eitaa logo
تفسیر المیزان
9.9هزار دنبال‌کننده
174 عکس
39 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه8⃣4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ8⃣4⃣ 🔸مراد از به طورى كه ديگران هم گفته اندنماز خواندن است، و شايد به اعتبار آن باشد كه نماز مشتمل بر ركوع است. 🔸بعضى هم گفته اند: مراد از ركوعى كه در اين آيه به آن امر فرموده، مطلق خشوع و خضوع و تواضع براى خداى تعالى است، به اينكه دعوتش را بپذيرند، و كلامش را قبول نموده، دينش را پيروى نمايند، و خلاصه بندگيش كنند. 🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد از اين ركوع همان سجده اى است كه در قيامت مأمور بدان مى شوند، ولى نمى توانند انجام دهند، كه قرآن در باره اش فرموده: (و يدعون الى السجود فلا يستطيعون) ، ليكن اين دو وجه خالى از بعد نيست. 🔸و اما اينكه وجه اتصال اين آيه به ما قبلش چيست؟ به نظر ما وجهش اين است كه زمينه گفتار در سابق زمينه تهديد تكذيب گران روز فصل بود، و در اين مقام بود كه آثار سوء اين تكذيبشان را بيان كند، در آيه مورد بحث هم همين مطلب را تمام نموده، مى فرمايد اينان خدا را وقتى كه ايشان را به عبادت خود مى خواند عبادت نمى كنند، چون منكر روز جزايند، و با انكار روز جزا عبادت معنا ندارد، پس آيه مورد بحث به اين بيان متصل به ما قبل است، و در عين حال زمينه اى است براى آيه بعد كه مى فرمايد:(فباى حديث بعده يومنون ). 🔸بعضى به زمخشرى نسبت داده اند كه گفته است: اين آيه متصل به كلمه است، كه در آيه قبل بود، کانه فرموده: ويل براى كسانى كه تكذيب كردند، و كسانى كه وقتى به ايشان گفته مى شود ركوع كنيد ركوع نمى كنند. 🔸در اين آيه التفاتى به كار رفته، قبلا منكرين معاد مورد خطاب بودند، به ايشان مى فرمود: (بخوريد) الخ و در اينجا غايب به حساب آمده اند، مى فرمايد: (وقتى به ايشان گفته مى شودالخ) و وجه اين التفات روگردانى از ايشان است، چون بعد از آنكه در جمله (كلوا و تمتعوا) ايشان را به خودشان واگذاشت، كه هر چه مى خواهند بكنند، ديگر معنا ندارد باز خطاب را متوجهشان كند. ___________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَبِأَى حَدِيثِ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ0⃣5⃣ 🔸يعنى وقتى به قرآن كه معجزه و آيتى است الهى ايمان نمى آورند، و وقتى اين قرآن با كمال روشنى و با برهان قاطع برايشان بيان مى كند كه معبودى جز خدا ندارند، و خدا شريكى ندارد، و در پيش رويشان يوم الفصلى چنين و چنان دارند، توجهى بدان نمى كنند، ديگر بعد از اين قرآن به چه سخنى ايمان مى آورند. 🔸اين جمله رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را مأيوس مى كند از اينكه به خدا و رسولش ايمان بياورند، و به منزله هشدارى است به اينكه ديگر ايشان را به ايمان دعوت مكن، و اينكه گفتيم (بخورند و تمتع ببرند) سخن به جايى بود، ديگر ايمان آور نيستند، و هيچ فايده اى در دعوت كردن آنان نيست، جز همين مقدار كه حجت بر آنان تمام شود. ___________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روایتی🌺 🔸در تفسير قمى در ذيل آيه (الم نخلقكم من ماء مهين) آمده يعنى آبى گنديده و (فجعلناه فى قرار مكين)، يعنى در رحم و (الى قدر معلوم ) يعنى تا منتهاى اجل . 🔸مؤلف: و در اصول كافى در روايتى از ابى الحسن ماضى عليه السلام آمده كه آيه: (الم نهلك الاولين) را بر تكذيب گرانى تطبيق فرموده كه در خصوص اطاعت از اوصياى پيغمبر او را تكذيب كردند و جمله (ثم نتبعهم الاخرين) را بر كسانى تطبيق فرموده كه نسبت به آل محمد جفا كردند. 🔸و اين حديث علاوه بر اضطرابى كه در متن آن هست صرف تطبيق مصداق بر آيه است، نه تفسير آن. و نيز در آن كتاب آمده كه در معناى آيه (الم نجعل الارض كفاتا احياء و امواتا) فرموده به معناى مساكن است. آنگاه اضافه كرده كه امير المؤمنين عليه السلام در مراجعتش از صفين به قبرها نظر انداخت، و آنگاه فرمود: اينجا كفات اموات است، يعنى منزلگاه ايشان است و سپس نظر انداخت به خانه هاى كوفه و فرمود: اينها كفات زندگان است ، آنگاه اين آيه را تلاوت كرد: (الم نجعل الارض كفاتا احياء و امواتا). 🔸مؤلف: و در كتاب معانى الاخبار به سند خود از حماد از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه آن جناب نظرى به مقابر انداخت، و سخنانى كه در حديث قبل آمده بود به زبان آورد. 🔸و در همان كتاب در تفسير جمله و جعلنا فيها رواسى شامخات آمده كه منظور كوههاى مرتفع است . 🔸و نيز در همان كتاب در معناى جمله (ذى ثلث شعب) آمده كه: در آن، سه شعبه از آتش است، و در معناى (انها ترمى بشرر كالقصر) فرموده شراره هايى از آتش كه به بزرگى قصرها و كوهها است. 🔸و نيز در همان كتاب در تفسير (ان المتقين فى ظلال و عيون) آمده كه فرمود: در سايه هايى از نور كه روشن تر از نور خورشيد است. 🔸و در مجمع البيان در ذيل آيه (و اذا قيل لهم اركعوا لا يركعون ) مى گويد: مقاتل گفته اين آيه در باره قبيله ثقيف نازل شد، كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به ايشان دستور داد نماز بخوانند، و آنها گفتند (لا ننحنى ) يعنى ما هرگز قامت خم نمى كنيم. البته در روايت به جاى كلمه (لا ننحنى) (لا نحن ) آمده. 🔸آنگاه گفتند قامت خم كردن ننگى است بر ما، پس رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: دينى هم كه ركوع و سجود نداشته باشد چيزى ندارد. 🔸مؤلف: در انطباق اين قصه - كه حتما بايد بعد از هجرت و وجوب نماز واقع شده باشد - با آيه مورد بحث خفائى هست، و آنطور كه بايد روشن نيست. 🔸 و در تفسير قمى در باره آيه قبلى آمده كه وقتى به ايشان گفته مى شود: امام را دوست بداريد و ولايتش را بپذيريد، نمى پذيرند. 🔸مؤلف: اين روايت هم از باب تطبيق كلى بر مصداق است، نه از باب تفسير. ___________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔰پایان تفسير سوره المرسلات از تفسير شریف المیزان 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺  سوره ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
076.mp3
1.86M
🌺 ترتیل سوره 🎙 استاد پرهیزگار ⏳زمان :5:08 دقیقه _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ترتیل وترجمه سوره 🎙 ترتیل موسسه پیامبر مهر ورحمت ⏳زمان : 7:51 دقیقه ___________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آیات 1⃣تا2⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰 ترجمه آیات 🔸به نام خداى رحمان و رحي 🔸 آيا بر انسان روزگارانى بگذشت كه چيزى قابل ذكر نبود؟1⃣ 🔸ما او را از آب نطفه مختلط (بى حس و شعور) خلق كرديم و داراى قواى چشم و گوش (و مشاعر و عقل و هوش ) گردانيديم2⃣ 🔸ما به حقيقت راه (حق و باطل) را به انسان نموديم (و با تمام حجت بر او رسول فرستاديم) حالا خواهد هدايت پذيرد و شكر اين نعمت گويد و خواهد آن نعمت را كفران كند3⃣ 🔸ما براى كيفر كافران غل و زنجيرها و آتش سوزان مهيا ساخته ايم 4⃣ 🔸و نيكوكاران عالم (كه حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهماالسلام و شيعيانشان به اجماع خاصه و اخبار عامه مقصودند) در بهشت از شرابى نوشند كه طبعش (در لطف و رنگ و بوى) كافور است(برخی گفتند شراب یقین به شهود جمال الهی است)5⃣ 🔸از سرچشمه گوارايى آن بندگان خاص خدا مى نوشند كه به اختيارشان هر كجا خواهند جارى مى شود6⃣ 🔸كه آن بندگان، نيكو به عهد و نذر خود وفا مى كنند و از قهر خدا در روزى كه شر و سختيش همه اهل محشر را فرا گيرد مى ترسند 7⃣ 🔸و بر دوستى خدا به فقير و اسير و طفل يتيم طعام مى دهند (به روایت عامه و خاصه وقتی حسنین علیه السلام مریض شدند علی علیهما السلام به امر پیغمبر نذر کرد که اگر شفا یابند سه روز روزه بدارد فاطمه وحسنین علیهما السلام وفضه هم نذر کردند چون شفا یافتند همه روزه گرفتند شب اول فقیری شب دوم یتیمی شب سوم اسیری بر در خانه سوال کرد علی علیه السلام نان جوینی که بر افطار به قرضی از یهود مهیا کرده بودهرسه شب به سائلان داد فاطمه علیه السلام و دیگران هم اقتدا کردن روز چهارم حسنین از ضعف بی تاب شدند که مائده بهشتی و این آیات درشأنشان نازل گردید وحی فدا هم) 8⃣ 🔸و (گويند) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مى دهیم و از شما هيچ پاداش و سپاسى هم نمى طلبيم 9⃣ 🔸ما از قهر پروردگار خود به روزى كه از رنج و سختى آن رخسار خلق درهم و غمگين است مى ترسيم🔟 🔸خدا هم از شرو فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روى خندان و دل شادمان عطا نمود 1⃣1⃣ 🔸و خداوند پاداش آن صبر كامل (بر ايثار) شان را باغ بهشت و لباس حرير بهشتى لطف فرمود2⃣1⃣ 🔸كه در آن بهشت بر تختهاى (عزت ) تكيه زنند و آنجا نه آفتابى(سوزان ) بينند و نه سرماى زمهرير(بلکه در هوایی خوش وباغی دلکش تفرج کنند) 3⃣1⃣ 🔸و سايه درختان بهشتى بر سر آنها و ميوه هايش در دسترس و به اختيار آنهاست4⃣1⃣ 🔸و (ساقيان زيباى حور و غلمان ) با جامهاى سيمين و كوزه هاى بلورين بر آنها دور زنند 5⃣1⃣ 🔸كه آن كوزه هاى بلورين نقره اى به اندازه و تناسب (اهلش ) نقد کرده اند6⃣1⃣ 🔸و آنجا شرابى كه طبعش مانند زنجبيل گرم و عطرآگين است به آنها بنوشانند7⃣1⃣ 🔸در آنجا چشمه اى است كه سلسبيلش نامند (و شرابش از خوبى از حد وصف بيرون است )۱۸ 🔸و دور آن بهشتيان ، پسرانى زيبا كه تا ابد نوجوانند و خوش سيما به خدمت مى گروند كه وقتى در آنها بنگرى (از فرط صفا) گمان برى كه لولو منثورند۱۹ 🔸و چون آن جايگاه نيكو را مشاهده كنى عالمى پر نعمت و كشورى بى نهايت بزرگ خواهى ديد ۲۰ 🔸بر بالای بهشتيان لطیف دیبایی سبزوحریر سطبر است وبردست هایشان دستبند نقره خام وخدایشان شرابی پاک چگوارا بنوشاند۲۱ 🔸اين بهشت بدين نعمت و عظمت به حقيقت پاداش اعمال شماست و سعيتان (در راه طاعت حق ) مشكور و مقبول است۲۲ _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بیان آیات 🔸اين سوره در آغاز، خلقت انسان را بعد از آنكه نامى از او در ميان نبود خاطرنشان مى سازد، و سپس مى فرمايد كه خداى تعالى او را به راهى كه تنها راه اوست هدايت كرد، حال يا اين انسان شكر هدايتش را مى گزارد، و يا كفران مى كند. آنگاه مى فرمايد براى كافران انواعى از عذاب و براى ابرار الوانى از نعمت آماده كرده، و اوصاف آن نعمت ها را در طى هجده آيه شرح مى دهد، و همين دليل است بر اينكه مقصود اصلى هم بيان همين جهت بوده. 🔸و پس از بيان اوصاف آن نعمت، روى سخن را به رسول گرامى خود نموده مى فرمايد: قرآن نازل شده از ناحيه اوست، و مايه تذكر بشر است، پس بايد كه در برابر حكم پروردگار خود صابر باشد، و هوا و هوس هاى كفار را پيروى نكند، و بايد كه پروردگار خود را صبح و شام به ياد بياورد و براى او شبها به سجده بيفتد، و شبى طولانى تسبيح گويد. و اين سوره به شهادت سياقى كه دارد يا همه اش و يا حداقل اوائل آن كه دوازده آيه است، در مدينه نازل شده و نه آيه ذيلش در مكه فرود آمده است. 🔸روايات ائمه اهل بيت عليهم السلام همه متفقند بر اينكه اين سوره در مدينه نازل شده، روايات اهل سنت هم در اين باره بسيار زياد است. 🔸با اين حال بعضى گفته اند: اين سوره تماميش در مكه نازل شده، و به زودى بحث مفصل در اين باره در بحث روايتى آينده ان شاء اللّه خواهد آمد. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰هَلْ أَتى عَلى الانسنِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شيْئاً مَّذْكُوراً1⃣ 🔸استفهام در اين آيه براى تثبيت مطلب است، و در نتيجه معنا را به طور سربسته اثبات مى كند، و معناى آن اين است كه به طور مسلم روزگارى بوده كه نام و نشانى از انسان نبوده، و ای بسا مقصود آن مفسرى هم كه گفته كلمه در اين آيه به معناى كلمه همين باشد، نه اينكه خواسته باشد بگويد: يكى از معانى كلمه بتحقيق است، كه بعضى خيال كرده اند. 🔸و مراد از در اين آيه جنس بشر است، و اما اينكه بعضى گفته اند: مراد از آن آدم ابو البشر است، با آيه بعدى سازگار نيست، چون آدم ابو البشر از نطفه خلق نشده، و آيه بعدى در باره همين انسان مى فرمايد (انا خلقنا الانسان من نطفه). 🔸و كلمه به معناى يك قطعه محدود از زمان است، حال چه كوتاه باشد و چه طولانى، و كلمه به معناى زمانى ممتد و طولانى و بدون حد است، يعنى زمانى كه نه اولش مشخص است و نه آخرش. 🔸و منظور از جمله (شيئا مذكورا) اين است كه انسان چيزى نبود كه با ذكر نامش جزو مذكورات باشد مثلا چيزى در مقابل زمين يا آسمان و خشكى و ترى و غيره بوده باشد، و بدين جهت نامى از او در ميان نبود. هنوز خلق نشده بود تا موجود بشود و مثل ساير موجودات نامش برده شود، و گفته شود: آسمان، زمين، انسان، درخت و غيره، پس مذكور بودن انسان كنايه است از موجود بودن بالفعل او، و نفى آن يعنى نفى مذكور بودنش تنها به مذكور بودنش خورده، نه به اصل شى ء بودن انسان، نمى خواهد بفرمايد انسان شى ء نبود، چون مى دانيم، شى ء بوده، ولى شيئى كه مذكور شود نبوده، شاهدش اين است كه مى فرمايد: (انا خلقنا الانسان من نطفه ...) براى اينكه مى فهماند كه ماده انسان موجود بوده، و ليكن هنوز بالفعل به صورت انسان در نيامده بود. و زمينه آيه شريفه و آيات بعدش زمينه احتجاج است مى خواهد بفهماند انسان موجودى است حادث، كه در پديد آمدنش نيازمند به صانعى است تا او را بسازد و خالقى كه او را خلق كند، و همينطور هم بوده است، پروردگارش او را آفريده و به تدبير ربوبيش به ادوات شعور يعنى سمع و بصر مجهزش كرده، تا با آن ادوات شعور به راه حق هدايت شود، راهى كه در طول حياتش واجب است طى كند، حال اگر كفران كند به سوى عذابى اليم مى رود، و اگر شكر كند به سوى نعيمى مقيم سير مى كند. 🔸و معناى آيه اين است كه: (هل اتى - قد اتى) (آیا آمد) به تحقيق آمد بر آدمى قطعه اى محدود از زمانى ممتد و غير محدود در حالى كه انسان بالفعل موجودنبود، وجزء موجوداتی که به شمار می آمد به شمار نمی آمد. ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّا خَلَقْنَا الانسنَ مِن نُّطفَةٍ أَمْشاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَهُ سمِيعَا بَصِيراً2⃣ 🔸كلمه در اصل به معناى آبى اندك بوده، و سپس استعمالش ‍ در آب نرینه حيوانات كه منشا توليد مثل است بر معناى اصلى غلبه يافته، (در نتیجه فعلا هر وقت اطلاق شود،همان منی نر به ذهن می رسد) و كلمه جمع كلمه و يا به دو فتحه و يا مشج به فتحه اول و كسره دوم است، و اين سه كلمه به معناى مخلوط و ممتزج است، و اگر نطفه را به اين صفت معرفى كرده، به اعتبار اجزاى مختلف آن و يا به اعتبار مخلوط شدن آب نر با آب ماده است. 🔸و كلمه كه جمله از آن مشتق است، به معناى نقل چيزى از حالى به حالى و طورى به طور ديگر است، مثلا طلا را در بوته ابتلا مى كنند، تا ذوب شود و به شكلى كه مى خواهند در آيد، و خداى تعالى انسان را ابتلا مى كند، يعنى از نطفه خلقش مى كند، و سپس آن نطفه را علقه و علقه را مضغه مى كند، تا آخر اطوارى كه يكى پس از ديگرى به او مى دهد، تا در آخر خلقتى ديگرش مى كند. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ابتلاى انسان، امتحان او از راه تكليف است، ليكن اين سخن با تفريع (فجعلناه سميعا بصيرا) نمى سازد، چون سميع و بصير شدن انسان نمى تواند متفرع بر امتحان انسان باشد، و اگر مراد از آن تكليف بود جا داشت تكليف را متفرع بر سميع و بصير بودن انسان كند، نه به عكس، و جوابی که از این اشکال بدهند، و بگويند كلام پس و پيش شده، و تقدير: (خلقناه من نطفه امشاج فجعلناه سميعا بصيرا لنبتليه) قابل اعتنا نيست. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ادامه آیه 2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فجعلناه سميعا بصيرا2⃣ 🔸 سياق آيات و مخصوصا آيه (انا هديناه السبيل ...) مى فهماند كه ذكر سميع و بصير كردن بشر، براى اين بوده كه به وسيله آن تدبير ربوبى را به باد آورده، بفهماند تدبير ربوبى اقتضا كرد تا براى رساندن انسان به غايت هستيش، او را سميع و بصير كند، تا آيات داله بر مبدأ و معاد را ببيند، و كلمه حق را كه از جانب پروردگارش ‍ و از راه ارسال رسل و انزال كتب مى رسد بشنود، و اين ديدن و شنيدن او را به سلوك راه حق، و سير در مسير حيات ايمان و عمل صالح وادار سازد، اگر وادار شد خداى تعالى او را به نعيم ابدى مى رساند و گر نه به عذاب مخلد دچارشان مى سازد. 🔸در آيه مورد بحث با اينكه كلمه قبلا ذكر شده بود، و جا داشت به ضمير آن اكتفا كند، و بفرمايد (انا خلقناه ...) اگر دوباره خود كلمه را ذكر كرد، به حكم اينكه همواره وضع ظاهر در موضع ضمير براى افاده نكته اى است، براى اين بوده كه مسجل كند خداى تعالى خالق و مدبر امر او است. 🔸و معناى آيه اين است كه: ما انسان را از نطفه اى خلق كرديم كه اجزايى است مختلط و ممتزج، در حالى كه ما او را از حالى به حالى، و از طورى به طورى نقل مى دهيم، و به همين منظور او را سميع و بصير كرديم، تا دعوت الهى را كه به وى مى رسد بشنود، و آيات الهى و داله بر وحدانيت او و بر نبوت و معاد رابه ببيند. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّا هَدَيْنَهُ السبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً3⃣ 🔸كلمه به معناى ارائه طريق است، نه رساندن به مطلوب، و مراد به ، سبيل به حقيقت معناى كلمه است، و آن مسيرى است كه آدمى را به غايت مطلوب برساند، و غايت مطلوب همان حق است. 🔸و كلمه به معناى آن است كه نعمت را طورى آشكار به كار ببرى كه به همه بفهمانى اين نعمت را فلان منعم به من داده،و ما تفسير اين كلمه را در ذيل آيه و سيجزى (اللّه الشاكرين ) ايراد نموده، گفتيم حقيقت شاكر بودن بنده براى خدا اين است كه خالص براى پروردگارش باشد، و در مقابل، كفران به معناى استعمال آن به نحوى است كه از خلق بپوشانى كه اين نعمت از منعم است. 🔸و دو جمله (اما شاكرا) و (و اما كفورا)دو حال هستند از ضمير در نه از كلمه كه بعضى پنداشته اند -و كلمه (اما- يا) تقسيم و تنويع را مى رساند، و آيه را چنين معنا مى دهد: مردم در قبال هدايتى كه ما كرديم دو قسم و دو نوعند، يا شاكرند و يا كفور، خلاصه چه شاكر باشند و چه كفور، به هر حال هدايت شده اند. 🔸و تعبير به (اما شاكرا و اما كفورا) بر دو نكته دلالت دارد: 🔸نكته اول اينكه: مراد از سبيل، سنت و طريقه اى است كه بر هر انسانى واجب است كه در زندگى دنيائيش آن را بپيمايد، و با پيمودن آن به سعادت دنيا و آخرت برسد، كه اين سبيل او را به كرامت زلفى، و قرب پروردگارش سوق مى دهد، كرامتى كه حاصلش دين حق است كه نزد خداى تعالى همان اسلام است. 🔸اين را گفتيم تا روشن گردد اينكه بعضى از مفسرين سبيل را به راه بيرون شدن انسان از رحم تفسير كرده اند تفسير صحيحى نيست. 🔸نكته دوم - كه اين تعبير بر آن دلالت دارد - اين است كه: آن سبيلى كه خدا بدان هدايت كرده سبيلى است اختيارى، و شكر و كفرى كه مترتب بر اين هدايت است، در جو اختيار انسان قرار گرفته، هر فردى به هر يك از آن دو كه بخواهد مى تواند متصف شود، و اكراه و اجبارى در كارش ‍ نيست ، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: (ثم السبيل يسره ) و اينكه در آخر سوره فرموده : (فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا و ما تشاون الا ان يشاء الله ) مى فهماند آنچه از بنده وابسته به اراده خداى تعالى است مشيت بنده است، نه عمل بنده، كه مورد مشيت خود بنده است، پس اين آيه هم نمى خواهد تأثير مشيت بنده در عمل او را نفى كند، كه مكرر در اين كتاب به اين نكته اشاره كرده ايم. 🔸و هدايتى كه خود نوعى اعلام از ناحيه خداى تعالى و علامت گذارى بر سر راه بشريت است، دو قسم است : 🔸قسم اول هدايت فطرى است : و آن عبارت از اين است كه بشر را به نوعى خلقت آفريده، و هستيش را به الهامى مجهز كرده كه با آن الهام اعتقاد حق و عمل صالح را تشخيص مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: و (نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها)(سوگندبه نفسی که او بدون نقص آفریده، فجور وتقوایش را به او الهام کرده) و از اين آيه شريفه وسيعتر و عمومى تر آيه زير است كه مى فرمايد: (فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم ) و فطرت خداى را حاكم بر تمامى خلائق مى داند، نه تنها بر انسان. 🔸قسم دوم هدايت كلامى و زبانى است: كه از طريق دعوت انجام مى شود، يعنى خداى تعالى انبيايى را مبعوث، و رسلى را ارسال ، و كتبى را انزال، و شرايعى را تشريع مى کند، و به اين وسيله پيش پاى بشر را در زندگيش روشن، و سعادت و شقاوتش را بيان مى كند، و اين دعوت به طور مدام در بين بشر جريان داشته، و به وسيله دعوت فطرت تاءييد مى شده، همچنان كه فرمود: (انا اوحينا اليك كما اوحينا الى نوح و النبيين من بعده ... رسلا مبشرين و منذرين لئلا يكون للناس على اللّه حجه بعد الرسل ) . یعنی ما به تو وحی کردیم، همانطور که به نوح وپیامبران بعد از او وحی کردیم...، اینان رسولانی بودند که بشر را بشارت داده و تهدید می کردند تا حجت برمردم تمام شود و مردم دیگر بهانه ای برای گمراهی نداشته باشند. 🔸و بين اين دو هدايت فرق هايى است، يكى اين است كه هدايت فطرى عمومى است و به همه مى رسد، احدى از انسانها نيست كه از اين عموميت مستثنى باشد، براى اينكه هدايت فطرى لازمه خلقت بشر است ، و در همه افراد در آغاز خل قتشان بالسويه موجود است ، چيزى كه هست بسا مى شود به خاطر عواملى ، ضعيف و در بعضى در نهايت بى اثر مى گردد، و آن عوامل امورى است كه نمى گذارد انسان متوجه شود به اينكه عقل و فطرتش او را به چه مى خواند، و يا اگر چنين شواغل و موانعى در كار نيست ، و دعوت عقل و فطرتش را خوب مى فهمد، ليكن ملكات زشتى كه (در اثر تكرار گناه ) در دلش رسوخ يافته نمى گذارد دعوت فطرت را اجابت كند از قبيل ملكه عناد، لجاجت و نظائر آن كه خداى تعالى در آيه زير جامع همه آنها را هواى نفس معرفى نموده
⏮ادامه آیه3⃣ 🔸فرموده: (أفرأیت من اتخاذ الهه هواه؟ واضله الله علی علم، وختم علی سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوه فمن يهديه من بعد الله ) ( آیا دیدی کسی را که خوای نفس خویش را معبود وخدای خود گرفت،وخدای تعالی او را با داشتن علم گمراه نموده، بر گوش وقلبش مهر نهاد، وبر دیده اش پرده افکند، دیگر بعد از خدا کیست که او را هدایت کند) و هدايتى كه در اين آيه از هواپرستان نفى شده هدايت به معناى ايصال به مطلوب است، نه هدايت به معناى ارائه طريق خلاصه مى خواهد بفرمايد: ما او را به مطلوبش نمى رسانيم، نه اينكه هدايت نمى كنيم، چون دنباله آيه آمده: (و اضله اللّه على علم ). 🔸و اما هدايت زبانى كه دعوت دينى متضمن آن است، چيزى نيست كه خداى تعالى از كسى دريغ بدارد، اين هدايت بايد به جامعه برسد و در معرض و دسترس عقل ها قرار گيرد، تا هر كس كه حق را بر باطل مقدم مى دارد دسترسى به آن هدايت داشته باشد، و اما اين كه اين هدايت به تك تك افراد جامعه برسد، چه بسا فراهم نشود، چون بسا مى شود علل و اسبابى كه وسيله ابلاغ اين هدايت به تك تك افراد است، در پاره اى جوامع و يا پاره اى زمانها و يا پاره اى اشخاص مساعدت نكند، چون معمولا هيچ انسانى چيزى را بى واسطه يا با واسطه از تمامى افراد بشر نمى خواهد، و اگر بخواهد نمى تواند خواسته خود را به تمام افراد بشر برساند. 🔸آيه شريفه (و ان من امه الا خلا فيها نذير) به معناى اول و آيه (لتنذر قوما ما انذر اباوهم فهم غافلون ) به معناى دوم اشاره دارد. پس همين كه دعوت انبيا به آدمى برسد، و به طورى برسد كه حق برايش ‍ روشن گردد، حجت خدا بر او تمام مى شود، و كسى كه اين دعوت به وى نرسد، و يا اگر رسيد آنطور واضح كه حق برايش منكشف شده باشد نرسيده ، چنين كسى را خداى تعالى مورد فضل خود قرار داده، او را مستضعف خوانده در باره آنان فرموده:(الا المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان لا يستطيعون حيله و لا يهتدون سبيلا)(الا مستضعفین از مردان و زنان و فرزندان، که نه می توانند چاره ای بیاندیشند ونه را به جایی می برند) . 🔸و يكى از ادله اى كه دلالت مى كند بر اينكه دعوت الهى كه همان هدايت به سبيل است حق و واجب الاتباع بر انسان است، اين است كه فطرت انسان بدان حكم مى كند، و خلقتش مجهز به جهازى است كه آن جهاز نيز آدمى را به سوى آن سبيل كه همان اعتقاد حق و عمل صالح است دعوت مى كند، و علاوه بر اين در خارج هم اين دعوت از طريق نبوت و رسالت صورت گرفته ، و معلوم است كه سعادت هر موجودى و كمال وجودش در آثار و اعمالى است كه مناسب با ذات او و سازگار با ادوات و قوايى باشد كه مجهز به آن است، انسان هم از اين كليت مستثنى نيست، سعادت و كمال او نيز در پيروى دين الهى است، كه سنت حيات فطرى او است ، سنتى كه هم عقلش بدان حكم مى كند و هم انبيا و رسولان (عليهم السلام ) به سوى آن دعوتش كرده اند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَفِرِينَ سلَسِلا وَ أَغلَلاً وَ سعِيراً4⃣ 🔸كلمه معناى تهيه كردن است، و كلمه جمع سلسله است، كه به معناى قيدى است كه دست و پاى مجرم را با آن مى بندند، و كلمه جمع به ضمه غين - است، كه به گفته بعضى به معناى قيدى است كه دست و پاى مجرم را به گردنش مى بندند. 🔸راغب مى گويد: بنابر اين غل در خصوص چيزى استعمال مى شود كه اعضاى مجرم در وسط آن جمع مى شود و كلمه به معناى آتش افروخته است، و معناى آيه روشن است. 🔸و اين آيه شريفه به عاقبت وخيم انسان كفورى كه قبلا در جمله (اما شاكرا و اما كفورا) نامش به ميان آمده بود اشاره مى كند، و اگر جزاى انسان كفور را بر جزاى انسان شاكر مقدم داشت، براى اين بود كه در مورد كفور كلام را مختصر نموده، سپس به طور مفصل به جزاى افراد شاكر بپردازد. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّ الاَبْرَارَ يَشرَبُونَ مِن كَأْسٍ كانَ مِزَاجُهَا كافُوراً5⃣ 🔸كلمه به معناى ظرف مخصوص نوشيدنى ها است، البته در صورتى كه نوشيدنى در آن باشد، و كلمه به معناى هر چيزى است كه به وسيله آن امتزاج صورت مى گيرد، نظير كلمه كه به معناى چيزى است كه به وسيله آن عمل حزم انجام مى شود، و معناى كلمه است، و هر چيز خنك و خوشبويى را به آن مثل مى زنند. ولى بعضى گفته اند: در اينجا نام چشمه اى است در بهشت. 🔸و كلمه جمع كلمه (بر)به فتحه باء است، و كلمه صفت مشبهه از مصدر (بر) به كسره باء است، كه به معناى احسان است، و اين معنا در مورد كسى صادق است كه عمل خود را نيكو بسازد، و از نيكو ساختن آن هيچ نفعى كه عايد خودش بگردد در نظر نگرفته باشد، نه جزايى كه در مقابل عملش به او بدهند، و نه حتى تشكرى را. و خلاصه كلمه (بر) - به فتحه باء - به معناى كسى است كه خير را بدان جهت كه خير است مى خواهد، نه بدان جهت كه اگر انجام دهد نفعى عايدش مى شود، بلكه حتى در صورتى هم كه خودش آن را دوست نمى دارد صرفا به خاطر اينكه خير است انجام مى دهد، و بر تلخى آن كه مخالف با خواهش نفسش است صبر مى كند، و عمل خير را بدان جهت كه فى نفسه خير است انجام مى دهد، هر چند به زحمت و ضرر خود تمام شود، نظير وفاى به نذر. و يا بدان جهت كه براى ديگران نافع است انجام مى دهد مانند اطعام طعام به بندگان مستحق خدا. 🔸و با در نظر گرفتن اينكه هيچ خير و صلاحى در هيچ عملى نيست مگر با ايمان به خدا و رسولش، و ايمان به روز جزا همچنان كه در آيه (اولئك لم يومنوا فاحبط اللّه عمالهم )(ایشان به خاطر اینکه ایمان نیاوردند خدا اعمالشان را بی نتیجه کرد ) . 🔸و آياتى ديگر از اين معنا خبر داده، لذا كسانى هستند كه عمل خير را به خاطر ايمان به خدا و رسول او و روز جزا انجام مى دهند، چون ايمانشان ايمان رشد و بصيرت است، يعنى خود را بنده و مملوك پروردگار خود مى دانند، و معتقدند كه خلق و امرشان به دست او است، و خودشان مالك نفع و ضررى براى خود نيستند، قهرا معتقدند كه نبايد اراده كنند مگر چيزى را كه پروردگارشان اراده كرده، و انجام ندهند مگر عملى را كه او بپسندد، در نتيجه اراده او را بر اراده خودشان مقدم مى دارند، و براى خشنودى او عمل مى كنند، هر چند كه به ضرر خودشان تمام شود، بر آن ضرر و ناسازگارى با ميل درونى خود صبر مى كنند، و زحمت اطاعت او را تحمل نموده ، آنچه مى كنند به خاطر خشنودى او مى كنند، و در نتيجه در مرحله عمل عبوديت را خالص براى خدا مى سازند. 🔸اين صفات همان صفاتى است كه خداى سبحان ابرار را با آن توصيف كرده، اينك آيات آن از نظر خواننده مى گذرد: (انما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منكم جزاء و لا شكورا)، (و جزيهم بما صبروا)، (ليس البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من امن بالله )(احسان این نیست که چهره ها به سوی مشرق ومغرب کنید، احسان عمل آن کسی است که به خدا ایمان داشته باشد) ، و ما در تفسير همين آيه در سوره بقره سخنى پيرامون معناى (بر) داشتيم، در آيه 15 سوره مطففين نيز بحثى خواهيم داشت ان شاء الله. 🔸و از آيه مورد بحث كه مى فرمايد: (ان الابرار يشربون ...) از آنجا كه در مقابل آيه (انا اعتدنا للكافرين ...)كه بيانگر حال كفار در آخرت است قرار گرفته اين معنا به ذهن مى دود كه مى خواهد حال ابرار در آخرت را بيان كند، و بفهماند كه ايشان در بهشت از شرابى ممزوج به كافور مى نوشند، شرابى خنك و معطر. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔸پروردگارا فرما كه آنچه ذبح می شود های ما باشد به پای تو. 🌸عید قربان، مبارک.🌸
🌺 تفسیر آیه6⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عَيْناً يَشرَب بهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونهَا تَفْجِيراً6⃣ 🔸كلمه اگر منصوب شده به خاطر حذف حرف جر بوده، و تقدير آن بوده است، ممكن هم هست به خاطر اختصاص منصوب شده، و تقدير كلام (أخص عينا) بوده باشد يعنى نوشيدن از كاس را كه گفتيم از هر كاسى نيست، بلكه آن كاس را اختصاص مى دهم به چشمه اى كه چنين و چنان است. و كلمه به طورى كه گفته شده هم به خودى خود متعدى مى شود، و مى گويى: (شربت الماء- آب را نوشيدم )، و هم با حرف باء متعدى مى شود، و مى گويى: (شربت بالكاس - با كاسه نوشيدم) پس هر دو يك معنا را مى رساند. و اگر از نوشندگان آن كاس ‍ تعبير به عباداللّه كرد، براى اين بود كه اشاره كند به اينكه اگر از آن كاس ‍ مى نوشند به خاطر اين است كه به زيور عبوديت آراسته شدند، و به لوازم آن عمل كردند، اين معنا از سياق فهميده مى شود. 🔸و (تفجير عين ) عبارت است از شكافتن زمين براى جارى ساختن آبهاى زير زمينى، و ما ناگزيريم در اينجا تفجير عين را حمل كنيم بر صرف خواستن آن، چون اين معنا مسلم است كه جارى ساختن چشمه هاى بهشتى نيازمند بيل و كلنگ نيست، آرى نعمت هاى بهشتى به جز خواست و اراده اهل بهشت هيچ هزينه ديگرى لازم ندارد، همچنان كه فرمود: (لهم ما يشاون فيها)(اهل بهشت هر چه را بخواهند دارند) . 🔸و اين دو آيه همانطور كه قبلا اشاره كرديم تنعم ابرار را بيان مى كند، كه چگونه از شراب بهشت و آخرت متنعم مى شوند، ديگران هم دو آيه مورد بحث را به همين معنا تفسير كرده اند، و بعيد نيست كه اين دو آيه در مقام بيان حقيقت عمل صالح آنان بر اساس تجسم اعمال باشد، و بفهماند وفاى به نذر و اطعام طعام براى رضاى خدا ظاهرش وفا و اطعام طعام است اما باطنش نوشيدن از كاسى است كه مزاجش كافورى است، آن هم از چشمه اى كه به طورلایزال خودشان با اعمال صالح خود مى شكافند، و به زودى حقيقت عملشان در جنه الخلد برايشان ظاهر مى شود، هر چند كه در دنيا به صورت وفا و اطعام طعام است. در نتيجه دو آيه مورد بحث در مجراى امثال آيه (انا جعلنا فى اعناقهم اغلالا فهى الى الاذقان فهم مقمحون ) است. 🔸مويد اين معنا ظاهر جمله (يشربون ) و جمله (يشرب بها) است، كه مى فهماند همين حالا مشغول نوشيدنند، نه اينكه در قيامت مى نوشند، وگرنه مى فرمود (سيشربون )، و (سيشربوا بها) علاوه بر اين، نوشيدن، وفا كردن، اطعام نمودن و ترسيدن، همه را در يك سياق آورده و فرموده (يشربون، يوفون، يخافون، يطعمون ) و نيز ذكر تفجير در جمله (يفجرونها تفجيرا) مويد ديگرى است ، براى اينكه ظهور دارد در اينكه شكافتن چشمه و جارى ساختن آب آن را با اسباب اين كار انجام مى دهند، كه همان وفا و اطعام و خوف است، پس ‍ حقيقت اين اعمال همان تفجير عين است. 🔸مفسرين در تفسير مفردات اين دو آيه و اعراب آنها سخنانى بسيار و مختلف دارند كه در تفاسير مفصل آمده، هر كس بخواهد از آنها مطلع شود بايد به تفاسير مطول مراجعه كند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يخَافُونَ يَوْماً كانَ شرُّهُ مُستَطِيراً7⃣ 🔸كلمه اسم فاعل از فعل است، كه به معناى فاش كردن و منتشر كردن در اقطار است به منتها درجه انتشار، و بطورى كه گفته اند: اين كلمه بليغ ‌تر از كلمه است، وقتى مى گويند: (استطار الحريق) معنايش اين است كه دامنه آتش سوزى گسترده شد، و يا وقتى مى گويند: (استطار الفجر)، معنايش اين است كه روشنى صبح گسترده گشت. و منظور از استطار شر آن روز، شر روز قيامت است، كه روز به نهايت رسيدن شدائد و اهوال و عذابها است. 🔸و مراد از (ايفاى به نذر) همان معناى معروف آن است. و اينكه بعضى گفته اند: مراد از آن تصميم قلبى بر عمل به واجبات، و يا پيروى شارع در همه احكام اوست، خلاف ظاهر لفظ است، و هيچ دليلى در كلام بر اين سخن دلالت نمى كند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه8⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ يُطعِمُونَ الطعَامَ عَلى حُبِّهِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً8⃣ 🔸ضمير در جمله - به طورى كه از ظاهر عبارت بر مى آيد - به كلمه بر مى گردد، و منظور از اشتياق و اشتهاى زياد به طعام است، به خاطر شدت احتياج به آن، مويد اين معنا آيه شريفه (لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون ) عمران_۹۲ است، که می فرماید به خیر و خوبی نمی رسید مگر وقتی که از آنچه دوست می دارید انفاق کنید. 🔸ولى بعضى از مفسرين گفته اند: ضمير به خداى سبحان بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه طعام را به خاطر محبتى كه به خدا دارند به ديگران مى خورانند، نه به خاطر ثوابى كه خدا به ايشان بدهد. ليكن جمله (انما نطعمكم لوجه الله) كه حكايت كلام ايشان است اين نظريه را دفع مى كند، زيرا با بودن اين جمله ديگر احتياج نبود كه بفرمايد: طعام را به خاطر محبت به خدا انفاق مى كنند، لذا به خاطر اينكه تكرار بدون جهتى در آيات نشده باشد، ناگزير بايد بگوييم منظور از (حب طعام) است. 🔸از اين نظريه ضعيفتر نظريه آن مفسر ديگر است كه گفته: ضمير در به اطعام كه از جمله فهميده مى شود بر مى گردد. براى اينكه اگر منظور از حب اطعام حقيقت معناى آن است، عمل اطعام فى نفسه فضيلتى نيست كه خداى تعالى آن را بستايد، و اگر منظور اين است كه اطعام طعام را با طيب خاطر و بدون تكلف انجام مى دهند، خلاف ظاهر آيه است، بلكه ظاهر آيه همين است كه ضمير به كلمه برگردد. 🔸و مراد از و معلوم است، و مراد از هم همان معنايى است كه از اين اسم به ذهن مى رسد، يعنى كسى كه از اهل دار الحرب گرفتار مسلمين شده باشد. و اما اينكه بعضى منظور از اسير را مسلمان اسير شده در دست كفار و يا محبوس و يا برده و يا زنان اسير در دست مردان دانسته اند، ادعاهايى است بدون هيچ دليل، و به خاطر اثبات آن خود را به زحمت انداخته اند. 🔸آنچه تنبه بدان لازم است اين است كه سياق اين آيات سياق داستان سرائى است، داستان مردمى از مؤمنين كه قرآن نامشان را ابرار خوانده، و از پاره اى كارهايشان يعنى وفاى به نذر و اطعام مسكين و يتيم و اسيرشان خبر داده، ايشان را مى ستايد، و وعده جميلشان مى دهد. 🔸معلوم مى شود سبب نزول اين آيات هم همين داستان بوده، و اين داستان در خارج واقع شده نه اينكه بخواهد يك قصه فرضى را جعل كند، آنگاه آثار خوب آن را بر شمرده، و كسانى را كه آنچنان عمل كنند وعده جميل بدهد. 🔸نكته ديگرى كه بايد بدان توجه داشت اين است كه در اين آيات يكى از سه طايفه اى كه به وسيله ابرار اطعام شده اند اسير دانسته، و اين خود شاهد بر آن است كه آيات در مدينه نازل شده، و داستان بعد از هجرت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و قوت يافتن اسلام، و غلبه مسلمين بر كفار و مشركين اتفاق افتاده، نه قبل از آن. _______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 9⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنمَا نُطعِمُكمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكمْ جَزَاءً وَ لا شكُوراً9⃣ 🔸كلمه به معناى آن روى هر چيز است كه رو به روى تو و يا هر كس ديگر باشد، و وجه خداى تعالى عبارت است از صفات فعلى خداى تعالى، صفات كريمه اى كه افاضه خير بر خلق و خلقت و تدبير و رزق آنها، و يا به عبارت جامع تر رحمت عامه او كه قوام تمامى موجودات بدان است، از آن صفات نشات مى گيرد، و بنابراين معناى اينكه عملى به خاطر وجه اللّه انجام شود اين است كه در انجام عمل اين نتيجه منظور گردد كه رحمت خداى تعالى و خشنوديش جلب شود، منظور تنها و تنها اين باشد و ذره اى از پاداشهايى كه در دست غير خداى تعالى است منظور نباشد، و به همين جهت خانواده اطعام گر دنبال اين سخن خود كه (انما نطعمكم لوجه الله) اضافه كردند: (لا نريد منكم جزاء و لا شكورا) - ما از شما نه پاداشى مى خواهيم ، و نه حتى تشكرى ). 🔸گفتيم وجه خداى تعالى عبارت است از صفات فعلى او، كه صفات ذاتى خداى تعالى ماوراى آن صفات قرار دارد، و مبداء آن و در آخر مبدأ تمامى خيرات عالم است. و بنا براين برگشت اينكه عمل براى وجه اللّه باشد، به اين مى شود كه عمل انسان به اين انگيزه از انسان سر بزند كه باعث رضاى اوست، و او محبوب ما و رضايتش منظور ما است، براى اينكه او جميل على الاطلاق است، و به تعبير ديگر: برگشت چنين عملى به اين است كه انسان خداى را تنها به اين جهت عبادت كند كه او اهليت عبادت و است حقاق آن را دارد. 🔸هدف واقع شدن الله، و آن را غايت و انگيزه اعمال قرار دادن، در چند جا از كلام مجيدش آمده، مانند آيات زير: (و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغدوه و العشى يريدون وجهه) (نفس خویش را برای بودن با کسانی که صبح و شام پروردگار خود را می خوانند و به جز وجه او هدفی ندارم مقاوم ساز) ، و در اين معنا است آيه شريفه (و ما امروا الا ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين )(مامور نشدند مگر با اینکه خدا را با وضعی عبارت کنند که دین خالص برای خدا باشد) ، و آيه شريفه (و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله )( وانفاق نمی کنید مگر برای تحصیل وجه الله) ، و آيه شريفه (فادعوه مخلصين له الدين )( اورادرحالی بخوانید که دین را خالص برای او بدانید ) ، و آيه (الا لله الدين الخالص ) ( آگاه که دین خالص تنها از آن خدا است) . _______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
⏮ادامه آیه 🔰لا نريد منكم جزاء و لا شكورا9⃣ 🔸 به معناى آن است كه عمل كسى را به چيزى كه معادل و برا بر آن باشد عوض دهى، حال چه عمل خير باشد، كه معادلش جزاى خير قرار مى گيرد، و چه شر كه معادلش جزاى شر واقع مى شود، جزا، هم از اين جهت عموميت دارد و هم از جهت اينكه شامل جزاى عملى و زبانى هر دو مى شود، چيزى كه هست در خصوص آيه مورد بحث به قرينه اينكه در مقابل شكور قرار گرفته (نه جزايى مى خواهيم و نه تشكرى ) تنها جزاى عملى منظور است، نه جزا و تلافى زبانی. 🔸و كلمه و هر دو به معناى ذكر نعمت، و يادآورى آن در زبان و قلب و عمل است، و منظور از آن در آيه شريفه به قرينه اينكه در مقابل جزا قرار گرفته تنها ثناى جميل زبانى است، و آيه شريفه يعنى آيه (انما نطعمكم لوجه الله ...) خطابى است از اين طايفه به كسانى كه اطعامشان كردند، حال يا به زبان قال، كه در اين صورت اين آيه يا حكايت سخن ايشان است، و كلمه در تقدير آن است، و تقديرش: (قالوا انما نطعمكم ...) است، و خواسته اند به مسكين و يتيم و اسير اطمينان بدهند كه به احدى نخواهيم گفت ما افطار سه روز خود را به فلان و فلان داديم، و آبروى شما را نمى ريزيم، و بر شما منت نمى گذاريم، و يا اينكه اطعامگران اصلا چنين سخنى به زبان نياورده اند، و جمله مذكور زبان حال ايشان است، و خداى تعالى مى خواهد ايشان را به آن اخلاصى كه از باطن آنان خبر دارد بستايد، و بفهماند كه اين طايفه چنين مردمى بودند، و اطعامشان صرفا به خاطر خدا بود. _______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a