میقاتالقرآن
🆔 @almiqat 👇
#پند_تاریخ
✅ چاپلوسی به قیمت چشم!
کریم خان زند هر صبح ساعتی برای دادخواهی ستمدیدگان مینشست و به شکایات مردم رسیدگی مینمود. یک روز مرد حیلهگری پیش او آمد. همین که وارد شد چنان سیلاب اشک از دیده فروریخت و هایهای گریه کرد که دل کریم خان برایش سوخت. هر چه میخواست سخنبگوید گریه مجالش نمیداد. پادشاه دستور داد او را به آسایشگاهی ببرند تا کمی آرام بگیرد.
ساعتی نگذشته بود که غم و اندوهش فرو نشست. او را پیش شاه آوردند. کریم خان او را نوازش بسیار نمود و سپس از کارش پرسید. مرد گفت: من کور و نابینا به دنیا آمدم. از هنگام تولد خداوند نیروی بینایی من را گرفته بود و عمر خود را تا چندی پیش به همان وضع و محروم از نعمت دیدن میگذراندم، تا اینکه روزی افتان و خیزان به آرامگاه پدر شما رفتم و دست توسل به مزار شریف آن مرحوم زدم و از او درخواست دو چشم بینا نمودم.
آنجا آنقدر گریه کردم که بیحال شده و به خواب رفتم. در عالم خواب مردی جلیلالقدر را مشاهده کردم که به بالین من آمد و دست بر چشمانم گذاشت و گفت: من پدر کریم خان زند هستم. چشم تو را شفا دادم. اینک با خاطری آسوده حرکت کن. از خواب که بیدار شدم چشمهای خود را بینا یافتم و جهان تاریک برایم روشن گردید.
مرد پس از بیان ماجرا، به کریم خان گفت: اینهمه گریه من از جهت ستایش و سپاسگزاری بود که قادر بر خودداری از آن نبودم و شرفیاب شدم تا به عرض برسانم فرزند چنین پدری هستید. من به جهت آن که با داشتن این دو چشم زندگی تازهای یافتم، به پیشگاه شما آمدم تا خود را برای همیشه جزء فدائیان شما معرفی کنم و عرض نمایم که از هیچگونه خدمتگزاری دریغ ندارم.
کریم خان امر کرد دژخیم (جلّاد) را حاضر کنند و به او دستور داد چشمان این مرد را بیرون آورد! کسانی که در بارگاه حضور داشتند تقاضای گذشت و عفو نمودند و گفتند او حیلهباز است و به امید کرم کریم آمده است. بالاخره کریم خان را منصرف کردند، ولی فرمان داد او را به چوب ببندند.
هنگامی که چوبش میزدند کریم خان میگفت: پدرم تا وقتی زنده بود در گردنه بید سرخ، خَر دزدی میکرد. من که به این مقام رسیدم، عدهای چاپلوس برای خوشایند من بر آرامگاه پدرم مقبرهای ساختند و آنجا را عیناق ابو الوکیل نامیدند. اکنون تو ای دروغگوی چاپلوس او را صاحب کرامت خدایی معرفی میکنی؟! ای کاش چشمهایت را درآورده بودم تا میرفتی برای مرتبه دوم از او چشم تازه میگرفتی.
📖 منبع: پند تاریخ، ج۱، ص۲۲۹
🆔 @almiqat
✅ مراسم نیایش و مناجات شبهای جمعه از ساعت ۲:۳۰ بامداد تا اذان صبح در مدرسه علوم دینیه مهدیه با حضور خواهران و برادران برگزار میگردد.
🔹 آدرس: تهران، میدان شوش، ابتدای خیابان فدائیان اسلام، جنب مسجد مهدیه، پلاک ۱۳۶۳
🆔 @almiqat
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
چرا به حضرت زهرا(س) «امابيها» گفته میشود؟
✍️ پاسخ:
باسمه تعالی؛ از آنجا که حضرت خدیجه(س) که مادر حضرت زهرا(س) بودند در آغاز نوجوانی صدیقه طاهره(س) از دنیا رفتند، آن حضرت تمام زحمات پیامبر اکرم(ص) را از نظر مسائل خانوادگی و فعالیتهای درون خانه به عهده داشته و نیز از نظر مسائل روحی در کنار پدر بزرگوار خود بودند، بهگونهای که پیامبر اکرم(ص) آن حضرت را «امابیها» خطاب کرد، یعنی «مادر پدرش».
🆔 @almiqat
Shobahat 032.mp3
336.4K
#پاسخ_به_شبهات
✅ آیا امامان -علیهمالسلام- مقامشان نسبت به امام بعدی بالاتر بوده و نسبت به امام قبل از خودشان کمتر است؟
🔹 استاد مرتضی مخملباف
🆔 @almiqat
hejab clip 074.mp3
1.39M
#کلیپ_سخنرانی
✅ حجاب در مسیحیت از دیرباز تا امروز
🔹 سخنران: استاد مرتضی مخملباف
🔹 برگرفته از مبحث «آنچه از حجاب باید بدانیم»
🎧 صوت این مبحث 👈 almiqat.com/Speech/Subjects/2/7
🆔 @almiqat
#معرفی_کتاب
📚 قصههای ادواردو (قصه مردی ایتالیایی که عاشق امام زمان(عج) شد)
نویسنده: محسن نعماء
ناشر جمال
قطع رقعی کوتاه
تعداد صفحات ۱۵۲
ادواردو یکی از ثروتمندترین مردان جوان ایتالیایی بود. روزی ادواردو مثل بقیه روزها به کتابخانهی دانشگاه رفته بود که ناگهان چشمش خورد به یک کتاب که مقداری هم خاک رویش نشسته بود. جلدش را نگاه کرد. دید با خط انگلیسی نوشته: «ترجمه انگلیسی قرآن کریم».
ادواردو در جهان غرب به دنیا آمد و میان یهودیان متعصب زندگیاش را آغاز کرد؛ ولی روح حقجو و عنایت پروردگار متعال به وی، او را شیفته اسلام ناب و مکتب علوی نمود و سر انجام درحالیکه از پیروان و دلدادگاه مکتب نورانی اهلبیت(ع) بود، به شهادت رسید و به دیدار معبود خود شتافت.
🔹 علاقهمندان جهت تهیه این کتاب، میتوانند همه روزه (غیر از ایام تعطیل) از ساعت ۱۰ تا ۱۵ با واحد کتابخانه مؤسسه میقاتالقرآن (شعبه مرکزی) تماس حاصل نمایند. تلفن:
۰۲۱-۵۵۳۷۰۵۱۷
۰۲۱-۵۵۳۹۰۱۴۴
🆔 @almiqat
#حدیث_هفته
✅ امام صادق(ع): کسی که کاری از کارهای مردم را بر عهده بگیرد و او درب محل کار خود را روی مردم باز کند، پردهها و موانع را کنار بزند و بادقت به فکر اصلاح امور مردم باشد، بر خداوند است که روز قیامت او را در امان قرار دهد و به بهشت ببرد.
📖 بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۴۰
🆔 @almiqat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شگفتی_های_آفرینش
✅ ترحّم و نوازش بچهآهو توسط پلنگ تیزدندان!
توحّش و درندگی یکی از صفات بارز حیواناتی چون شیر و پلنگ است و اصولا رفتار دیگری از این قبیل حیوانات انتظار نمیرود.
آنچه در این ویدیو مشاهده میکنیم، روبهرویی پلنگ با بچهآهویی نحیف است، اما نهتنها پلنگ به آن حمله نمیکند، بلکه آن را مورد نوازش نیز قرار میدهد! با این وجود جریان به همینجا ختم نمیشود. پلنگ که متوجه حضور کفتار میشود و بچهآهو را در معرض خطر میبیند، او را به دندان میگیرد و بالای درخت میبرد و از خطر کفتار نجاتش میدهد!!
ترحّم به حیوانی غیرهمنوع، هرگز از یک پلنگ انتظار نمیرود، اما از انسانهای بهظاهر بهرهمند از نعمت عقل و مدعی انسانیت و حقوق بشر (بهویژه در مواجهه با همنوعان)، چرا!
کسانی که کودکان مظلوم و بیپناه فلسطینی را با بیرحمی هرچه تمامتر دستهدسته پرپر میکنند و با کمال وقاحت در تمام مجامع خود را حامی حقوق بشر نیز معرفی میکنند، قطعا در توحّش و خونریزی گوی سبقت را از حیوانات درنده ربودهاند. به راستی که «اُولئِكَ كَالاَنعامِ بَل هُم اَضَلُّ»...
🆔 @almiqat