⏮ادامه🔰
🔸و اما روحى كه متعلق به انسان مى شود از آن تعبير كرده به (من روحى - از روح خودم )و يا (من روحه - از روح خودش)، و در اين تعبير كلمه #من را آورده كه بر مبدئيت دلالت دارد، و نيز از تعلق آن به بدن انسان تعبير به نفخ كرده، و از روحى كه مخصوص به مومنينش كرده به مثل آيه (و ايدهم بروح منه) #مجادله_۲۲ و يا تعبير نموده و در آن حرف #باء را بكار برده كه بر سببيت دلالت دارد، و روح را تأييد و تقويت خوانده، و از روحى كه خاص انبيائش كرده به مثل جمله (و ايدناه بروح القدس) #بقره_۸۷ تعبير نموده، روح را به كلمه #قدس اضافه نموده كه به معناى نزاهت و طهارت است، و اين را هم تأييد انبياء خوانده.
🔸و اگر آيه سوره #قدر را ضميمه اين آيات كنيم معلوم مى شود نسبتى كه روح مضاف در اين آيات با روح مطلق در سوره قدر دارد، نسبتى است كه افاضه به مفيض و سايه به چيزى كه به اذن خدا صاحب سايه شده است دارد.
🔸و همچنين روحى كه متعلق به ملائكهاست، از افاضه روح به اذن خداست، و اگر در مورد روح ملك تعبير به تأييد و نفخ نفرموده، و در مورد انسان اين دو تعبير را آورده ، در مورد ملائكه فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) و يا فرموده: (قل نزله روح القدس ) #نحل_۱۰۲ و يا فرموده: (نزل به الروح الامين ) #شعرا_۱۹۳ براى اين بود كه ملائكه با همه اختلافى كه در مراتب قرب و بعد از خداى تعالى دارند، روح محضند، و اگر احيانا به صورت جسمى به چشم اشخاصى در مى آيند تمثلى است كه به خود مى گيرند، نه اينكه به راستى جسم و سر و پايى داشته باشند، همچنان كه مى بينيم در داستان مريم عليهاالسلام مى فرمايد: (فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا) (ما روح خود را به سوی مریم فرستادیم، واو در برابر وی به صورت بشری تمام عیار مجسم شد) #مریم_۱۷ و ما در سابق يعنى در ذيل همين آيه بحثى درباره تمثيل داشتيم.
🔸به خلاف انسان كه روح محض نيست بلكه موجودى است مركب از جسمى مرده، و روحى زنده، پس در مورد او مناسب همان است كه تعبير به نفخ (دميدن ) بكند، همچنان كه در مورد آدم فرمود: (فاذا سويته و نفخت فيه من روحى ) #حجر_۲۹.
🔸و همانطور كه اختلاف روح در خلقت فرشته و انسان باعث شد تعبير مختلف شود، و در مورد فرشته به نفخ تعبير نياورد، همچنين اختلافى كه در اثر روح يعنى حيات هست كه از نظر شرافت و خست مراتب مختلفى دارد، باعث شده كه تعبير از تعلق آن مختلف شود، يكجا تعبير به نفخ كند، و جاى ديگر تعبير به تأييد نمايد، و روح را داراى مراتب مختلفى از نظر اختلاف اثرش بداند.
🔸آرى يك روح است كه در آدميان نفخ مى شود، و درباره اش مى فرمايد: (و نفخت فيه من روحى )، و روحى ديگر به نام روح تاءييد كننده است، كه خاص مؤمن است، و در باره اش فرموده: (اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه) #مجادله_۲۲ كه از نظر شرافت در ماهيت و از نظر مرتبت و قوت اثرش شريف تر و قوى تر از روحى است كه در همه انسانهاى زنده است، به شهادت اينكه در آيه زير كه در معناى آيه سوره مجادله است مى فرمايد: (او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها)(آیا کسی که مرده بود، وما او را زنده کردیم، وبرایش نوری قرار دادیم، تا با آن در بین مردم مشی کند،ودر مثل کسی است که در ظلمت های بسیار قرار گرفته،وخارج شدن از آن برایش نیست) #انعام_۱۲۲.
🔸ملاحظه مى كنيد كه در اين آيه مؤمن را زنده به حياتى داراى نور دانسته، و كافر را با اينكه جان دارد مرده و فاقد آن نور مى داند، پس معلوم مى شود مؤمن روحى دارد كه كافر آن را ندارد، و روح مؤمن اثرى دارد كه در روح كافر نيست.
🔸از اينجا معلوم مى شود روح مراتب مختلفى دارد، يك مرحله از روح آن مرحله اى است كه در گياهان سبز هست، و اثرش اين است كه گياه و درخت را رشد مى دهد، و آيات داله بر اينكه زمين مرده بود، و ما آن را زنده كرديم درباره اين روح سخن مى گويد.
🔸مرحله اى ديگر از روح آن روحى است كه به وسيله آن انبيا تأييد مى شوند، و جمله (و ايدناه بروح القدس ) #بقزه_۷۸ از آن خبر مى دهد، و سياق آيات دلالت دارد بر اينكه اين روح شريف تر است و مرتبه اى عالى تر از روح انسان دارد.
🔸و اما آيه (يلقى الروح من امره على من يشاء من عباده لينذر يوم التلاق )( روح را از عالم امر خود بر هر کس از بندگانش بخواهد القا می کند. تا او مردم را از روز تلاقی بیم دهد) #مومن_۱۵ و آيه (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)(واین چنین وحی کردیم به سوی تو روحی را از عالم امر خود) #شوری_۵۲ هم مى تواند باروح ايمان تطبيق شود، و هم با روح القدس و خدا داناتر است.
🔸اين را هم يادآورى كنيم كه ما در تفسير هر يك از اين آيات كريمه مطالبى در باره روح گذرانديم كه به درد اينجا مى خورد.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣2⃣سوره #الانسان از تفسير شریف المیزان
🔰وَ إِذَا رَأَيْت ثمَّ رَأَيْت نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً0⃣2⃣
🔸كلمه #ثم - با فتحه اول - ظرف مكان است، و جز در ظرف مكان استعمال نمى شود، و لذا بعضى گفته اند: معناى #رايت ى اول، اين است كه اگر چشم خود را بدانجا يعنى به بهشت بيفكنى، در آنجا نعيمى مى بينى كه با زبان قابل وصف نيست ، و ملك كبيرى مى بينى كه با هيچ مقياسى نمى توان تقديرش كرد.
🔸بعضى ديگر گفته اند: كلمه #ثم صله اى است كه موصولش حذف شده، و تقدير كلام و (اذا رايت ما ثم من النعيم و الملك ) است، يعنى و اگر ببينى آنچه در آنجا از نعيم و ملك كه هست نعيم و ملكى كبير خواهى ديد، در نتيجه آيه مورد بحث نظير آيه (لقد تقطع بينكم ) #انعام_۹۴ است، از ميان علماى نحو كوفيان جائز دانسته اند كه موصول حذف بشود، وصله اش بماند، هر چند بصريها آن را جائز ندانسته اند.
______
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣1⃣ سوره #القیامت از تفسير شریف المیزان
🔰يَقُولُ الانسنُ يَوْمَئذٍ أَيْنَ المَْفَرُّ🔟
🔸يعنى كجاست گريزگاه، در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه با اينكه روز قيامت روز ظهور سلطنت الهى است، و هر انسانى مى داند مفر و فرارى نيست، چطور مى پرسد (اين المفر)؟
🔸جواب اين سؤال آن است كه در سوالهاى مشابه اين سؤال مكرر خاطرنشان كرديم كه اين گونه سخنان در روز قيامت از باب ظهور ملكات آدمى است، كسى كه در دنيا (همواره در صدد یافتن مفری بودتا از زیر بار وظایف بگریزد)(مترجم) وقتى در شدت قرار مى گرفت، يا مهلكه اى تهديدش مى كرد، (بدون توسل به خداى تعالى ) در جستجوى مفرى مى گشت، آن روز هم ناخود آگاه مى پرسد: اين المفر همچنان كه در اثر ملكه شدن دروغ در نفس انسانها، روز قيامت هم با اينكه روز كشف سرائر است بى اختيار مى گويند: (ثم لم تكن فتنتهم الا ان قالوا و اللّه ربنا ما كنا مشركين ) #انعام_۲۳ و (يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم )(روزی که خدا همه آنان را مبعوث می کند برای خدا هم قسم می خورند، همانطور که امروز برای شما سوگند می خورند) #مجادله_۱۸
________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣5⃣سوره #المدثر از تفسير شریف المیزان
🔰بَلْ يُرِيدُ كلُّ امْرِىٍ مِّنهُمْ أَن يُؤْتى صحُفاً مُّنَشرَةً2⃣5⃣
🔸منظور از (صحف منشره ) كتاب آسمانى بر دعوت حق است، در اين كلام با آمدن كلمه #بل از سخن قبلى اعراض شده، مى فرمايد اعراضشان از تذكر، صرفا به خاطر نفرت نيست، بلكه هر فردى از ايشان توقع دارد كه كتابى از ناحيه خدا و مشتمل بر آنچه قرآن مشتمل بر آن است نازل شود.
🔸و اين نسبتى كه به كفار داده كنايه است از استكبار آنان نسبت به خداى سبحان، مى فرمايد اينان به شرطى حاضرند دعوت محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را بپذيرند، و آن را رد نكنند كه براى هر يك از ايشان مستقلا كتابى آسمانى نازل شود، و اما دعوت از طريق رسالت را به هيچ وجه نمى پذيرند، هر چند كه حق باشد و معجزاتى روشن آن را تأييد كند.
🔸پس آيه شريفه در معناى آيه زير است كه حكايت گفتار كفار است كه گفتند: (لن نومن حتى نوتى مثل ما اوتى رسل الله )(هرگز ایمان نخواهیم آورد تا وقتی که برای ما نازل شود آنچه که برای رسولان خدا نازل شده) #انعام_۱۲۴ و نيز در معناى آيه زير است كه حكايت گفتار امت ها به رسولان خويش است (ان انتم الا بشر مثلنا)، و اساس اين گفتار و حجت آنان بر نفى رسالت رسولان، در سابق بيان شد.
🔸بعضى گفته اند: آيه شريفه در معناى سخنى است كه كفار مكه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) گفتند، و قرآن را چنين حكايت مى كند: (و لن نومن لرقيك حتى تنزل علينا كتابا نقروه ).(ما به افسون تو ایمان نخواهیم آورد تا کتابی بر خود نازل شود تا آن را بخوانیم) #اسری_۹۳
🔸ليكن اين سخن درست نيست، براى اينكه مدلول آيه مورد بحث اين است كه بر يك يك آنان صحفى منشره نازل شود، غير از آنچه بر ديگران نازل شده، و آيه سوره اسرى اين را نمى گويد،بلكه مدلول آن اين است كه يك كتاب از آسمان بر پيامبر نازل شود كه همه آن را بخوانند.
🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد كفار اين بوده كه كتابهايى از آسمان به نام يك يك آنان نازل شود، و در آنها به هر يك از آنان بگويد: فلانى ! بايد به محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) ايمان بياورى .
🔸بعضى ديگر گفته اند: مرادشان اين بوده كه كتابى از آسمان بر آنان نازل شود، و در آن برائت از عذاب و مژده نعمتى فراوان به آنان بدهد، تا ايمان بياورند، و گر نه همچنان بر كفر خود مى مانند. بعضى وجوهى ديگر گفته اند، كه از سياق آيه به دور است، و بيانش گذشت.
_________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣5⃣ سوره #المدثر از تفسير شریف المیزان
🔰َكلا بَل لا يخَافُونَ الاَخِرَةَ3⃣5⃣
🔸اين جمله رد توقع بيجاى آنان است، به اين بيان كه دعوت رسالت يك ادعاى بى دليل نيست، بلكه آيات و معجزات روشن و دليلهاى قطعى جاى هيچ شكى براى كسى باقى نمى گذارد، پس حجت خدا بر رسولش و بر ديگران به طور مساوى قائم و تمام است، و حاجتى نيست به اينكه براى هر يك از افراد دعوت شده به دين صحفى منشره نازل شود.
🔸علاوه بر اين رسالت نيازمند به طهارت ذات و صلاحيت نفس است، آن طهارت و صلاحيتى كه نفوس ساير مردم فاقد آنند، همچنان كه اين معنا از پاسخى كه خداى تعالى به توقع كفار داده فهميده مى شود، كفار گفته بودند: (لن نومن حتى نوتى مثل ما اوتى رسل الله )، در پاسخ فرمود: (اللّه اعلم حيث يجعل رسالته )(خدا بهتر می داند که رسالتش را کجا قرار دهد) #انعام_۱۲۴
🔸(بل لا يخافون الاخره ) - كلمه #بل براى اعراض از مطلب قبلى است كه مى فرمود: (توقع دارند كه بر يك يك آنان صحفى منشره نازل شود) مى خواهد بفرمايد اين پيشنهادشان يك پيشنهاد جدى نيست، بهانه اى است كه مى خواهند به وسيله آن خود را از گير دعوت دين رها سازند، و علت حقيقى كفر و تكذيبشان به دعوت دينى اين است كه اينان از آخرت نمى ترسند، و اگر مى ترسيدند ايمان مى آوردند، و بعد از تماميت حجت و وجود آيات بينات هرگز پيشنهادى نمى كردند.
_________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات4⃣4⃣تا7⃣4⃣سوره #الحاقة از تفسير شریف المیزان
🔰وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْض الاَقَاوِيلِ ... حَجِزِينَ
🔸وقتى كسى مى گويد: فلانى بر من #تقول كرد، معنايش اين است كه سخن و قولى از ناحيه خود تراشيد و به من نسبت داد. و كلمه #وتين - به طورى كه راغب گفته - به معناى رگى است كه به جگر، خون وارد مى كند، و اگر قطع شود صاحبش مى ميرد.بعضى ديگر گفته اند: به معناى رگ قلب است .
🔸و معناى اين آيات اين است كه: اگر اين پيامبر كريم كه ما رسالت خود را به دوش او نهاديم، و با قرآن كريم به سوى شما فرستاديم، پاره اى اقوال را از پيش خود بتراشد و به ما نسبتش دهد، (لاخذنا منه باليمين ) ما او را مانند مجرمين دست بسته مى كنيم، و يا ما دست راست او را قطع مى كنيم، و يا با دست خود كه همان قدرت ما است او را گرفته انتقام از او مى ستانيم.
🔸كه اين احتمال اخير در روايت قمى هم آمده. (ثم لقطعنا منه الوتين ) و سپس او را به جرم اينكه دروغ به ما بسته مى كشيم، (فما منكم من احد عنه حاجزين )، آن وقت هيچ كس از شما نيست كه بتواند او را از ما پنهان كند، و ما را از انتقام گيرى از وى مانع شود، و در نتيجه از عقوبت و اهلاك ما برهاند.
🔸اين آيات تهديدى است به پيامبر بر فرضى كه آن جناب سخنى را كه از خدا نيست به خدا نسبت دهد، و چگونه ممكن است اين فرض تحقق يابد، با اينكه او فرستاده اى است از ناحيه خدا، و خداى تعالى او را به نبوت گرامى داشته و به رسالت خود برگزيده ؟!
🔸پس آيات مورد بحث در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (و لو لا ان ثبتناك لقد كدت تركن اليهم شيئا قليلا اذا لاذقناك ضعف الحيوه و ضعف الممات ثم لا تجد لك علينا نصيرا)(واگر تو را به مدد غیبی خود حفظ نمی کردیم، نزدیک بود اندکی به طرف آنان مایل شوی، و اعتماد کنی که اگر می کردی، در دنیا دو چندان و در آخرت دو چندان عذابت می کردیم، آن وقت کسی را نمی یافتی که تو را علیه ما یاری کند) #اسرا_۷۵ و نيز در معناى آيه زير كه بعد از ذكر نعمت هاى بزرگى كه به انبيائش داده مى فرمايد: (و لو اشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون )( واگر شرک بورزند آنچه عمل خیر داشتند حبط وبی اجر می شد) #انعام_۸۸.
🔸پس ديگر ايراد نشود كه مقتضاى آيات اين است كه هر كس به دروغ ادعاى نبوت كند و سخنانى به خدا نسبت دهد خدا او را هلاك مى كند، و در دنيا به شديدترين عقاب گرفتار مى سازد، و اين با آنچه در خارج مى بينيم منافات دارد، زيرا چه بسيار كسانى كه به دروغ ادعاى نبوت كردند، و به چنين عقابى هم مبتلا نشدند.
🔸نادرستى اين ايراد بدين جهت است كه تهديد در آيه مورد بحث متوجه شخص رسول صادق است، چنين رسولى كه در ادعاى رسالتش صادق است، اگر چيزى به دروغ به خدا نسبت دهد خدا با او چنين معامله اى مى كند، نه تهديد به مطلق مدعيان نبوت، و مفتريان بر خدا در ادعاى نبوت و در خبر دادن از ناحيه خداى تعالى .
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a