علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی:
آنچه اكنون در #حوزه وجود دارد مفهوم متدين بودن در شكل فردی و البته در قالب انزوائی آن ميباشد؛ يعني اگر كسي بخواهد با #هوای_نفس خود بجنگد زمينه آن در حوزه وجود دارد ولي به هر مقدار كه شرايط، او را نپذيرد به همان ميزان هم اجبارا به انزوا كشيده ميشود از اينرو آنچه امروزه مقبول است اين است كه انسان هر چه بيشتر بايد روابط خود را تقليل دهد. يعني آنچه كه در #عرفان_فردی ذكر ميشود و با رجوع به #كتب_عرفانی ميتوان از آنها مطلع شد همان چيزي است كه در حوزه عمل ميشود. آنچه كه از اين كتب مستفاد است (استفاده میشود) و اكنون از طريق اهل #سیروسلوک و بنابر استفادهاي كه از آيات و روايات دارند به عنوان #دستورالعمل مطرح است، اين است كه مثلا بايد كمتر حرف زد؛ زبان آدمي نبايد مشغول باشد، جز به ذكر؛ اصولا بايد به مطالب مربوط به دنيا كمتر گوش داد. هم چنين شرب (نوشیدن) و اكل (خوردن) انسان بايد كمتر شود و دهها موارد ديگر كه همگي انسان را به مساعي (سعیها و تلاشها) از اين دست سفارش ميدهد.
اما براستي آيا بچههای #جبهه و #جنگ هم با همين عزلت نشيني و كم حرفي و... به مفهوم جنگ پی برده بودند يا اينكه در محله خود به عنوان يک #بسيجی ثبت نام ميكردند و از اين طريق با جنگ آشنا ميشدند؟ هر چند كه قصدهاي آنها خالص بود و مربي بزرگ ايشان كه حضرت امام (ره) بودند جايگاه ويژه خود را دارند اما اگر قرار باشد كه رفتار معمول اين #بسيجيان را زير ذرهبین عرفانی اهل سير و سلوک قرار دهيم آنگاه هزار اشكال بر اينگونه رفتارها وارد ميشد چرا كه ملاك در اين نوع #عرفان (عرفان موجود) ، #زهدفردی است و حال آنكه اين افراد پس از ديدن دوره #آموزش_نظامی بلافاصله به جبهه ميرفتند و آنجا هم از آن دست تهذيبهایی كه در سير و سلوك مطرح است بچشم نميخورد بلكه اگر اين گونه #تهذيب [حوزوی رایج] را بخواهيم ملاك قرار دهيم بايد اذعان كرد كه آنجا (در جبهه) بيشتر تفنّن (سرگرمی) به تهذيب بود و نه خود تهذيب! چه اينكه اگر شما در حالات اهل #رياضت اندكي تأمل مكنيد مییابید كه چه سختیهایی بخودشان ميدهند و حال خود را حاليخوش فرض ميكنند.
و حال آنكه ما چنين واقعيتي (حال خوش عرفانی) را براي اين افراد كه به انزوا كشيده شدهاند قائل نيستيم. چرا كه نميتوان اين حلقههای ذكري را كه از مصالح [امروز] #اسلام بريده است به اصل دين منتسب نمود؛ آيا غير از اين است كه مصالح اسلام [در این عصر، در این مکان و زمان] جز در قالب شناخت #وضعيت_اقتصادی مسلمين، اطلاع از اخبار روزمره جامعه و آگاهي از مسائل سياسي #جهان_اسلام نميتواند به امر ديگري تعريف شود؟ اگر دلخوش باشيم به اينكه فلان #عارف همت كرده و به #مسلمين #بوسنی و... #دعا فرموده است، آيا ميتواند نقشي اساسي در جامعه اسلامي داشته باشد؟!
و اما اگر بخواهيم تعريف دقيقي از « #زهداجتماعی » ارائه دهيم بايد بگوئيم كه زماني ميتوان چنين افراد عارف مسلكي را بدين معنا زاهد دانست كه با جلب نشدن به رفاه مادي، دست از مصلحت اسلام برنداشته و خط سير حاكم بر زندگي، زهد فردي آنها نباشد بلكه بايد متوجه باشند كه اين #پرچم الان در دست كيست و دشمن دارد چكار ميكند؟ آيا ميتوان قبول كرد كه حتي يك شأن از شئون #فرهنگ #جامعه_اسلامی در دست #كفار باقي بماند؟ يعني همانگونه كه اين افراد قائلند كه هيچ شأني از شئون نفس را نبايد در اختيار #شيطان قرار داد بايد اين را هم بپذيرند كه هيچ شأني از جامعه نبايد در اختيار كفار باشد. چرا بايد آنها خط بدهند و مسلمين اطاعت كنند؟ آنها از #مدلباس و #ماشين و... گرفته تا آداب و رسوم را طراحي كرده و ارائه دهند ولي جامعه مسلمين فقط مصرف كننده باشند!
بله تنها ميتوان زهد فردي را براي زمان #تقيه مناسب دانست. يعني در دوراني كه مسلمين قدرت برپایی #حكومت ندارند و در واقع دوران صبابت (آرزومندی) را سپري ميكنند مناسب است كه براي مقابله با امراض دروني جامعه از چنين زهدي بهره جويند تا بتوانند افتان و خيزان خود را به مرحله بلوغ برسانند.
📚 الگوی تنظیم برنامه حوزه جلسه ۱۲
🆔 @Allameh_Moniroddin