🌺 تفسیر آیه0⃣2⃣ سوره #النبا از تفسير شریف المیزان
🔰وَ سيرَتِ الجِْبَالُ فَكانَت سرَاباً0⃣2⃣
🔸كلمه #سراب به معناى آب موهوم است كه در بيابان از دور برق مى زند و انسان خيال مى كند آنجا دریای آب است، و هر امر بى حقيقت را كه به نظر حقيقت برسد نيز به عنوان استعاره سراب مى گويند، و شايد مراد به سراب در آيه به معناى دوم باشد.
🔸و معنا چنین باشد که کوهها به راه می افتند معلوم می شود سراب بوده اند.
🔸توضيح اينكه به راه انداختن كوهها و متلاشى كردنشان، بالاخره طبعا به اينجا منتهى مى شود كه شكل كوهى خود را از دست داده اجزايش متفرق شود، همچنان كه در چند جا از كلام مجيدش وقتى سخن از زلزله قيامت دارد و آثار آن را بيان مى كند، از كوهها هم خبر داده مى فرمايد: (و تسير الجبال سيرا) #طور_۱۰ و نيز مى فرمايد: (و حملت الارض و الجبال فدكتا دكه واحده) (وزمین با کوه ها یش را برمیدارند ویکباره خورد می کنند) #الحاقة_۱۴، و نيز مى فرمايد: (و كانت الجبال كثيبا مهيلا) (وکوه ها تپه های پراکنده شوند) #مزمل _۱۴ و نيز مى فرمايد: (و تكون الجبال كالعهن المنفوش ) (کوه ها چون پشم حلاجی شده باشد) #قارعة_۵ و نيز مى فرمايد:
(و بست الجبال بسا) و کوه ها به طور عجیبی پاره پاره شوند) #واقعه _۵ و نيز فرموده :
(و اذا الجبال نسفت ). #مرسلات _۱۰.
🔸پس به راه انداختن كوهها و دک آنها بالاخره منتهى مى شود به بس ونسف و کثیب مهیل کردن، و چون عهن منفوش ساختنش و اما سراب شدنش به چه معنااست؟ و چه نسبتى با به راه انداختن آن دارد، به طور مسلم سراب به آن معنا كه به نظر آبى درخشنده برسد نسبتى با به راه انداختن كوهها ندارد.
🔸بله اين را مى توان گفت كه وقتى كوهها به راه افتادند، و در آخر حقيقتشان باطل شد و ديگر چيزى به صورت جبال باقى نماند، در حقيقت آن (جبال را سيات) كه حقايقى داراى جرمى بس بزرگ و نيرومند بود، و هيچ چيز آن را تكان نمى داد با به حركت در آمدن و باطل شدن، سرابى مى شود خالى از حقيقت، پس به اين اعتبار مى توان گفت: (و سيرت الجبال فكانت سرابا) و نظير اين بيان در كلام خداى تعالى آمده، آنجا كه در باره اقوام هلاك شده مى فرمايد: (فجعلناهم احاديث )، (ما آنرا داستان ها کردیم) #سباء_۱۹ و يا مى فرمايد: (فاتبعنا بعضهم بعضا و جعلناهم احاديث) #مومنون _۴۴ و يا در باره بت ها مى فرمايد: (ان هى الا اسماء سميتموها انتم و اباوكم )(این بتها به جز اسمائی که شما وپدرانتان نامیدهاند نیستند) #نجم_۲۳.
🔸پس آيه شريفه به وجهى نظير آيه زير است كه مى فرمايد: (و ترى الجبال تحسبها جامده و هى تمر مر السحاب )، (کوه ها را می بینی، گمان می کنی جامدند، در حالیکه مانند ابرها در حال حرکتند) #نمل_۸۸كه اگر بگوييم درباره صفت زلزله قيامت است، شباهتى با آيه مورد بحث خواهد داشت.
______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣1⃣سوره #القیامت از تفسير شریف المیزان
🔰إِلى رَبِّك يَوْمَئذٍ المُْستَقَرُّ2⃣1⃣
🔸خطاب در اين آيه به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، و با اينكه مى توانست بفرمايد: (والمستقر الى ربك ) اگر متعلق كلمه #مستقر را از خود كلمه جلوتر ذكر كرد براى اين بود كه افاده حصر كند، و بفهماند به سوى كسى جز خدا مستقرى نيست، پس وزری هم كه به آن پناهنده شوند، و آن از ايشان دفاع كند وجود ندارد.
🔸توضيح اينكه انسان به سوى خداى تعالى سير مى كند، همچنان كه خودش فرمود: (يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه )(هان ای انسان توهر تلاشی که بکنی بسوی پروردگارت می کنی پس اورا ملاقات خواهی کرد) #انشقاق_۶ و نيز فرموده: (الى ربك الرجعى ) (بازگشت بسوی پروردگارت است) #علق_۸ و همچنين فرموده: (و ان الى ربك المنتهى ) (به یقین سرانجام به سوی پروردگارت است) #نجم_۴۲، پس انسان خواه ناخواه خداى خود را ديدار مى كند، و سيرش به سوى او مى انجامد، و هيچ حاجبى كه او را از وى بپوشاند و يا از عذاب وى مانع شود وجود ندارد، و اما حجابى كه در آيه قرآن ياد شده و فرموده: (كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون كلا انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون )(نه بلکه اثر گناهان در دل هایشان مانده، نه، ایشان از پروردگارشان در آن روز محجوبند) #مطففین_۱۵ از سياق دو آيه استفاده مى شود منظور محروميت از كرامت خداى تعالى است نه اينكه خدا از حالشان بى خبر باشد، و يا ايشان از خدا غايب و پنهان باشند.
🔸ممكن هم هست بگوييم مراد از جمله (مستقر انسان به سوى اوست)، اين باشد كه زمام امر در سعادت و شقاوت و بهشت و دوزخ بودن مستقر آدمى به دست خداست، و به مشيت او وابسته است، هر كس را بخواهد در بهشت منزل مى دهد كه جاى متقين است، و هر كس را بخواهد در دوزخ كه جاى مجرمين است، همچنان كه خودش در جاى ديگر فرموده : (يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء)(هرکه را بخواهد عذاب می کند، وهر که را بخواهد می آمرزد) #مائده_۴۰.
🔸و ممكن است منظور اين باشد كه استقرار مردم در روز قيامت به حكم خداى تعالى است، تنها اوست كه در بين بشر نفوذ دارد نه غير او، همچنان كه باز خود خداى تعالى فرموده : (كل شى ء هالك الا وجهه له الحكم و اليه ترجعون )(هر چیزی هالک است، الا وجه او تنها حکم او راست، وبسوی او بر می گردید) #قصص_۸۸.
__________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣2⃣و3⃣2⃣سوره #القیامت از تفسير شریف المیزان
🔰وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَةٌ 2⃣2⃣
🔰إِلى رَبهَا نَاظِرَةٌ3⃣2⃣
🔸اين دو جمله وصف روز قيامت است كه چهره هاى مردم را دو قسم مى كند، يكى ناضره و ديگرى باسره و نضره چهره و رنگ و درخت و امثال آن به معناى خرمى و زيبايى و بهجت آنها است: و معناى دو جمله مورد بحث با در نظر گرفتن اينكه در مقابل (وجوه يومئذ باسره ...) قرار گرفته چنين مى شود كه وجوهى در آن روز كه قيامت بپا مى شود زيبا و خرم است، و مسرت و بشاشت درونى از چهره ها نمايان است،
همچنان كه در جاى ديگر درباره اين وجوه فرموده: (تعرف فى وجوههم نضره النعيم ) (در چهرههاشان خرمی نعمت را می بینی ) #مطففین_۲۴ ونيز فرموده: (و لقيهم نضره و سرورا) #دهر_۱۱
🔸و جمله (الى ربها ناظره ) خبرى است بعد از خبر براى مبتدا #وجوه و (الى ربها) متعلق است به كلمه #ناظره كه به خاطر افاده حصر، و يا رساندن اهميت مطلب از خود آن جلوتر آمده، وگر نه مى فرمود: (ناظره الى ربها).
🔸و مراد از (نظر كردن به خداى تعالى ) نظر كردن حسى كه با چشم سرانجام مى شود نيست ، چون برهان قاطع قائم است بر محال بودن ديده شدن خداى تعالى ، بلكه مراد نظر قلبى و ديدن قلب به وسيله حقيقت ايمان است، همانطور كه براهين عقلى هم همين را مى گويد، و اخبار رسيده از اهل بيت عصمت (عليهم السلام ) هم بر همين دلالت دارد، و ما پاره اى از آن اخبار را در ذيل تفسير آيه شريفه (قال رب ارنى انظر اليك ) #اعراف_۱۴۳ و آيه (ما كذب الفواد ما رءاى ) #نجم_۱۱ ايراد كرديم.
🔸پس اين طايفه دلهايشان متوجه پروردگارشان است، و هيچ سببى از اسباب دلهايشان را از ياد خدا به خود مشغول نمى كند، چون آن روز همه سبب ها از سببيت ساقطند، و در هيچ موقفى از مواقف آن روز نمى ايستند، و هيچ مرحله اى از مراحل آنجا را طى نمى كنند، مگر آنكه رحمت الهى شامل حالشان است، و از فزع آن روز ايمنند (و هم من فزع يومئذ امنون )،#نمل_۸۹ و هيچ مشهدى از مشاهد جنت را شهود نمى كنند، و به هيچ نعمتى از نعمت هايش متنعم نمى شوند، مگر آنكه در همان حال پروردگار خود را مشاهده مى كنند، چون نظر به هيچ چيز نمى كنند، و هيچ چيزى را نمى بينند، مگر از اين دريچه كه آيت خداى سبحان است، و معلوم است كه نظر كردن به آيت از آن جهت كه آيت است عينا نظر كردن به صاحب آيت يعنى خداى سبحان است .
🔸با اين بيان جواب از ايرادى كه به انحصار مستفاد از تقدم (الى ربها) بر كلمه (ناظره ) شده، روشن مى شود، و آن اشكال اين است كه از اين تقدم استفاده مى شود كه اين طايفه غير از پروردگار خود چيزى را نمى بينند، با اينكه مسلما نعمت هاى بهشتى را مى بينند،
جوابش اين شد كه اينان به خاطر آنكه محجوب از پروردگار خود نيستند، نظرشان به هر چيزى به عنوان آيت خداست، و آيت بدان جهت كه آيت است محجوب از صاحب آيت نيست، و خودش بين ناظر و او حاجب نمى شود، پس نظر كردن به آيت عينا نظر كردن به صاحب آيت است، و اين طايفه در حقيقت جز به پروردگار خود نظر نمى كنند.
🔸مفسرين ديگر از اين اشكال جواب ديگرى داده اند و آن اين است كه: مقدم آمدن (الى ربها) براى افاده حصر نيست بلكه تنها براى رعايت قافيه آخر آيات است، و بر فرض هم كه براى افاده حصر باشد، نظر كردن به غير خدا در جنب نظر كردن به خدا نظر شمرده نمى شود، و بر فرض هم كه شمرده شود منظور آيه نظر كردن به خداى تعالى در بعضى از احوال است ، نه در همه احوال، و اين جواب خالى از تكلف نيست، چون بدون هيچ دليلى آيه را تقييد كرده. علاوه بر اين ، پاسخ اين معنا نمى شود كه آيه شريفه رويت و نظر را به وجه نسبت داده، نه به ديدگان ، و نفرمود: (عيون - و يا ابصار - اليربها ناظره )، از اين هم كه بگذريم نفرموده: وجوه اهل بهشت گاهى ناظر به خداست، و گاهى به نعمت هاى بهشتى، بلكه وجوه آنان دائما به سوى خداى تعالى است.
__________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a