مقدمه واجب30.mp3
13.57M
🎙#بشنوید
🔊فایل صوتی کتاب مناهج الوصول
📌مبحث مقدمه واجب جلسه سیم
🔰استاد موالی زاده
#مناهج_الوصول
#مکتب_اصولی_امام
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
المحکمات
✍ #استاد_موالی_زاده 🖊« وجود حقیقی جامعه در نگاه علامه طباطبائی » 1⃣نوشتار نخست از سلسله بحث های «ج
🖊رابطه فلسفی فرد با جامعه از نگاه شاگردان علامه :
2⃣نوشتار دوم از سلسله بحث های «جامعه و تاریخ»
✍️به قلم #استاد_موالی_زاده :
⁉️مانع اصلی آیت اله مصباح یزدی از پذیرش دیدگاه استاد خود یعنی : تکوینی بودن وجود جامعه ، سرنوشت افراد در این جامعه تکوینی است ؟؟؟ نسبت افراد با جامعه به کدام یک از نسبت های فلسفی بر می گردد ؟ نسبت ماده و صورت(جنس و فصل) ؟ نسبت جوهر و عرض ؟ نسبت علت و معلول ؟ ، هیچ یک از این نسبت ها قابل تطبیق نیست .
🖇پرسش را از زاویه ای دیگر طرح کنیم : اگر جامعه ، از ترکیب افراد بوجود آید ، و این ترکیب هم اعتباری نباشد ، در ترکیب های تکوینی ، اجزاء ، فعلیت خود را از دست می دهند . و این معنایی غیر از سلب هویت افراد و اراده آنها و پذیرش جبر اجتماعی ندارد که بطلان آن هویدا است .
لذا آیت اله مطهری برای ارزیابی علمی این بُعد از مساله ، نخست به بررسی فلسفی اقسام ترکیب ها پرداخت تا گونه جدیدی از ترکیب را در جامعه تکوینی(امت) به اثبات برساند .
🖊تشکیک پذیری نفس انسان
در هنگام مطالعه گونه های مختلف ترکیب در جهان مادی ، با نفس انسان روبرو می شویم که ترکیب شگفت انگیزی است . نفس انسان ترکیبی از قوای متعدد و فراوانی است که دائما در حال نزاع و کشمکش با همدیگر هستند مانند نزاع همیشگی قوای حیوانی با قوای روحانی نفس ، اما در عین حال ، نفس ، وجودی بسیط و دارای وحدت میباشد گویی خبری از آن قوای متعدد و متضاد نیست . کسی هم نمی گوید که انسان دو یا چند نفس دارد تا قوا را میان نفوس یک فرد تقسیم کنیم و توجیهی برای این کشمکش و تضاد بیابیم . راه حل چیست ؟
✅صدرا توانست معمای بساطت در عین ترکیب نفس را با بهره گیری از قانون «تشکیک در وجود» و « وحدت در عین کثرت» حل کند و قاعده «النفس فی وحدتها کلّ القوی» را در حکمت متعالیه به بار بنشاند .
🖊تشکیک پذیری وجود جامعه
آیت اله مطهری به پیروی از دیدگاه استاد خود ، جامعه را قوی تر از نفس انسان می داند . افراد در یک جامعه ، همانند قوا و اعضا انسان ، نقش قوای آن جامعه را بازی می کنند اگر چه سطح استقلال افراد در برابر جامعه بسیار بالاتر از استقلال قوای نفس می باشد به گونه ای که افراد دارای اراده و فاعلیت بالقصد هستند اما قوای نفس هیچ یک اراده مستقل در برابر نفس ندارند .
📌در نگاه ایشان ، جامعه مانند نفس ، تشکیک پذیر است و در عین ترکیب از افراد متکثر ، وحدت وجودی دارد . البته باید توجه کرد ، همانگونه که قوای نفس نسبت به قوای حیوان از استقلال بیشتری برخوردارند ، سطح استقلال قوای جامعه (افراد) هم از استقلال قوای نفس بسیار بالاتر است . لذا کشمکش و نزاع و اختلاف میان افراد یک جامعه از قوای نفس بسیار بیشتر است بر خلاف حیوان که در میان قوایش ، نزاعی با عنوان نفس اماره و نفس لوامه وجود ندارد .
🔰بنابراین ، اگر اجتماع افراد ، مکانیکی و اعتباری باشد توان آنها بر اساس «تصاعد حسابی» برآورده می شود اما اگر همان افراد ، جامعه ای تکوینی تشکیل دهند ، توانشان بر اساس «تصاعد هندسی» بر آورد خواهد شد .
✔️این مطلب در نوشتار آینده شرح داده می شود .
ادامه دارد .....
#جامعه #تاریخ
#نفس
#علوم_انسانی
@almohkamat
مقدمه واجب31.mp3
12.89M
🎙#بشنوید
🔊فایل صوتی کتاب مناهج الوصول
📌مبحث مقدمه واجب جلسه سی و یکم
🔰استاد موالی زاده
#مناهج_الوصول
#مکتب_اصولی_امام
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
مقدمه واجب32.mp3
9.19M
🎙#بشنوید
🔊فایل صوتی کتاب مناهج الوصول
📌مبحث مقدمه واجب جلسه سی و دوم
🔰استاد موالی زاده
#مناهج_الوصول
#مکتب_اصولی_امام
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
المحکمات
🖊رفع حجاب با حجاب 1️⃣نوشتار اول از سلسله مباحث « پرده ملکوتی حجاب » ✍️به قلم #استاد_موالی_زاده:
🖊حجاب ، ارمغان بهشتی آدم و حوا
2⃣نوشتار دوم از سلسله مباحث « پرده ملکوتی حجاب »
✍به قلم#استاد موالی_زاده:
⁉️سابقه حجاب و پوشش به چه زمانی از تاریخ بشریت باز می گردد ؟ آیا انسان ها بر حسب نیازهای مادی خود ، حجاب و پوشش را اختراع کردند ؟ یعنی انسان پس از آنکه زندگی خود را بر زمین آغاز کرد ، مانند دیگر حیوانات ، تا مدتها با تن برهنه به سر می برد تا آنکه به ضعف پوست خود پی برد و برای حفظ تن خود از آفات طبیعی ، پوشش را اختراع کرد ؟ یا آنکه انسان با حجاب و پوشش از بهشت هبوط کرد و بر زمین فرود آمد ؟
🔸حجاب و پوشش ، ترکیبی اعتباری است که خداوند متعال ، آن را به خود نسبت می دهد «جَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرَابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ»(نحل/81) و بالاتر از این ، آیه شریفه :« يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاساً يُوَارِي سَوْآتِكُمْ »(اعراف/26) می باشد که از واژه «انزلنا» استفاده شده است که دلالت دارد حجاب و پوشش در دنیا ، چهره ای از خزانه ملکوتی آن است . علامه طباطبائی در تفسیر این آیه ، از آیه « وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ »(حجر/21) بهره می برد که نشان می دهد نزول از سنخ «تجلی» است نه «تجافی» .
🖊گزارش قرآنی از حجاب در بهشت :
آدم و حوا در بهشت دو مرحله را درک کردند : پیش از خوردن از درخت ممنوعه و پس از آن . آدم و حوا در بهشت ـ چه رتبه ملکوتی بهشت و چه رتبه مُلکی آن ـ پیش از وسوسه شیطان به خوردن از درخت ، با حجاب بودند و هنگامی که آدم و حوا از آن درخت ممنوعه خوردند ، عریان و برهنه شدند . تعبیر «نزع لباس» در آیه « أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما » اعراف/ 27 آمده است که دلالت بر پوشش داشتن پیش از خوردن از آن درخت دارد . و پس از برهنگی به واسطه خوردن از آن درخت ، دوباره خود را با برگ های بهشتی پوشاندند و با حجاب ، پای بر زمین نهادند . واژه «یخصفان» در آیه « فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّة» به معنای چسباندن برگ ها است تا شکل لباس یابند و بتوانند آن را بپوشانند .
🖊تفسیر ملکوتی حجاب :
بر اساس نگاه ملکوتی به داستان بهشت آدم و حوا ، پوشش در هر دو مرحله پیش از خوردن از درخت ممنوعه و پس از آن ، ملکوتی است . آدم و حوا در پیش از التفات به دنیای مادی ، غرق در نور ملکوتی اسماء الهی بودند و خود را هم با حجاب ملکوتی شهود کردند . « إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيهَا وَ لاَ تَعْرَى »(طه/118) یعنی ای آدم تا در بهشت هستی برهنه نخواهی بود .
📌اما هر گاه انسان به جهان ما دون و اسفل السافلین التفات یابد ، تمثل ملکوتی آن انسان ، همراه با برهنگی است . همانگونه که انسان پس از مرگ در صورتی که به جهان مادی التفات داشته باشد ، خود را برهنه و عریان می بینند « أبکي لخروجي من قبري عریانا» .
🔹از این رو ، آدم و حوا پس از تمثّل برهنگی خود ، دوباره به عالم اسماء الهی توجه یافتند و در نور آن فرو رفتند و به سبب آن ، تمثل حجاب ملکوتی با «ورق الجنة» برای آنها رخ داد .
🔰بنابراین ، حجاب شرعی در زندگی دنیایی در واقع ، تجلی و نمود «ورق الجنه» در ملکوت است . حجاب تنها چند متر پارچه نیست بلکه عارف باطن بین ، حجاب شرعی ـ خصوصا پوشش زنان ـ را نور ملکوتی بهشتی می بیند ، و جامعه با حجاب را جامعه ای ملکوتی می یابد .
#حجاب
@almohkamat
مقدمه واجب33.mp3
10.1M
🎙#بشنوید
🔊فایل صوتی کتاب مناهج الوصول
📌مبحث مقدمه واجب جلسه سی و سوم
🔰استاد موالی زاده
#مناهج_الوصول
#مکتب_اصولی_امام
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
مقدمه واجب34.mp3
12.32M
🎙#بشنوید
🔊فایل صوتی کتاب مناهج الوصول
📌مبحث مقدمه واجب جلسه سی و چهارم
🔰استاد موالی زاده
#مناهج_الوصول
#مکتب_اصولی_امام
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
المحکمات
🖊حجاب ، ارمغان بهشتی آدم و حوا 2⃣نوشتار دوم از سلسله مباحث « پرده ملکوتی حجاب » ✍به قلم#استاد موال
🖊حجاب ، آیینه جلال و جمال الهی
3⃣نوشتار سوم از سلسله بحث های «پرده ملکوتی حجاب»
✍به قلم #استاد_موالی_زاده :
🔹«حجاب» شرعی از تجلیات اسماء جلال الهی میباشد اگر چه نسبتی محکم با تجلی اسماء جمال الهی نیز دارد . زن مسلمان با حجاب خود به سلوک در اسماء جلال الهی می پردازد .
⁉️ اسماء جمال چه هستند ؟ اهل معرفت گویند ، اسماء جلال آن دسته از اسماء الهی است که سبب دفع اشیاء از نزدیک شدن و قرب الی الله می شوند . چرا دفع ؟؟ دلیلش در استقلال منشی انسان است . استقلال بینی در برابر ذات خداوند مانع اصلی جذب و قرب الهی میباشد که سبب رانده شدن از درگاه الهی می گردد همانگونه که شیطان رانده شد « فاخرُج مِنها انّک رَجیم »(ص/77) .
⁉️اسماء جلال چه نقشی در این میان دارند ؟ اهل معرفت گویند ، تجلی جلالی ذات حق با اسمایی مانند قهار ، منتقم ، متعالی ، عظیم و عزیز ، سبب می شود انسان استقلال بین در برابر خداوند ، بترسد و خوف کند و وحشت سراسر وجودش را فرا گیرد تا بطلان پندارش روشن گردد و به «عبد الله» بودن خود التفات یابد و بتواند با اسماء جمال ، جذب ذات حق شود .
⁉️منشاء استقلال بینی انسان چیست ؟ اهل معرفت گویند ، استقلال پنداری انسان نتیجه اسارت و دلبستگی به طبیعت مادی و فنای در وجود مادی است که آن هم نتیجه تبعیت از خواهشهای نفسانی و حیوانی می باشد . «وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ»(اعراف/176)
⁉️راه رهایی از فناء در طبیعت مادی چیست ؟ ، امام خمینی معتقد است خداوند متعال برای زدودن این آلودگی از دامان انسان ، مناسکی فقهی را در دین تشریع فرمودند که باطن و سرّ آنها ، تجلی اسماء جلال الهی است . ایشان طهارات (وضو و غسل) را نمونه تجلی اسماء جلال می داند همانگونه که عبادات را تجلی اسماء جمال معرفی می کند . انسان در ابتدا ، با وضوء ، خود را از اسارت و دلبستگی به طبیعت مادی و استقلال بینی رها می سازد تا مجوز ورود در نماز را پیدا کند و جذب ذات حق گردد .« فی کل جلال جمال»
🔸حال با توجه به تمثل حیوانیت انسان در برهنگی (به نوشته قبلی مراجعه شود) ، «حجاب» شرعی جامعه را از غوطه ور شدن در آلودگی برهنگی به عنوان نماد انسان حیوانی می رهاند و سبب «آزادی جامعه» از چنگال طبیعت حیوانی می گردد . لذا حجاب شرعی از تجلیات اسماء جلالیه برای «جامعه» بشمار می آید همانگونه که وضوء از تجلیات جلالیه برای فرد است . اگر وضوء طهارت فردیه ایجاد می کند ، حجاب نیز طهارت اجتماعی را به ارمغان می آورد .
🖊حجاب و نسبت آن با اسماء جمال الهی :
🔹اهل معرفت گویند هر جلالی در باطن خود ، جمالی دارد . حجاب نیز که تجلی جلال می باشد ، در باطن خود محبت و عشق را به ارمغان می آورد که تجلی جمال الهی است . اما چگونه ؟؟ گسترش حجاب در جامعه ، سبب استحکام کانون خانواده می گردد که خانواده هم مظهر و نمود محبت و عشق و جمال الهی است و اینگونه زن مسلمان با حجاب خود هم آیینه جلال الهی می شود و هم جمال الهی
#حجاب
#حجاب_شرعی
#جمال #جلال
@almohkamat
✔️ مدینه فاضله اربعین حسینی
✍به قلم #استاد_موالی_زاده:
🔸«امروز هدف هر مسلمان بايد ايجاد تمدّن اسلامى نوين باشد ... ايجاد تمدّن عظيم اسلامى، هدف نهايى ما است.... اين راهپيمايى اربعين ميتواند يك وسيلهى گويايى براى تحقّق اين هدف باشد.»
این گفته گهربار و ارزشمند امام خامنه ای در جمع موکب داران عراقی اربعین در سال 98 است که کارکرد اصلی راه پیمایی اربعین امام حسین ـ علیه السلام ـ را به همگان گوشزد می کند .
⁉️کارکرد تمدن سازی ؟ راهپيمايى اربعین در این مدت کوتاه چند روزه ، چگونه می تواند «وسیله ای گویا» برای گام برداشتن به سمت تمدن توحیدی باشد ؟ این موضوع جای بسی ژرف اندیشی دارد تا به زوایای پیدا و نهان آن پی برد . به سراغ اندیشه های علامه طباطبایی و آیت اله مطهری می رویم تا به مبانی این فرمایش گهربار اشاره مختصری داشته باشیم .
🖊تمدن توحیدی و گذر از مرزهای جغرافیایی و نژادی :
پیدایش یک تمدن نیازمند عامل وحدت و همگرایی است تا بر پایه آن ، توان انسان ها برای دستیابی به اهداف تمدنی ، هم افزا شود و حرکتی شتابان به سوی آن اهداف صورت پذیرد .
عواملی همچون زبان ، سرزمین ، قومیت ، شغل و حتی ایدئولوژی های بشری هر یک به نوبه خود می تواند عامل وحدت برای پایه گذاری تمدن باشد اما هیچ یک وحدتی گسترده و همه جانبه و ژرف و زوال ناپذیر به دنبال نخواهد داشت .
🔹تنها عاملی که نوید بخش وحدتی جهانی می باشد ، «فطرت» است که در درون همه انسان ها جای دارد «فطرت الله التی فطر الناس علیها» روم/30 . و می توان با بالاترین پیام فطری ـ اعتقاد به توحید و نفی طاغوت ـ دعوتی جهانی را ترتیب داد ، «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» آل عمران/64
✅بنابراین ، تمدن نوین اسلامی که دارای ماهیتی توحیدی است و تنها بر پایه ارزش های فطری نهفته در درون انسان ها شکل می گیرد ، با درنوردیدن همه مرزهای قراردادی مانند زبان و نژاد و سرزمین ، شایستگی جهانی شدن را دارد .
📌شرط پیدایش تمدن نوین اسلامی ، پر رنگ شدن نگاه توحیدی در مواجهه انسان ها با همدیگر (صبغه الله و من احسن من الله صبغه)بقره/۱۳۸ ، و رنگ باختن نگاه های نژادی و سرزمینی است که اوج آن در راهپیمایی اربعین دیدنی است .
🔰علامه طباطبائی اصالت بخشیدن به تقسیمات نژادی ، زبانی و میهنی و گرایش بدانها را با وجود طبیعی بودن ، ناسازگار با فطرت و نمودهای آن می داند که مسلمانان را به انحطاط می کشاند و از نیل به تمدن توحیدی باز می دارد .
ایشان در ذیل آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»آل عمران/200 ، بها دادن به این گونه از تقسیم ها را عامل دوری ، تفرقه و تشتت مسلمانان و رویارویی در برابر هم معرفی می کند .
⁉️پرسش : بر پایه ی جهان بینی توحیدی ، گوناگونی ملت ها و کشورها بر اساس نژاد یا ملیت و یا اقلیم فاقد هر گونه ارزش ذاتی است ، پس فلسفه آفرینش بشر در نژادهای گوناگون با قومیت های چندگانه چه خواهد بود ؟
✅پاسخ : آیت اله مطهری در کتاب جامعه و تاریخ در شرح آیه «وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» حجرات/13 ، فلسفه اجتماعی آفرینش خاص انسان ها در نژاد و قومیت های مختلف را پیدایش زندگی اجتماعی بشر می داند که ارزش آن در حدّ نشانه و علامت بودن است تا بتوان بر پایه آن ، به بازشناسی و شناخت یکدیگر پرداخت . در صورت شباهت همه جانبه انسان ها با همدیگر ، زندگی اجتماعی انسانی فراهم نمی گردید . بنابراین ، انتساب به نژاد و قوم و سرزمینی خاص ، تنها غایتی طبیعی و مُلکی دارد و از هر گونه ارزش ملکوتی و توحیدی بی بهره است .
🔷از اینجا می توان به راز معرفی راهپیمایی اربعین حسینی به عنوان «وسیله گویا» برای پیدایش تمدن اسلامی در فرمایش رهبر انقلاب پی برد .
چشم پوشی از اختلاف زبان ، رنگ ، قبیله ، ملیت و کشور در برخورد مومنان با هم دیگر در راهپیمائی اربعین در زیر پرچم امام حسین به عنوان نماد توحید ، «مدینه فاضله»ای بوجود آورده است هر انسانی با هر دین و نگرش ، در آرزوی آن بسر می برد تا فارغ از هیاهوی جهان مادی و غوغای زندگی روزمره ، دمی در سایه آن بیاساید و لذت زندگی واقعی را بچشد .
#تمدن_نوین_اسلامی
#امتداد_توحید
#اربعین
@almohkamat
مقدمه واجب35.mp3
13.36M
🎙#بشنوید
🔊فایل صوتی کتاب مناهج الوصول
📌مبحث مقدمه واجب جلسه سی و پنجم
🔰استاد موالی زاده
#مناهج_الوصول
#مکتب_اصولی_امام
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
🖊قبایل ب َربَر ، چرا «امت» نیستند ؟؟
3⃣نوشتار سوم از سلسله نوشتارهای «جامعه و تاریخ»
✍به قلم استاد موالی زاده:
⁉️آیا اجتماع بَربَرها را می توان یک جامعه دانست ؟ چرا قبائل «بربر» از قافله تمدن بشری دورند ؟و در عرصه اندیشه و علم و دیگر عرصه های زندگی رشد وتغییر محسوسی ندارند ؟ یا در میان بربریت جدید با وجود زندگی فن آورانه ، پسرفت اخلاق و انسانیت را می بینیم ؟
🔹 به آیه شریفه « كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً » ژرف بنگرید . با ارزیابی نسبت واژه «الناس» با واژه«امت» می توان به پاسخ رسید ؟ با هم ، به تفسیر علامه طباطبایی در ذیل این آیه سر می زنیم .
🖊معنای واژه «الناس» و « امت » :
🔸علامه واژه «الناس» یا همان «مردم» را اجتماع افراد انسان معنا می کند .«هو الأفراد المجتمعون من الإنسان» . دقت کنید : افراد انسان به شکل پراکنده را «الناس» یعنی «مردم» نمی گویند بلکه به شرط اجتماع و گرد هم آمدن ، تعبیر « ناس » به کار برده می شود .
📌علامه واژه « امت » را در ابتدا «الجماعة من الناس» معنا می کند . یعنی «امت» اخص از «الناس» و زیر مجموعه آن می باشد . یعنی مردم و اجتماع های بشری بر دو گونه اند : گروهی را «امت» می نامیم و گروه دیگر را «امت» نمی دانیم . علامه این تقسیم را می پذیرد . اما پرسش در اینجاست که چه ویژگی سبب شده اجتماعی «امت» باشد و اجتماعی دیگر «امت» نباشد ؟ با اینکه هر دو گروه «الناس» و مردم هستند .
📎علامه گوید ، «آرمان گرایی» آن ویژگی است . اگر جماعتی از مردم ، از اجتماع خود ، هدف و آرمان داشت ند ، قرآن آن را «امت» می نامد که همان اصطلاح «جامعه» می باشد ؛ زیرا واژه «امت» در لغت از ریشه أمّ ـ یأمّ به معنای قصد و هدف داشتن ، گرفته شده است .
🖊 نقش آرمان گرایی در امت سازی :
🔹علامه گوید، آرمان ها سبب وحدت تکوینی جامعه و امت می گردد و مانند «کاتالیزور» ،توان افراد را بر اساس «تصاعد هندسی» و نه «تصاعد حسابی» بالا می برد . لذا هر اجتماع مردمی ، امت نیست و هر اجتماع مردمی ، وحدت حقیقی ندارد .
🖊در نتیجه : انسان مدنی الطبع است . اما اجتماعات بشری بر دو گونه است :
1⃣اجتماع اضطراری : هرگاه افراد انسان تنها برای برآورده شدن نیازهای حیوانی خود ، گرد هم آیند و در پی آرمان و هدفی ن باشند ، وحدت و اجتماعشان اعتباری است . این گونه اجتماع ها از سنخ اجتماعات گیاهی و حیوانی است که بی خاصیت بوده و شاهد رشد و تغییر عمده ای در طول زمان نیستیم همانند قبایل بربر که شاهد تغییری در زندگی پیشرفت خاصی ندارند .
2⃣اجتماع انتخابی : هرگاه افراد انسان برای رسیدن به آرمانی مشترک به عنوان یک کمال ، دور هم جمع شوند (اگر چه آن آرمان مقدس نباشد) ، وحدتی تکوینی ورای تک تک افراد در میان آنها ایجاد می شود که «جامعه متمدن» را به ارمغان آورد که در قرآن از آن به «امت» می شود .
#جامعه #تاریخ
#اجتماع
#امت
@almohkamat
مقدمه واجب36.mp3
9.05M
🎙#بشنوید
🔊فایل صوتی کتاب مناهج الوصول
📌مبحث مقدمه واجب جلسه سی و ششم
🔰استاد موالی زاده
#مناهج_الوصول
#مکتب_اصولی_امام
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
مقدمه واجب37.mp3
11.07M
🎙#بشنوید
🔊فایل صوتی کتاب مناهج الوصول
📌مبحث مقدمه واجب جلسه سی و هفتم
🔰استاد موالی زاده
#مناهج_الوصول
#مکتب_اصولی_امام
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
🏴سالروز شهادت امام رضا علیه السلام تسلیت باد.
#امام_رضا
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
🖊حجاب متصوفانه و حجاب متمدنانه
4⃣نوشتار چهارم از سلسله نوشته های «مساله حجاب»
✍به قلم استاد موالی زاده:
⁉️آیا حجاب شرعی از نمادهای صوفی گری و رهبانیت در اسلام است و باید تفسیری متصوفانه و راهبانه از آن داشت یا آنکه حجاب نشان اهتمام اسلام به زندگی اجتماعی و متمدنانه است و باید آن را بر اساس منظومه تمدنی اسلام تفسیر کرد ؟
🖊نگاه راهبانه به حجاب :
🔹تصور برخی از روشنفکران و عمل برخی از متنسکان به این نگاه دامن می زند . در این نگاه ، زن عامل شهوت پراکنی در جامعه بشری است که معاشرت مردان با او ، شهوت جنسی مردان را شعله ور می کند و آنها را به تباهی و فساد می کشاند . از این رو ، به دنبال محافظت از مردان و دور ساختن زنان از مردان ، از زنان خواستند در هنگام حضور در اجتماع ، ژولیده و زشت باشند تا مردان را از خود متنفر سازند و آنها را فراری دهند ، لذا حجاب را به عنوان نماد ژولیدگی بر زنان تحمیل کردند .
🖊نگاه متمدنانه به حجاب :
🔸اسلام ساختن جامعه ای متمدنانه را نتیجه تلاش و کوشش همه جانبه هر دو جنس مردان و زنان می داند . در این راستا ، فقه وظایف اجتماعی و سیاسی برای زن تعیین کرده است که انجام آن نیازمند حضور در اجتماع می باشد و اینگونه ارتباطش با محیط اجتماعی رقم می خورد .
⁉️پرسش نخست در اینجاست با توجه به روحیات سخت و زمخت مردان و غریزه هوس برخی دیگر ، و همچنین روحیات لطیف و شکننده زنان و گرایش به خودنمایی و تبرّج در برخی از آنها ، چگونه حضور زنان در اجتماع تنظیم شود تا هم ارزش و کرامت زن حفظ شود و هم تمرکز و اعتماد به نفس وی در انجام وظایف اجتماعی فراهم گردد ؟
✅در پاسخ ، به آیه حجاب «ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن»(احزاب/59) روی می آوریم و با بهره گیری از تفسیر علامه از تعبیر «أَنْ يُعْرَفْنَ» در می یابیم که اسلام میگوید ، باید روشی را در پیش گیریم که بانوان در محیط های اجتماعی ، به گونه ای حاضر شوند که شکوه و جلال شخصیت آنها بروز کند و به متانت و نجابت شناخته شوند و از خود نمایی های جلف و سبک (تبرّج) دور گردند تا از سوی مردان ، آزار و آسیب نبینند . (دقت کنید آزارهای مردان تنها جنسی نیست بلکه رفتارهای نامحترمانه و تبعیض آلود مردان معمولی نسبت به زنان را هم در بر می گیرد .)
📌روش اسلام برای ایجاد چنین فضایی در اجتماع ، «حجاب» است . حجاب ابزاری است که به بانوان کمک می کند رفتاری با متانت و ابهت داشته باشند و به مردان کمک می کند که در برابر بانوان ، به رفتاری محترمانه و متواضعانه روی آورند .
#حجاب
#حجاب_شرعی
@almohkamat
🏴قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : لَیْسَتِ الْعِبادَهُ کَثْرَهُ الصّیامِ وَالصَّلاهِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَهُ کَثْرَهُ التَّفَکُّرِ فی أمْرِ اللهِ.
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست، بلکه عبادت با تفکّر و اندیشه در قدرت بی منتهای خداوند در امور مختلف می باشد.
📚«مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۸۳، ح ۱۲۶۹۰»
🖊#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام تسلیت باد.
@almohkamat
🖊ضرورت انسان شناسی در سیر علمی طلبه
✍به قلم استاد موالی زاده:
💠در سیره علمی امام خمینی انسان شناسی مبداء سیر علمی طلبه است اگر چه مقصد سیر عملی وی می باشد . اگر تالیفات نخستین امام را ملاحظه کنیم ، فضای فکری و معرفتی و حکمی ایشان در قالب انسان شناسی عرفانی مستند به آیات و روایات ، ارائه شده است .
📌کتاب های سرّ الصلات ، شرح دعای سحر ، جنود عقل و جهل و در راس همه کتاب «مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه» همگی در رابطه با انسان و قوس نزول و صعود او و نسبتش با توحید و اسماء الهی بحث می کند .
🔰امام خمینی در سال 1365 شمسی در ضمن نامه عرفانی خود به فرزندش مرحوم سید احمد ، کتاب «سرّ الصلات» را به وی هدیه کرد . در واقع امام خمینی این کتاب را با آن نامه عرفانی ، به همه طلاب و فضلای حوزوی که در حکم فرزندان ایشان هستیم ، اهداء کرد و از همه آنها ورود به این عرصه علمی و عملی را خواسته است تا بسیاری از گره های فکری و میدانی آنها در زندگی طلبگی حل شود .
#امام_خمینی
#روش_تحصیل
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
🖊ابطال نگاه ارسطویی به تمایز علوم
3️⃣نوشتار سوم از مباحث «مکتب اصولی امام خمینی»
✍️به قلم استاد موالی زاده:
🔹اگر چه تمایز به موضوع به معنای «ما یبحث عن عوارضه الذاتیة» در نزد محققان از فلاسفه به پیروی از ارسطو ، تنها به علوم حقیقی اعم از حکمت نظری و حکمت عملی اختصاص دارد اما دانشمندان علوم غیر برهانی در اشتباهی فاحش ، تمایز به موضوع را به علومی همانند ادبیات ، فقه ، تفسیر ، کلام و تاریخ نیز سرایت دادند .
🔸برخی از فلاسفه معاصر در دفاع از دیدگاه ارسطویی ، ایراد خلط میان ادراکات حقیقی و ادراکات اعتباری را به عموم دانشمندان علوم غیر برهانی وارد دانسته و اعتقاد دا رند تمایز علوم برهانی به موضوع است اما علوم غیر برهانی با غرض تمایز می یابند .
📌اما امام خمینی جدای از ایرادات نقضی به موضوع داشتن علوم غیر برهانی مانند فقه و ادبیات ، با نگاهی دقیق تر به مساله تمایز می پردازد و پس از جدا ساختن علم از معلوم ، آن را به معنای « مجموعه مسائل » به عنوان امری اعتباری معرفی می کند که دارای وحدت اعتباری است که با روشی برهانی قابل تمایز نمی باشد . در نتیجه ایشان از اساس ، دیدگاه ارسطویی حتی در علوم حقیقی را به شدت انکار می کند و بر بطلان آن دلیل می آورد :
1️⃣ قبض و بسط در همه علوم به معنای حذف و اضافه شدن مسائل به علم در طول تاریخ آن علم از زمان تدوین تا کنون ، نشانه اعتباری بودن مرکب و مجموعه علم است .
2️⃣ اقوال متضاد در یک علم مانند اصالت وجود و اصالت ماهیت در علم فلسفه ، نمی توانند هر دو با هم عرض ذاتی موضوع باشند و در نتیجه ، باید یکی از آن دو از علم خارج گردد در حالی که اقوال مختلف ـ فارغ از صحت و سقم آن ـ همگی در درون آن علم جای می گیرند .
3️⃣ گزاره های سالبه که در هر علمی یافت می شود اما نمی تواند رابطه عرض ذاتی با موضوع علم داشته باشد .
4️⃣تداخل میان علوم در برخی از مسائل که واقعیتی انکار نشدنی است حال آنکه یک محمول در یک قضیه نمی تواند عرض ذاتی دو موضوع مختلف باشد .
💠بنابراین ، فلسفه، هندسه ، حساب ، شیمی و پزشکی به عنوان مجموعه مسائلی که در یک کتاب تدوین می شود ، موجودی اعتباری است که پذیرای هیچ یک از روابط فلسفی نخواهد شد . لذا تقسیم ارسطویی در حکمت نظری به علوم سه گانه الهیات ، ریاضیات و طبیعیات پس از قرن ها حاکمیت بر جوامع علمی توسط امام خمینی انکار گردید .
🖇ایشان ما را از بند انحصار تمایز علوم به موضوع رها ساخت و راه را برای تولید رشته های جدید علمی بر اساس نیاز جامعه بشری باز کرد . امام خمینی با این نوآوری در فضای علمی ، یکی از موانع بزرگ بر سر راه ایجاد علوم میان رشته ای در حوزه علمیه را از میان برداشت .
#امام_خمینی
#ارسطو
#تمایز_علوم
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat
🔔قابل توجه مخاطبین محترم کانال المحکمات
📌از این پس صوت های دروس حوزوی استاد حجةالإسلام و المسلمین موالی زاده در کانال دروس استاد مولی زاده ارائه خواهد شد.
🌐جهت پیوستن به کانال لینک ذیل را انتخاب نمایید:
@mavalyzade_ir
📚 فقه و فلسفه : تضاد یا تضایف ؟ (۱)
✍️به قلم #استاد_موالی_زاده
1️⃣ بخش اول
مقدمه:
🔹 نسبت میان فقه و فلسفه به عنوان دو علم اصالی در حوزه علوم اسلامی ، پس از چشم پوشی از نگاه برون دینی به فلسفه و اتهام تکفیری به فلاسفه ، از مباحث چالشی حال حاضر مجامع علمی است که در صورت تعیین سرنوشت آن می تواند به تحول در هر دو حوزه دانشی کمک شایانی کند .
📌 بی شک انتقال از فقه مساله محور به فقه منظومه ای ، و همچنین تولید علوم انسانی اسلامی ، بدون تعیین تکلیف نحوه ارتباط منطقی میان فقه و فلسفه(حکمت) به عنوان نخستین گام انجام این پویش ، امکان پذیر نیست .
به جرات می توان گفت ، یکی از عوامل اصلی کند بودن حرکت تولید علم در عرصه علوم اسلامی ، مبهم ماندن ارتباط میان فلسفه و فقه است .
⁉️پرسش های زیر بستر مناسبی برای تحلیل دقیق تر این موضوع ارزشمند خواهد بود :
🔺 آیا فقیه باید از فلسفه دوری کند تا ذوق فقهی تعبدی خود را از دست ندهد و به استفاده از قیاس و سد ذرایع و استحسان در امر استنباط احکام شرعی گرایش نیابد،
یا آنکه فلسفه ، می تواند فقه را پویا کند و بدان تحرک بخشد و از انجماد و ایستائی خارج نماید بدون آنکه هویت جواهری آن به خطر افتد ؟
🔺در مقابل ،آیا فقه می تواند برای فلسفه فایده داشته باشد و آن را از انتزاعی بودن و حصر ذهن خارج کند و بدان امتداد عملیاتی دهد ،
و یا آنکه فیلسوف باید از فقه که از سویی نماد امور تعبدی ، و از سوی دیگر نماد عرفیات و نگاه تسامحی است ، دوری گزیند تا دچار ضعف در قوّه عاقله خود نگردد و ملکه پرسشگری و کنجکاوی خود را از دست ندهد ؟
🔺کسانی که به نزدیک کردن و تقریب این دو علم باور دارند ، چه فرآیندی را تعریف کرده اند ؟ آیا به دنبال جمع مکسر این دو علم و درهم آمیختن فلسفه در فقه هستند به گونه ای که قوانین تکوینی را در میان مقولات اعتباری حاکم کنند ،
و یا فقه را امتداد عملی فلسفه و حکمت می دانند بدون آنکه امتزاج ظاهری رخ دهد ؟ تلاش می کنند از وحدت وجود و قاعده بسیط الحقیقه و بسیاری دیگر از مبانی حکمت متعالیه ، یک دستگاه فلسفی اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی درست شود تا بر پایه آن وضع حکومت ، روابط اجتماعی مردم با همدیگر ، نظام اقتصادی و دیگر مسائل روشن گردد (۲).
💠 در مساله نسبت میان فقه و فلسفه ، می توان به سه دیدگاه اشاره کرد :
1️⃣دیدگاه تباین و تفریق
2️⃣ دیدگاه تداخل و جمع
3️⃣دیدگاه امتداد حکمت
🖇انشا الله ، ادامه بحث و شرح هر یک از دیدگاهها در بخش های آینده خواهد آمد ...
(۱) تضاد و تضایف در اینجا به معنای اعتباری آن است .
(۲) برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید علوم عقلی حوزه علمیه در سال ۸۲
#امتداد_حکمت
#تولید_علم
#علوم_انسانی
#فقه_منظومه_ای
#فقه_و_فلسفه_تضاد_یا_تضایف
@almohkamat
🖊روش نوین استنباط فقهی امام خمینی
✍️به قلم استاد موالی زاده:
🔰امام خمینی در ماجرای حکم بازی با شطرنج در سال 1367 در پاسخ به نامه شاگرد فقیهشان می نویسد : «آن گونه كه جنابعالى از اخبار و روايات برداشت داريد، تمدن جديد بكلى بايد از بين برود و مردم كوخنشين بوده و يا براى هميشه در صحراها زندگى نمايند.»
⁉️امام خمینی با وجود تاکید بر روش استنباطی فقه جواهری ، چه انتقادی از استنباط فقهی شاگرد خود داشت ؟
💠اگر نامه شاگرد امام در اعتراض به حکم فقهی ایشان نسبت به شطرنج را مطالعه کنیم ، شاهد استدلالی فقهی با رعایت قواعد اصولی و فقهی و رجالی و لغت از شاگرد امام هستیم . بنابراین ، وجه نکوهش شدید اللحن امام چیست ؟
❓روش استنباط فقهی شاگرد امام چه کم داشت و حلقه مفقوده آن در نظر امام خمینی کدام است ؟
🔶 تامل و تفکر در پاسخ به این پرسش ها به ما کمک می کند تا مسیر علمی خود را به درستی بیابیم .
#امام_خمینی
#استنباط_فقهی
#روش_تحصیل
@almohkamat
📣مخاطبین محترم کانال المحکمات جهت ارتباط با #استاد_موالی_زاده به آیدی زیر پیام دهید:
#المحکمات
🌐@adminalmohkamat
May 11
📚 فقه و فلسفه : تضاد یا تضایف ؟ (۲)
✍به قلم #استاد_موالی_زاده
2⃣ قسمت دوم
💠 در قسمت گذشته گفته شد ، سه دیدگاه در خصوص نسبت میان فقه و فلسفه (حکمت) وجود دارد :
ا - دیدگاه تباین
ب - دیدگاه تداخل
ج - دیدگاه امتداد حکمت
حال ، در این قسمت به شرح دیدگاه اول می پردازیم .
📗دیدگاه نخست (دیدگاه تباین)
🔹بر اساس این دیدگاه ، حوزه فلسفه و حکمت با حوزه فقه و احکام شرعی ، تباین تام دارند . دیدگاه تباین را می توان به دو گونه تقریر و شرح داد :
1⃣تقریر اول : تباین بر پایه ملکات نفسانی
🔸همواره در نگاه بسیاری از دانشمندان از زمان های گذشته ، میان علم فقه و علم فلسفه ، تقابلی شبه تضاد حاکم است . تقابلی که ناشی از رویارویی عقل با نقل و یا تعبد با تعقل می باشد .
🔹تعبد به معنای روحیه اطاعت پذیری بی چون و چرا ، و تعقل به معنای روحیه پذیرش با برهان ، دو ملکه از ملکات نفسانی انسان می باشند که در تضاد با همدیگرند .
📎لذا در نگاه این گروه از علما ، با توجه به شکل گیری فقه بر پایه تعبد محض، و پدیداری فلسفه بر تعقل محض ، فقه و فلسفه مثار آن کثرتی خواهند بود که همچون جنس الاجناس ها ، تباین به تمام ذات خواهند داشت بلکه بالاتر از آن ، سبب آسیب دیگری خواهند شد . روحیه لمّی و علت جوی فیلسوف اگر چه برای نیل به یقین برهانی ، قابل ستایش است اما در فقه ، خط قرمز فقیه می باشد .
تعبد در فقه به معنای حرمت تلاش برای فهم مناطات احکام است در حالی که ابزار کار فیلسوف ، برهان لم است که از علت به معلول می رسد .
🔺این نگرش در میان هر دو گروه از فلاسفه و فقهاء ، طرفدارانی فراوان در طول تاریخ اسلام دارد ، و همانگونه که فلاسفه از پژوهش فقهی دوری می کنند ، فقهاء هم ، از گرایش به فلسفه و قواعد آن نهی کرده اند.
این نگرش ناشی از عداوت فقها با فلسفه یا فلاسفه با فقه نیست بلکه ریشه در باور ایشان به ناسازگاری دو ملکه تعقل محض و تعبد محض در انسان دارد که در هر یک از دانش فقه و فلسفه نمود یافته است .
💢با توجه به این دیدگاه ، نمی توان فیلسوف بود و هم زمان به کار فقهی پرداخت ، و یا فقیه بود و هم زمان از گرایش فلسفی بهره داشت . فیلسوف با عقل و برهان ، سر و کار دارد که پای آن در فقه و استنباط احکام شرعی ، چوبین بُود ، و فقیه هم پیرو تعبد بی چون و چرا در احکام و تسامحات عرفی در موضوعات است که امری بیگانه با فضای فلسفه و سبب لنگ شدن پای فیلسوف خواهد شد .
در نتیجه ، فقیه توانمند کسی است که بویی از فلسفه نشنیده باشد ، و فیلسوف نمونه هم باید خود را از انس با مقوله تعبد و تسامحات عرفی برهاند.
💠به یاد دارم در چند سال پیش از این در یکی از نشست های تربیتی ، یکی از اساتید حاضر در جلسه ، اصرار داشت که باید عموم جوانان را از مباحث فلسفی دور نگه داشت تا روحیه تعبد آن ها به احکام شرعی تضعیف نگردد و در امر تقلید از مجتهد دچار سستی نشوند .
🔸برخی از فقهاء با استناد به آیه شریفه «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ » (۲) بر این باورند که احکام شرعی و فقهی با زبان عرفی و همه فهم ابلاغ شده است که فیلسوف از فهم آن زبان ناتوان است و فلسفه سبب اعوجاج و کج فهمی در برداشت از متون دینی و شرعی می گردد . (۳)
📌بر این اساس، مصالحه ای نانوشته میان فقها و فلاسفه از گذشته دور تا عصر حاضر شکل گرفته که بر پایه آن هر کس در حوزه علمی و پژوهشی خود بدون تعرض به دیگری پیش رود و پژوهش کند .
🔹بنابراین در طول تاریخ علمی جهان تشیع ، شاهد دو گرایش و دو جریان علمی در میان دانشمندان اسلامی هستیم . یکی جریان علمی حکمت که دانش مادر آن فلسفه است ، و دیگری جریان علمی منقول که سردسته آن علم فقه می باشد .
دانشمندانی همانند شیخ طوسی و شیخ مفید و سید مرتضی متخصص علوم فقه ، اصول ، تفسیر و کلام بوده اند ،
و در برابر آنها ، فرهیختگانی همچون فارابی و بوعلی سینا و سهروردی که در حکمت نظری و عملی غرق بوده اند و علاوه بر فلسفه ، علوم ریاضی و طبیعی و اخلاق در زمینه های فردی و تدبیر منزل و سیاست مدن را هم فرا می گرفتند .
🖇البته اگر چه بزرگانی در طول تاریخ علمی جهان تشیع همچون علامه حلی و محقق و فاضل نراقی در هر دو فضای علمی تحقیق و پژوهش داشته اند ولی بر تباین فقه و فلسفه و عدم تاثیرگذاری بر هم اصرار داشته اند ، و خود هم تلاش می کردند مرز هر یک را نگه دارند .
🖊ان شااله ، ادامه بحث و شرح تقریر دوم دیدگاه تباین در بخش های آینده خواهد آمد ...
پانویس :
(۱) تضاد و تضایف در عنوان به معنای اعتباری آن است
(۲) سوره ابراهیم ، ۴
(۳) مدارک العروه، اشتهاردی ، ج ۱ ، ص ۱۲۵
#امتداد_حکمت
#تولید_علم
#علوم_انسانی_اسلامی
#فقه_منظومه_ای
#فقه_و_فلسفه_تضاد_یا_تضایف
@almohkamat
#پیام_شما
🖊سلام علیکم
بی زحمت از استاد سوال بفرمایید
با توجه به اینکه دروس سطح رو خوب نخوندم والان به مقطع خارج رسیدم
چکار کنم که هم بتونم گذشته رو جبران کنم و هم از مباحث خارج استفاده ببرم
با تشکر از استاد محترم
🔰پاسخ #استاد_موالی_زاده :
سلام علیکم
برای جبران اقدام به تکرار فراگیری مواد درسی گذشته نکنید بلکه از روش (تعقیب مساله) ضعفهای علمی را جبران کنید .
📌این روش در پست های بعدی توضیح آن ارائه خواهد شد.
#روش_تحصیل
@almohkamat