✴️ گاهي تعریفی که بعضی نسبت به عده ای از #علماء و بزرگان اسلام دارند، در جهت تحقير كارهاي دیگر بزرگان اسلام است.
ازجمله تعبیراتی که چنین افرادی بکار میبرند این است که ميگويند:
«محال است درآینده فردی نظير فلان مرد بزرگ بيايد!» «ديگر كسي مثل #شيخ_انصاری نميشود!
علت و هدف چنین تفکری و بکار بردن چنین تعبیراتی، اینست که میخواهند بگویند آن مرد بزرگ با افراد كنوني #جامعه_اسلامی قابل مقایسه نيست!
اما ناخواسته، نتيجه کار آنها، آب ریختن به آسياب دشمن و ايجاد يأس در جامعه اسلامی است؛ کاری که كفار نسبت به دانشمندان خودشان انجام نميدهند، آنها هرگز نميگويند و معتقد نیستند که مثلا #انیشتین كجا و فيثاغورث كجا!
بلكه ميگويند آنچيزي كه انيشتين آورده است علاوه بر اينكه بر وي پيشي گرفته بگونهای است كه دارای قدرت عملكردي به مراتب بيشتر از قدرت كارایی دستگاههاي رياضي گذشته است؛ چرا كه آن دستگاهها قابليت طرح اين مسائل را در درون خود ندارند.
طبیعی است با مأيوس نمودن #طلاب ، دانشجویان ومردم، جامعه اسلامی نتواند بزرگانی مثل مرحوم #شيخ_طوسی و مرحوم مفيد و ... رحمةالله عليهم و شكرالله مساعيهم تربیت کند.
دمیدن روحیه يأس و نا امیدی زمينه حكومت كفار را آماده ميكند و نسبت به جامعه اسلامی بازدارنده است .
البته منظور عدم تجلیل از شخصيتهاي بزرگ و تاريخي اسلام وجامعه اسلامی مسلما نیست؛ اما باید همراه با چنین تجلیل هایی از بزرگان، حقیقت ديگري نیز بزرگ كرد.
⚠️ باید گفت: عالم در سير تكاملی است و همانطور كه قدرت كفار توسعه و تكامل پيدا میكند؛ مسلمين نیز پیشرفت میکنند تا قدرت مقابله با آنها را داشته باشند.
«كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً» (الإسراء ۲۰)
هر يک از دو گروه را -مومنین و کفار- از عطاى پروردگارت، بهره و كمك میدهيم و عطاى پروردگارت هرگز [از كسى] منع نشده است.
هرگز امداد و طرفداری از جبهه حق، به گونهای نیست که در مقابل کفار به ضعف بيفتند و دين از بين برود!
بلكه خداوند در اين جبهه افرادی را تأييد ميكند تا در برابر #کفر بايستند و در نهايت، زمينه اتمام حجت بر تمام افراد بشر، در تمام اعصار و قرون، آماده شود.
از این رو، #امام_خمينی (ره) از مرحوم شيخ انصاری (ره) جلوتر بود، در عین حالی که نمیتوان گفت: كسي نظير حضرت امام محال است پيدا شود؛ چون ایشان يك استثناء در تاريخ بود!
آيا خدا دست از خدایی و ربوبیت خود برمیدارد و تكامل را تعطيل میکند؟!ربوبیت و امداد خداوند اقتضاء میکند در آینده مثل امام، بلكه بالاتر از ايشان، خواهند آمد واسلام را در مقابل کفر یاری خواهند نمود.
⭕️ امداد #آیت_الله_خامنه_ای بیش از علمای گذشته است بواسطه امتحانات سنگین پیش رو.
اگر فرمايشات امام را - در عين جلالت مقامشان - در سن ۶۰ سالگی با فرمايشات #مقام_معظم_رهبری حضرت آیةالله خامنهای، مقايسه شود، قطعا در خواهیم یافت كه زمينه اطلاعاتي كه براي مقام معظم رهبری (ايّده اللّه بنصره) آماده شده است، در آن زمان براي امام آماده نبوده و اصلا اين نوع سؤالات در آن زمان قابل طرح نبود.
پس حتما ايشان بر موضوعاتی اشراف پيدا خواهند كرد كه امام پيدا نكرده بود ومسلما در اضطرارهايي قرار خواهند گرفت كه امام قرار نگرفته بود،
در نتیجه، توسلاتشان بطور دیگری اوج خواهند گرفت و به ملكات معنوي متناسبي هم - با عنايات و تأييدات حضرت ولي عصر عجل الله تعالی فرجه - خواهند رسيد.
چون ايشان پرچمدار اسلام در برابر پرچمداران كفر به حساب مي آيند، از اين رو خدا، ايشان را تنها نميگذارد و متناسب با سطح #تكامل_تاريخ ، اثر وجودي حضرت آيةالله خامنهای در آینده نزديك، خيلي بيشتر از اثر وجودي شيخ انصاری روشن ميشود؛
همانطور که كفار زمان ایشان از كفار زمان شيخ، درکفرشان خیلی شديدترند.
اوج فعاليت #بريتانيا در زمان شیخ انصاری در مسئله تجارت بود و شاگرد شيخ، مرحوم #ميرزای_شیرازی، برای مقابله با آن فتواي #تحریم_تنباكو داد.
ولي الآن صحبت از تجارت در شكل قبلی نيست. اصلا پيچيدگيهاي نظام پولي و يا مسئله #ارز در آن زمان قابل طرح نبود چرا كه ارتباطات به شكل امروزين آن وجود نداشت تا اينگونه مسائل قابل طرح باشند.
✅ لذا، اين سخن، سخن صحيحي نخواهد بود كه گفته شود آیا حوزههای علمیه بازهم خواهند توانست افرادي مثل مرحوم شیخ و حضرت امام را پرورش دهند؟!
اگر وليّ، مرشد و سرپرستی که همه را هدایت میکند، وجود مبارك حضرت ولي عصر عجل الله تعالی فرجه است، ایشان این قدرت ارشاد و پرورش را هنوز هم دارند و ميتوانند افرادی را متناسب با زمان فعلی تربیت کرده، رشد معنوي دهند
اگر وليّ رعیت و سرپرست مردم خداست، قطعا ميتواند رغبت و علاقه به طاعت و #تقوا به افرادی اعطاء بكند و آنها را پرورش خاص دهد.
📚منبع: سلسله مباحث اخلاق، ۲۸ دی ماه ۱۳۷۳
🆔 @Allameh_Moniroddin
علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی:
آنچه اكنون در #حوزه وجود دارد مفهوم متدين بودن در شكل فردی و البته در قالب انزوائی آن ميباشد؛ يعني اگر كسي بخواهد با #هوای_نفس خود بجنگد زمينه آن در حوزه وجود دارد ولي به هر مقدار كه شرايط، او را نپذيرد به همان ميزان هم اجبارا به انزوا كشيده ميشود از اينرو آنچه امروزه مقبول است اين است كه انسان هر چه بيشتر بايد روابط خود را تقليل دهد. يعني آنچه كه در #عرفان_فردی ذكر ميشود و با رجوع به #كتب_عرفانی ميتوان از آنها مطلع شد همان چيزي است كه در حوزه عمل ميشود. آنچه كه از اين كتب مستفاد است (استفاده میشود) و اكنون از طريق اهل #سیروسلوک و بنابر استفادهاي كه از آيات و روايات دارند به عنوان #دستورالعمل مطرح است، اين است كه مثلا بايد كمتر حرف زد؛ زبان آدمي نبايد مشغول باشد، جز به ذكر؛ اصولا بايد به مطالب مربوط به دنيا كمتر گوش داد. هم چنين شرب (نوشیدن) و اكل (خوردن) انسان بايد كمتر شود و دهها موارد ديگر كه همگي انسان را به مساعي (سعیها و تلاشها) از اين دست سفارش ميدهد.
اما براستي آيا بچههای #جبهه و #جنگ هم با همين عزلت نشيني و كم حرفي و... به مفهوم جنگ پی برده بودند يا اينكه در محله خود به عنوان يک #بسيجی ثبت نام ميكردند و از اين طريق با جنگ آشنا ميشدند؟ هر چند كه قصدهاي آنها خالص بود و مربي بزرگ ايشان كه حضرت امام (ره) بودند جايگاه ويژه خود را دارند اما اگر قرار باشد كه رفتار معمول اين #بسيجيان را زير ذرهبین عرفانی اهل سير و سلوک قرار دهيم آنگاه هزار اشكال بر اينگونه رفتارها وارد ميشد چرا كه ملاك در اين نوع #عرفان (عرفان موجود) ، #زهدفردی است و حال آنكه اين افراد پس از ديدن دوره #آموزش_نظامی بلافاصله به جبهه ميرفتند و آنجا هم از آن دست تهذيبهایی كه در سير و سلوك مطرح است بچشم نميخورد بلكه اگر اين گونه #تهذيب [حوزوی رایج] را بخواهيم ملاك قرار دهيم بايد اذعان كرد كه آنجا (در جبهه) بيشتر تفنّن (سرگرمی) به تهذيب بود و نه خود تهذيب! چه اينكه اگر شما در حالات اهل #رياضت اندكي تأمل مكنيد مییابید كه چه سختیهایی بخودشان ميدهند و حال خود را حاليخوش فرض ميكنند.
و حال آنكه ما چنين واقعيتي (حال خوش عرفانی) را براي اين افراد كه به انزوا كشيده شدهاند قائل نيستيم. چرا كه نميتوان اين حلقههای ذكري را كه از مصالح [امروز] #اسلام بريده است به اصل دين منتسب نمود؛ آيا غير از اين است كه مصالح اسلام [در این عصر، در این مکان و زمان] جز در قالب شناخت #وضعيت_اقتصادی مسلمين، اطلاع از اخبار روزمره جامعه و آگاهي از مسائل سياسي #جهان_اسلام نميتواند به امر ديگري تعريف شود؟ اگر دلخوش باشيم به اينكه فلان #عارف همت كرده و به #مسلمين #بوسنی و... #دعا فرموده است، آيا ميتواند نقشي اساسي در جامعه اسلامي داشته باشد؟!
و اما اگر بخواهيم تعريف دقيقي از « #زهداجتماعی » ارائه دهيم بايد بگوئيم كه زماني ميتوان چنين افراد عارف مسلكي را بدين معنا زاهد دانست كه با جلب نشدن به رفاه مادي، دست از مصلحت اسلام برنداشته و خط سير حاكم بر زندگي، زهد فردي آنها نباشد بلكه بايد متوجه باشند كه اين #پرچم الان در دست كيست و دشمن دارد چكار ميكند؟ آيا ميتوان قبول كرد كه حتي يك شأن از شئون #فرهنگ #جامعه_اسلامی در دست #كفار باقي بماند؟ يعني همانگونه كه اين افراد قائلند كه هيچ شأني از شئون نفس را نبايد در اختيار #شيطان قرار داد بايد اين را هم بپذيرند كه هيچ شأني از جامعه نبايد در اختيار كفار باشد. چرا بايد آنها خط بدهند و مسلمين اطاعت كنند؟ آنها از #مدلباس و #ماشين و... گرفته تا آداب و رسوم را طراحي كرده و ارائه دهند ولي جامعه مسلمين فقط مصرف كننده باشند!
بله تنها ميتوان زهد فردي را براي زمان #تقيه مناسب دانست. يعني در دوراني كه مسلمين قدرت برپایی #حكومت ندارند و در واقع دوران صبابت (آرزومندی) را سپري ميكنند مناسب است كه براي مقابله با امراض دروني جامعه از چنين زهدي بهره جويند تا بتوانند افتان و خيزان خود را به مرحله بلوغ برسانند.
📚 الگوی تنظیم برنامه حوزه جلسه ۱۲
🆔 @Allameh_Moniroddin