه مانند حکم حکومتی، فقه حکومتی و فقه نظام، فقه اجتماعی و فقه تمدنی می پردازد. خلاصه فرق گذاری ایشان میان اجتهاد تمدنی و موارد مشابه به شرح زیر است: 🔹تفاوت اجتهاد تمدنی با حکم حکومتی «تمام تقریرها از حکم حکومتی دارای یک هسته مرکزی است که «صدور حکم براساس مصالح در مصادیق» است، لذا براساس هر کدام از این توصیفات، فرق ماهویِ حکم حکومتی با اجتهاد تمدنی این است که اجتهاد تمدنی، به‌دنبال استنباط و استخراج نظر شارع و حکم اوّلیِ او در مورد ساختارها و فرآیندهاست؛ اما حکم ثانوی و حکم حکومتی در مقام اجرا و تطبیق است. و البته ممکن است حاکم در شرایط خاصی حکمی را نسبت به ساختار یا فرآیند کلانی صادر کند و حکم حکومتی نسبت به یک نهاد و سیستم ایجاد شود.» 🔹تفاوت اجتهاد تمدنی با فقه نظام «می‌توان گفت که تمایز اجتهاد تمدنی با فقه پویا این است که 1ـ اجتهاد تمدنی، روش استنباطی «نصمحورِ عقلگرا و مبتنی بر سیره عقلائیه» است نه «تجربهمحورِ مبتنی بر عرفِ موجود جهانی» که دین را با وضعیت موجود هماهنگ می‌کند. 2ـ فقه پویا مکانیزمی برای استنباط در مقیاس کلان و در حیطۀ سیستم و نظام‌های کلان ارائه نکرده است.» 🔹تفاوت اجتهاد تمدنی با فقه حکومتی و فقه النظام «پیشنهاد این قلم در مورد کاربرد اصطلاح «فقه حکومتی» و «فقه النظام» به‍‌جهت افزایش کارآیی این اصطلاح که با رعایت تناسب حداکثری میان «معنای لغوی و تبادر عرفی» و «معنای اصطلاحی» ایجاد میشود این است که: فقه حکومتی بهمعنی فقه سیاسی و استنباط نظریه اسلام در مورد حکومت به‌معنی نظام سیاسی و ساختار و فرآیندهای قدرت به‌کار برود و معنای اوسع و اعم آن که تمام ساختارها و فرآیندهای لازم برای تحقق یک جامعه را در بر میگیرد به اصطلاحی مانند «فقه اجتماعی یا فقه تمدنی یا فقه نظام‌ساز» واگذار شود که در این صورت، اجتهاد تمدنی ابزاری برای استنباط برای آن خواهد بود.» 🔹 تقاوت اجتهاد تمدنی با فقه اجتماعی «به‌نظر می‌رسد که در کاربرد اصطلاح «فقه اجتماعی»، مقصود صرفا بررسی احکام جامعه بما هی جامعه نیست بلکه اجزاء زندگی اجتماعی، نهادها، سازمانها و روابط اجتماعی مورد نظر است و با معنی «فقه نظام‌ساز» مترادف است. در دیدگاه نگارنده، براساس تعریف «تمدن»، متعلّق فقه تمدنی، «شبکه نظامات اجتماعی» هستند و تمایز فقه اجتماعی با فقه تمدنی، در شبکه‌ای دیدن نظامات اجتماعی، در فقه تمدنی است.» 4 ❇️تاریخ نگارش:1399/8/9 https://eitaa.com/alimohammadi1389/232
💢تعریف مختار از اجتهاد تمدنی💢 فصل اول (5) تقریر ؛ 🔹در انتهای فصل اول جناب استاد واسطی، پاسخی به اشکالات آیت‌الله محمدجواد می‌دهد که شاید بتوان آن را جامع‌ترین و شفاف‌ترین تصویری دانست که ایشان از فقه اجتهادی ارائه داده است:👇 «مدعای قائلین به فقه النظام، این است که از جمله موضوعات جدیدالحدوث، ساختارها و فرآیندهایی هستند که به افعال مکلفین شکل می‌دهند و امور زندگی آنها در این ساختارها و فرآیندها جاری می‌شود مانند آموزش، بهداشت، فرهنگ، رسانه، اقتصاد، شهرسازی، حمل ونقل، ادارات، تامین اجتماعی، هنر، گمرک، بانک، و ...؛ در این موارد حکم شارع چیست؟ ساختار و فرآیند صحیح غیرفاسد (یا کاملِ غیرناقص) در موارد فوق چگونه است؟ چه ارکان و مقوماتی دارد؟ غایه الموضوع چیست؟ بدءُ تحقق الموضوع کجاست؟ مراتب و مراحل تحقق الموضوع کدامند؟ شرایط زمانی، مکانی، کمی، کیفی و روابط برای دستیابی به خروجی مطلوب کدامند؟ الخلل فی الموضوع کدامند؟ رفع الخلل چگونه حاصل می‌شود؟ در این موارد، نیاز به تفریع فروع در مقیاس فرآیندهاست یعنی براساس منابع موجود و با روش اجتهاد جواهری، اقدام به کشف «حکم فرآیندها» شود و سپس مجموعۀ حکم‌های استخراج شده در هر یک از موضوعات فوق‌الذکر، با توجه به ادلۀ آنها، جمع دلالی شوند و به‌صورت یک بسته عملیاتی که اجزاء و روابط و نقطه شروع فرآیند، مراحلِ آن، مرکز ثقل آن، نقاط بحران آن، بازخورد آن و شاخص‌های خروجیِ آن مشخص شده است، ارائه شود به‌طوری که بتوان گفت: نظر اسلام در مورد فرآیند مثلا آموزش مطلوب چنین است؛ مدل ارائه شده توسط اسلام برای مثلا تامین اجتماعی چنین است؛ اسلام برای تحقق مثلا حمل و نقل بهینه، پروتکل زیر را پیشنهاد می‌کند. توجه به تفاوت مقیاس خُرد با کلان و دستیابی به اینکه در ، ساختارها و فرآیندها، افعال مکلفین را اداره می‌کنند، کلید نیاز به فقه النظام است. مثالی با تحلیل تفصیلی از چگونگی این کار در صفحه 166ذکر شده است. (کارکرد اجتهاد تمدنی در استنباط فرآیند آموزش با اقتباسی از نگرش اسلام).» 🔹در همین قسمت ایشان تعریف مختار خویش از اجتهاد تمدنی را ارائه می‌دهد: 👇 ➖ «تحصیل الحجه علی الاحکام الشرعیه المتعلقه بالتفاعلات و التعاملات فی الهیاکل و المُنظّمات لحصول العدل و التحسینات» ترجمه: «اجتهاد تمدنی، تلاش معرفتی حجیت‌دار است که برای کشف نظر خداوند در مورد «روابط و فرآیندها» در «ساختارها و سازمان‌ها» به هدف دستیابی به عدالت و رشد در مقیاس کلان انجام می‌گیرد»؛ و بر همین اساس «فقه تمدنی»، علم به احکام شرعی متعلق به ساختارها و فرآیندهاست.» ➖« در اجتهاد تمدنی، ساختارها و فرآیندها هستند (سیستمها) نه اشخاص و مقصود از «مکلّف بودنِ فرآیندها» این است که طبق نظر شارع، فرآیندها باید چگونه باشند تا هدف شارع حاصل شود؟ مجتهدِ تمدنی به دنبال کشف صحت یا فسادِ ساختار و فرآیند طبق نظر شارع است (دستیابی به اثر مثبت از سیستم) و امتثال حکم نیز، با فعال‌سازی ساختار و فرآیندِ صحتدار است، لذا اغلب سنخ تکلیف و حکم در فرآیندها، است و گستره و قلمرو اجتهاد تمدنی نیز کلیه ابعاد و جوانب زندگی فردی و جمعی است.» 5 ❇️تاریخ نگارش:1399/8/9 https://eitaa.com/alimohammadi1389/233
💢کارکردهای سه‌گانه و غایت اجتهاد تمدنی💢 فصل دوم تقریر ؛ ⏹ فصل دومِ جزوه ، عنوانش است:👇 فرضیه نگارنده در کارکردهای اصلی اجتهاد تمدنی، در قدم اول، تولید «علم دینی» و «علوم انسانی اسلامی»، و سپس استخراج طرح و برنامۀ «آرمانشهر اسلام» است و غایت اجتهاد تمدنی نیز ساختارسازی و فرآیندسازی برای رشد مستمر ادراک عقلی و قلبی در عموم مردم نسبت به جهان بینهایت و «حس حضور خداوند» است. 1️⃣ کارکرد اول: تولید دینی 👇 🔹استاد واسطی در این بخش به صراحت مناطِ دینی بودن یک علم را اخذ محمول گزاره های آن، از وحی معرفی می‌کند.👇 «پیشفرض نگارنده در مورد تعریف علم دینی چنین است: «علم دینی، مجموعه نظام‌مند از گزاره‌های وحیانی و لوازم عقلانیِ آنهاست. » علم دینی، علمی است که محمولات گزاره‌های آن، از دین گرفته شده است. یعنی در قضیۀ «هر«الف»، «ب» است»، باید محمول که «ب» است از دین گرفته شود. اما قسمت «الف»، که موضوعات و مسائل انسانی است از نقشه موضوعات و مسائل زندگی بشر گرفته می‌شود، البته به علاوه موضوعاتی که توسط دین اضافه می‌شوند (یعنی نیازها یا موضوعاتی که بشر به آنها توجه ندارد و دین او را آگاه می‌کند) .» 🔹سپس ایشان بیان می دارد که گزاره های عقلی محض، علیرغم اینکه مورد تأیید دین است، ولی بنا به معیاری که ایشان ارائه کرده است، علم دینی قلمداد نمی گردد. 2️⃣ کارکرد دوم: تولید ایشان در این کارکرد، علوم انسانی را مغزافزار تمدن‌سازی معرفی می‌کند و به صورت زیر به تعریف آن می پردازد:👇 پیشفرض نگارنده در مورد هویت علوم انسانی چنین است: «علوم انسانی، علومی هستند که به فهم، توصیف و تبیین عوامل و ساختارهایی میپردازند که مولّد رفتارهای انسان در حیطه‌های فردی، جمعی، تاریخی، تمدنی و ماورائی است؛ و این پردازش در لایه رفتارهای تفکری، احساسی، گفتاری، و کارکردی گسترده شده و دامنۀ آن از حداقل‌های لازم (قوانین) تا حداکثرهای مطلوب (اخلاق و فرهنگ) نوسان دارد، اعم از اینکه روش فهم، توصیف و تبیین در این علوم، مشاهده و تجربه باشد یا استنتاج وبرهان». 🔹سپس ایشان بر اساس تعریف ارائه شده، نمایی از هویت رشته های علوم انسانی اسلامی ارائه می دهد که سه نمونه از آن را می توانید مشاهده کنید:👇 ➖بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای فردی احساسی وکارکردی به هدف تولید فکر، احساس و رفتار سالم= روان‌شناسی ➖ بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای جمعی کارکردی به هدف ایجاد تعادل، انسجام و پایداری اجتماعی= جامعه‌شناسی ➖ بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای فردی و جمعی مالی و اقتصادی به هدف ایجاد توازن بین درآمد و هزینه، عرضه و تقاضا و تولید ثروت = اقتصاد و حسابداری 🔹در نگاه استاد واسطی، ترجمه به زبان ساختارها و فرآیندها، برای ایجاد ارتباط با «اجتهاد تمدنی» است که مبتنی بر کشف ساختارها و فرآیندهاست، و نقطه عزیمت (تعریف‌کنندۀ مساله پژوهشی) برای حرکت به سمت تولید علوم انسانی اسلامی است. 3️⃣کارکرد سوم: تولید و مدینه فاضله (مهم) اصلیترین کارکرد اجتهاد تمدنی، تلاش برای اکتشاف آرمانشهر مورد نظر اسلام است و تلاش برای استنباط الگوی پیشرفت به جهت تحقق این آرمانشهر و مدینۀ فاضله. این کارکرد بسیار مهم است و اگر فردی بخواهد تصویر صحیحی از اجتهاد تمدنی و تفاوت آن با اجتهاد متعارف، و ثمرات آن به‌دست بیاورد، لمس و حسّ این کارکرد ضروری است. ⏹ غایت اجتهاد تمدنی: تولید ساختارها و فرآیندهای 🔹ایشان بیان میدارد که تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به «عبودیت خالصِ فراگیر» برسد و خدا را در همه کثرات عالم کند. 🔹ایشان سپس به تعریف هویت عرفان و دین می پردازد و با بیان اینکه ، اکتشاف قلبیِ علم معادلات خلقت است و هویت دین، تشریعِ منطبق بر تکوین است، به وابستگی طرفینی و می پردازد و عرفان را متولی کشف اسرار و باطن دین و فقه را متولی کشف روابط و فرآیندها قلمداد می نماید و در نهایت نتیجه می‌گیرد که از او در روایات تعبیر به «العالم بالله و بامرالله» می‌شود، مجرای ولایت امر در اجتماع میگردد. 6 ❇️تاریخ نگارش:1399/8/13 https://eitaa.com/alimohammadi1389/۲۳۷
اجتهاد تمدنی استاد واسطی.pdf
1.98M
💢پاورپوینت اجتهاد تمدنی💢 🔹هم‌اندیشی دوازدهم فقه حکومتی در تاریخ 1399/8/15 با ارائه استاد واسطی به انجام رسید. 🔹در این هم‌اندیشی استاد واسطی، نظریه اجتهاد تمدنی را بر اساس پاورپوینتی که به پیوست تقدیم می‌شود، ارائه دادند. 🔹ارائه بسیار خوبی بود و به نظرم تمام کسانی که علاقه‌مند هستند که به دیدگاه استاد واسطی مسلط شوند، لازم است که صوت جلسه و این پاورپوینت را بشنوند و ببینند. 🔹فهرست پاورپوینت ارائه شده به شرح زیر است:👇 1️⃣مفاهیم پایه: ➖تعریف علم دینی و تعریف تمدن ➖تعریف اولیه از اجتهاد و فقه تمدنی 2️⃣ پیش فرض ها: ➖پارادایم «شبکه‌ای» ➖امکان طراحی برای تمدنسازی ➖وجود ظرفیت ادله نقلی برای طراحی تمدن نوین اسلامی 3️⃣فرضیه: ➖ضرورت استظهار «فرآیندها از ادله» 4️⃣روش: ➖ گسترش مقیاس تحلیل از خُرد به کلان و ایجاد دیدِ فرآیندی ➖گسترش نظریه وضع الفاظ، به وضع برای «روح معنا» ➖استفاده از منطق سیستمها برای جمع ادله ➖گسترش «حکم فعل مکلف» به «حکم فعل فرآیندها» 5️⃣ نتایج: ➖اکتشاف نظریه‌ها برای شکلگیری علم دینی ➖فعالسازی ابواب فقه تمدنی + توضیح‌المسائل تمدنی 7 ❇️تاریخ نگارش:1399/8/18 https://eitaa.com/alimohammadi1389/241
حجت الاسلام محمدی - اجلاس اصحاب اندیشه.mp3
11.73M
💢 مطالبی که قرار بود در برابر ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایراد شود و نشد که بشود 💢 ✅عدم پایبندی به شعار محوری در ساختارسازی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، ریشه ناهنجاریهای کنونی کشور 🔹در اجلاس اصحاب اندیشه که سال گذشته در نیمه آذرماه 98 به همت دوستان عزیزم در بنیاد خاتم الاوصیاء عج برگزار شد، بنا بود که آیت الله رئیسی در جلسه اختتامیه حضور پیدا کنند و بنده در کنار دیگرانی، چند دقیقه‌ای ارائه داشته باشم. 🔹به هر ترتیب ایشان امکان حضور در اختتامیه را نیافتند. با این حال بنده ترجیح دادم مطالبی را که آماده کرده‌ بودم با همان حال و هوای وجود حضرت آیت الله در جلسه، تقدیم دوستان عزیز جهادی و اندیشمندم کنم. 🔹در این ارائه تلاش کردم به این نکته توجه دهم که عدم پایبندی کامل به شعار محوری نه شرقی و نه غربی در ساختارسازی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، در عرصه‌های مختلف کشور، چه بر سر ما آورده است؛ از جمله:👇 ➖عدم توجه به عدالت در توزیع اختیارات و اعطای امتیازات و ساختار بودجه‌ریزی. ➖ عدم توجه به آثار ورود تکنولوژی به لایه مصرفی زندگی مردم. ➖عدم توجه به ماهیت مدرن نظام آموزش و پرورش جدید و غفلت از نسبت نظام آموزشی با روندهای توسعه مدرن. ➖عدم توجه به استراتژی صنعت از منظر انقلاب اسلامی و عدم فهم درست مسئله محوریت تولید. ➖عدم توجه به لوازم مردم سالاری دینی و غلبه یافتن نگاه امنیتی به نگاه ولایی، در مواجهه با اعتراضات و مطالبات مردمی. ➖و ... https://eitaa.com/alimohammadi1389/257
عقل‌نوشته‌های انقلابی
💢لزوم تغیییر در استراتژی انتقام💢 👇
💢لزوم تغییر در استراتژی انتقام💢 خدا لعنت‌شان کند. داغ شهید سلیمانی هنوز آرام نگرفته، داغ بر داغمان گذاشتند... 🔹بارها عرض کرده‌ام که از آمران و عاملان ترور سرداران مقاومت و دانشمندان اقتدار انقلاب اسلامی باید تغییر کند. 🔹بر اساس تحلیل جامعه‌شناسانه‌ی قرآن از جریان باطل، جامعه کفار و منافقین، از وحدت قلوب حقیقی برخوردار نیست و است و اگر در کنار یکدیگر ایستاده‌اند، به خاطر تأمین منافع بالاتری است که از کنار هم بودن، نصیبشان می‌شود. 🔹 به تعبیر دیگر اساس جامعه‌پذیری در جوامع غیرایمانی بر غیرِ آخرت‌خواهی و اخوت و ایثار مبتنی است و همین موجب شکننده بودن این جوامع در حوادث پیش بینی نشده و اتفاقات هزینه‌آفرین است. 🔹از اینرو غلط‌ترین استراتژی انتقام، اتخاذ مسیری است که منافع ذاتاٌ گسسته و خودخواهانه‌ی کفار و منافقین را به یکدیگر گره بزند و عملاً به عنوان عاملی بیرونی، موجبات پیوستگی و انسجامِ بیشترِ جریان باطل را فراهم آورد. 🔹بر این اساس، استراتژی انتقام می بایست منافع شخصی ـ و نه منافع جمعی ـ آمران و عاملان ترورهای ناجوانمردانه سرداران و دانشمندان جبهه مقاومت را نشانه رود و جان و مال و آبروی شخصی آنها را هدفگذاری نماید. باید جان و اموال و منافع شخص و و و مورد تهدید قرار گیرد؛ نه منافع رییس جمهوری آمریکا و رییس جمهوی رژیم صهیونیستی و یا وزیر دفاع آمریکا و یا فرمانده سنتکام. 🔹در یک جمله باید بگویم، وقت برگشت به استراتژی حضرت امام ره در مواجهه با است؛ من از پیام حضرت آقا در تسلیت شهادت شهید محسن فخری‌زاده این برداشت را دارم؛ جایی که فرمودند: 👇 «عاملان و آمران این جنایت را به صورت قطعی مجازات کنید!» ❇️تاریخ انتشار: 1399/9/8 https://eitaa.com/alimohammadi1389/259
💢خلاصه ای از آنچه در نشست اقتراحی "اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی" گفتم.💢 ✳️ موسسه فتوح اندیشه/۱۳آذر۹۹ 🔹 مانند هر پدیده فردی و اجتماعی برای فهم ظرفیتش و فهم جایگاه و کارکردش، می بایست در وهله اول در افق سنت های تاریخی ـ ربانی مورد مطالعه قرار گیرد. 🔹برای فهم ماهیت و جایگاه انتقام در جامعه دینی، می بایست توجهی به القاب (حضرت اسماعیل علیه السلام) و (امیرالمؤمنین و سیدالشهداء علیهما السلام) کرد. بنا به مشیت بالغه خدای متعال، حضرت حق جلّت عظمته در تاریخ، قربانی ای دارد که احساسات مؤمنین را با آن برانگیخته است؛ 🔹این برانگیختگی احساسی که در آیات و روایات به (توبه/15) و درمان آن به (توبه/14) تعبیر شده است، دو اثر مهم؛ یکی در روابط درونی جامعه دینی و یکی در رابطه جامعه دینی با غیر خود دارد. 🔹در درون جامعه دینی مهمترین اثر غیظ قلوب مؤمنین، بر اساس روایات یکی تعلق و استغاثه به خدای متعال برای گرفتن انتقام است؛ (َ در زیارت سیدالشهداء می خوانیم: أَنَّكَ ثَارُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ الدَّمُ الَّذِي ... لَا يُدْرِكُهُ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَه‏؛ کامل الزیارات/زیارة اخری/216) یا در دعای صدیقه طاهره سلام الله علیها می خوانیم:َ اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلَادِهَا و همین غیظ قلب، زمینه پیوستن به اولیای الهی برای خونخواهی میگردد. (اشاره به گرد آمدن مردم حول حضرت بقیه الله عج با شعار یا لثارات الحسین ع؛ این الطالب بدم .... ) همچنین مسئله غیظ قلب و انتقام، یکی از مهمترین عوامل تبری جامعه دینی از مستکبرین و صف بندی و قتال با اولیای طاغوت است. همانطور که در بسیاری از زیارات سیدالشهداء علیه السلام با سلام شروع می گردد و در نهایت به لعن و حرب با اعدای خدای متعال و طلب ثار و خونخواهی در معیت امام منصور علیه السلام ختم می گردد. 🔹حال با توجه به جایگاه مسئله غیظ قلب و انتقام در منزلت تاریخی آن لازم است که مسئله انتقام سردارانی مانند حاج قاسم و دانشمندانی مانند فخری زاده عزیز را تحلیل و آسیب شناسی کنیم:👇 ➖از منظر انسجام درونی هر چند جمهوری اسلامی به درستی، مسئله انتقام سرداران و دانشمندان خود را به مسئله قصاص قاتلین فرو نکاهیده است، ولی متأسفانه مناسبی برای ضرب این غیظ قلب در حرکت تمدن ساز انقلاب اسلامی پیدا نکرده و عملاً با وعده های بلندمدت موجب سرخوردگی حس انتقام گردیده است که در صورت تداوم چنین رویه ی غلطی می بایست منتظر بی‌حسی و کرختی جامعه در چنین حادثه هایی بود. تأملی در حادثه عاشورا و رمز جریان یافتن تاریخی آن، این نکته را آشکار می سازد که بقای احساسات نسبت به یک حادثه، در بستر زمان، نیازمند فناوری های اجتماعی متناسبی است که بتوانند متضمن و حامل روح آن حادثه در بستر زمان باشد که این فناوری اجتماعی در خصوص واقعه عاشورا، همانا نهاد روضه و بکاء و نهاد زیارت سیدالشهداء است که مانع از افول و تنزل احساسات قلبی مؤمنین نسبت به حادثه عاشوراء می گردد. ➖از منظر مقابله با دشمنان نیز، انتقام می بایست جبهه دشمن را نشانه رود و با قطع رابطه فرمان و تبعیت بین ائمه کفر و بدنه جامعه‌ی آنها، زمینه فروپاشی اجتماعی آنها را فراهم آورد. این مهم جز با برانگختن جامعه باطل امکان‌پذیر نخواهد بود. جامعه باطل بنا به آیات قرآنی برخوردار از ائتلاف قلوب نیست و در زیر تجمع ظاهری آنها، برخوردار از قلوبی پراکنده و ناهمساز هستند (حشر/14) که در صورت مواجهه شدن با سختی و عذاب، پیوندشان از هم می گسلد (بقره/166) . بر این اساس به نظر می رسد یکی از آسیبهای خونخواهی ما بر می گردد به و بخشیدن به هویت جمعیِ شکننده‌ی دشمنان؛ به صورتی که منافع کل جریان باطل را توأمان مورد هجمه قرار می دهیم که این کار موجب به هم پیوستگی بیشتر جامعه باطل به یکدیگر می شود، در حالی که استراتژی انتقام می بایست، منافع ائمه الکفر را نشانه رود که سایر آحاد جامعه باطل، امکان سوا کردن حساب خود از ائمه الکفر را داشته باشند. ❇️ تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۱۰/۱۴
🔹امروز فرصتی شد و با دوستان قریب به 2/5 ساعت، فیلم مصاحبه دکتر را با سایت تسنیم در خصوص «اصلاح ساختار بودجه» مشاهده و مباحثه کردیم. 🔹، یکی از مطالبات چندین ساله مقام معظم رهبری است که ظاهراً جامه عمل پوشیدن آن را می بایست از انتظار داشت! 🔹دکتر عادل آذر از سال 1389 تا 1395، حدود 6 سال رئیس سازمان آمار ایران و از سال 1395 تا 1399، حدود 4 سال رئیس دیوان محاسبات کشور بوده است. ایشان رساله دکتری خود را با عنوان «طراحي مدل رياضي بودجه دستگاههاي دولتي با رويكرد فازي» در سال 1374 دفاع کرده و بیش از 300 مقاله که عمدتاً در موضوع برنامه‌ریزی، بودجه‌ریزی و مدیریت دولتی و سازمانی است، در کارنامه خود دارد. 🔹بی تردید ایشان یکی از در کشور است. 🔹مصاحبه بسیار خوب ایشان با سایت تسنیم را می توانید در لینک‌های زیر مشاهده کنید تا با ابعاد و برخی جزییاتِ «اصلاح ساختار بودجه» آشنا شوید. لینک قسمت اول مصاحبه:👇 https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/07/29/2373298/ لینک قسمت دوم مصاحبه:👇 https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/07/29/2373324/
💢در رثای سردار حاج قاسم سلیمانی💢 و فقدان سیاستمدارِ سپاهیِ دیپلمات 🔹یکم: و ، را ای کاش به تصمیم‌گیری و تدبیر و تعریف نکرده بودیم. و را ای کاش به دفاع و جنگیدن تعریف نکرده بودیم. و را ای کاش به گفتگو با دیگران، به منظور هدایت رابطه‌ها ‌ و تعریف نکرده بودیم. 🔹دویم: و اگر سیاست را به رتق و فتق امور از طریق مسئولیت‌پذیر کردن مردم و برانگیختن عزمها و انتظام اراده ملی تعریف کرده بودیم(از مردم بودن و امام و جلودار بودن)‌؛ و اگر سپاهی‌گری را به بسیج اراده‌ی جمعی برای دفاع از حریم و کیان جامعه در برابر تجاوزات تعریف کرده بودیم (شجاع‌بودن و شهادت‌طلبی)؛ و اگر دیپلماسی را به بلوغ رساندن مردم، نسبت به روابط بیرونی خود، با برخورداری از منطق قوی و سدید در برابر دشمنان و بدخواهان تعریف کرده بودیم (برخورداری از خردِ مذاکره و دشمن‌شناس)؛ ✳️ آنگاه امروز می توانستیم به راحتی از سخن بگویم امری که شاید بتوان مَثَل اعلای آن را در دید که برای امیرالمؤمنین علیه السلام ➖هم است ➖ و هم (برای مصر) است ➖و هم پیشنهاد حضرت امیر علیه السلام، برای در ماجرای حکمیت ... (برای شناخت بیشتر مالک اشتر به ابتدای خطبه 38 نهج البلاغه؛ جایی که امیرالمؤمنین، مالک را برای مردم مصر معرفی می کند، مراجعه کنید.) 🔹سیُّم: اگر کسی به دنبال غربزدگی و پروژه نفوذ است، یکی از مجاری مهم آن همین حاکمیت است که بسی مخرب‌تر از تفکیک قواست که نتیجه آن مواجه شدن ما با مسئولینی و است:👇 ➖سیاستمدارانی، ترسو و بی‌منطق ➖نظامیانی، غیرمردمی و بی‌منطق ➖دیپلماتهایی، غیرمردمی و ترسو 🔹حاج ، را می بایست از این ناحیه هم مورد مطالعه قرار داد؛ مسئولی از جنسِ مردم، شجاع، دشمن‌شناس و برخوردار از منطق گفتگو و مذاکره خدایش او را غریق رحمت نماید و به همراه همراهانِ شهیدش، او را همراه و ملازمِ همیشگی سیدالشهداء علیه السلام قرار دهد ... 🌺 ❇️تاریخ انتشار: 1399/10/10 https://eitaa.com/alimohammadi1389/300
🔶️خلاصه ای از آنچه در نشست اقتراحی "اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی" گفتم. 💢انتقام بلندمدت، جای انتقام شخصی از قاتلین سردار سلیمانی را نمیگیرد... 💢 ✳️ موسسه فتوح اندیشه/۱۳ دیماه ۹۹ 🔹 مانند هر پدیده فردی و اجتماعی برای فهم ظرفیتش و فهم جایگاه و کارکردش، می بایست در وهله اول در افق سنت های تاریخی ـ ربانی مورد مطالعه قرار گیرد. 🔹برای فهم ماهیت و جایگاه انتقام در جامعه دینی، می بایست توجهی به القاب (حضرت اسماعیل علیه السلام) و (امیرالمؤمنین و سیدالشهداء علیهما السلام) کرد. بنا به مشیت بالغه خدای متعال، حضرت حق جلّت عظمته در تاریخ، قربانی ای دارد که احساسات مؤمنین را با آن برانگیخته است؛ 🔹این برانگیختگی احساسی که در آیات و روایات به (توبه/15) و درمان آن به (توبه/14) تعبیر شده است، دو اثر مهم؛ یکی در روابط درونی جامعه دینی و یکی در رابطه جامعه دینی با غیر خود دارد. 🔹در درون جامعه دینی مهمترین اثر غیظ قلوب مؤمنین، بر اساس روایات یکی تعلق و استغاثه به خدای متعال برای گرفتن انتقام است؛ (َ در زیارت سیدالشهداء می خوانیم: أَنَّكَ ثَارُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ الدَّمُ الَّذِي ... لَا يُدْرِكُهُ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَه‏؛ کامل الزیارات/زیارة اخری/216) یا در دعای صدیقه طاهره سلام الله علیها می خوانیم:َ اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلَادِهَا و همین غیظ قلب، زمینه پیوستن به اولیای الهی برای خونخواهی میگردد. (اشاره به گرد آمدن مردم حول حضرت بقیه الله عج با شعار یا لثارات الحسین ع؛ این الطالب بدم .... ) همچنین مسئله غیظ قلب و انتقام، یکی از مهمترین عوامل تبری جامعه دینی از مستکبرین و صف بندی و قتال با اولیای طاغوت است. همانطور که در بسیاری از زیارات سیدالشهداء علیه السلام با سلام شروع می گردد و در نهایت به لعن و حرب با اعدای خدای متعال و طلب ثار و خونخواهی در معیت امام منصور علیه السلام ختم می گردد. 🔹حال با توجه به جایگاه مسئله غیظ قلب و انتقام در منزلت تاریخی آن لازم است که مسئله انتقام سردارانی مانند حاج قاسم و دانشمندانی مانند فخری زاده عزیز را تحلیل و آسیب شناسی کنیم:👇 ➖از منظر انسجام درونی هر چند جمهوری اسلامی به درستی، مسئله انتقام سرداران و دانشمندان خود را به مسئله قصاص قاتلین فرو نکاهیده است، ولی متأسفانه مناسبی برای ضرب این غیظ قلب در حرکت تمدن ساز انقلاب اسلامی پیدا نکرده و عملاً با وعده های بلندمدت موجب سرخوردگی حس انتقام گردیده است که در صورت تداوم چنین رویه ی غلطی می بایست منتظر بی‌حسی و کرختی جامعه در چنین حادثه هایی بود. تأملی در حادثه عاشورا و رمز جریان یافتن تاریخی آن، این نکته را آشکار می سازد که بقای احساسات نسبت به یک حادثه، در بستر زمان، نیازمند فناوری های اجتماعی متناسبی است که بتوانند متضمن و حامل روح آن حادثه در بستر زمان باشد که این فناوری اجتماعی در خصوص واقعه عاشورا، همانا نهاد روضه و بکاء و نهاد زیارت سیدالشهداء است که مانع از افول و تنزل احساسات قلبی مؤمنین نسبت به حادثه عاشوراء می گردد. ➖از منظر مقابله با دشمنان نیز، انتقام می بایست جبهه دشمن را نشانه رود و با قطع رابطه فرمان و تبعیت بین ائمه کفر و بدنه جامعه‌ی آنها، زمینه فروپاشی اجتماعی آنها را فراهم آورد. این مهم جز با برانگختن جامعه باطل امکان‌پذیر نخواهد بود. جامعه باطل بنا به آیات قرآنی برخوردار از ائتلاف قلوب نیست و در زیر تجمع ظاهری آنها، برخوردار از قلوبی پراکنده و ناهمساز هستند (حشر/14) که در صورت مواجهه شدن با سختی و عذاب، پیوندشان از هم می گسلد (بقره/166) . بر این اساس به نظر می رسد یکی از آسیبهای خونخواهی ما بر می گردد به و بخشیدن به هویت جمعیِ شکننده‌ی دشمنان؛ به صورتی که منافع کل جریان باطل را توأمان مورد هجمه قرار می دهیم که این کار موجب به هم پیوستگی بیشتر جامعه باطل به یکدیگر می شود، در حالی که استراتژی انتقام می بایست، منافع ائمه الکفر را نشانه رود که سایر آحاد جامعه باطل، امکان سوا کردن حساب خود از ائمه الکفر را داشته باشند. ❇️ تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۱۰/۱۴