eitaa logo
مَن‌أنا؟:)
45 دنبال‌کننده
138 عکس
19 ویدیو
0 فایل
اصل‌ماجرا؛ به‌دنبال‌خود... اگه خواستی یه چیزی‌بگی https://daigo.ir/secret/41428323218 پ‌ن؛تصویر پروفایل‌‌=عکس‌گرفته‌شده
مشاهده در ایتا
دانلود
مَن‌أنا؟:)
چالش مهرماهی‌رو به سبک خودمون داشته باشیم؟:)
تمام‌سعیش‌اینه‌که‌تموم‌بشه؛ اینجانب رو می‌گم:»»🥲
مَن‌أنا؟:)
تمام‌سعیش‌اینه‌که‌تموم‌بشه؛ اینجانب رو می‌گم:»»🥲
اون قدر که از نصفه نیمه‌ی کار‌هاذوق می کنم از کاملشون نه++
هدایت شده از صندوق🍄☁️
📪 پیام جدید وای چقدر خوشگله نقاشیتتتت چقدر با استعدادی افرینننن😭💕💕
وایی خدا ممنونم 🌷✨
مَن‌أنا؟:)
تاریخی که این تصویر #قاب شد بر می گرده به ۰۴,۰۱,۱۰
تاریخی که این تصویر هم شد بر می گرده به ۰۴,۰۱,۱۰
مَن‌أنا؟:)
هوشنگ با یارانش داشته از کنار کوهی رد می شد که موجود دراز و سیاهی دیده که داره با سرعت به سمتشون میا
تصمیم دارم اگه شد یک روز درمیون یا هر وقت شد بیام و یکی از ماجرا های شاهنامه رو به زبون گفتاری خلاصه بنویسم و براتون بزارم که خوندش هم آسون باشه هم با داستان های این کتاب ارزشمند آشنا بشین و هم افتخار کنین که کشورمون همچین گنجی داره:))+ -یه جورایی قرار شاهنامه خوانی داریم تو این کانال هر شب که کانال رو باز کنین می تونین قسمتی کوچیک و راحت از شاهنامه رو بخونین قرار قشنگیه به نظرم؛) اگه کسی رو می شناسین که به شاهنامه علاقه داره ولی حوصله خوندن کتابش رو نه بیارینش تو این کانال تا با داستان های شاهنامه آشنا بشه فور بزنین رفقا+++
مَن‌أنا؟:)
تصمیم دارم اگه شد یک روز درمیون یا هر وقت شد بیام و یکی از ماجرا های شاهنامه رو به زبون گفتاری خلاص
در سرزمین یمن پادشاهی نیکوکار و بخشنده ای بود یه نام مرداس،پسری داشت که از خلق و خوی پدر بهره‌ای نبرده بود .شجاع بود مغرور و ناپاک و صاحب ده هزار اسب بود ،چون با اسب سروکار زیادی داشت بهش لقب بیوراسپ داده بودن، اسم این پسر ضحاک بود. یه روز صبح شیطان( که تو شاه نامه از نام اهریمن ازش نام برده شده) خودش رو تو لباس یه فرد نیکوکار در آورد و پیش ضحاک رفت و اون رو فریب داد و گمراه کرد شیطان‌اهریمنی به ضحاک گفت اول باید با من پیمان ببندی تا باهات صحبت کنم ضحاک هم پذیرفت؛ اهریمن از جمله هایی مثل: ورا تو پادشاه این سرزمین نیستی و با وجود تو که خوبی چرا یکی دیگه شاهه و این حرف ها کاری کرد ضحاک حریص بشه، شیطان که دید تنور داغه نون رو چسبوند و به ضحاک گفت که پدرتو از بین ببر و از سر راه بردار و خودت جای اون رو تخت بشین ادامه داره... یا چی